اجتماعیاخلاقی - تربیتیاصولی فقهیاعتقادی - کلامیاقتصادیروان شناسیمعارف قرآنی

آثار بیماری مال اندوزی و تکاثرگرایی

بسم الله الرحمن الرحیم

مال هر چیزی است که انسان به جهت استفاده حقیقی یا موهوم آن را ارزشی می داند و تحت مالکیت خویش در می آورد. البته هر مالی تحت مالکیت در نمی آید، چنان که انسان مالک نفس خویش است، اما نفس مال او نیست؛ هم چنین برخی چیزها مصداق مال است ولی تحت مالکیت کسی در نمی آید. بنابراین نسبت مال و مالکیت، عموم و خصوص من وجه است.

هم چنین از نظر فقه و حقوق اسلامی، مالی قابلیت معامله می یابد که منفعت عقلایی داشته و نفع غالب آن حلال باشد؛ چنان که باید قابل نقل و انتقال نیز باشد. بنابراین، مفهوم مال در اصطلاح فقهی و حقوقی، محدود به شرائطی است، در حالی که در مفهوم عام، مال به هر چیزی که انسان مالک آن می شود یا به سبب منافع دارای ارزشی حقیقی و موهوم است، اطلاق شده است. این مفهوم در این جا مورد بحث قرار می گیرد.

ارزش و اهمیت مال از نظر قرآن

مال هر چند که در فرهنگ جاهلی به شتر و گاه چارپایان از شتر، گاو، گوسفند و بز اطلاق می شود، اما در فرهنگ قرآنی به چیزی گفته می شود که مردم برای زندگی دنیوی بدان احتیاج دارند و از آن نفع می برند. بنابراین، می تواند شامل هر چیزی باشد که منفعتی برای انسان است، خواه تحت مالکیت در آید و یا نیاید. البته در بیش تر کاربردها، مراد از مال آن چیزهایی است که بتوان آن را تحت مالکیت در آورد.

از نظر قرآن، اموال امری «خیر» و «ارزشمند» است(بقره، آیات 180 و 215 و 272 و 273؛ کهف، آیه 95؛ حج، آیه 11)؛ زیرا ابزارهایی برای بقای انسان، بلکه جامعه است تا جایی که قیام و ستون جامعه دانسته شده(نساء، آیه 5) و می بایست در چارچوب های احکام کشف شده به عقل فطری و نقل وحیانی مورد استفاده قرار گیرد و در حفظ و استفاده از آن اصول و قواعدی مراعات شود.(همان؛ بقره، آیات 188 و 282؛ نساء، آیات 29 و 161)

انسان به این خیر نیاز دارد و حتی خود را فقیر آن می  داند(قصص، آیه 24)؛ زیرا بدون آن بقایی برای انسان در دنیا نیست یا بس دشوار است. همین خیر بودن موجب می شود تا محبت و گرایش عاطفی شدیدی نسبت به «مال» پیدا کند(عادیات، آیه 8) و نه تنها برای تصاحب آن تلاش کند، بلکه حتی ظلم و تعدی کند و تکاثر جوید وبخل ورزد.

در ارزش و اهمیت آن همین بس که خدا خود خریدار مال است و در قبال آن بهشت می دهد(توبه، آیه 111)؛ زیرا از نظر قرآن، مال نه تنها «خیر» بلکه «فضل الهی» (بقره، آیه 198؛ مائده، آیه 2؛ توبه، آیه 76) و یکی از جلوه ها و زینت های زندگی دنیوی است که انسان بدان نیاز دارد و می بایست برای آن کار و تلاش کند و در «ابتغای» آن بکوشد(مائده، آیه 2) و برای آسایش و رفاه خویش بهره گیرد و به دیگران از آن انفاق کند تا رضایت خدا را به دست آورد.(کهف، آیه 46؛ قصص، آیه 24؛ بقره، آیات 215 و 272 و 273)

کسب آخرت با مال دنیوی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، دنیا چیزی جز مزرعه و کشتزار آخرت نیست؛ یعنی انسان در دنیا می کارد و در آخرت درو می کند. البته این بدان معنا نیست که در دنیا هیچ بهره ای از زندگی و کار و کشت خویش نمی برد، بلکه هدف غایی آخرت است و حسنات در دنیا برای آن است که انسان به حسنات دایمی آخرت در بهشت برسد.(بقره، آیات 200 و 201)

بنابراین از نظر قرآن، انسان می بایست هر کاری در دنیا می کند به قصد آخرت باشد. این بدان معناست که مال دنیوی هر چند «خیر و فضل» است، اما خیر بودن آن زمانی است که انسان را به هدف غایی و کمالاتی برساند در آخرت با آن به عنوان کریم مواجه می شود. پس مال دنیوی به ذاته اصالت ندارد، بلکه اصالت آن نسبت به آخرت است. از همین روست که خدا در همه آیات قرآنی ضمن بیان «خیر و فضل» بودن مال، مباحثی را مطرح می کند که تامین کننده آخرت باشد. به عنوان نمونه خود را  خریدار مال انسان دانسته و در قبال آن بهشت می دهد.(توبه، آیه 111)

هم چنین خدا ارزش و نقش معنوی مال و خیر بودن آن را منوط به همراهی آن با ایمان و عمل صالح می کند(سباء، آیه 37) که تامین کننده آخرت انسان است. پس مال به تنهایی ارزشی ندارد(آل عمران، آیه 116) مگر آن که برای آخرت به کار گرفته شود. بنابراین وقتی در برخی از آموزه های اسلامی از مال بدگویی می شود، به همین معنای اصالت بخشی به مال در دنیا و عدم بهره گیری برای کسب آخرت است.(آل عمران، آیه 157؛ نمل، آیه 36؛ قصص، آیات 79 و 80؛ جمعه، آیه 11)

خدا به صراحت از بهره گیری از مال و کسب آن از طرق شرعی که عقل و نقل بیان کرده حمایت می کند و به استعمار و آبادانی زمین(هود، آیه 61)، تجارت و بیع(اسراء، آیه 35) و دیگر روش های حلال تاکید دارد تا هم خود از مال استفاده کنند و هم به دیگران بدهند و هم در راه خدا به کار گیرند.(بقره، آیات 215 و 272 و 273؛ صف، آیه 11)

پس مال مانند علم و دیگر چیزهای دنیوی می تواند دو کارکرد درست و نادرست داشته باشد؛ اگر به درستی به کار رود موجب آسایش دنیا و کسب آخرت برای انسان می شود؛ و گرنه ابزاری برای فتنه الهی می شود و انسان را گرفتار می کند تا جایی که از خدا دور شده و به هلاکت می افتد؛ چنان که دنیا گرایان از قدرتمندان و ثروتمندان به هلاکت افتادند.(قصص، آیات 76 تا 82)

تکاثرگرایی کافران در اموال

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، کافران چون به خدا یا معاد اعتقاد ندارند و همه هستی را همین دنیا و ما فیها می دانند و مرگ را «فوت» و نه «وفات» می شمارند، همت خویش را برای آسایش و آرامش دنیوی قرار داده و به هر شکلی برای کسب آن تلاش می کنند تا جایی که به دیگران ظلم بلکه حتی به خویش نیز ظلم می کنند و با بخل ورزی از نعمت های خیر و فضل الهی خویش را محروم می سازند.

از آن جایی که مال بیانگر ثروت و فرزند نماد قدرت است، همه همت کافرون مصروف جمع مال و فرزند می شود و برای آنان اساسی ترین و ارزشی ترین امر در دنیا قرار می گیرد که هیچ چیز از آن ارزشی تر نیست.(کهف، آیات 34 و 35) شگفت این که مشرکان که اعتقادی به خدا دارند بر این باورند که همین مال و فرزند است که ملاک برتری انسان در پیشگاه خدا است.(مومنون، آیات 55 و 56)

از نظر آموزه های قرآنی، مال و فرزند و ثروت و قدرت زمانی ارزش دارد که ایمان به خدا و آخرت و عمل صالح بر اساس شریعت همراه باشد، و گرنه هیچ ارزشی فی نفسه و فی ذاته ندارد.(مدثر، آیات 11 تا 17) از همین رو، ارزش مال مومن به سبب کسب بهشت و معامله با خدا است(توبه، آیه 11)؛ پس نه تنها ثروت و قدرت هیچ ارزشی بی ایمان و عمل صالح ارزشی ندارد و نشانه کرامت نیست، بلکه وبال کافران و دنیادوستان می شود.(فجر، آیات 15 تا 19؛ کهف، آیات 34 و 35؛ مومنون، آیات 55 و 56)

از نظر قرآن از بی شعور افراد است که مال و ثروت را به تنهایی «خیر» می دانند در حالی که از آن برای سعادت ابدی خویش در آخرت بهره ای نمی گیرند(مومنون، آیات 55 و 56)، این در حالی است که اهل علم که بر اساس عقلانیت فطری با تفکری به علم حقیقی رسیده و از بی شعور رسته اند، آخرت و ثواب اخروی را «خیر» مطلق می دانند.(قصص، آیه 80) پس مال دنیوی می بایست برای آخرت هزینه شود.

از نظر قرآن، مال و ثروتی که برای آخرت مورد استفاده قرار نگیرد، برای کافران و دنیادوستان هیچ کارسازی ندارد؛ زیرا همین دشمن شیرین آنان می شود و در فتنه ای که با مال آزموده و مبتلا شدند، شکست خورده و گرفتار دوزخ می شوند.(تغابن، آیات 14 و 15) پس هر چه مترفان و تکاثرگرایان بیش تر می اندوزند، بیش تر گرفتار می شوند.(سباء، آیات 34 و 35؛ مدثر، آیات 11 تا 17)

ابتلای انسان به مال از نظر قرآن

از نظر قرآن، کسب مال طیب و حلال یعنی مناسب با زیست انسان از نظر ذاتی و حلال بودن از نظر کیفیت مالکیت، می تواند انسان را در دنیا و آخرت یاری رساند. از همین روست که خدا مومنان را به کسب مال طیب و حلال تشویق می کند و با تاکید بر استغفار(نوح، آیات 10 تا 12) و تقوای الهی مبتنی بر عمل به آموزه های عقلی فطری و نقلی وحیانی(اعراف، آیه 96؛ مائده، آیه 66) شیوه افزایش و ازدیاد مال حرام را آموزش می دهد.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، ابتلائات الهی در کوره آتشین فتنه با «شر و خیر» است.(انبیاء، آیه 35) هر چند که شرور به نظر سخت و دشوار است، ولی باید دانست که آزمون به «خیر» یعنی با مال و فرزند نیز سخت و دشوار است؛ زیرا انسان در برابر آزمون های مالی به شدت ضعیف است(محمد، آیات 36 و 37) و تنها کسانی از این آزمون سربلند بیرون می آیند که اهل تقوا باشند(انفال، آیات 28 و 29) و خدا توفقیق دهد تا از آن سربلند بیرون آیند.(همان)

خدا با مال و جان و فرزند انسان را مبتلا می کند(همان؛ تغابن، آیه 15؛ آل عمران، آیه 186؛ قلم، آیه 17) پس گاه آنها را از انسان می گیرد تا با زیان های مالی مشخص شود که آیا اهل تقوا و ایمان و صابر است یا خیر؟(بقره، آیات 155 و 156) از نظر قرآن، تنها مومنان متقی و صابر که خود را ملک خدا می دانند، تن به آزمون داده و سربلند بیرون می آیند و بهشت را برای خویش می خرند.(بقره، آیات 155 تا 157)

راه های کسب مال حرام

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، در انسان طمع و حرص قرار داده شده است. بنابراین، انسان یا چیزی را می خواهد که مستحق آن نیست، یا اگر مستحق چیزی باشد، زیادتر از آن را مستحق نیست؛ اما هم طمع می ورزد و هم حرص می زند.

حرص نسبت به علم و مال بیش ترین گرایش هایی انسان در این ساحت است. عالمان سیری ناپذیر در کنار مال اندوزان سیری ناپذیر هماره در حال حرص زدن هستند. سعدی گوید: «چشم تنگ دنیادوست را یا قناعت پر کند یا خاک گور.»

از نظر قرآن، انسان به مال دلبستگی عمیق و ریشه دار دارد.(محمد، آیه 37) هم چنین از نظر قرآن، حرص و ولع انسان به مال و انباشت آن(فجر، آیه 20؛ عادیات، آیات 6 و 8؛ مدثر، آیات 12 تا 17) چنان زیاد است تا جایی که به مال و حقوق دیگران نیز نظر داشته و به هر شکلی می خواهد مال دیگران را به مالکیت درآورد خواه از طریق معامله باشد یا غصب؛ چنان که با بخل ورزی نمی گذارد تا از مالش اندکی کم شود.(حشر، آیه 9؛ تغابن، آیه 16)

تکاثر مال تا لحظه مرگ(تکاثر، آیات 1 و 2) برای دنیاگرایان به این دلیل است که گمانه باطلی دارند که مال موجب جاودانگی آنان است(همز، آیات 2 و 3) در حالی که چنین امری آنان را فرجامی بد می کشاند که دوزخ است(تکاثر، آیات 1 تا 7)؛ زیرا چنین فردی گرفتار عجب می شوند که غرور و فریب شیطان آن را ایجاد می کند و احساس استغنا موجب می شود تا طغیان نگر نیز شود.(کهف، آیات 34 و 36)

دنیاگرایان و مال دوستان نه تنها به قسط و حقوق الهی سائلان و محرومان توجهی ندارند(ذاریات، آیه 19؛ معارج، آیات 24 و 25)، بلکه به هر طریقی شده ولو حرام با تجاوز و تعدی و غصب مال اندوزی می کنند. از نظر قرآن راه کسب مال از طریق باطل(بقره، آیه 188) هم چون کم گذاری، گران فروشی، کم فروشی(اعراف، آیه 85؛ هود، آیه 85؛ مطففین، آیات 1 تا 3)، مال ربوی(بقره، آیات 275 تا 279)، مال فحشاء(نساء، آیه 24؛ نور، آیه 33)، عدم استفاده از ترازو و کیل و پیمانه، تغییر در وصیت نامه، غصب(نساء، آیات 10 و 29؛ کهف، آیه 79)، رشوه(مائده، آیات 22 و 38 و 62)، قمار(بقره، آیه 219؛ مائده، آیات 90 و 91)، دزدی(مائده، آیه 38) و مانند آنها روش هایی است که دنیاگرایان و تکاثرگرایان به آن به جمع مال می پردازند.(بقره، آیه 188؛ ؛ نساء، آیات 10 و 29 و 160 و 161)

دنیاگرایان می توانند به ظاهر مسلمان بلکه مومن از عالمان اسلامی باشند؛ چنان که احبار (توبه، آیه 34)، رهبان و ریاضت جویان ظاهری(همان)، در کنار مجرمان (معارج، آیات 11 تا 18) این گونه عمل می کنند. پس نمی بایست به ظاهر افراد نگاه کرد، بلکه می بایست به عملکرد و آثار عملکرد آنان نگاه کرد و دانست واقعا آخرت گرا یا دنیاگرا هستند.

آثار مال اندوزی و تکاثرگرایی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، کسانی که به مال اندوزی و تکاثرگرایی رو می آورند و دلبستگی شدید به مال اندوزی دارند، در دنیا و آخرت گرفتار اموری هستند که برخی از مهم ترین آنها عبارتند از: بی توجهی به مساکین(فجر، آیات 18 و 20)، تخلف از جهاد و اطاعت از ولی الامر(توبه، آیه 24)، خسران در دنیا و آخرت(منافقون، آیه 9)، خیانت در امانت(انفال، آیات 27 و 28)، شکست در ابتلای الهی(فجر، آیات 15 و 20)، غفلت از یاد خدا و فرمان الهی و اولی الامر(منافقون، آیه 9)، مخالفت با حق (زخرف، آیات 30 و 31)، تکذیب آخرت(لیل، آیات 8 و 9)، برترجویی (سباء، آیات 35 و 36)، تجمل گرایی(قصص، آیات 76 و 79)، تفاخر و فخرفروشی(کهف، آیه 34؛ تکاثر، آیات 1 و 2)، ترک تزکیه نفس(لیل، آیات 8 تا 16)، حسرت و تاسف در قیامت(حاقه، آیات 27 و 28)، حق ناپذیری(سباء، آیه 34)، خسارت و زیان (نوح، آیه 21)، زوال جامعه و پیدایش تحولات اجتماعی(محمد، آیه 38)، طغیانگری و تجاوزگری در جامعه(قصص، آیه 76؛ شوری، آیه 27؛ علق، آیات 6 تا 9)، عجب و خودپسندی(مومنون، آیات 53 و 55؛ کهف، آیات 32 و 34)، غفلت از آخرت(قصص، آیات 76 و 77)، فسق(اسراء، آیه 16)، جهادگریزی(توبه، آیات 86 و 93)، گمراهی مردم از راه خدا(یونس، آیه 88)، مخالفت با شعائر دینی از جمله نماز(علق، آیات 7 تا 10)، هلاکت در دنیا و آخرت(لیل، آیات 8 تا 11) و مانند آنها است.

از نظر قرآن، کیفر مال اندوزان و تکاثرگرایان در آخرت از دیگر آثار تکاثرگرایی و ثروت اندوزی است. از نظر قرآن، آینده سخت در دنیا و آخرت(لیل، آیات 1 تا 11)، گرفتاری در راه های ناهموار(همان)، جهنم و شعله های خالص و زبانه آتش(معارج، آیات 15 تا 18؛ همزه، آیات 2 تا 4) و عذاب عظیم (توبه، آیه 34)، هلاکت در دنیا به خشم الهی(قصص، آیات 76 و 78؛ محمد، آیه 38) از جمله عذاب های الهی و کیفر آنان است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا