اجتماعیاخلاقی - تربیتیاقتصادیمعارف قرآنیمقالات

آثار نیکوکاری و بخشندگی

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

احسان و نیکوکاری واژگان زیبایی است که به سادگی در عمل قابل اجراست بی آن که هزینه سنگینی بر شخص تحمیل کند؛ چرا که مصادیق نیکوکاری بس گسترده است که تنها در مادیات محدود نمی شود و انسان با هر کار پسندیده ای از قول و فعل می تواند آن را انجام دهد.

شاید بتوان گفت که تاثیر نیکی و نیکوکاری در زندگی شخص نیکوکار بیش از دیگران باشد و در حقیقت نیکوکاری هزینه نیست،‌ بلکه سود خالص و پاکی است که هیچ زیانی در آن نیست. زندگی انسانی تنها در سایه نیکی و نیکوکاری است که سلامت می یابد و انسان می تواند انسانیت خود را به نمایش گذارد و جلوه های الهی بودن را نشان دهد.

نویسنده در این مطلب بر آن است تا با نگاهی به آموزه های وحیانی اسلام، گوشه ای از حقیقت احسان و کارکردها و آثار آن را تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

ارزش هر انسان به احسان

انسان موجودی اجتماعی است. این گرایش طبیعی و ذاتی انسان به جمع و جامعه موجب می شود تا رفتارهای خاصی را در پیش گیرد و روابط اجتماعی و قوانین و مقرراتی را برای تنظیم و ساماندهی درست و مطلوب آن پدید آورد و آداب اجتماعی و اخلاق اجتماعی متخلق شود.

رفتارهای اجتماعی در شکلی از نظام کلی هستی به نام عدالت در چارچوب قوانین سنگ بنیاد جامعه است. به سخن دیگر، قوانین بر اساس عدالت و خاستگاه آن به شکل نوشته یا نانوشته بر آن است که شکل منطقی و معقولی از روابط را تحقق بخشد؛ اما انسان افزون بر عقل دارای قلب و احساسات و عواطفی است که قوانین عقلانی نمی تواند آن را تحت پوشش قرار دهد. خشکی قوانین عقلی به گونه ای است که انسان تنها زمانی می تواند به آن رجوع کند که بخشی از وجود خویش را نادیده گیرد؛ چرا که عواطف انسانی، رفتارهای متفاوتی را تعریف می کند که بر مدار محبت و مهر و صفاست.

اگر قوانین عقلانی را برای جامعه همانند ماسه و شن ریزه و یا خاک ملات بدانیم، احسان همانند آب لطیف یا سیمان نرمی است که نخست خاک یا شن ریزه های را به هم پیوند می دهد و سپس میان بلوک ها و سنگ های سخت افراد پیوندی را ایجاد می کند که ساختمان جامعه را شکل می بخشد. پس به همان اندازه که در یک ساختمان جامعه جهت پیوند ارتباطی و انسجام و همبستگی لازم است تا از خاک و شن استفاده کنیم که همان عدالت عقلانی است؛‌ ولی به آب و خاک یا آب و سیمان برای چسبندگی این اجزاء نیازمندیم. آب و سیمان و آب و خاک، همان احسانی است که نخست میان اجزای وجودی شخص پیوند می زند و سپس میان شخص با اشخاص دیگر پیوند و چسبندگی ایجاد می کند که از آن به انسجام اجتماعی یاد می شود.

با نگاهی دقیق به روابط اجتماعی به ویژه جامعه کوچک که بنیاد اجتماع را شکل می بخشد می توان به سادگی دریافت که نقش اساسی و کلیدی را در پیوند همسران، احسان برخاسته از عواطف و احساسات شکل می بخشد و قوانین و مقررات عقلانی تنها برای متعادل سازی یا پر کردن برخی از خلاهایی به کار می رود که عواطف در آن جا به هر دلیلی حضور نیافته است.

هر جا ماده چسبنده عواطف و احساسات حضور یافته است و رفتارها در مدار احسان شکل گرفته است، نیازی به قوانین مقررات نیست؛ اما هر جایی به هر دلیلی این ماده چسبنده و پیوند دهنده قوی حضور نداشته یا حضوری کم رنگ داشته باشد، در آن جاست که قوانین برای ترمیم و بازسازی وارد می شود. این ورود قوانین و مقررات عقلانی نیز بسیار شکننده حضور دارند؛ چرا که اگر زیاد مورد توجه قرار گیرند، به بخش های دیگری که عواطف حضوری کم رنگ داشته ضربه می زنند و ناگهان پیوند عاطفی میان همسران را از میان می برند.

هر جامعه ای همان خانواده بزرگ است که پیوند اصلی را در میان آنان همان عواطف و احساسات ایجاد می کند؛ چرا که جوامع ابتدایی و نخستین، همان خانواده های بزرگ از عشیره و قبیله و قوم بوده است و در شکل پیچیده تر خانواده های عقیدتی هستند که به آنان امت و ملت یاد می شود که عقاید مشترک و روش همسان موجب شده است تا در کنار هم گرد آیند و امتی چون امت اسلام را شکل دهند.

با نگاهی به واژه شناسی انسان به خوبی این معنا به دست می آید که انس انسان با دیگری است که این پیوند را ایجاد می کند. این انس نیز جز به همان عواطف واحساسات تحقق نمی یابد و محبت ها و مهر میان افراد است که آنان را در کنار هم جمع کرده و پیوند می زند. پس در ارزش گذاری نسبت به افراد می بایست به همین عواطف و احساسات و میزان آن توجه یافت. هر چه عواطف و احساسات از طریق احسان قوی تر و شدیدتر باشد، ارزش انسانی او بیش تر است. از این روست که امیرمومنان امام على عليه السلام در بیان ارزش گذاری هر فرد انسانی به میزان احسان او توجه می دهد و می فرماید:قيمَةُ كُلِّ امْرِى ءٍ ما يُحْسِنُهُ ؛ارزش هر كس به اندازه نیکی ها و خوبى هاى اوست.(امالى صدوق، ص 117)

پس اگر بخواهیم معیاری برای روابط درست و صحیح انسانی به دست دهیم می بایست به حوزه عواطف و احساسات آنان مراجعه کنیم و ببینیم که تا چه اندازه احسان به عنوان نمود و جلوه خارجی آن در شخص بروز و ظهور می کند. هرچه شخص دارای احسان و نیکوکاری بیش تر باشد، ارزش های انسانی در او بیش تر است و می توان بهترین روابط اجتماعی را در او سراغ گرفت.

چیستی احسان و نیکوکاری

اما این ملاک و معیاری که نشانه ارزش گذاری انسان و ملات پیوند و چسبندگی افراد انسانی و تشکیل جامعه است، به چه معناست و چگونه می تواند تحقق یابد؟ اصولا احسان چیست؟ به چه چیزی احسان و نیکوکاری می گویند؟ مصادیق و موارد عینی آن چیست؟

واژه و اصطلاح عربی احسان برگرفته از حسن است كه در دو معنا كاربرد دارد: 1. نعمت بخشيدن به ديگرى; 2. كار نيك انجام‌دادن. (مفردات الفاظ قرآن کریم، ذیل واژه حسن)

از نظر آموزه های وحیانی اسلام و در فرهنگ قرآنی، احسان برتر از عدالت دانسته شده است; زيرا عدالت آن است كه انسان آنچه برعهده اوست انجام بدهد و آنچه سهم اوست بگيرد؛ ولى احسان اين است كه بيش از آنچه وظيفه اوست انجام دهد و كمتر از آنچه حق اوست بگيرد.(همان) چنان که گفته شد، خاستگاه عدالت، عقل و خاستگاه احسان، قلب است. انسانیت انسان هر چند که به بهره گیری از هر دو است، ولی انسان پیش از آن عقلانی باشد عاطفی است؛ البته می بایست هر انسانی به گونه ای عمل کند که عواطف به شکل افراطی ظهور نیابد و با فشار عقل مدیریت شود تا در یک شکل متعادل و متناسبی عمل نماید. به سخن دیگر، عقل همان ترمز عواطف قلبی است؛ از این روست که به عقل عقل گفته اند؛ چرا که عقال به پای بندی گفته می شود که بر پای شتر می بندند تا او را از حرکت باز دارند. عقل، پای بند و ترمز عواطف است تا سرکشی نکند و از جاده حق خارج نشود.

احسان به معنای نیکوکاری و بخشندگی، کار پسندیده ای است که عقل نیز آن را به عنوان یک عمل پسندیده می پذیرد و آن را قبیح و زشت نمی شمارد. با نگاهی به مصادیقی که خداوند در قرآن برای احسان بیان کرده می توان دریافت که احسان دایره گسترده و وسیعی دارد و دامنه آن محدود به کمک های مادی و مالی نمی شود.

از نظر قرآن، احسان دارای مصادیقی چون امیدواری به خدا( مائده، آیات 84 و 85)، ایمان(کهف، آیه 30)، تقوا و پرهیزگاری(یوسف،‌آیه 90؛ مرسلات، آیات 41 و 44)،‌ تواضع و فروتنی(مائده، آیات 82 و 84)، شب زنده داری و تجهد برای عبادت و تفکر(ذاریات، آیات 16 و 17)، جهاد در راه خدا و تحمّل سختى‌هاى آن(توبه، آیه 120؛ عنکبوت، آیه 69)، خیرخواهی برای خدا و رسولش(توبه، ایه 91)، دعا و نیایش(مائده، آیات 83 تا 85؛ اعراف، ایه 56)، دعوت به توحید(صافات، ایات 125 تا 131)، دوستی اهل بیت پیامبر(شوری، آیه 23)، صبر در امور(یوسف، آیه 90)، صلح و سازگاری(نساء، آیه 128)، عفو و گذشت و بخشش از خطای مردم(آل عمران، ایه 134؛ مائده، آیه 13)، انجام وظيفه و امتثال امر الهى( صافات، ایات 102 تا 105)، نماز(هود، آیات 114 و 115؛ لقمان، آیات 3 و 4)، عمل صالح(کهف، آیه 30)، رعایت حال کهنسالان(یوسف،‌ آیه 78)، تامین محرومان(ذاریات، آیات 16 و 19)، پاسخ به پرسش دیگران و تعبیر رویا(یوسف، آیه 36)، پرداخت زکات و واجبات مالی(لقمان، ایات 3 و 4) و حتی ترک و اجتناب از فساد(اعراف، ایه 56)، فحشاء(نجم، آیات 31 و 32)و گناهان کبیره(همان) و استغفار از گناهان در سحرگاهان(ذاریات، آیات 16 تا 18) است.

همه مصادیق احسان شایسته است که همگان آن را انجام دهند،‌ بعضی از مصادیق آن در حق برخی شایسته تر است و انسان انتظار بیش تری از او دارد. پيامبر صلى الله عليه و آله به عنوان نمونه می فرماید:اَلْعَدْلُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الاُمَراءِ اَحْسَنُ، وَ السَّخاءُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الاَغْنياءِ اَحْسَنُ، اَلْوَرَعُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الْعُلَماءِ اَحْسَنُ، اَلصَّبْرُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الْفُقَراءِ اَحْسَنُ، اَلتَّوبَةُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الشَّبابِ اَحْسَنُ، اَلْحَياءُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى النِّساءِ اَحْسَنُ؛عدالت نيكو است اما از دولتمردان نيكوتر، سخاوت نيكو است اما از ثروتمندان نيكوتر؛ تقوا نيكو است اما از علما نيكوتر؛ صبر نيكو است اما از فقرا نيكوتر، توبه نيكو است اما از جوانان نيكوتر و حيا نيكو است اما از زنان نيكوتر. (نهج الفصاحه، ح 2006 )

بی گمان علنی انجام دادن احسان و به جا آوردن آشکار هر یک از مصادیق آن امری طبیعی است، ولی اگر بخواهیم بهترین جلوه های آن را نیز بدانیم می بایست به این سخن امام باقر عليه السلام متوجه باشیم که نیکوکاری در برخی از امور به شکل نهان آن بسیار با ارزشمندتر است:أربَعٌ مِن کُنُوز البِرّ: کِتمانُ الحاجَة وَ کِتمانُ الصَّدَقَةِ وَ کِتمانُ الوَجَع وَ کِتمانُ المصیبَةِ.چهار چیز از گنجهای نیکوکاری است: پنهان داشتن حاجت، صدقه پنهانی، نهان داشتن درد و نهان داشتن مصیبت.(بحارالانوار ج75 ص175)

امام صادق (ع) نیز در بیان ویژگی های احسان و نیکی برتر به این نکته توجه می دهد که:لا یَتـِمُّ المَعروفُ اِلا بِثَلاثِ خِصـالٍ: تَعجیلِه وَ تقلیلِ کَثیرِه وَ تَرکِ الامتِنانِ بِه؛احسان و نیکى کامل نباشد،مگر با سه خصلت: شتاب در آن،کم شمردن بسیار آن و منت ننهادن بر آن.(تحف العقول،ص323)

رسول اكرم صلى الله عليه و آله هم چنین درباره چیستی و ماهیت احسان به تاثیر و آثار آن توجه می دهد و می فرماید: اَلْبِرُّ ما سَكَنَتْ اِلَيْهِ النَّفْسُ وَ اطْمَاَنَّ اِلَيْهِ الْقَلْبُ، وَ الاِثْمُ ما لَمْ تَسْكُنْ اِلَيْهِ النَّفْسُ وَ لَمْ يَطْمَئِنَّ اِلَيْهِ الْقَلْبُ وَ اِنْ اَفْتاكَ الْمُفْتونَ ؛نيكى آن است كه جان و دل انسان با آن آرامش پيدا كند و گناه آن است كه جان و دل انسان با آن آرام نگيرد، هر چند فتوا دهندگان (خلاف آن را) به تو فتوا دهند.(كنزالعمّال، ح 7278)

به هر حال، احسان ارتباط تنگاتنگی با عواطف و روح و روان آدمی دارد و نخستین تاثیر را در نفس خود شخص می گذارد. به این معنا که هر کاری که دل ها را آرامش می بخشد از مصادیق احسان است،‌حال مادی باشد یا معنوی.

بنابراین نمی توان دایره احسان را محدود به حوزه مادیات و کمک های مالی کرد، ‌بلکه گاه انسان بیش از آن که به احسان و نیکی مالی نیازمند باشد، خواهان عفو از خطا یا توجه بیش تری از نظر مهر و محبت است. والدین و همسران بیش از آن که نیازمند کمک های مالی باشند، نیازمند عشق و مهر و محبت انسان هستند؛‌چرا که قلب انسان نیازمندترین بخش انسانی است و از هر گونه اف گویی و سخن بر خاسته از بی مهر، به شدت می شکند و زخمی جانکاه بر می دارد که ترمیم ناپذیر است؛ چرا که قلب شکسته را درمانی نیست هر چند که زخم شمشیر و ناداری را درمان است و پیوند می خورد.

پس دایره احسان بسیار گسترده است و بیش از آن چه در بالا بیان شده در آیات و روایات به عنوان مصادیق بیان شده که بیانگر دایره وسیع معنایی و مصداقی احسان و نیکوکاری است.

احسان از اخلاق پیامبران است و پیامبر گرامی (ص) در احسان پیشگام و پیشوا بوده است. آن حضرت(ص) که دارای خلق عظیم است،(قلم، ایه 4) ملاک و معیار آن را چند چیز بر می شمارد که یکی از آن ها احسان است. به نظر خود آن حضرت(ص) کسی که بخواهد خودش را به خلق عظیم پیامبر متصف و همانند کنند می بایست اهل احسان باشد. رسول اكرم صلى الله عليه و آله در سفارس خود به امیرمومنان علی (ع) می فرماید:لأَميرِ المُؤمِنين عليه السلام أَلا اُخبِرُكُم، بِأَشبَهِكُم بى خُلقا؟ قالَ: بَلى يا رَسولَ اللّه قالَ: أَحسَنُكُم خُلقا، وَأَعظَمُكُم حِلما، وَأَبَرُّكُم بِقَرابَتِهِ وَأشَدُّكُم مِن نَفسِهِ إِنصافا؛به اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند: آيا تو را خبر ندهم كه اخلاق كدام يك از شما به من شبيه تر است؟ عرض كردند: آرى، اى رسول خدا. فرمودند: آن كس كه از همه شماخوش اخلاق تر و بردبارتر و به خويشاوندانش نيكوكارتر و با انصاف تر باشد.(مكارم الاخلاق، ص 442)

بنابراین، مسلمان واقعی که می بایست پیامبر(ص) را اسوه نیک خویش قرار دهد(احزاب، آیه 21)، می بایست این گونه باشد تا محمدی شود.

البته هر کسی گرایش به احسان ندارد، کسانی تمایل به آن دارند که از صفاتی چون ایمان و اعتقاد به معاد برخوردار باشند؛ زیرا ریشه همه اصول اخلاقی،‌ دین و عقل است. اما غیر این امور، انسان می بایست اهل درد باشد؛ زیرا کسی که درد را نشناسد در اندیشه درمان درد در دیگری نیست. کسی که تجربه درد را دارد همواره می کوشد تا آن را در دیگری کاهش یا از میان بردارد. از این روست که امام موسی کاظم علیه السلام می فرماید:مَن لَم یجِد لِلاساءَةِ مَضَضّا لَم یکن عِندَهُ لِلاِحسانِ مَوقعٌ؛کسی که مزه رنج و سختی را نچشیده، نیکی و احسان در نزد او جایگاهی ندارد.(بحارالانوار، جلد 78، ص333)

امیرمومنان امام على عليه السلام در بیان مکارم اخلاق به نشانه های محسن اشاره داشته می فرماید:اَلْكَريمُ يَرى مَكارِمَ اَفْعالِهِ دَيْنا عَلَيْهِ يَقْضيهِ، اَللَّئيمُ يَرى سَوالِفَ اِحْسانِهِ دَيْنا لَهُ يَقْتَضيهِ ؛بزرگوار، نيكوكارى هاى خود را بدهى به گردن خود مى داند كه بايد بپردازد و فرومايه، احسان هاى گذشته خود را بدهى به گردن ديگران مى داند كه بايد پس بگيرد. (غررالحكم، ح 2031 و 2032)

آثار و برکات احسان و نیکوکاری

چنان که گذشت، احسان و نیکوکاری چون آب و سیمان نخست میان اجزای شن و خاک پیوند می زند و سپس میان بلوک ها و سنگ ها و آهن پیوند ایجاد می کند و ساختمان جامعه را می سازد. پس پیش از آن که دیگران احسان بهره مند شوند، روح روان نیکوکار است که از احسان خویش بهره مند می شود.

1. سعادت دنیا و آخرت: این بهره مندی هم به شکل مادی و هم معنوی ونیز دنیوی و اخروی است. از نظر آموزه های اسلامی،‌ سعادت و شقاوت را می بایست در این مکارم اخلاقی و فقدان آن جست. رسول اكرم صلى الله عليه و آله در این باره می فرماید: اَلصَّدَقَةُ عَلى وَجهِها وَاصطِناعُ المَعروفِ وَ بِرُّ الوالِدَينِ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ تُحَوِّلُ الشِّقاءَ سَعادَةً وَتَزيدُ فِى العُمرِ وَ تَقى مَصارِعَ السُّوءِ؛ صدقه بجا و نيكوكارى و نيكى به پدر و مادر و صله رحم، بدبختى را به خوشبختى تبديل و عمر را زياد و از مرگ بدجلوگيرى مى كند.(نهج الفصاحه، ح 1869)

به سخن دیگر،‌ احسان به دیگری و نیکوکاری نخستین تاثیر را در زندگی شخص می گذارد و سعادت او را تضمین می کند. بی گمان بهشت به عنوان مکانی که انسان در آن به آسایش و آرامش ابدی می رسد و از هر گونه رنج و شقاوت و سختی رهایی می یابد، مطلوب است. رسیدن به بهشت سعادت در گرو احسان و نیکوکاری است. خداوند در آیاتی از جمله 41 تا 44 سوره مرسلات و 15 و 16 ذاریات بهره مندی از بهشت و مواهب آن را در گرو احسان به دیگران می داند . رسول اكرم صلى الله عليه و آله هم چنین در این باره می فرماید: عَلَيكُم بِالصِّدقِ فَاِنَّهُ مَعَ البِرِّ وَ هُما فِى الجَنَّةِ وَ ايّاكُم وَ الكِذبِ فَاِنَّهُ مَعَ الفُجورِ وَ هُما فِىالنّارِ ؛شما را سفارش مى كنم به راستگويى، كه راستگويى با نيكوكارى همراه است و هر دو در بهشت اند و از دروغگويى بپرهيزيد كه دروغگويى همراه با بدكارى است و هر دو در جهنم اند.(نهج الفصاحه، ح 1976)

امام صادق عليه السلام یکی از نشانه های اهل بهشت در دنیا را نیکوکاری می داند. این بدان معناست که اهل احسان بی شک اهل بهشت هستند. آن حضرت می فرماید: اِنَّ لاِهْلِ الْجَنَّةِ اَرْبَعَ عَلاماتٍ: وَجْهٌ مُنْبَسِطٌ وَ لِسانٌ لَطيفٌ وَ قَلْبٌ رَحيمٌ وَ يَدٌ مُعْطيَةٌ؛ بهشتى ها چهار نشانه دارند: روى گشاده، زبان نرم، دل مهربان و دستِ دهنده. (مجموعه ورام، ج 2، ص 91)

2. افزایش طول عمر و برکت در زندگی : از دیگر آثار و برکات احسان می توان به افزایش عمر و برکت در مال و ثروت اشاره کرد. رسول اكرم صلى الله عليه و آله ضمن بیان اعمالی که موجب عمر می شود،‌ به احسان به عنوان مهم ترین عامل اشاره کرده و می فرماید:اِنَّ القَومَ لَيَكونونَ فَجَرَةً وَ لا يَكونونَ بَرَرَةً فَيَصِلونَ اَرحامَهُم فَتَنمى اَموالُهُم وَ تَطولُ اَعمارُهُم فَكَيفَ اِذا كانوا اَبرارا بَرَرَةً!؟مردمى كه گناهكارند و نه نيكوكار، با صله رحم، اموالشان زياد و عمرشان طولانى مى شود. حال اگر نيك و نيكوكار باشند، چه خواهد شد!؟(كافى، ج 2، ص 155، ح 21)

امیرمومنان علی (ع)نیز می فرماید:كَثرَةُ اصطِناعِ المَعروفِ تَزيدُ فِى العُمُرِ وَ تَنشُرُ الذِّكرَ ؛زياد كار نيك انجام دادن، عمر را مى افزايد و نام را پرآوازه مى سازد.(غررالحكم، ح 7113)

در همین رابطه امام صادق عليه السلام نیز می فرماید:اَلبِرُّ وَ حُسنُ الخُلقِ يَعمُرانِ الدّيارَ وَ يَزيدانِ فِى العمارِ ؛نيكوكارى و خوش اخلاقى، خانه ها را آباد و عمرها را طولانى مى كنند.(كافى، ج 2، ص 100، ح 8)

امام صادق عليه السلام هم چنین به یک نکته کلیدی در زندگی انسان اشاره می کند و می فرماید که مردمان بیش از آن که به اجل خود زنده باشند، به احسان خویش زنده هستند. این بدان معناست که تاثیر احسان در افزایش عمر یک تاثیر شگرف و اساسی است. آن حضرت می فرماید :يَعيشُ النّاسُ بِاِحْسانِهِمْ اَكْثَرَ مِمّا يَعيشونَ بِاَعْمارِهِمْ وَ يَموتون بِذُنوبِهِمْ اَكْثَرَ مِمّا يَموتونَ بِآجالِهِمْ؛مردم، بيشتر از آن كه با عمر خود زندگى كنند، با احسان و نيكوكارى خود زندگى مى كنند و بيشتر از آن كه با اجل خود بميرند، بر اثر گناهان خود مى ميرند.(دعوات الراوندى، ص 291، ح 33)

3. رهایی از گرفتاری و اندوه: بسیاری از گرفتاری ها و مشکلات اندوه زا را می توان با احسان برطرف کرد.(صافات، آیات 75 تا 80؛ 114 تا 121) پیامبر اكرم صلى الله عليه و آله نیز درباره این اثر احسان در زندگی می فرماید:اَحِبُّوا المَعروفَ وَ اَهلَهُ فَوَالَّذى نَفسى بِيَدِهِ اِنَّ البَرَكَةَ وَ العافيَةَ مَعَهُما؛ نيكى و نيكوكاران را دوست بداريد. سوگند به آن كه جانم به دست اوست، بركت و تندرستى، با نيكى و نيكوكاران است.( كنز العمّال، ح 15974)

نام نیک، اعتبار اجتماعی و داوری: این یکی دیگر از آثاری است که برای احسان گفته شده است. خداوند برخورداری از نام نیک را از پاداش های نیکوکاران می داند(صافات،‌ آیات 75 تا 80؛ و نیز آیات 104 تا 120) اعطاى قدرت و منزلت اجتماعى نیز در همین راستا به محسنان داده می شود.(یوسف، آیه 56) در حقیقت کسی که در جامعه نیک نام شد، معتبر می شود و به مقام داوری نیز می رسد و مردم او را حکم در میان خویش قرار می دهند و از حکمیت و اعتبار آن بهره مند می شود.(یوسف، ایه 22) امام صادق (ع) درباره نقش بخشندگی را در تحقق محبت و کسب گرایش مردمی به شخص نیکوکار می فرماید: ثَلاثٌ تـُورِثُ المَحَبَّه: الـدَیـنُ وَ التَّـواضُعُ وَ البَذلُ؛سه چیز است که محبت آورد: قـرض دادن و فـروتنـى و بخشـش.(تحف العقول، ص 316)

4. مقامات مادی و معنوی: از دیگر آثار احسان می توان به دست یابی به مقامات مادی و معنوی در دنیا و آخرت اشاره کرد که از آن جمله به آبرومندی در قیامت(یونس، آیه 26)، امتنان الهی(یوسف، آیه 90)، تحیت الهی(صافات، آیات 75 تا 100)، مقام عالم و حکیم(یوسف، آیه 22)، امدادات الهی(صافات، ایات 114 تا 121) اشاره کرد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا