سخنچینی منکری اعتمادسوز
بررسی ماهیت، عوامل، آثار و راههای درمان بیماری سخنچینی
برخی از رفتارهای اجتماعی، تاثیرات زیانباری را بر کل جامعه تحمیل میکند؛ چرا که موجب سلب اعتماد متقابل میشود که بزرگترین سرمایه اجتماعی است. از جمله رفتارهای نابهنجار اجتماعی که چنین پیامد زشتی را به دنبال دارد، سخنچینی است. در مطلب پیش رو برخی از ابعاد روانشناختی و جامعهشناختی این پدیده تبیین و تحلیل شده است.
اصطلاح اخلاقی سخنچینی
سخنچینی در زبان فارسی به معنای خبرکشی است. «دهخدا، علیاکبر؛ فرهنگ دهخدا، تهران، سیروس، 1339، ج 4، ص 358)
سخنچینی در اصطلاح اخلاقی به عمل سخنچین گفته میشود که با کیفیت و رویه خاصی سخن میگوید و رفتاری را انجام میدهد. سخنچین در این اصطلاح کسی است که سخن کسی را به دیگری گوید و موجب اختلاف آنان شود و یا کسی که راز شخصی را افشا کند. پس سخنچینی، نوع چینش خاص سخن و بیان مطالب است که میان دو شخص، اختلافی را موجب شود یا راز و خبر کسی فاش گردد.
در زبان عربی و فرهنگ قرآنی، واژگانی چون نمام، نمیم، هماز و همزه برای این معنا به کار رفته است. (فرهنگ فارسی، ج 2، ص 1843، «سخنچینی») از حضرت رسول اکرم(ص) روایت است که نمام، همان خبرکش است، یعنی کسی است که اخبار کسی را به دیگری میرساند. (محمدی ریشهری، میزانالحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، قم، دارالحدیث، 1379، ج 13، ص 6479)
سخنچینی از این جهت زشت دانسته شده که این گونه رفتار موجب میشود که سخن دیگری که به شخص خاصی گفته شده، به دیگران منتقل شود که یا موجب اختلاف می شود یا آن رازش فاش میگردد، در حالی که آن راز را تنها به آن شخص گفته است. به این معنا که شخص به دیگری اعتماد میکند و سخنی را با او در میان میگذارد و این شخص آن سخن را به دیگری منتقل میکند و موجبات اختلاف و یا افشای رازی میشود.
پس سخنچینی به معنای رساندن و گفتن سخن کسی به دیگری است که موجب اختلاف میان آن دو شود و یا راز شخص بدین وسیله فاش گردد. (معین محمد، فرهنگ نادری، تهران، امیرکبیر، 1360، چ4، ج2، ص 1843)
آنچه که از کتب لغت درباره اصطلاح سخنچینی گفته شده برگرفته از اصطلاحات اخلاقی و فرهنگ اسلامی است. از این رو در کتب اخلاقی نیز سخنچینی به همین اصطلاح به کار رفته است. در کتب اخلاقی سخنچین به کسی گویند که حرف را از یک فرد بشنود و به فرد یا افراد دیگری انتقال دهد، به طوری که انتقال این حرف باعث مفارقت و قطع ارتباط دوستی میان آن دو فرد و یا افراد گردد و یا راز شخص فاش و آشکار شود در حالی که شخص دوست نداشته است این راز آشکار شود.
رابطه سخنچینی با اعتماد
اما درباره رابطه سخنچینی و اعتماد باید گفت که اشخاص به دلایل روحی و روانی گاه، دیگری را سنگ صبور خود قرار میدهند و میخواهند آنچه که روح و روان آنها را میآزارد بر زبان رانند و خود را سبک کنند. اصولا گفتن، یکی از راههای تخلیه فشارهای سنگین درونی است. از همین رو امیرمومنان علی (ع) برای رهایی از فشارها در نیمههای شب به بیابان میرفت و با چاه سخن میگفت (بحارالانوار، طبع کمپانی، ج22، ص 105 تا 107) و یا در برخی از روایات است که هرگاه بر تو امری سنگین شد به چاه سخن بگو جابرینیزید جعفی که از خواص اصحاب حضرت امام محمد باقر و امام صادق علیهما السلام است، میگوید: برای من حضرت باقر هفتاد هزار حدیث و گفتار سری بیان کردند که من تا به حال به هیچ کس نگفتهام و از این به بعد نیز به احدی نخواهم گفت.
او میگوید: من به حضرت امام (ع) عرض کردم: فدایت شوم! شما یک بار بسیار سنگین و بزرگی را بر من حمل کردید، بواسطه بیان اسرار شما که من نمیتوانم به کسی بازگو کنم! و چه بسا حرکت و خلجانی از آنها در سینه من پیدا میشود که شبیه حالت جنون است، از بازگو نکردن و پنهان نمودن آنها.
حضرت فرمودند: ای جابر! چون چنین حالی برای تو پیش آید از خانهات به سوی صحرا برو و گودالی را در زمین حفر کن و سر خود را در آن کن و سپس بگو: محمد بن علی به چنین و چنان سخنانی مرا آگاه کرده است؛ و گودال را از آن اسرار خستهکننده خود آگاه کن!»
اما برخی از انسانها وقتی این فشارها سنگین شد دنبال سنگ صبوری میگردند که همان دوستان و آشنایان است. پس به سراغشان میروند و اسرارهای مگوی خویش را بر زبان میرانند و آن را در نزدشان امانت میگذارند، در حالی که این افراد در این امانت خیانت کرده و آن را به گوش دیگرانی میرسانند و موجبات اختلاف یا اختلاف بیشتر یا افشای رازی میشوند که شخص تنها در نزد او به امانت گذاشته بود. اینگونه است که عمل خیانت در امانت نیز به رفتار نابهنجار سخنچینی افزوده میشود.
در روایت آمده است مردی به امام علی بنالحسین (ع) عرض کرد که فلان شخص در مورد شما چنین و چنان میگوید حضرت به او فرمود: حق برادری برادرت را به جا نیاوردهای، با اینکه او تو را امین دانست، تو درباره او خیانت کردی و نیز احترام ما را هم نگاه نداشتی زیرا که ما از تو سخنی شنیدیم که نیاز و احتیاجی به شنیدن آن نداشتیم، آیا نمیدانی که سخنچینان، سگهای دوزخند؛ به برادرت بگو مرگ برای همه ماست و قبر، ما را در بر میگیرد روز قیامت وعدهگاه ماست خداوند در آن روز بین ما قضاوت کند (ارشاد القلوب، ابومحمد حسن بن محمد ابی الحسن دیلمی).
انسانها به سبب همان گرایش اجتماعی دوست دارند تا با دیگران باشند و سخنان خویش را با آنان در میان گذارند. در این میان سخنان مگو و اسرار و رازهایشان را به کسانی میگویند که به ایشان اعتماد دارند. حال اگر این افراد این سخنان را به گوش دیگران برسانند، نه تنها خیانت ورزیدهاند بلکه اعتماد به دیگران را از وی سلب کردهاند به گونهای که دیگر حاضر نخواهد بود به کسی اعتماد کند و همین مساله موجبات انزوا و گوشهگیری بیشتر و در نهایت افسردگی و بسیاری از بیماریهای روحی و روانی میشود و شخص را از تعادل بیرون میبرد.
آموزههای اسلامی به ما هشدار میدهد که نمیتوان به سخنچین اعتماد کرد؛ زیرا کسی که سخن دیگری را نزد تو میآورد نمیتوان در امان بود که به تو نیز خیانت نکند و سخن تو را به دیگری نرساند. از پیامبر(ص) روایت است: هر که عیب دیگران نزد تو آورد، بیگمان عیب تو را نزد دیگران خواهد برد.(ثوابالاعمال)
با توجه به به ضررهای بسیاری که سخنچینی بر افراد و جامعه میگذارد، اسلام اینگونه رفتار را به عنوان منکرات اجتماعی معرفی و به شدت با آن مبارزه کرده است؛ زیرا خداوند خواهان افزایش ارتباط اجتماعی و ارتباط میان انسانها بهویژه مسلمانان است؛ در حالی که نابهنجاری سخنچینی و نمامی موجب قطع این ارتباط سالم و فسادانگیزی در میان جامعه و افراد آن و نیز گسست و رویگردانی از جامعه میشود. خداوند در قرآن میفرماید: و یقطعون ما امرالله به ان یوصف و یفسدون فیالارض اولئک لهم اللعنه و لهم سوءالدار؛ و کسانی که قطع میکنند آنچه را که خداوند امر به وصل آن فرموده و در زمین فساد میکنند برای آنان دوری از رحمت خداوند و بدی سرای آخرت و عذاب اخروی خواهد بود.(رعد، آیه 25)
آثار زیانبار سخنچینی
نابهنجاری سخنچینی که در برخیها یک خصلت و منش رفتاری شده است، برای جامعه بسیار زیانبار و فسادانگیز است. از این رو در دین مبین اسلام، یکی از گناهانی که بسیار نکوهش شده سخنچینی است. از نظر اسلام این نابهنجاری و منکر اجتماعی چنان زشت و قبیح است که سخنچین از بدترین افراد جامعه اسلامی معرفی شده است. امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) روایت میکند که آن حضرت(ص) به صحابه خویش فرمود» الا انبئکم بشر ارکم؟ قالو بلی یا رسولالله قال المثتاؤن بالنمیمهًْ، المفرقون بین الاحبه، الباغون للبراء المعایب؛ آیا شما را به بدترین شما آگاه نکنم؟ گفتند: بلی یا رسولالله! فرمود: آن که سخنچینی کرده و میان دوستان جدایی افکند و برای مردمان پاکدامن عیبجویی کند.(جامع السعادات، ج 2، ص 212؛ و نیز اصول کافی، ج 4، ص 75، حدیث 1) این حدیث از امیرمومنان علی(ع) نیز نقل شده است. همان، حدیث3)
اینکه سخنچین و سخنچینی اینگونه نکوهش میشود، به سبب همان آثار زیانبار و مخربی است که بر جامعه به جا میگذارد. شکی نیست که اسلام به روابط اجتماعی بسیار توجه دارد و از هرگونه علل و عوامل زیانبار به این رابطه پرهیز میدهد. بر همین اساس، سخنچین از نظر اسلام و قرآن، دشمنترین مردم به خدا معرفی و وعده دوزخ و خشم الهی داده شده است.
از نظر اسلام، زبان یکی از ابرازهایی است که انسان میبایست بسیار مراقب آن باشد؛ زیرا بسیاری از گناهان ریشه در زبان دارد و این زبان است که خاستگاه انجام آن میشود. بسیاری از گناهان کبیره چون غیبت و دروغ به زبان باز میگردد. در این میان سخنچینی نیز یکی از گناهان کبیرهای است که زبان ابزار ارتکابی آن میشود. کسی که سخنچینی میکند مرتکب چند گناه کبیره میشود، هم در امانت خیانت میکند، هم غیبت میکند، هم اسرار مگوی اشخاص را فاش مینماید و چه بسا آبروی شخص یا اشخاصی را میریزد و هم کینه و دشمنی را میان افراد ایجاد میکند یا افزایش میدهد.
حضرت علی(ع) میفرماید: «بر تو باد که از سخنچینی دوری نمائی که آن کینه را در دل میکارد و شخص را از خدا و خلق دور میگرداند.» غرر الحکم، انتشارات دانشگاه تهران، 1366، ج2، ص 296)
آن حضرت درباره تاثیر سخنچینی در ایجاد دشمنی و کدورت میان افراد جامعه فرموده است: «هرکس کارش سخنچینی باشد خویشانش با وی بجگند و بیگانه دشمنش گردد.» ج 5، ص 367)
با توجه به زیانهای سخنچینی بویژه در ایجاد اختلاف میان مردم و سلب اعتماد اجتماعی و افزایش کینه و کدورت میان افراد جامعه در روایات اسلامی سخن چینی یکی از اقسام سحر دانسته شده است، به طوری که افراد به وسیله سحر و جادو میان افراد جدایی میافکنند و خونها میریزند و خانههایی را ویران ساخته و اسرار و رموز افراد را آشکار میسازند، نمامی و سخنچینی نیز چنین اثرات پلیدی را از خود به جای میگذارد. چنانکه امام صادق(ع) در این رابطه میفرماید: بزرگترین اقسام سحر، سخنچینی است که به واسطه آن بین دوستان جدایی میاندازد و دشمنی را به جای صفا در بین کسانی که با یکدیگر یکرنگ بودند قرار میدهند و به سبب سخنچینی خونها ریخته میشود و خانهها خراب و پردهها کشف میشوند و سخنچین بدترین کسی است که روی زمین راه میرود.
(احتجاج، جلد 2، ص 82، میزانالحکمه، ج 13، ص 4679) سخنچینی یکی از عوامل مهم عدم استجابت دعا است. پس کسانی که مرتکب چنین گناهی میشوند نباید. امیدوار باشند که خداوند دعاهای آنها را اجابت کند. در وسائل الشیعه (کتاب حج) آمده است بنیاسرائیل را قحطی فرا گرفت، موسی(ع) از خدا درخواست باران کرد. وحی رسید ای موسی، دعای تو و کسانی را که با تو هستند مستجاب نمیکنم، زیرا در بین شما نمامی هست که از سخنچینی دست برنمیدارد. موسی گفت: خدایا آن شخص کیست تا او را از بین خود بیرونش کنیم؟ فرمود: من شما را از نمامی نهی میکنم، چگونه راز دیگری را آشکار سازم، پس آنها توبه جمعی کردند و آن فرد نمام نیز با آنها توبه کرد آنگاه بر ایشان باران بارید.
همچنین سخنچینی موجب ذلت و خواری شخص سخنچین میشود. این یکی دیگر از آثار سخن چینی است که در قرآن به آن شاره شده است. خداوند در آیات 11 و 16 سوره قلم، سخنچینی را در پی دارنده ذلت و خواری شخص دانسته و نسبت به این رفتارهای نابهنجار هشدار میدهد.
سخن چین رنگ بهشت را نخواهد دید. امامباقر(ع) در رابطه با حرام بودن بهشت بر فرد سخنچین فرمودند: «محرمه الجنه: علی القتاتین المشائین بالنمیمه» (بهشت بر دروغ تراشانی که برای سخنچینی میروند حرام است. (اصول کافی، ج 4، ص75، حدیث 2)
خداوند به سخنچین هشدار میدهد که از این عمل زشت و قبیح دست بردارد، زیرا از پیامدها و تبعات آن، عذابهای اخروی در دوزخ است. همچنین در آیات 1 تا 9 سوره همزه سخنچینی را زمینه گرفتاری به عذابسوزان و شکننده جهنم دانسته است.
این عذابهای اخروی برای سخنچین پس از مرگ آغاز میشود؛ زیرا در روایات آمده که سخنچین از همان آغاز مرگ در قبر با عذابهای اخروی مواجه خواهد شد. پیامبر اکرم(ص) دراینباره میفرماید: کسی که بین دو نفر برای سخنچینی رفت و آمد کند خداوند بر او در قبرش تا روز قیامت آتش مسلط کند.» (حر عاملی، محمدبنالحسن؛ وسائلالشیعه، بیروت، دارالصباح، چ پنجم، 1419، ج8، ص618)
عذابهای قبر این افراد گویای آن است که نابهنجاری سخنچینی تا چه اندازه تاثیراتی بر روح و جسم افراد جامعه دارد؛ از این رو جسم و روح این افراد سخنچین نیز میبایست در قبر عذاب ببیند. از پیامبراکرم(ص) روایت شده که فرمودند: «کسی که بین دو نفر برای سخنچینی رفت و آمد کند… وقتی که از قبر بیرون میآید، یک مار بزرگ سیاه مسلطش میکند که گوشت او را نیش میزند و میخورد تا اینکه داخل آتش شود.» (همان)
علل سخنچینی
علمای علم اخلاق برای این صفت پست و زشت و رفتار نابهنجار، علل و عوامل متعددی را بیان کردهاند که از جمله آنها میتوان به عوامل زیر اشاره کرد:
1- حسادت و بدخواهی: گاهی حسادت به دیگری در مقام یا مال یا شخصیت او، سبب میشود که فرد، بدخواه او گردد و درصدد برآید که هر طوری شده لطمه و ضربهای به او وارد کند. به دنبال این اندیشه میکوشد با خبرچینی و نقل گفتار و رفتار ناپسندی که او در حق دیگران گفته یا انجام داده وی را، خوار و بدنام گرداند. و لذا در روایات اسلامی حسد، تباهکننده ایمان و نیکیها و موجب سلب آرامش و بدبختی دنیا و آخرت آدمی معرفی شده است. (علمالهدی، سیداحمد؛ اخلاق و روانکاوی از نظر اسلام، تهران، انتشارات یاسر، چ دوم، 1360، ص 250)
2- احساس حقارت: سخنچینی که در باطن خود حقارت و ذلت را احساس میکند برای جبران شکستهای درونی و رسیدن به اهداف شوم خود متوسل به این حربه میشود.
3- دشمنی: عداوت به دو گونه است: عداوت و دشمنی شخصی را در دل پنهان کردن و منتظر فرصت مناسبی بودن (کینه) و یا آشکارا درصدد اذیت و آزار شخصی برآمدن و او را دشمن دانستن. حال در برخی موارد اشخاص برای اظهار کینه و عداوت خود متوسل به سخنچینی میشوند. بدین صورت که آنها تلاش میکنند با نقل گفتار و کردار ناپسند فردی که مورد دشمنی واقع شده، از او انتقام گرفته و او را بکوبند و منفور گردانند. لذا در اسلام علاوه بر اینکه دستور به عفو و گذشت داده شده، کینه و دشمنی به شدت نکوهش شده است.
4- طمع و چشم دوختن به اموال مردم: و آن یکی از شاخصههای حب به دنیاست و از جمله رذایل به حساب میآید. گاهی افراد به خاطر طمعی که دارند در نزد فرد مخاطب، گفتار و رفتار ناپسند دیگری را که درباره او گفته و یا انجام داده، برایش بازگو میکنند و هدف از این کار زشت، چشم طمعی است که به اموال فرد مخاطب دوختهاند.
5- پرگویی و هرزهگویی: سبب پرگویی، یا حرص داشتن فرد بر شناخت چیزهای بیفایده یا تفریح و سرگرمی یا جلب دوستی و وقتگذرانی به وسیله نقل حکایات، احوال و داستانهای بیفایده و غیبت و سخنچینی از این و آن است که اینها همه از پستی و زبونی قوه شهویه میباشد. پس یکی از عللی که میتوان برای سخنچینی نام برد پرگویی و بیهودهگویی است. (نراقی، ملامهدی؛ علم اخلاق اسلامی، ترجمه سیدجلالالدین مجتبوی، تهران، حکمت، چ سوم، 1372، ص 245)
6-عامل وراثتی: یکی از زمینههایی که نقش بسزایی برای سوق دادن انسان به سوی گناه دارد، زمینههای بد خانوادگی است. چنانکه زمینههای نیک خانوادگی اثر بسیار خوبی در اجتناب از گناه خواهد داشت.
مسلم این است که برخی از صفات از والدین به ارث میرسد؛ زیرا در تربیت، اموری چون وراثت، محیط و زمان نقش تاثیرگذاری دارند. پس همانگونه که فرزندان در شئون جسمی از پدر و مادر، ارث میبرند، در امور معنوی و حالات روحی نیز از آنان ارث میبرند. (قرائتی، محسن؛ گناهشناسی، تهران، پیام آزادی، 1370، ص89)
راههای درمان سخنچینی
درمان توسط خود فرد سخنچین
این درمان از دو راه علمی و عملی صورت میپذیرد، اما درمان عملی آن این است که کسی که گرفتار این گناه کبیره است برای اصلاح و رهایی خود اولاً باید در مفاسد و پیامدهای شوم سخنچینی بیندیشد. ثانیاً: بیندیشید که در روز قیامت آن زمانی که در درگاه عدل الهی در حضور انبیاء و اولیاء برای رسیدگی به اعمال او حاضر میشوند چه جوابی خواهد داد. انسان باید در این دنیا به حساب خود رسیدگی کند تا در آخرت رسوا نشود.
اما درمان عملی سخن چینی این است که فرد سخنچین باید بکوشد تا علل و عوامل سخنچینی را بشناسد تا بتواند برای از بین بردن علت، معلول را از میان بردارد (به علل و عوامل سخنچینی در بالا اشاره شد).
درمان توسط فرد مخاطب
مخاطب و کسی که فرد سخنچین برای وی خبر ناپسند میآورد، برای جلوگیری از نمامی و مفاسد مهلک آن باید نکات زیر را رعایت کند تا فرد سخنچین به کار زشت خود پی ببرد و سعی در نابودی این صفت رذیله کند.
1. مخاطب نباید سخن نمام را تصدیق و یا تأیید کند. چرا که او به خاطر مرتکب شدنش به گناهانی از قبیل غیبت، تهمت، اختلاف و دشمنی و.. فاسق است و خبر فاسق از نظر اسلام و قرآن مجید مردود و مطرود است. (حجرات، آیه 6)
احادیث زیادی ما را از تصدیق خبر سخنچین نهی میکند. امام علی(ع) فرمودند: «گفتههای هیچ سخنچینی را زود باور مکن اگر چه در لباس خیرخواهان باشد.» (محمدی ریشهری، میزان الحکمه، ج 13، ص 6479)
2. مخاطب باید عمل سخنچین را تقبیح کند و قبح عملش را به او گوشزد نماید و بصورت خیرخواهانه و دلسوزانه او را نصیحت کند که دست از این کار قبیح بردارد.
3. مخاطب باید نسبت به نمام، خشمگین بوده و او را بواسطه گناهی که از او سرزده، دشمن خود بداند. چرا که مؤمن باید با کسی که مبغوض خداوند است دشمن باشد. چنانکه پیغمبر اسلام(ص) فرمودند: «دشمنترین شما نزد خداوند کسی هستند که تلاش در سخنچینی میکنند. (نراقی، ملا احمد، جامعالسعادات، تهران، حکمت، چ سوم، 1372، ج 2، ص 63)
4. مخاطب نباید به دنبال گفتار نمام درصدد تجسس و کنجکاوی برآید. زیرا خداوند متعال میفرماید: «هرگز در کار دیگران تجسس نکنید». (حجرات، آیه 12)
5. مخاطب علاوه بر اینکه این قبیل کارها را انجام میدهد باید برای سخنچین طوری واکنش نشان دهد که او از کار خود شرمنده و پشیمان شود. نقل شده است مردی به حضور حضرت علی(ع) رسید و درباره مرد دیگری سخنچینی کرد. امام علی(ع) به او فرمود: «ای شخص! ما درباره آنچه گفتی پرسش و تحقیق میکنیم، اگر راست گفته باشی، تو را دشمن میداریم (زیرا تو سخنچینی کردی) و اگر دروغ گفته باشی تو را مجازات میکنیم. (زیرا که به شخصی بهتان زدی) و اگر خواستی، کلام خود را پس بگیر، (تو را میبخشم) عرض کرد: یا امیرالمؤمنین کلام خود را پس میگیرم.» (مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار، بیروت، الوفاء، 1403، ج 72، ص 266)