اعتقادی - کلامیعرفانمناسبت ها

فاطمه(س)، آينه جمال و جلال الهي

چهارده معصوم، مظاهر تمام وكمال خداوند

بي گمان براي خداوند مظاهر تمام و كمالي است كه از آنان به چهارده معصوم (ع) ياد مي شود. اين انوار الهي به سبب همين ويژگي بر عرش الهي احاطه دارند، چنان كه خداوند اين گونه است.

از اين رو، هر آفريده اي از ايشان صدور مي يابد و هر آفريده اي از مجراي ايشان فيض وجود مي برد و در بازگشت ازسير من الله الي الله كه در آيه انالله و انااليه راجعون بر آن تصريح شده از دايره ربوبيت و پروردگاري ايشان به سوي خداوند باز مي گردد و منتهاي سير عروجي و صعودي همگان نيز اين وجودات نوري الهي هستند؛ چرا كه خداوند به صراحت مي فرمايد:«الي ربك الرجعي» و «الي ربك المنتهي» و از آن جايي كه نفس علي (ع) وپيامبر (ص) به حكم آيه مباهله يكتا و يگانه است. بنابراين همه اين چهارده معصوم مرجع بازگشت و منتهاي رشد و كمالي بشر هستند.

بنابر اين هركسي كه كمالي را مي طلبد بايد در ربوبيت ايشان بجويد كه ربوبيت آنان ربوبيت تمام و كمال است، چرا كه آن كسي خليفه و انسان كامل و حجت بالغ و تمام و معصوم كامل است كه تمامي اسماي الهي را به تمام و كمال خود تحقق بخشيده و از قوه به فعليت درآورده است و ازصبغه الهي گذشته و در مقام متاله نشسته و از ربانيون گشته است. چنين اشخاص رباني و متاله، رب العالمين مي باشند، چرا كه خداوند به حكم الوهيت خود رب العالمين و اين مظاهر الوهيت نيز به حكم مظهريت، اين گونه هستند.

فاطمه(س) نيز به حكم اين كليت قرآني، مظهري از مظاهر همين ربوبيت كلي و مظهريت تمام و كمال الهي است. از اين رو وي بر همه زنان و مردان بلكه همه جهانيان برتري دارد. مراد و مقصود از جهانيان تنها جهان دنيا و يا آخرت نيست، چنان كه تنها جهان انس و جن دو موجود شريف خداوندي نمي باشد، بلكه مراد از جهانيان، همه ما سوي الله است. بر اين اساس گفتن اين كه وي اشرف مخلوقات است به حكم همان اتحاد و يگانگي و يكتايي نفوس آن حضرت (ع) با نفس محمدي(ص) است.

زهرا(س) به فرموده اشرف هستي حضرت محمد(ص) پاره وجودي آن حضرت است. (اثبات الهداه،ج 2، ص 363 و بحارالانوار، ج 76، ص 355) از اين رو، احساس فاطمي، احساس محمد (ص) و بلكه آن احساس معصومان (ع) است.

(بحارالانوار،ج 43، ص 54) بنابر اين نهايت اتصال و ارتباط وجودي را با پيامبر(ص) دارد، چنان كه اين اتصال با اميرمومنان (ع) با بيان يكتايي نفس تحقق يافته است.

اگر فاطمه (س) اين گونه اتصالي با پيامبر (ص) دارد، درمقام مظهريت نيز به تمام و كمال مظهر پيامبر(ص) است و همانند ديگر معصومان (ع) صادر نخست و مرجع همه موجودات و منتهاي هر سير كمالي است.

فاطمه (س) آينه جمال و جلال خداوند

آن حضرت (س) آينه تمام نماي جمال وجلال الهي است، چنان كه چهارده معصوم از اين انوار الهي، اين گونه هستند. آن حضرت (س) هم چنين مانند خداوند، جمال و رحمت وي برجلال و غضب او پيشي مي گيرد، ولي اين دليل نمي شود تا آن حضرت (س) درمقام جلال، تجلي و ظهور نيابد. از اين رو خشم و غضب فاطمي، مظهر تمام و كمال غضب الهي است. فاطمه اي كه بضعه الرسول (ص) و فرزندانش ثمر فواد و ميوه جان پيامبر (ص) و همسرش نور بصر پيامبر (ص) است و فرزندانش امناي رب و ريسمان كشيده ميان خالق و مخلوق هستند و تنها اعتصام به اين حبل و آويختن به اين ريسمان نجات بخش است و تخلف از آن سقوط در دوزخ خشم الهي مي باشد (بحارالانوار، ج 76، ص 355) خشم فاطمي تجلي همين جلال الهي است. از اين رو پيامبر (ص) بارها و بارها مي فرمايد: فاطمه (س) پاره تن، جگر گوشه من، تمام احساس و شعور من، شاخه اي از انوار من است (بحارالانوار، ج 43، ص 54) هركه او را مسرور كند، مرا شاد كرده و هركه او را بيازارد و اذيت كند مرا آزرده و اسائه ادب نموده است؛ (بحارالانوار، ج43، ص32 و 54) چرا كه محبت فاطمي(س) مظهر محبت خداوند و خشم فاطمي مظهر خشم الهي است.

اگر تاسف موسي(ع) تاسف الهي است و خداوند به صراحت مي فرمايد: فلما آسفونا انتقمنا؛ زماني كه مأيوس و نوميد شديم از ايشان، انتقام گرفتيم، چگونه سخط و خشم فاطمي كه مظهريت تمام و كمال دارد و حتي حضرت موسي(ع) از صادرشده هاي آن انوار و مأموران آنان است، سخط الهي نيست؟ لذا حضرت پيامبر(ص) به صراحت مي فرمايد: يا فاطمه ان الله يغضب لغضبك و يرضي لرضاك؛ اي فاطمه! خداوند به خشم تو خشم مي كند و به خشنودي تو خشنود مي شود. (بحارالانوار، ج43، ص19و الغدير، ج3، ص 180 و منابع ديگر معتبر روايي)

عصمت فاطمه(س)

اين كه در اين روايات و روايات معتبر ديگر، خشم و خشنودي فاطمه(س) با خشم و خشنودي پيامبر(ص) يا خداوند يكي دانسته شده، از اين روست كه آن حضرت در مقام عصمت است و كسي كه در مقام عصمت است مي تواند اين گونه باشد. ابن تيميه از ناصبي هاي معروف هنگامي كه به حديث غدير مي رسد و با عبارت پيامبر(ص): من كنت مولاه فهذا علي مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» مواجه مي شود، مي گويد كه من اين حديث را جعلي مي دانم ولي اگر بخواهم آن را بپذيرم تنها بخش نخست را مي پذيرم كه ولايت در آن نيز تنها ولايت محبت است نه اطاعت؛ ولي هرگز بخش دوم حديث را نمي پذيرم، چرا كه دلالت بر عصمت علي(ع) دارد و اين كه هركاري كه علي(ع) مي كند مطابق رضايت و خشنودي خدا است و اين نمي تواند درست باشد.

پس رواياتي از اين دست دلالت بر عصمت فاطمه(س) مي كند، چرا كه رنجش وي رنجش خدا و خشنودي وي خشنودي خداست. اين بدان معناست كه فاطمه(س) مظهريت جلال و جمال الهي است، چرا كه نخست خداوند خشم مي گيرد و اين خشم در فاطمه(س) ظاهر مي شود و يا خداوند از كسي و يا چيزي راضي و خشنود مي شود و فاطمه(س) آن خشنودي را نشان مي دهد. آن حضرت(س) مظهر تمام ما تشاوون الا ان يشاءالله» است؛ يعني تنها چيزي را مي خواهد كه خدا خواست.

آن حضرت(س) بي گمان از فرشتگان، برتر و بالاتر است بنابراين در مرتبه بالاتر از ايشان در مقام اطاعت و مظهريت وارد مي شود. پس اگر خداوند درباره فرشته مي فرمايد: لايسبقونه بالقول و هم بامره يعملون؛ آنان درهيچ كاري بر خداوند سبقت و پيشي نمي گيرند و به همان چيزي كه مأمورند عمل مي كنند (انبياء آيه27) آن حضرت(س) نيز اين گونه است. بنابراين گريه فاطمه(س) بيانگر خشم و جلال الهي و مظهر آن است، لذا اهل مدينه مي ترسند و مي خواهند تا گريه را كم كند تا جلال الهي به چشم نيايد و آنان سرگرم دنيا شوند يعني زماني كه تمام امت و خشم خداوندي را سبب گشتند (بتضافر امتك علي هضمها، كافي، ج1، ص459)؛ گريه فاطمه مظهر همان خشم الهي بود. آن حضرت (س) ولي الله بود و تحت ولايت الله حركت مي كرد و خشم و خشنودي وي آينه جلال و جمال الهي بود. پس گريه فاطمي مظهر جلال الهي و خشم خداوندي بود. اين بود كه آناني كه كمي مي فهميدند مي ترسيدند هرچند كه شياطين انس و جن باز آنان را فريفتند و دنبال حبل باطل خويش كشيدند.

البته از آن جايي كه انواري چون انوار فاطمي، مظهر تمام و كمال الهي هستند، خشمهايشان همواره مبسوق به خشم الهي است و از خود چيزي ندارند. وقتي آن انوار خشم مي گيرند ما درمي يابيم كه خداوند خشم گرفته و وقتي خشنود مي شوند درمي يابيم كه اين خشنودي مسبوق به خشنودي خداوندي است.

آن حضرت از چنين جايگاهي برخوردار است و لذا ارتباط با اين ريسمان محكم و مظهر كمال و تمام الهي براي انسان در زندگي دنيوي و اخروي اش فوايد بسياري دارد. چنان كه در برخي از روايات به گوشه هايي از اين آثار ارتباطي اشاره شده و در روايت آمده كه صلوات فرستادن بر آن حضرت(س) موجب آمرزيده شدن گناهان و الحاق به بهشت محمدي(ص) است (همان، ج43، ص55)

رضايت فاطمه(س) رضايت خداوند، رضايت پيامبر(ص) و رضايت معصومان (ع) است. (بحارالانوار، ج27، ص16و منابع ديگر) چنان كه دستيابي به شفاعت پيامبر(ص) تنها به محبت و عشق و اطاعت ايشان و فرزندان(ع) وي امكان پذير است (بحارالانوار، ج76،ص355)

براساس يكتايي و يگانگي نوري و نفسي و وجودي انوار معصومان(ع) است كه اولين كساني كه داخل بهشت مي شوند اين معصومان(ع) هستند كه در روايت به صراحت از ورود فاطمه به عنوان نخستين شخصي كه وارد بهشت مي شود ياد مي گردد. (بحارالانوار، ج43، ص44)

فاطمه(س) مظهر خورشيد هستي

از آنجايي كه انوار معصومان(ع) در روز قيامت، مظهر خورشيد هستي است و در حقيقت «الله نورالسموات و الارض» اين گونه در قيامت تجلي مي كند. مردمان را نرسد كه چشم درچشم خورشيد كنند. از اين رو به فرمان ارشادي به ايشان حكم مي شود تا براي در امان ماندن از آسيب انوار وجودي فاطمي(س) چشم هايشان را ببندند تا از شدت نور وجودي ايشان كور نشوند: اذا كان يوم القيامه نادي مناد من بطنان العرش يا اهل الجمع نكسوا رووسكم و غضوا ابصاركم حتي تمر فاطمه بنت محمد(ص) علي الصراط و معها سبعون الف جاريه من الحور العين كالبرق اللامع؛ روز قيامت كه مي شود منادي از درون عرش ندا مي كند: اي مردم كه در قيامت و محشر جمع شده ايد! سرهاي خود را به زير افكنيد و چشمانتان را فرو بنديد تا فاطمه دخترمحمد(ص) ازصراط بگذرد. در اين حال، فاطمه با هفتاد هزار حوري همراهش مانند برق درخشان از صراط مي گذرد.(ذخاير العقبي، ص48 و مناقب علي بن ابي طالب(ع)، ص355)

چون در قيامت شريعتي نيست، لذا مراد آن نيست تا مسئله حجاب مطرح باشد و مردم براي رعايت عفاف و حجاب و محرم و نامحرم اين گونه رفتار كنند بلكه از آن روست كه درخشش وجودي و نوري آنان مردمان را كور مي كند و آنان تحمل جمال الهي را كه در فاطمه تجلي و مظهريت يافته ندارند.

فاطمه(س) آينه جمال و جلال جمال الهي همانند ديگر معصومان(ع) است با اين تفاوت كه او با همه عظمت وجودي خود، هم چنان سرالله است و در صدف وجود مخفي خواهدماند و برخلاف ديگر معصومان(ع) كه راز و سر آشكار الهي هستند، او همچنان حتي در قيامت در پرده انوار تاله قرار دارد و از مقام «هو» براي ديگران بيرون نمي آيد و مي بايست همچنان راز سر به مهر آفرينش باشد؛ هرچند كه همه هستي از آن راز سر به مهر تجلي يافته اند و انوار معصومان را پديد آورده اند. شايد بتوان گفت كه اين فرمان تكويني الهي نسبت به حضرت فاطمه(س) از آن روست كه آن حضرت(س) چنان كه در دنيا سرالله مكتوم و اسم مستاثر الهي بوده، درآخرت نيز همچنان سرالله خواهدبود و بروز و ظهوري چون انوار ديگر معصومين كه اسم الله ظاهر هستند نخواهد يافت.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا