اجتماعیعرفانفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

از علم حصولي تا علم حضوري

samamosبررسي جايگاه علم رشدي در قرآن

علم ودانش، همه ارزش انسان است؛ زيرا آن چه موجب شد تا انسان مسجود فرشتگان قرارگيرد، علم و دانشي است كه خداوند به انسان آموخته است. البته بايد توجه داشت كه حضرت آدم (ع) از سوي خداوند داراي علومي خاص از جمله علم حضوري و شهودي بود؛ اما فرزندان او براي دست يابي به علوم، نيازمند پيمودن مراحلي هستند كه از آن به فرآيند عالم شدن تعبير مي شود؛ زيرا در فرزندان آدم اين ظرفيت هست تا با استفاده از ابزارهاي دروني و بيروني، عالم و دانشمند شوند و بتوانند مسيررشدي و كمالي خود را بپيمايند. از نظر قرآن تنها علم و دانشي ارزشمند است كه دانش رشدي باشد.

نويسنده دراين مطلب بر آن است تا ديدگاه قرآن را درباره ارزش و جايگاه علم رشدي بيان كرده و نقش آن را در شدن هاي كمالي انسان و جامعه در دنيا و آخرت تبيين كند كه از نظرتان مي گذرد.

تحصيل دانش رشدي، جهادكبير

هرچند كه كالبد انساني، از شكوه و زيبايي خاصي برخوردار است ولي تمام شرافت و ارزش انساني درعلم و دانشي است كه او را مسير خدايي شدن قرار مي دهد.

از اين رو خداوند پس از تعليم اسماء به حضرت آدم (ع) به فرشتگان فرمان مي دهد كه بر آدم سجده كنند و مظهريت او را در اولوهيت و ربوبيت بپذيرند. (بقره، آيات 30 و 31)

علم و دانش به دو شكل اصلي حضوري و حصولي نمود مي يابد. علم حصولي، دانش تصوري ذهني است و آنچه معلوم شخص مي باشد، تنها همين تصور ذهني از مفاهيم و كلمات و حقايق بيروني و خارجي است. اما علم حضوري، تحقق حقيقت درخود شخص است. هرعلم حضوري براي اينكه به ديگران انتقال يابد، لازم است تا به شكل علم حصولي ارايه شود و در قالب كلمات واشكال تبديل شود. همچنين علم حصولي تا به شكل علم حضوري در نيايد، علم حقيقي نيست بلكه تنها تصوري ذهني است كه تاثير و آثارچنداني ندارد. علم حصولي، به همان سادگي و آساني كه مي آيد به همان سادگي مي رود و فراموش مي شود، ولي علم حضوري چون شهود ذات انسان است بخشي از وجود شخص و سازه شخصيتي او مي شود و ديگر از ميان نمي رود.

علم، نقيض جهل و ناداني (ترتيب العين، ج 2، ص 1274، «علم») و به معناي دانش و آگاهي است. (لغت نامه، دهخدا، ج 10، ص 14159، «علم») برخي در تعريف اصطلاح علم گفته اند: حقيقت علم، كشف امر خارج از ذهن به واسطه صورت ذهني است (الميزان، علامه طباطبايي، ج 1، ص 50؛ ج 8، ص 53) كه از راه حس، عقل و تجربه، حاصل مي شود (همان، ج 8، ص 47-50) و در برابر آن علوم اعتباري است كه مابه ازاي خارجي ندارند، مانند اعتبار رياست براي فردي. (همان، ص 53) از تقسيمات علم، تقسيم آن به نظري و عملي است علم نظري، دانشي است كه به دنبال آن كمالي حاصل شود، مانند علم به موجودات، علم عملي، دانشي است كه با عمل كردن بر طبق آن، كمال، حاصل مي شود، مانند علم به عبادات. (مفردات الفاظ قرآن كريم، راغب اصفهاني، ص 580، «علم») علاوه بر علوم ياد شده كه اكتسابي است، برخي علوم از راه مكاشفه وبدون واسطه و با اشراق الهي براي برخي نفوس حاصل مي-شود كه از آن به «علم لدني» تعبير شده است. (التفسير الكبير، فخر رازي، ج 2، ص 187-191)

كشف و شهودي كه انسان از درد و رنج و غم و اندوه و يا آسايش و آرامش و شادي خود دارد، از علوم حضوري است. اين علم همانند علم انسان به وجود و هستي خود جزو ذات انسان است. اگر جهان براي آدمي به شكل علم حضوري درآيد، در حقيقت بخشي از وجود و ذات و شخصيت او شده است. در اين صورت است كه نوعي احاطه نسبت به معلوم يعني جهان بيروني خود خواهد داشت؛ زيرا در اين صورت بيرون و درون يكي است و اتحاد عالم و معلوم و علم همان اتحاد عقل و عاقل و معقول در اين جا تحقق مي يابد. علمي كه حضرت حق تعالي به حضرت آدم (ع) بخشيده بود، از نوع علم حضوري و شهودي بوده است.

هر انساني مي بايست در مسير كمال خواهي خود، علم حضوري و شهودي را كسب كند؛ زيرا اگر علم حضوري تحقق نيابد، انسان داراي هيچ چيزي نخواهد بود و شرافتي براي او نيست. از اين رو شرافت هر انساني به ميزان علم شهودي و حضوري است كه دارا مي شود يا مي باشد.

خداوند از انسان ها مي خواهد تا با بهره گيري از ابزارها و منابع شناختي، از علم حصولي بهره مند شوند و با عبوديت و بندگي آن را به علم حضوري تبديل كنند و يقين و كشف را تجربه نمايند، به گونه اي كه همه معلومات حصولي شان به شكل معلومات حضوري، مشهود و مكشوف آنها شود. (حجر، آيه 99)

هر كسي بتواند در مسير درك هستي و جهان، معلومات حصولي بيشتري را كسب كرده و آن را به علم حضوري تبديل كند، به كمال نزديكتر شده است. از اين رو حتي پيامبران بزرگ و اولوالعزم در تلاش بودند تا به علم حضوري كه از آن به علم لدني و علم رشدي تعبير مي شود، دست يابند. خداوند در آيات سوره كهف گزارش مي كند كه حضرت موسي(ع) در جست وجوي چنين علمي بود كه به نزد حضرت خضر(ع) مي رود و از او مي خواهد تا به وي علم شهودي را بياموزد. خضر به ايشان مي فرمايد كه دست يابي به چنين علمي از طريق معمولي، شدني نيست، بلكه مي بايست ظرفيتي در شخص به وجود آيد و انشراح و سعه صدري تحقق يابد تا جان بتواند به شهود باطن و ملوك دست يابد. (كهف، آيات 65 و 66؛ انعام، آيه 75)

خداوند دست يابي به دانش رشدي را جهاد كبير مي داند؛ بويژه اگر اين دانش افزون بر خودسازي براي جامعه سازي و تمدن سازي مورد استفاده قرار گيرد؛ زيرا كسي كه به دانش رشدي در هر مرتبه و درجه دست يابد، اين امكان را مي يابد تا ضمن روشن كردن حقايق و راه كمال، شبهات و مشكلات و مسايل خود و جامعه را بدان حل كرده و با ارايه راهكارهاي برون رفت از مشكلات و معضلات فردي و اجتماعي، انسان ها و جوامع را به سوي كمال هدايت كند. (فرقان، آيه 52)

تسلط بر جهان با علم

چنان كه گفته شد شرافت انسان بلكه مسجود واقع شدن آدم به سبب علم او به اسماء و صفات الهي بوده است كه خداوند در ذات آدم(ع) به وديعت نهاد و آدم با انباء و خبردادني از آن به فرشتگان، توانست ايشان را به سجده خود وادارد و بر آنان تسلط يابد. بنابراين آنچه موجب مي شود كه انسان بر جهان هستي مسلط شود، دارائي علمي اوست. هرچه دانش انسان به جهان بيشتر و كاملتر و از نظر كيفيت از حصولي به حضوري نزديك تر باشد، تسلط او بر جهان بيشتر خواهد بود.

باتوجه به جايگاه ويژه علم ازنظر قرآن جهت تسلط بر جهان، خداوند از انسان ها مي خواهد تا با تفكر در جهان، حقيقت را بيابند و با تعقل كردن، مسير درست را بپيمايند و در هنگام انتخاب مسيرها و راه ها آن راهي را انتخاب كنند كه ختام آن مسك باشد. از اين رو تفكر و تعقل و تدبر به عنوان فرآيندي در انسان شدن بارها مورد تأكيد قرار مي گيرد؛ زيرا انساني كه در جهان با ابزارها و منابع شناختي الهي تفكر مي كند و در آن مي انديشد، اين امكان را مي يابد كه حقيقت را در پس همه ظواهر بيابد و با انتخابي درست، خود را عقال زده و با انديشه در پايان كار يعني تدبر، گام هاي درست تحول ها و شدن هاي كمالي را بردارد.

همه آنچه در چارچوب علم و عقل معنا مي يابد، اموري است كه تسلط انسان بر خود و جهان را معنا مي بخشد. انسان با درنگ و تفكر در موجودات هستي مي تواند نسبت به آنها شناخت درست و واقعي پيدا كند و آن گاه بتواند آنها را براي رسيدن به اهداف رشدي خود به كار گيرد و ضمن رساندن آن چيزها و امور به كمال بايسته و شايسته خودشان، از آنان براي خدايي شدن خود استفاده كند.

آيات بسياري در قرآن بر اين نكته تأكيد دارد كه انسان تنها با تفكر و تعقل و تدبر در موجودات هستي كه از آن به آيات تكويني خداوندي تعبير مي شود، مي تواند به دانش و علمي برسد كه او را براي ساختن خود و جهاني بهتر و برتر آماده مي كند. (بقره، آيه230؛ انعام، آيات97 و 105 و آيات ديگر)

ازنظر قرآن دانش نسبت به موجودات هستي اين امكان را به انسان مي دهد كه حقيقت خود، جهان و فلسفه وجودي خود و جهان را بشناسد و بتواند با بهره گيري از آن دانش رشدي بر جهان تسلط يافته و رفاه و آسايش و آرامش را براي خود در دنيا و آخرت رقم زند. (انعام، آيه91؛ كهف، آيه66؛ اعراف، آيه188، اسراء، آيه107؛ حج، آيه54)

علم، منشأ قدرت انسان است. بنابراين، هرچه انسان نسبت به موجودات از علم و دانش كاملتر و بهتري برخوردار باشد، تسلط و قدرت او نسبت به آن موجودات افزايش مي يابد. (بقره، آيه247؛ نمل، آيه40)

خداوند گزارش مي كند كه چگونه مي توان با علم و دانش چيزها را شناخت و بر آنها تسلط يافت و از قدرت آنها براي افزايش كيفي زندگي و آسايش و آرامش بهره برد. دانش انسان از راه تفكر در موجودات و رفتار آنان افزايش مي يابد و هرچه اين دانش افزايش يابد، به همان اندازه توانايي او براي تسلط بر جهان نيز افزايش مي يابد و انسان در يك فضاي بهتر و مناسبتري مي تواند به زندگي و عبوديت ادامه دهد. بهره گيري از دانش كلاغ براي چگونگي دفن مردگان (مائده، آيه31) يا توجه يابي به خلقت شتر و استقامت و محافظت از جان خود در برابر گرسنگي و تشنگي و مانند آن تنها نمونه هايي است كه خداوند در آيات قرآني به عنوان نمونه ذكر مي كند.

خداوند به انسان ها يادآور مي شود كه همه آسمان و زمين از خورشيد و ماه و ستارگان تا كوه ها و درياها و مانند آن تحت تسخير و تسلط انسان است و انسان با تفكر و تعقل و تدبر مي تواند آنها را بشناسد و از آنها براي افزايش عمر و بهبودي وضعيت زيستي خود بهره گيرد. (اعراف، آيه54؛ نحل، آيات 12و 79)

ابزارهاي حسي از چشم و گوش و زبان و قلب اين امكان را به بشر مي دهد تا در موجودات تفكر و تعقل و تدبر نمايد و از رفتارهاي آنان درس زندگي بياموزد و وضعيت زيستي خود را بهبود بخشد. (مائده، آيه31) چگونگي تسلط بر آب هاي خروشان و بادها و توفان ها و زلزله ها و به كارگيري آنها در راستاي بهبود زندگي بشر و جوامع انساني، امري است كه بارها در قرآن بدان توجه داده شده است.

انسان با كشتي سازي توانست از آب براي حمل ونقل استفاده كند و با سدسازي از سيل هاي ويرانگر براي آباداني بيشتر زمين هاي باير و خشك بهره برد. تأمل در ديگر موجودات هستي از خورشيد و مانند آن مي تواند فرصت هاي تازه اي به بشر بدهد تا زندگي همراه با آسايش و آرامش بهتري را تجربه كند؛ چنان كه با صفحاتي گرماي خورشيد را به انرژي مورد نياز خود تبديل مي كند و در توسعه سبز و مناسب با محيط زيست از آن بهره مي گيرد. انسان مي بايست با تفكر و تعقل و تدبر بتواند راه هاي تسلط و تسخير خود بر خورشيد و ماه و ديگر ستارگان را نيز به دست آورد و از آن ها براي رشد كمالي خود استفاده نمايد.

جهاد علمي در دو شكل، مقابله با آثار مخرب آيات تكويني و تبديل تهديدها به فرصت ها، از جمله خواسته هاي خداوندي است كه در قرآن به آن توجه داده شده و از آن به «جهاد كبير» تعبير شده است. البته بايد توجه داشت كه از نظر قرآن زماني اين تلاش ها به عنوان جهاد علمي و جهادكبير خوانده مي شود كه همه اين مجاهدت ها در راستاي اهداف اصلي آفرينش يعني كمال انسان و جهان به كار گرفته شود و انسان ها بتوانند از اين طريق مظهر خداوندگاري و پروردگاري شوند و از سوي ديگر بتوانند در نقش خلافت الهي، خود و جهان را به كمال برسانند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا