اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیسیاسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

اتحاد و وحدت در سایه سار ولایت

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

جامعه مجموعه ای از افراد انسانی با تفاوت های بسیار فکری، جنسی، نژادی، مذهبی و مانند آن است؛ اما این تفاوت ها و تمایزها در آن حد و اندازه نیست که بتواند وحدت و اتحاد ایشان را در مسیر هدف اصلی جامعه یعنی سعادت مخدوش سازد. از این روست که جامعه با همه اختلاف ریز و درشت آن به علت اصولی فراتر و برتر هم چنان باقی است مگر زمانی که اصول مخدوش شود و جامعه دچار اختلاف و تشتت شده و فرو پاشد.

امت جامعه ای با ویژگی های خاصی است که اصول آن تنها در هدف دنیوی مشترک نیست بلکه در اهدافی مشترک است که ارتباط تنگاتنگ با عقاید اخروی آنان دارد؛ از این رو، امت تنها در اندیشه سعادت دنیوی نیست و فراتر از آن می اندیشد. این گونه است که تفاوت هایی با جوامع دیگر دارد. نویسنده ملاک و معیار اصلی در وحدت اجتماعی امت را در نظام ولایی بر اساس آیات و روایات اسلامی تبیین کرده است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

امت، جامعه اعتقادی

جوامع بشری در اشکال گوناگونی شکل گرفته است. این تفاوت و تمایزها ارتباطی تنگاتنگی در اموری چون اهداف، روش ها و ابزارها دارد. به این معنا که در هر یک از این حوزه ها می توان تفاوت هایی را یافت که موجب تفاوت ماهوی جوامع بشری می شود. به عنوان نمونه تفاوت در میان امت در اهداف می تواند تفاوت هایی را میان جوامع سبب شود؛ چرا که برخی از جوامع هدف را تنها در آسایش و آرامش دنیوی می جویند؛ و برخی دیگر اهداف متعالی تری را در نظر دارند که منحصر به حوزه سعادت دنیوی نیست. از این رو، سبک زندگی و ابزارها و روش هایی آنان نیز با یک دیگر متفاوت است.

جوامع بشری گاه در محدوده سرزمینی خاصی شکل می گیرد و وحدت در یک جغرافیایی خاص به ویژه مناطق بسته جغرافیایی مانند جزایر، جوامعی با ویژگی های خاصی را پدید می آورد. گاه دیگر، جوامع در چارچوبه نژاد و قبیله و قوم خاصی تشکیل می شود و یا در چارچوب سنت و رویه خاصی سامان می یابد که آن را از دیگر جوامع متمایز می سازد.

امت نیز جامعه ای است که در چارچوب عقیده خاص شکل می گیرد. به عنوان نمونه امت اسلام مجموعه بزرگی از مردمان با فرهنگ ها، آداب، نژادها، جغرافیا و سرزمین ها و مانند آن را در بر می گیرد که تنها عامل وحدت اجتماعی آنان، اشتراک در عقاید کلان است. امت اسلام با همه تفاوت ها، به سبب عقایدی اساسی مشترکی که ایشان را دور هم گرد‌ آورده و جامعه ای را ساخته، یک جامعه کامل انسانی به تمام معناست.

امت اسلام بر این باور است که سعادت بشر تنها منحصر به سعادت دنیوی و دست یابی به آرامش و آسایش مادی در دنیا نیست، بلکه آن چه اصالت دارد، سعادت اخروی پایداری است که در دنیا مقدمات آن فراهم می آید و دنیا مزرعه و بستری برای تحقق آن است.

البته این تنها وجه مشترک میان امت اسلام نیست؛ بلکه از آن جایی که روش ها و ابزارهای دست یابی آن سعادت کامل دنیوی و اخروی و نیز مادی و معنوی می تواند متفاوت باشد، سبک خاصی را به نام سبک زیست اسلامی تعریف و تعیین کرده است که در این چارچوب می توان به آن سعادت کامل رسید.

این سبک خاص زیست اسلامی همان چیزی است که پیامبر(ص) از طریق قرآن و سنت تلاش کرده تا آن را در جامعه پیاده کند و خداوند این سبک زیستی پیامبر(ص) را به عنوان اسوه به مردمان معرفی(احزاب، آیه 21) و با کمک مردمان مدینه النبی اقدام به پیاده سازی آن در جامعه عصر پیامبر(ص) کرده است. نمونه سبک زیستی که ارایه شد به عنوان امت نمونه و شاهد به جهانیان معرفی شده و از دیگران نیز دعوت و خواسته شده تا اقدام به ایجاد یا اصلاح و بازسازی جامعه بر اساس آن کنند.(بقره، آیه 143)

سبک زیست اسلامی شامل مجموعه ای از باید و نبایدهای عقیدتی، رفتاری، روشی و مانند آن است که آن را از سبک زیست های دیگر امت ها متمایز می کند. از این رو، امت اسلام غیر از امت یهودی و مسیحی یا هر امت اعتقادی دیگر است. هر چند که امت یهود و مسیحی نیز سعادت را منحصر به سعادت دنیوی نمی دانند، ولی سبک زیست آنان تفاوت هایی با سبک زیست اسلامی دارد. همین تفاوت هاست که امت اسلام را از دیگر امت ها متمایز می سازد.

مذاهب اسلامی، سبک های زیست متفاوت

هر چند که امت اسلام ، مجموعه ای بزرگ از تفاوت ها را در باطن خود دارد؛ چرا که فرهنگ ها، آداب، نژادها و سرزمین هایی بسیاری را در یک مجموعه کلان زیستی سامان داده است؛ ولی اصول اساسی است که همه این تفاوت ها را در خود جا می دهد و اجازه نمی دهد تا این تفاوت ها مانع یا عامل تفاوت های اساسی و اختلاف بنیادین شود و جامعه اسلامی را با بحران وحدت و اتحاد مواجه سازد.

جامعه اسلامی در اصول خود دارای وحدت است و همین وحدت در اصول است که آنان را در کنار هم گرد می آورد و نگه می دارد. عناصرو اصول وحدت بخش اسلام را می بایست در عقاید، روش ها و ابزارهای اساسی جست. اصول دین و وحدت مذهب و ابزارهای تحقق آن وحدت درونی امت اسلام را موجب می شود.

البته مشکلی که در امت اسلام پدیدار شد، اختلافی در برخی از اصول دین بود. برخی بر این باورند که تنها نبوت حکم الهی است که نیازمند نصب مستقیم دارد و تنها نبی را خداوند انتخاب و معرفی و نصب می کند، اما پس از خاتمیت، دیگر نیازی به ارتباط مستقیم میان آسمان و زمین نیست تا شخصی از خداوند نمایندگی کند و رسالت او را به عهده داشته و ادامه دهد. در حالی که برخی دیگر این نیاز را ابدی از آغاز هبوط انسان در تنها تا پایان آن در قیامت می دانند؛ چرا که نزول روح اعظم و فرشتگان همواره ادامه خواهد یافت و هدایت عام و خاص تا قیامت نیازی دایمی بشر است.(سوره قدر؛ و نیز بقره، آیه 38) پس خداوند در شکلی دیگر روند ارتباطی میان خود و خلق را ادامه می دهد که به عنوان امامت و نصب اوصیا در مقام اولیای الهی و اولوا الامر (ع) مطرح است.(نساء، آیه 59؛ مائده، آیات 3 و 55 و آیات دیگر) اینان همان صفات پیامبر(ص) را برای پذیرش این مسئولیت دارا هستند و به عنوان نفس و جان از یک ماهیت مشترک برخوردار بوده(آل عمران، ایه 61) و از عصمت در مقام دریافت و تلقی و انتقال و عمل برخوردار هستند.(احزاب، ایه 33 و آیات دیگر)

همین تفاوت در یک اصل ازاصول دین، اختلاف در مذهب را پدید آورده و دو سنت مذهبی به نام اهل سنت و اهل تشیع شکل گرفت. در فروعات و ابزارها و روش ها نیز اختلافاتی پدیدار شده که مذاهب فقهی نیز از آن پدیدار می شود. این گونه است که هر یک از مذاهب اسلامی سنت خاصی را به عنوان سبک زیست اسلامی معرفی می کنند و این جاست که وحدت به تشتت و اختلاف می انجامد.

اتحاد در میان مذاهب اسلامی

پس نمی توان از وحدت در میان مذاهب اسلامی در برخی از اصول دین و یا فروعات اساسی سخن گفت. هر چند که مذاهب با همه این اختلافات هنوز در اصول کلان با هم وحدت دارند،‌ ولی اختلافاتی از این دست امت را از یک پارچگی در سبک زیست دور می سازد.

هنگامی که گروهی بر این باورند که خداوند تنها در نظام نبوت، ولایت و مدیریت جامعه را به دست پیامبران داده و آنان را برای این مسئولیت خطیر انتخاب و نصب کرده است؛‌اما پس از پایان نبوت، مدیریت جامعه به عهده امت است تا هر که را خواهد بیاورد و ببرد؛ در حالی که گروهی دیگر بر این باورند که پس از پایان نظام نبوت، ولایت الهی در شکل نظام امامت ادامه می یابد و خداوند همان طور که پیامبران(ع) را به عنوان اولوا الامر و دارندگان ولایت نصب کرده ، پس از آن اوصیای پیامبر(ص) را به عنوان امام دارای مقام ولایت الهی کرده است، در این صورت نمی توان از وحدت در سبک زندگی اسلامی سخن گفت.

این تفاوت های ماهوی است که وحدت را تضعیف می کند، ولی نمی بایست موجب اختلاف در مقام اتحاد شود؛ چرا که کلمه سواء و اصول یکسان وحدت بخش هنوز در میان امت اسلام بیش از آن است که این جامعه را از درون فروپاشد؛ چرا که میان امت اسلام اصول بسیاری است که ایشان را از امت ها و جوامع دیگر متمایز می سازد. در چارچوب این اصول اساسی و کلی اسلام است که می بایست اتحاد ادامه یابد و شکل امت و جامعه اسلامی از حالت انسجام خارج نشود.

اگر خداوند در آیه 64 سوره آل عمران به پیامبر(ص) فرمان واجب می دهد تا اهل کتاب را به سبب وحدت در اصولی به اتحاد دعوت کند؛ این وحدت در اصول در جامعه اسلامی به مراتب بیش تر است. پس دعوت به اتحاد در جامعه اسلامی با همه اختلافات می بایست به عنوان یک اصل ایمانی در دستور کار قرار گیرد و بر همگان به ویژه اولیای مذاهب اسلامی و طوایف آن است که مردمان را به اتحاد در اصول اساسی اسلام بخوانند و آنان را از پراکندگی یا پراکنده شدن باز دارند.

پس اتحاد در میان مذاهب اسلامی امری شایسته بلکه به حکم آیات قرآنی و روایات معتبر نبوی واجب و بایسته است و هر گونه تخلف از آن به معنای تخلف از حکم الهی است که بر اساس امر به معروف و نهی از منکر لازم است تا جلوی هر عاملی که اتحاد را به هم می زند گرفته شود و به مخالفان اتحاد اتمام حجت شود.

اتحاد در این جا به معنای کنار گذاشتن اصولی نیست که موجب اختلاف شده است؛ بلکه پیدا کردن مواردی است که در آن وحدت میان مذاهب اسلامی وجود دارد؛ چرا که موارد بسیاری است که مسلمانان در آن با یک دیگر وحدت داشته و اختلافی در آن ندارند. این موارد موجب می شود تا در عمل اجتماعی با هم باشند و یک جامعه و امت را شکل دهند. به سخن دیگر، عواملی که وحدت و انسجام اجتماعی و همدلی و همکاری را موجب می شود مواردی است که می توان شناسایی کرد و در تحت آن، اتحاد اجتماعی را تحقق بخشید و جامعه ای همسو و هم پیمان را ایجاد کرد تا از فشارهای بیرونی در امان بود.

اتحاد به معنای انسجام جهت مقابله با فشارهای بیرونی است که علیه کلیت اسلام و نظام اسلامی سامان داده می شود. در این حالت امت اسلام با شناسایی موارد وحدت و مصادیق آن، گرد هم می آیند تا از این اصول مشترک دفاع کنند و اجازه ندهند تا مثلا پیامبر(ص)، قرآن، توحید، نبوت عام و خاص، معاد و رستاخیز، قبله واحد، سرزمین های اسلامی و مانند آن از سوی دشمنان مورد حمله و هجوم قرار گیرد. شناسایی و دفاع از این اصول همان نیاز امت به اتحاد است که در برابر دشمنان شکل می گیرد.

ولایت محور وحدت امت

البته اگر بر اساس آموزه های قرآنی عمل شود، فراتر از اتحاد، وحدت اتفاق می افتد، ولی از آن جایی که هر یک از مذاهب تفسیری متضاد از دیگری از آموزه های قرآنی به دست می دهد، نظام ولایی در جامعه تحقق نمی یابد و چاره ای جز اتحاد نمی ماند؛ چرا که بحث نظام ولایی ارتباط تنگاتنگی با مساله وحدت دارد؛ زیرا ولایت به مساله مدیریت جامعه باز می گردد که در این مساله اختلاف ریشه ای وجود دارد و نمی توان به یک وحدتی در این زمینه رسید. پس چاره ای جز اتحاد نیست که همانا توجه یابی به دیگر اصول اساسی اسلام خواهد بود که می تواند اختلاف را کاهش داده و نوعی وحدت در سبک زندگی را موجب شود.

از نظر آموزه های قرآنی، امت اسلام می بایست در سایه سار ولایت به وحدت در سبک زندگی دست یابند و امت اسلامی را چنان که در عصر پیامبر(ص) ساختند، بسازند و با اصلاحات دایمی آن را پیش برند.

امام باقر(ع) در باره نقش ولایت در اسلام می فرماید : بُنِيَ الاْسْلامُ عَلي خَمْسَةِ أشْياء: عَلَي الصَّلاةِ، وَ الزَّكاةِ، وَ الْحَجِّ، وَ الصَّوْمِ، وَ الْوِلايَةِ، وَ لَمْ يُنادَ بِشَيْيء مِثْلَ ما نُودِي لِلْوِلايَةِ؛ دين مبين اسلام بر پنج پايه و اساس استوار است: نماز، زكات، خمس، حجّ، روزه، ولايت اهل بيت عصمت و طهارت – عليهم السلام -. سپس افزود: آن اندازه كه نسبت به ولايت سفارش شده است نسبت به هيچ كدام تأكيد نشده است و ولايت اساس و محور تمام اعمال می باشد. (وسائل الشّيعة، ج 1، ص 18، ح 10)

امام صادق علیه السلام نیز می فرماید:اثافی الاسلام ثلاثة، الصلوة و الزکوة و الولایة، لا تصح واحدة منهن الا بصاحبتیها؛ سنگهاى زیربناى اجاق اسلام سه چیز است: نماز، زکات و ولایت که هیچ یک از آنها بدون دیگرى درست نمى‏ شود. (کافى، جلد2، ص 18)

واژه اثافی به معنای سنگ هایی است که برای بار گذاشتن غذا به عنوان پایه استفاده می شود و اجاق را می سازد. در حقیقت از مهم ترین پایه های اجاق اسلام ولایت است. این واژه در کلام امیرمومنان نیز آمده است. آن حضرت در خطبه 198 از اثافی اسلام و بنیادهای آن سخن به میان می آورد.

در تمامی روایات به ولایت توجه ویژه ای شده است؛ چرا که تنها در سایه آن است که می توان یک سبک زیست اسلامی را سامان داد و در صورت هر گونه اشتباهی با مدیریت اولوا الامر می توان به بازسازی و اصلاح اقدام کرد.(نساء، آیه 59) شکی نیست که در امور اجتماعی مسایل بسیاری است که اگر حل نشود منجر به درگیری و منازعات می شود. این جاست که ولایت نقش اساسی و کلیدی خود را نشان می دهد و اجازه نمی دهد تا اختلافات به تنازع و درگیری انجامد. حضرت زهرا سلام الله علیها درباره نقش اساسی امامت و ولایت در وحدت امت می فرماید:فَجَعَلَ اللهُ…اِطاعَتَنا نِظاماً لِلمِلَّةِ وَ اِمامَتَنا أماناً لِلفِرقَة؛ خدا اطاعت و پیروی از ما اهل بیت را سبب برقراری نظم اجتماعی در امت اسلامی و امامت و رهبری ما را عامل وحدت و درامان ماندن از تفرقه ها قرار داده است.(بحار الانوار، ج 43، ص 158)

پس نظام اجتماعی امت اسلام تنها در سایه سار ولایت امام است که سامان می یابد و امت اسلامی تحت هدایت الهی اولیای منصوب از اوست که می تواند وحدت واقعی را تجربه کند.

ابزارهای دیگر اتحاد

پس اگر آموزه های قرانی و نظام ولایی آن در مدیریت جامعه پذیرفته شود، در آن صورت است که وحدت در سبک زندگی اسلامی پدیدار شده و همه چیز به سامان خواهد شد. اما شاید دست یافتن به چنین وحدتی در حال حاضر دور از انتظار و دسترس باشد؛ پس لازم است تا در اندیشه اتحاد در بخش ها دیگر بود تا هر چه بیش تر از دامنه اختلافات کاسته شود.

پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به امت اسلام هشدار می دهد که مواظب باشند تا گرفته تفرقه و اختلاف نشوند که اگر این گونه شود هیچ بهره ای از سعادت در دنیا و آخرت نخواهند برد و همواره از هدف اصلی باز خواهند ماند و رنگ خیر و خوبی و خوشی را نخواهند دید. از این روست که هشدار آمیز می فرماید در ایجاد اجتماع و اتحاد بکوشند و از تفرقه پرهیز کنند. آن حضرت(ص) می فرماید : ايّاكُمْ وَ التَّلَوُّنَ فى دينِ اللّه‏ِ فَاِنَّ جَماعَةً فيما تَـكْرَهونَ مِنَ الْحَقِّ خَيْرٌ مِنْ فُرْقَةٍ فيما تُحِبّونَ مِنَ الْباطِلِ وَ اِنَّ اللّه‏َ سُبْحانَهُ لَمْ يُعْطِ اَحَدا بِفُرْقَةٍ خَيْرا مِمَّنْ مَضى وَ لا مِمَّنْ بَقىَ ؛ از چند رنگى و اختلاف در دين خدا بپرهيزيد، زيرا يكپارچگى در آنچه حق است ولى شما آن را ناخوش مى‏داريد، از پراكندگى در آنچه باطل است اما خوشايند شما مى‏باشد، بهتر است. خداى سبحان به هيچ يك از گذشتگان و باقى ماندگان بر اثر تفرقه و جدايى خير و خوبى عطا نكرده است. (نهج البلاغه، از خطبه 176)

از نظر امیرمومنان امام على عليه‏السلام سنت محمدی(ص) مبارزه با اختلافات و ایجاد وحدت یا اتحاد در میان مسلمانان است. از این روست که بر آن تاکید بسیاری شده و امام(ع) می فرماید:ـ وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ تَفسيرِ السُّنَّةِ وَ الْبِدْعَةِ وَ الْجَماعَةِ وَ الْفُرْقَهِ ـ : اَلسُّنَّةُ ـ و اللّه‏ِ ـ سُنَّةُ مُحمِّدٍ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله وَ الْبِدْعَةُ ما فارَقَها وَ الْجَماعَةُ ـ وَ اللّه‏ِ ـ مُجامَعَةُ اَهْلِ الْحَقِّ وَ اِنْ قَلّوا وَ الْفُرقَةُ مُجامَعَةُ اَهْلِ الْباطِلِ وَ اِنْ كَثُروا؛در پاسخ به پرسش از معناى سنّت، بدعت، جماعت و تفرقه فرمودند: به خدا سوگند، سنّت، همان سنّت محمّد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله است و بدعت آنچه خلاف آن باشد و به خدا قسم، جماعت، همدست شدن با اهل حق است هر چند اندك باشند و تفرقه، همدستى با اهل باطل است هر چند بسيار باشند. (كنزالعمّال، ح 1644)

برای رسیدن به اتحاد می بایست اصول وحدت همواره در نظر گرفته شود و توحید و هر اصلی که مسلمانان در آن اجماع دارند و هیچ اختلافی ندارند می بایست مبنا قرار گیرد و در موارد اختلافی کوتاه آمد و به آن دامن نزد. شکی نیست همه مسلمانان مثلا در اصل توحید، حجیت قرآن، نبوت پیامبر(ص)، قبله بودن کعبه، وجوب نماز، حج، زکات و مانند آن وحدت دارند، پس می توان در این مسایل که وحدت دارند آن را مبنای اتحاد خود قرار دهند.از پیامبر(ص) در باره نقش اتحاد آفرین نماز جمعه روایتی است که بسیار کاربردی و مناسب است. پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله می فرماید: اِعلَموا اَنَّ اللّه‏َ تعالى قَد فَرَضَ عَلَيكُم الجُمُعَةَ فَمَن تَرَكَها فى حَياتى وَ بَعدَ مَماتى وَ لَهُم اِمامٌ عادِلٌ اِستِخفافا بِها وَ جُحودا لَها فَلا جَمَعَ اللّه‏ُ شَملَهُ وَ لا بارَكَ لَهُ فى اَمرِهِ اَلا وَ لا صَلاةَ لَهُ اَلا وَ لا زَكاةَ لَهُ اَلا وَ لا حَجَّ لَهُ اَلا وَ لا صَومَ لَهُ اَلا وَ لا بَرَكَةَ لَهُ حَتّى يَتوبَ؛ بدانيد كه خداوند متعال نماز جمعه را بر شما واجب ساخته است پس آنان كه در زندگى و پس از مرگ من، از روى سبك شمردن و يا انكار، آن را ترك كنند، با وجود اين‏كه پيشواى عادلى دارند، خداوند وحدتشان نبخشد و در كارشان بركت ندهد. آگاه باشيد نه زكات، نه نماز، نه حج و نه روزه آنان پذيرفته است. بدانيد كه زندگى آنان بركتى نخواهد داشت، مگر توبه كنند.(عوالى اللالى، ج 2، ص 54، ح 146)

از دیگر ابزارهای اتحاد بخشی که همه مسلمانان بلکه خردمندان عالم بر آن وحدت دارند، عدالت و انصاف است. امام على عليه السلام درباره نقش اتحاد بخش اصل انصاف می فرماید :اَلانصافُ يَرفَعُ الخِلافُ وَيوجِبُ الايتِلافَ؛انصاف، اختلافات را از بين مى‏برد و موجب الفت و همبستگى مى‏شود.(غررالحكم، ج2، ص30، ح1702)

به هر حال، اگر شرایط برای وحدت کامل امت اسلام فراهم نیست؛ ولی موارد وحدتی میان امت اسلام آن چنان زیاد است که در سایه آن می توانند به اتحاد دست یابند و ازاختلاف رهایی یافته و در برابر دشمنان امت اسلام یک پارچگی خود را حفظ کنند و به جان هم نیافتند و موجبات نابودی و فروپاشی خود را فراهم نیاورند.(انفال، ایه 64)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا