اخلاقی - تربیتیعرفانفلسفیمعارف قرآنیمقالات

حب شوقی و خشیتی انسان

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

شاید بارها از عارفان و یا گویندگان عرفان شدنی باشید که بهترین حالت انسان در برابر خداوند حالت حبی است. به این معنا که انسان خداوند را بر اساس حب بپرستد و همانند سودا گران و بازرگان نباشد که به شوق بهشت عبادت می کنند و یا چون بردگان نباشد که از ترس خشم و عذاب می پرستد و اطاعت می کند، بلکه باید هم چون آزادگان عبادت کند که به سبب تعظیم و ستایش خداوندی است.

پرسش این نوشتار این است که آیا اگر در کسی هر سه حالت تحقق یافت، این گونه عبادت چه حکمی دارد؟ آیا آموزه های وحیانی قرآن و روایات معتبر این قسم ازعبادت را چگونه ارزیابی می کند؟ آیا این نیز در مرتبه پست تر از عبادت حبی است؟ یا آن که همتراز یا حتی برتر از عبادت حبی محض است؟ نویسنده با مراجعه به آموزه های وحیانی و روایات نبوی و ولوی بر آن است تا به این پرسش ها پاسخ دهد؟

مراتب ایمان و عبادت

از آموزه های قرآنی به دست می آید که ایمان دارای مراتبی است. از این روست که خداوند حتی به مومنان فرمان می دهد که ایمان بیاورند: يَأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ آمِنُواْ.(نساء، آیه 136) خداوند در آیات دیگر از جمله 14 سوره حجرات از کسانی که اسلام آورده اند می خواهد تا ایمان بیاورند و اجازه دهند تا در یک فرآیندی از آزمونها ایمان در قلب هایشان نفوذ و رسوخ کند. این انتقال از عمومیت اسلام به خصوصیت ایمان از طریق اطاعت از خدا و پیامبر(ص) شدنی است، چنان که در همین آیه و نیز آیات دیگر از جمله آیات 31 و 32 و 132 سوره آل عمران بیان شده است.

هر چه انسان دارای معرفت کامل تری همراه با اطاعت کامل تر باشد، این ایمان در زندگی شخص تاثیر بیش تری خواهد گذاشت و در نوع رفتارش تغییر محسوسی پیدا خواهد شد. از این روست که مراتب تقوای انسانی نیز در انجام واجبات و ترک محرمات قوی تر شده و کرامت انسانی او در نزد خداوند افزایش می یابد. از این روست که خداوند در آیه 13 سوره حجرات بنای کرامت را بر تقوا می گذارد.

به هر حال، از آموزه های قرآنی به دست می آید که ایمان و نیز تقوا دارای مراتب زیادی است و هر چه انسان در مسیر معرفت و عمل از خدا و فرمان هایش بیش تر گام بردارد به همان میزان به خداوند نزدیک تر شده و عبادت او نیز شکل و معنایی دیگر می یابد.

حضرت صادق (ع) در سخنی به مراتب و درجات ايماني، گوناگون و متفاوت اشاره داشته و مي‌فرمايد: الايمان حالات ودرجات وطبقات ومنازل؛ ايمان در افراد، حالات گوناگون و درجات و نيز مراحل و مراتب مختلفي دارد.(اصول کافي، ج ۲، ص ۳۸)

امیرمومنان علی(ع) در سخنی بلند درباره اقسام و انواع عبادت مي‌فرمايد: انّ قوماً عَبَدُوا الله رَغْبَةً فتلك عبادةُ التّجار، وإنّ قوما عَبَدوا الله رَهبةً فتلك عبادةُ العبيد، وإنّ قوماً عَبَدوا اللهَ شکراً فتلك عبادةُ الاحرار؛ گروهي خدا را به اميد بخشش پرستش کردند، که اين پرستش بازرگانان است، و گروهي او را از روي ترس عبادت کردند که اين عبادت بردگان است، و گروهي خدا را از روی سپاسگذاری پرستيدند و اين پرستش آزادگان است.(نهج البلاغه، حکمت 237)

بنابراین، برخی به شوق بهشت به عبادت خداوند می پردازند و امید به رحمت الهی داشته و گرفتار جنس جمال الهی هستند و امید اطمینانی و واثق دارند که با عبادت خداوند به بهشت جاودانه در می آیند و از هر گونه رنج و شقاوت ابدی رهایی یافته و در بهشت متنعم به سعادت ابدی خواهند بود. گروهی دیگر از دوزخ هراسان هستند و وقتی عذاب و مشقت های دنیا را می نگرند و سپس آن را با عذاب ابدی در دوزخ مقایسه می کنند، از جلال الهی خوفناک و بیمناک می شوند و هرگز از ترس دوزخ عبادتی را ترک نمی کنند و کار زشتی را به جا نمی آورند. وقتی نام دوزخ برده می شود رنگ از رخسارشان می پرد و وحشت تمام وجودشان را در برمی گیرد.

اما گروهی دیگر پیش از آن که به پاداشی نگاه کنند که در دنیا و آخرت به آنان داده می شود، عظمت الهی در برابر دیدگان قلب ایشان نمایان می شود. پس در ستایش خداوندی سر بر سجده گزارند و به عبادت اشتغال یابند. اینان محو جمال دوست هستند و گویی از بهشت و دوزخ آگاهی ندارند. از این روست که می گویند: گر مخیر بکندم به قیامت که چه خواهی؟ دوست ما را بس و نعمت فردوس شما را.

امیرمومنان علی(ع) در جایی می فرماید: إلهي ما عبدتك خوفاً من عقابك، ولا رغبةً في ثوابك، ولكني وجدتك أهلاً للعبادة فعبدتك ؛ خداوندا! من تو را نه به جهت ترس از دوزخ و نه به طمع بهشت برين عبادت مي‌کنم بلکه تو را سزاوار عبادت ديده و تو را پرستش مي‌کنم.(البیان، خویی، ص 477؛ شرح نهج البلاغه، ابن میثم بحرانی، کلمه 100؛ روض الجنان؛ شهید ثانی، ص27)

امکان جمع میان انواع عبادات

پرسشی که مطرح می شود این است که در آیات و نیز روایات بسیاری آمده است که پیامبران و حتی پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) از دوزخ خوفناک بودند. از سوی دیگر خداوند خشیت در برابر خودش را ستوده است و کسانی که اهل خشیت هستند را به عنوان سلوک علمایی دانسته است.(فاطر، آیه 28)

هم چنین در سوره انسان که درباره اهل بیت(ع) نزول یافته است، آیات بیانگر وجود هر سه نوع گرایش در ایشان است. به این معنا که آنان عبادت را به گونه ای انجام می دادند که شامل هر دسته است. انگیزه هایی که در آیات برای عبادت آنان از جمله اطعام به مسکین، فقیر و یتیم بیان می کند شامل حبا لله، خوفا عن الله و شوقا للجنه است. پس این گونه نیست که این انگیزه ها قابل جمع با هم نباشند.

خداوند در این آیات می فرماید: إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِن كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاء وَلَا شُكُورًا إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا؛ به يقين ابرار و نيكان از جامى مى‏نوشند كه با عطر خوشى آميخته است. چشمه‏اى كه بندگان خدا از آن مى‏نوشند و به دلخواه خويش جاريش مى‏كنند.همان بندگانى كه به نذر خود وفا مى‏كردند و از روزى كه گزند آن فراگيرنده است مى‏ترسيدند.و به پاس دوستى خدا بينوا و يتيم و اسير را خوراك مى‏دادند . ما براى خشنودى خداست كه به شما مى‏خورانيم و پاداش و سپاسى از شما نمى‏خواهيم. ما از پروردگارمان از روز عبوسى سخت هراسناكيم. پس خدا هم آنان را از آسيب آن روز نگاه داشت و شادابى و شادمانى به آنان ارزانى داشت (انسان، آیات 5 تا ۱۱)

در حقیقت اگر کسی بخواهد بهترین حالت را در دعا داشته باشد چنان که قرآن می فرماید این است که حسنات دنیا و آخرت را با هم بخواهد نه این که تنها از خداوند درخواست کند که حسنات دنیا یا حسنات آخرت را به او ببخشد. خداوند در آیات 200 و 201 سوره بقره می فرماید: و هنگامی که مناسک حج خود را انجام دادید، خدا را یاد کنید، همانند یادآوری از پدرانتان (آن گونه که رسم آن زمان بود) بلکه از آن هم بیشتر. در این مراسم، مردم دو گروهند: بعضی از مردم می گویند: خداوندا! به ما در دنیا نیکی عطا کن. ولی در آخرت بهره ای ندارند. و بعضی می گویند: پروردگارا! به ما در دنیا نیکی و در آخرت نیکی مرحمت بفرما و ما را از عذاب آتش دور نگه دار.

بنابراین، از آیه به دست می آید که بهترین شیوه آن است که انسان میان دنیا و آخرت جمع کند. البته در این آیات به گروه سوم اشاره نشده که تنها آخرت را می خواهند. شاید علت آن باشد که کسی که دنیایش آباد نباشد چگونه می تواند آخرتش آباد باشد؛ زیرا آن چه برای انسان در آخرت است همین کارهای نیک و پسندیده ای است که انسان در دنیا انجام می دهد.

امام خمینی (ره) در کتاب چهل حدیث روایتی را از شیخ صدوق نقل می کند که بیانگر خوف پیامبر(ص) از دوزخ است. در روى الصّدوق باسناده عن مولينا الصّادق، عليه السّلام، قال: بينا رسول اللّه، صلّى اللّه عليه و آله، ذات يوم قاعدا إذا أتاه جبرئيل، عليه السّلام، و هو كئيب حزين متغيّر اللّون فقال رسول اللّه، صلّى اللّه عليه و آله: يا جبرئيل ما لي أراك كئيبا حزينا؟ فقال: يا محمّد، فكيف لا أكون كذلك و إنّما وضعت منافيخ جهنّم اليوم. فقال رسول اللّه، صلّى اللّه عليه و آله: و ما منافيخ جهنّم يا جبرئيل؟ فقال: إنّ اللّه تعالى أمر بالنّار فأوقد عليها ألف عام حتّى احمرّت، ثمّ أمر بها فأوقد عليها ألف عام حتّى ابيضّت، ثمّ أمر بها فأوقد عليها ألف عام حتّى اسودّت، و هي سوداء مظلمة. فلو أن حلقة من السلسلة الّتي طولها سبعون ذراعا وضعت على الدّنيا، لذابت الدّنيا من حرّها، و لو أنّ قطرة من الزّقوم و الضّريع قطرت في شراب أهل الدّنيا، مات أهل الدّنيا من نتنها. قال: فبكى رسول اللّه، صلّى اللّه عليه و آله، و بكى جبرئيل، فبعث اللّه إليهما ملكا، فقال: إنّ ربّكما يقرأ كما السّلام و يقول: إنّي أمنتكما من أن تذنبا ذنبا أعذّبكما عليه- انتهى؛ روزى رسول خدا، صلّى اللّه عليه و آله، نشسته بود که جبرئيل در خدمتش آمد، در حالتی كه افسرده و محزون و رنگش متغير بود. پيغمبر فرمود: «اى جبرئيل چرا تو را افسرده و محزون مى‏بينم؟» گفت: «اى محمد، صلّى اللّه عليه و آله، چرا چنين نباشم در حالی كه امروز دمهاى جهنم گذاشته شد ». پيغمبر خدا، صلّى اللّه عليه و آله، گفت: « دمهاى جهنم چه چيزی است ؟» عرض كرد: «همانا خداى تعالى به آتش امر فرمود ، بر افروخته شو! هزار سال تا سرخ شد. بعد از آن امر فرمود به آن که افروخته شو! هزار سال تا سفيد شد. پس از آن، به آن امر فرمود: افروخته شد هزار سال تا سياه شد و آن سياه و تاريك است. پس اگر يك حلقه از زنجيرى كه بلندى آن هفتاد ذراع است بر دنيا گذاشته شود ، هر آينه دنيا از حرارت آن آب مى‏شود. و اگر قطره‏يى از زقوم و ضريع آن در آب‏هاى اهل دنيا بچكد ، از گند آن همه مى‏ميرند.» پس رسول خدا، صلّى اللّه عليه و آله گريه كرد ، و جبرئيل گريان شد. پس خداى تعالى به سوى آنها فرشته [اى‏] فرستاد. عرض كرد: «خداى شما به شما سلام مى‏رساند و مى‏فرمايد : من شما دو تن را ايمن كردم از اينكه گناهى كنيد كه شما را به واسطه آن عذاب كنم.»( این روایت را اهل سنت نیز با کمی تغییر نقل کرده اند که برخی از منابع آن عبارتند از: الترمذي في جامعه (2591) – و من طريقه ابن الجوزي في "المنتظم" (1/182) – ، و ابن ماجه في سننه (4320) ، و أبو بكر الدينوري في "المجالسة وجواهر العلم"(1/309-310) ، و البيهقي في "البعث و النشور" (1/287) ، و أبو الليث السمرقندي في "بحر العلوم"(2/113-114) ، وابن الظاهري في "مشيخة ابن البخاري" (1/703) ، و المزي في تهذيب الكمال (14/249))

برخی در فهم حدیث از امیرمومنان علی(ع) اشتباه کرده اند؛ چون گمان کرده اند که آن حضرت(ع) خوف از عذاب الهی یا طمع در بهشت را نفی کرده است؛ در حالی که ایشان این گونه نگفته اند، بلکه می گویند که انگیزه عبادت در خودشان قوی تر از این چیزهاست؛ چرا که ایشان خداوند را تنها کسی یافته که اهل عبادت باشد و می بایست او را معبود خود قرار داد و این انگیزه در شخص ایشان قوی تر از دیگر انگیزه هاست. وقتی کسی یک عمل عبادی را چون نماز را انجام می دهد یا به انگیزه ترس از دوزخ است یا طمع در ثواب و رفتن به بهشت دارد یا آن که به انگیزه ریا انجام می دهد؛ اما این که شخصی غیر از این سه انگیزه تنها باری آن که خداوند را دوست می دارد و او را اهل برای عبادت دانسته نمازگزارد، شاید نادر باشد. از نظر اسلام در میان چهار حالت اگر کسی به ریا نماز گزارد آن نماز هم حرام و هم مردود است، ولی اگر آن را به انگیزه های سه گانه دیگر انجام دهد، مقبول است.

هم چنین باید به این نکته توجه داشت که انجام عمل به انگیزه ای به معنای نفی انگیزه های دیگر نیست، به ویژه که غیر از انگیزه ریایی انگیزه های دیگر قابل جمع با هم دیگر هستند و انسان می تواند هم به قصد حب الهی و هم به قصد رهایی از دوزخ و جلال خداوندی و رسیدن به جمال بهشت الهی کاری را انجام دهد. هر چند که حضرت امیرمومنان علی(ع) می فرماید که در من انگیزه اصلی و اولی آن است ولی این بدان معنا نیست که دو انگیزه دیگر نباشد.

خداوند در آیات 40 و 41 سوره نازعات از مقام خوف سخن گفته است. همین مقام خوف است که او را از اطاعت شهوت و بندگی آن باز می دارد و موجب می شود بر خلاف خواسته های نفسانی از هواهای آن پیروی نکرده و خود را به تکلیف اندازد و مطابق احکام و قوانین خداوندی عمل کند تا از دوزخ و آتش آن برهد و به بهشت در آید. خداوند می فرماید : وَ أَمَّا مَنْ خَاف مَقَامَ رَبِّهِ وَ نَهَي النَّفْس عَنِ الهَوَي فان الجنه هى الماوى. هم چنین در آیه 46 سوره الرحمن نیز می فرماید: وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ؛ برای کسی که از مقام پروردگارش بترسد دو بهشت است.

خداوند در آيه 14 سوره ابراهيم می فرماید: «ذلِكَ لِمَنْ خافَ مَقامى وَ خافَ وَعيدِ»؛ آن برای کسی است که از مقام من ترسان باشد و از وعیدم بترسد.

مراد از خوف از مقام پروردگار همان درک مقام عظمت الهی به ویژه جلال اوست که تجسم آن در قیامت همان دوزخ خواهد بود. پس ترس از مقام جلال خود مرتبه ای از مراتب فهم خداوندی است و همین درک است که انسان را در مسیر درست قرار می دهد. در آیات قرآنی همواره بشارت با انذار یعنی جمال الهی با جلال الهی آمیخته است تا کمال که برایند آن است درک و فهم شود. بنابراین، نادیده گرفتن هر یک از آن ها به معنای نادیده گرفتن کمال الهی است.

علامه طباطبایی می نویسد: مقام، اسم مكان است و مقصود از آن، مكانى است كه جسمى از اجسام در آن به پا مى‏ايستد. اين معناى اصلى مقام است. مقام، اسم زمان و مصدر ميمى نيز هست، ولى گاه با نوعى عنايت، به صفات و حالات اشياء نيز مقام گفته مى‏شود؛ چنان كه منزلت نيز به آن اطلاق مى‏گردد… بنابراين، مقام خدا با توجه به اينكه خدا «رب» است، همان وصف ربوبّيت او با تمامى اوصافى است كه مستلزم ربوبيّت است كه علم، قدرت مطلق، قهر و غلبه و صفات كريمه ديگر را نيز شامل مى‏شود. بر اين اساس، مقام خداوند كه بندگان بايد از آن بترسند، همان مرحله ربوبّيت اوست كه مبدأ رحمت و آمرزش براى مؤمنان و پرهيزگاران، و منشأ عذاب و كيفر براى دروغ‏پردازان و گناهكاران است. (الميزان فى تفسير القرآن، منشورات جماعة المدرّسين فى الحوزة العلمية، قم، بى‏تا، ج 20، ص 193)

پس این که در روایات آمده که مقام حبی بالاترین است به معنای نفی دو مقام نیست؛ چرا که درک این دو مقام است که مقام سوم را که نتیجه و برآیند جمال و جلال است را ایجاد می کند. انسانی که در مرتبه سوم نشسته است بی طور طبیعی آن دو مقام را داراست. از این روست که امامان (ع) همواره در مقام عبادت متاثر از مقام جلال الهی متغیر می شدند و چهره ایشان دگرگون و حتی به صعق فرو می رفتند.

عایشه همسر پیامبر(ص) می گوید: پیامبر با ما در سخن بود و ما نیز با وی ولی همین که وقت نماز فرا می­رسید گویا ما را نمی­شناخت و ما نیز او را نمی­شناختیم، شبی حضرت از رختخواب برخاست و مشغول مناجات شد. تا نزدیک صبح،عبادت کرد و پس از آن گریه­های سختی سرداد. به حضرت عرض کردم: چرا خودت را به زحمت می­افکنی در حالیکه خداوند، گناهان گذشته و آینده تو را بخشیده است؟ حضرت فرمود به پاس این همه نعمت، بنده شکر گزاری نباشم(بحار الانوار ج 81، ص 263)

پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله هنگامی که به نماز می ایستاد، چهره مبارکش از خوف خدا برافروخته می شد و بدن مبارکش هم چون جامه ای که در معرض باد است، تکان می خورد.( همان ج ،84 ص 248)

حضرت علی علیه السلام به هنگام نماز، رنگ و رخسارش تغییر کرد و بدن مبارکش به لرزه می افتاد و می فرمود: وقت ادای امانتی است که خداوند آنرا به آسمانها و زمین و کوهها عرضه نموده ولی آنها از قبول آن خودداری کردند و انسان آن را قبول کرد و حال آن که من ضعیف هستم و نمی­دانم خوب می­توان آن امانت را ادا کنم یا خیر(همان ج 81، ص 248)

علی علیه السلام هنگام وضو گرفتن، لرزش خفیفی وجود مبارکش را فرا می گرفت و چون در محراب عبادت می­ایستاد، رعشه بر اندامش می­افتاد و از خوف عظمت الهی، اشک چشمانش بر محاسنش جاری می شد. سجده های حضرت طولانی بود و سجده گاهش از اشک چشم، مرطوب.

حضرت فاطمه سلام الله علیها هنگامی که به عبادت می­ایستاد، بدنش از ترس مقام خداوند می­لرزید و با تمام وجود به عبادت روی می­آورد و موجب فخر خداوند بر فرشتگان بود، نقل است که حضرت از خوف خداوند در نماز نفس نفس می­زد(همان ج 84، ص 285)

ابوحمزه ثمالی می­گوید: امام سجاد علیه السلام مشغول نماز بود، در حین نماز ردای آن حضرت از شانه­اش افتاد اما ایشان آنرا مرتب نکرد، بعد از نماز از ایشان پرسیدم که چرا نسبت به افتادن ردایتان بی توجه بودید؟ حضرت فرمودند: «آیا می­دانی در محضر که بودم؟ همانا از بنده، نمازی قبول نشود مگر آنچه در آن توجه کامل به خدا داشته باشد. گفتم: «در اینصورت ما هلاک شده­ایم (نمازهایمان باطل است)؟!» حضرت فرمود: «خداوند، نقصان نمازهایتان را با نافله جبران می­کند. (وسایل الشیعه ج 4، ص 688)

امام سجاد علیه السلام همین که در نماز به جمله «مالک یوم الدین» می رسید، آن قدر تکرار می کرد که بیننده خیال می کرد ایشان در آستانه جان دادن قرار گرفته است، حضرت در سجده، غرق می شد.( بحار الانوار ج 84، ص 247)

در باره امام حسین (ع) روایت است که : كان الحسين بن على عليه السلام اذا توضاء تغير لونه و ارتعدت مفاصله فقيل له فى ذلك ، فقال : حق لمن وقف بين يدى الملك الجبار ان يصفر لونه و ترتعد مفاصله ؛ هرگاه امام حسین علیه السلام وضو می­گرفت، رنگ چهره اش تغییر می­کرد. به ایشان عرض کردند: «چرا چنین حالتی به شما دست می­دهد؟» حضرت فرمود:«سزاوار است بر آن کسی که می­خواهد بر خداوند وارد شود که حالش چنین باشد(محجة البیضاء ج 1، ص 351)

احمد بن عبد الله از پدرش نقل می­کند که بر فضل بن ربیع وارد شدم در حالیکه وی بر جایی بلند نشسته بود. همین که مرا دید، گفت: «درون این اتاق چه می­بینی؟» گفتم: «پیراهنی است در وسط اتاق» گفت: «خوب نگاه گن!» گفتم:« گویا مردی است که به سجده رفته …» گفت: «آیا او را می­شناسی؟ او موسی بن جعفر، امام هفتم شیعیان است. من در روز و شب مراقب او هستم و در تمام اوقات، وی را چنین دیدم که پس از به جا آوردن نماز صبح، مشغول تسبیح می­شود تا آنکه خورشید طلوع نماید. سپس به سجده می­رود و در سجده می­ماند تا زوال خورشید. پس از نماز عشا، افطار می­کند و تجدید وضو می­نماید و به سجده می­رود. او تا سپیده صبح سرگرم عبادت است.( مناقب ج 4، ص 318)

حدیثی از امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف درباره نماز نقل می­کنیم. ایشان می­فرمایند: «هیچ چیز مانند نماز، بینی شیطان را به خاک نمی­ساید. پس نماز بگذارید و بینی شیطان را به خاک بمالید.( بحار الانوار ج 53 ص 182)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا