اجتماعیاخلاقی - تربیتیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

چگونه فروتنی را بیاموزیم؟

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

فروتنی و تواضع فضلیتی است که محسود کسی نیست و مطلوب بسیاری است؛ اما با این همه برای بسیاری سخت و دشوار است که به این فضلیت برسند و تواضع و فروتنی منش و کنش شخص باشد؛ زیرا تواضع و فروتنی برای کسانی که درک درستی از فلسفه زندگی ندارند و معیارها و ملاک های ثروت و قدرت برای آنان اصالت یافته است، نمی تواند ارزش و اصالت یابد و این گونه است که به جای تواضع سر از تکبر در می آورند و به جای فروتنی، چنان منشی را در پیش می گیرند که گویی همه چیز غیر از خودشان بی ارزش و بی اهمیت است و دیگری را جز ستایشگران نمی یابند.

نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های قرآنی بر آن است تا زمینه ها و بسترهای دست یابی به فروتنی و تواضع را تبیین نماید و راه های رهایی از تکبر و خودپسندی را بیان کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

تواضع، فروتنی نفسانی

تواضع اصطلاح اخلاقی است که در فارسی به فروتنی از آن یاد می شود. البته در اصطلاحات قرآنی اصطلاح تواضع نیست و اگر چه از مفاهیم قرآنی است ولی یک اصطلاح در فرهنگ قرآن نیست. پس در آموزه های قرآنی، واژه تواضع به کار نرفته است؛ اما واژه تذلل به معنای خواری به همین مفهوم اخلاقی تواضع و فروتنی در آیاتی از جمله آیه 54 سوره مائده به کار رفته است. البته همین مفهوم را می توان از تعبیرات دیگر قرآنی چون «هون»، «سلام» و اصطلاحاتی مانند «خفض جناح»، « لاتمش فی الارض مرحا» به دست آورد.

واژه تواضع از «وضع» گرفته شده که به معنای قراردادن است تواضع کردن به معنای تذلل .(نگاه کنید: لسان‌العرب، ج‌15، ص‌327، «وضع»؛ فرهنگ فارسى، ج‌1، ص‌1158، «تواضع») و وضیع شدن و پست قرار دادن خود است؛ زیرا وضیع به معنای پست نیز آمده است؛ چون اگر بخواهیم چیزی را بر دیگر قرار دهیم باید آن را در جایی پست تر و آن دیگری را در جایی برتر و بالاتر قرار دهیم تا این گونه امکان آن فراهم آید که چیزی دیگر بر آن قرار داده شود که بالاتر و برتر از آن قرار می گیرد. پس انسانی که تواضع می کند خود را در حالت پست تری قرار می دهد که همان وضیع شدن است. متواضع به اراده و اختیار خود را پست و وضیع قرار می دهد در حالی که در ذات خود، بلند و عزیز است ولی برای بهره مندی دیگران خود را چون شاخساری پایین و پست می آورد. در حقیقت انسانی که تواضع می کند و خود را وضیع و پست قرار می دهد، انسانی عزیز و شریف است، ولی خود را چنان که هست نشان نمی دهد، بلکه غیر از آن چه هست نشان می دهد تا دیگران بی هیچ منت و سختی و دشواری از او بهره مند شوند. البته این شخص حتی اگر خود را چنان که هست نشان دهد تکبری نکرده است، با این همه خود را کوچک تر و خردتر از آن چه هست نشان می دهد تا دیگران در معذوری قرار نگیرند.

به سخن دیگر، متواضع همانند انسان بلند قامتی است که برای خشنودی و رضایت دیگران قامت خود را فرو می افکند و فروتنی می کند. این در حالی است که متکبر انسانی پست در ذات است که برای جبران پستی خود تکبر می ورزد و غیر از آن چه هست را نشان می دهد و می نمایاند.

از امیرمومنان علی(ع) روایت است که فرمود: ما تواضع الا رفيع وما تكبر الا وضيع ؛ تواضع کردن جز از انسان رفیع بر نمی آید چنان که تکبر کردن از انسان های پست و دون مایه است.

انسانی که در ذات خودش بلند و رفیع است، نیازی نمی بیند که تکبر کند، بلکه به سبب همان بزرگی نفسانی است که فروتنی و تواضع می کند و خود را پست و خوار می گرداند تا در دسترس دیگرانی قرار گیرد که به او نیازمند هستند. در حقیقت این بزرگواری او موجب می شود تا فروتنی کند و خود را این گونه بی منت و مزدی در اختیار دیگران قرار دهد.

چنین حالتی از نظر قرآن یک فضلیت بزرگ است و اصولا بزرگواران اهل تواضع و فروتنی هستند و این فروتنی را نسبت به برادران مومن خود بیش تر بروز می دهند. خداوند در آیه 54 سوره مائده به صراحت این فضلیت را می ستاید و می فرماید که مومنان نسبت به برادر ایمانی تواضع کرده و خود را ذلیل و خوار می گرداند.

این تواضع و تذلل فروتنانه مومنان برای آن است که دیگران از آنان بهره مند شوند و با آن که امتیاز و برتری نسبت به دیگران دارند آن را به نمایش نمی گذارند و به به‌گونه‌اى رفتار می کنند كه براى خود هيچ‌گونه برترى و امتيازى بر ديگران قائل نبوده، بلکه حتی در رفتار و گفتار، ديگران را بزرگ و گرامى می دارند و خود را کم تر از آن چه هستند نشان می دهند.(نگاه کنید:جامع‌السعادات، نراقی، ج‌1، ص‌394)

این حالت تواضع و تذلل مثبت، زمانی ایجاد می شود که شخص از نظر روحی و روانی به چنان کمالی رسیده باشد که هیچ گونه کمبودی در خود احساس نکند تا نیاز به آن داشته باشد امتیازات و برتری های خود را بروز دهد و دیگران را تحت تاثیر خود قرار دهد. پس روحی که کامل است نیازی نمی بیند تا خودستایی کند بلکه می کوشد تا بر خلاف آن چه از امتیازات و برتری ها دارد برای خودش نگه دارد و برای این که دیگران در مواجه با او احساس کمبود و خودکم بینی نکنند، خود راکم تر از ایشان می نمایاند تا این گونه فرصتی مناسب تر برای دیگران فراهم آید تا از وجود و آثارش بهره مند شوند. از همین روست که گفته اند درختی که پربارتر از شاخه هایش را پست تر و پایین تر می آید تا در دسترس دیگران قرار گیرد به گونه ای که حتی کودکی نیز به آسانی از آن میوه می کند.

فروتنی را بیاموزیم

فروتنی منش اخلاقی است که باید آموخت؛ زیرا فروتنی و تواضع و تذلل نمایش کم تر از خود بودن است که سخت و دشوار است. تا انسانی از نظر اندیشه و فکری به این مرحله نرسد که کمال در ربوبیت است، هرگز در مقام عمل تن به ذلت و خواری نمی دهد. انسانی که می داند که فلسفه زندگی بروز و ظهور کمالاتی است که خداوند به او داده و او را در مقام خلافت الهی نشانیده است؛ چنین انسانی به خود اجازه می دهد تا برای این که حتی کودکان از او بهره مند شوند، خود را فروتنانه از برج عالی پایین کشد و این گونه به پرورش دیگران بپردازد و کمالات الهی را به عنوان مجاری فیض الهی در اختیار دیگران قرار دهد. این همان مقام خلافت ربوبی است که خداوند به انسان بخشیده است.

درک فلسفه درست زندگی و بناگذاری زندگی بر اساس آن گام نخستی است که هر انسانی باید برای رسیدن به فضلیت فروتنی بیاموزد؛ زیرا اگر تصور و تصویری درست از آن نداشته باشد، نمی تواند خود را از اوج به پایین کشد و با آن که قدرت و شوکت دارد، در برابر تندی و خشونت دیگران کوتاه آید و صبوری پیشه کند.

انسانی که ثروتمند و قدرتمند است و یا از هر کمالی دیگر مادی و معنوی برخودار است می کوشد تا داشته هایش را نشان دهد و از آن استفاده کند، اما اگر بخواهد با همه قدرت و ثروت و کمالات از آن ها استفاده نکند واقعا می بایست فردی خودساخته باشد.

افزون بر رسیدن به درک و فهم درست از حقیقت خود و زندگی می بایست آن چه را یافته را در خود تجلی بخشد که این هم نیازمند عزم جدی و اراده و همت عالی و قوی است. از این روست که در آیات قرآنی به دو جنبه معرفتی و عملی رسیدن به تواضع و تذلل و فروتنی توجه داده و در بیان بسترها و علل و عوامل فروتنی به هر دوی آنها پرداخته شده است.

مهم ترین عواملی که قالب علمی و عملی رسیدن به فروتنی وتواضع بیان شده عبارتند از :

1. توجه به ضعف انسانی: نخستین و اصلی ترین عامل در تواضع و فروتنی آن است که انسان حقیقت خود را بشناسند و بداند که موجودی فقیر امکانی است و در ذات و صفات خود هیچ کمال استقلالی ندارد و در همه هستی و کمالاتش نیازمند خداوندی است که دارای کمال مطلق ذاتی و غنا و صمدانیت است.(فاطر، آیه 15) خداوند در آیه 37 سوره اسراء به صراحت بیان می کند که مهم ترین بستری که فروتنی را موجب می شود دانستن و توجه انسان به ضعف ناتوانی خودش است. کسی که خودش را موجودی ضعیف در ذات و فقیر و ناتوان در ذات و کمالات می داند هرگز تکبر نمی ورزد؛ زیرا کمالی را نمی بیند که در اوست که ذاتی او باشد، بلکه او موجودی ناتوان است که همه چیز او وابسته به دیگری است. پس هیچ امتیازی نسبت به دیگری ندارد تا تکبر ورزد و خود را برتر از دیگران بداند. هر چه را دارد از آن خداوند غنی بی نیاز و صمد است. پس نمی تواند به چیزی که ندارد افتخار کند و به داشته های دیگری خود را برتر از دیگران بداند.

2. تفکر در هستی: تفکر و تعقل کردن در هستی و درک نقاط قوت و ضعف خود ودیگران از دیگر عواملی است که فروتنی و تواضع را موجب می شود. اگر انسانی به پیرامون خود بنگرد و در مناسبات میان موجودات تفکر و تعقل نماید درک درستی از خود و دیگران به دست می آورد که شیوه رفتاری و گفتاری و منش و کنش او را تحت تاثیر مستقیم خود قرار می دهد. به عنوان نمونه وقتی انسانی چون حضرت امام سجاد(ع) به دیگران می نگرد و می گوید پیران سزاوار سلام کردن و احترام گذاشتن هستند، زیرا پیش از وی از نعمت وجود بهره مند شد و تسبیح و حمد خدا گفته اند و کودکان نیز سزاوار تکریم هستند؛ چرا که کم تر از خودش گناه کرده اند، چنین تصوری از دیگران خود عامل فروتنی و تواضع نسبت به دیگران می شود. پس تفکر و تعقل در هستی و آیات الهی می تواند مهم ترین عامل فروتنی باشد؛ زیرا تصویری درست و واقعی از پیرامون و حقایق آن به انسان می دهد و نگاه و زاویه دید شخص را نسبت به جهان و دیگران و نوع رابطه با آنان دگرگون می سازد. خداوند در آیات 3 و 4 سوره حجرات با نقد رفتار جاهلانه برخی از اهل مدینه نسبت به پیامبر(ص) جایگاه تعقل و تفکر را در تحقق فروتنی مشخص می کند؛ زیرا در این آیات آمده که بی ادبی و تکبر مردم به سبب همان عدم تعقل آنان نسبت به جایگاه ارزشی مقام حضرت محمد(ص) است؛ زیرا اگر آنان از این جایگاه با تعقل و تفکر آگاه می شدند، هرگر بی احترامی نمی کردند و با صدای بلند آن حضرت(ع) را نمی خواندند. می گویند که علامه طباطبایی جهت زیارت حضرت معصومه از عرض خیابان ارم می گذشت. دوچرخه سواری نزدیک بود در خیابان به ایشان بزند. آن شخص به دلیل این که علامه را نمی شناخت با ادبی تمام گفت: اوهوی عمو! کوری! (یا چنین تعبیر زننده ای داشت). این شخص اگر شناخت و توجهی به مقام و منزلت علمی و روحی و ایمانی حضرت علامه داشت هرگز چنین رفتاری نمی کرد؛ اما عدم شناخت و نیز عدم توجه به موقعیت علامه موجب می شود که رفتاری متکبرانه یا بی ادبانه ای داشته باشد.

3. توجه به خدا و پاداش: از دیگر عوامل بستر ساز می توان به توجه به خدا و نیز پاداش های اخروی اعمال خوب اشاره کرد. اگر کسی متوجه باشد که خداوند عالم به سر و اخفی او را نگاه می کند و از نیت او خبر دارد‌ و برای هر کار ریز و درشت پاداشی است، در آن صورت رفتاری متواضعانه در پیش می گیرد که مورد رضایت خداوند است؛ زیرا اهل تواضع این رویه را برای این اختیار می کنند تا دیگران از کمالات و یا امکانات آنان بهره مند شوند بی آن که احساس خجلتی داشته باشند یا ترس از نزدیکی به مقام و منزلت شخص اجازه ندهد که به او نزدیک شوند. به هر حال، توجه به این که کاری اخلاقی و خداپسندانه است خود موجب می شود تا انسان تواضع کند و خواری و ذلت اختیاری را به جان بخرد تا دیگران از او بهره مند شده و او را مجرای فیض الهی خود قرار دهند. از همین روست که خداوند در آیات 15 تا 17 سوره سجده هنگامی که از صفات مومنان سخن به میان می آورد از فرار و گریز آنان از تکبر و استکبار سخن می گوید، زیرا خود را کم تر از آن می دانند که در برابر عظمت بی نهایت الهی بزرگی کنند و خود را بزرگ یابند. پس به تسبیح و تحمید خداوند می پردازند و به قصد رضایت و خشنودی خداوندی که ظاهر و باطن و هویدا و نهان را می داند کار خوب می کنند و فروتنی پیشه می گیرند و پاداش را از خداوند مسالت می کنند.

4. تقوا: غیر از جنبه های معرفتی و علمی می بایست جنبه عملی شخص نیز تقویت شود تا اهل فروتنی و تذلل و تواضع شود. از این روست که خداوند مساله تقوا را به عنوان یکی از مهم ترین عوامل بستر ساز فروتنی در آیات 1 تا 3 سوره حجرات معرفی می کند واز مردم می خواهد تا با تقوا و پاکسازی قلبی زمینه ایجاد منش تواضع را در خود فراهم آورند.

5. عبودیت: این که انسان خود را بنده از بندگان خداوند بداند که ماموریت های خاص و مسئولیت های ویژه ای دارد و هر چه دارد از آن خداوند و به فضل اوست، این رویه و روش، زمینه فروتنی در شخص را موجب می شود. انسان هایی که بندگی کردن را آموخته اند تذلل و تواضع را نیز می آموزند؛ زیرا تواضع و تذلل آگاهانه و عالمانه بنیاد و عصاره عبودیت است. از همین روست که خداوند در آیه 63 سوره فرقان فروتنی را از ویژگی های عبادالرحمان می شمارد.

6. موعظه و پند و اندرز: از دیگر عوامل فروتنی ساز می بایست به موعظه اشاره کرد؛ زیرا انسان همواره در معرض خطر وسوسه های شیطانی و هواهای نفسانی است که اجازه نمی دهد تا تواضع ورزد بلکه این دو امر عامل مهم تکبر در انسان هاست. پس هر انسانی همواره نیازمند واعظی درونی و بیرونی است تا او را به سمت و سوی فروتنی هدایت و رهنمون شود. خداوند در آیاتی از قرآن از جمله آیات 13 تا 19 سوره لقمان بر تأثير موعظه، در ايجاد روحيّه تواضع تاکید کرده است.

7. توجه به عاقبت خوب تواضع و عاقبت بد تکبر: البته بیان جنبه های منفی تکبر و نیز توجه به جنبه های مثبت تواضع و آثار آن خود عامل مهمی در ایجاد تواضع در انسان است. از همین روست که خداوند در آیات قرآنی به هر دو جنبه توجه داده است.(لقمان، آیات 18 و 19 ؛ مائده، آیات 82 تا 85 و آیات دیگر)

آن چه گذشت تنها برخی از عوامل بستر ساز مهم است که از آیات قرآنی استنباط شده است. البته می توان با تحقیق و تفحص بیش تر در آیات قرآنی بلکه حتی در همین آیات عوامل دیگری را شناسایی و مطرح کرد. با این همه درک و عمل به همین عوامل خود می تواند زمینه ساز روحیه تواضع و منش فروتنی در آدمی شود. پس اگر کسی بگوید که چگونه می توانم متواضع شوم، باید گفت توجه به مطالب پیشین بهترین راهکار برای دست یابی به فروتنی به عنوان یک فضلیت اخلاقی و اسلامی و اجتماعی است؛ بلکه حتی باید گفت که همین موارد پیشین نیز می تواند به عنوان مهم ترین و اصلی ترین راهکار درمانی برای کسانی تجویز شود که اهل تکبر هستند و متکبرانه با مردم رفتار می کنند و می خواهند خود را از این رذیلت اخلاقی تکبر نجات دهند و درمان شوند.

تواضع در کلام و سیره ی پیامبران و ائمه علیهم السلام

حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند که: «با هر کسی دو ملک است، که اگر آن شخص خود را بزرگ شمرد و برداشت، می گویند: خداوندا! او را ذلیل کن. و اگر خود را وضیع و پست و خوار شمرد، می گویند: خداوندا! او را بردار». (معراج السعاده، ص 283)

پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به اصحاب خود فرمود: «چرا حلاوت عبادت را در شما نمی بینم! عرض کردند: حلاوت عبادت چیست؟ فرمود: تواضع.»

فرمود: «بنده ای که تواضع کند خداوند او را تا آسمان هفتم بالا می برد» و فرمود: «چون خداوند بنده ای را به اسلام هدایت کند و صورتی زیبا به او بدهد و وی را در جایی قرار دهد که دون شأن او نباشد و با این همه او را تواضع ارزانی دارد، وی از برگزیدگان خداست».

و فرموده: «چهار چیز است که خدا نمی بخشد مگر به کسی که او را دوست دارد: خاموشی و آن اول عبادت است، و توکل بر خدا و تواضع و زهد در دنیا.» و فرمود: «به شگفتی و خوشحالی می آیم که مردی با دست خود چیزی را به جهت خدمت به خانواده خود برداشته و می برد و با این کار کبر را از خود دفع می کند.»

و فرمود: «هر که برای خدا فروتنی کند خدایش رفعت دهد و هر که تکبر کند خدا او را پست کند و هر که اقتصاد و میانه روی کند خدا او را روزی دهد و هر که تبذیر کند خدا او را محروم گرداند و هر که بسیار یاد مرگ کند خدا او را دوست دارد و هر که یاد خدا کند خدا او را در بهشت در سایه (پناه) خود جای دهد». (جامع السعاده، ص 438)

پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «تواضع مایه رفعت است، تواضع کنید تا خدا شما را رفعت دهد».

امام صادق علیه السلام فرمود: «از نشانه های تواضع آن است که شخص به نشستن در پایین مجلس راضی می شود و به هر کسی برخورد می کند، سلام می دهد و مجادله را، اگر چه حق با او باشد، ترک کند و ستایش شدن بر تقوا را دوست نداشته باشد.» (راه روشن، ص 218)

امام صادق علیه السلام فرمودند که: «تواضع آن است که: آدمی در مکانی که پست تر از جای او باشد بنشیند و به جایی که پائین تر از جای دیگر باشد راضی شود و به هر که ملاقات کند سلام کند و ترک مجادله کند، اگر چه حق با او باشد و نخواهد که او را بر تقوا و پرهیزکاری مدح کنند». (معراج السعاده، ص 291)

امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: «هر که حقوق برادران (ایمانی) خود را بهتر بشناسد و آنها را بهتر ادا کند، شأن و مقامش در پیشگاه الهی بزرگ تر است و هر که در دنیا برای برادران (مؤمن) خود تواضع کند، در نزد خدا از صدیقان است و حقا از شیعیان علی بن ابی طالب علیه السلام خواهد بود». (جامع السعاده، ص 441)

خدای تعالی به داود علیه السلام وحی فرمود که: «همچنان که نزدیک ترین مردم به خدا متواضعانند، همچنین دورترین مردم از خدا متکبرانند».

مروی است که: سلیمان پیغمبر علیه السلام هر صبح بر بزرگان و اغنیاء و اشراف می گذشت تا می آمد به نزد مساکین، پس با ایشان می نشست و می گفت: «مسکینی هستم با مساکین نشسته». (همان، ص 297)

حضرت عیسی علیه السلام فرموده است که: «خوشا به حال تواضع کنندگان در دنیا، که ایشان در روز قیامت بر منبرها خواهند بود».

عیسی بن مریم علیه السلام فرموده است: «خوشا به حال تواضع کنندگان در دنیا، که در قیامت بر تخت ها نشینند. خوشا به حال اصلاح دهندگان میان مردم در دنیا، که در قیامت وارث فردوسند. خوشا به حال کسانی که در دنیا پاک دلانند، که در قیامت به خدای تعالی نظر دارند».

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا