اخلاقی - تربیتیعرفانمعارف قرآنی

پنج وادى خودسازى و سلوک (1)

5nnlexبی گمان خودسازی، کمالی سخت و دشوار است. در برخی از روایات بر این معنا تأکید شده که راه بهشت، راهی سخت و پر از سنگلاخ است درحالی که راه دوزخ، هموار و آراسته به زیبایی هاست. از آن جایی که انسان فعلیت بلاقوه و کمال محض نیست، چنان که قوه محض بلافعلیت نیز نمی باشد بلکه برخی از قوای وی به عنایت الهی فعلیت نخستین یافته و نیازمند اکمال و تکمیل است، لازم است که در مسیر شدن و فعلیت یابی تا هویت و شخصیت کامل یابی خود، اموری را به عنوان اسباب و عوامل خودسازی به جا آورد.

نویسنده در نوشتار زیر، با استفاده از آموزه های اسلامی و قرآنی نشان می دهد که انسان برای رسیدن به کمال و فعلیت یابی همه قوای انسانی، باید در پنج وادی به خودسازی و تهذیب نفس بپردازد. با هم نخستین بخش این مطلب را از نظر می گذرانیم.

خواسته های متضاد نفس انسانی
نفس انسانی، همان روحی است که در کالبد جسمانی قرار گرفته و مراحل کمالی خویش را از جماد تا حیوانی در یک حرکت جوهری پیموده است و در مقام انشاء آخری، ماهیت کلی انسانیت را به دست آورده است. این روح، که اکنون در صورت دیگری تجلی یافته به سبب محدودیت های چندی، دارای دو جنبه است که در تعبیر قرآنی از آن به «عندکم» و «عندالله» و در برخی از اصطلاحات روایی و عرفانی با توجه به برخی از آیات از آن به جنبه وجه الله (یا امری) و جنبه خلقی یاد می شود.
ماهیت کلی انسان در هر وجود خاصی، تا زمان شکل یابی نهایی، می توان گفت بی شکل و صورت است هر چند که از صورت قابلیت کاملی به نام صورت استوایی و اعتدالی برخوردار می باشد که به همین سبب خداوند در آیه 4 و 5 سوره تین بر خود آفرین فرستاده است؛ با این همه تا زمانی که شکل نهایی نیافته هر دم در حال صورت پذیری است. به این معناکه انسان متأثر از الهامات تقوایی درونی (فطری) و بیرونی و الهامات درونی (غرایز) و بیرونی (وسوسه های شیطانی و فجوری) حرکت خودسازی را انجام می دهد و هر دم صورتی نیک و یا زشت و سیرتی زیبا و یا بد می یابد.
به سخن دیگر، انسان ها تا زمانی که در دنیا به سر می برند، درحال خودسازی در مسیر کمال جمالی و صعودی یا جلالی و سقوطی هستند. بر این اساس، از نوعی بی شکلی برخوردار می باشند، هرچند که نوعی شکل کلی انسانی را در اختیار دارند که از جهات بسیاری در نقص است و نیازمند اکمال و تکمیل شدن با مجاهدت های توانفرسا می باشد. از این رو هماره در آیات قرآنی از مجاهدت و تلاش سخن به میان آمده که از جمله آن ها آیه 69 سوره عنکبوت است.
از آن جایی که نفس در حالت اعتدال و استوا آفریده شده این دو دسته از خواسته های متضاد، آن را به سوی خویش می کشد. با این همه به سبب آن که اصولا گرایش ها و تمایلاتی که از آنها به هواهای نفسانی یاد می شود و گرایش های مرتبط با غرایز و امور مادی و دنیوی است، از جاذبه های بیش تری برخوردار می باشد و نفس به طور طبیعی به سبب حضور در کالبد جسمانی و دنیا، تمایلات بیش تری از خود نسبت به آنها نشان می دهد. از این رو گفته اند راه هواهای نفسانی و دوزخ و سقوط، هموارتر و زمینه برای رشد و فعلیت یابی و بلکه فجور و تجاوزگری به حدود دیگر قوای معنوی در آن قوی تر است.
این درحالی است که گرایش به امور معنوی و غیردنیوی در نفس انسانی کم تر است زیرا دریافت و ارتباط یابی با این امور برای نفس دشوارتر و فهم آن سخت تر می باشد. از این رو کم تر گرایشی به امور معنوی و غیرمادی و دنیوی از خود نشان می دهد و راه را بر قوای معنوی می بندد و اجازه حرکت های شتاب آمیز و بلند به نفس در حوزه امور معنوی نمی دهد. این گونه است که راه آن سنگلاخ معرفی شده است.
از آن جایی که راه معنویت و کمال یابی قوای معنوی دشوار است و نیازمند آن می باشد که تمایلات دنیوی نفس که پیش تر بیدار شده و فعلیت یافته و حتی در برخی از موارد به کامل خود رسیده، مهار و مدیریت شود، خودسازی معنای دیگر می یابد.
به این معنا که نفس به طور طبیعی و در بستر مناسب دنیا و مادیات به سرعت قوای غریزی را رشد داده و به کمال می رساند و حتی خوی تجاوز و فجور در وی تقویت شده و خواهان دراختیار گرفتن مدیریت قوای دیگر نفس از جمله قوای معنوی و عقلانی برای بهره مندی بیش تر قوای نفسانی غریزی و مادی می شود.
در این جا لازم است که با ریاضت های خاص که به «خودسازی» معروف است و در کلام الهی از آن به «تقوا» یاد می شود، بر قوای نفسانی غریزی با گرایش های دنیوی لجام زده شود و اجازه فجور و تجاوز به آن داده نشود تا نتواند عقل را نیز برده و بنده خویش سازد و برای تمایلات دنیوی خود به کار گیرد.
پنج عرصه خودسازی
برای مدیریت و کنترل هواهای نفسانی و غرایز مادی نفس حداقل باید در پنج وادی، ریاضت و خودسازی را انجام داد و مدیریت نفس را به دست عقل سپرد. آن چه در ادامه می آید، معرفی و تشریح این پنج وادی خطرناک است که لازم است خودسازی در آن صورت گیرد تا انسان به کمال دست یابد.
شاعر شیرین سخن پارسی در این باره چنین سروده است:
صمت و جوع و سهر و عزلت و ذکر به دوام
ناتمامان جهان را کند این پنج تمام
1- وادی صمت و خاموشی
هر چند که در فارسی صمت به فتح صاد و سکون میم را برخی به سکوت معنا کرده اند ولی چنان که از ادله و شواهد بی شمار بر می آید میان این دو واژه، تفاوت های مهم و اساسی وجود دارد. از این رو حضرت امیرمومنان(ع) درعبارت کوتاه، با اشاره به این دو اصطلاح برای آن ها کاربردها و آثار خاص بیان می کند و می فرماید:الصمت حکمة والسکوت سلامة و الکتمان طرف من السعادة ؛ صمت و خاموشی، حکمت و فرزانگی است و سکوت، سلامت از گرفتاری و کتمان و راز داری، بخشی از سعادت است.
اصولاً در کاربردهای زبان عربی، به چیزهایی چون جامدات، اشیای صامت می گویند هر چند که به زر و سیم به سبب برخورد به هم و ایجاد سر و صدا ناطق گفته می شود. از این رو، صامت درمقابل ناطق قرار می گیرد تا بر امری پایدار و نوعی ذاتی دلالت کند.
صمت، نوعی از خاموشی پایدار است درحالی که سکوت خاموشی از سخن گفتن در زمانی خاص است. واژه سکوت برای آرامش های موقتی و گذرا نیز به کار می رود، مانند آن که گفته می شود: فلما سکت عنه الغضب؛ هنگامی که خشمش فرو نشست.
بنابر این نخستین تفاوت صمت وسکوت، در پایداری و ناپایداری آن دو است و دیگر آن که صمت اصولا ترک مطلق سخن گفتن است، در حالی که سکوت درجایی است که سخنی به میان آمده و پس از آن آرامش یافته و از گفتن باز ایستاده است.
در روایات است که سکوت انسان می بایست نسبت به امور بیهوده باشد ولی صمت امری است که حتی نسبت به امور غیر بیهوده نیز می بایست انجام شود. به این معنا که گاه سخن از کم گویی و سکوت است و گاه لازم است که شخص اصلا سخن نگوید و خاموشی دایمی برگزیند. این معناست که موجب شده تا مولوی گاه تخلص خموش و یا خاموشی را برخود گزیند.
استراتژی صمت که به معنی سکوت پایدار برای یک فرد مسلمان به حساب می آید اولا بدین جهت است که انسان درحالت سکوت، قدرت تفکر و تدبر بیشتری پیدا کرده و می تواند درصنع و آثار الهی در جهان هستی تعمق قویتری نموده و معرفت توحیدی خود را با سکون فکری، تعمیق بخشد ثانیاً این راهبرد اقتضا می کند که انسان از حرف های مباح غیر ضروری و یا لغو و بیهوده پرهیز نماید و چون همواره درحالت تفکر و تدبر بسرمی برد در اوضاع و شرایط ضروری و لازم که مواضع و صحبتهای حکیمانه ای را اقتضاء دارد، این فرد لب به سخن گشوده و آثار حکمت و علم و آگاهی را بر زبانش جاری می سازد. که این امر یکی از شاخصه های روایتی است که فرمود ه اند کسی که چهل روز خود را برای خدا خالص گرداند خدای متعال چشمه های حکمت را از قلبش بر زبانش جاری می کند.
امام رضا (ع) خاموشی و صمت را دری از درهای حکمت بر می شمارد که محبت را کسب می کند و انسان را به خیر رهنمون می سازد: الصمت باب من ابواب الحکمه. ان الصمت یکسب المحبه و هو دلیل علی الخیر.
امام حسن (ع) می فرماید: نعم العون الصمت فی مواطن کثیره و ان کنت فصیحا؛ هرچند سخنور و سخندانی، اما خاموشی در بسیاری از موارد بهترین یار و مددکارتوست.
امام صادق(ع) صمت و خاموشی را بهترین و برترین عبادت بر می شمارد (ما عبدالله بشی افضل من الصمت) و امام کاظم (ع) آن را نشانه تفکر می داند: دلیل التفکر الصمت.رسول خدا(ص) راه طرد و دور سازی شیطان از شخص و یاری جستن بر امر دین را صمت و خاموشی معرفی می کند و می فرماید: علیک بطول الصمت فانه مطرده الشیطان و عون لک علی امر دینک.
خاموشی، مانع سنگدلی
بنابر این هر کسی که می خواهد درهای حکمت و فرزانگی بر او باز شود و هر کاری را به تدبیر و هدفمندی انجام دهد و بر باطن امور وعواقب و پیامدهای آن آگاه شود می بایست راه صمت و خاموشی را برگزیند تا هم در امر دین خویش قوی شود و هم ابلیس و شیطان را از خود دور سازد؛ زیرا سخن گفتن حتی در امور مباح و مجاز موجب سنگدلی می شود و آدمی را دردام ابلیس می افکند چه برسد که شخص در امور باطل و بیهوده سخن گوید.
درحدیث قدسی از خداوند وارد شده که فرمود: یا ابن آدم اذا وجدت قساوه فی قلبک و سقما فی جسمک و نقیصه فی مالک و حزیمه فی رزقک فا علم انک تکلمت فیما لایعنیک؛ ای آدمیزاد! هرگاه دیدی در قلبت قساوت پدید آمده و سنگدل شده ای و یا به بیماری جسمی دچار گشته ای و یا مالت کاستی یافته و روزیت اندک شده بدان که درآن چه ارتباطی به تو نداشته سخن گفته ای.
درروایت قدسی دیگر؛ این معنا مورد تاکید قرار گرفته است. خداوند می فرماید: یا احمد! علیک بالصمت فان اعمر مجلس قلوب الصالحین الصامتین و ان اخرب مجلس قلوب المتکلمین بما لایعنیهم؛ ای احمد! بر تو باد که خاموشی پیشه کنی، زیرا آبادترین مکان ها، دل های مردمان صالح و خاموش است و ویرانه ترین آن ها دل های مردمی است که درآن چه مربوط به آنان نیست، سخن می گویند.
در ادامه این حدیث طولانی آمده که عبادتگزار واقعی هفت خصلت دارد که یکی از آن ها خاموشی است که وی را از گفتار بیهوده باز می دارد.
به نظر می رسد که پرهیز از گفتار بیهوده و یا سخن دراموری که ارتباطی با شخصی ندارد، مهم ترین ویژگی سکوت و خاموشی در شریعت اسلامی است و این گونه نیست که انسان هماره از سخن گفتن باز ایستد و همانند برخی از روش های غیر شرعی عمل کند.
اصولا یکی از مهم ترین، راه هایی دست یابی به قدرت های نفسانی در ریاضیت های هندی و سرخ پوستی، صمت و سکوت است. از این رو ماه ها در گوشه ای به سکوت و خاموشی می گذرانند.
در قرآن دو جا سخن از لزوم سکوت به میان آمده که هر دو بیانگر حکمتی است که پیش از این در احادیث، مورد اشاره قرارگرفت.
مورد نخست زمانی است که حضرت زکریا (ع) پس از استجابت دعایش نسبت به فرزند، خواهان نشانه ای از سوی خداوند می شود و فرمان الهی به او می رسد که نشانه و آیه تو آن است که سه شبانه روز کامل سخن نگویی و سکوت اختیار کنی، از این رو هنگامی که از محراب، عبادت خویش به سوی مردم بازگشت به ایشان اشاره کرد که بامدادان و شامگاهان خداوند را تسبیح کنند (سوره مریم آیات 01 و 11) زیرا بنی اسرائیل از این که وی فرزندی ندارد و امت، بی پیامبر می شوند از این مساله نگران بودند. (مریم آیه 5)
مورد دیگر زمانی است که حضرت مریم (س) عیسی (ع) را می زاید ومی هراسد که متهم به امری زشت شود. از این رو مامور به سکوت و خاموشی می شود. با این تفاوت که وی مامور می شود تا یک روز را به عنوان نذر خداوند رحمان، روزه سکوت بگیرد و با انسانی سخن نگوید. (مریم آیه 62)
در روایت آمده است: لولا تکثیر فی کلامکم و تمریج فی قلوبکم لرایتم ما اری و لسمعتم ما اسمع؛ اگر سخن گفتنهایتان بسیار و دل هایتان آشفته نبود همانا آن چه را می دیدم و آن چه را می شنوم می شنیدید. (المیزان ج 5 ص 072 و سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی ص 21)
بنابر این هر کسی که بخواهد از قرب نوافل که قرب به اسما و صفات الهی و رسیدن به مقام توحید افعالی است بهره مند شود و یا حتی در مقام قرب فرائض بنشیند و به توحید ذاتی و شهود ذات دست یابد (اصول کافی ج 2 ص 253 وبحارالانوار ج 27 ص 551) می بایست از راه سیر و سلوک عبادی و شرعی برود که بخشی از آن در سکوت و خاموشی از بیهودگی خلاصه می شود. این همان معنای اطاعت حقیقی است که موجب می شود تا انسان در مقام عبودیت ربوبی به با عبارت: «کن» هر چیزی را ایجاد کند. (بحارالانوار ج 93 ص 376 حدیث 16).
2- وادی جوع و گرسنگی
مدیریت و مهار شکم از دیگر وادی های سخت است که آدمی باید آن را مورد توجه قرار دهد، زیرا گرایش غریزه به خوردن و انباشتن انواع و اقسام خوراکی ها و نوشیدنی هاست. در روایات معتبر آمده است که شخص می بایست به گونه ای عمل کند که مصداق اهل جوع باشد. اهل جوع بودن به معنای روزه داری نیست. روزه داری مرتبه دیگر و عالی تر این مساله است.
اما جوع به معنای گرسنگی دادن نفس، شیوه ای است که حتی مرتاضان به شکل افراطی، آن را انجام می دهند ولی در فرهنگ اسلامی، گرسنگی دادن به نفس به گونه ای است که در روایتی بسیار زیبا و آموزنده و پر از درس از امیرمومنان (ع) تبیین و تشریح شده است. آن حضرت (ع) درباره مفهوم جوع در فرهنگ اسلامی و مدیریت شکم و تغذیه درست می فرماید: کل و انت تشتهی و امسک و انت تشتهی؛ هنگامی که اشتها داری بخور و هنگامی که هنوز کاملا سیر نشدی و اشتها داری دست از خوردن بردار. (مستدرک الوسایل ج 16 ص 221)
این شیوه شرعی که امیرمومنان (ع) آموزش می دهد، موجب می شود تا آدمی مهار نفس خویش را به دست گیرد. صاحب کتاب نشان از بی نشانها از قول عارف بزرگ آیت الله نخودکی اصفهانی می نویسد که در خبر آمده است: جو عوا بطونکم و عطشوا اکبادکم و البسوا جلباب الحزن لعلکم ترون الله فی قلوبکم لانه لیس عندالله شی ابغض من بطن ملآن؛ شکم های خود را گرسنه و جگرها را تشنه نگه دارید و لباس اندوه بر اندام جان خود بپوشانید که شاید خدا را در دل های خود بتوانید یافت؛ زیرا در نزد خدا چیزی منفورتر از شکم های پر نیست.
شعر معروف شاعر شیرین سخن شیراز که می گوید: اندرون از طعام خالی دار تا در آن نور معرفت بینی، حاوی بسیاری از نکات و حکمتهای مربوط به گرسنگی است که در کتابهای روایی مورد تاکید قرار گرفته است.
در روایت است که میان خدا و بنده اش پرده و حجابی تاریک تر و هراس انگیزتر از هوای نفس نیست و هیچ سلاحی بهتر از احساس فقر و بیچارگی بنده در برابر پروردگار و فروتنی و خشوع در برابرش و تحمل گرسنگی و تشنگی در روزها و شب زنده داری نیست. اگر بنده ای در اثر ریاضت نفس فی هلاک شود به مرگ شهیدان جان سپرده است؛ و اگر زنده ماند به خیر می رسد؛ زیرا خداوند فرموده است هر کسی در راه ما مجاهدت کند راه های (نه یک راه) خویش را به او می نمایانیم و خداوند با اوست؛ زیرا از نیکوکاران است. (عنکبوت آیه 69) (نگاه کنید مصباح الشریعه باب جهاد و ریاضت از امام صادق (ع))
از امیرمومنان (ع) روایت شده که فرمود: و ایم الله یمینا استثنی فیها مشیه الله تعالی لاروضن نفسی ریاضه تهش معها الی القرص اذا قدرت علیه مطعوما و تقنع بالملح مادوما؛ به خدا سوگند! اگر خدا خواهد چنان سختی و ریاضت به نفس خود تحمیل کنم که اگر از خوراک به گرده نانی و از خورشت به نمکی دست یابد، شادمان و قانع گردد. (نهج البلاغه نامه 45)
این گونه است که خود در وصف ریاضت های خویش در خطبه ای برای مردم می فرماید: بدانید که امام و پیشوای شما از دنیا به دو جامه کهنه و کم بها بسنده کرده و زحمت گرسنگی را به دو قرص نان جو فرو نشانده است. سالی می گذرد که خوراکی از گوشت را نمی چشد مگر به همان مقدار استحباب خوردن از گوشت قربانی… می شنوم یکی از شما می گفت:«اگر خوراک پسر ابی طالب این است؛ به ناچار ضعف و ناتوانی در مبارزه با هماوردان بر او چیره خواهد شد»، ولی به خدا سوگند که من در خبیر به قدرت بازو و به قوت خوراک بر نگرفتم بلکه نیروی ملکوتی و روحی که از نور پروردگار رخشان بود که مرا در این کار تایید کرد. (والله ما قلعت باب خبیر بقوه جسد انیه و لا بحرکه غذائیه و لکنی ایدت بقوه ملکیه و نفس بنور بارئها مضیئه )
پیامبر (ص) فرمود: اطول الناس جوعاً یوم القیامه اکثرهم شبعاً الدنیا- گرسنه ترین افراد در قیامت سیرترین آنها در دنیا هستند. باید دانست که جوع و گرسنگی در علم اخلاق اسلامی از فضیلت بزرگی برخوردار است و درباره آن سفارشات و سخنهای بسیار از ائمه و بزرگان اخلاق و عرفان گفته شده و ما به لحاظ رعایت اختصار به همین مقدار بسنده کردیم و علاقه مندان می توانند به کتابهای اخلاقی از جمله کتاب شریف جامع السعادات ج 2 ص 5 به بعد که پیرامون فضیلت گرسنگی و فوائد آن است مراجعه کنند. خلاصه سخن در این بخش آنکه گرسنگی و گرسنگی دادن به نفس در اسلام یک فضیلت و یک ارزش است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا