اجتماعیاخلاقی - تربیتیاصولی فقهیحقوقیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

طلاق توافقی؛ چرایی ریخته شدن قبح طلاق

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

در آموزه های اسلامی ازدواج و تشکیل خانواده تنها یک عمل طبیعی و غریزی هم چون ازدواج حیوانات و جانوران نیست؛ بلکه یک فرهنگ و سنت والای انسانی است؛ از همین روست که طلاق و جدایی در آن معنایی دیگر می یابد. نویسنده در این مطلب بر آن است تا به چرایی مبغوض ترین مباح بر اساس آموزه های وحیانی قرآن و اسلام پاسخ دهد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

ازدواج، سنت الهی و سیره انسانی

با نگاهی به جوامع و امت های جانوری به سادگی می توان دریافت که موجودات برای بقای نسل و تکثر هم نوعان خویش به جفت گیری اقدام می کنند. برخی از آن ها در یک دوره زمانی با هم هستند و پس از جفت گیری از هم جدا می شوند و مستقل از هم دیگر به سر می برند، برخی دیگر از آن ها هماره در کنار هم هستند و تا زمانی که مرگ آن ها را از هم جدا کند یک دیگر را ترک نمی کنند.

بر پایه آموزه های معرفت شناسی و هستی شناسی قرآن، همه موجودات دارای جفت و زوج هستند که گاه این زوجیت به همان معنا و مفهوم زوجیت مذکر و مونث است(نجم، آیه 45؛ قیامت، آیه 39) و گاه دیگر به معنا و مفهوم وجود اصناف در میان موجودات هستی.(الرحمن، آیه 52؛ ص، آیه 58؛ واقعه، آیه 7؛ طه، آیه 53)

بر اساس آیاتی هم چون آیه 25 سوره بقره و 15 سوره آل عمران 57 سوره نساء و 56 سوره یس انسان همان طوری که در دنیا دارای زوج و جفت هستند در جهان آخرت و بهشت نیز دارای جفت هستند.

جفت انسان در دنیا از همان نفس و جنس انسان است. از همین روست که در آیاتی از جمله آیه 6 سوره زمر آمده که همه مردمان از نفس واحدی آفریده و خلق شده و خداوند زوج و جفت آنان را از همان نفس واحد قرار داده است. در آیه 11 سوره شوری و آیه 72 سوره نحل نیز بر آن نکته تاکید می شود که جفت و زوج هر انسانی از خود انسان است و تعبیر قرآن از «انفسکم» است و فرزندان و نوادگان انسانی از همین جفت گیری پدید می آید.

البته جفت آخرتی انسان می تواند از همین نفس و جنس خود انسان باشد که صلاحیت یافته اند به بهشت در آیند و با هم باشند(رعد، آیه 23؛ غافر، آیه 8)، یا آن که از جنس دیگری هم چون کواعب اتراب = دختران هم سن و سال و نارپستان(نباء، آیه 33)، عُرُب اتراب = دوشیزگان عشق ورز هم سن و سال(واقعه، آیه 37) قاصرات الطرف اتراب = کوتاه نظران هم سن وسال (ص، آیه 52)، حُورالعین = سیه چشمان و حور مقصور و کوتاه نظر و قاصرات طرف(دخان، آیه 54؛ رحمن، آیه 72؛ واقعه، ایه 22) فُرُش = هم خوابگان بلند قامت و رفیع منزلت(واقعه، آیه 34)، غِلمان و پسران نوررسیده(طور، ایه 24) و مانند آن ها که از عناصر بهشتی آفریده و خلق می شوند و از نفس انسانی آفریده نمی شوند.

خداوند انسان را دارای کرامت ذاتی (اسراء، آیه 70) و در جایگاه خلافت الهی قرار داده(بقره، آیه 30) از این ظرفیت و زمینه برخوردار است تا از شرافت ابتدایی و برتری بر بسیاری از آفریده ها(اسراء، آیه 70) استفاده کند و خودش را اشرف آفریده ها قرار دهد و بر همگان حکم ربوبیت و پروردگاری راند و خود را مسجود همه ما سوی الله قرار دهد.(آل عمران، آیه 79 و بقره، آیات 34)

این بدان معناست که انسان همانند دیگر موجودات و آفریده های الهی حتی از جنس فرشتگان نیست؛ چه رسد که از جنس جانوران و حیواناتی باشد که در مراتب خلقت در مراتب پست هستی در نظام احسن قرار گرفته اند. پس انتظاری که از انسان در همه ابعاد زندگی و افکار و رفتار اوست غیر از انتظاری است که از جانوران و حیوانات است. از همین روست که انسان در ازدواج نیز متفاوت از دیگر موجودات و جانوران است.

خداوند درباره ازدواج انسان ها تعابیر بلندی دارد که نشان می دهد که توقع و انتظاری که از زوج و جفت انسانی می رود تنها بقای نسل نیست، بلکه افزون بر ارضای شهوات و بقای نسل، سنتی برای ازدواج انسانی قرار داده است که جایگاه ارزشی و والایی بیرون از دایره غریزه و مانند آن است. از همین روست که در آیه 21 سوره روم می فرماید: وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ؛ و از نشانه‏هاى او اينكه از نوع‏ خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد، و ميانتان دوستى و رحمت نهاد. آرى، در اين نعمت‏ براى مردمى كه مى‏انديشند قطعاً نشانه‏هايى است.

پس سنت الهی در ازدواج نوع بشر این است که انسان ها با ازدواج و جفت گیری بتوانند به سکونت و آرامش دست یافته و بر اساس مودت و رحمت زندگی کنند. پس آن چه سنت ازدواج را در اسلام معنا و مفهوم می بخشد، همان عناصر عاطفی و روحی است که شامل سکونت، رحمت و مودت است.

جالب آن که خداوند در آیات قرآنی گاه از نکاح سخن به میان می آورد و گاه از ازدواج می گوید. تفاوت ازدواج و نکاح در این است که نکاح به معنای عمل زناشویی و دخول است؛ در حالی که ازدواج به معنای زوجیت یابی و همسریابی است. آن چه برای هر انسانی به دلیل انسان بودن لازم و ضروری است زوجیت و ازدواج است و این امر همانند خلافت الهی انسان جزو امور تکوینی و سنت الهی است. از همین روست که از آن با تعبیر «جعل» یاد می شود تا تفاوت آن را با نکاح تبیین کند. جعل در ازدواج انسان ها همانند «جعل» در خلافت الهی انسان است.(روم، ایه 21؛ بقره، آیه 30)

البته از آن جایی که زوجیت و ازدواج در انسان ها از نظر ماهیت با زوجیت در موجودات دیگر تفاوت دارد، بر همین میزان حتی نکاح و عمل دخول و زناشویی انسان نیز می بایست با دیگر موجودات متفاوت باشد؛ زیرا اهداف والایی چون ایجاد خلفای الهی و تربیت آنان مراد و منظور از نکاح انسانی است. از همین روست که نکاح نیز در سنت اسلامی و قوانین الهی دین اسلام که از آدم (ع) تا خاتم(ص) مطرح است.(آل عمران، آیه 19 و 85؛ شوری، آیه 13)

در همین چارچوب است که پیامبر گرامی اسلام(ص) می فرماید: النِّکاحُ سنّتي فمن رَغِبَ عن سنّتي فليس منّي؛ نکاح و زناشویی سنت من است. پس هر کسی از سنت من اعراض کند و رویگرداند، پس از من نیست.(بحارالانوار،ج3،ص221؛ وسايل الشيعه،ج20،ص1)

پیامبر اکرم(ص) در تبیین تفاوت نکاح انسانی که در اسلام این دین الهی از آدم(ع) تا خاتم(ص) مطرح است با نکاح در تفکرات دیگران و موجودات دیگر می فرماید: من تزوج فقد احرز نصف دينه؛ هر کسی ازدواج کند نصف دین خودش را حفظ کرده است. (وسايل الشيعه، ج 14، ص 5)

پيامبر خدا (ص) هم چنین فرموده است: هر كه ازدواج كند نصف دين خود را حفظ كرده، در باره نصف ديگر تقوى پيشه كند و نيز فرمود: در اسلام كاخى كه در نزد خدا محبوبتر از ازدواج باشد بر افراشته نشده است. (مكارم الأخلاق-ترجمه مير باقرى، ج‏1، ص: 374)

در این حدیث به صراحت بیان شده که ازدواج انسانی در راستای حفظ دین و احراز آن باید معنا یابد. بر همین اساس نقش ازدواجی که سنت الهی است در جوانی نقش بارز و مهم تری دارد چنان که پیامبر(ص) می فرماید: ما مِن شابٍّ تَزَوَّجَ في حَداثَةِ سِنِّهِ إلاّ عَجَّ شَيطانُهُ : يا وَيْلَهُ ، يا وَيْلَهُ ! عَصَمَ مِنّي ثُلُثَي دِينِهِ ، فَلْيَتَّقِ اللّهَ العَبدُ في الثُّلُثِ الباقِي ؛ هيچ جوانى نيست كه در دوره جوانى اش ازدواج كند ، مگر آن كه شيطان او فرياد برآورد كه : اى واى ، اى واى! دو سوم دينش را از گزند من حفظ كرد . بنا بر اين ، بنده بايد براى حفظ يك سوم ديگر ، تقواى الهى در پيش گيرد.(بحار الأنوار، ج ١٠٣، ص ٢٢١، ح ٣٤)

این گونه است که نماز و خواب و دیگر اعمال عبادی همسرداران با مردمان عزب و بی همسر متفاوت است چنان که در روایات بسیاری بر این نکته تاکید شده است.(بحار الأنوار ، ج ١٠٣، ص ٢١٩، حدیث١٥ ؛ بحار الأنوار ، ج ١٠٣، ص ٢٢١، حدیث٢٥ ؛ قرب الإسناد ، ص ٢٠، حدیث٦٧).

از همین روست که توجه به فرزندان و انتخاب همسر و ازدواج آنان مورد تاکید قرار می گیرد و حتی بر اساس آیات قرآنی بر حاکم شرع و دولت اسلامی است که جوانان عزب را همسر دهد و انکاح کند. (نور، آیه 32) پيامبر خدا (ص) نیز می فرماید: هر كه فرزندش به سنّ ازدواج برسد وتوانايي مالي داشته باشد كه او را همسر دهد وندهد واز آن فرزند خطايي سر زند، گناهش به گردن اوست. (میزان الحکمه ، ری شهری ، حدیث شماره 22713)

پيامبر خدا (ص) هم چنین می فرماید: از جمله حقوق فرزند بر پدرش سه چيز است: برايش نام خوب انتخاب كند، سواد به او بياموزد وهر گاه به سن بلوغ رسيد، او را همسر دهد. (میزان الحکمه ، حدیث شماره 22709)

امام باقر عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال از ازدواج ـ فرمود: هرگاه كسي از دختر شما خواستگاري كرد ودينداري وامانتداري او را پسنديديد، به او همسر دهيد كه «اگر چنين نكنيد فتنه وفساد بزرگي در روي زمين پديد آيد». (میزان الحکمه حدیث شماره 16009)

طلاق مبغوض ترین چیزها

از آن جایی که ازدواج و نکاح انسانی سنت الهی و نقش تاثیرگذار در کمال انسانی و دین داری انسان و حفظ عقل و حیا و اخلاق او دارد، طلاق از نظر اسلام و آموزه های آن زشت ترین و مبغوض ترین چیزها دانسته شده است. پیامبر گرامی(ص) می فرماید: ما أحَلَّ اللّهُ شيئا أبغَضَ إلَيهِ مِن الطَّلاقِ ؛ خداوند چيزى را كه نزد او منفورتر از طلاق باشد، حلال نكرده است.(میزان الحکمه، حدیث شماره 11330)

آن حضرت (ص) در جایی دیگر می فرماید: إنَّ اللّهَ يُبغِضُ الطلاقَ و يُحِبُّ العَتاقَ ؛ خداوند طلاق دادن را دشمن و آزاد كردن بنده را دوست دارد .()

در همین چارچوب است که هر گونه رفتار حیوانی چون چشیدن و تذوق زشت و غیر محبوب دانسته شده و پیامبر(ص) می فرماید: إنَّ اللّهَ لا يُحِبُّ الذَّوّاقِينَ و لا الذَّوّاقاتِ ؛ خداوند مردان و زنانى را كه مرتّبا تغيير همسر مى دهند دوست ندارد .

امام باقر(ع) می فرماید : مَرَّ رسولُ اللّهِ برَجُلٍ فقالَ : ما فَعَلَتِ امرَأتُكَ ؟ قالَ : طَلَّقتُها يا رسولَ اللّهِ، قالَ : مِن غَيرِ سُوءٍ؟! قالَ : مِن غَيرِ سُوءٍ. ثُمّ قالَ : إنَّ الرجُلَ تَزَوَّجَ فَمَرَّ بهِ النبيُّ صلى الله عليه و آله فقالَ : تَزَوَّجتَ ؟ قالَ : نَعَم، ثُمّ قالَ لَهُ بعدَ ذلكَ : ما فَعَلَتِ امرَأتُكَ؟ قالَ : طَلَّقتُها، قالَ : مِن غَيرِ سُوءٍ ؟! قالَ : مِن غَيرِ سُوءٍ. ثُمّ إنّ الرجُلَ تَزَوَّجَ فَمَرَّ بهِ النبيُّ صلى الله عليه و آله ، فقالَ : تَزَوَّجتَ ؟ فقالَ : نَعَم، ثُمّ قالَ لَهُ بَعدَ ذلكَ : ما فَعَلَتِ امرَأتُكَ ؟ قالَ : طَلَّقتُها، قالَ : مِن غَيرِ سُوءٍ ؟! قالَ : مِن غَيرِ سُوءٍ. فقالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إنَّ اللّهَ عَزَّ و جلَّ يُبغِضُ أو يَلعَنُ كُلَّ ذَوّاقٍ مِنَ الرِّجالِ، و كُلَّ ذَوّاقَةٍ مِن النِّساءِ ؛ رسول خدا به مردى برخورد و از او پرسيد : همسرت چه مى كند؟ عرض كرد : يا رسول اللّه ! طلاقش دادم؛ حضرت پرسيد : بى هيچ ايرادى؟! عرض كرد: بى هيچ ايرادى. آن مرد دوباره ، ازدواج كرد : پس ، پيامبر صلى الله عليه و آله به او برخورد و پرسيد : ازدواج كردى؟ عرض كرد : آرى . بعد از مدتى از او پرسيد : همسرت چه مى كند؟ عرض كرد: طلاقش دادم ؛ فرمود : بى هيچ ايرادى؟! عرض كرد : بى هيچ ايرادى . آن مرد بار ديگر نيز ازدواج كرد و باز پيامبر صلى الله عليه و آله او را ديد و پرسيد : ازدواج كردى؟ عرض كرد : آرى . پس از مدتى به او فرمود : همسرت چه مى كند؟ عرض كرد: او را طلاق دادم . حضرت پرسيد : بى هيچ ايرادى؟! عرض كرد : بى هيچ ايرادى . رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : خداوند عزّ و جلّ مردان و زنانى را كه همواره تغيير همسر مى دهند دشمن دارد، يا آنها را لعنت مى كند. امام باقر(ع) هم چنین می فرماید: إنّ اللّهَ عَزَّ و جلَّ يُبغِضُ كُلَّ مِطلاقٍ ذَوّاقٍ ؛ خداوند عزّ و جلّ از مردانى كه زن زياد طلاق مى دهند و هر از چند گاهى زنى اختيار مى كنند ، نفرت دارد . ( وسائل الشیعه، ج 16، ص 266 و 267)

امام صادق(ع) نیز می فرماید: ما مِن شَيءٍ مِمّا أحَلَّهُ اللّهُ عَزَّ و جلَّ أبغَضَ إلَيهِ مِن الطلاقِ، و إنَّ اللّهَ يُبغِضُ المِطلاقَ الذَّوّاقَ ؛ از چيزهايى كه خداوند عزّ و جلّ حلال فرموده هيچ چيز نزد او منفورتر از طلاق نيست . خداوند مردى را كه زن زياد طلاق مى دهد و پيوسته تغيير همسر مى دهد دشمن دارد .( میزان الحکمه، حدیث شماره 11335)

صفوان بن مهران از امام صادق(ع) نقل کرده که پیامبر(ص) فرمود : ما مِن شَيءٍ أبغَضَ إلى اللّهِ عَزَّ و جلَّ مِن بَيتٍ يَخرَبُ في الإسلامِ بالفُرقَةِ ··· ثُمّ قالَ أبو عبدِ اللّهِ عليه السلام : إنَّ اللّهَ عَزَّ و جلَّ إنّما وَكَّدَ في الطَّلاقِ و كَرَّرَ فيهِ القَولَ مِن بُغضِهِ الفُرقَةَ ؛ در اسلام هيچ چيز نزد خداوند عزّ و جلّ منفورتر از خانه اى نيست كه با جدايى ويران شود ··· سپس امام صادق (ع) فرمود: خداوند عزّ و جلّ از آن رو نسبت به طلاق ندادن تأكيد فرموده و بارها از آن سخن گفته است، كه از جدايى و تفرقه نفرت دارد. (وسائل الشیعه، ج 16، ص 266 و 267)

امام صادق(ع) هم چنین فرموده است: إنَّ اللّهَ عَزَّ و جلَّ يُحِبُّ البيتَ الذي فيهِ العُرسُ، و يُبغِضُ البيتَ الذي فيهِ الطلاقُ، و ما مِن شَيءٍ أبغَضَ إلى اللّهِ عَزَّ و جلَّ مِن الطلاقِ ؛ خداوند عزّ و جلّ خانه اى را كه در آن عروسى باشد دوست دارد و خانه اى را كه در آن طلاق باشد ، دشمن دارد و نزد خداوند عزّ و جلّ چيزى منفورتر از طلاق نيست .( وسائل الشیعه، ج 16، ص 266 و 267)

این که در روایات آمده طلاق موجب می شود تا عرش الهی به لرزه در آید؛ زیرا عرش مقام فرمانروایی و حاکمیت و حکومت الهی است؛ از آن جایی که که انسان خلیفه الله است، هر عملی که موجب شود تا دین و ایمان مردم در خطر قرار گیرد و خلیفه الهی در مسیر نادرست گام بردارد و جامعه انسانی تباه شود، عرش الهی می لرزد؛ از آن جایی که طلاق بنیان ایمان و خانواده را در معرض خطر قرار می دهد و جامعه انسانی را به تباهی و آلودگی می کشاند، موجب لرزش عرش می شود. از امام صادق (ع) روایت است که فرمود: طلاق مدهيد كه از طلاق عرش بلرزه آيد.( مكارم الأخلاق، ترجمه مير باقرى، ج‏1، ص: 377)

از نظر اسلام طلاق آخرین درمان دردی است که چاره ای جز آن نیست؛ یعنی انسان تا می تواند باید صبر کند و طلاق را نپذیرد و تن به آن ندهد مگر آن که همانند داغ کردن چاره ای جز آن نداشته باشد. از این روست که پيامبر خدا (ص) می فرماید: جبرئيل پيوسته مرا درباره زن سفارش مي كرد ، تا جايي كه گمان بردم طلاق او جايز نيست مگر در صورت زشت كاري آشكار . (میزان الحکمه ، حدیث شماره 8067)

طلاق توافقی، راه نفاق و دشمنی با خدا

طلاق در هر شکل و شمایل آن زشت و مبغوض ترین چیزهاست و انسان تا می تواند باید صبر کند مگر آن که دیگر چاره ای جز داغ طلاق نباشد که آثار زشت آن هم چنان بر روح و جان و تن آدمی باقی خواهد ماند.

بهترین امر در طلاق آن است که انسان بر اساس هوا و هوس یا مسایل جزیی بخواهد از همسرش طلاق بگیرد. برخی گمان می کنند که طلاق توافقی جای خوشحالی دارد؛ در حالی که امری زشت است؛ زیرا نشان می دهد که از انسانیت بهره ای نبرده اند؛ زیرا انسانیت انسان مقتضی آن است که در برابر ناملایمات صبر کند و اهل عفو و گذشت و احسان و اکرام و ایثار باشد؛ کسی که خودش را می بیند یا اهل عفو و ایثار و اکرام نیست. چه بهره ای از انسانیت برده است و چه فرقی با دیگر جانوران و حیوانات دارد؟

اصولا طلاق آسیب های بسیاری به شخص و جامعه می زند که در این جا طرح آن شدنی نیست، اما خلاصه می توان گفت که این رویه به ویژه طلاق های توافقی زمینه ساز هنجارشکنی و بی حیایی و بی عفتی جامعه می شود و امری مذموم و مبغوض به عنوان یک هنجار اجتماعی تلقی می شود. رویه ای که اکنون در جامعه در پیش گرفته شد تبدیل ضد ارزش ها و نابهنجاری ها به ارزش ها و هنجارهاست به طوری که حتی برخی برای طلاق نیز جشن می گیرند و هدیه می دهند؛ در حالی که بدترین و تلخ ترین عمل جراحی روی دو انسان و عواطف آنان انجام شده و بدترین و مبغوض ترین رفتار اجتماعی صورت گرفته است. آیا گناه کردن و خشم وغضب الهی را به جان خریدن جشن دارد؟ آیا قتل کردن و دوزخ رفتن جشن دارد؟

از نظر اسلام ازدواج توافقی نیز امری ناپسند و زشت است. پيامبر (ص) نسبت به طلاق توافقی می فرماید: هر زني كه [از روي هوا وهوس ]از شوهرش طلاق خُلع بگيرد، پيوسته مورد لعنت خدا وفرشتگان او وپيامبرانش وهمه مردم باشد وزماني كه فرشته مرگ به سراغش آيد به او گويد : مژده بادا تو را به آتش. وچون روز قيامت شود به او گفته شود : با ديگر دوزخيان به دوزخ رو. هان، خداوند متعال ورسول او از زناني كه به ناحقّ طلاق خُلع مي گيرند بيزارند. هان، كه خداوند عزّ وجلّ ورسول او از مردي كه چندان بر همسر خود سخت گيرد كه از او طلاق خُلع بخواهد، متنفّر وبيزارند. (میزان الحکمه ، حدیث شماره 20804)

پيغمبر خدا زنى را به نكاح مردى در آورد، زن از شوهر ناملايماتى ديد و به پيغمبر (ص) شكايت برد. پيغمبر فرمود: گويا مى‏خواهى طلاق بگيرى كه در نزد خداوند از مردار الاغ بدتر و پست‏تر باشى. (مكارم الأخلاق-ترجمه مير باقرى، ج‏1، ص: 410)

«رسول خدا (ص) فرمود: تزويج كنيد و به همسرى درآوريد! بدانيد كه از بهره‏مندى و خوشبختى انسان، ازدواج كردن و دادن هزينه دامادى است، و هيچ چيزى نزد خداى عزّ و جلّ محبوبتر از خانه‏اى نيست كه در اسلام به وسيله ازدواج آباد شود و هيچ چيزى در نزد خداى عزّ و جل مبغوضتر از خانه‏اى نيست كه در اسلام به وسيله جدايى- يعنى طلاق- ويران گردد.

امام صادق (ع) فرمود: خداى متعال درباره طلاق تأكيد فرموده و خشم خود را نسبت به جدايى زن و مرد چندين بار بيان كرده است.»

ایشان نیز می فرماید: «هر زنى كه از همسرش بدون چيزى كه باعث ناراحتى او شده باشد درخواست طلاق كند، بوى بهشت را استشمام نمى‏كند» و در روايت ديگر: «بهشت بر او حرام است.»

پيامبر (ص) در باره طلاق توافقی به ویژه از نوع خلع فرموده است: «زنانى كه مالى را به شوهر خود مى‏بخشند تا طلاق بگيرند، منافقند.»

ممکن است گفته شود که زنی نابکار را باید طلاق داد. درباره این زنان چگونه باید رفتار کرد؟ آیا غیرت ورزید یا رها کرد؟ به سخن دیگر اگر زن در خويشتن‏دارى و حفظ عفّت خود، و نیز ديندارى‏اش سست باشد، همسرش را به چيزى نشمرد و او را در بين مردم رو سياه كند و دل او را با نخوت خود نگران كند و زندگى را بر او تيره گرداند؛ اگر شوهر، راه حميّت و غيرت پيش گيرد، بايد هميشه در گرفتارى و اندوه به سر برد و اگر بى‏تفاوت باشد نسبت به دين و ناموسش سهل انگار است و به كم حميّتى و بى‏غيرتى متهم خواهد شد. حال اگر زن علاوه بر ناشايستگى ، زيبا هم باشد، گرفتارى بيشتر و سخت‏تر خواهد شد، زيرا براى شوهر جدا شدن از او دشوار مى‏شود و نمى‏تواند از او دل بكند و نمى‏تواند خطرى كه او را تهديد مى‏كند تحمل كند و همچون مردى خواهد بود كه خدمت رسول خدا (ص) آمد، عرض كرد: «يا رسول الله! من زنى دارم كه دست هيچ كسى را ردّ نمى‏كند. رسول خدا (ص) فرمود. طلاقش بده: عرض كرد: او را دوست مى‏دارم. فرمود: نگه دارش.»

اين كه پيامبر (ص) دستور داده است تا آن زن را نگه دارد به اين سبب بوده كه مبادا اگر او را طلاق دهد، خود نيز به دنبال آن زن برود و او نيز به فساد مبتلا شود. اين است كه ادامه همسرى او را با دل‏تنگى‏اش سزاوارتر براى دفع فساد ديده است و هر گاه زن با فساد دينى خود باعث از بين رفتن مال شوهر شود همواره زندگى همسرش را تيره خواهد كرد و اگر شوهر در برابر خلاف او خاموش باشد و اعتراض نكند، شريك جرم بود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا