اخلاقی - تربیتیعرفانفلسفیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

شرح صدر شرط پیامبری و ریاست

samamosآنچه در پی می آید بررسی یکی از مهم ترین صفات و ویژگی های لازم برای پیامبری ، یعنی شرح صدراست که بر اساس آیات قرآن به آن پرداخته شده است.

پیامبر، بشری خدایی شده
اصولا ارتباط میان دو چیز زمانی شدنی است که نوعی سنخیت در میان باشد. به عنوان نمونه ارتباط انسان با حیوانات به سبب احساس و عواطف، شدنی است. همین ارتباط با گیاهان در یک درجه ضعیف تر شدنی است؛ ولی ارتباط میان انسان با جمادات بسیاردشوارتر است، زیرا سنخیت انسان با حیوان در جنس قریبی چون حس و با گیاه در نمو و رشدیابندگی است؛ اما با جماداتی چون سنگ در جنس بعید است. هر چه سنخیت بیشتر باشد ارتباط آسان تر است.
در ارتباط انسان با دیگر انواع موجودات و مخلوقات الهی، انسان می بایست یا خودش را به درجه آنها بالا یا پایین کشد یا آنها به درجه انسان پایین یا بالا کشیده شوند. البته بهترین حالت آن است که این هم سطح سازی و همترازی از دو سوی ارتباط تحقق یابد؛ چرا که ارتباط ،آسان تر خواهد شد. به عنوان نمونه ارتباط حضرت سلیمان نبی(ص) با هدهد شانه به سر و پادشاه  مورچگان، نوعی تنزل از سوی پیامبر و نوعی صعود و رفعت از سوی آن دو حیوان صورت گرفته است.
ارتباط انسان با فرشتگان و جنیان که در دو عالم عقول و عالم مثال منفصل هستند، از طریق رفعت و تنزل انجام می شود. کسانی که خود را بالا می کشند، با فرشتگانی که خود را پایین کشیده اند ارتباط برقرار می کنند.
در ارتباط میان انسان با خدا، نیز می بایست این تنزل و رفعت صورت گیرد تا قرب معنوی رخ دهد. البته نکته ای که باید در این باره مورد توجه قرار گیرد این است که قرب معنوی برخلاف قرب مادی این گونه نیست که اگر یک طرف نزدیک شد آن دیگری به همان میزان نزدیک شود، بلکه ممکن است یک سمت در قرب معنوی بسیار نزدیک باشد چنان که خداوند به همه آفریده هایش نزدیک تر از خودشان به خودشان است؛ زیرا او از
رگ های گردن انسان به انسان نزدیک تر است.(ق، آیه 16) در حالی برخی از انسان ها چون کافران و ظالمان از خداوند بسیار دور هستند.(هود، آیات 44 و 60 و 68 و 95؛ مومنون، آیات 41 و 44)
از سوی دیگر، انسان نهایت سیر و صعودی که به سمت الله خواهد داشت در مقام فعل است که در آیه 35 سوره نور به عنوان مقام ظهوری و نوری الله از آن یاد شده است. به این معنا که انسان ها هرگز به مقام ذات (احدیت، عنقاء، غیب الغیوب) و بلکه حتی مقام صفات عین ذات(مقام واحدیت و غیب) نزدیک نخواهند شد، بلکه تنها جایی که انسان بدان بالا می رود همان مقام سوم یعنی مقام فعل الهی است که از آن به مقام الوهیت با عناوینی چون الله یاد می شود.
الله که مقام ظهور است، جایی است که نهایت سیر انسان است و انسان در آن حالت خدایی شده و قرب معنوی پیدا می کند. از همین جا نیز دانسته می شود که خداوند نیز تنزل ظهوری می یابد تا این مناسخت و سنخیت میان دو طرف ایجاد شود؛ زیرا خداوند از مقام ذات و صفات عین ذات، تا پایین ترین مرتبه یعنی مقام ظهور تجلی می کند که نوعی تنزل ظهوری است.
البته سخت است که عنوان تنزل را بر آن گذاشت و بهتر است که آن را به عنوان تجلی و ظهور تعبیر کنیم تا قداست خداوند در تعبیر بیانی و اصطلاح حفظ شود.
از آیات قرآنی به دست می آید که انسان نیز رفعت پیدا می کند تا این مناسخت برای ارتباط فراهم آید. از این رو در آیات قرآنی همواره بر این نکته تاکید می شود که پیامبران،بشری مانند دیگر افراد بشر هستند با این تفاوت که آنان تا جایگاهی بالا رفته اند که توان دریافت وحی را پیدا می کنند.(ابراهیم، آیه 11؛ کهف، آیه 110؛ فصلت، آیه 6)
در حقیقت از آن جایی که پیامبر(ص) واسطه میان خدا و بشر است، می بایست از یک سو بشر باشد و از سوی دیگر خدایی شده باشد تا بتواند نقش واسطه ای را پیدا کند که هم وحی را دریافت و ابلاغ کند و هم اسوه عینی و عملی مردم باشد؛ زیرا اگر بشری همانند سایر بشر نباشد این اشکال مطرح خواهد شد که راهی که نشان می دهد قابل رفتن و کاری که می گوید قابل عمل نیست؛ اما وقتی بشری همانند دیگران باشد او در عمل نشان می دهد که قابل رفتن و عمل است و می تواند الگوی عینی مردم باشد.(احزاب، آیه 21؛ ممتحنه ، آیه 4)
البته همین ویژگی بشری بودن برای برخی ها این سوال را ایجاد می‌کند که چگونه میان بشر و خدا ارتباط وحیانی برقرارمی شود؟ یعنی کسی که مانند دیگر افراد بشر دارای نواقص و عیوب است و فقر ذاتی دارد(فاطر، آیه 15) و زن می گیرد و می خورد و می خوابد و در بازار خرید و فروش می کند چگونه می تواند با خدا ارتباط داشته باشد؟(مومنون، آیه 33)
خداوند در این آیات پاسخ می دهد که آنان درست است که بشری از جنس شما هستند، ولی در مسیر قرب الهی گام های بلندی برداشته و متاله و خدایی شده و قابلیت ارتباط مستقیم با خدا را یافته اند و می توانند وحی دریافت کنند.
پس در این آیات به دو پرسش اساسی پاسخ داده شده است و خداوند اثبات می کند که پیامبر باید: 1. بشری باشد که قابل الگوبرداری باشد؛
2. متاله و خدایی باشد که بتواند وحی دریافت کند.
شرح صدر، شرط پیامبری و نبوت
شرح صدر به معنای سعه صدر و گشادگی سینه ، یک اصطلاح قرآنی است که مقصود از آن بسط و گشادگى سينه با نور الهی و آرامش و رحمت خاص الهى(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 449، «شرح») و استعداد دريافت معارف و حقايق الهی است.( فرهنگ اصطلاحات و تعبيرات عرفانى، ص 503)
بشر برای اینکه به مقام نبوت برسد به نوعی سعه وجودی نیاز دارد که از آن به شرح صدر یاد می شود تا بتواند معارف سنگین الهی را دریافت کند.(مزمل، آیه 5) براساس آیات تفسیری، وحی ،آنچنان سنگین است که هر کسی نمی تواند آن را تحمل کند. در برخی از روایات آمده که هنگام دریافت وحی زانوان شتر پیامبر (ص) از سنگین معنوی بار وحی خم می شد و می نشست.
پیامبر هنگام نزول وحی مستقیم، بر خود احساس سنگینی می کرد و از شدت سنگینی که بر او وارد می شد بدنش داغ می شد و از پیشانی مبارکش عرق سرازیر می گشت. اگر بر شتری یا اسبی یا حیوان دیگری سوار بود، کمر حیوان خم می شد و به نزدیک زمین می رسید.
امیرمومنان امام علی (ع) می فرماید: "هنگامی که سوره مائده بر پیامبر نازل شد، ایشان بر استری به نام "شهباء” سوار بودند ، وحی بر ایشان سنگینی کرد به طوری که حیوان ایستاد و شکمش پایین آمد”.
( التمهید فی علوم القرآن، ج ۱، ص ۱۰۱) حالات دیگری نیز از این قبیل برای پیامبر هنگام نزول وحی روی می داد.( التمهید فی علوم القرآن، ج ۱، ص ۱۰۱- ۱۰۵) وحی امری بزرگ و سنگین بود که بشر عادی قدرت تحمل آن را ندارد. کسانی قدرت تحمل این بار سنگین را در دل خود دارند که دارای شرح صدر باشند. در حقیقت کسی این سعه وجودی و وسعت و گسترش باطنی را پیدا می کند که متاله و خدایی شده باشد و با این کار از چنان ظرفیت معنوی برخوردار باشد که بتواند به خدا نزدیک شده و از انوار تجلیات او به طور مستقیم بهره گیرد. خداوند در سوره نجم به‌ویژه در آیات 8 تا 10 آن به مقامات پیامبر(ص) اشاره می کند که او را در تدنی و تدلی چنان به خدا نزدیک کرده است که « قاب قوسین او ادنی یعنی نزدیکی دو کمان یا نزدیک تر از آن» بوده است. این مقام را گاه به مقام «ضباب یعنی مه گرفتگی» در روایات تعبیر می کنند‌ که نزدیک تر از آن برای هیچ انسانی برای تقرب به خدا نیست. در حقیقت نهایت قرب انسانی همان مقامی است که پیامبر(ص) دست یافته است. در این مقام ،حایل میان خدا و پیامبرش(ص) تنها همان خلق بودن است؛ زیرا خداوند با تمام اسما و صفاتش در او تجلی کرده است و او نور کامل و تمام خداوندی شده است. از این رو خداوند در آیاتی از قرآن به اشکال گوناگونی از این مقام محمدی(ص) به مقام نوری تعبیر می کند و جالب تر اینکه قرآن نیز همان نور تمام به شکلی دیگر است که در قلب ایشان نزول یافته است.(نساء، آیه 174؛ مائده، آیه 15 )
پس می توان گفت که شرط نبوت آن است که انسان به مقامی برسد که شرح صدر داشته باشد و بتواند بار سنگین وحی و نبوت را دریافت کند.
شرح صدر، شرط رسالت و پیامبری
همچنان که شرح صدر لازمه و شرط نبوت و دریافت وحی است؛ همچنین شرح صدر شرط رسالت و پیامبری است؛ زیرا رساندن پیام الهی به مردمی که چندین اشکال بر امکان و وقوع پیامبری دارند، دشوار است و نیازمند داشتن آستانه تحمل بالا و صبر و بردباری و شکیبایی بسیار است. شرح صدر کمک می کند تا پیامبر بتواند از این مشکلات و سختی‌ها و بلایایی که انسان ها بر سر پیامبر می آورند بگذرد وآنها را تحمل کند.
حضرت موسی(ع) مشکل اساسی خود را نوعی شرح صدر می داند که در ارتباط با مردم و ابلاغ رسالت الهی مطرح است. ایشان وقتی متوجه امر رسالت و پیامبری شد، خود را نیازمند ابزاری کارآمد دید که از آن به شرح صدر تعبیر می کند؛ زیرا بدون شرح صدر نمی تواند فشارهای سهمگینی که از هر سو به سوی پیامبر می آید تحمل کند. از این رو از خداوند درخواست می کند که شرح صدر رسالت را به او عنایت کند تا آستانه تحمل و صبرش چنان افزایش یابد تا هر گونه اذیت و آزار و قول زشت و بد و رفتار و کردار نابهنجاری را در راستای ابلاغ رسالت تحمل کند،  لذا می فرماید: رب اشرح لی صدری؛ پروردگارا به من شرح صدر بده.(طه، آیه 25)
البته خداوند به پیامبر گرامی (ص) از همان آغاز و پیش از آنکه درخواستی داشته باشد سعه صدر و انشراح قلب می دهد. از آیات سوره انشراح به دست می آید که این امر در همان آغاز میلاد نور تحقق می‌یابد. البته این امر به ویژگی اختصاصی و انحصاری آن حضرت(ص)‌باز می گردد؛ زیرا حضرت محمد(ص) نخستین صادر و اولین ظهور و تجلی الهی و واسطه خدا و خلق است. این واسطه بودن تنها در نبوت و رسالت نیست، بلکه در امر تجلیات و ظهورات است. به این معنا که نخستین ظهورنوری در مقام سوم از مقامات الهی ، در حقیقت محمدی(ص) تحقق می یابد و چنان که آن حضرت می فرماید ایشان اولین نوری است که آفریده و خلق شده و بر همین اساس اولین مخلوق نیز است: اول ما خلق الله نوری. (بحار الانوار، ج‌ 1، باب‌ حقيقة‌ العقل‌ و كيفيّته‌ و بدو خلقه‌، ص‌ 97، حديث‌ هفتم‌؛ چاپ سنگی)
سعه صدری که خداوند به پیامبر داده است برای مسئولیت بزرگ هم در هستی و هم در دنیا  وبویژه در ارتباط با مسئولیت پیامبری است. همه پیامبران از سعه صدر ایشان بهره مند شده و توانستند به مسئولیت خود بپردازند؛ زیرا نبوت و رسالت ریشه در این شجره طیبه دارد و همه از آدم(ع) تا عیسی(ع) از ایشان نبوت و رسالت گرفته اند؛ چنان که تسبیح و تقدیس فرشتگان به تعلیم ایشان بوده است: سبحنا فسبحت الملائكة و قدسنا فقدست الملائكة و لولانا ما سبحت الملائكة ؛ ما خدا را تسبيح گفتيم، پس ملائكه تسبيح گفتند؛ و ما خدا را تقديس كرديم، پس ملائكه تقديس كردند؛ و اگر ما نبوديم، ملائكه تسبيح نمى‏گفتند (عوالى اللئالى، ج 4، ص 122؛ عيون أخبار الرضا (ع)، ج 1، ص 266؛ و بحارالأنوار، ج 25، ص 1؛ سر الصلوة، ص 87. )
البته مسئولیت پیامبری آن حضرت در دنیا نیز بسیار دشوار بوده است. چنانکه می فرماید: « ما اوذي نبي مثل ما اوذيت » (بحار الانوار   ج 39 ص 56 .) و نيز فرمودند : « ما اوذي أحد مثل ما اوذيت في الله » يعني هيچ پيامبري و هيچ كسي همانند من در راه خدا دچار سختي نگشت . (ميزان الحكمه  ج 4 ص 3227 )
این اذیت و آزار تنها از سوی کافران و مشرکان نبود که سنگ می زدند و کثافت روده گوسفند و مانند آن را برسرش می ریختند و او را ساحر و شاعر و مجنون می دانستند، بلکه حتی از سوی اصحاب انجام می شد که قصد ترورایشان را داشتند(نمل، آیات 49 تا 51؛ توبه، آیات 48 و 64 و 74 و نیز روایات تفسیری درباره اصحاب عقبه) بلکه حتی زنان ایشان نیز اورا اذیت و آزار می کردند.( تحریم ، آیات 4 و 5)
تحمل و صبر حضرت بگونه ای بود که خداوند در بسیاری از آیات قرآنی وی را می ستاید که از جمله در آیه 4 سوره قلم که او را به خلق عظیم ستایش می کند. در آیات قرآنی بیان شده که آن حضرت(ص) برای اینکه رسالت خویش را به خوبی انجام دهد خود را به رنج می افکند و به حکم رحمت للعالمین بر خود سخت می گرفت.(شعراء، آیه 3؛ کهف، آیه 6) و در این راه برای اینکه اصحاب به استقامت برسند پیر شدند.(هود، آیه 112 و روایات تفسیری)
به هر حال، انشراح صدری که خداوند به پیامبر(ص) بخشیده بود نقش اساسی نه تنها در مقام ظهور اول و تجلی نخست الهی داشت بلکه در مقام نبوت و نیز رسالت نقش ویژه و تاثیر گذاری داشته است. این بدان معناست که هر کسی که در مسئولیتی چون رسالت و رهبری امت ومدیریت وهدایت مردم قرار می گیرد می بایست از شرح صدر برخوردار باشد تا بتواند مسئولیت خود را به خوبی و درستی انجام دهد.در این باره امام علی (ع)نیزدر نهج البلاغه مهم‌ترین ابزار ریاست ومدیریت را شرح صدر وداشتن آستانه تحمل بالامی داند و می فرماید: آله الریاسه سعه الصدر؛ابزار ریاست ، داشتن سعه صدر است. باشد که با پیروی از ایشان بتوانیم به شرح صدری دست یابیم که از طریق عبودیت و تقوا به دست می آید و آدمی را در مقام صبر به چنان جایگاهی می رساند که آستانه تحمل او به قدری بالا می رود که همه بدی ها را به نیکی پاسخ می دهد و از خود ایثار و احسان می کند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا