اجتماعیاخلاقی - تربیتیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

بدقولي؛ آثار و پيامدهاي آن

samamosاعتماد متقابل انسان ها، بزرگ ترين سرمايه اجتماعي است. هر جامعه اي كه افراد آن به يكديگر اعتماد داشته باشند، به همان ميزان از آرامش و آسايش بيشتري برخوردار خواهند بود؛ زيرا اعتماد، همانند سيمان، عامل نگه داري مواد سخت دركنار هم و موجب چسبندگي آنهاست. اعتماد متقابل انسان ها درجامعه موجب مي شود تا ضمن دست يابي به آرامش و امنيت، از فرصت هاي متقابل براي آسايش و امكانات يكديگر بهره مند شوند.

از طرف ديگر هر عاملي اين اعتماد اجتماعي را با خطر مواجه سازد، عامل بحران و نابودي آسايش و آرامش جامعه خواهد بود. از جمله اين عوامل مي توان به بدقولي و خلف وعده اشاره كرد. نويسنده در اين مطلب برآن است تا با مراجعه به آموزه هاي وحياني قرآن و اسلام، نقش منفي بدقولي را در زندگي فردي و اجتماعي و نيز معنوي و مادي و آثار آن را بيان كند.

اعتماد، سرمايه اجتماعي

از مفاهيم دين، اصطلاح سرمايه اجتماعي است. اين اصطلاح هر چند كه بيشتر درحوزه اقتصادي و توسعه مورد توجه اقتصاددانان بوده ولي محدوده آن فراتر از اين حوزه و عملكرد و تاثيرات آن نيز گسترده تر و فراتر از آن است. تعاريفي كه براي سرمايه اجتماعي بيان مي شود نيز بيشتر با رويكرد اقتصادي و توسعه اقتصادي است.

از جمله تعاريفي كه براي سرمايه اجتماعي بيان شده مي توان به موارد زير اشاره كرد. برخي گفته اند: سرمايه اجتماعي مجموعه هنجارهاي موجود در سيستم هاي اجتماعي است كه موجب ارتقاي سطح همكاري اعضاي آن جامعه و پايين آمدن سطح هزينه هاي تبادلات و ارتباطات مي شود (فوكوياما 1999).

پير بورديو جامعه شناس متاخر فرانسوي نيز با تقسيم بندي سرمايه ها در نظام اجتماعي به سه شكل اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي معتقد است كه سرمايه اجتماعي، ارتباطات و مشاركت اعضاي يك جامعه براي نيل به اهداف آنهاست.

سرمايه از نظر بورديو سه شكل اساسي دارد: 1- سرمايه اقتصادي كه قابل تبديل شدن به پول است و به شكل حقوق مالكيت قابل نهادينه شدن است. 2- سرمايه فرهنگي كه در برخي شرايط به سرمايه اقتصادي تبديل مي شود و به شكل كيفيت آموزشي نهادينه مي گردد؛ 3-سرمايه اجتماعي كه از تعهدات اجتماعي ساخته شده است و تحت شرايطي قابل تبديل به سرمايه اقتصادي مي باشد و يا ممكن است درشكل يك عنوان اشرافي نهادينه شود.

بانك جهاني نيز سرمايه اجتماعي را پديده اي مي داند كه حاصل تاثير نهادهاي اجتماعي، روابط انساني و هنجارها بر روي كميت و كيفيت تعاملات اجتماعي است و تجارب اين سازمان نشان داده كه اين پديده تاثير قابل توجهي بر اقتصاد و توسعه كشورهاي مختلف به جا مي گذارد. سرمايه اجتماعي برخلاف ساير سرمايه ها به صورت فيزيكي وجود ندارد، بلكه حاصل تعاملات و هنجارهاي گروهي و اجتماعي است و از طرف ديگر افزايش آن مي تواند موجب پايين آمدن جدي سطح هزينه هاي اداره جامعه و نيز هزينه هاي عملياتي سازمانها شود.

سرمايه اجتماعي را مي توان حاصل پديده هاي ذيل در يك سيستم اجتماعي دانست: اعتماد متقابل، تعامل اجتماعي متقابل؛ گروه هاي اجتماعي؛ احساس هويت جمعي و گروهي؛ احساس وجود تصويري مشترك از آينده؛ كارگروهي.

سرمايه اجتماعي مفهومي كلي است كه از اجزاي متفاوتي تشكيل شده است. ابعاد سرمايه اجتماعي عبارتند از: اعتماد اجتماعي، ارزش هاي اجتماعي، امنيت اجتماعي، مشاركت اجتماعي، آگاهي و شناخت، انسجام اجتماعي و سرمايه فرهنگي.

به عقيده برخي صاحب نظران، اعتماد مهم ترين بعد سرمايه اجتماعي است و ابعاد ديگر را نيز تحت تأثير قرار مي دهد؛ چرا كه اعتماد يكي از جنبه هاي مهم روابط انساني است و زمينه ساز مشاركت و همكاري ميان اعضاي جامعه مي باشد.

يكي از مفاهيم مفيد در تبيين مفهوم سرمايه اجتماعي، «شبكه اعتماد» است. شبكه اعتماد عبارت است از گروهي از افراد كه براساس اعتماد متقابل، از اطلاعات، هنجارها و ارزشهاي يكساني در تبادلات خود استفاده مي كنند. از اين رو، اعتماد نقش زيادي در تسهيل فرايندها و كاهش هزينه هاي مربوط به اين گونه تبادلات دارد. شبكه اعتماد مي تواند بين افراد يك گروه و يا بين گروهها و سازمانهاي مختلف به وجود آيد.

مفهوم مفيد بعدي «شعاع اعتماد» است. تمامي گروههاي اجتماعي داراي ميزان خاصي از شعاع اعتمادند كه به مفهوم ميزان گستردگي دايره همكاري و اعتماد متقابل اعضاي يك گروه است. در يك نتيجه گيري مي توان گفت كه هر چه يك گروه اجتماعي داراي شعاع اعتماد بالاتري باشد، سرمايه اجتماعي بيشتري نيز خواهد داشت. چنانچه يك گروه اجتماعي، برون گرايي مثبتي نسبت به اعضاي گروههاي ديگر داشته باشد، شعاع اعتماد اين گروه از حد داخلي آن نيز فراتر مي رود.

به هر حال، آنچه يك جامعه را در كنار هم قرار مي دهد و موجب انسجام ميان آنان مي شود، اعتماد عمومي است كه افراد يك جامعه نسبت به يكديگر دارند. هر چه درجه اعتماد ميان افراد جامعه و سطح آن افزايش داشته باشد، به همان ميزان انسجام ميان افراد جامعه و همكاري و همدلي بيشتر خواهد شد و با افزايش سطح و ميزان انسجام، رسيدن به آسايش و آرامش در آن جامعه از ضمانت فزون تر برخوردار خواهد شد.

نقش بدقولي در بي اعتمادي اجتماعي

قول در فرهنگ و ادبيات عربي به معناي گفتار و سخن آمده، ولي در فرهنگ و ادبيات فارسي، قول به معناي گزاره و جمله انشايي است. در كاربردهاي فارسي، قول دادن به معناي وعده به انجام دادن يا ندادن كاري در آينده است. واژه انگليسي Promise در اين معنا به كار مي رود.

در حقيقت قول دادن و قرار گذاشتن، نوعي پيمان و عهد زباني است كه ميان دو نفر انجام مي گيرد. شخصي به صورت عقد يا حتي ايقاع و يك طرفه به ديگري قول مي دهد كه كاري را انجام دهد و يا كاري را ترك كند. البته در اينكه ترك انجام كاري نيز قول باشد، شك و ترديد نيست؛ زيرا كودك مثلا به والدين خود قول مي دهد تا از اين پس دروغ نگويد و دست به اسباب بازي ديگري بدون اجازه نزند. بنابراين، متعلق قول مي تواند فعل يا ترك باشد.

از نظر معنايي، دايره قول و قرار گسترده تر از دايره عقد و عهد و پيمان است؛ زيرا قول و قرار مي تواند به شكل ايقاعي نيز انجام گيرد، به اين معنا كه شخص به خودش قول بدهد كه كاري را انجام دهد يا ترك كند و يا اينكه قولي به ديگري بدهد.

به سخن ديگر، قول و قرار مي تواند به شكل عقد دوطرفه انجام گيرد و هر يك متعهد به انجام يا ترك كاري شوند و در آخر اين قول و قرار، با هم دست بدهند و تعهد بسپارند كه ملتزم به آن قول و قرارشان باشند. همچنين مي تواند اين قول و قرار يك طرفه و به شكل ايقاعي انجام گيرد؛ به اين معنا كه شخصي متعهد به انجام يا ترك كاري شود بي آنكه طرف ديگري يا وجود داشته باشد يا متعهد به مفاد قول و قرار باشد.

پس براساس تعريفي كه در فرهنگ ايراني و فارسي وجود دارد، قول و قرار، نوعي قول سديد و سخن استوار است كه به شكل پيمان و عهد يك طرفه و يا دوطرفه انجام مي گيرد و شخص خود را متعهد و ملتزم به انجام مفاد آن مي داند.

تفاوت قول با پيمان و قرارداد

البته قول و قرار با عقد و عهد پيمان و مانند آن تفاوت دارد؛ زيرا قول و قرار بيشتر جنبه اخلاقي دارد، درحالي كه عقد و عهد و پيمان، جنبه حقوقي دارد. بر اين اساس، مخالفت و عدم وفا به قول و قرار تنها به عنوان يك رذيلت اخلاقي شناخته مي شود و كسي كه به قول و قرارهايش پايبند مي باشد، به عنوان انساني با فضيلت و بااخلاق شناخته مي شود؛ اما مخالفت با عقد و عهد، افزون بر اينكه تبعات اخلاقي دارد، تبعات حقوقي نيز بر آن بار مي شود و مجازات هاي قانوني براي آن در نظر گرفته شده و شخص ملتزم است تا پاسخ گوي تبعات و پيامدهاي عدم وفاي به عقود و عهود باشد.

بنابراين، ميان اصطلاحاتي چون قول و قرار از يك طرف و عقد و عهد و پيمان از طرف ديگر، تفاوت جدي وجود دارد و عواقب و پيامدهاي هر يك با ديگري متفاوت است.

بدقولي، از نظر اخلاقي رفتاري نابهنجار و ضدارزشي است كه به عنوان يك رذيلت ناپسند اخلاقي معرفي شده است. جامعه اي كه از سرمايه اخلاقي و اعتماد عمومي در سطح بالايي برخوردار مي باشد افزون بر اينكه متعهد به عقود و عهود مي باشد، به قول و قرارهاي خود نيز پايبند است؛ زيرا اين سطح از اعتماد عمومي موجب افزايش انسجام و همدلي اجتماعي و همگرايي و همكاري ميان افراد جامعه مي شود و روند معاملات و تعاملات و ارتباطات اجتماعي را تسهيل مي كند.

اگر افراد جامعه به قول و قرارهاي خود وفادار و صادق الوعد باشند، به جاي آنكه همه چيز را در دايره بوروكراسي ثبت و ضبط كنند و زندگي خود را در مجاري قانوني و حقوقي، سامان دهند، در مجاري اخلاقي كارها را پيش مي برند و با يك دست دادن و تعهد شفاهي و زباني، معاملات بزرگي را سامان مي دهند و نقل و انتقالات بزرگ به سادگي و آساني و رواني انجام مي گيرد. در چنين جامعه اي كه اصول اخلاقي فراتر از احكام قانوني حاكميت دارد، كارهاي بزرگ اجتماعي به سادگي و آساني صورت مي گيرد و افراد جامعه به حكم حاكميت اخلاق و سطح بالاي اعتماد عمومي در آرامش و آسايش در كنار هم زندگي خود را سامان مي دهند.

در مقابل، هرگونه بي قولي، به معناي فقدان اعتماد اجتماعي در جامعه و بيانگر نوعي بحران اخلاقي در جامعه است. هرچند كه چنين جامعه اي با احكام قانوني وحقوقي سفت و سخت، همكاري اجتماعي را سامان مي دهد، ولي نمي تواند به رشد و شكوفايي كامل دست يابد و در دو عرصه آرامش و امنيت و آسايش و رفاه اقتصادي با مشكل جدي مواجه خواهد شد؛ زيرا آنچه جامعه را به كمال مي برد، همكاري هاي همدلانه است كه بيانگر انسجام و وحدت ملي مي باشد.

به سخن ديگر، اجتماع، خود يك خانواده بزرگ است كه اصل حاكم بر آن مي بايست اصول اخلاقي و عشق و محبت و مودت جمعي باشد؛ چرا كه اگر بخواهد نظام اجتماعي را عقلانيت و حقوق و قوانين، سامان دهد، در يك كف از تعاملات اجتماعي باقي خواهد ماند و هرگز روابط اجتماعي سالم در آن شكل نخواهد گرفت. جامعه همانند خانواده همان اندازه كه به عقلانيت و قانون مداري نياز دارد، فراتر از آن به احسان و محبت و مودت نياز دارد كه ريشه در اصول اخلاقي چون وفاي به قول و قرارها دارد. ميزان وفاي به عهد و سطح عمل و التزام به اين قول و قرارها نشان مي دهد كه تا چه اندازه انسجام و همدلي و نيز همكاري و معاونت ميان اعضاي يك خانواده بزرگ به نام جامعه وجود دارد. هرچه پايبندي و التزام به قول و قرارها افزايش يابد، به همان ميزان سطح اعتماد عمومي و نيز سطح همكاري و همدلي و انسجام نيز افزايش مي يابد.

بدقولي در جامعه، به معناي بحران اخلاقي است و از آثار آن بي اعتمادي اجتماعي و از دست رفتن سرمايه هاي بزرگ براي جامعه و در نتيجه عامل واگرايي و تفرقه و فقدان امنيت و آرامش و همچنين آسايش و كاهش رشد اقتصادي و بحران در آن خواهد بود.

وفاي به قول و قرار، نشانه اي از ايمان

در برخي از روايات وفا به وعده و قول و قرارها نشانه اي از ايمان، و بدقولي نشانه اي از نفاق دانسته شده است: المومن اذا وعد وفي و المنافق از وعد جفي؛ مومن چون وعده دهد و قراري بگذارد، بدان وفا مي كند و منافق چون وعده كند بدقولي مي كند.

همچنين در روايت است كه: آيه المنافق ثلاث: اذا حدث كذب و اذا وعد اخلف و اذا اؤتمن خان؛ نشانه منافق سه چيز است: 1-سخن به دروغ بگويد 2- از وعده تخلف كند 3- در امانت خيانت نمايد. (صحيح مسلم، كتاب الايمان، حديث 89)

خداوند در آياتي وفاداري به عهد و پيمان و نيز قول و قرارها را بسيار مهم و نشانه اي از مكارم اخلاقي دانسته است. اصولا جامعه اسلامي كه مي بايست بر مدار اخلاق و محاسن بلكه مكارم آن سامان يابد، جامعه اي است كه نه تنها به قول و قرارهاي رسمي كه در قالب عقد و عهد، نوشته مي شود پايبند است بلكه نسبت به قول و قرارهاي شفاهي و زباني نيز ملتزم است و مي كوشد تا از مفاد آن تخلف نكند.

جامعه اي كه به سوگندها و قول و قرارها و عهد و پيمان هاي خويش ملتزم نيست، اصلا جامعه ايماني شمرده نمي شود. خداوند در آيه 21 سوره توبه درباره جامعه كافر، به ويژگي آنان در پيمان شكني و بدقولي اشاره مي كند و مي فرمايد: اگر سوگندهاي خود را پس از پيمان خويش شكستند و شما را در دينتان طعن زدند، پس با پيشوايان كفر بجنگيد، چرا كه آنان را هيچ پيماني نيست، باشد كه از پيمان شكني باز ايستند.

اما جامعه ايماني نه تنها به قراردادهاي حقوقي پايبند است بلكه حتي به قول و قرارهاي اخلاقي خود نيز ملتزم است و صادق الوعد مي باشد. از صفاتي كه خداوند براي حضرت اسماعيل نبي(ع) مطرح مي كند، صادق الوعد بودن ايشان است و مي فرمايد: واذكر في الكتاب اسماعيل انه كان صادق الوعد و كان رسولا نبياً؛ هان اي پيامبر! در اين كتاب پرشكوه ات از «اسماعيل» نيز ياد كن؛ چرا كه او همواره به وعده هاي خويش وفا مي كرد و پيامبري بود كه به سوي قوم «جرهم» فرستاده شد. (مريم، آيه54)

«ابن عباس» آورده است كه: حضرت اسماعيل(ع) با مردي عهد بست كه در جايي در انتظار آمدن او بماند، و آن بنده خدا وعده اش را فراموش كرد و «اسماعيل» يك سال در آنجا انتظار كشيد تا او آمد. اين بيان از حضرت صادق(ع) نيز روايت شده است، اما «مقاتل» آورده است كه آن حضرت(ع) سه روز در آنجا انتظار كشيد. (اصول كافي، كليني، ج2، ص68، مجمع البيان، طبرسي، ذيل آيه)

بديهي است هرگز منظور اين نيست كه حضرت اسماعيل كار و زندگي اش را تعطيل كرد بلكه مفهومش اين است كه در عين ادامه برنامه هايش مراقب آمدن شخص مزبور بود. (تفسير نمونه، مكارم شيرازي، ذيل آيه)

درباره رسول خدا(ص) روايت شده است كه آن حضرت با شخصي در كنار كعبه قرار ملاقات داشتند و آن شخص فراموش كرد. حضرت تا سه روز منتظر ماند تا به آن شخص خبر دادند، آن شخص آمد و عذرخواهي كرد. همچنين پيامبر با كسي وعده گذاشت كه هنگام ظهر او را ملاقات كند، ولي چون او نيامد، حضرت تا غروب منتظر ماند. (تفسير نور، قرائتي، ذيل آيه)

لزوم وفاي به هر قول و قرار

گاهي انسان با خود قول و قراري مي گذارد كه آن را انجام دهد و يا ترك كند. مثلا خودمان را ملتزم به انجام دادن يا ترك كاري مي كنيم كه در اصل شريعت واجب نيست، مثل نذر. (مفردات الفاظ قرآن كريم، راغب اصفهاني، ص591، «عهد») و گاه نيز با ديگري قول و قراري مي گذاريم كه به شكل وعده است. اگر خودمان يا ديگري عهدي بستيم يا وعده اي داديم مي بايست به آن وفادار باشيم و برخلاف آن عمل نكنيم؛ زيرا اين گونه مخالفت ها نوعي خيانت به خودمان است و رفتاري ضداخلاقي تلقي مي شود.

از نظر قرآن هرگونه عهدشكني در هر قالب و شكلي رفتاري ضداخلاقي است و بايد ترك شود؛ زيرا آثار و عواقب بدي را به دنبال خواهد داشت كه از جمله آنها فسق (بقره، آيه26 و 27؛ اعراف، آيه102) و نفاق است. (توبه، آيات 75 تا 77) افزون بر اينكه اينگونه رفتارهاي ضداخلاقي و ارزشي موجب محروميت از عنايت خداوندي (آل عمران، آيه77) و دوستي و محبت خدا (انفال، آيات56 تا 58) مي شود.

انسان در مقام انسانيت مي بايست به هر عقدي كه در هر قالب و شكلي چون قول و قرار زباني يا عهد دروني و بياني يا عقد حقوقي و قانوني بسته وفادار باشد؛ چرا كه آيه يك سوره مائده به صراحت از اوفوا بالعقود تعبير كرده است؛ صيغه امر «أوفوا» بر وجوب التزام به مفاد عقد دلالت دارد كه از آن به لزوم عقد تعبير مي شود و چون «عقود» جمع داراي الف و لام است، عموم از آن استفاده مي شود. همچنين از اطلاق عقد و كاربردهاي آن مي توان دريافت كه شامل عهد و قول و قرارها نيز مي شود؛ (لسان العرب، ج9، ص309، «عقد») هر چند كه در اصطلاح، عقود تنها به قراردادهاي حقوقي و قانوني اطلاق مي شود و در اصطلاح فقه اسلامي ايجاب امري از يك طرف و قبول آن از طرف ديگر است، به طوري كه تأثير آن به ديگري وابسته باشد. (دائره المعارف، مصاحب، ج2، ص1745، «عقد» و نيز: مصطحات الفقه، ص377)

بنابراين هر كسي كه قول و قرار مي دهد بايد بدان عمل كند و قول و قراري ندهد كه توانايي انجام آن را ندارد يا از نظر زماني و كميت و كيفيت نمي تواند آنچنان كه قول مي دهد عمل كند؛ پس با توجه به توان و شرايط خود قول دهد و نگويد كه وعده و قولي داده شد و خود را ملتزم به وفاي بدان نداند. برخي از مسئولان عادت كرده اند كه براي معرفي مجموعه سازماني و وزارتي خود در رسانه ها وعده هايي بدهند و قول هايي را مطرح كنند كه يا توان انجام آن را ندارند يا در آن زمان نمي توانند به پايان برسانند و التزامات و تعهدات خود را انجام دهند؛ اينان بايد بدانند كه با اين كار نه تنها كار ضدارزشي و اخلاقي انجام دادند بلكه سرمايه اجتماعي دولت و نظام اسلامي را با خطر مواجه مي سازند.

پس لازم است در قول و قرار گذاشتن ها و وعده دادن ها متوجه بود كه آيا از نظر زماني يا مقدار و كميت و كيفيت مي تواند در آن سطح كه قول مي دهد عمل كند؛ اگر نتوانست مي بايست پاسخ گو باشد و اگر شرايط به نظر او موافق بوده ولي ناگهان شرايط تغيير كرده و او نتوانسته به قول خود عمل كند بايد عذرخواهي كند و خود را موظف به پاسخ گويي و عذرخواهي بداند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا