وب نوشت

پازل

بدون مقدمه گفت: تاکنون پازل چیدی؟ گفتم: پازل دیگر چیست؟ گفت همین بازی جور چین که بچه ها بازی می کنند . گفتم: دیدم ولی بازی نکردم.

همین مهدی رضا چند جورش را دارد و بازی می کند. البته اول که می خواهد درستش کند خیلی برایش سخت است. مدتی طول می کشد تا هم قطعات را کنار هم بچیند و تصویرش را درست کند. ولی وقتی یکی و دوبار این قطعات بی ریخت و بی معنا را کنار هم چید ، دیگر آن چنان سریع می چیند که حوصله اش سر می رود و آن را کنار می اندازد و تا مدتها سراغش نمی رود . این بازی مثل این که یک نقشه کامل هم دارد که اگر آن را کنارش بگذارد خیلی سریع تر پازل را تکمیل می کند و تصویر مورد نظرش را به دست می آورد .

گفت : درست است. همان را می گویم . دیدی که این قطعات چه قدر بی ریخت و شمایل هستند و خیلی قاطی و پاتی برش خورده اند . کاملا بی مفهومی و بی معنایی از سر و صورتشان می بارد . اما وقتی همین قطعات بی معنا درکنار هم قرار گرفتند و به درستی و با نظم و ترتیب کنار هم چیده شدند چه قدر معنا و مفهوم می یابند.
گفتم: آره بعضی از تصاویرش زیبا و شاهکار هنری است . این بازی ها برای افزایش هوش و دقت بچه ها خیلی مفید و سازنده است . هم آنها را سرگرم می کند و هم یک ورزش فکری است. وقتی بچه ها با هم مسابقه می دهند تا هر که زودتر جور چنیش را تکمیل کند چه قدر بر سر ذوق و شوق می آیند. تمام هوش و حواسشان روی بازی جمع می شود. نه دیگر کسی را اذیت می کنند و نه بیهوده بهانه می گیرند .
گفت: اری . پس این بازی را برای بچه ها مفید و سازنده می بیینی ؟
گفتم : خوب نگفتی هدفت از بیان این مساله چیست؟
گفت: این را گفتم تا برویم سر اصل مطلب. بعضی از وقت ها اشکال هایی که تو درباره اسلام و قرآن می کنی مثل همین بازی می مامند.
گفتم: یعنی چه؟
گفت: گاهی اشکال می کنی که چرا پسرها از دختر ها بیشتر ارث می برند ؟ چرا حقوق زنان نادیده گرفته شد است؟ چرا در اسلام قصاص و حدود است؟ چرا در اسلام برده داری است؟چرا مردها باید اختیار طلاق را در دست داشته باشند؟ و هزاران چرا دیگر…
این چراها از آن جایی پیش می آید که تو می روی یک قطعه از پازل را بر می داری و وقتی بهش نگاه می کنی می بینی نه تنها بی معناست بلکه خیلی بد شکل و بد قواره هم است. حق هم داری . وقتی می ببنی این گونه است هزار تا اما و اگر دیگر نیز پیش می آید و اصلا در این که این مسایل را خدا در قرآن گفته است شک و تردید می کنی و می گویی نکند که بی خودی به خدا بسته اند و یا خدای ناکرده این ها همه اش دروغ است و افترا. ولی اگر می توانستی یک نقشه دقیق مثل نقشه کامل شده بازی جورچین پیدا کنی بی تردید خیلی از این پرسش ها مطرح نمی شد و این قدر اما و اگر نمی کردی و می دیدی که می توان با آن قطعات ناهنجار و ناجور و بدشکل و بدقواره یک تصویر زیبا درست کنی. این کار را ایزوتسو استاد اسلام شناس ژاپنی در بخشی از کارهایش آغاز کرده بود و می خواست در یک شبکه مسایل اسلام را تحلیل کند ولی عمر ش کفاف نداد.
مشکل خیلی ها این است که نه تنها این مسایل و احکام آن را در یک شبکه نمی بینند بلکه می خواهند هر یک را جدا جدا ببینند و تفسیر کنند و یک تفسیر کامل و بی عیب و نقص هم ارایه دهند. این تصاویر قطعه قطعه شده که از تصاویر آن نقاش اروپایی پیکاسو هم نامفهوم تر است.(البته از نظر من غیر نقاش که از این هنر چیزی سر در نمی آورم)
حال اگر بپذیریم که خدا حکیم است و این که این خدای حکیم این احکام را فرستاده است و این که گوینده و آوردنده اش هم معصوم در گرفتن و گفتن بوده است، اولین چیزی که ثابت می شود این است که می تواند کبرای یک قضیه قرار گیرد، مثل احکام یقینی و قطعی فیزیکدان درباره نور که کبرای یک قضیه قرار می گیرد و بر پایه آن مثلا فیزیکدان می گوید با توجه به این که سرعت نور این اندازه در ثانیه است، پس باید آن نوری که از دور دست می آید، در این مقدار از زمان آمده باشد؛ پس فاصله ما از منبع نور این اندازه است. یک محقق اسلام شناس نیز همین گونه عمل می کند و این احکام را کبرای قضایای خودش قرار می دهد.
دیگر این که وقتی در یک شبکه تحلیلی مثلا قطعه «ارث بیشتر پسر از دختر» را می بینیم و در می یابیم که پسرها باید زندگی خود و خانواده شان را اداره کنند و نفقه بر گردن آن هاست و این که این ارث برای خود دخترها به عنوان یک اندوخته و ثروت باقی می ماند و هیچ چیزی هم بر گردن و دوششان نیست، و یا این که بر شوهرش است تا جهیزیه تهیه کند و به خانه مشترک آورد( برخلاف سنت ایرانی که جهیزیه بر گردن دختر و والدین وی افتاده است) و هم چنین چندین و چندین قطعه دیگر این پازل را کنار هم می گذاریم می بینیم که این قطعات تا چه اندازه با هم هماهنگ هستند و چه تصویر زیبایی را می سازند.
اگر نقشه بازی را نداریم باید تلاش کنیم ( همان ورزش فکری و هوش آزمایی ) تا این قطعات را با عقل و درایت و هوش و زکاوتمان در کنار هم چنان بچینیم تا تصویر واقعی خود را آن چنان که هست، نشان دهد . وقتی چنین کردیم و مثل ایزوتسو تلاش کردیم تا در یک شبکه این قطعات را ببنیم آن گاه است که همه چیز معنا و مفهوم درست خودش را می یابد و اسلام و احکامش چنان که هست خود را نشان می دهند .
وقتی این را گفت دیدم بی چاره پر هم بیراه نمی گوید. نظر شما چیست؟

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا