اجتماعیاخلاقی - تربیتیروان شناسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

از عفت نفسانی تا حیای اجتماعی

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

عفت و پاکدامنی خودداری نفس از شهوات نفسانی است. هنگامی که نفس انسانی از شهوات پرهیز کند و بدان گرایش ندارد، در عمل اجتماعی از از هر گونه زشتی ها پرهیز می کند. این گونه است که ارتباط تنگاتنگی میان یک فضلیت اخلاقی با یک رفتار اخلاقی پدید می آید.

نویسنده در این مطلب بر آن است تا رابطه میان عفت و حیا را بر اساس آموزه های وحیانی اسلام تبیین کند و آثار اجتماعی عفت و حیا را روشن نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

معناشناسی و مفهوم شناسی عفت و حیا

عفّت، حالتى از حالتهاى نفس است كه با وجود آن، شهوت نمى تواند بر نفس غلبه كند.( مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 573 «عفّ») بنابراين خوددارى نفس از شهوات نفسانى و تمايلات غير شايسته، در هر شخص و در هر موضوع، عفّت ناميده مى شود.( التحقيق، المصطفوی، ج 8 ، ص 180، «عفّ»)

علمای اخلاق نیز در تعریف عفّت، آن را انقياد قوّه شهويّه، در مقابل امر و نهى عقل، همچون ازدواج و خوردن در حد اعتدال عقلى و عرفى دانسته اند.( جامع السعادات، ج 2، ص 17)

این حالت نفسانی به انسان کمک می کند تا گرایش به امور طیب داشته و بر حفظ و حصن نفس بکوشد و خود را از زشتی ها دور نگه داشته و از دیگران خود را بپوشاند و حجاب بر گیرد و هم چنین نسبت به دیگران چشم فروهشته داشته و از مردان و زنانی باشند که دارای غض البصر هستند هرگز در چشم دیگران نمی نگرند و از مصادیق زنانی که قاصرات الطّرف هستند و جز به حلال و همسر خویش توجه نداشته و نگاه نمی اندازند و از هر گونه زشتی شرم و حيا می ورزند و به امور پاک و طاهر گرایش دارند. این گونه است که نفس عفیف از هر گونه تبرّج، فحشا، دَعا یعنی درخواست كار زشت، گرفتاری در «شهوت»، «زنا»، «بغى»، «رفث»، «محيض»، «طمث»، «مسّ» شیطانی اجتناب می ورزد و از آن دوری و پرهیز می کند.

حيا نیز هر چند که به معناى انقباض و خوددارى نفس از زشتيها و ترك آنهاست(مجمع البيان، ج 5 ـ 6 ، ص 646 ) و شخص دارای صفت اخلاقی حیا از هر گونه زشتی و قبیح عقلانی و عقلایی پرهیز دارد و اهل وقاحت نیست(همان، ج 1 و 2، ص 143) ولی باید توجه داشت که عفت انقیاد قوت شهوانی توسط عقل و حیا انقباض از زشتی ها و امور قبیح است.

به این معنا که عفیف کسی است که بر قوای شهوانی خود مسلط شده و عقل را بر نفس چیره ساخته و مدیریت نفس را در کنترل عقل قرار داده است؛ ولی حیا نوعی خودداری و انقباض نفس از زشتی ها و انجام امور قبیح است. پس به یک معنا می توان گفت که عفت است که حیا را به دنبال دارد و کسی که عفیف است حیا می ورزد.

در ضمن حیا یک عمل اجتماعی پسندیده اخلاقی است؛ در حالی که عفت یک حالت نفسانی و از فضایل اخلاقی است که آثار آن در رفتارهای اجتماعی از جمله حیا بروز و ظهور می یابد. از این روست که در آیات قرآنی همواره حیا در ارتباط با نوع رفتار آدمی مطرح می شود. از جمله حیای زنان و حتی زنان سالخورده با پوشش مناسب(نور، آیه 60) یا حیای آدم و حوا و پوشاندن عورت های خود را برگ های درختان بهشتی(اعراف، آیه 22؛ طه، آیه 121) یا حیا در گفتار و سخن (احزاب، آیه 33؛ بقره، آیه 26) که همه بیانگر رفتارهای اجتماعی است.

البته برخی عفت را به پاکدامنی تعبیر می کنند، در حالی که پاکدامنی یکی از جلوه های عفت است؛ چرا که عفت پاکی نفس و طهارت آن است که به دنبال تسلط و چیرگی عقل بر شهوات پدید آمده است. عفیف با تسلط عقلانی بر شهوات نفسانی، این امکان را برای خود فراهم آورده است که در هر چیزی به طیبات و پاکی ها و امور طاهر گرایش داشته باشد. هم چنین عفیف به سبب تسلط عقلانی، از اعتدال و تعادل برخوردار است. از این روست که از آثار عفت به اعتدال در امور از جمله امور جنسی اشاره می شود.(مومنون، آیات 5 و 6؛ معارج، آیات 29 تا 31)

بر همین اساس عفیف به ازدواج به عنوان یک راه عقلانی و منطقی جهت پاسخ گویی به نیازهای جنسی خود توجه می یابد. پس نه تنها شهوات خویش را سرکوب نمی کند بلکه می کوشد تا در حد متعادل و متناسب به شیوه درست به این نیازهای طبیعی و غریزی خود پاسخ دهد. از همین روست که علمای اخلاق در تعریف عفت آن را به انقیاد عقلانی نفس تعریف کرده اند؛‌ چرا که عقل، به ایجاد تعادل گرایش دارد و عدالت یکی از اصول اساسی احکام عقل عملی است که بایسته ها و شایسته ها را تبیین می کند.

به سخن دیگر عقل نظری، عهده دار استدلال و برهان منطقی است و وظیفه آن، فقط قضاوت درباره ی واقعیتهاست ، یعنی با آن عقل درباره ی موجودات و موضوعات خارجی به داوری و بیان حکم می پردازد، مثلا می گوید که یا آیا فلان امر از امور حقیقی یا اعتباری است. از این روست که گفته اند: المراد من العقل النظری ادراک ما ینبغی أن یعلم أی ادراک الامور الّتی لها واقع.

اما عقل عملی که آن را به « ادراک ما ینبغی أن یعمل ، أی حکمه بأنّ هذا الفعل ینبغی فعله أو لا ینبغی فعله ؛‌ ادراک آن چیزی که باید عمل شود؛ یعنی حکم عقل به این که این فعل شایسته انجام یا شایسته ترک است،» تعریف کرده اند، در حقیقت ناظر به عملکرد ماست. از این رو، عقل عملی، مبنای علوم زندگی و زیربنای اصول اخلاقی است. پس علم اخلاق از عقل عملی سرچشمه می گیرد ، لکن قضاوت و رسیدگی به امور و واقعیتها در آن گنجانده نشده ، و از عهده ی آن خارج است، زیرا عقل عملی آن است که مفهوم خوبی و بدی و حسن و قبح را روشن ساخته ، و انسان را به کار وامی دارد . در حقیقت قاضی باب اخلاق و قضایای اعتباری ، عقل عملی است .از این رو ، آنچه که در روایات و آثار دینی وارد شده که تقوا عقل را روشن می کند و دریچه ی حکمت را به روی انسان می گشاید ، همه مربوط به عقل عملی است ، یعنی در اثر تقوا ، انسان درد خود و دوای خود را بهتر تشخیص داده ، و راهی را که باید در زندگی پیش گیرد ، نیکوتر می شناسد.

آثار و کارکردهای عفت و حیا در زندگی

چنان که گفته شد،‌ عفت فضلیت کامل و تمامی است که آثار آن در همه زندگی بشر خودنمایی می کند؛ زیرا عفیف انسان خردمندی است که عقل خود را بر خود حاکم ساخته و اجازه نداده است تا شهوات و هواهای نفسانی راه طغیان را در پیش گرفته و فجور ورزد. پس عفیف با چیرگی عقل بر نفس، از پاکی و طهارت روحی و روانی خاصی برخوردار است که از هر گونه زشتی ها، ناپسندها و امور قبیح پرهیز می کند و پاکی همه وجودش را در برگرفته است؛ چنان که اعتدال و تعادل در رفتار داشته و ضمن عدم سرکوب نیازهای طبیعی و شهوانی نفسانی اجازه داده است تا در یک مسیر درست قرار گیرد و پاسخ های مناسب و درستی در حد نیاز دریافته دارند.

اگر عقل به خوبی ها و نیکی ها فرمان می دهد و آن را شایسته و بایسته عمل می داند و از زشتی ها پرهیز می دهد، در حقیقت عفیف به سبب چیرگی عقل، گرایش به هر چیزی دارد که در فرهنگ قرآنی از آن به نام خیر یاد می شود. از این روست که امیرمومنان (ع) عفت را سر هر خیری می داند و خاستگاه و ریشه همه خیرها را عفت ورزی نفس انسانی معرفی می کند و می فرماید:العِفَّةُ رَأسُ كُلِّ خَيرٍ؛عفّت ، سرآمد هر خوبى و خیری است.(غرر الحكم، ح 1168 – منتخب ميزان الحكمة، ص 386)

هم چنین بر اساس آموزه های وحیانی اسلام، عاقل انسانی دین دار و با اخلاق است؛ چرا که عقل و دین و اخلاق همواره با هم هستند.(اصول کافی، کتاب عقل و جهل) از آن جایی که عفت به معنای تسلط عقل بر نفس انسانی و انقیاد نفس بر پایه امر و نهی عقل است، پس عفیف انسانی عاقل و دین دار و با حیا نیز است؛ چرا که هر جا عقل باشد و حاکم گردد، دین و حیا و اخلاق نیز در آن جا حاکم می شود.

عفیف هم چنان که از زشتی ها پرهیز می کند و از آن بیزار است و به خوبی ها و نیکی ها گرایش دارد،‌از پستی ها نیز گریزان است. امام على عليه السلام درباره نقش عفت در مهار نفس از پستی ها می فرماید:العَفافُ يَصونُ النَّفسَ ويُنَزِّهُها عَنِ الدَّنايا؛عفّت، نفس را مصون مى دارد و آن را از پستيها دور نگه مى دارد.(غرر الحكم، ح 1989 – منتخب ميزان الحكمة، ص 386)

بنابراین، می توان گفت که عفت صیانت کننده نفس از گرایش به پستی ها نیز است. به این معنا که عفت همان گونه که انسان را از زشتی ها و امور قبیح عقلانی باز می دارد؛ هم چنین از پستی های عقلانی نیز مصون نگه می دارد. امور پست اموری است که شاید زشت نباشد، ولی متناسب شخص و شان او نیست. انسان هنگامی که به شرافت و کرامت خود می نگرد؛ هر چند که برخی از چیزها را عقل و شرع زشت و قبیح نمی داند، ولی عقلاء به حکم آداب و توجه به ظرافت های روحی و مقامی شخص، چنین رفتار و اموری را برای او نمی پسندد.

از این رو، هر چند که عقل ازدواج موقت را زشت نمی داند و شریعت نیز بدان حکم می کند، ولی شخص عفیف تا جایی که راه دارد این امر را برای خود ناخوش داشته و از آن پرهیز می کند تا بتواند شرایطی را برای خود فراهم آورد تا ازدواج دایمی با حر داشته باشد.(نور، آیه 33)

هم چنین با آن که عقل انسانی و شریعت درخواست کمک مالی را در هنگام تنگدستی و فقر و بینوایی می پسندد و آن را زشت و قبیح نمی شمارد و گناهی نمی داند، با این همه عقلاء در هنگام توجه به شرافت و کرامت انسانی و حفظ شان و مقام و منزلت شخص، این امر را برای او پست می شمارد. پس از روی عفت، دست نیاز به سوی دیگران دراز نمی کند و عفت می ورزد.(بقره، آیه 273)

بر اساس این آیات و روایات می بایست افزون بر قید زشتی ها در تعریف عفت، قید پستی ها را نیز افزود و گفت: عفت نه تنها انقیاد نفس تحت حاکمیت عقل و اجتناب از قبایح و زشتی هاست، بلکه اجتناب از هر ناشایسته و امور پستی است که در شان کرامت و شرافت انسانی نیست. پس انسان عفیف نه تنها از قبایح عقلانی اجتناب می ورزد، بلکه از اموری که پست و برای خود ناشایست می داند، پرهیز و اجتناب می کند، با آن که از نظر عقلی، آن امر زشت و قبیح نیست و مجوز عمل دارد.

خدا دوستدار عفیفی است که از زشتی ها و پستی ها بیزار است و گرایش به خوبی ها و زیبای های والا و بلند دارد. امام باقر عليه السلام در این باره می فرماید: فى قَولِهِ «قُولُوا لِلنّاسِ حُسنا» قال: قُولوا لِلنّاسِ أحسَنَ مَا تُحبّونَ أن يُقالَ لَكُم، فَاِنَّ اللّه‏ عزَّوَجلَّ يُبغِضُ اللَّعّانَ السَّبّابَ الطَّعّانَ عَلىَ المُؤمِنين، اَلفاحِشَ المُتَفَّحِشَ السّائَلَ المُلحِفَ، وَ يُحِبُّ الحَيّى الحَليمَ اَلعفيفَ المُتعَفِّـفَ؛ درباره اين گفته خداوند كه «با مردم به زبان خوش سخن بگوييد» فرمود: بهترين سخنى كه دوست داريد مردم به شما بگويند، به آنها بگوييد، چرا كه خداوند، لعنت كننده، دشنام دهنده، زخم‏زبان زن بر مؤمنان، زشت‏گفتار، بدزبان و گداى سمج را دشمن مى‏دارد و با حيا و بردبار و عفيفِ پارسا را دوست دارد. (امالى صدوق، ص 326)

پس عفیف با آن که نیازمند است و عقل نیز مجوز انجام آن را به وی داده است،‌ مثلا به او مجوز آن را داده است که از حق خود دفاع کند و علیه ظالم فریاد زند و با زشتی های که علیه او انجام شده یاد کرده و در ملای عام افشا کند و داد کند(نساء، آیه 148) ، اما عفیف از چنین رفتاری که جهر بالسوء( افشا و هویداسازی بدی و زشتی) نامیده می شود، پرهیز می کند و عفت او حتی اجازه نمی دهد که برای دفاع از خود حق و احقاق آن، به زشتی و بدی فریاد زند و آن را بر زبان خویش جاری کند. اصولا کلمات زشت بر زبان او نمی چردد و حتی برای آن ظلم و بدی که در حق او صورت گرفته نمی تواند همان زشتی و بدی را بر زبان آورد.

هم چنین با آن که مجوز دارد تا به عنوان یک حق واجب الهی، درخواست کمک مالی در هنگام نیازمندی کند(ذاریات، آیه 19؛ معارج، ایات 24 و 25) و چنین امری از نظر عقل نیز قبیح و زشت نیست، ولی عفت او نمی گذارد تا دست نیاز به سوی دیگران دراز کند و آن را برای خود پست و زشت می داند. (بقره، آیه 273)

عفیف از هر گونه زشتی و بدزبانی و زشت گفتاری پرهیز دارد و جز به نیکی سخن نمی گوید و در برابر برخوردهای زشت دیگران، پستی نمی ورزد. زشتی را با زشتی و بدی را با بدی پاسخ نمی دهد. در برابر رفتارهای زشت دیگران و قول جاهلانه دیگران، سخن خوب و زیبا به زبان جاری می کند و سلام می گوید.(فرقان، آیه 63) پس اهل فحش و دشنام نیست، و بدی را با بدی پاسخ نمی گوید. بلکه حیا می ورزد و اهل حلم و بردباری است.

یکی از آثار عفت نفس، صیانت است، چنان که گفته شد.(غرر الحكم، ح 1989 – منتخب ميزان الحكمة، ص 386) یکی از زیبایی های انسانی است. زنان که نماد زیبایی ها و جمال الهی هستند می بایست در این امر برتر از مردان باشند. از این روست که امام على عليه السلام می فرماید:صيانَةُ المَراَةِ اَنعَمُ لِحالِها وَ اَدوَمُ لِجَمالِها؛محفوظ بودن زن، براى سلامتى ‏اش مفيدتر است و زيبايى او را با دوام‏تر مى ‏كند.(غررالحكم، ح 5820) در حقیقت زن عفیف نه تنها با عفت خویش خود را در سلامت نفسانی نگه می دارد، بلکه زیبایی الهی خویش را این گونه دایمی می کند؛‌چراکه زن بی عفت و بی حیا، به همان سرعت که مقبول زشتکاران می شود، از زیبایی می افتد و زشتکاران نیز از او دور می شوند.

البته عفت مرد تاثیر بسیار شگرفی در عفت زن به جا می گذارد. اگر مردان عفیف باشند، زنان عفت می ورزند. پیامبر صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید: عِفُّوا تَعِفُّ نِساؤُكُم؛ عفیف باشيد تا زنانتان عفیف باشند.(نهج الفصاحه، ح‏1089)

خاستگاه و ریشه عفت در مردان را نیز می بایست در غیرت ایشان جست و جو کرد. مرد با غیرت نه تنها خود عفیف است بلکه زن خویش را این گونه به سوی عفت سوق می دهد و اجازه نمی دهد تا شهوات نفسانی بر زن چیره شود و او را به ناکجاآباد زشتی ها و بدی ها ببرد.

هر چه مرد با غیرت تر باشد،‌عفت او بیش تر است. امام على عليه السلام در این باره می فرماید:عِفَّتُهُ (الرَّجُل) عَلى قدرِ غَيرَتِهِ؛ عفت مرد به اندازه غيرت اوست.(نهج البلاغه، حكمت‏47) پس اگر بخواهیم جامعه عفیف و پاک داشته باشیم، می بایست مردان با غیرتی پرورش دهیم تا عفت ورزند و این گونه زنان را نیز به عفت ترغیب و تشویق کنند.

مردان بی غیرت و بی عفت زنان خویش را به زشتی و پلیدی و فحشاء سوق می دهند و زنا و بی حیایی را زنان گسترش می دهند.

اهل مردانگی و فتوت، اهل عفت و غیرت هستند. از این روست که همواره میان فتوت و غیرت رابطه و پیوندی ناگستسنی است؛ چنان که میان عفت و غیرت چنین پیوندی است. فتوت و مردانگی در مردان را می بایست در عفت و غیرت ایشان جست و جو کرد. پس انسانی که مدعی جوانمردی است، انسان عفیف و با غیرتی است امام على عليه السلام در این باره می فرماید:العِفَّةُ أفضَلُ الفُتُوَّةِ؛عفّت ، برترين جوانمردى است.(غرر الحكم، ح 529 – منتخب ميزان الحكمة، ص 386)

امیرمومنان علی(ع) در سخنی دیگر درباره ارتباط حیا و عفت و جوانمردی می فرماید: امام على عليه السلام: اَصلُ المُروءَةِ الحَياءُ وَ ثَمَرَتُهَا العِفَّةُ؛ريشه مردانگى حيا و ميوه اش عفت است.(غررالحكم، ج2، ص418، ح3101)

البته عفت ورزی در جوانی سخت تر و دشوارتر است؛ چرا که شهوت در جوانی به شدت تقویت می شود و به حد کمالی خود می رسد. از این رو، کنترل و مهار شهوت در جوانی سخت تر است. در پیری قوای بدنی و جسمی و جنسی به شدت کاهش می یابد و شهوات به یک معنا می میرد. از این روست سروده اند:

در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبری است

ورنه هر گبری به پیری می شود پرهیزگار.

پیامبر(ص) نیز عفت و پاکی در جوانی را مهم دانسته و آن را برابر با بهشت ارزیابی می کند و می فرماید: يا مَعشَرَ شَبابِ قُرَيشٍ اِحفَظوا فُروجَـكُم ، اَلا مَن حَفِظَ فَرجَهُ فَلَهُ الجَنَّةُ؛ اى جوانان قريش! پاك‏دامنى پيشه كنيد. بدانيد هر كس خود را در برابر شهوت حفظ كند، بهشت از آنِ اوست .(المعجم الأوسط، ج 7، ص 61)

اگر انسان بتواند خود را از نظر اخلاقی به گونه ای تربیت کند که اهل عفت باشد، گمان رفتن او به بهشت بیش تر است؛ زیرا مدیریت نفس تحت کنترل عقل تضمین کننده بهشت است. پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید: اِضمَنوا لى سِتّا مِن اَنفُسِكُم اَضمَن لَكُمُ الجَنَّةَ، اُصدُقُوا اِذا حَدَّثتُم وَأوفُوا اِذا وَعَدتُم وَاَدُّوا اِذا ائتُمِنتُم وَاحفَظوا فُروجَكُم وَغُضّوا اَبصارَكُم وَكُفّوا اَيديَكُم؛ شش چيز را براى من ضمانت كنيد تا من بهشت را براى شما ضمانت كنم، راستى در گفتار، وفاى به عهد، بر گرداندن امانت، پاكدامنى، چشم بستن از گناه و نگه داشتن دست از غير حلال.(نهج الفصاحه، ح‏321)

حیا بازتاب عملی و اجتماعی عفت است. از این رو، حیا را می بایست در رفتارهای اجتماعی افراد جست و جو کرد. پیامبر(ص) در این باره می فرماید: أمَّا الحَياءُ فَيَتَشَعَّبُ مِنهُ اللِّينُ، والرّأفَةُ، والمُراقَبَةُ للّه فِى السِّرِّ والعَلانيَةِ، والسَّلامَةُ، واجتِنابُ الشَّرِّ، والبَشاشَةُ، والسَّماحَةُ، والظَّفَرُ، وحُسنُ الثَّناءِ عَلَى المَرءِ فِى النّاسِ، فَهذا ما أصابَ العاقِلَ بِالحَياءِ، فَطُوبى لِمَن قَبِلَ نَصيحَةَ اللّه وخافَ فَضيحَتَهُ؛ اما شاخه هاى حيا عبارتند از: نرمش، مهربانى، در نظر داشتن خدا در آشكار و نهان، سلامت، دورى از بدى، خوشرويى، گذشت، بخشندگى ، پيروزى و خوشنامى در ميان مردم، اينها فوايدى است كه خردمند از حيا مى برد. خوشا بحال كسى كه نصيحت خدا را بپذيرد و از رسوايى خودش بترسد. (تحف العقول، ص 17)

سخن در باره حیا و عفت بسیار است و از آن جایی که بیان همه آن ها در یک مطلب بیرون از حوصله خواننده است،‌به همین مقدار بسنده می شود. باشد با تقویت عقل و کنترل نفس و مهار شهوت از طریق تقوا و راهکارهای اسلامی، دنیا و آخرت خود را به گونه ای بسازیم که اهل سبل السلام شده و در مسیر سلامت به بهشت سلامت در آییم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا