اجتماعیاعتقادی - کلامیسیاسیمعارف قرآنی

جهاد تبیین، جدایی حق از باطل

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از مهم ترین مسئولیت های پیامبر(ص) جهاد تبیین بر اساس حق و حقیقت است تا گرد باطل بر دامن کبریایی حق ننشیند. از همین روست که آن حضرت(ص) به عنوان تبیین گر حقایق و فصل الخطاب الهی ماموریت می یابد که علیه کافران باطل گرا و منافقان خطرناک تر از  ایشان، به جهاد تبیین بپردازد.

بی گمان شناخت روش ها و شیوه های قرآنی که پیامبر(ص) از آن در جهاد تبیین سود جسته می تواند امروزه به عنوان سرمشقی از «اسوه حسنه» الهی مفید و کارساز باشد. از همین روست که نویسنده با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن بر آن شد تا گوشه ای از آن را بررسی و واکاوای کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

جهاد عملی – فرهنگی ماموریت پیامبر(ص)

بی گمان در دنیایی که مرتبه دانی و پست تنزلات انوار صفات الهی است، نمی توان حق خالص را یافت؛ زیرا هر چند که همه هستی، مظاهر تجلیات اسماء الله و انوار الله است(نور، آیه 35)، اما به سبب آن که کم ترین ظهور برای انوارالله در عالم دنیا است، نوعی ظلمت باطل با نور حقیقت، هم چون کف روی آب خودنمایی می کند که می بایست آن را شناخت و کنار زد تا آب و نور حقیقت به تمام کمال تجلی کند.(رعد، آیه17)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، در دنیا «حق و باطل» این گونه به هم آمیخته است؛ بلکه حتی می توان گفت که باطل به سبب پوچی همانند حباب و کف آب است که روی آب بیش تر و قوی تر از خود آب دیده می شود و خودنمایی می کند.(همان) از همین روست که بیش تر مردم چون اهل تفقه و تعقل نیستند، حتی ممکن است، آب را نبینند و به همین ظواهر حباب بسنده کنند که برآب مسلط شده است. این گونه است که بیش تر مردم در دام باطل می افتند تا جایی که بیش ترین آسیب ها را در ساحت اندیشه شناختی و انگیزه عملی همین توده های افتاده در کوره فتنه های الهی متحمل می شوند که بدون تفقه و تعقل به کاری دست می زنند و از روی جهالت علمی و عقلی و ظنون غیر معتبر رفتار می کنند.

البته از نظر قرآن، همه انسان ها در شرایط استوا و اعتدال، آفریده شده اند و نفس آنان توانایی شناختی و گرایشی مناسبی دارد تا حق را بشناسد و به سوی آن گرایش یابد؛ اما بسیاری از مردم آن توانایی ذاتی و الهی خویش را دفن می کنند و تغییر می دهند؛ از همین روست که دیگر نمی توانند در شرایط فتنه حق را بشناسند و بدان گرایش یابند.(طه، آیه 50؛ شمس، آیات 7 تا 10)

از نظر قرآن، حتی شرایط دنیا به گونه ای است که حقایق موجود در «ام الکتاب» اگر بخواهد در قالب تنزلات از جمله تنزلات الفاظ به مردم برسد، نوعی تشابه سازی و شباهت سازی در قالب «تمثیلات» لازم است تا حجم انبوهی از اطلاعات و علوم عالی و متعالی به مردمان برسد؛ از همین روست که قرآن، دارای آیات متشابه است(آل عمران، آیه 7)؛ چنان که حقایق در بسیاری از موارد به شکل «امثال» و تمثیلات بیان شده است: وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ؛ آنها امثال است که ما آنها را برای مردم می زنیم تا شاید تفکر و اندیشه کنند.(حشر، آیه 21) و یا می فرماید: وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ؛ و اين امثال را براى مردم مى‏ زنيم، ولى جز دانشوران آنها را درنيابند.(عنکبوت، آیه ۴۳)

از نظر قرآن، متشابهات و امثال کمک می کند تا ظرفیتی بی مانند برای انتقال مفاهیم و علوم و معارف قرآنی فراهم آید؛ زیرا هر یک از آنها به سبب احتمالات معنا و مفهومی را منتقل می کند که ظرفیت الفاظ را از حالت عادی کرده و ظرفیتی بی پایان و بی نهایت برای آنها ایجاد می کند. از همین روست که قرآن با همه تفاسیر و تبیین ها وقتی در قیامت وارد صحنه قیامت می شود، هم چون دست نخورده و باکره است.

به هر حال، به هر دلیلی شرایط در دنیا به گونه ای است که حق و باطل به هم آمیخته است؛ بنابراین، لازم است تا حق از باطل بازشناخته شود. از همین روست که پیامبر(ص) مامور می شود تا در جهاد تبیین علمی قرار گیرد: وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا؛ علیه کافران با قرآن به جهادى بزرگ بپرداز.(فرقان، آیه 52)

پیامبر(ص) از سوی خدا مامور و مسئول است تا به جهاد تبیین بپردازد و حق را از باطل جدا سازد و اجازه ندهد تا متشابهات موجب شود تا مردم گمراه شوند؛ از همین روست که خدا می فرماید: وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ؛ و اين ذکر قرآن را به سوى تو فرود آورديم تا براى مردم آنچه را به سوى ايشان نازل شده است تبیین و توضيح دهى و اميد كه آنان بينديشند.(نحل، آیه ۴۴)

البته از نظر قرآن، پیامبر(ص) در جهاد تبیین خویش نیز بهره مند از وحی الهی است؛ زیرا کلام و نطق ایشان تنها به وحی است(نجم، آیات 3 و 4)؛ از همین روست که خدا در ساحت تبیین گری پیامبر(ص) آن را نیز مستند به خویش دانسته و می فرماید: ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ ؛ سپس بيان و توضيح آن نيز بر عهده ماست.(قیامت ، آیه ۱۹)

از نظر قرآن، اگر جهاد تبیین پیامبر(ص) مبتنی بر وحی قرآنی نباشد، مردم در شناخت حقیقت به ویژه در هنگام فتنه و در موارد متشابه گرفتار می شوند و به هلاکت می افتند.

البته افزون بر پیامبر(ص) خدا اولوا الامر از معصومان از اهل بیت(ع) را نیز به عنوان تبیین گران الهی معرفی می کند و از آنان به عنوان اهل الذکر و راسخون در علم الهی یاد کرده و از مردمان می خواهد تا برای فهم حقیقت و رهایی از متشابهات به ایشان مراجعه کنند.(آل عمران، آیه 7؛ نحل، آیه 43؛ انبیاء، آیه 7)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، همان طوری که قرآن، فرقان است، پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) نیز فرقان هستند؛ زیرا آنان در مقامی از عصمت قرار دارند که خود جداکننده حق از باطل هستند و هرگز آنان گرفتار فتنه نیستند، بلکه حق چنان در آنان خودنمایی و بروز دارد که دیگر جایی برای باطل باقی نمی ماند. از همین روست که آنان خود معیار حق بوده و برای سنجش حق به کار می روند؛ زیرا آنان «معیار الحق و میزان الحق» هستند. از روایات معتبر نبوی به دست می آید که امیرمومنان علی(ع) به مقام فرقان رسیده بود. به این معنا که خود ایشان معیاری برای جدای حق از باطل شده است. از همین روست که از ایشان به قاسم یعنی جداکننده حق از باطل و بهشتی از دوزخی یاد می شود.

پیامبر گرامی(ص) می فرماید: علی مع الحق و الحق مع علی یدور معه حیثما دار؛ علی با حق و حق با علی دور می زند. (فرائد حموینی باب ۳۷؛ مناقب خوارزمی؛ اوسط طبرانی؛ کفایت الطالب گنجی؛ امامه وسیاست ابن قتیبه ، ج۱، ص ۶۸ ؛ مسند احمد؛ کنزالعمال متقی هندی، ج۶، ص۱۵۷؛ تاریخ خطیب بغدادی، ج۱۴، ص۳۲۱ ؛ تفسیر فخر رازی، ج۱، ص۱۱۱)

هم چنین نقل شده که فرمود: لقد کان علی علی الحق فی جمیع احواله یدور الحق معه حیث دار؛ علی در جمیع احوال برحق است وحق با علی دور می زند.(نگاه کنید: ملل و نحل شهرستانی)

یا می فرماید: علی مع الحق و الحق مع علی حیث دار(مطالب السئول محمد بن طلحه شافعی ؛ مناقب خطیب خوارزمی؛ فصول المهمه ابن صباغ مالکی، تاریخ خطیب بغدادی ج۱۴ ؛ مناقب ابن مردویه ؛ فضایل الصحابه سمعانی؛ فردوس دیلمی؛ امامه وسیاسه ابن قتیبه، ج۱ ؛ ربیع الابرار زمخشری ؛فرائد حموینی باب ۳۷ ؛ اوسط طبرانی ؛ تفسیر کبیر فخر رازی، ج۱ ، ص۱۱۱ ؛کفایت الطالب گنجی شافعی ؛مسند احمد)

کسانی می خواهند به بصیرتی دست یابند که حق و باطل برای آنان مشهود باشد و اهل کشف و شهود نسبت به حق و باطل شوند به طوری که حق و باطل در فتنه برای آنان جدا شود و متشابهات جای محکمات را نگیرد و راه خروجی در میادین حق و باطل برای خود بیابند و با تشخیص حق به آن سمت بروند، می بایست تقوا پیش گیرند. این راهی است که خداوند در آیات قرآنی از جمله آیه ۲۸۲ سوره بقره و آیه ۲۹ سوره انفال و مانند آن بیان کرده است.

پس می توان از طریق تقوا به جایگاهی رسید که خود شخص بتواند از درون کشف و شهود کند و حق و باطل را بشناسد و به سمت حق گرایش یابد. مومنان می بایست به چنین سطح از تقوای الهی برسند که حق و باطل برای آنان چنین روشن شود: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد اگر از خدا پروا داريد براى شما نيروى تشخيص حق از باطل قرار مى‏ دهد.(انفال، ایه 29)

البته خدا همان طوری که بر پیامبر(ص) و اهل الذکر خواسته تا به جهاد تبیین بپردازند، از مردمان نیز خواسته تا به ایشان مراجعه کنند و درخواست کنند تا به جهاد تبیین بپردازند.(نحل، آیه 43؛ انبیاء، آیه 7) هم چنین خدا از مردمان می خواهد تا در هر موردی که اختلاف می کنند، به پیامبر(ص) و اولواالامر مراجعه کرده (نساء، آیه 59) و آنان را «فصل الخطاب» قرار دهند؛  یعنی همان طوری که پیامبران دیگر فصل الخطاب بودند و حکم ایشان حکم نهایی است و کسی نباید در آن شک و ریب و تردید روا دارد و مخالفت ورزد(ص، آیه 20)، هم چنین کلام و حکم پیامبر(ص) و نفوس آن حضرت از امامان معصوم(ع) نیز چنین است؛ زیرا آنان دارای ولایت الهی هستند.(آل عمران، آیه 61؛ مائده، آیات 3 و 55 و 67)

به هر حال، از نظر قرآن، پیامبر(ص) مامور به ابلاغ حق است تا باطل از میان برود.(اسراء، آیه 81؛ سباء، آیه 49) این ابلاغ حق چیزی جز جهاد تبیین نیست تا امکان شناخت حق و باطل برای مردمان فراهم آید(همان)؛ چرا که اصولا رسالت و ماموریت پیامبران چیزی جز جهاد تبیین حق نیست تا مردم از افتادن در دام باطل رها شوند.(بقره، آیه 213؛ اسراء، آیه 81؛ انبیاء، آیه 51)

البته هماره کسانی هستند که حق را می شناسند ولی به دلایل چون حسادت، برترجویی و ظلم و عصیان با آن مخالفت می ورزند(بقره، آیه 213؛ نمل، آیه 14) و به سبب پیروی از هواهای نفسانی(بقره، آیات 144 و 145؛ مائده، آیه 48)، ظنون غیر معتبر(یونس، آیه 36) و جهل عقلی و علمی(انبیاء، آیه 24) دست از حق می شویند و به باطل می گرایند و در گمراهی(یونس، آیه 32) در می آیند و از هدایت های وحیانی قرآن محروم می شوند.(مومنون، آیات 70 و71)

بهره مندی شیطان از التقاط حق و باطل

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، شیطان در ساحت آمیختگی حق و باطل است که می تواند به مقاصد شوم و پلید خویش برسد و انسان را گمراه کند. یاوران و پیروان شیطان حتی از اهل اسلام مانند اهل کتاب نیز در همین ساحت است که می توانند دنیاطلبی خویش را داشته باشند و با دین سازی و بدعت و کتمان حق و حقیقت ، مردمان را به گمراهی سوق دهند و از آنان بهره دنیوی برند.(بقره، آیه 42؛ آل عمران، آیات 71 و72)

دشمنان با پوشاندن لباس حق بر تن باطل، آن را می آرایند و به خورد مردمان می دهند؛ از همین روست ابلیس با سوگند دروغ به خدا و وعده های دروغین، آدم (ع) را فریفت و از بهشت ابتدایی راند و به هبوط در زمین گرفتار کرد.(اعراف، آیات 20 تا 27؛ بقره، آیات 34 تا 38)

دشمنان دین نیز امروزه با همین پوشش زیبای حق چون آزادی و حقوق بشر و اخلاق و انسانیت، به دنبال آن هستند تا باطل خویش را عرضه کنند و مردم را از حق غافل سازند که در زیر این حباب های دروغین در جریان است. لباس و پوششی که آنان بر تن باطل خویش می پوشانند همان «التباس» است که خدا به مومنان نسبت به این عملکرد مدعیان دروغین حق و حقیقت هشدار می دهد.(بقره، آیات 40 تا 42؛ آل عمران، آیات 71 و72)

با آن که خدا به همگان فرمان می دهد تا حق را مبنا قرار  دهند و اجازه ندهند تا شرایط دنیوی مردم را به هلاکت اندازد؛ اما با همه این هشدار می بینیم که بسیاری از مردم بلکه حتی عالمان مدعی اسلام در همه شرایع پیشین و کنونی دنبال التباس می روند تا این گونه کالای باطل خویش را به نام حق عرضه دارند و مقاصد دنیوی خویش را بر آورده سازند.(همان)

جهاد تبیین مسئولیت مومنان

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، همان طوری که بر پیامبران و امامان معصوم(ع) است تا به جهاد تبیین بپردازند و حق را از باطل جدا کنند تا موجب رسوایی باطل و نابودی آن شود؛ هم چنین بر مومنان است تا با بهره گیری از روش های قرآنی به جهاد تبیین بپردازند و مردمان را به سوی حق و حقیقت رهنمون سازند.

با نگاهی به آیات قرآنی معلوم می شود که کتب آسمانی به عنوان «فرقان» عمل می کرده که به معنای جداسازی حق و باطل است(بقره، آیه 53) بنابراین، مومنان می توانند با بهره گیری از کتب آسمانی به ویژه قرآن که بدون تغییر و تحریف است، به جداسازی حق و باطل رو آورند وبه جهاد تبیین بر اساس آموزه های محکم آیات الهی بپردازند.(آل عمران، آیه 7) البته در این راه خدا با فرشتگانش به مومنان در همه صحنه های علمی و علمی کمک می کند تا این جداسازی اتفاق افتد و جهاد تبیین به شکل جداسازی حق و باطل در ساحات علمی و عملی رخ دهد.(مرسلات، آیه 4؛ انفال، آیه 41؛ انبیاء، آیه 48)

باید یادآور شد که واژه فرقان از فرق گرفته شده است. از آن جایی که «زیاده المبانی تدل علی زیاده‌المعانی؛ زیادی حروف نشانه ای بر زیادی مفهوم و معناست»، واژه فرقان از واژه فرق در بیان مطلب رساتر و گویاتر است. پس فرقان به معنای جدایی است که کاملا روشن و شفاف است بی آن که ریب و شکی در آن راه یابد و قطع و یقین را از میان ببرد. در آیات قرآنی، فرقان بیش تر در معنای جداسازی حق از باطل به کار رفته است. البته گاه نیز بر هر ابزاری که حقی را از باطی جدا می کند و حقیقت امری را آشکار می کند به کار رفته است. از همین روست که خداوند افزون بر انجیل و تورات و دیگر کتب آسمانی (بقره، آیه ۵۳؛ آل عمران، آیات ۳ و ۴) که همانند قرآن جدا کننده حق از باطل بوده است، بر جنگ بدر نیز عنوان یوم الفرقان اطلاق می کند(انفال، آیه ۴۱ ؛ و نیز جامع البیان، ج ۶ ، جزء ۱۰، ص ۱۲ – ۱۳؛ المیزان، ج ۹، ص ۹۰)؛ زیرا در این روز با جنگ دو گروه حق و باطل از هم بازشناخته شدند.( نگاه کنید: مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص ۶۳۳ ؛ ۶۳۴ ، «فرق»؛ لسان العرب، ابن منظور، ج ۱۰، ص ۲۴۵، «فرق»)

از نظر آموزه های قرآنی بهترین و قطعی ترین راه شناخت یقینی نسبت به حقایق و جداسازی آن از باطل همان کتب آسمانی به ویژه قرآن است که بدون تحریف در اختیار بشر قرار گرفته است.(فرقان، آیه ۱ و آیات دیگر)

آموزه های قرآنی چنان که گفته شد به دلیل آن که از خداوند حکیم و علیم مطلق نازل شده است هیچ ریب و شکی در آن نیست و حجت تمام بر حق و حقانیت است و اگر کسی بخواهد بر حقی حجتی بیاورد می تواند به آیات قرآنی به عنوان حجت مطلق و برهان قاطع استدلال نماید.(تفسیر التحریروالتنویر، ج ۱، جزء ۱، ص ۵۰۲) از این روست که خداوند قرآن را به فرقان ستوده است؛ زیرا یکی از معانی و دست کم کاربردها و استعمال های فرقان همان حجت و دلیل است. (لسان العرب، ج ۱۰، ص ۲۴۵، «فرق») پس این که قرآن را حجت و دلیل بدانیم سخنی به گزاف نیست؛ زیرا هم خداوند آن را به فرقان یعنی حجت و دلیل ستوده و توصیف کرده است و هم آن که عقل تجریدی به اندک نظری در می یابد که وحی به سبب اتصال به خداوند علیم و حکیم نمی تواند جز حجت و دلیل قاطع چیزی باشد.

از نظر قرآن، مومنان به سبب ویژگی هایی چون سلامت قلب(حج،آیات 53 و 54)، علم به وحدانیت خدا(همان)، تواضع در برابر حق و پرهیز از هر گونه تکبر و استکبار(مائده، آیات 82 و 83)، اجتناب از سودجویی (نور، آیات 48 و 49) و پیروی از فرقان قرآن و بهره مندی از روش و سنت پیامبر(ص) و گوش جان سپردن به حکم و ولایت الهی اش(نساء، آیه 59) و مانند آنها دنبال حق می روند و حق طلبی داشته و بر آن هستند تا دستگیر دیگران باشند و آنان را از چاه فتنه بیرون آورند.

اصولا از نظر قرآن، کسانی که حق را به طریق بهره مندی از قرآن می شناسند و فرشتگان و رهبران الهی ازدرون و برون آنان را برای شناخت حق و حقیقت یاری می رسانند، اهل بصیرت هستند(رعد، آیه 19) و به سبب امیدی به خدا و کسب حقانیت دارند(مائده، آیات 82 و 83) چنان با حقیقت عجین و آمیخته می شوند که هیچ چیز آنان را از راه حق باز نمی دارد و برای حق همه چیز خویش را فدا می کنند.(همان)

از نظر قرآن، همه انسان ها در دنیا در خسران و زیان هستند و سرمایه وجودی خویش را ازدست می دهند، مگر آن که به چهار عمل اصلی بپردازند که شامل ایمان به خدا و عمل صالح و نیز توصیه دیگران به حق و صبر و استقامت برای حق است.(عصر، آیات 1 تا 3) بنابراین، مومنان با این باور و اعتقاد بر خود لازم و فرض می دانند تا به جهاد تبیین پرداخته و دیگران را به بدان دعوت و سفارش کنند.

بی گمان حق به سبب دو ویژگی اساسی سودمندی و ماندگاری(رعد، آیه 17) بر خلاف باطل انسان های فقیه و عاقل را به سوی خویش می کشاند. از آن جایی که مومنان اهل عقلانیت رشدی هستند(حجرات، آیه 7؛ بقره، آیه 130) به سوی حق گرایش داشته و دیگران را بدان دعوت می کنند.

از نظر قرآن، انسان هایی که بر فطرت پاک و هدایت الهی هستند، به سوی حق جلب و جذب می شوند و بر آن هستند تا از کسانی پیروی و اطاعت کنند که حق را می شناسند و بدان گرایش دارند.(یونس، آیه 35)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا