اصحابُ الشِمال و ویژگیهای آنان
قرآن انسانها را به اعتبارات مختلف دستهبندی کرده است. گاه بر پایه اعتقادات، آنان را به مومنان و منافقان و کافران دستهبندی میکند و گاهی دیگر به اعتبار سرنوشت و سرانجام کارشان به اصحاب شمال و اصحاب یمین و سابقون دستهبندی میکند.
در سهگانهای که برای اهل آخرت بیان میشود دو دسته اهل نجات و بهشت هستند و تنها گروهی به عنوان اهل دوزخ معرفی میشوند. از این رو ما با سهگانهای رو بهرو هستیم که سابقان و اصحاب یمین به عنوان اهل بهشت در یک سو و اصحاب شمال به عنوان اهل دوزخ در سوی دیگر قرار دارند.
هدف از نگارش این نوشتار پاسخ به این پرسش اساسی است که اصحاب شمال چه کسانیاند و از چه ویژگیها و صفاتی برخوردارند.
***
شومی نگونبختان
شمال در زبان عربی به معنای سمت چپ است. برخی از مفسران معتقدند که علت نامیده شدن اصحاب شمال به این نام بهخاطر این است که نامه عملشان به دست چپشان داده میشود.(تفسیر نور، ذیل آیه 41 سوره واقعه)
در عرف عرب از هر چیز شوم و نگونبخت به شمال یاد میکنند؛ چنانکه از برکت و نعمت و خوشیمنی به یمین یاد میشود.
بنابراین اصحاب شمال در کاربردهای عربی استعاره برای افرادی است که سرنوشت و عاقبتی شوم داشته و نگونبخت هستند. این مطلب با کاربرد اصحاب مشئمه برای اصحاب شمال به خوبی روشن میشود؛ زیرا اصحاب مشئمه به معنای گروه نگونبخت میباشد. از این رو در قرآن گاه از اصحاب شمال به اصحاب مشئمه تعبیر شده است. اصحاب مشئمه همانند اصحاب شمال ترکیبى از دو واژه «اصحاب» و «مشئمه» است و «مشئمه» مصدر میمى از شوم در مقابل «یُمْن» است و بر نهایت ضعف و سستى و پستى دلالت دارد(التحقیق ج ۶ ص ۷) و مصادیق آن، دست چپ در برابر دست راست (میمنه) و رنگ سیاه در برابر رنگ سفید است.
از آن رو اصحاب مشئمه همان اصحاب شمال دانسته شده که افزون بر کاربرد عرف عرب که شومی را به شمال نسبت میدهند تقابل اصحاب یمین و میمنه در برابر اصحاب شمال و مشئمه است که خود قرینه بر این یگانگی است.
اصحاب شِمال در اصطلاح قرآن کسانىاند که گمراه، تکذیبکننده و کافر بوده و در قیامت نامه عمل خود را با دست چپ دریافت مى کنند، بنابراین، مؤمنان گنهکارى که برهه اى در جهنّم به سر برده، سپس با شفاعت آزاد مى شوند، در شمار اصحاب شمال نخواهند بود، گرچه برخىها آنان را نیز از مراتب اصحاب شمال دانسته و ویژگیهایى را که در آیات براى اصحاب شمال بیان شده به غالب آنان که کافرند مربوط دانستهاند.(منشور جاوید، ج۹، ص۴۵۱) این گروه از مؤمنان گناهکار در زمره اصحاب یمین نیز نیستند، زیرا اصحاب یمین با حسابرسى آسان به بهشت وارد مىشوند و نامه عملشان به دست راستشان داده میشود، از این رو شاید بتوان گفت انسانها در قیامت به اصحاب یمین و اصحاب شمال منحصر نخواهند بود (المیزان، ج۲۰، ص۲۴۴ـ۲۴۵)
این مطلب از آنجا مورد تاکید قرار میگیرد که قرآن برای اهل بهشت به درجات مختلف و متعددی قائل شده است؛ چنانکه اصحاب دوزخ نیز دارای درجاتی هستند که درک اسفل،پایینترین درجه و مرتبه آن خواهد بود که پستتر از آن نیست.
ویژگیهای نگونبختان
قرآن برای اصحاب شمال خصوصیات و صفاتی را بیان میکند که در این دنیا نمود دارد. به سخنی دیگر وجود این صفات زشت و پست است که آنان را در آخرت پست میکند و دچارسرنوشتی شوم مینماید و در شمار نگون بختان قرار میدهد. مطالعه این خصوصیات برای خواننده این امکان را فراهم میآورد تا با شناخت آنها در جهت پرهیز از آنها کوشیده و خود را از صفاتی که به عنوان صفات نگونبختان یاد شده رهایی بخشد. وجود همین صفات پست در نگون بختان موجب میشود تا اینان روش و رفتاری را در پیش گیرند که اعمالشان را تباه میسازد و کارنامهشان را سیاه میکند و با خواری و خفت آن را در دست چپ خویش مییابند.
قرآن این خصوصیات را به دو دسته اعتقادی و بینشی تقسیم میکند. به این معنا که نگون بختان از نظر نظری و عملی دارای خصوصیاتی هستند که این صفات و خصوصیات، آنان را به سرانجام بد و شوم دچار میسازد.
از جمله اعتقادات نادرست آنها گمراهی از راه مستقیمی است که خداوند به انسانها از طریق پیامبران نشان داده است. از این رو آنان را گمراهان میخواند و میگوید که اصحاب شمال انسانهایی گمراه هستند.(واقعه آیه ۵۱) گمراه کسی است که راه را یافته ولی آن را به دست فراموشی سپرده است. شرک و بتپرستی و اموری از این دست از مصادیق بارز گمراهی آدمی از راه راست خداوندی است.
نتیجه گمراهی، کفر به خدا و نعمتهای او خواهد بود؛ از این رو اصحاب شمال کسانی هستند که به خدا کافرند (بلد آیه ۱۹) و معاد و رستاخیز را انکار میکنند و باوری به روز حسابرسی و پاداش و جزا ندارند.(واقعه، آیات ۴۱ و ۴۷ و ۴۸)
نتیجه چنین تفکری درباره هستی و جهان و آخرت و انجام آن، چیزی جز مخالفت با آموزههای وحیانی نیست؛ آنان از مخالفان جدی آموزههای وحیانیاند و به شکلی عنادآمیز با حقایق و آموزههای دینی مخالفت میورزند و به تکذیب پیام و پیامبری میپردازند.(واقعه، آیات ۴۱ و ۵۱ و ۹۲)
قرآن پس از بیان تفکر و اعتقادات اصحاب شمال به بازتابهای آن در نگرش و گرایشهای آنها میپردازد و به مهمترین ناهنجاریهای برخاسته از این بینش و نگرش اشاره میکند.
از مهمترین بازتابهای چنین تفکری بخلورزی است. کسی که خداوند را در تدبیر و مدیریت هستی دخیل نمیداند و بر این باور است که جهان، بیهدف و برنامه آفریده شده است تلاش بسیاری میکند تا از نعمتهای مادی بهره گیرد و همه چیز را از آن خود سازد و چیزی را از دست ندهد. چنین شخصی همه چیز را برای خود میخواهد و از ترس از دست دادن نعمت مادی و برخورداری از آن،حاضر به انفاق و کمک به دیگران نیست. اینگونه است که بینش و نگرش وی در عمل و رفتار بروز میکند و به صفت زشت بخل دچار میشود.
با آنکه نیازمندان از وی تقاضا میکنند ولی به جهت همان بینش و نگرش نادرست به هستی و جهان بینی باطل خود، دست رد به سینه درخواست کنندگان میزند و آنان را دور میسازد.(حاقه، آیات ۲۵ و ۳۴)
آنان به سبب همین تفکر نادرست درباره هستی و زندگی، مردمانی خوشگذران هستند و میکوشند تا در این دنیا خوش بگذرانند و زندگی خود را در شادی و تفریح زودگذر تباه سازند. آنان تنها در فکر آن هستند تا از این زندگی دنیوی به بهترین و افراطیترین شکل بهره گیرند؛ زیرا به قیامت و معادی باور ندارند و زندگی را تنها همین دنیا میدانند و میکوشند به هر شکلی از آن بهره برند.(واقعه، آیات ۴۱ و ۴۵)
تفکر باطل، آنان را مردمانی گناهکار میسازد و زشتی و ناهنجاری، امری عادی در میانشان است. نادیده گرفتن قانون و حدود عرفی و عقلی برای دستیابی به نعمتهای دنیوی و خوشگذرانی از صفاتی است که قرآن به اصحاب شمال در دنیا نسبت میدهد. ریشه این شیوه عمل را تنها باید در هماناندیشه و باورهای نادرست آنان جست. لذا اصحاب شمال بر گناههای بزرگ و کوچک اصرار میورزند و از آن کوتاه نمیآیند.(واقعه، آیات ۴۱ و ۴۶ و نیز حاقه، آیات ۲۵ و ۳۷)
در تحلیل قرآنی، اصحاب شمال را باید انسانهای شوم و بدیمنی دانست که سرانجام خوبی نداشته و نگون بختانی هستند که جز خواری و خفت و آتش دوزخ بهرهای نخواهند برد.(واقعه آیه ۹ و ۴۱ و نیز آیه ۱۹)
آنان انسانهای مرفه و بیدردی هستند که از همه نعمتهای خدایی بهرهمند هستند، اما راه طغیان در پیش میگیرند. (واقعه، آیات ۴۱ و ۴۵؛ و حاقه، آیا ۲۵ و ۲۸) در این باره مترفان و کسانی که از نعمت الهی بسیار برخوردارند و در رفاه بیش ازاندازه قرار دارند به عللی دچار کفر و گمراهی میشوند و از پذیرش دین و خواستههای الهی سر باز میزنند. از این رو از مترفان همواره به عنوان کسانی که دست کم در معرض خطر گمراهی هستند یاد میشود. نمونههای بسیاری را قرآن از روش برخورد مترفان نشان میدهد که گویای این مطلب است.
آیات بالا مسئله اتراف و رفاه بیش ازاندازه را از صفات اصحاب شمال در دنیا دانسته است و آنان را کسانی میداند که گمان میکنند که همه چیز ثروت است و این سرمآیه و ثروت بیش ازاندازه آنان است که میتواند آنان را از همه چیز حتی دوزخ و خشم الهی حفظ کند. تصوری که در میان برخی از مردم رایج شده و گمان میکنند که ثروت سرمایهداران آنان را از شر دوزخ و آتش آن خواهد رهانید.(حاقه، آیات ۲۵ و ۲۸)
به سبب همین خصوصیات است که آنان در پیشگاه الهی موجوداتی بیارزشند(واقعه، آیات ۵۱ و ۵۵ و نیز ۴۱ و ۵۶) آنان به دلیل عملکرد خود در دنیا،در آخرت مردمانی پشیمان واندوهگین خواهند بود.(حاقه، آیات ۲۵ و ۲۸ و ۲۹ )و از اینکه نمیتوانند از نعمتهای بهشتی بهره مند شوند در حسرت فرو میروند.(همان)
نگونبختان در دوزخ
قرآن برای نگون بختان تصویری ارائه میدهد تا انسانها با پرهیز از خصوصیات یاد شده و تفکر دنیا محور و خدا و قانونگریز به خود آیند و راه و روش آنان را بر نگزینند. از جمله بیان میکند که از آنها در دوزخ با آب جوشان (واقعه، آیات ۴۱ و ۵۴ و ۵۵ و ۹۲ و ۹۳)، آتش (بلد، آیات ۱۹ و ۲۰)، باد سوزان (واقعه، آیات ۴۱ و ۴۲)، تشنگی (همان )، خوراک چرکین و خون (حاقه آیه ۲۵ و۳۶)، بندهای گران و سنگین (همان )، خوراک زقوم (واقعه، آیات ۴۱ تا ۵۳) و سایهای از دود سیاه(واقعه، آیات ۴۱ تا ۴۴)پذیرایی میشود.
عامل این بدبختی همان کفر و بخل و تکذیب و خوشگذرانی و گناه است که اینگونه آنان را نگون بخت ساخته و ازنعمت بهشت و رضوان الهی محروم کرده است.