اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیعلوم قرآنیمعارف قرآنی

الهامات الهی در قلوب پاک انسانی

بسم الله الرحمن الرحیم

الهام یکی از اقسام وحی است که خود دارای اقسامی است. بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، همه انسان ها از الهام برخوردار هستند و نفس در حالت استوا و اعتدال از این توانایی برخوردار است. این الهامات به انسان کمک می کند تا حق و باطل و مصادیق آنها را بشناسند و گرایش های خویش را بر اساس حقانیت سامان دهند.

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، انسان هایی که قلب خویش را هم چنان پاک و با صفا داشته و به تطهیر و تزکیه آن اقدام کرده باشند، به جایی می رسند که قلب آنان آینه ملکوت و ملکات هستی است و همه هستی در برابر آنان رویت و دیده می شود و هیچ چیزی بر آنان نهان نخواهد بود.

حقیقت الهام و مراتب و درجات آن

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، خدا با انسان به اشکال گوناگونی چون وحی مستقیم، از ورای حجاب و ارسال رسولان از جنس فرشتگان و بشر سخن می گوید و او را به راه راست و مستقیم عبودیت و کسب کمالات هدایت می کند.(شوری، آیه 51)

یکی از اقسام وحی مستقیم، الهامات نامیده می شود که خدا چیزی را در دل انسان می افکند تا کاری را انجام دهد یا ترک کند. البته از نظر آموزه های وحیانی قرآن، همه انسان ها به طور فطری به هدایت فطری الهامی برخوردار هستند و بر اساس همین الهامات توانایی تشخیص حق و باطل و مصادیق آن ها و حتی گرایش به حق و گریزش از باطل دارا هستند.(طه، آیه 50؛ شمس، آیات 7 و 8)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، اگر همین حالت سلامت نفس فطری که در بدو تولد از آن برخوردار است، باقی بماند و حتی رشد داده شود، می تواند این الهامات را صیانت کرده و آن را تقویت کند تا جایی که نه تنها از الهامات فطری برخوردار می شود بلکه به بصیرتی دست می یابد که ملکات انسان ها و ملکوت هستی از جمله انسان ها را بداند و به علم شهودی ببیند و رویت کند و مثلا عالم برزخ افراد را ببیند، بلکه حتی بهشتی و دوزخی بودن آن را بداند و ببیند، بلکه به سبب صفای قلب و سلامت آن خدا «ملکوت هستی» را به آنان «ارایه» می دهد و می نمایاند؛ چنان که خدا به حضرت ابراهیم(ع) این گونه ارایه کرده است.(انعام، آیه 75)

بر اساس گزارش های معتبر بسیار روایی و غیر روایی، افرادی هم چون حارثه بن مالک بن نعمان انصاری از اصحاب پیامبر(ص) از چنین صفای قلب برخوردار بوده و ملکوت حقایق هستی را به او ارایه داده بودند. براساس روایتی از امام صادق(ع) رسول خدا (ص) شخصی را در مسجد یا غیر آن دید و از او پرسید: چگونه صبح کردی؟ گفت: همانند مؤمنی حقیقی، پیامبر فرمود: حقیقت ایمان تو چیست؟ گفت: از دنیا دوری گزیده و شب بیدارم و روزها روزه می‌گیرم. گویا به عرش پروردگارم می‌نگرم و گویی اهل بهشت و جهنم را در خوشی و عذابشان می‌بینم. رسول خدا (ص) فرمود: این مؤمنی است که خدا قلبش را نورانی کرده است.( لینی، ابوجعفر محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۵۴؛ صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، ص۱۸۷)

برخی از دوستان اهل بصیرت نیز این گونه هستند که ملکات افراد که ملکوت آنان است را می بینند و الهاماتی نسبت به افراد نیز در دلهای آنان القا می شود و حتی از نام و حالات و خصوصیات و نیز علت تماس کسی که در حال تماس تلفنی است پیش از برداشتن گوشی تلفن آگاه است. از سرگردانی افراد خویشاوند و پرسه زدن در کوچه ها برای یافتن نشانی خانه، بلکه بالاتر از آمدن افراد حتی در کیلومتر چند جاده خبر می دهد. هم چنین از علل دلنگرانی یا شادی بلکه حتی محتوا و مفاد خواب آنان آگاه است. این افراد وقتی چشم بر می نهند در عالم برزخ و عوالم آن سیر می کنند و در بوستان های آن قدم می زنند و با در هواهای آن تنفس می کنند، در حالی که در همان حال از اوضاع حضرت دنیا نیز آگاه بوده و اگر کسی به نزدیک در خانه اش برسد، آگاه بلکه حاضر می شود، در حالی که میان او و دیدار کننده ایستاده و به تمام حالات و سکنات او می نگرد و مراقب اوضاع است در حالی که اگر پرده کنار برود معلوم می شود که چشم در چشم دیدار کننده در برابرش ایستاده در حالی دیدار کننده گمان می کند کسی در آن جا نیست. بنابراین، دزدی یا اذیت و آزار نسبت به این فرد محال است. این افراد چنان نسبت به ملکوت و ملکات افراد بصیرت و بینایی دارند که شاید دیگران نسبت به خودشان چنین شناخت و ادراک کاملی نداشته باشند. بنابراین، قلب آنان همانند آینه ای عمل می کند که تصاویر ملکوت و ملکات دیگران در آن می افتد و همه چیز را می بینند و رویت می کنند و چیزی از آنان مخفی و نهان نیست. البته این در زمانی است که شخص در برابر آنان حاضر باشند؛ اما در مورد کسانی که حضور ندارند، اگر توجه کنند نسبت به آنان همین آگاهی را به دست می آورند؛ از این روست که حتی از روی عکس می توانند بسیاری از ملکات و ملکوت آنان را ببیند که برخی از آن مطالب بارها بیان و تشریح شده است.

البته درباره پیامبر(ص) آمده که برخی از اصحاب می خواستند با نهان شدن در پشت دیوار یا جایی با بهره گیری از اصل غافل گیری در سلام بر آن حضرت (ص) پیش دستی کنند، ولی هرگز نتوانستند به مقصود خویش برسند؛ زیرا پیامبر(ص) و معصومان(ع) و نیز اولیای الهی در همه حضرات حضور دارند و اگر چشم بر این دنیا می بندند، این گونه نیست که از آن غافل باشند، بلکه حضور در همه حضرات و نشئات را دارند و به تعبیری یک چشم آنان خواب و آن دیگری بیدار است؛ البته این تعبیری است که برای بیان حقیقت بیان شده نه آن که تمام حقیقت این باشد. البته در برخی از روایات آمده که پیامبر(ص) فرمود: تَنامُ عَيناي و لا يَنامُ قَلبي؛ چشمانم مى خوابد، امّا دلم نمى خوابد.(كنز العمّال، حدیث شماره 32249) به سخن دیگر اگر چشمان سر بسته است، هرگز چشمان دل بسته نیست و همه حضرات را می بیند. پس وقتی خواب هستند این گونه هستند، اگر بیدار باشند بر همه احوالات و اوضاع اطراف خویش آگاهی دارند و می دانند چه کسی چه قصد و نیتی دارد؛ زیرا آنان وقتی بخواهند می دانند؛ چرا که بر اساس اصل «اذا شاؤوا علموا علموا؛ هر گاه بخواهند بدانند می دانند»، با مشیت خویش می توانند چیزهایی که می خواهند بدانند می دانند و می توانند آن را ببیند و شهود و رویت کنند.

چنان که گفته شد الهام خود یکی از مصادیق وحی مستقیم است. از این رو، گاه از همین الهام به عنوان «وحی» یاد می شود. البته وحی الهامی اختصاص به انسان ندارد، بلکه حتی به غیر انسان نیز وحی الهامی می شود؛ چنان که به زنبور عسل وحی الهامی می شود تا زندگی خویش را بر اساس آن سامان دهد.(نحل، آیه 68) هم چنین بر اساس گزارش های قرآنی، پروردگار به زمین وحی می کند تا با لرزش اسراری را آشکار کند که در درون نهان دارد.(زلزله، آیات 1 و 5) این وحی الهامی همان است که برای همه آفریده های قرار داده شده تا هدایت درونی و فطری یابند و مسئولیت ها و تکالیف و اهداف و فلسفه وجودی خویش انجام دهند.(طه، آیه 50)

بر همین اساس، وحی الهامی به انسان در تشخیص و گرایش به تقوا و گریزش از فجور نیز چیزی جز همین سنت و قانون هدایتی الهی نیست که برای همه آفریده است.(همان؛ شمس، آیات 7 و 8)

البته از نظر قرآن، انسان ها دارای وحی الهامی خاصی می شوند که درجه و مرتبه ای بالاتر و برتر است؛ زیرا وحی الهامی نیز دارای شدت و ضعف است. بنابراین ضعیف ترین سطح وحی الهامی همان چیزی است که در همه آفریده های به طور فطری در قالب هدایت الهامی به ودیعت گذاشته شده است؛ اما اگر انسان بتواند نفس مستوی و معتدل خویش را در مسیر هدایت فطری و وحی الهامی تقویت کرده و به رشد دست یابد، آن گاه مرتبه ای بالاتر و قوی تر و شدیدتر از وحی الهامی به او می رسد و او را به توانایی خاصی می رساند که در اولیای الهی بیان شده است.

بر اساس گزارش های قرآنی، وحی الهامی مستقیم تنها برای پیامبران نیست، بلکه حتی اولیای الهی نیز از آن بهره مند می شوند؛ چنان که حواریون از آن بهره مند شدند.(مائده، آیه 111) البته ممکن است گفته شود وحی در این جا از طریق حضرت عیسی(ع) بوده ، اما می تواند از طریق وحی الهامی باشد که به مادر موسی(ع) شد؛ زیرا در آن جا پیامبری نبود تا از طریق پیامبر(ص) وحی به مادر موسی (ع) برسد. خدا می فرماید ما به او وحی کردیم تا فرزندش را به دریا افکند.(طه، آیات 36 تا 39؛ قصص، آیه 7)

هم چنین خدا قبل از پیامبری حضرت یوسف(ع) به او وحی کرد که این نیز از مصادیق وحی الهامی است که مستقیم به او شد.(یوسف، آیه 15)

بنابراین، وحی الهامی دارای مراتب و درجات تشکیکی است که البته در بسیاری از موارد به شکل القای امری برای انجام یا ترک است؛ اما گاه این تنها به سطح انباء باقی نمی ماند، بلکه به شکل رویت حقیقت و ارایه ملکوت انجام می شود.(انعام، آیه 75)

بر اساس گزارش های قرآنی، حضرت آدم(ع) کلمات توبه را از خدا به وحی الهامی تلقی کرده است(بقره، آیه 37؛ نور الثقلین، ذیل آیه) که به نظر می رسد این کلمات افزون کلمات استغفار و توبه، بر اساس روایات تفسیری – تبیینی، همان اسماء اهل کساء بود که آدم(ع) با توسل بدان ها نجات یافت و توبه اش پذیرفته شد.

مصادیقی از وحی الهامی و القایی

چنان که از آموزه های وحیانی قرآن به دست می آید، قلب سالم، پاک، مطهر و تزکیه شده در نفس مستوی و معتدل از ظرفیتی بی مانند و بی نظیری برخوردار است که می تواند وحی الهامی و القایی را دریافت کند که از طریق فرشتگان، وحی و القاء می شود. از نظر قرآن، این القائات از طریق فرشتگان به نام «مقلیات» یعنی القاء کنندگان انجام می شود.(مرسلات، آیات 5 و 6) از نظر قرآن، ملقیات در ابعاد گوناگون به القاء می پردازند که شامل «ذکر و نذر» است. پس علوم و معارفی را که در اختیار نفس الهی است، این القاء کنندگان او را یاد آور می شوند تا متذکر آن شوند. البته این معارف می تواند در ساختار «علم آدم الاسماء کلها» و مانند آنها در نفس نهادینه شده باشد یا شامل علوم و معارفی باشد که در ساختار «الست» و عالم ذر به او داده شده و در عالم دنیا به غفلت افتاده باشد.

به هر حال، از نظر قرآن، انسان در دنیا دارای علوم و معارفی است که می بایست او را متذکر شد. بنابراین، القائات الهی خدا از طریق فرشتگان ملقیات می تواند برای تذکر و ذکر باشد، ولی فراتر از اینها در مقام «نذر» و برنامه ای برای آینده نیز می تواند باشد(همان)، مانند القاء به مادر موسی(ع) برای انداختن فرزند در دریا و نجات او به کرامت و رحمت الهی و بازگشت دوباره به آغوش مادر.

البته از نظر قرآن، افزون بر القائات، رویت و بصیرت شهودی نیز برای این قلوب سالم و مطهر و مزکی است که البته محل بحث این مقاله نیست.

بر اساس گزارش های قرآنی، روایی و تاریخی و قصص العلماء و دیده ها و شنیده های میدانی نویسنده، برخی این قلوب سالم اگر بر همان سلامت خود باقی بماند می توانند هم چنان افزون بر رویت و شهود، هم چنین از انواع القائات الهی و وحی الهامی برخوردار باشد. برخی از مصادیق این القائات برای شناسایی افراد و نیز تعیین گرایش ها و گریزش ها در ساختار الهامات نسبت به تقوا و  فجور است. بنابراین، این افراد نسبت به امور زیر شناختی کامل از طریق القائات دست می آید که شامل موارد زیر باشد:

  1. صادق و راستگو یا دروغگو در همه ابعاد؛
  2. طیب و خبیث بودن افراد؛
  3. جنسیت معنوی افراد از زر و سیم و یا خاک و مانند آنها؛
  4. گرایش و گریزش نسبت به غذای خاص؛ یعنی این بخور و این را نخور!
  5. محبت و نفرت نسبت به افراد با تعیین میزان کمی و کیفی و حتی با درصد آن؛
  6. ملکات و مقومات و شاکله شخصیتی افراد؛ آرامش، اضطراب، صداقت، امانت، شجاعت، مرموذی، شیطنت و مانند آنها؛
  7. وفا و بی وفایی زنان، هرزگی جنسی یا پاکدامنی؛
  8. چرایی علاقه افراد به ارتباط گیری و  میزان و درصد این علاقه؛
  9. تشخیص حالات شخص از طریق صوت و صدا، مثل آرامش، اضطراب، عشق و علاقه، نفرت؛ حضوری یا پشت تلفن؛
  10. علم به همکاری و عدم همکاری افراد مبتنی بر محبت و نفرت؛ مثلا این کار را برای شما انجام می دهد یا نمی دهد! و هم چنین چرایی آن؛
  11. علم با پایان خط زندگی؛ یعنی علم به این که شخص به پایان اجل خود نزدیک شده است؛
  12. علم به کار خیر یا کار بد و لزوم انجام یا ترک آن؛
  13. بهشتی و دوزخی به ویژه با دیدن چشمان؛

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا