اعتقادی - کلامیفلسفیمعارف قرآنیمقالات

خلقت اجباری و دوزخ اختیاری

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

یکی از پرسش ها و شبهاتی که در حوزه عدل الهی مطرح است این است: چرا خداوند به جبر مرا آفریده و گرفتار ابتلاء و آزمون کرده و به سبب شکست در آزمون مرا به دوزخ می برد؟ اگر می گویید: وجود و آفرینش من، لطف الهی است، من این لطف را نخواستم، حتی اگر من خود به اختیار گناه کردم و به قول شما مستحق عقاب و عذاب هستم؟

شبهه عمر بن خطاب

آن چه در این جا مطرح شده، شبهه ای تاریخی است و پیشینه تاریخی آن را در برخی از تفاسیر از جمله مجمع البیان، به عمر بن خطاب بازگردانده اند. آورده اند که عمر پس از نزول آیه نخست سوره انسان(هل اتی) گفت: ای کاش آدم هم چنان غیر مذکور باقی می ماند و از مادر زاده نمی شد و فرزندانش مبتلا نمی شدند.

در این سخن می توان ریشه شبهه را دید؛‌ چرا که او آرزو می کند اصلا زاده نمی شد تا گرفتار ابتلائات الهی شود و در امتحان شکست بخورد و سر از دوزخ در آید.

اما پاسخ به این پرسش یا شبهه نیازمند یک بحث نیمه فلسفی است. نظام هستی که انسان نیز جزو آن است،‌ یک نظام عادلانه است. این نظام که نیکوترین و برترین نظام است، تنها نظامی است که می توانست با مقتضیات و شرایط ممکنه پدید آید؛ چرا که اگر امکان تصوری یا وقوعی دیگری وجود می داشت و خداوند به آن اقدام نکرده باشد، می تواند به علت جهل یا عجز یا بخل باشد، در حالی که نه خداوند جاهل است و نه عاجز و ناتوان و نه بخیل،‌ پس اگر امکانی بود حتما غیر از آن را پدید می آورد که احسن نظام باشد. از آن جایی که خداوند دانا، توانا و محسن است، باید گفت بهترین و نیکوترین و برترین نظام امکانی را ایجاد کرده است. آیات قرآنی نیز به همین معنا گواه و شاهد است: الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلَقَهُ؛ خدایی که هر چیزی را به نیکوترین و بهترین خلقتش آفریده است.(سجده، آیه 7) پس خدا هر چه را آفريد، آن را نيكو آفريده و هيچ نقصی در آن نيست.

انسان نیز در این نظام نیکو و زیبا،‌ به بهترین وجه آفریده شده است.(تین، آیه 4) این نظام احسن لازم است تا هر چیزی در جای خودش قرار گیرد؛ زیرا مقتضای عدل این است که هر چیزی در جای مناسب خود قرار گیرد و گرنه ظلم و فساد پدیدار خواهد شد. البته هر چیزی بر اساس قابلیت خودش،‌ در جای مناسب و عادلانه قرار می گیرد. با این همه برخی از چیزها در جایی و برخی دیگر در جایی دیگر قرار می گیرد و از آن جایی که این قرار گرفتن مقتضای قابلیت آن هاست،‌عین عدالت خواهد بود.

مثلا اگر بخواهیم یک ساختمان استوار و زیبا مهندسی داشته باشیم، باید بخشی از خاک و آهن و سنگ به عنوان پایه ساختمان در زیر خاک بروند و برخی از چیزها نیز در وسط و برخی در بالا قرار گیرد. مثلا مقتضای شیشه و قابلیت آن این است که در بخش نمایی ساختمان به کار گرفته شود و پنجره های ساختمان را شکل دهند. حال اگر بخواهیم این شیشه را در پایه و به جای بتن و آهن به کار گیریم عین ظلم خواهد بود؛‌ بلکه حتی اگرآن بخش از پایه ساختمان را به سطح بیاوریم آن نیز ظلم به نظام احسن است.

البته ممکن است که گفته شود که در یک طرح کلی اگر بخشی در جایی قرار گیرد که به نظر ظالمانه است عیبی ندارد، چون از آن جایی که کلیت در خیر و نیکویی است،‌ آن اندک نادیده گرفته می شود؛ اما این سخن در نظامی که همه آن بر مدار خلق احسن است نادرست است. به این معنا که هر چیزی درنظام احسن دقیقا در جای مناسب و عادلانه خود قرار گرفته و به او ظلمی نشده است؛ زیرا قابلیت آن همان جایی است که قرار گرفته است.

بر همین اساس، بخشی از هستی مانند خاک و سنگ و بخشی دیگر به عنوان آب و آتش و برخی دیگر به عنوان آسمان و درخت و ماه و ستاره و مانند آن در می آید که هرکدام در جایگاه مناسب و عادلانه در نظام احسن قرار گرفته است.

اما این که گفته شود: چرا مرا آفریده تا گرفتار آزمون و امتحان کند و به دوزخ ببرد؟ باید گفت: خداوند هیچ کس را برای دوزخ نیافریده است، بلکه همه را برای کمال آفریده و بدان سمت هدایت می کند.(طه، آیه 50) اصولا خداوند خلق را آفریده تا به آنان رحمت آورد و لطف و مرحمت کند.(هود، آیات 118 و 119) همین معنا را خداوند در آیه 56 سوره ق به عنوان عبادت مطرح کرده است؛‌ زیرا مراد عبادت رسیدن به مقام متاله و ربوبیتی است که خود برترین کمال است.

پس خداوند هرگز انسان و موجودی را برای دوزخ نیافریده است،‌ البته این بدان معنا نیست که انسان یا جن به دوزخ نمی رود،‌ بلکه اگر خداوند از ما اجازه و اذن نگرفته تا ما را بیافریند و یا اجازه نگرفته است تا ما را پرورش دهد و به کمال برساند،‌ بلکه چنان که از آیه 68 سوره قصص به دست می آید در خلق و ربوبیت هیچ اختیاری برای انسان نیست، اما به انسان اراده ای داده تا خود به انتخاب و اختیارش مسیر کمالی را بپیماید و از دوزخ دور شود.

این که برخی به سوی اختیار به جای دو راه شکر و کفر(انسان، آیه 3)، راست و چپ، اطاعت و تمرد(بلد، آیه 10 ؛ واقعه، آیه 41 و ایات دیگر)، دومی را انتخاب می کنند، این دلیل نمی شود که در عدالت و احسن بودن نظام هستی تشکیک روا داریم و شبهه کنیم.

جالب این که خداوند مساله اراده و بر عهده گرفتن امانت الهی را به همه هستی عرضه کرد(احزاب، آیه 72) ولی انسان تنها موجودی است که این مسئولیت را به عهده گرفت. پس این که پس از سوء‌اختیار و افتادن در دوزخ فراق و جلال الهی بگوید: یا لیتنی کنت ترابا؛ ای کاش خاک بودم(نباء، آیه 40) این سخن باطل و ناحقی است؛‌چرا که خداوند هر چند به غیر اختیار انسان را آفریده، ولی او را مختار کرد تا مسیر کمالی را برود و گرفتار دوزخ نشود.

عبور راه کمال از دوزخ ابتلاء

هر چند که امتحان و آزمون های الهی سخت و عقاب و مجازات متخلفان و مخالفان سخت تر است، ولی باید گفت که در نظام احسن راهی بهتر این نبود وگرنه آن را انتخاب می کرد.

بر اساس یک قاعده عقلی خداوند هیچ حالت منتظره ای ندارد؛ یعنی اگر فعلی، دارای حسن و نیکویی باشد ، عقل حکم می کند که موجود شدن آن توسط خداوند واجب است؛ زیرا اگر خداوند آن را خلق نکند یا به خاطر جهل خداوند به حسن آن فعل است و یا اینکه خداوند جهل به شایستگی آن فعل ندارد، لکن توانایی خلق او را ندارد و یا اینکه توانایی هم دارد و لکن چون بخیل است آن را خلق نمی کند و هر سه این ها در مورد خداوند محال است.(نگاه کنید تفسیر آیت الله جوادی آملی،‌ذیل آیه 76 سوره قصص)

اکنون این پرسش عقلانی مطرح است: آیا خلقت موجودی که بتواند در کمالات از همه موجودات حتی فرشتگان بالاتر رود دارای حسن و نیکویی است یا نه؟ قطعا پاسخ به این پرسش مثبت است.

اما حال اگر بگویند حرکت در چنین مسیری نیازمند آزمون ها و موفقیت در آن هاست و اگر شکست بخورید می بایست لوازم فعل اختیاری خود را نیز بپذیرید؟ باز هم آیا این مسیر را برای آن کمالات بی نهایت می پذیرید؟ عقل حکم می کند که آن را بپذیرد؛ زیرا اگر شکست بخورد تلاشی است که ارزش آن را دارد.

بر همین اساس است که خداوند انسان را در این بستر و با این ویژگی می آفریند؛ چون خلقت این موجود نیک و شایسته است، اما خواه ناخواه به خاطر ویژگی شخصیتی این انسان و محیطی که بستر ساز کمال او است ریزش هایی هم پیدا می شود که آن هم بستگی به اراده خود انسان دارد که مسیر بهشت و سعادت را انتخاب کند و یا مسیر جهنم و شقاوت را؛ البته خداوند به خاطر لطف خود بر انسان ، قوای کمکی فراوانی مانند عقل و فطرت آماده کرده که به طور طبیعی حق شناس و حق گرا یعنی کمال شناس و کمال گرا است و یک کششی درونی به سوی خدا دارد و همچنین وجدان که باز دارنده از بسیاری خطا هاست. از سویی دیگر پیامبران(ع) و کتب آسمانی هدایت گر را فرستاد تا به عنوان راهنمای بیرونی و حجت ظاهری دستگیر انسان باشند. حال اگر کسی نخواهد از این کمک های الهی استفاده کند دیگر تقصیر و کوتاهی از خود اوست. پس این خلقت اگر اجباری باشد ولی دوزخ به سوء‌اختیار و انتخاب خود اوست و در نظام احسن و عادلانه این انتخاب اوست که وضعیت را تغییر داده است و هیچ بی عدالتی و ظلم نیست.(ال عمران، آیه 182 و ایات بسیار دیگر)

خلاصه اینکه پس نبايد اشكال كرد و گفت چرا خداى تعالى كافر یا جهنمی آفريده؟ او كافر نيافريده، او هر كه را آفريده غرض اولى و ذاتيش اين بوده كه به سعادت انسانيت نائل آيد، البته غرض و اراده ثانوى و عرضيش هم اين است كه در شرايط ديگرى از آن سعادت محروم شود، حال اگر عده‏اى به اختيار خود، خود را در تحت آن شرايط قرار دادند و از سعادت محروم شدند کوتاهی از خودش بوده است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا