اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیعرفانمعارف قرآنی

آثار آتش محبت و عشق الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

محبت الهی اوج مقامات عرفانی از نظر آموزه های وحیانی قرآن است؛ از آن جایی که محبت همانند ایمان و تقوا دارای مراتب تشکیکی است، در آیات قرآنی از شدت و ضعف آن نیز سخن به میان آمده است.

از نظر آموزه های قرآنی، ایمان حقیقی چیزی جز محبت و بغض نیست که شاید گفت «لا اله الا الله» گواه روشن و شاهدی صادق بر آن است؛ زیرا وقتی محبت به چیزی خالص شود، بغض نسبت به اضداد آن به اوج می رسد؛ بنابراین، تولی و تبری زمانی که به اوج برسد به شکل محبت و بغض شدید خودش را نشان می دهد.

از نظر قرآن، محبت الهی زمانی در انسان شکل می گیرد که شخص محبوب خدا شود و محبت الهی در قلب و جانش ساری و جاری شود، آن گاه است که مومن گرفتار «اشد حبا» می شود و نسبت به غیر الله گریزش پیدا می کند تا جایی که از غیر الله می برد و منقطع می شود.

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، آثاری برای محبت و عشق الهی در جان مومنان است که شناخت آنها می تواند جایگاه اهمیت و ارزش عشق و محبت الهی را بنمایاند.

ایمان مبتنی بر حبّ و بغض

از نظر آموزه های قرآنی، ایمان و نور آن از سوی خدا در قلوبی قرار می گیرد که در عقلانیت به درجه کمالی آن رسیده و انسانی رشید شده باشند. بنابراین، کسی که فلسفه و سبک زندگی خویش را همان آموزه های هدایت فطری  قرار داده و به تعقل و تفقه و تفکر پرداخته و اصول اخلاقی معقول و مقبول عدالت، صداقت، امانت و وفا را به عنوان مصادیق حق پذیرفته و درخویش اثبات و تثبیت کرده و ملکه و شاکله شخصیت خویش ساخته باشد، چنین کسی از نور ایمان الهی بهره شده وخدا محبت ایمان را در دلش می کارد و گرایش بدان را تقویت می کند و در برابر گریزش از کفر و فسوق و عصیان را در دل و قلب قرار می دهد.(حجرات، آیه 7)

پس از نظر قرآن، محبت ایمان و تزیین آن در قلب به دست خدا است، چنان که بغض نسبت به کفر و فسوق و عصیان نیز به دست خدا است. از این رو، گفته می شود که گرایش و گریزش امری است که خدا در دلها و قلوب قرار می دهد؛ یعنی همان طوری که خدا با الهام خویش وهدایت های فطری، توان تشخیص حق و باطل و مصادیق آن را به انسان می دهد(شمس، آیات 7 و 8)، هم چنین همان خدا گرایش و گریزش نسبت به حق و باطل و مصادیق آن را در قلب انسان ایجاد می کند.(حجرات، آیه 7)

از همین رو، گفته می شود که پیش از آن که خدا محبوب مومن شود، این مومن است که محبوب خدا می شود وخدا در قرآن به صراحت با تقدیم محبت خویش نسبت به مومن و تاخیر محبت مومن نسبت به خویش به این حقیقت توجه می دهد. از همین روست که خدا می فرماید: یحبهم و یحبونه؛ خدا آنان را محبوب می دارد و آنان خدا را محبوب می دارند.(مائده، آیه 54)

به هر حال، خدا در محبت پیشگام است و محبت مومنان چیزی جز واکنش به کنش محبتی خدا نیست. در امر ایمان نیز این گونه است؛ زیرا این خدا است که ایمان به خدا و آخرت را در قلب انسان مومن قرار می دهد و آن را محبوب قلب مومن می سازد و بغض نسبت به کفر و فسوق و عصیان وگریزش از آن را در دل ایشان قرار می دهد.(حجرات، آیه 7)

بر اساس همین نگره قرآنی به مساله ایمان است که امام باقر(ع) در تفسیر حقیقت ایمان و دین می فرماید: الایمان حب و بغض(میزان الحکمه ج 1، حدیث 3095) ؛ زیرا این تفسیری از حقیقت آیه پیش گفته است. در جایی دیگر نیز آمده است: هل الایمان الا الحب و البغض؛ آیا ایمان چیزی جز محبت و بغض است؟

البته شکی نیست که محبت حقیقی و تمام به خدا فرار از غیر الله (ذاریات، آیه 50)، و انابه و انقطاع از غیر الله به سوی خدا را در باطن و ملکوت خود دارد.(روم، آیه 31) بنابراین دین اسلام چیزی جز همان محبت خالص به خدا نیست؛ و دین داری چیزی جز محبت خالصانه به او نیست؛ چنان که امام باقر(ع) می فرماید: الدین هو الحب و الحب هو الدین؛ دین جز محبت و محبت جز دین نیست.(میزان الحکمه، ج 1، ص3098)

بنابراین، مومن کامل و تمام از نظر قرآن کسی است که سرشار از محبت الهی باشد و عبادت و عبودیت او بر اساس محبت باشد؛ زیرا چنین شخصی هیچ محبتی به غیر خدا ندارد و به تعبیر قرآن «اشد حبا لله» است(بقره، آیه 165)، در حالی که دیگران چنین محبت شدید و کامل و تمامی نسبت به خدا ندارند، بلکه گاه حتی در عرض محبت به خدا محبت به چیزهای دیگر نیز دارند.(همان)

از نظر قرآن، انسان مومن می بایست دنبال محاسن اخلاقی بلکه مکارم اخلاقی در سطح عالی آن باشد که خود بازتاب این است که شخص می خواهد مظهر تمام و کمال صفات حسنای الهی باشد. بنابراین، همان طوری خدای سبحان «الاکرام» دارد، مومن می خواهد «وجه ربک الاکرام» باشد و همه شاکله وجودی اش مکارم اخلاقی را به نمایش گذارد؛ زیرا محبت انسان به خدا «اکرم» و «ذی الاکرام» موجب می شود تا دنبال مکارم الهی باشد که در ساختار و سبک زندگی و شاکله وجودی اش به نمایش گذاشته شود. بنابراین، عبودیت مومنان در این سطح چون عبودیت محبتی است خالص از هر گونه شائبه خواهد بود و این گونه است که مکارم اخلاقی در او ظهور می یابد.

محبت محبوب های الهی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، همان طوری که عبادت مومن در سطح عالی، فراتر از عبادت بازرگانان و بردگان، عبادت عاشقان و محبان است، همچنین آنان هرچیزی را که محبوب خدا است، دوست داشته و آن را محبوب قرار می دهند. از همین روست که در گام نخست، مومن تلاش می کند تا دریابد چه کسانی یا چه اموری محبوب خدا است تا آن را محبوب خویش قرار دهد.

از نظر قرآن، نخستین محبوب در میان اشخاص در نزد خدا، پیامبر(ص) است؛ ازهمین روست که خدا به پیامبرش فرمان می دهد تا به مومنان بگوید: قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله؛ بگو اگر خدا را محبوب می دارید، پس از من پیروی کنید تا محبوب خدا شوید.(آل عمران، آیه 31)

البته ممکن است گفته شود که هماره در گام نخست، این خدا است که کسی را محبوب خویش قرار می دهد و سپس محبوب خدا را محبوب خویش قرار می دهد(مائده، آیه 54)، اما این جا مساله بر عکس است؛ زیرا کسی که خدا را محبوب می داند، می بایست پیامبر را محبوب قرار دهد تا خودش محبوب خدا شود.

در پاسخ باید گفت که محبت دارای مراتبی است، کسب مراتب عالی محبت نیاز به همراهی محبوب دارد. از آن جایی که از نظر قرآن، محبت ایمان در مومنان را خدا می اندازد(حجرات، آیه 7)، پس محبت خودش را در دلها نیز خدا می اندازد(مائده، آیه 54)؛ پس کسی که خدا را پس القای محبت از سوی خدا، محبوب خویش قرار می دهد، برای دست یابی به مراتب بالاتر و خلوص در محبت می بایست روشی را در پیش گیرد که محبوب خدا است. از نظر آموزه های وحیانی قرآن، بهترین و نیکوترین روش برای محبوب شدن در نزد خدا، آن است که محبوب خدا و حبیب الله را پیروی کند تا به این محبوبیت کامل و تمام در نزد خدا برسد.

به سخن دیگر، از نظر قرآن، پیامبر(ص) حبیب الله است و اگر کسی بخواهد محبوب خدا به طور کامل و تمام شود، می بایست از حبیب الله پیروی کند. البته این پیروی و اتباع نمی بایست فاقد محبت باشد؛ زیرا اتباع و پیروی فاقد محبت تاثیری نخواهدداشت؛ از این روست که مومن می بایست محبت پیامبر(ص) را همراه با اتباع و پیروی داشته باشد.

شاهد بر این معنا، وجوب مودتی است که خدا برای عترت پیامبر(ص) بر مومنان فرض کرده است؛ زیرا خدا فرمان می دهد: قل لا اسالکم علیه اجرا الا الموده فی القربی؛ بگو بر رسالت مزدی نمی خواهم جز مودت در قربی.(شوری، آیه 23)

از این آیه به دست می آید که مودت خویشان پیامبر(ص) که براساس روایات تفسیری همان معصومان و اولیای امر الهی (ع) هستند، جزو واجبات و فرائض الهی قرآنی است. شکی نیست که مودت جز با اتباع و پیروی از آنان به دست نمی آید؛ زیرا مراد صرف محبت بدون اتباع نیست. اگر برای دست یابی به محبت الهی لازم است تا محبت ومودت ذی القربی از سوی مومنان در دستور قرار گیرد، شکی نیست که اتباع و پیروی از پیامبر(ص) نمی تواند فاقد محبت و مودت باشد؛ بلکه اگر کسی بخواهد محبوب تمام و کامل خدا شود، می بایست محبت و اتباع پیامبر(ص) و ذی القربی (ع) را همراه داشته باشد؛ زیرا این محبت و مودت فوایدی دارد که انسان را به کمال می رساند و خدایی می سازد؛ از این رو خدا می فرماید: ما سالتکم من اجر فهو لکم؛ این پاداشی که سوال کردم پس سود آن برای شماست.(سباء، آیه 27)

پیامبر(ص) در دعای خویش به این مهم اشاره کرده و می فرماید: اللهم ارزقنی حبک و حب من یحبک و حب ما یقربنی الی حبک و اجعل حبک احب الیّ من الماء البارد؛ خدایا محبت خودت و محبت کسی که محبوب می داری و محبت چیزی که مرا به سوی محبت تو نزدیک می سازد روزی ام کن! و محبت خودت را برایم برتر از آب خنک قرار ده!(محجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ج 8، ص 5)

پس مومن می بایست هم محبت خدا و هم محبت محبوب های خدا از اشخاص و هر چیزی که انسان را به سوی نزدیک می سازد، در دلش داشته باشد. بر این اساس، شخص می بایست افزون بر محبت پیامبر(ص) و عترت(ع)، محبت اموری چون عدالت قسطی(مائده، آیه 42) یا احسان محسنین(مائده، آیه 13) که محبوب خدا است را محبوب خویش قراردهد. دریک کلمه افزون بر اشخاص می بایست شخص دنبال محاسن و مکارم اخلاقی باشد که محبوب خدا است.

از همین روست که امام سجاد(ع) در مناجات خمسه عشر می فرماید: یا منی قلوب المشتاقین و یا غایه آمال المحبین اسالک حبک و حب من یحبک و حب کل عمل یوصلنی الی قربک وان تجعلک احب الیّ مما سواک؛ ای غایت آرزوی دلهای مشتاقین و ای غایت آمال محبین! از تو محبت خودت و محبت هر کسی که محبوب توست و محبت هر عملی می خواهم که مرا به سوی تو نزدیک می سازد و این که محبت خود را برترین محبت به سوی من از غیر خودت قراردهی!(مفاتیح الجنان، مناجات خمسه عشر)

اصولا انسان زمانی که در دام محبت الهی حقیقی افتاد از هر گونه معصیت و کفر و فسوق و عصیان رهایی می یابد و خود را وقف محبت خدا می کند؛ از همین روست که امام سجاد(ع) در مناجات خویش می فرماید: الهی لم یکن لی حول فانتقل به عن معصیتک الا فی وقت ایقظتنی لمحبتک؛ خدایا برای من توان حرکتی نیست تا از معصیت تو منتقل شوم مگر زمانی که برای محبت خویش بیدارکنی.(مفاتیح الجنان، دعای شعبانیه)

از نظر آموزه های وحیانی کسی از خسران ابدی نجات می یابد که گرفتار محبت خدا و مظاهر آن شود؛ چنان که امام حسین(ع) می فرماید: الهی خسرت صفقه عبد لم تجعل له من حبک نصیبا؛ خدایا معامله بنده ای که تو برایش از محبت خویش نصیبی قرار نداده ای، جز زیان و خسران نیست.(مفاتیح الجنان، دعای عرفه)

البته اگر نور محبت الهی در قلبی روشن شود و بتابد، آن شخص به همه چیز دست یافته است؛ چنان که امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: حب الله نار لایمر علی شی الا احترقه و نور الله لا یطلع علی شیء الا اضائه؛ محبت خدا آتشی است که اگر بر چیزی بگذرد به آتش می کشد و نور الله چیزی است که اگر بر چیزی طلوع کند آن را تابان می سازد.(مصباح الشریعه، عبدالرزاق گیلانی، باب 96، ص 521)

از نظر آموزه های قرآنی – اسلامی، عبادت خدا سه گانه است که شامل عبادت طمع کاران و عبادت خائفان و عبادت محسنان است که البته رحمت الهی به محسنان «قریب» است.(اعراف، آیه 56) در حقیقت هر چند که عبادت طمعی و خوفی یا همان بازرگانی و بردگانی نیز از مصادیق عبادت است، ولی عبادت آنان به عبادت محسنان محبتی است نمی رسد؛ زیرا این عبادت است که قرب را موجب می شود و می توان گفت بر اساس این آیه « الحب الی الله اقرب الطریق الی الله» یعنی که محبت به خدا نزدیک ترین راه به سوی خدا است.

از همین روست که امام صادق(ع) بلکه دیگر اولیای الهی از امیرمومنان و امام حسین علیهما السلام عبادت را به سه قسم تقسیم کرده اند؛ و امام صادق(ع) می فرماید: ان العباد ثلاثه قوم عبدوا الله عز و جل خوفا فتلک عباده العبید؛ و قوم عبدوا الله تبارک و تعالی طلب الثواب فتلک عباده الاجراء؛ و قوم عبدوا الله عز و جل حبا له فتلک عباده الاحرار و هی افضل العباده؛ بندگدان خدا سه گونه اند: گروهی خدای عزو جل را از ترس عبادت کردند که آن عبادت بردگان است؛ و گروهی خدای تبارک و تعالی را برای طلب پاداش عبادت کردند که آن عبادت مزدبگیران است؛ و گروهی خدای عزو جل را به محبتش عبادت کردند و آن عبادت آزادگان و برترین عبادت است.(اصول کافی، ج 2، ص 84)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، اگر مسلمان به عبادت حبی نرسد، نمی توان در شرایط سخت استقامت کند و دین را نصرت کند؛ از این روست که بسیاری از کسانی که مسلمان هستند و به درجه محبت نرسیده اند، در کارهای خویش استقامت ندارند و حتی پایه دین را سست می کنند؛ از همین روست که خدا به مسلمانان هشدار می دهد که اگر به درجه محبت نرسند، خدا مومنانی را می آورد که این گونه هستند: فسوف یاتی الله بقوم یحبّهم و یحبّونه؛ به زودی به تحقیق خدا قوم و ملتی را می آورد که خدا آنان را دوست دارد و آنان خدا را دوست دارند.(مائده، آیه 54)

محبت الهی در کسی ظهور کند، در اوج آن دل انسان گرفتار عشق می شود که همانند عشقه و پیچک همه هستی شخص را در بر می گیرد تا جایی که عاشق به دست معشوق کشته می شود و چیزی از عاشق به جا نمی ماند؛ این گونه نوعی فناء فی الله برای عاشق دست دهد؛ چنان که در حدیث قدسی آمده است: من طلبی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی احبنی و من احبنی عشقنی و من عشقنی عشقته قتلته و من قتلته فعلیّ دیته و من علی دیته فانا دیته؛ هر کس مرا بجوید بیابد و هر که مرا یافت می شناسد و هر که مرا شناخت دوستم دارد و هر که مرا دوست بدارد عاشق من شود و هر که عاشقم شود من نیز عاشقش می شوم و هر که من عاشقش شوم او را می کشم و هر که را من کشتم بر من دیه او لازم می شود و هر که دیه اش بر من باشد، من خود دیه او می شوم.(طرائق الحقایق، معصوم شیرازی، ج 1، ص 402؛ رساله العشق، بوعلی سینا، فصل 6، ص 393 و 398)

پس محبت الهی وقتی در جان کسی درآید او را نور و آراسته به اموری می کند که زینت حقیقی انسان و مایه شرافت و کرامت اوست. از جمله آنها ایمان الهی است که ظرفیت بی مانندی را به انسان می دهد تا متاله شود و در نهایت فانی فی الله گردد تاجایی که قول و فعلش همان قول و فعل الهی باشد؛ چنان که پیامبر(ص) این گونه بود.(نجم، آیات 3 و 4؛ انفال، آیه 17)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا