اجتماعیاخلاقی - تربیتیروان شناسیفلسفیمعارف قرآنیمقالات

مهارت تفکر در سبک زندگی اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

مهارت، توانایی علمی و عملی در امور زندگی است. در حقیقت، مهارت اجتماع دانایی و توانایی برای انجام کاری یا چیزی است. بنابراین تنها شناخت نظری و دانش و دانایی صرف نمی تواند مفید باشد، بلکه باید در کنار آن توانایی عملی نیز با ممارست و تکرار فراهم آید. بسیاری از کارهایی که در زندگی انجام می گیرد از مقوله مهارتی است. از این روست که در آموزه های قرآنی بر واژه ابتلاء بسیار تاکید شده است؛ زیرا ابتلائات، مهارت هایی را برای حل مساله و برونرفت علمی و عملی به آدمی می دهد. نویسنده در این مطلب بر آن است تا مهارت تفکر در سبک زندگی اسلامی بر اساس آموزه های قرآنی را تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

چیستی مهارت تفکر

گاه دانش و دانستن چیزی به تنهایی تاثیری مثبت در روند زندگی آدمی به جا نمی گذارد. به عنوان نمونه دانستن قواعد یک زبان موجب نمی شود تا شما بتوانید به آن زبان سخن بگویید و تفهیم و تفاهم شکل گیرد؛ بلکه لازم است تا در کنار این دانش، توانایی سخن گفتن بر اساس قواعد زبان نیز کسب شود. از این ترکیب دانایی و توانایی به مهارت یاد می شود.

تفکر، تفكّر، برگرفته از مادّه «فكر»، نوعى سير و مرور بر معلومات حاضر در نزد انسان، جهت دست یابی به مجهول است.(الميزان، ج‌2، ص‌248)

در حقیقت انسان با استفاده از معلوم بر آن می شود تا مجهولی را کشف کرده و نسبت به آن شناخت یابد. پس می توان گفت تفکر حرکت از سوی معلوم به سوی مجهول برای کشف و شناخت آن است. پس مراد از دست یابی به مجهول، دست یافتن با حفظ مجهولیت آن نیست، بلکه مراد کشف مجهول و شناخت آن و تبدیل به یک معلوم دیگر است، وگرنه با حفظ عنوان و صبغه مجهول بودن هیچ اتفاقی انجام نگرفته است، بلکه با تبدیل مجهول به معلوم است که بر دانش شخص افزوده می شود و چیزی در این حرکت و سیر اتفاق افتاده است.

پس می توان گفت: تفکر، فرآیندی است که برآیند آن، فکر و اندیشه است؛ و این فکر و اندیشه، چراغی روشن در دل و جان آدمی است؛ زیرا با هر تفکری مجهولی به معلوم تبدیل می شود و علم و دانش شخص افزایش کمی و کیفی می یابد. به این معنا که همه شمار معلومات وی با تفکر افزایش می یابد و هم کیفیت و چگونگی آن دانش و معلومات در شخص تحول معنایی و مفهوم می یابد و ژرفا و عمق بیش تر پیدا می کند.

بنابراین، باید گفت متفکر هر معلومی را به عنوان سکوی پرش و بنیاد حرکت خود قرار داده و با استفاده از روشنی معلوم، تلاش می کند تا مجهولی را حل کند و سپس با معلوم شدن آن مجهول، گام بعدی را برای شناخت مجهولی دیگر بر می دارد. بر این اساس، تفکر زمانی رخ می دهد که این فرآیند استمرار داشته باشد و متفکر کسی است که هماره با بهره گیری از مجموعه معلومات خود مجهولات دیگری را بشناسد و تبدیل به معلومات کند.

پس وقتی از مهارت تفکر، سخن گفته می شود دانایی و توانایی است که انسان در زندگی خود هماره و همیشه در قالب حرکت از معلوم برای کشف مجهول و شناخت آن انجام می دهد. این هنری است که یک متفکر انجام می دهد و با آن افزون بر افزایش کمی و کیفی معلومات خود، مجهولات و مشکلات و معضلاتی که به سبب جهل و عدم شناخت با آن مواجه است، حل و فصل کرده و راه برونرفت از آن ها را به دست می آورد.

البته واژگان دیگری نیز نزدیک به این معنا و مهفوم در ادبیات و فرهنگ قرآنی و اسلامی به کار می رود که بسیار با اهمیت است. از جمله این واژگان می توان به «تعقل» اشاره کرد. تعقل به معنای به کار گیری عقل یعنی چراغ فطرت الهی است که انسان می تواند با استفاده از آن سفاهت و بی خردی را از خود دور کند و رفتاری مبتنی بر اصول حاکم بر هستی و سنت ها و قوانین حاکم الهی بر جان و جامعه و جهان انجام دهد.

در حقیقت انسان، در تفکر از قوه عاقله استفاده می کند. به سخن دیگر، تفکر به معنای بهره گیری از قوه عقل برای کشف مجهول با استفاده از معلوم است.

از نظر قرآن، عقل، قوه ای است در ذات آدمی که با ممارست در قالب تفکر و تعقل به فعلیت می رسد و انسان را با قوانین حاکم بر هستی و چگونگی تعامل با آن آشنا می کند. از همین روست که امام صادق(ع) در تعریف عقل می فرماید: : العَقلُ ما عُبِدَ بِهِ الرَّحمانُ‌ وَ اکتُسِبَ بِهِ الجِنان؛ عقل آن چیزی است که بدان خداوند رحمان عبادت و پرستش می شود و بهشت و جنات الهی بدان به دست می آید. (اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۱۱) پیامبر(ص) می فرماید: يا عَلىُّ اَلعَقلَ مَا اكتُسِبَت بِهِ الجَنَّةُ وَطُلِبَ بِهِ رِضَى الرَّحمنِ؛ يا على عقل چيزى است كه با آن بهشت و خشنودى خداوند رحمان به دست مى آيد.(من لایحضره الفقیه،ج4،ص369)

بر این اساس باید گفت، تفکر به یک معنا همان تعقل است و به یک معنا تفکر غیر از تعقل است؛ زیرا تفکر، کشف مجهولات با استفاده از معلومات با استفاده از ابزار اساسی عقل و قوه عاقله است.

به سخن دیگر، تفکر با استفاده از نظر و دقت در آیات تکوینی و اسباب مادی و ظاهری با بهره گیری قوه عاقله و تعقل انجام می شود ، و از همین رو، خداوند می فرماید که در آیات آفاقی و انفسی تفکر کنید و کشف مجهول نمایید.(آل عمران، آیه 191؛ اعراف، آیه 176؛ یونس، آیه 24؛ رعد، آیه 3؛ و آیات بسیار دیگر) پس اگر در تفکر از قوه عاقله استفاده نشود و تعقلی در میان نباشد، تفکری نیز نخواهد بود و فکر و اندیشه ای نیز سامان نمی یابد. پس در تفکر انسان با بهره گیری از قوه عقل و معلوم یا معلوماتی ، کشف مجهول می کند.

گفتنی است که از نظر آموزه های قرآنی، تفکر واقعی زمانی اتفاق می افتد که از این کشف مجهولات انسان به غایات و اهداف آیات الهی برسد و دریابد که هر چیزی دارای غایات و اهداف است که به سمت آن حرکت می کند. پس در تفکر و تعقل واقعی و حقیقی ، افزون بر کشف معلوم ، هدف از تفکر و تعقل آن است تا اهداف و غایات هستی در نظر گرفته شود و انسان با ژرف نگری، اموری را به دست آورد و یا با توجه به نیازهای زندگی انجام دهد که او را به غایات هستی نزدیک می سازد. از این روست که در آموزه های قرآنی، هماره به برآیند تفکر و تعقل توجه داده شده و براساس آن برآیندهای مهم ، نام هایی در نظر گرفته شده است. به عنوان نمونه اگر کسی تعقل کند و با تعقل خود به این نتیجه برسد که محدودیتی ایجاد نماید تا مانع نفوذ کسی شود و مرزهای خود را از دیگر جدا نماید، چنین تعقلی را «حجر» و صاحب آن را «ذی حجر» می گویند.(فجر، آیه 5) و یا اگر کسی به عمق و باطن و ملکوتی چیزی با تعقل برسد و فراتر از ظواهر امر حقیقت بر او مکشوف شود، چنین تعقل و صاحب چنین تعقلی به عنوان اولوا الالباب که به لُبّ و مغز مطلب رسیده معرفی می شود.(بقره، آیات 179 و 197 و آیات دیگر)

گفتنی است که در قرآن، گاه از قوه عاقله به عنوان «قلب و افئده» یاد می شود. (انعام، آیه 25؛ اعراف، آیه 179؛ اسراء، آیه 46؛ کهف، آیه 57؛ حج، آیه 46؛ محمد، آیه 24؛ ق، آیه 37؛ حشر، آیه 14) بنابراین وقتی از عقل و قوه عاقله سخن به میان می آید در اصطلاح قرآنی از آن به قلب نیز یاد می شود؛ در حقیقت از نظر قرآن ابزار مهم تفکر همان قلب است. اگر قلب به کار گرفته شود و در قالب تعقل مورد استفاده قرار گیرد، آن گاه است که آن قلب و عقل ارزش می یابد وگرنه عقلی مرده و دلی دفینیه و دسیسه شده است.(شمس، آیات 7 تا 10؛ بقره، آیه 7 و آیات دیگر)

هم چنین در قرآن واژه دیگری چون تذکر به کار رفته است که ارتباط نزدیک و تنگاتنگی با تفکر دارد؛ البته فرق بين تفكّر و تذكّر اين است كه تفكّر، شناخت چیزی است، هرچند هيچ‌گونه اطّلاعى از آن نداشته باشيم؛ ولى تذكّر در موردى است كه انسان از پيش با آن موضوع آشنا باشد.(مجمع‌البيان، ج‌5‌-‌6‌، ص‌236)

از نظر قرآن انسانی که در هستی و آیات آفاق و انفس با استفاده از ابزار قلب و عقل تفکر می کند، گاه مستقیم مجهولی با استفاده از معلوم و معلومات حل می شود و کشف جدیدی برای او اتفاق می افتد یا آن که کشف پیشین که به هر دلیلی از یاد رفته و در غفلت و فراموشی و نسیان از آن بوده، دوباره آشکار شده و به خاطر می آید و زمینه ساز تاثیرگذاری برای آن متذکر فراهم می آید.

به هر حال، هر چند تفاوت هایی جزیی و دقیق و لطیفی میان تفکر و تذکر و تعقل وجود دارد، ولی همه آن ها در کلیت به امر توجه دارند که نزدیک به مفهوم اصطلاحی تفکر و تعقل در قرآن است. بنابراین می توان افزون بر واژه تفکر در قرآن برای فهم مفهوم تفکر از واژگان و مشتقات چون «حجر»، «دبّر»، «رأى»، «عقل»، «فكر»، «نظر» و هر آنچه مفيد معناى تفكّر است، بهره برد. پس وقتی ما در این جا از مهارت تفکر سخن می گویم، شامل مهارت تعقل و تدبر و نظر و رای نیز می شود.

به هر حال، از نظر قرآن، مهارت تفکر، مهارتی است که به انسان کمک می کند تا حقایق هستی را با استفاده از معلوم یا معلوماتی با بهره گیری از قوه عاقله و تعقل کشف کرده و بر میزان و کیفیت معلومات و دانش خویش بیافزاید و راه های برونرفت از مشکلات و معضلات را به دست آورد.

آثار و کارکردهای تفکر و تعقل

از نظر قرآن تفکر و تعقل بسیار با اهمیت است؛ زیرا هم موجب کشف مجهولات و هم موجب تذکر نسبت به مغفولات و منسیات می شود. انسانی که تفکر و تعقل می کند، حقایق جدیدی برایش روشن و آشکار می شود و بسیاری از اموری که در مقام غیب از جهان اوست به مقام شهود و کشف می رسد و به طور طبیعی این معلومات و مکشوفات تاثیری در افکار و رفتار آدمی به جا می گذارد و او را متحول می سازد. از این روست که خداوند بر تفکر و تعقل بسیار تاکید داشته و مردمان را بدان تشویق و ترغیب می کند(انفال، ایه 22) و حتی کسانی که دست از تفکر و تعقل بر می دارند و از آن اعراض می کنند، توبیخ و سرزنش می کند. (یوسف، آیه 105؛ انعام ، آیات 5 و 6)

امام حسن عسکری (ع) درباره اهمیت و ارزش تفکر می فرماید: لَیسَتِ العِبادَةُ کَثرَةَ الصیّامِ وَ الصَّلوةِ وَ انَّما العِبادَةُ کَثرَةُ التَّفَکُّر فی أمر اللهِ؛ عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه (حقیقت) عبادت، زیاد در کار خدا اندیشیدن است.(تحف العقول، ص442)

پیامبر(ص) می فرماید: اَوصانى رَبّى بِسَبعٍ: اَوصانى بِالاِخلاصِ فِى السِّرِّ وَ الْعَلانيَةِ وَ اَن اَعْفُوَ عَمَّن ظَلَمَنى و اُعْطىَ مَن حَرَمَنى و اَصِلَ مَنْ قَطَعَنى و اَن يَكونَ صَمْتى فِكْرا وَ نَظَرى عِبَرا؛ پروردگارم هفت چيز را به من سفارش فرمود: اخلاص در نهان و آشكار، گذشت از كسى كه به من ظلم نموده، بخشش به كسى كه مرا محروم كرده، رابطه با كسى كه با من قطع رابطه كرده، و سكوتم همراه با تفكّر و نگاهم براى عبرت باشد. (كنزالفوائد،ج2،ص11)

امام صادق(ع) نیز می فرماید: اَفضَلُ العِبادةُ اِدمانُ التَّفکُّرفی اللهِ و فی قُدرَتهِ؛ برترین عبادت مداومت نمودن بر تفکر درباره خداوند و قدرت اوست.(الکافی،ج2،ص55)

و هم چنین فرموده است: فِکرَةُ ساعَةٍ خَیرٌ مِن عِبادَةِ اَلفِ سَنَةٍ؛ یک ساعت اندیشیدن در خیر و صلاح از هزار سال عبادت بهتر است.(مصباح الشریعه،ص114)

فکر و تفکر آیینه ای صاف است که جمال و جلال و کمال الهی را نشان می دهد. امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: العِلمُ وَراثَهٌ کَریمَهٌ ، وَ الادابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَهٌ ، وَ الفِکرُ مِرآهٌ صافِیَهٌ؛ علم میراث گرانبهائی است و ادب لباس فاخر و زینتی است و فکر آئینه ای است صاف. ( نهج البلاغه،ص469)

در آیات قرآنی کارکردها و آثاری برای مهارت تفکر بیان شده که عبارتند از:

  1. معیار کرامت آدمی: تعقّل و انديشیدن، از معيارهاى ارزش و كرامت آدمى در پيشگاه خداوند است.(انفال، آیه 22؛ فرقان، آیه 44)
  2. خداشناسی: تفكر و انديشه، راهى براى خداشناسى است.(بقره، آیات 73 و 164؛ یونس، آیه 24؛ رعد، آیه 3 و آیات دیگر)
  3. ایمان: تفکر و تعقل در آیات هستی بستری برای رسیدن انسان به ایمان واقعی نسبت به خدا و آخرت می شود.(آل عمران، آیات 191 تا 194)
  4. پذیرش قرآن: تفکر و تعقل در آیات قرآنی زمينه‌ساز پذيرش قرآن است.(نساء، آیه 82؛ اعراف، آیه 185؛ انبیاء، آیه 10؛ مومنون، آیه 68؛ محمد، آیه 24)
  5. هدفمندی آفرینش: تفكّر در خلقت آسمانها و زمين، درپى‌دارنده اقرار به حقانيّت و هدفدارى آفرينش است.(آل عمران، آیه 191؛ روم، آیه 8)
  6. ادب و اخلاق: از نظر آموزه های قرآنی، مراعات ادب و اخلاق در رفتار اجتماعی برآیند و نتیجه تعقل و تفکر است.(حجرات، آیه 4) امیرمومنان (ع) نیز می فرماید: أَعقَلُ النّاسِ أَبعَدُهُم عَن كُلِّ دَنيَّةٍ؛ عاقل ترين مردم كسى است كه از همه پَستى ها دورتر باشد. (تصنیف غررالحکم و دررالکلم،ص197)
  7. آخرت طلبی: توجّه به آخرت و مفتون نشدن به دنيا ، مقتضاى خرد و انديشه است.(انعام، آیه 32؛ اعراف، آیه 169؛ یوسف، آیه 109) امام علی(ع) نیز می فرماید: رَدعُ النَّفسِ عَن زَخارِفِ الدُّنيا ثَمَرَةُ العَقلِ؛ دورى از تجمّلات دنيا ميوه عقل است.(تصنیف غررالحکم و دررالکلم،ص241) و نیز می فرماید: أَفضَلُ النّاسِ عَقلاً أَحسَنُهُم تَقديرا لِمَعاشِهِ وَ أَشَدُّهُمُ اهتِماما بِإِصلاحِ مَعادِهِ؛ عاقل ترين مردم كسى است كه در امور زندگيش بهتر برنامه ريزى كند و در اصلاح آخرتش بيشتر همّت نمايد.(تصنیف غررالحکم و دررالکلم،ص52)
  8. درک حقانیت دین: تفكّر و تعقّل، عامل درك حقّانيت دين اسلام است.(یونس، آیه 42؛ نحل، آیه 44)
  9. بهره مندی از زندگی و مواهب الهی: تعقل و تفکر در آیات تکوینی الهی موجب بهره مندی آدمی از مواهب الهی در زندگی می شود.(بقره، آیه 164؛ آل عمران، آیه 118؛ یونس، آیه 24؛ رعد، آیه 3)
  10. دشمن شناسی: تعقّل و انديشه، ابزار شناسايى دشمن و زمينه پرهيز از آنان است.(آل عمران، آیه 118)
  11. رهایی از وسوسه های شیطانی: تعقّل و خردورزى، راه رهايى از وسوسه‌ها و دامهاى شيطان است.(یس، آیات 60 تا 62)
  12. عبرت گیری: تفكّر، عامل عبرت گرفتن از فرجام زندگی دیگران و اقوام پیشین است تا دوباره همان راهی را نرود که دیگران رفتند و ضرر کرده و خسران دیده و با مشکلاتی عدیده مواجه شدند.(طه، آیه 128؛ حج، آیات 42 تا 46)
  13. معادشناسی: تفكّر و انديشه، راهى براى شناخت معاد و رستاخیز انسان ها است.(آل عمران، آیات 191 تا 194؛ مریم، آیات 66 و 67؛ روم، آیه 8)
  14. پرهیز از جدل باطل: تفكّر و تعقّل، مانع از احتجاجات بى‌جا و ناصحيح است.(آل عمران، آیه 65) امیرمومنان (ع) می فرماید: لَيسَ العاقِلُ مَن يَعرِفُ الخَيرَ مِنَ الشَّرِّ وَلكِنَّ العاقِلُ مَن يَعرِفُ خَيرَ الشَّرَّينِ؛ عاقل آن نيست كه خير را از شر تشخيص دهد، بلكه عاقل كسى است كه ميان دو شر، آن را كه ضررش كمتر است بشناسد.(بحار الانوار، بیروت، ج75،ص6)
  15. رهایی از دوزخ: انديشه و تفكّر، مايه نجات انسان از عذاب جهنّم است.(ملک، آیه 10) امیرمومنان (ع) می فرماید: اَلعَقلُ يَهدى وَيُنجى، وَالجَهلُ يُغوى وَيُردى؛ عقل راهنمايى مى كند و نجات مى دهد و نادانى گمراه مى كند و نابود مى گرداند.(غررالحکم و دررالحکم،ص124)
  16. شناخت توحید و معارف درست: به‌كارگيرى عقل و تفکر، زمينه راهيابى انسان به توحيد و معارف صحيح الهى است.(طه، آیه 89؛ انبیاء، آیات 66 و 67؛ روم، آیه 28)
  17. حزم و دور اندیشی: امام حسین(ع) می فرماید: إذا وَرَدَت عَلَى العاقِلِ لُمَّةٌ قَمَعَ الحُزنَ بِالحَزمِ وَ قَرَعَ العَقلَ لِلاِحتيالِ؛ چون براى عاقل مشكلى پيش آيد، غم خود را با هوشيارى و دورانديشى از ميان مى برد و عقل را به چاره جويى وامى دارد.(نزهة الناظر و تنبیه الخاطر،ص84)
  18. مدارا با مردم: پیامبر(ص) می فرماید: أَعقَلُ النّاسِ أَشَدُّهُم مُداراةً لِلنّاسِ؛ عاقل ترين مردم كسى است كه بيشتر با مردم مدارا كند.(من لايحضره الفقيه، ج4، ص395) امام علی(ع) می فرماید: رَاْسُ الْعَقْلِ بَعْدَ الاْيمانِ بِاللّه‏ِ مُداراةُ النّاسِ فى غَيْرِ تَرْكِ حَقٍّ؛ كمال عقل پس از ايمان به خدا، مدارا كردن با مردم است به شرط آن كه حق، ترك نشود. (تحف العقول، ص 42)
  19. نیت صادق: امام کاظم(ع) می فرماید: كَما لا يَقومُ الْجَسَدُ اِلاّ بِالنَّفْسِ الحَيَّةِ فَكَذلِكَ لا يَقومُ الدّينُ اِلاّ بِالنِّيَّةِ الصّادِقَةِ وَ لا تَثْبُتُ النِّيَّةُ الصّادِقَهُ اِلاّ بِالْعَقْلِ؛ همان گونه كه قوام جسم، تنها به جانِ زنده است، قوام ديندارى هم تنها به نيّت پاك است و نيّت پاك، جز با عقل حاصل نمى‏شود.(تحف العقول، ص 396)
  20. خوش گمانی به جای بدگمانی: حضرت امام علی (ع) هم چنین می فرماید: اَلظَّنُّ الصَّوابُ مِنْ شيَمِ اُولِى الاَلْبابِ؛ خوش گمانى، از اخلاق عاقلان است.(غررالحكم، ص253)
  21. کار به جا: امام علی(ع) می فرماید: اَلْعاقِلُ مَنْ اَحْسَنَ صَنائِعَهُ وَ وَضَعَ سَعْيَهُ فى مَواضِعِهِ ؛ عاقل كسى است كه كارهايش را خوب انجام دهد و تلاشى كه مى‏كند، به جا باشد. (غررالحكم، ص96)
  22. توبه: انسان عاقل گناه می کند ولی توبه می کند. پیامبر(ص)می فرماید: اَنَسٌ: قيلَ: يا رَسولَ اللّه‏ِ، اَلرَّجُلُ يَكونُ حَسَنَ الْعَقْلِ كَثيرَ الذُّنوبِ؟ قالَ: ما مِنْ آدَمىٍّ اِلاّ وَ لَهُ ذُنوبٌ وَ خَطايا يَقْتَرِفُها، فَمَنْ كانَتْ سَجيَّتُهُ الْعَقْلَ وَ غَريزَتُهُ الْيَقينَ لَمْ تَضُرَّهُ ذُنوبُهُ. قيلَ: كَيْفَ ذلِكَ يا رَسُولَ اللّه‏ِ؟ قالَ: لاِنَّهُ كُلَّما اَخْطَاَ لَمْ يَلْبَثْ اَنْ تَدارَكَ ذلِكَ بِتَوْبَةٍ وَ نَدامَةٍ عَلى ما كانَ مِنْهُ فَيَمْحو ذُنوبَهُ وَ يَبْقى لَهُ فَضْلٌ يَدْخُلُ بِهِ الْجَنَّةَ؛ اَنس گويد: سؤال شد: «اى رسول خدا! ممكن است كسى از عقل نيكو برخوردار باشد و گناهان بسيار داشته باشد؟». پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمودند: هيچ انسانى نيست، مگر اين كه گناهان و خطاهايى مرتكب مى‏شود، ولى هر كس سرشتش عقل و نهادش يقين باشد، گناهانش به او آسيب نمى‏رساند». گفته شد: «اى رسول خدا! چگونه است اين؟». فرمودند: «زيرا عاقل هرگاه مرتكب خطايى گردد، بى‏درنگ آن را با توبه و پشيمانى جبران كند و با اين كار، گناهانش را پاك مى‏گرداند و خوبى ‏هايى برايش باقى مى‏ماند كه با آن، وارد بهشت مى‏گردد». (مجموعه ورام، ج 1، ص 62)
  23. ترس از خدا: پیامبر(ص) می فرماید: سُئِلَ النَّبىُّ صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله عَنْ قَوْلِهِ: «اَ يُّـكُمْ اَحْسَنُ عَمَلاً» فَقالَ: اَ يُّـكُمْ اَحْسَنُ عَقْلاً، ثُمَّ قالَ صلى‏ الله ‏عليه‏ و ‏آله : اَتَمُّكُمْ عَقْلاً وَ اَشَدُّكُمْ لِلّهِ خَوْفا وَ اَحْسَنُكُمْ فيما اَمَرَ اللّه‏ُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ وَ نَهى عَنْهُ نَظَرا وَ اِنْ كانَ اَقَلَّكُمْ تَطَوُّعا؛ از پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و‏ آله از معنى آيه «[تا بيازمايد] كداميك عملتان بهتر است» پرسيدند. فرمودند: يعنى كداميك عاقل‏تريد. سپس فرمودند: مقصود، كسى است كه عقلش كامل‏تر، از خدا بيمناك‏تر و در امر و نهى خداوند دقيق‏تر است؛ هر چند مستحبّاتش كمتر باشد.(بحارالأنوار، ج 67، ص 233)

موانع تفکر و تعقل

از نظر آموزه های وحیانی اسلام می آید که موانعی برای تفکر و تعقل است که باید آن ها را شناخت از آن ها اعراض کرد. از جمله این موانع می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. تعصب و تقلید کورکورانه: تعصّب و تقليد كوركورانه، مانع تعقل و انديشه صحيح است.(بقره، آیه 170؛ مائده، آیات 103 و 104)
  2. هواپرستی: هواپرستى، مانع حق‌شنوى و خردورزى است.(فرقان، آیات 43 و 44)
  3. پرخوری: لقمان حکیم می فرماید: يَا بُنَىَّ اِذَا امتَلأَتِ المَعِدَةُ نَامَتِ الفِكرَةُ وَ خَرِسَتِ الحِكمَةُ وَ قَعَدَتِ الاَعضَاءُ عَنِ العِبادَةِ؛ فرزندم هرگاه شكم پر شود، فكر به خواب مى‏رود و حكمت، از كار مى‏افتد و اعضاى بدن از عبادت باز مى‏مانند.(مجموعه ورام، ج 1، ص 102)
  4. مستی دنیا: امیرمومنان (ع) می فرماید: يَنبَغى لِلعاقِلِ اَن يَحتَرِسَ مِن سُكرِ المالِ وَ سُكرِ القُدرَةِ ، وَ سُكرِ العِلمِ ، وَ سُكرِ المَدحِ وَ سُكرِ الشَّبابِ ، فَاِنَّ لِكُلِّ ذالِكَ رياحا خَبيثَةً تَسلُبُ العَقلَ وَ تَستَخِفُّ الوَقارَ ؛ سزاوار است كه عاقل ، از مستى ثروت، قدرت ، دانش ، ستايش و مستى جوانى بپرهيزد، چرا كه هر يك را بادهاى پليدى است كه عقل را نابود مى كند و وقار و هيبت را كم مى نمايد .(تصنیف غرر الحكم و دررالکلم،ص66)
  5. دنیا دوستی: امام علی(ع) می فرماید: حُبُّ الدُّنيا يُفسِدُ العَقلَ وَ يُصِمُّ القَلبَ عَن سَماعِ الحِكمَةِ وَ يوجِبُ اَليمَ العِقابِ؛ دل بستگى به دنيا، عقل را فاسد مى كند، قلب را از شنيدن حكمت ناتوان مى سازد و باعث عذاب دردناك مى شود.(مستدرک الوسائل و منبسط المسائل،ج12،ص41)
  6. نصحیت ناپذیری: پیامبر(ص) می فرماید: مَنِ استَشارَهُ أَخوهُ المُؤمِنُ فَلَم يَمحَضهُ النَّصيحَةَ سَلَبَهُ اللّه لُبَّهُ؛ هر كس برادر مؤمنش با او مشورت كند و او صادقانه راهنمائيش نكند، خداوند عقلش را از او بگيرد.(بحارالأنوار، ج72، ص104) و امام علی(ع) می فرماید: لَقَدْ سَبَقَ اِلى جَنّاتِ عَدْنٍ اَقْوامٌ ما كانوا اَكْثَرَ النّاسِ لا صَوْما وَ لا صَلاةً وَ لا حَجّا وَ لاَ اعْتِمارا وَ لكِنَّهُمْ عَقَلوا عَنِ اللّه‏ِ مَواعِظَهُ؛ گروه‏هايى به سوى بهشت برين (از ديگران) پيشى گرفتند كه بيش از ديگران اهل روزه، نماز، حج و عمره نبودند، بلكه آنان در موعظه‏هاى الهى تعقل كردند.(مجموعه ورام، ج 2، ص 213)
  7. طمع : امام علی(ع) می فرماید: اَکثَرُ مَصَارعِ‌ العُقُولِ تَحتَ بُرُوقِ المَطَامِعِ؛ قربانگاه عقلها غالبا در پرتو طمعها است.(نهج البلاغه،ص507)

آثار عدم تفکر و تعقل

انسانی که دست از تفکر و تعقل بر دارد واز آن اعراض کند، گرفتاری اموری چون موارد زیر می شود:

  1. خرافه گرایی: عدم تفكّر و انديشه، موجب پذيرش امور خرافى و گرایش به خرافه پرستی می شود.(مائده، آیه 103)
  2. تقلید کورکورانه: انسان عاقل حتی اگر تقلید می کند بر اساس اندیشه و تفکر و تعقل انجام می دهد و دانسته راهی را به تقلید می رود، اما بی خرد تقلیدی کورکورانه دارد و دلیل انتخاب و رفتارش را نمی داند.(بقره، آیه 170)
  3. دنیاطلبی به جای آخرت طلبی: به كار نگرفتن عقل، سبب توجّه به دنيا و غفلت از آخرت می شود.(انعام، آیه 32؛ اعراف، آیه 169؛ قصص، آیه 60)
  4. نکوهش خلق و خالق: کسی که تعقل نکند و تفکر نداشته باشد کارهایی را انجام می دهد که موجب سرزنش و نکوهش خدا و خلق می شود.(بقره، آیات 44 و 76؛ آل عمران، آیه 65؛ مائده، آیات 58 و 103 ؛ انبیاء، آیه 68؛ هود، آیات 50 و 51 و آیات دیگر)
  5. غفلت: عدم تعقل و تفکر موجب می شود تا انسان در امور زندگی غافل از حقایق شود و کارهایی را انجام دهد که ریشه در غفلت دارد.(اعراف، آیه 179)
  6. مانع ایمان : از مهم ترین موانع ایمان اعراض از تفکر و تعقل در هستی است.(یونس، آیه 100؛ شعراء، آیات 27 و 28؛ ملک، آیات 9 و 10)
  7. محرومیت از سعادت: انسان بی خرد و بی فکر و اندیشه محروم از سعادت دنیوی و اخروی خواهد بود.(انعام، آیه 32؛ اعراف ، آیه 169؛ یوسف، آیه 109)
  8. شقاوت ابدی و دوزخ: تعقّل نكردن و نشنيدن پيام پيامبران، سبب شقاوت و عذاب آخرتى انسان می شود.(اعراف، آیه 179؛ ملک ، ایات 9 و 10)
  9. اختلاف و تفرقه: جامعه فاقد تفکر و تعقل گرفتار اختلاف و تفرقه می شود.(حشر، آیه 14)
  10. تمسخر دیگران: تمسخر و استهزای دیگران ریشه در بی خردی و عدم تفکر دارد.(مائده، آیه 58)
  11. افترا به خدا و خلق: کسی که اهل تفکر و تعقل نیست، گرفتار افترا می شود.(مائده، آیه 103)
  12. انحطاط: بی تفکری و بی تعقلی موجب سقوط انسان و انحطاط اوست.(اعراف، آیه 179؛ انفال، آیه 22؛ فرقان، آیه 44)
  13. بت پرستی به جای خدا پرستی: عدم تعقّل و انديشه، باعث گرايش به بت‌پرستى به جای خداپرستی و توحید می شود.(انبیاء، آیه 67)
  14. بدعت گذاری: اعراض از تفکر و تعقل موجب می شود تا انسان گرفتار بدعت گذاری و نوآوری در دین و ادخال امر غیر دینی به عنوان دینی و انتساب آن به دین گردد.(مائده، آیه 103)
  15. گمراهی و پیروی از شیطان: گمراهى انسان، نتيجه عدم تعقل و نابخردى در پيروى از شيطان به جای بهره گیری از خرد و تعقل است.(یس، آیات 60 و 62)
  16. آرزوهای بسیار و بلند: امام علی(ع) می فرماید: کَثرةُ ألامانی مِن فَسادِ العَقل؛ آرزوهای زیاد از تباهی عقل است.(غررالحکم،ص525)

راه تقویت تفکر و تعقل

برای این که تعقل انسانی قوی شود، راه هایی در دین اسلام مطرح شده که عبارتند از :

  1. تهذیب و تزکیه نفس: امام امیرمومنان علی(ع) می فرماید: مَن لَم يُهَذِّب نَفسَهُ لَم يَنتَفِع بِالعَقلِ؛هر كس خود را تزكيه نكند، از عقل بهره نمى برد.(تصنیف غررالحکم و دررالکلم،ص240) آن حضرت (ع) هم چنین می فرماید: اَعْقَلُ النّاسِ مَنْ كانَ بِعَيْبِهِ بَصيرا وَ عَنْ عَيْبِ غَيْرِهِ ضَريرا؛ عاقل‏ترين مردم كسى است كه به عيب‏هاى خويش بينا و از عيوب ديگران، نابينا باشد. (غررالحكم، ص207) امام علی(ع) می فرماید: جاهِدْ شَهْوَتَكَ وَ غالِبْ غَضَبَكَ وَ خالِفْ سوءَ عادَتِكَ، تَزْكُ نَفْسُكَ وَ يَكْمُلْ عَقْلُكَ وَ تَسْتَـكْمِلْ ثَوابَ رَبِّكَ؛ با هوا و هوست مبارزه كن، بر خشمت مسلّط شو و با عادت‏هاى بدت مخالفت كن، تا روحت پاك و عقلت كامل گردد و پاداش پروردگارت را به تمامى دريافت نمايى.(غررالحكم، ص338)
  2. پیروی از حق: امام حسین (ع) می فرماید: لا يَكمُلُ العَقلُ إلاّ بِاتِّباعِ الحَقِّ؛ عقل جز با پيروى از حق كامل نمى شود.(بحار الانوار، بیروت، ج75،ص127)
  3. تحمل بی خردان و نادانان: اگر کسی بخواهد عقلش تقویت شود باید آستانه تحمل خود را بالا برد. امیرمومنان (ع) می فرماید: زكوةُ العَقلِ احتِمالُ الجُهّالِ؛ زكات عقل تحمّل نادانان است.(تصنیف غررالحکم و دررالکلم،ص56) زکات به معنای رشد و بالندگی نیز آمده است. از همین روست که خداوند در آیه 72 سوره فرقان بر برخورد کریمانه با جاهلان تاکید دارد. امام علی(ع) می فرماید: يَنْبَغى لِلْعاقِلِ اَنْ يُخاطِبَ الْجاهِلَ مُخاطَبَةَ الطَّبيبِ الْمَريضَ؛ شايسته است كه برخورد عاقل با نادان، مانند برخورد طبيب با بيمار باشد.(غررالحكم، ص 797)
  4. بردباری و حلم: امام صادق(ع) می فرماید: لا يُعَدُّ الْعاقِلُ عاقِلاً حَتّى يَسْتَـكْمِلَ ثَلاثا: اِعْطاءَ الْحَقِّ مِنْ نَفْسِهِ عَلى حالِ الرِّضا وَ الْغَضَبِ وَ اَنْ يَرْضى لِلنّاسِ ما يَرْضى لِنَفْسِهِ وَ اسْتِعْمالَ الْحِلْمِ عِنْدَ الْعَثْرَةِ؛ عاقل، عاقل نيست مگر آن كه سه صفت را در خود به كمال رساند: حق را در هنگام خشنودى و خشم ادا كند، آنچه را براى خود مى‏پسندد، براى ديگران هم بپسندد و هنگام خطاى ديگران، بردبار باشد.(تحف العقول، ص 318) و نیز می فرماید: اِحْتَمِلْ ما يَمُرُّ عَلَيْكَ فَاِنَّ الاِحْتِمالَ سِتْرُ الْعُيوبِ وَ اِنَّ الْعاقِلَ نِصْفُهُ اِحْتِمالٌ وَ نِصْفُهُ تَغافُلٌ؛ در برابر آنچه بر تو مى‏گذرد، بردبار باش، زيرا بردبارى، عيب‏ها را مى‏پوشاند. به راستى كه نيمى از عقل، بردبارى و نيمه ديگرش خود را به غفلت زدن است.(غررالحكم،ص139)
  5. پرهیز از شوخی زیاد: امیرمومنان علی(ع) می فرماید: اَعْقَلُ النّاسِ مَنْ غَلَبَ جِدُّهُ هَزْلَهُ وَ اسْتَظْهَرَ عَلى هَواهُ بِعَقْلِهِ؛ عاقل كسى است كه جدّى ‏اش از شوخى ‏اش بيشتر باشد و با كمك عقلش بر هوا و هوسش پيروز گردد.(تصنیف غررالحكم،ص52)
  6. مشورت و مشاوره: امام علی(ع) می فرماید: اَلا وَ اِنَّ اللَّبيبَ مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجوهَ الآراءِ بِفِكْرٍ صائِبٍ وَ نَظَرٍ فِى الْعَواقِبِ؛ بدانيد عاقل، كسى است كه با فكر درست، به استقبال نظرات گوناگون برود و در عواقب امور بنگرد.(غررالحكم،ص178) امام علی(ع) هم چنین می فرماید: مَنْ شاوَرَ ذَوِى الْعُقولِ اسْتَضاءَ بِاَنْوارِ الْعُقولِ؛ هر كس با عقلا مشورت كند، از نور عقل‏ها بهره مى ‏برد.(غررالحكم، ص627)
  7. عدم اعتماد به عقل شخصی: عقل نوعی کم تر دچار اشتباه می شود، ولی عقل شخصی به سبب عواملی چون هواهای نفسانی و زنگار گرفتگی و مانند آن ممکن است خطا کند. امام علی(ع) می فرماید: اتَّهِمُوا عُقولَكُمْ فَاِنِّهُ مِنَ الثِّقَةِ بِها يَكونُ الْخَطاءُ؛ عقل خويش را زير سؤال ببريد؛ زيرا از اعتماد به آن، خطاها سرچشمه مى‏گيرد.(شرح آقا جمال خوانساری بر غررالحكم، ج2،ص267)
  8. خصلت های نیک و خیر و اخلاق و ادب نیک: امام علی(ع) می فرماید: ما عُبِدَ اللّه‏ُ بِشَىْ‏ءٍ اَفْضَلَ مِنَ الْعَقْلِ وَ ما تَمَّ عَقْلُ امْرِى‏ءٍ حَتّى يَكونَ فيهِ خِصالٌ شَتّى: اَلْكُفْرُ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأمونانِ وَ الرُّشْدُ وَ الْخَيْرُ مِنْهُ مَأمولانِ وَ فَضْلُ مالِهِ مَبْذولٌ وَ فَضْلُ قَوْلِهِ مَكفوفٌ وَ نَصيبُهُ مِنَ الدُّنْيَا القوتُ لا يَشْبَعُ مِنَ الْعِلْمِ دَهْرَهُ اَلذُّلُّ اَحَبُّ اِلَيْهِ مَعَ اللّه‏ِ مِنَ العِزِّ تَمامُ الاَمْرِ؛ خداوند با چيزى بهتر از عقل عبادت نشده است، و عقل كسى كامل نشود، مگر در او چند خصلت باشد: كفر و بدى از او انتظار نمى‏رود، رشد و خوبى در او اميد مى‏رود، زيادى ثروتش بخشوده و زيادى سخنش نگه داشته شده است، بهره او از دنيا تنها غذاى روزانه است، در طول زندگى از دانش سير نمى‏شود، خوارى را با خداوند از عزّت با ديگران، بيشتر دوست دارد، عقـــل و عــاقـل نزد او دوست داشتنى‏ تر از شرف و بزرگى است، خوبىِ كم ديگران را بسيار و خوبى بسيار خود را كم مى‏شمرد، همه مردم را از خودش بهتر و خود را نزد خويش از همه بدتر مى‏داند و اين مهم‏ترين خصلت است. (كافى، ج 1، ص 18) امام علی(ع) فرموده است: اِنَّ بِذَوِى الْعُقولِ مِنَ الْحاجَةِ اِلَى الاَدَبِ كَما يَظْمَأُ الزَّرْعُ اِلَى الْمَطَرِ؛ نياز عاقلان به ادب، همانند نياز كشتزار به باران است.(غررالحكم، ص225) و امام علی(ع) هم چنین می فرماید: كُلُّ شَىْ‏ءٍ يَحتاجُ اِلَى الْعَقْلِ وَالْعَقْلُ يَحْتاجُ اِلَى الاَدَبِ؛ هر چيزى به عقل نياز دارد و عقل به ادب نيازمند است.(غررالحکم و درر الکلم،ص510) امام صادق(ع) می فرماید: أکمَلُ الناسِ عَقلاً أحسَنُهُم خُلقاً؛ عاقل ترین مردم خوش خلق ترین آنهاست. (اصول کافی، ج 1، ص 23)
  9. تجربه اندوزی و بهره گیری از آن : امام علی(ع) می فرماید: اَلْعَقْلُ حِفْظُ التَّجارِبِ وَ خَيْرُ ما جَرَّبْتَ ما وَعَظَكَ؛ عقل، اندوختن تجربه‏ها (و عمل به آن) است و بهترين تجربه، آن است كه پندت داده.(نهج البلاغه، ص402) امام هم چنین می فرماید: العاقِلُ مَن وَعَظَتهُ التَّجارِبُ؛ خردمند كسى است كه تجربه ها او را پند دهد.(تحف العقول، ص 85)
  10. سکوت و خاموشی: امام صادق(ع) می فرماید: اَلنَّومُ راحَةٌ لِلْجَسَدِ وَ النُّطْقُ راحَةٌ لِلرُّوحِ وَ السُّكوتُ راحَةٌ لِلْعَقْلِ؛ خواب مايه آسايش جسم، سخن مايه آسايش جان و سكوت مايه آسايش عقل است.(من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 402)
  11. مراقب و محاسبه: امام علی(ع) می فرماید: عَلَى الْعاقِلِ اَنْ يُحْصى عَلى نَفْسِهِ مَساويَها فِى الدّينِ وَ الرَّأىِ وَ الاَخْلاقِ وَ الاَدَبِ ، فَيَجْمَعُ ذلِكَ فى صَدْرِهِ اَوْ فى كِتابٍ وَ يَعْمَلُ فى اِزالَتِها ؛ بر عاقل است كه بدى‏هايش را در دين، انديشه، اخلاق و ادب يادداشت كند و به‏خاطرش بسپارد و براى از بين بردن آنها بكوشد.(بحار الأنوار ، ج 75، ص 6)
  12. مردم دوستی: پیامبر(ص) می فرماید: رَأسُ العَقلِ بَعدَ الإِيمانِ بِاللّهِ عز و جل التَّحَبُّبُ إلَى النّاسِ؛ حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم : اساس عقل ، پس از ايمان به خداوند عز و جل ، اظهار دوستى با مردم است .(الخصال ،ج1،ص15)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا