اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیعرفانفلسفیمعارف قرآنیمقالات

علم شهودی برآیند تقوا

samamos_thumb17بسم الله الرحمن الرحیم

کسانی که غیب را قبول دارند، دوست دارند از آن آگاهی داشته و دانش و علمی نسبت به آن به دست آورند؛ اما کسانی که جهان را به محسوسات محدود ساخته اند، به چنین علمی نیز نیاز ندارند؛ زیرا تمام علم و دانش را در فهم آن محدود دانسته و با تمام ابزارهای حسی بر آن هستند تا به کشف آن حقیقتی دست یابند که محدود به همین محسوسات است. تلاش برای دیدن و رویت غیب برای مومنان بدان همان اندازه اهمیت دارد که دیدن و رویت محسوسات برای مادیگرایان. اما از آن جایی که راه کسب دانش در علوم غیبی متفاوت است، شناخت راه و کسب ابزارهای لازم برای آن یک مساله بسیار مهم است. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های قرآنی برآن است تا راه و ابزارهای کشف و شهود را بیان کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

نسبت جهان بینی و علم

جهان بینی یعنی آن نگرشی که انسان نسبت به هستی دارد و به عنوان باور و عقیده آن را پذیرفته نقش اساسی در بسیاری از حوزه و ابعاد زندگی بشر از جمله پذیرش اقسام و انواع علوم و دانش ها دارد. کسی که هستی را در جهان محسوس و مادی خلاصه می کند، به طور طبیعی تنها به یک نوع علم و دانش باور و عقیده خواهد داشت و در پی شناخت ابزارهای مناسب با آن بر می آید. مادیگرایان و محسوس گرایان بر این باورند که ما ورای جهان مادی هیچ جهان دیگری نیست. از نظر آنان روح همان روان، فرشتگان و جنیان همان جهان ذره بینی و موجودات ریز و لطیف مادی هستند. پس وقتی از شیطان سخن به میان می آید مراد همان موجودات ریز ذره بینی هستند که به عنوان میکروب و ویروس و مانند آن حیات انسانی را تهدید می کند و اختلالاتی را زندگی و حیات بشر و یا دیگر موجودات زنده پدید می آورد.

همان طوری که بسیاری از گازها همانند اکسیژن و نتیروژن و مانند آن پیش از وجود ابزارهای مناسب دیدنی نبود و مردم تنها با آثار آن به وجود آن ها آگاه بودند، اما پس از کشف و استفاده از ابزارها و فن آوری های نوین، این امور لطیف مادی قابل رویت و دیدن شد، روح و جن و فرشته و مانند آن نیز موجوداتی بسیار لطیف مادی و حسی هستند که کشف خواهند شد و به ابزارها و فن آوری های نوین قابل رویت و دیدن خواهند شد.

اما کسانی که افزون بر جهان مادی و محسوس به جهان دیگری به عنوان جهان غیر مادی و غیر محسوس اعتقاد دارند، ابزارهای دیدن و کشف و کسب دانش آن را نیز متفاوت می دادند و می گویند همه آن چیزهایی که به ابزارهای دقیق علمی و فن آوری های نوین در گذشته و آینده کشف و قابل دیدن و رویت می شود، همه اینها بخشی از جهان محسوس و مادی است و هیچ ارتباطی با جهان غیب غیر مادی و غیر محسوس ندارد.

آنان حتی بر این باورند که جهان غیر مادی و غیر محسوس دارای جهان های بسیاری است که یکی از آن ها جهان برزخی و مثالی و دیگری جهان آخرتی و مانند آن است. از نظر آن ها جهان هایی که هستی را تشکیل می دهند شامل ملک(ناسوت)، ملکوت، جبروت و لاهوت هستند. البته از نظر آنان جهان انسان جهان خاصی است که دربرگیرنده عوالم چهارگانه می تواند باشد؛ چرا که انسان کامل جامع همه حضرات و عوالم و نشئات هستی است. عالم ملکوت را عالم مثال نیز گفته اند که البته می تواند عالم عقول و مجردات را نیز در بر گیرد. عالم جبروت را علم مجردات صرف چون عالم کروبیان و روحانیان دانسته اند و عالم لاهوت را مختص خداوند گفته اند.

به هر حال، آنان دست کم غیر از عالم ماده و ملکوت به سه عالم دیگر ملکوت، جبروت و لاهوت معتقد هستند که در آیات قرآنی از آن به عالم غیب یاد می شود که در برابر عالم شهادت قرار می گیرد.(بقره، آیه 3؛ انعام، آیه 73؛ توبه، آیات 94 و 105) البته این عالم غیب همیشه عالم غیب نیست، بلکه برای کسانی غیب است که از ابزارهای خاص دیدن و رویت آن استفاده نمی کنند؛ یعنی انسان همان طوری که با ابزارهای حسی گوش و چشم و فن آوری های تقویت کننده چون میکروسکوپ می تواند جهان محسوس و شهادت را ببیند، می تواند جهان های غیب را نیز با ابزارهای خاص آن مشاهده کرده و ببیند. البته بر اساس آیات پیش گفته همه انسان روزی آن را خواهند دید و این زمانی است که از این دنیا بیرون رفته و پرده های از قلب آنان کنار رود و عالم غیب را هم چون عالم محسوس بلکه روشن تر و واضح تر مشاهده کنند و ببیند.(ق، آیه 22)

بر این اساس نوع جهان بینی و هستی شناختی انسان در تقسیم بندی علوم نقش اساسی را ایفا می کند. مادیگرایان و محسوس گرایان علم ودانش را محدود به دانش حسی و تجربی و آزمایشگاهی می دادند و از همین روست که از نظر آنان روش آزمایشگاهی تنها کاشف حقیقت است و از نظر آنان روش حسی همان حقیقت دانش است.

اما مسلمانان بر اساس آموزه های قرآنی عوالم بسیاری را معتقد هستند و راه های کشف و دیدن و شهود آن نیز متفاوت دانسته و از همین روست که دانش و حقیقت در نظر آنان بسیار گسترده تر از عالم حس و دانش تجربی و حسی است. از نظر آنان عوالم چهارگانه همه حقیقت هستند و راه کشف هر حقیقتی در هر عالمی با راه کشف عالم دیگر متفاوت است.

بنابراین، دانش هایی بشر نه محدود به دانش حسی و تجربی است؛ چرا که حقیقت محدود به حس و ماده نیست، دیگر آن که راه کسب هر حقیقت و دانشی با دانش و حقیقت دیگر متفاوت است و نمی توان با ابزار حسی دانشی نسبت به متافیزیک و غیر محسوس به دست آورد. پس علم وجدان به ابزار حسی به معنای عدم وجود نیست؛ زیرا وجود اعم از حسی و غیر حسی است.

چیستی علم شهودی

شهود به معنای دیدن و مشاهده عینی است. اما در اصطلاح علم شهودی در برابر علم حصولی قرار می گیرد. علم شهودی آن است که حقايق هستي در محضر شاهد و کاشف حاضر است. این علم برخلاف علم حصولي است که فقط صورتي از علوم در ذهن وجود دارد.

هر علم حصولی برای این که جزوی از حقیقت انسان شود، می بایست به علم شهودی تبدیل شود؛ چنان که هر علم شهودی در مقام بیان و تفاهم می بایست تبدیل به علم حصولی شده و در قالب مفاهیم و الفاظ به دیگری منتقل شود.

علم شهودی را علم لدنی و علم حضوری نیز می گویند. از آن لحاظ علم لدنی می گویند که معلوم در نزد(به معنای لدن نه عند) اوست؛ و از آن لحاظ که معلوم در نزد عالم حاضر است به آن علم حضوری می گویند. در علم حصولی آن چه در نزد عالم حاضر است، مفهوم و تصویر ذهنی از معلوم است نه خود معلوم. اتحاد عالم و معلوم و علم در علم حضوری اتفاق می افتد.

البته نوعی از علم لدنی است که خاص اولیای الهی است. این علم لدنی در حقیقت علم الهی است که شخص با ارتباط مستقیم با خدا کسب می کند و واسطه ای در کسب آن وجود ندارد. در حقیقت علمی که از نزد و لدن باریتعالی به شخصی بی واسطه می رسد علم لدنی است. در قرآن از علمی که عالم استاد حضرت موسی(ع) یعنی خضر(ع) داشت به علم لدنی یاد شده است. خداوند می فرماید: فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا؛ تا بنده‏اى از بندگان ما را يافتند كه از جانب خود به او رحمتى عطا كرده و از نزد خود بدو دانشى آموخته بوديم.(کهف، آیه 65)

فرق نگاه و دیدن

علم شهودی علم رویت و دیدن است. در اصطلاحات علمی وقتی از مشاهده سخن به میان می آید یعنی شخص بالعیان با چشم سر چیزی را مشاهده کرد و ببیند به طوری که شک و گمانی در آن راه نیابد. مشاهده از روی حس در شهادت و گواهی دادگاه معتبر و حجت است. در علوم آزمایشگاهی و تجربی نیز مشاهده در تحقق علم نقش اساسی و کلیدی را ایفا می کند. در این جا وقتی از مشاهده سخن به میان می آید یعنی ما با استفاده از حواس پنجگانه خودمان اتفاقاتی را که می افتاد، حس کنیم .

اما مراد از علم شهودی چنان که گفته شد، مشاهده با حواس نیست، بلکه مشاهده با قلب است؛ زیرا در آموزه های قرآنی این قلب است که قوه ادراکی بشر را تشکیل می دهد.(انفال، آیه 65)

از آن جایی که انسان می خواهد عالم غیب را ببیند، دیگر این دیدن با ابزارهای حسی ممکن نیست، بلکه باید از ابزارهای دیگر غیر حسی برای دیدن عوالم غیر حسی استفاده کند.

البته باید توجه داشت که نگریستن و نگاه کردن با دیدن و رویت فرق دارد. در ادبیات عربی نیز این گونه است. شخص می گوید: نظرت و لم اره؛ نگاه کردم ولی ندیدم. پس این گونه نیست که هر نگاه و نگریستنی همراه با دیدن و رویت باشد. برای این که شخص بتواند ببیند، باید نگاه کند، و در حقیقت لازم دیدن و رویت، نگاه کردن و نگریستن و نظر کردن است، ولی این به تنهای کافی نیست؛ زیرا می بایست هم ابزارها مناسب فراهم باشد و مقتضی تامین گردد و هم موانع از پیش رو برداشته شود تا دیدن و رویت تحقق یابد. پس در دیدن و رویت، نظر و نگاه شرط لازم است ولی کافی نیست، بلکه باید مقتضیات فراهم و موانع برداشته شده باشد تا رویت ودیدن تحقق یابد و انسان چیزی را مشاهده کند و ببیند.

علم شهودی در آیات قرآنی به عنوان علم رویت نیز معرفی شده است. خداوند گاه سخن از ارایه ملکوت و حقایق هستی به اشخاص سخن به میان می آورد(انعام، آیه 75؛ یونس،ایه 46؛ رعد، ایه 40؛ طه، آیه 32؛ غافر، آیه 77؛ فصلت، آیه 53) و گاه از عدم رویت و عدم امکان ارایه سخن به میان آورده است؛ زیرا برخی چون مادیگرایان و حس گرایان بر این باورند که غیب همانند هوا و دیگر اجسام لطیف مادی است که می توان آن را مشاهده و رویت کرد. این مشکل را مردم یهود داشتند؛ زیرا آنان غیب را جز همین عالم ماده و حسی نمی دانند که تنها تفاوت غیب با شهادت در این است که شهادت عالم حس و مشهود مطلق است که به سادگی با حواس قابل رویت است در حالی که عالم غیب همان عالم شهادت و حسی است که به سادگی قابل رویت نیست بلکه ابزار خاصی می خواهد ، چون ماده لطیف است. از همین رو آنان خداوند را محسوس لطیف می دانند که با قابل رویت است. هم چنین از نظر آنان بهشت ودوزخ محسوس لطیف است. درخواست دیدن خداوند با ابصار و چشم از سوی یهودیان برخاسته از همین رویکرد و باور ایشان است: فَقَدْ سَأَلُواْ مُوسَى أَكْبَرَ مِن ذَلِكَ فَقَالُواْ أَرِنَا اللّهِ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ؛ البتّه از موسى بزرگتر از اين را خواستند و گفتند: «خدا را آشكارا به ما بنماى.» پس به سزاى ظلمشان صاعقه آنان را فرو گرفت.(نساء، آیه 153)

در حالی که در باور و اعتقاد اسلامی خداوند غیب لطیف است نه آن لطیف محسوس همانند هوا و مانند آن که قابل رویت با چشم سر باشد: لاَّ تُدْرِكُهُ الأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ؛ چشمها او را درنمى‏يابند و اوست كه ديدگان را درمى‏يابد، و او لطيفِ آگاه است.

هم چنین بهشت و دوزخ هر چند که مادی هستند ولی مادی غیر از ماده این دنیا؛ زیرا بهشت و دوزخ پس از جمع شدن این دنیای مادی و تبدیل آسمان و زمین به آسمان و زمینی دیگر است: يَوْمَ تُبَدَّلُ الأَرْضُ غَيْرَ الأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُواْ للّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ؛ روزى كه زمين به غير اين زمين، و آسمانها به غير اين آسمانها مبدل گردد، و مردم‏ در برابر خداى يگانه قهار ظاهر شوند.(ابراهیم، آیه 48) در آن زمان همه این آسمان ها و زمین تنها بهشت خواهد شد و دوزخ غیر از آنها خواهد بود: وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ؛ و براى نيل به آمرزشى از پروردگار خود، و بهشتى كه پهنايش به قدر آسمانها و زمين است و براى پرهيزگاران آماده شده است، بشتابيد.(آل عمران، آیه 133 و نیز نگاه کنید: حدید، آیه 21)

علم شهودی برآیند تقوا

علم شهودی که علم نسبت به عوالم ملکوت، جبروت و لاهوت است، با ابزارهای معمولی و حسی به دست نمی آید بلکه تنها با ابزارهای خاصی به دست می آید که در آیات قرآنی از آن به تقوا یاد شده است.

به سخن دیگر، از آن جایی که قوه ادراکی بشر قلب اوست می بایست قلب را به گونه صفا و جلا داد تا بتواند حقایق ملکوتی و غیب را بازتاب داده و بنمایاند. البته از نظر آموزه های قرآنی حتی علم آدمی نسبت به عالم ماده و حس زمانی کارآیی لازم و مثبت خود را خواهد داشت که قلب این قوه ادراکی با کمک تقوا شفاف و پاک شده باشد. از این روست که حتی بسیاری از به ظاهر دانشمدان علوم تجربی درک درستی از حقایق مادی و حسی ندارند و قلب ایشان به سبب زنگار گناه و مانند آن تصویر واژگونه و نادرست از حقایق مادی و آفاقی و حسی ارایه می دهد.(اعراف، آیات 179 و 195 و آیات دیگر)

انسان اگر بخواهد نسبت به حقایق هستی علم شهودی و حضوری پیدا کند باید قلب را از آلودگی ها و زنگار پاک کند. این همان چیزی است که از راه تقوا به دست می آید؛ زیرا تقوا موجب می شود تا انسان از زشتی ها و پلیدی ها تخلیه شود و به خوبی ها و کمالات و زیبایی ها آراسته و تجلیه شود.

خداوند در آیه 282 سوره بقره به صراحت در باره نقش کلیدی تقوا در رسیدن به علوم الهی و تعلیم خداوندی می فرماید: وَاتَّقُواْ اللّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللّهُ؛ و از خدا پروا كنيد، و خدا بدين گونه‏ به شما آموزش مى‏دهد.

از این که خداوند در آیه در پاسخ امر واو آورده نه فاء به این معناست که این تعلیم الهی یکی از پاداش های الهی نسبت به تقواورزی انسان هاست. به این معنا که خداوند با تقوا به شخص چیزهای بسیاری می دهد که یکی از آن ها تعلیم الهی است. شکی نیست که تعلیم الهی، از مصادیق تعلیم لدنی و شهودی خواهد بود؛ یعنی همان طوری که به حضرت آدم(ع) حقایق عینی را به شهود تعلیم داد و آن امور در نزد ایشان حاضر و مشهود و معلوم حضوری شدند، به دیگران نیز این گونه تعلیم می دهد.

از آیات 31 تا 33 سوره بقره بر می آید که آن چه به حضرت آدم(ع) تعلیم داده شده است حقیقت اسم است نه مفهوم آن. به این معنا که حقایق در نزد آن حضرت مشهود و معلوم شد نه آن که مانند علم حصولی مفاهیم و تصاویر معلومات در نزد ذهن او باشد. از این روست که با تعلیم انبای حضرت آدم(ع) به فرشتگان آنان نسبت به آن حقایق دارای علم شهودی نشدند؛ زیرا محدودیت های آنان اجازه نمی داد تا به این حقایق علم شهودی و حضوری پیدا کنند. از این روست که سعه وجودی وعلمی خود را به تعلیم مستقیم خداوند منحصر دانسته اند. پس تعلیم آدم(ع) نمی توانست آن سعه وجودی و علمی را به فرشتگان ببخشد.

هم چنین از آیه 65 سوره کهف به دست می آید که علم شهودی و لدنی تنها با تعلیم مستقیم خداوندی شدنی است. ازاین روست که حضرت موسی(ع) با تعلیم حضرت خضر(ع) نتوانست به علم شهودی و علم لدنی و حضوری دست یابد. در حقیقت در این کلاس و کارگاه مستقیم آموزشی که خداوند برای موسی(ع) توسط خضر(ع) ایجاد و برگزار کرده بود این حقیقت معلوم و دانسته شد که تعلیم الهی است که موجب علم شهودی و علم لدنی می شود.

پس باید گفت که هیچ انسانی نمی تواند علم شهودی را جز از راه تقوا و تعلیم مستقیم الهی کسب کند و به دست آورد و حضور در نزد استادانی بزرگ چون حضرت آدم(ع) و حضرت خضر(ع) و تلمذ در نزد آنان نیز نمی تواند این علم لدنی و علم شهودی را در شخص پدید آورد.

خداوند در آیه 29 سوره انفال بر این نکته تاکید می کند که علم فرقانی که علم لدنی و شهودی است تنها با تقوا به دست می آید. خداوند می فرماید: يِا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إَن تَتَّقُواْ اللّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَاناً وَيُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، اگر از خدا پروا داريد، براى شما نيروى‏ تشخيص حقّ از باطل‏ قرار مى‏دهد و گناهانتان را از شما مى‏زدايد و شما را مى‏آمرزد و خدا داراى بخشش بزرگ است.

این که انسان بتواند به این درجه از توان و دانش برسد که حق و باطل را حتی در درون فتنه ها بشناسد و جدا کند ، زمانی اتفاق می افتد که انسان تقوای الهی پیشه گیرد تا زمینه و بستر تعلیم الهی فراهم آید و خداوند به علم لدنی خویش انسان را نسبت به حقایق آگاه سازد به طوری که دیگر باطل در شبهات فتنه ها نیز نتواند حق را بپوشاند و راه دیدن و رویت و مشاهده را بر شخص ببندد.

مراتب علم شهودی

از آن جایی که عامل علم شهودی و ابزار کسب آن تقواست، علم شهودی دارای مراتب و درجاتی است؛ چنان که ابزار و عامل آن نیز دارای درجاتی است؛ زیرا در قرآن آمده است که تقوا دارای مراتبی است. در قرآن آیات بسیاری است که مومنان را به ایمان بیش تر و افزایش آن و نیز تقوا بیش تر و افزایش آن دعوت می کند.(مائده، آیه 93)

پس مراتب علم شهودی به مراتب تقوا و ایمان شخص بستگی دارد، هر چه بیش تر و قوی تر باشد علم شهودی نیز قوی تر و روشن تر خواهد بود و فضا و گستره بیش تری را در بر می گیرد. تفاوت افراد همانند تعبیر قرانی «لهم درجات»(انفال، آیه 4) و «هم درجات»(آل عمران، آیه 163) است.

در آیات قرآنی از سه مرتبه و درجه علم یقینی و شهودی سخن به میان آمده است که شامل : علم الیقین(تکاثر، آیه 5)، عین الیقین (تکاثر، آیه 7) و حق الیقین(واقعه، آیه 95؛ حاقه، آیه 51) است.

آثار علم شهودی

علم شهودی آثار و برکاتی دارد که به برخی از آن ها اشاره می شود:

  1. عصمت: انسانی که به علم شهودی دست یابد با خود یک برهان قاطع و قطعی دارد که هیچ چیزی آن را نمی تواند موجب تردید و شک در مقام فکر و عمل او شود و او را به خطا و گناه و اشتباه اندازد؛ چنان که علم شهودى يوسف(ع) به برهان پروردگار، عامل عصمت او از گناه شد و اجازه نداد تا با همه تدابیری که زلیخا اندیشیده بود حرمت حریم خداوند مخدوش شده و عفت و بی حیایی دامن گیر یوسف(ع) شود.(یوسف، آیات 21 و 24)
  2. آرامش و امنیت: علم شهودی چون حقایق را در برابر انسان قرار می دهد ، هیچ شک و تردیدی در آن راه نمی یابد و انسان با آرامش و امنیت خاطر در زندگی عمل و رفتار می کند. به عنوان نمونه علم شهودى پيامبر(صلى الله عليه وآله) به ورود مسلمانان به مسجدالحرام، در آرامش و امنيّت كامل و فتح مكّه آن، پیامبر(ص) را به آرامش و استقامت و ثبات قدم کشاند.(فتح، آیه 27)
  3. راهی استوار در شناخت: علم شهودی بر خلاف علم حصولی قطعی و یقینی و بدون اما و اگر است. از این روست که اگر هزاران دلیل و تشکیک در علم شهودی کسی وارد کند او به آن ها اعتنایی نمی کند، چنان که اشکالات و سخنان حضرت موسی(ع) هیچ شک و تردیدی را در رفتار و عمل حضرت خضر(ع) موجب نشد.(کهف، آیات 65 تا 68 و ایات دیگر) از آیه 53 سوره فصلت به دست می آید که علم شهودى به خداوند، راهى استوار براى شناخت اوست؛ زیرا هیچ تردید وشکی را بر نمی تابد.
  4. علم قطعی به آینده: علم شهودی چنان که گفته شد اما و اگر ندارد، هم چنین علم شهودی چون ارتباط مستقیم با حقایق است، بیرون از دایره زمان ومکان خواهد بود و آینده و گذشته برای عالم شهودی یکسان است. از این روست که از گذشته ها و آینده ها چنان خبر می دهد که از حال خبر می دهد.(یوسف، آیات 4 و100 و 101 ؛ اسراء، آیات 1 و 60؛ فتح، آیه 27؛ آل عمران، آیات 44 ؛ هود، آیه 49 و آیات دیگر)
  5. علم به ربوبیت الهی: عالمان شهودی به ربوبیت خداوند علم دارند و می بینند که خداوند همه هستی را پرورش می دهد و به کمال لایق می رساند؛ البته بسیاری از مردم این علم شهودی را در قیامت به دست می آورند و به چنین علمی می رسند.(اعراف، آیه 172)
  6. البته در آیات قرآنی آثار و برکات دیگری برای علم شهودی بیان شده که در این نوشتار به این مقدار بسنده می شود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا