اجتماعیاخلاقی - تربیتیاصولی فقهیاعتقادی - کلامیاقتصادیمعارف قرآنیمناسبت ها

جود، آسان سازی زندگی دیگران

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از القاب حضرت محمد تقی علیه السلام، جواد الائمه است. این واژه هر چند که در قرآن به کار نرفته، ولی از مراتب احسان است؛ بنابراین، اگر کسی بخواهد درباره جود در قرآن سخن گوید، می بایست به مراتب احسان توجه داشته باشد که همانند تقوا و ایمان دست کم سه مرتبه عام و خاص و اخص برای آن گفته شده است. اگر مرتبه سوم احسان را «تکریم» و «اکرام» می گویند که خدا خود را به عنوان «ذو الجلال و الاکرام» در قرآن ستوده است، باید گفت که جود ارتباط تنگاتنگ معنایی با همین واژه اکرام و تکریم دارد.

البته واژگانی دیگر نیز ناظر به مراتب احسان غیر از جود و اکرام می توان سراغ گرفت که یکی دیگر از آن ها واژه سخاوت است. به نظر می رسد که خود اکرام و تکریم که مرتبه سوم و عالی و رفیع احسان است، در تفصیل دارای مراتب و درجاتی است جود و سخاوت از آن درجات و مراتب جزیی و تفصیل اکرام و تکریم احسانی است.

معنا شناسی و مفهوم شناسی جود

با نگاهی به فرهنگ های عربی که لغویون و لغت شناسان نگارش کرده اند، جود در اصل به معنای تمامیت بخشی به امر کمالی است؛ برهمین اساس وقتی از تجوید در ادبیات سخن به میان می آید، نیکوترسازی قرائت است. در کاربردهای زبان عربی، «جواد» نیز به اسب رهواری می گویند که بهترین و نیکوترین سواری را به سوارکارش می دهد. جود در مسایل مالی و مادی، به بخشش و انفاقی گفته می شود که بی منت و اذیت و آزار و حتی طلب و درخواست به دیگری داده می شود. جواد با چنین بخشی، مشکل اقتصادی کسی را حل نمی کند، بلکه آن را ریشه کن می سازد به گونه ای که دیگر نیازی به طلب از دیگری نداشته باشد؛ پس اگر کسی بدهکاری سنگینی داشته باشد، به تمام کمال آن بدهکاری را پرداخته کرده و چنان از وی دستگیری می کند تا دیگر نیازمند به دیگری نباشد.

در حقیقت، جواد کسی است که تلاش خویش را روان سازی و آسان سازی زندگی دیگران انجام می دهد تا بالا و پست زندگی او را به تکانه در نیاورد، بلکه همانند اسب رهوار سوارکار خویش را به آرامش و اطمینان تمام به مقصد برساند.

بنابراین، وقتی از جواد بودن شخصی سخن به میان می آید، به این معناست که احسان او به دیگری همراه با تکریم و اکرام به تمام معنای کلمه است و چنان به شخص می دهد که دیگر هیچ نیازی به دیگری نداشته و به سکونت و اطمینان و آرامش برسد و هیچ گونه حزن و اضطراب و خوفی نسبت به حال و آینده خویش نداشته باشد.

البته شکی نیست که چنین رفتاری بیانگر ظهور تمام کمال صفت اکرام الهی دربنده است؛ زیرا اگر خدای تبارک تعالی بی منت خلق کرده و می بخشد و هیچ خواسته و نیتی جز سودرسانی به بنده و هیچ توقع و انتظاری برای خویش به عنوان امر کمالی ندارد؛ زیرا خدای رحمان و رحیم، غنی حمید (فاطر، آیه 15) و بی نیاز از غایتی برای خویش است؛ زیرا آن چه برای بنده از عبودیت فرض کرده(ذاریات، آیه 56) برای بنده است؛ چنان که مودت نسبت به اهل بیت عصمت(ع) به عنوان اجر رسالت(شوری، آیه 23)، نیز احسان و اکرامی از سوی خدا برای کمال یابی بندگانش است.(سباء، آیه 47) پس با این تفصیلات باید گفت که جواد کسی است که صفت اکرام الهی(الرحمن، آیه 78) را در خود تجلی داده و مظهر تمام این صفات و نور آن است.

جواد بدین معنا و مفهوم، اهل ایثارگری است و از خود می گذرد تا به دیگری آسان بگذرد و زندگی او از فراز و نشیب بیرون آید و هم چون بستری آرام و اسبی رهوار و گهواره آسایش و آرامش شود. پس جواد ممکن است خود را برای آسایش و آرامش دیگری به رنج اندازد، ولی به خود اجازه نمی دهد تا دیگری به رنج باشد و خود در آسایش و آرامش.

به سخن دیگر، جواد علی الاطلاق خدا است(شرح اشارات، ج2، ص 145)؛ زیرا همو همان خدای اکرم است که اکرام او همه هستی را پر کرده و چیزی فروگذار نکرده است.(الرحمن، آیه 78) جواد در میان انسان ها همان «وجه ربک» است که غلبه به جای «ذوالجلال» با «الاکرام» است(الرحمن، آیه 27)؛ پس پیش از آن که جلال جواد دیده شود، اکرام او دیده می شود؛ زیرا این گونه غلبه رجا به خوف در این افراد بیش تر جلوه گری می کند تا جایی که حتی خوف در رجا و جلال در اکرام گم و محو می شود، هر چند که نابود نمی شود.

به تعبیر دیگر، جواد در اوج «مودت» با دیگران برخورد و تعامل دارد؛ زیرا قلب او از چنان روحانیت برخوردار شده که «نفس» جنبه حیوانی و شهوانی خویش را از یاد برده و گویی به جرگه «ارواح» پیوسته که بالاتر از عالم خلق، از مصادیق عالم امر الهی است. بنابراین، هر چند که جواد دارای نفس انسانی و در مرتبه خلقی است، ولی به سبب همان مودت و محبت خالص و تمام خویش، گویی از عالم خلق به عالم امر پیوسته از نفس به روح عروج کرده و دیگر صفات خلقی ندارد. در این حالت، الفت و ائتلافی که میان او با دیگران است، الفت روحی است نه الفت نفسی.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان نسبت به خویشان می بایست مودت داشته باشد و این مودت نسبت به عترت(ع) به عنوان معصومان و اسوه های الهی می بایست به عنوان یک فرض و واجب الهی مورد اهتمام قرار گیرد و آن را شخص در محبت قلبی و اطاعت و اتباع عملی از قول و فعل آنان به نمایش گذارد.

البته از فرهنگ عترت(ع) این معنا دانسته می شود که مودت امری در سطح ائتلاف ارواح فراتر از ائتلاف نفوس است؛ به این معنا که اشخاصی که با هم مودت دارند، در سطحی عرفانی از چنان رشدی برخوردار هستند که روحانیت قدسی در آن قوی می شود؛ چنان که امیرمومنان درباره مودت می فرماید: الموده تعاطف القلوب فی ائتلاف الارواح، مودت عطوفت دلها در الفت روحانیت ارواح است.(غرر الحکم، حدیث 2057)

آسان سازی زندگی دیگران

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، یکی از وظایف و تکالیف شرعی پس عبادت نماز، عبادت انفاق است(بقره، آیات 2 و3) که شامل هر گونه بخشش مادی و معنوی به دیگران می شود؛ البته انسان ها در گام اول نیازهای مادی چون طعام و خوراک و لباس و پوشاک دارند که می بایست به عنوان اصلی ترین و اساسی ترین نیاز مورد توجه قرارگیرد. از همین روست در آیات قرآنی بر اطعام مسکین تاکید بسیار شده است؛ زیرا مسکینی که توان حرکتی ندارد یا توان حرکت اقتصادی ندارد تا کسبی و درآمدی داشته و با آن امرار معاش کند، به طعام و خوراک نیاز اساسی دارد تا زنده بماند. از نظر قرآن، کسی که به اطعام مسکین می پردازد، خود را از عقبات و گردنه های قیامتی به آسانی بالا می کشد(بلد، آیات 11 تا 15)؛ زیرا اطعام کننده به مسکین، در حدّ توان خویش تلاش کرده تا زندگی را بر دیگری آسان کند.

از نظر قرآن، کسی که چنین نکند و به اطعام مسکین نپردازد، خود را گرفتار دوزخ می کند(مدثر، آیات 42 تا 44)؛ بنابراین، لازم است تا هر کسی دست کم برای آسانی زندگی دنیوی و اخروی خویش، دستگیر دیگران باشد و با جواد و بخشش مالی و انفاقات، به هر میزان که در توانش است، زندگی دیگران را آسان سازد و آنان را از مشکلات برهاند.

بر اساس آیات قرآنی ، در هر مالی خواه اندک خواه بسیار، حقی از سوی خدا به طور مشاع برای سائلان و محرومان قرار داده شده که می بایست پرداخت شود.(ذرایات، آیه 19؛ معارج، آیات 24 و 25) این انفاقات مالی به هر شکلی باشد، کمکی به دیگران است؛ اما بهترین نوع کمک رسانی آن است که بدون منت، اذیت، و طلب از سوی دیگران باشد؛ زیرا طلب کردن خود مایه ذلت است و نفس انسانی به ویژه مومنان عفیف هستند و شخص مومن با عفت خویش به خویش اجازه نمی دهد تا دست به سوی دیگران دراز کند و حتی در شرایط سخت، خوراکی و طعام بخواهد. رفتار عفیف به گونه ای است که دیگران آنان را غنی و بی نیاز می بینند؛ در حالی که عزت نفس آنان این گونه آنان را بی نیاز و غنی نشان می دهد، ولی می توان از روی زرد آنان دانست که نیازمند و فقیر هستند و به سبب عفت حاضر نیستند تا دست به سوی دیگران دراز کنند.(بقره، آیه 273) بنابراین، جواد و سخی و کریم کسی است که بدون درخواست و طلب به انفاق مالی بپردازد و زندگی دیگران را به هر میزان می تواند آسان سازد. البته جواد و کریم و سخی سعی می کنند تا کاری کنند که شخص هرگز به سوی دیگری نیاز پیدا نکند؛ بلکه در بسیاری از موارد به گونه ای بخشش دارد که حتی دست چپ شخص از دست راستش خبر ندارد که انفاقی کرده است. در حقیقت انفاق پنهانی خواه در سراء و خواه در ضراء یعنی دارایی و نداری از افراد کریم بر می آید؛ زیرا آنان اهل ایثار و خودگذشتگی هستند و دیگران را بر خود مقدم می دارند و آسایش و آسانی را برای دیگران ترجیح می دهند و خود را زحمت و رنج می افکنند.(انسان، آیات 8 و 9؛ حشر، آیه 9)

جواد همه هستی اش را کریمانه وقف خدا کرده است؛ عشق و محبت او به خدا موجب می شود تا همان طوری که عبادتش ورای عبادت بازرگانان و بردگان باشد(اصول کافی، ج 2، ص 84 و ج 1، ص 77؛ الخصال، صدوق، ج 1، ص 206) هم چنین محبت او به بندگان خدا نیز این گونه است که جز برای محبت به خدا بخشش و جودی ندارد؛ زیرا این گونه می خواهد صفت کریم را در اوج خود به نمایش گذارد و مظهر کریم و جواد باشد. این همان نهایت اخلاص در فکر و عمل و دین و دنیا است که خدا بندگانش را بدان امر و دعوت کرده و ایشان پذیرفته و به اجرا گذاشته اند.(بینه، آیه 5)

چنان که گفته شد جواد کسی است که کرامت و اکرام الهی در او غلبه دارد و خوف و جلال در او به بطون رفته است. از این روست که تجلی محبت الهی نسبت به بندگان خدا است و نسبت به هر مخلوقی به ویژه بندگان مومن خدا عنایت خاص دارد و قلبش مالامال از عشق به خدا و مومنانی پر است که قلب آنان عرش الله است. پس خود را نمی بینند و در هر مومنی محبت بلکه خدا را می بیند و می خواهد با تقرب به مومنان به خدا نزدیک شود؛ پس اگر بخشش و جودی دارد، برای تقرب به خدا است که در قلب مومن به عنوان عرش الله می یابد.

به سخن دیگر، جواد به محبت می سوزد و می سازد و چون محبت الهی را مقدم را بر محبت خلق می داند، و اگر حب الهی نبود، حب خلق معنا نداشت؛ زیرا خدا فرموده است: یحبهم و یحبونه؛ خدا آنان را محبوب دارد و آنان خدا را محبوب می دارند.(مائده، آیه 54) پس جواد نیز دنبال محبت الهی در مومن می رود تا این گونه به محبت الهی خالص خویش رسد؛ زیرا خدا فرمان داده  وفرموده است: قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله؛ بگو اگر خدا را محبوب می دارید، پس از من پیامبر پیروی و اتباع کنید، تا محبوب خدا شوید.(آل عمران، آیه 31) پس جواد در اندیشه محبت الهی است و شکی نیست که مصداق اتم و اکمل جواد و کریم در میان خلق مظهر اتم و اکمل خدای همان پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) هستند؛ پس اگر بخواهیم محبوب خدا شویم، می بایست از آن سیر و سلوک اهل بیت(ع) بهره گیریم و خود را همان آنان ساخته و با اتباع و پیروی از قول و فعل آنان جواد شده و محبوب خدا شویم.

به سخن دیگر، همان طوری که اهل بیت(ع) کریم و جواد هستند با تجوید و آسان سازی و روان سازی و نیکو سازی زندگی دیگران کرامت الهی را به نمایش می گذارند، اگر ما بخواهیم از محبوب خدا شویم و مصداق کریم و جواد و سخی گردیم، می بایست همان سیر و سلوک آنان را در پیش گیریم که محبوب خدا نیز می شویم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا