اجتماعیاعتقادی - کلامیسیاسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

جنگ دایمی علیه فتنه گران

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

فتنه در اصل به معناى قرار دادن طلا در آتش براى جداسازی سره از ناسره و به دست آوردن خالصى آن است. اما در اصطلاحات قرآنی در معانی چند از جمله امتحان سخت، عذاب، بازداشتن از دین و آشوب و اخلال در امور به کار رفته است. از نظر قرآن، فتنه گران از جنس آدمی جز در برابر حق فتنه نمی کنند، از این روست که لازم است تا علیه آنان مبارزه شود و این مبارزه و جنگ و جهاد مقدس می بایست تا زمان پایان فتنه گری ادامه یابد و از آن جایی که تا هواهای نفسانی و وسوسه های شیطانی است، فتنه و فتنه گران هستند، پس این جنگ که از مصادیق جنگ حق و باطل است تا پایان دنیا ادامه خواهد داشت.

نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های قرآنی بر آن است تا فلسفه و چرایی فتنه و مبارزه بی پایان علیه فتنه گران را تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

معنا و مفهوم شناسی فتنه در کاربردهای قرآنی

فتنه در اصل لغوی آن به معناى قرار دادن طلا در آتش براى به دست آوردن خالصى آن است. به این معنا که طلایی که از معادن استخراج می شود یا پس از استخراج توسط زرگران با عناصر فلزی دیگری آمیخته شده، در کوره قرار می دهند تا آلیاژهای آن جدا شود و زرناب آن به دست آید. این عمل همانند نقد کردن است که به معنای جداسازی سره از ناسره است. با این تفاوت که فتنه ناظر به سوختن و نقد ناظر به جداسازی است.

واژه فتنه در قرآن در معانى مختلفى همچون امتحان، عذاب، سوختن با آتش، بليّه، سختى، اضلال و انحراف،( مفردات الفاظ قرآن کریم، ‌راغب اصفهانی، ص 623 و 624 ، ذیل واژه «فتن»؛ التفسير الكبير، فخر رازی، ج 4، ص 406) و نیز در معانی دیگر چون شرك، بازداشتن از دين،( مجمع البيان، ج 1 – 2، ص 511 و 513 ) و هم چنین آشوب و اخلال در امور(تفسير التحريروالتنوير، ج 4، جزء 6 ، ص 276) استعمال و به کار گرفته شده است.

البته علامه حسن مصطفوی لغت شناس معاصر بر این باور است که اصل در مادّه «فتن» چيزى است كه موجب اختلال و هرج و مرج همراه با اضطراب مى شود. از همین رو، اموال، اولاد و كفر در قرآن از مصاديق فتنه قرار داده شده است.( التحقيق، حسن مصطفوی، ج 9، ص 23 – 25، «فتن»)

به هر حال، اصل معنای این لغت هر چه باشد،‌ فتنه در معانی چندی به شکل حقیقت و مجاز به کار رفته است که از مهم ترین آن ها امتحان و آشوب و هرج و مرج در امور زندگی بشر است. خداوند در آیه 126 سوره توبه می فرماید: آیا نمی بینند که آنان(منافقان) هر سالی یک یا دوبار فتنه و امتحان می شوند ولی آنان نه توبه می کنند و نه متذکر می شوند.

هم چنین خطاب به پیامبر(ص) می فرماید: حقیقت آن است که نزدیک بود آنان یعنی مشرکان از آن چه به تو وحی کردیم، فتنه نمایند و منحرف و گمراه سازند تا غیر آن را بر ما افترا بندی( و از بت ها تجلیل کنی) و در این حال حتما تو را دوست خود می گرفتند.(اسراء، آیه 73)

فتنه به معنای امتحان در آیه 2 سوره عنکبوت مطرح شده است. در این آیه خداوند به سنت امتحان و ابتلاء تحت عنوان فتنه یاد کرده و می فرماید: آیا مردم گمان کرده اند این که بگویند ایمان آورده ایم، رها شده و فتنه و آزموده نمی شوند؟

فتنه به معنای سوختن با آتش و عذاب نیز در آیه 13 سوره ذاریات مطرح می شود. خداوند می فرماید: روزی که آنان(کافران) بر آتش فتنه و عقوبت و عذاب می شوند.

این ها نمونه هایی از کاربردهای واژه فتنه در معانی چندی است که در قرآن به کار رفته است. اما آن چه مراد ما در این جاست همان فتنه ای به معنای رفتارهای آدمیان است که موجب انحراف، اضلال، هرج و مرج و اخلال در امور جامعه و دین می شود و راه حق و حقیقت را سد می کند.

فلسفه و چرایی فتنه های الهی

فتنه اگر به معنای آزمون الهی یا عذاب خداوندی باشد، فلسفه و هدف آن را می بایست در همان چارچوب سنت امتحان و آزمون های الهی جست و جو کرد. در این صورت فتنه های الهی برای جداسازی حق از باطل، مدعیان راستین از دروغین،‌ خبیث از طیب، پاک از ناپاک، شاکر و ناسپاس(بقره، آیه 143؛ آل عمران، آیات 140 و 166 و 179؛ نمل، آیه 40) و هم چنین افزایش ظرفیت آدمی و بروز و ظهور استعدادها و توان های سرشته و نهفته در نهاد و ذات آدمی است که از طریق فتنه و آزمون الهی جدا می شود. در آیات قرآنی اموری چون افزایش ایمان(مدثر، آیه 31)، پیدایش یقین و قطع برهانی(همان)، تربیت و رشد انسان ها(بقره، آیات 49 و 124؛ اعراف، آیه 129)، ایجاد صبر و استقامت و بردباری و شکیبایی در انسان(فرقان، آیه 20)، پالایش و تصفیه قلوب(آل عمران، آیات 154 و 140 و 141)، نیل به تقوا(حجرات، آیه 3)، توبه و بازگشت به مسیر حق و راست(اعراف، آیه 168؛ توبه، آیه 126)، ظهور عمل و اظهار عملی (اعراف، آیه 129؛ صافات ، آیات 102 تا 106)، تشخیص ظرفیت ها و استعدادها(نساء، ایه 6)، عبرت آموزی و تذکر(توبه،‌آیه 126) و مانند آن ها به عنوان فلسفه و اهداف امتحان و آزمون های الهی مطرح شده است.

البته برخی از فتنه های الهی به هدف عذاب و عقوبت است تا انسان در دنیا درس گیرد و متذکر شود یا بخشی از عقوبت گناه خود را بچشد و در آخرت نیز به هدف حکمت هایی است که برای اصل معاد و حساب و کتاب بیان شده است. بنابراین، برای فهم فلسفه و چرایی فتنه های الهی در دنیا و آخرت می بایست به این اصول و سنت های الهی درباره آزمون و امتحان و عذاب در دنیا و آخرت مراجعه کرد و در آن چارچوب آن ها را تحلیل و تبیین نمود.

فتنه گران شیطانی

بر اساس سنت های الهی و حاکمیت الوهیت و ربوبیت خداوندی در همه هستی، هیچ چیز بیرون از مشیت و اراده الهی نیست و توحید فعل این معنا را اثبات می کند که فتنه گران از انسان و جن نمی توانند بیرون از مشیت خداوندی فعلی داشته باشند و یا فعل آنان تاثیری به جا گذارد. با این همه خداوند به دو موجود دارای اراده و اختیار حق انتخاب داده است تا در مسیر حق و یا باطل گام بردارد. از این رو، تحت مشیت و اراده الهی خداوند اجازه می دهد تا انسان ها و جنیان فتنه گری و فتنه جویی کنند که البته در باره بسیاری از موارد بلکه می توان گفت در تمام این موارد آنان به عنوان اسباب الهی عمل می کنند و فتنه آنان در چارچوب مشیت الهی عمل می کند؛ چرا که خداوند جز به اسباب در هستی عمل نمی کند و بر آن است تا از طریق اسباب سنت امتحان و ابتلاء‌ داشته باشد و به آن اهداف امتحان دست یابد.

پس فتنه گران شیطانی از جنیان و انسان ها به اذن الهی در چارچوب سنت های الهی حرکت می کنند و فعل و اثر فعل آنان نیز به اذن الهی خواهد بود. از این روست که هاروت و ماروت که به عنوان فتنه و آزمون الهی بر مردمان بابل وارد شده بودند به آنان تعلیماتی می دادند که می توان از آن در دو جهت خیر و شر استفاده کرد؛ اما مردم بابل از آن برای شر و جدایی همسران استفاده می کردند که البته این فعل و تاثیر سحر و جادوی آنان به اذن الهی انجام می گرفت و این گونه نیست که چیزی در عالم و هستی بیرون از حکومت و حاکمیت فعل الهی و اذن او باشد.(بقره، آیه 102)

با نگاهی به آیات قرآنی می توان دریافت که فتنه گران شیطانی چه کسانی هستند. مهم ترین فتنه گران شیطانی عبارتند از: کافران(بقره، آیات 191 و 217)، ستمگران و ظالمان در جامعه(انفال، آیه 25)، منافقان(توبه،‌آیه 47)، منحرفان و بیماردلانی که از متشابهات به جای محکمات پیروی می کنند(آل عمران، آیه 7)،‌جاسوسان(توبه، آیات 47 و 48)، اعتماد کنندگان به اخبار فاسقان (حجرات ، آیه 6) و متخلفان از فرمان خداوندی و رهبران الهی.(انفال، آیات 24 و 25)

از نظر قرآن این ها نمونه ها و مصادیق بارز و آشکار فتنه گران شیطانی هستند که در مسیری غیر از حق فکر و عمل می کنند و موجبات فتنه و هرج و مرج شده و امور جامعه را مختل ساخته و آرامش و آسایش را از آن سلب می کنند.

ریشه و عوامل فتنه گری

از آن چه گذشت به خوبی روشن می شود چرا افرادی به سمت فتنه و فتنه جویی می روند و به جای آن که جامعه را به سمت آسایش و آرامش سوق دهند، بسترها و زمینه های اخلال و اضطراب و آشوب و هرج و مرج را در جامعه فراهم می آورند و آتش بیار معرکه ها می شوند.

بی گمان ریشه فتنه گری در ذات انسان های ناپاک و ناخالص باید جست؛ زیرا بیماردلی و انحراف قلبی از مهم ترین علل و عوامل فتنه جویی است که خداوند در آیاتی از جمله آیه 7 سوره آل عمران به آن اشاره کرده است.

البته می توان دنیا دوستی و مال پرستی، قدرت پرستی و مانند آن را نیز از عوامل ایجاد فتنه جویی و فتنه گری بر شمرد که این خود برخاسته از همان بیماردلی و انحراف در فکر و اندیشه و علم است. از این روست که در آیات قرآنی مال و اولاد و مانند آن به عنوان مصادیق فتنه معرفی می شوند؛ زیرا این ها شرایط را به گونه ای فراهم می آورند که شخص را در آزمون خطرناک و سخت امتحان الهی قرار می دهد که گریز و رهایی از آن سخت و دشوار است.(انفال، آیه 28)

کسانی که از نظر فکری و عملی کافر هستند به طور طبیعی گرایش به عصیان از احکام خدا و پیامبر(ص) و عبور از حق به سوی باطل و عدل به سوی ظلم و ایمان به سوی کفر دارند. از این روست که چنین افرادی اصولا جز فتنه گری کاری ندارند؛‌ زیرا از این طریق می خواهند روح بیمار خود را ارضاء‌ کنند؛‌ به ویژه که بر این باورند که همه حقیقت در همین ماده و منافع مادی است و در جست و جوی سعادت دنیوی به ظلم و ستم رو می آورند و عصیان می ورزند و به هیچ قانون عقلی و شرعی ایمان و باور ندارند. پس در آب گل آلود فتنه های تاریک ماهی سعادت را برای خودشان صید می کنند.(انفال، آیه 25)

در این میان افراد سست ایمان نیز که به بادی تکان می خورند و چون بیدی به نسیمی می لرزند، در هنگامی که فتنه ای برخاست به سمت آن می روند و هیزم بر آتش معرکه می ریزند و با شایعه ها و گسترش آن و یا روش ها و رویه های دیگر بر فتنه می افزایند و آشوب و هرج و مرج را دامن می زنند. اینان در اوج فتنه به جای این که با رهبری باشند و از دستورهای روشنگرانه اش پیروی و اطاعت کنند، با تخلفات خود فتنه را گسترش می دهند.(انفال، آیات 24 و 25)

جنگ دایمی علیه فتنه و فتنه گران

چنان که دانسته شد، فتنه به معنای اخلال در امور و هرج و مرج در جامعه، رویه کافران، منافقان، بیماردلان و ظالمان است. بنابراین، یک جنگ دایمی میان حق و باطل، عدالت خواهان و ستمگران وجود دارد؛ زیرا گروه باطل سعادت خویش را در دنیا و در سایه ظلم و ستم و فتنه گری و هرج و مرج می جوید و برای رسیدن به مقاصد خود لازم می بیند که هیچ گاه عدالتی بر پا نشود و قانونی حاکمیت پیدا نکند تا بر اساس قوانین عادلانه حق و حقوق مشخص شود؛ زیرا آنان در هرج ومرج و آشوب است که می توانند به حیات ننگین خود ادامه دهند. از این روست که حق جویان و عدالت خواهان می بایست همواره علیه آنان آماده مبارزه و کارزار باشند؛ چرا که در صورت ضعف یا عقب نشینی آنان زمام امور جامعه را در دست می گیرند و در سایه فتنه انگیزی روزانه مقاصد پلید خود را پیش می برند.

این که هر روز فتنه ای و هر روز آشوبی در جامعه باشد و جامعه در التهاب های سیاسی و اجتماعی و مانند آن غرق شود، فرصتی برای آنان است که بتوانند در این فضای آشوب و تیره و تار صید کنند و از دیگران بهره کشی کرده و اموال مردم را به غارت برند.

از نظر آموزه های قرآنی فتنه و فتنه گری بدتر از قتل و کشتار مردم دانسته شده است؛(بقره، آیه 191) زیرا اگر قتل امنیت جانی جامعه را تهدید می کند، اما فتنه همه روح و روان مردمان را درگیر کرده و با سلب آرامش روحی و روانی مجالی برای فکر و اندیشه و عمل به مردمان نمی دهد. فتنه گران خطرناک تر از چند قاتل هستند که مردمانی را می کشند و جان ایشان را می گیرند؛ زیرا فتنه گران روح وروان جامعه را به سمت اضطراب می برند و نومیدی را در جامعه گسترش می دهند و انگیزه کار و زندگی را از مردمان سلب می کنند.

خداوند از مومنان خواسته است تا جنگ علیه فتنه گران را در دستور کار خود قرار دهند و همواره حمله و هجوم آورند و اجازه تجدید سازمان و قوا را به فتنه گران ندهند؛ زیرا از نظر قرآن بهترین دفاع در برابر فتنه گران حمله است. از این روست که فرمان (قاتلوا؛ بکشید و جهاد کنید) را صادر می کند و می فرماید: وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلّهِ فَإِنِ انتَهَواْ فَلاَ عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمِينَ؛ با آنان مقاتله و جنگ کنید تا فتنه ای نباشد و دین برای خداوند باشد. پس اگر از فتنه دست برداشتند آن زمان دیگر حمله نکنید؛ زیرا تجاوز و عدوان تنها در حق ظالمان و ستمگران جایز است.(بقره، آیه 193)

پس از نظر قرآن حمله علیه فتنه گرانی که خداوند آنان را ظالم و ستمگر می داند، تا زمانی است که دین حق و عدل بر جهان و جامعه حاکمیت یابد و فتنه گران عقب نشینی کنند و دست از فتنه بردارند. از نظر خداوند فتنه گران هرگز از باورهای خود دست بر نمی دارند و به جرگه ایمان در نمی آیند؛ زیرا فشار جنگجویان مومن و عدالت خواه و حق طلب تنها موجب می شود که آنان در جامعه از حرکت و عمل باز ایستند و عقب نشینی کنند و از فتنه دست بردارند، اما هر گاه شرایط را مهیا بیابند و ضعف و سستی را در جامعه اسلامی و دینی دریابند دوباره حرکت خواهند کرد و دست به عمل می زنند. پس حتی زمانی که آنان شکست خورده اند و از فتنه جویی علنی و هرج و هرج خواهی در امور به ظاهر دست کشیده اند می بایست هوشیارانه آنان را تحت نظر و مراقبت شدید قرار داد. البته در زمانی که آنان عقب نشینی کرده و دست از فتنه شستند دیگر نمی تواند به آنان حمله کرد و آنان را کشت؛ زیرا دفع ظلم تا زمانی است که ظالم ظلم می کند وقتی دست از ظلم برداشت هر گونه تجاوز و عداون به عنوان نوعی ظلم تلقی می شود. پس نمی توان با ظلم ظلمی را برداشت.

جامعه ایمانی تا زمانی که فتنه و فتنه گران است بجنگد و اگر فتنه خوابید و فتنه گران عقب نشینی کرده در آن زمان هوشیارانه می بایست مراقب اوضاع بود تا دوباره این مار خفته از سرمای شکست دوباره به گرمای غفلت ما بیدار نشود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا