اعتقادی - کلامیسیاسیمعارف قرآنی

قدس در شرايع آسماني

سرزمين فلسطين در همه اديان الهي مورد توجه و نيز مقدس بوده است. در قرآن كريم بارها به اهميت اين سرزمين و با بركت بودن آن تاكيد شده و سرزمين فلسطين براي جهانيان مبارك دانسته شده است.

نويسنده سعي كرده است كه در اين مقاله به: قداست فلسطين در آموزه هاي قرآني، قدس در شرايع آسماني، ويژگي هاي بيت المقدس و قدس و يهود بپردازد.
مطلب را با هم از نظر مي گذرانيم:
سرزمين مقدس
قدس، بيت المقدس و سرزمين مبارك نام هاي سرزميني است كه از سوي خداوند تبرك و قداست يافته است. هرچند كه همه مناطق زمين به جهت آيه و نشانه اي الهي بودن و انتساب به آفريدگارشان از جايگاهي بلند و رفيع برخوردار بوده و از قداست و بركت بهره مند مي باشند. (عنكبوت آيه 56 و فصلت آيه 10 و نيز انبياء آيه 81 به شرط آن كه مختص سرزمين خاورميانه ندانيم؛ چنان كه از آيه 18 سوره سبا نيز بر مي آيد يمن نيز در اين آيه به عنوان سرزمين مبارك خوانده شده است) ولي سرزمين فلسطين تنها سرزميني است كه در قرآن به عنوان سرزمين مقدس توصيف شده است. به اين معنا كه گاه سرزمين هاي ديگري نيز از سوي خداوند به صفت و ويژگي بركت متصف شده است؛ چنان كه در آيه 96 سوره آل عمران درباره سرزمين مكه كه خانه خدا در آن قرار دارد مي فرمايد: ان اول بيت وضع للناس للذي ببكه مباركا و هدي للعالمين؛ نخستين خانه اي كه براي مردمان قرار داده شده آني است كه در بكه (مكه) مبارك و مركز هدايت جهانيان است.

قداست فلسطين در آيات قرآن
در تمام آياتي كه ارتباط به سرزمين فلسطين دارد سخن از دو وصف قداست و مبارك است. به اين معنا كه اين سرزمين افزون بر ويژگي مبارك بودن سرزميني مقدس است. قداست ويژگي انحصاري اين سرزمين است. البته قداست سرزمين اختصاص به شهر قدس و بيت المقدس نداشته بلكه در آيات قرآني به بخش هاي ديگري از سرزمين فلسطين اين صفت داده شده است. از آن ميان مي توان به آيه 11 و 12سوره طه اشاره كرد كه مي فرمايد: فلما اتيها نودي يا موسي اني انا ربك فاخلع نعليك انك بالواد المقدس طوي؛ پس زماني كه موسي به سرزمين مقدس درآمد از سوي خدا موسي خوانده شد كه من خود پروردگار توام؛ پس كفش هايت را بر كن؛ زيرا تو در سرزمين و وادي مقدس طوي هستي.
در اين آيه به صراحت سرزمين و وادي طوي به عنوان سرزمين مقدس مورد تاكيد قرار گرفته و به جهت همين قداست از وي خواسته شده تا كفش هايش را به احترام و قداست سرزمين از پاي خويش درآورد.
در آيه 30 سوره قصص همين سرزمين به سرزمين مبارك نيز ستوده و توصيف شده است كه بيان خصوصيت و ويژگي ديگري براي اين سرزمين است.
به هر حال از آيات قرآن بر مي آيد كه سرزمين فلسطين سرزمين مقدسي است و اين تقدس و قداست اختصاصي به شهر بيت المقدس و يا وادي طوي در سرزمين سينا ندارد. هرچند كه قداست طوي به جهاتي مورد تاكيد قرار گرفته است.
در سخنان موسي(ع) همه سرزميني كه مردم بني اسرائيل مامور شدند تا پس از رهايي از دست فرعونيان در آن سكونت گزينند و زيست كنند، سرزمين مقدس دانسته شده است؛ (مائده آيه 21) بنابراين همه سرزمين فلسطين مقدس و مبارك است.
در آيه 137 اعراف و نيز يونس آيه 93 و اسراء آيه 104 سرزمين فلسطين و شرق و غرب آن به عنوان سرزمين مبارك ياد شده است كه زماني بني اسرائيل از آن بهره مند شدند تا خداوند نعمت وعده داده خويش را بر آنان به بهترين وجه به كمال برساند.
در حقيقت در اختيار گرفتن حكومت منطقه فلسطين و پيرامون آن از آن رو به بني اسرائيل داده شد كه خداوند از سوي موسي به آنان وعده داده بود تا آن حضرت(ع) را در جنگ با فرعون ياري داده و همراه او باشند. اين گونه بود كه خداوند به وعده خويش عمل كرد و آنان را وارث آن سرزمين مقدس و مبارك گرداند.(اعراف آيه 137)
اگر به پيشينه اين توصيف در گزارش هاي قرآني بپردازيم در مي يابيم كه اين سرزمين در زمان حضرت ابراهيم(ع) به عنوان سرزمين مباركي مسكن آن حضرت انتخاب شده است. خداوند در آيه 71 سوره انبياء درباره مهاجرت حضرت ابراهيم از سرزمين بابل پس از آتش سوزي مشهور و رهايي از آن مي فرمايد: و نجيناه و لوطا الي الارض التي باركنا فيها للعالمين؛ ما ابراهيم را به همراه لوطا از دست دشمنان كافرش نجات داده و به سوي سرزمين برديم كه آن را براي جهانيان مبارك گردانيديم.
نكته جالب در اين آيه آن است كه اين سرزمين خاص را كه حضرت ابراهيم و يارانش را به آن جا كوچانده و از بدي دشمنانش رهايي بخشيده، سرزميني مبارك براي جهانيان دانسته است. از اين رو مي توان گفت كه خاص قوم و قبيله و يا ديني نيست و همه انسان ها بلكه جهانيان از جن و انس از آن سود مي برند و از بركات آن استفاده مي كنند.
برخي از مفسران به جهت آن كه شرايع آسماني و قوانين وحياني الهي در اين سرزمين بر جهانيان نازل شده را علت اصلي آن دانسته اند كه خداوند اين سرزمين را براي جهانيان مبارك دانسته است؛ زيرا همه اديان توحيدي الهي از اين سرزمين به جهان گسترش يافته و همگان از آن بهره مند شده اند. (الكشاف؛ زمخشري، ج 3 ص 126)
در تورات اين سرزمين مبارك كه حضرت ابراهيم به آن جا كوچ كرده، سرزمين كنعان ناميده شده (كتاب مقدس، تكوين 12:5) و آن را در زمره سرزمين هاي ميان فرات تا نيل (همان 15:7 تا 9) دانسته است.
به هر حال سرزمين فلسطين در آيات قرآني سرزميني مقدس و مبارك است. البته در آيات قرآن گستره بيش تري از فلسطين امروزي به عنوان سرزمين مبارك ياد شده است كه مي توان گفت شامل شامات (فلسطين، اردن، سوريه و لبنان) مي شود.
سرزمين فلسطين به نام هاي نيك ديگري نيز ستايش شده است. در آيه 93 سوره يونس از آن به نام جايگاه صدق و راستي و در آيه 50 سوره مومنون به سرزمين بلند و والا مقامي كه از امنيت و آب فراوان بهره مند است ياد و ستوده شده است.
ارزش و جايگاه قدس
سرزمين فلسطين و قدس به جهاتي در نزد همه شرايع ابراهيمي از ارزش و جايگاه بالا و مقام عالي برخوردار مي باشد. همه پيروان هر يك از سه شريعت ابراهيمي (اسلام و يهود و مسيحيت) تقدس آن را معتبر دانسته و از قداست آن ياد و دفاع مي كنند. (الموسوعه الفلسطينيه ج3؛ ص 510 ذيل مدخل قدس)
آثار و بناهاي ديني فراواني در اين سرزمين براي هر يك از پيروان اين سه شريعت توحيد آسماني وجود دارد كه مي توان به ديوار ندبه براي يهوديان، كليساي قيامت براي مسيحيان و مسجدالاقصي براي مسلمانان ياد كرد. (دايره المعارف تشيع، ج3، ص 558)
چنان كه گفته شد قداست سرزمين اختصاص به شهر قدس نداشته بلكه همه سرزمين فلسطين از چنين قداستي برخوردار مي باشد. اين مطلب را روايات نيز تاييد مي كند؛ زيرا در بيان قداست فلسطين رواياتي وارد شده كه اختصاص به شهر قدس و جايي كه مسجدالاقصي قرار گرفته ندارد. از جمله علل مي توان به قداست شهرالخليل به عنوان مكان كوچ و هجرت حضرت ابراهيم(ع) و نيز محل دفن آن حضرت (التحرير و الننوير ج 12 ص162) اشاره كرد.
آن سرزمين به جهاتي چند مقدس و مبارك گفته شده است كه از آن جمله به جهت فراواني آب و سرزمين حاصل خيز (تفسير قرطبي ج 6 ص 83)، گهواره شرايع آسماني و توحيدي (مجمع البيان ج 3 ص 276) و مسكن صالحان و پيامبران (بحارالانوار ج 13 ص 177) از مهم ترين دلايل اين ستايش بيان شده است.
بنابراين اين قداست و مبارك بودن به دو جهت مادي و معنوي مورد تاييد و گزارش قرار گرفته است. البته مي بايست علت معنوي را بر علل ديگري ترجيح داد؛ زيرا رسالت پيامبران و دعوت مردمان به توحيدكه از اين سرزمين آغاز شده اصل اساسي در تبرك سرزمين مي بايست برشمرد؛ چون همين مساله رسالت پيامبران است كه زمينه ساز بركت و خير فراوان بر مردمان شده است. هر چند كه ديگر وجوه نيز مي تواند خود از بركات همين نعمت عظيم باشد؛ چه اين كه قرآن هدايت بشري و عمل به آموزه هاي وحياني را از علل نزول بركات زميني و آسماني برشمرده است. با توجه به آيه 8 سوره نمل و نيز سياق آيه 3 سوره قصص مي توان گفت كه علت اصلي تبرك سرزميني همين مساله توحيد و پرسش خداي يگانه و عمل به دستورهاي وي بوده باشد؛ زيرا در يك نظام اعتقادي توحيدي، تقدس و تبريك سرزميني و يا مكان و يا زماني در بيشتر موارد به سبب رخدادهاي مهم ديني است كه در آن ها روي داد و يا مناسكي است كه مي بايست در آن زمان و يا مكان به جا آورده شود كه از آن جمله مي توان به مسئله تبرك سحر و ماه رمضان و ذي الحجه و سرزمين مكه و عرفات و مني ياد كرد. (الميزان ج14 ص137)
مبارك خواندن خانه خدا (آل عمران آيه96) و يا قرآن (انعام آيات 9و 155) و يا اطراف مسجدالاقصي (اسراء آيه1) و يا شب قدر (دخان آيه3) از سوي خدا نيز بر همين اساس و موازين مي باشد.
به هر حال در تمام منابع اسلامي و يهودي قداست اختصاصي به آبادي قدس و اورشليم نداشته بلكه شامل همه فلسطين است. البته اختلاف نظرهايي در تعيين حدود سرزمين مقدس وجود دارد. محدوده اين سرزمين مقدس بر پايه باورهايي يهودي متغير است و اين تغيير به دوره هاي گوناگوني برمي گردد كه يهوديان بر مناطقي چيره بوده و يا آن را از دست مي دادند. از اين رو معيار در قداست به وجود دولت يهودي و چيرگي آنان بستگي مي يابد كه همواره در دوره هاي مختلف متغير بوده است. (قاموس كتاب مقدس ص685)
با توجه به باورهاي توراني يهوديان درباره مرزهاي دولت موعود مي توان گفت كه مرزهاي آن براي يهوديان مشخص است (كتاب مقدس؛ عدد34) كه در برخي از تفاسير اسلامي نيز اين محدوده بازتاب يافته است. (التحرير و التنوير ج6 ص162)
با اين همه در بينش و نگرش بيشتري مفسران و مورخان اسلامي كه قداست سرزمين فلسطين را فراتر از جريان مالكيت بني اسرائيل بر آن مي نگرند، با توجه به آيات گوناگون قرآن نظريات متعددي درباره حدود آن ارايه داده اند كه مي توان آن ها را به سه دسته سرتاسر سرزمين شام؛ از مصر تا فرات؛ بخش هايي از شام (سرزمين فلسطين) دسته بندي كرد.
با اين همه قداست از آن سرزمين فلسطين است كه شامل صحراي سينا و سرزمين فلسطين كنوني و بخشي از اردن و لبنان و سوريه را شامل مي شود. به نظر مي رسد كه تسري قداست آن به پيرامون به مناسبت هاي گوناگوني است كه براي پيامبران ابراهيمي رخ داده است. از اين رو قداست را به همه سرزمين و منطقه شامات تسري داده اند كه مهد پيامبران و محل ظهور و گسترش اديان توحيدي و الهي بوده است. (تفسير نمونه ج4 ص237و نيز ج12 ص313)
ويژگي هاي بيت المقدس
بيت المقدس و يا قدس و يا اورشليم به باور بيشتري و بلكه همه مفسران، همان قريه و آبادي است كه بني اسرائيل پس از رهايي از ستم فرعوني و درخواست بهره مندي از نعمت هاي زميني دنيا، مأمور شدند تا وارد آن شوند. (مجمع البيان ج1و 2 ص247)
اين سرزمين، سرزمين آباد و پر بركتي بوده است كه در آيه 58 سوره بقره به آن اشاره شده است. در اين آيه از واژه رغد براي بيان فراواني نعمت و بركت اين سرزمين استفاده شده كه راغب اصفهاني در مفردات خويش مي نويسد كه اين واژه به معناي پاك و فراوان است (مفردات ص358) با اشاره كه در اين آيه به مسئله خوردن مي شود و «رغدا» به عنوان حال فعل «كلوا» قرار گرفته مي توان اين برداشت را درست دانست كه مراد از فراواني و پاك در اين آيه، فراواني نعمت هاي خوراكي پاكي است كه بني اسرائيل از خداو پيامبرش خواسته بودند.
خداوند از اين فراواني سرزميني به عنوان سرزمين مبارك ياد مي كند. اين واژه هر چند اختصاص به نعمت هاي مادي ندارد بلكه بركات معنوي را شامل مي شود، در هر حال به فراواني نعمت هاي اين سرزمين اشاره مستقيمي نيز مي كند. (اسراء آيه1)
وجود مسجدالاقصي
از ويژگي هاي برجسته بيت المقدس وجود مسجداقصي در اين سرزمين است. اين مطلب در گزارش آيه1 سوره اسراء به روشني بيان شده است. نكته در خور توجه آن است كه قرآن زماني از مسجدالاقصي سخن مي گويد كه هنوز در اختيار مسلمانان قرار نگرفته است و روميان بر آن حكومت مي كردند و به ظاهر معبدي براي يهوديان و مسيحيان بوده است. (مجمع البيان ج1 و 2 ص774) در گزارش قرآن از آن به نام خاص مسجداقصي ياد مي كند كه تعبير همسنگ مسجدالحرام است. در حقيقت اين دو مسجد همسنگ يك ديگر قرار مي گيرند و از آن به نام معبد و كليسا و يا كنيسه ياد نمي شود. اين خود نشان دهنده آن است كه در زماني كه آيه نازل شده است دست كم مؤمنان از آن به نام مسجد تحليل مي كردند. اين مسئله از آن جا تقويت مي شود كه مسجداقصي در زمان هاي نخست بيعت تا زماني كه در مدينه تغيير قبله انجام مي گيرد، به عنوان قبله و مسجد در نظر مسلمانان از جايگاه خاص برخوردار بوده است.
در آيه142 سوره بقره و نيز 143 قبله بودن مسجداقصي گزارش مي شود كه اكنون باز به فرمان الهي از آن عدول شده و مي بايست كه مسجدالحرام به عنوان قبله قرارگيرد.
مي توان اين برداشت را تقويت كرد كه در كاربرد مسجدالاقصي و مسجدالحرام در سوره اسراء به طور نمادين به مسئله قبله بودن اين دو مسجد و قداست و جايگاه خاص آن اشاره مي شود كه محل سير و معراج پيامبر اكرم(ص) بوده است.
در همين آيه به اين نكته نيز توجه داده شده است كه بركت سرزمين پيراموني مسجد الاقصي به خاطر وجود اين مسجد و قبله گاه بودن آن است. در حقيقت وجود مسجدالاقصي كه قبله نخستين مسلمانان بوده خود عاملي براي بركت و فراواني روزي مادي و معنوي اين سرزمين مي باشد.
اين مسجد از زمان هاي گذشته مورد احترام يهوديان و مسيحيان بوده است، ولي يهوديان كه خود را تنها دين برحق الهي مي دانستند با مسيحيان با خشونت برخورد مي كردند و نمي گذاشتند كه آنان از اين مسجد براي مراسم عبادي خويش استفاده كنند.
قرآن در گزارشي درباره رفتار يهوديان نسبت به مسجداقصي و اهمال و تخريب آن و نيز بازداشت مسيحيان از بهره گيري از آن مسجد مقدس مي فرمايد: و من اظلم ممن منع مساجد الله ان يذكر فيها اسمه و سعي في خرابها و الئك ما كان لهم ان يدخلوها الا خائفين؛ چه كسي ستمگرتر از كساني است كه مردمان را از مساجد خدا باز مي داشتند تا در آن مساجد ياد خدا نشود و مي كوشيدند تا آن مساجد رو به ويراني رود و خراب شود. آنان جز در حالي كه ترسندگان بودند در آن مساجد در مي آمدند.
در اين آيه چنان كه صاحب مجمع البيان بيان مي كند مراد از مساجد مسجدالاقصي است كه يهوديان نه تنها خود در آبادي آن نمي كوشيدند بلكه در گزارش هايي كه تاريخ نيز آن را تاييد مي كند با جلوگيري از بهره گيري ديگران از آن كاري كردند تا رو به ويراني نهاد و زماني كه پيامبر(ص) براي معراج به آن جا رفته بود ويرانه بود كه بعدها پس از فتح اسلامي ساخته و بازسازي شد. (نگاه كنيد مجمع البيان ج1 و 2ص 361)
فخر رازي درباره كساني كه از ورود به مساجد خدا از سوي يهوديان منع شده بودند مي نويسد كه اين گروه مسيحيان فلسطين بودند كه هرگاه مي خواستند وارد مسجدالاقصي براي عبادت شوند با ترس و خوف از رفتار يهوديان به آن جا مي رفتند و عبادت مي كردند. (تفسير كبير ج2 ص12)
به هر حال در گزارش هاي قرآن به اين نكته اشاره شده است كه مسجدالاقصي مكاني مقدس براي يهوديان و مسيحيان و مسلمانان بوده است. اين در صورتي است كه رفتار يهوديان را نسبت به ابن مسيحيان از آن رو بدانيم كه آنان نمي خواستند غير از خودشان كساني ديگر از اين مكان مقدس استفاده كنند. البته رفتار يهوديان دوره پيامبر با مسجد كه مي گذاشتند تا تعمير نشود و خود به ويراني بگذارد را اين گونه توجيه كنيم كه آنان هر چند كه اين مكان را مقدس مي شمردند و خود براي عبادت هاي گاه و بي گاه از آن بهره مي برند ولي تلاشي براي آباداني آن نداشته و مي گذاشتند تا به ويراني و خرابي رود. اين شايد بازتاب قداستي بود كه مسيحيان از اين مكان به عمل مي آوردند و مي كوشيدند تا عبادت خويش را در آن جا به جا آورند.
اين سخن از آن جا تأييد مي شود كه يهوديان و مسيحيان هر دو اين مكان را همانند مسلمانان آغازين قبله نماز خود مي دانستند و بدان سو نماز و دعا مي گذاشتند، چنان كه به اين مسئله در آيات مربوط به تغيير قبله براي مسلمانان اشاره شده است.
از اميرمؤمنان علي(ع) روايت شده است كه بيت المقدس و مسجدالاقصي يكي از چهار مكان مقدس در دنياست كه عبارتند از مسجدالحرام، مسجداقصي و بيت المقدس، مسجد نبي و مسجد كوفه. (دايره المعارف تشيع ج3 ص558)
قدس و يهوديان
چنان كه گفته شد در گزارشي از تورات، سرزمين مقدس فلسطين، سرزمين موعود يهوديان دانسته شده است. برخي از مفسران يهودي با توجه به آياتي كه سرزمين هاي شرق و غرب بيت المقدس و فلسطين را به عنوان ميراث ايشان بيان كرده است بر اين باورند كه همه مناطق خاورميانه و دست كم از نيل تا فرات سرزمين موعود ايشان است.
قرآن در آيه 137 سوره اعراف بيان مي كند: و اورثنا القوم الذين كانوا يستضعفون مشارق الارض و مغاربها التي باركنا فيها و تمت كلمت ربك الحسني علي بني اسرائيل بما صبروا؛ ما سرزمين هاي شرقي و غربي آن سرزميني كه مبارك گردانيدم را به قومي به ارث داديم كه به استضعاف كشيده شده بودند و اين گونه حكم نيكو و زيباي خداوند بر قوم بني اسراييل به جهت صبر و مقاومت در راه دين به كمال رسيد.
در اين آيه قوم بني اسرائيل بر سرزمين فلسطين و يا بيت المقدس و شرق و غرب آن از سوي خداوند چيره و مسلط شدند؛ زيرا مستضعفاني بودند كه در راه دين خدا پايداري و مقاومت كرده بودند و اين پاداش مقاومت و پايداري ايشان بود.
در اين آيات و نيز آيات 93 سوره يونس و 17 و 104 سوره اسراء ماجراي قدرت گرفتن و تسلط بني اسرائيل بر سرزمين فلسطين و پيرامون آن پس از بيان ماجراي غرق شدن فرعونيان بيان شده و در آيه 59 سوره شعراء نيز به صراحت و شفافيت از جانشيني ايشان به جاي فرعونيان ياد شده است.
به نظر مي رسد با توجه به سلطه فرعونيان بر سرزمين هاي فلسطين و اطراف آن، منظور از اين آيات استخلاف و تسلط بني اسرائيل در جاي فرعونيان و كشورهاي مستعمره ايشان است كه شامل تسلط بر سرزمين فلسطين و شام و اردن باشد. (المنار ج 9 ص 98 و نيز تفسير كبير ج 14 ص221)
قرآن در آيات ديگري اين دولت و چيرگي ايشان را محدود به عوامل چندي كرده است. از اين رو برخي از مفسران و دانشمندان اسلامي هنگام سخن گفتن از دوگانگي و تعارض در فرمان خداوند مبني بر واگذاري سرزمين هاي مقدس به بني اسرائيل از يك سو و حرام شمردن ورود ايشان به آن سرزمين ها در آيات 21 و 26 سوره مائده اين حكومت وراثت و خلافت را مشروط به طاعت و بندگي خدا دانسته اند. (الميزان ج 5 ص 289 و نيز تفسير كبير ج 11 ص 197) زيرا چنان كه بيان شد يهوديان در همان زمان به خاطر تخلف از فرمان خداوند دچارسرگرداني شده و چهل سال در تپه و بيابان هاي اطراف بيت المقدس و فلسطين مي گشتند و اجازه ورود به شهر و آباديي را نداشته اند. بنابراين همان گونه كه در همان آغاز از نعمت وراثت به جهت طغيان و سركشي بازماند، هر زماني ديگري كه چنين كنند از آن جا رانده خواهند شد.
خداوند در آيه 129 سوره اعراف مي فرمايد: و يستخلفكم في الارض فينظر كيف تعملون، آنان را بر زمين خليفه گردانيديم تا بنگريم چگونه عمل مي كنند. در حقيقت خلافت ايشان براي روشن شدن عمل كرد آنان است. اگر به خوبي و درستي عمل كنند از آن سود مي برند. بنابراين خلافت ايشان مشروط به عمل كرد درست ايشان بوده است. اين نكته در آيات ديگري چون 7 سوره ابراهيم به خوبي بيان شده است.
تمردهاي بني اسرائيل
درگزارش هاي قرآن از وضعيت بيت المقدس و حكومت يهوديان به خوبي برمي آيد كه آنان زماني كه بر پايه آموزه هاي وحياني عمل مي كردند از حكومت و اقتدار برسرزمين برخوردار بودند ولي همين كه عمل كردي نادرست داشتند نه تنها حكومت و قدرت از ايشان گرفته شد بلكه مجبور به ترك خانه و كاشانه خود شدند.
خداوند در آغاز سوره اسراء نيز از سلطه اقوامي ديگر بر سرزمين هاي مقدس براي مجازات بني اسرائيل ياد مي كند و از تكرار آن در صورت بدكرداري دوباره آنان خبر مي دهد و مي فرمايد: و قضينا الي بني اسرائيل في الكتاب لتفسدن في الارض مرتين… فاذا جاء وعد اوليهما بعثنا عليكم عبادا لنا اولي باس شديد… فاذا جاء وعد الاخره ليسئوا وجوهكم و ليدخلوا المسجد… و ان عدتم عدنا؛ (اسراء آيات 4 تا 8)
در اين آيات به وضوح و روشني از دو تمرد ياد مي شود كه يكي پيش از بعثت پيامبر(ص) اتفاق افتاده است كه موجب شد تا بخت النصر بر ايشان بتازد و ايشان را به بردگي به بابل برد و سده هاي طولاني گرفتار باشند و ديگر وعده اي است كه هنوز انجام نشده است. در اين آيات مي فرمايد كه ايشان دوباره از نظر جمعيت و مال به اندازه قدرتمند شوند كه بتوانند بر فلسطين چيره شوند و آن گاه باز اگر طغيان كردند و بدكرداري را پيشه خود ساختند ما نيز باز مي گرديم و با ايشان چنان كنيم كه مرتبه نخست انجام داديم. ظاهرا اين همان زماني است كه يهوديان دوباره با جمعيت و قدرت و مال فراوان وارد بيت المقدس شدند و مسجد اقصي را در تصاحب گرفته اند. اين بار نيز دست به خون و خون ريزي زده و برخلاف آموزه هاي وحياني كه به ايشان حكم كرده است كه مردمان را از خانه هايشان آواره نسازند (قرآن اين حكم را در سوره بقره آورده است) باز ايشان مردمان فلسطين را آواره ساخته و به دولت مردان خويش مي گويند تا مردمان اين جا را نكشيد و يا از خانه هايشان بيرون نكنيد ما به اين سرزمين نمي آييم و دولت مردان نيز براي رضايت يهوديان دست به جنايت و كشتار مي زنند و خانه هاي فلسطينيان را به عنوان قوم جبار و گروهي سركش و تروريست خراب مي سازند و جوانانشان را مي كشند و زنان و مردانشان را آواره مي سازند. اين زمان دوباره طغيان را آغاز كرده اند و اين گونه است كه خداوند چنان كه وعده داده است كه اگر ايشان دوباره همان رفتار را پيش گيرند ما نيز همانند قبل عمل مي كنيم به زودي ايشان را آواره مي سازد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا