اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیتاریخیفرهنگیمقالاتمناسبت ها

سیره و سنت اهل بیت(ع) در عزای امام حسین(ع)

samamosسنت عزاداری در میان همه اقوام بشری به اشکال گوناگون وجود داشته و دارد؛ اما عزاداری برای امام حسین(ع) در میان مسلمانان و به ویژه شیعیان از خصوصیتی برخوردارست که از دیگر سنت های عزاداری متمایز می شود. شگفت این که عزاداری برای دیگر امامان معصوم(ع) به این شکلی نیست که برای امام حسین(ع) انجام می گیرد؛ و شگفت تر آن که خود امامان(ع) بلکه پیامبران و بلکه خدا و فرشتگان مقرب موجب این تمایز و ویژگی شده اند.

نویسنده در این مطلب بر آن است تا با نگاهی به سنت و سیره عزاداری برای امام حسین(ع) از خلقت آدم(ع) تاکنون، این تمایز و علل و فلسفه آن را در حد امکان و حوصله این مقاله تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

فلسفه عزاداری بر امام حسین(ع)

برای درک این که چرا عزاداری امام حسین(ع) دارای ویژگی هایی است که در هیچ یک از عزاداری ها حتی نسبت به پیامبران و امامان معصوم(ع) انجام نمی گیرد،‌ می بایست به نقش امام حسین(ع) در احیای دین اسلام و اصلاح امت اسلام توجه کرد. امام حسین(ع) با شهادت خود و یاران و نیز اسارت خویشان و زنان و کودکان،‌ پیام جاودانه ای برای امت اسلام و بلکه جهانیان فرستاد تا شیوه درست زندگی در جامعه را بشناسند و سبک زندگی خود ار جامعه بر مدار آن تبیین نمایند. این پیام حاوی اصول کلی اسلام است که مهم ترین آنها عدالت خواهی،‌ ستم ستیزی، امر به معروف و نهی از منکر، اصلاح فسادهای اجتماعی و مانند آن است.

این پیام به امت بلکه جهانیان کمک می کند تا برای تشخیص اهم از مهم در زندگی سرمشق داشته باشند و ارزش و اهمیت اصول عقلانی و وحیانی پیشین را در رسیدن انسان و جامعه به کلمات بدانند. آن حضرت(ع) این گونه شاخص های اسلامی برای زندگی سالم و سعادتمند را تبیین می کند و هر گونه مدارا با ظلم و بی عدالتی و فساد و فرار از امر به معروف و نهی از منکر و عمل به اصلاحات فراگیر در جامعه را عین ضلالت، تباهی و بردگی می داند و رهایی از آن را عین آزادگی و کرامت انسانی می شمارد.

همین پیام انقلابی و اصلاح گرایانه امام حسین(ع) که در کربلا با خون نوشته و به تاریخ ارسال شد، موجب شد تا پس از ایشان مردم راه و روش سلوک خود را با مسایل مهم اجتماعی و سیاسی بدانند و حتی شهادت را بر زندگی در ننگ و عار را بهتر دانسته و برای رهایی از ننگ و ظلم و عار ابدی وبردگی فکری و سیاسی و اجتماعی تلاش کنند. دو اندیشه ای که در اسلام به ویژه تشیع از قیام حسینی(ع) و عدالت جهانی مهدوی شکل گرفت، موجب شد تا امید به تغییر وضعیت نامطلوب و ظالمانه و هم چنین وجوب و لزوم تغییر وضعیت نامطلوب با عمل شهادت طلبانه، جامعه اسلامی را به پویایی و حرکت بکشاند. این گونه است که جامعه اسلامی بر این باور است که چه بکشد و چه کشته شود پیروز است؛ چرا که یکی از دو حسن را به دست خواهد آورد یا پیروز شده و نظام عادلانه مطلوب را می سازد یا آن که شهید می شود و به بهشت جاودانه می رود.(توبه، آیه 52)

از نظر تفکر شیعی با خاستگاه قرآنی و وحیانی، بر هر کسی است که فلسفه قیام عاشورایی و حکومت جهانی مهدوی را زنده نگه دارد؛ چرا که این دو تفکر است که جهان عدالت محور را می سازد. بر همین اساس در آموزه های شیعی، از امام مهدی(ع) به عنوان منتقم یاد می شود که از ظالمان تاریخ و قاتلان امام حسین(ع) انتقام می گیرد و همان نظامی که امام حسین (ع) برای رسیدن به آن شهید شده را تحقق می بخشد. این همان فلسفه تاریخی است که شیعیان بر آن باور داشته و بدان امیدوارند.

پس عزاداری امام حسین(ع) به این انگیزه و هدف انجام می گیرد که سوخت موتور حکومت مهدوی را تامین نماید؛ چرا که ظلم ستیزی و شهادت طلبی برای عدالت است که یاران مهدی(ع) را از حالت انفعال بیرون آورده و به انسان های فعال در عرصه جامعه و جهان تبدیل می کند. این گونه است که انتظار از حالت انفعالی خارج شده و به حالت فعال تبدیل می شود و زمینه تحقق حکومت عدالت محور و جهانی حضرت مهدی(عج) را فراهم می آورد.

به سخن دیگر، عزاداری امام حسین(ع) به معنای زنده نگه داشت فلسفه قیام آن حضرت(ع) یعنی ایجاد حکومت صالح و عادلانه است که شیعیان آن را در حکومت مهدی(ع) به طور کامل تجربه خواهند کرد؛‌ولی این بدان معنا نیست که خود در حد و اندازه آن چه استطاعت و در توان دارند به اصلاحات اقدام نکنند؛ چرا که واجب هر مسلمانی است که در حد استطاعت عمل کند(بقره، آیات 233 و 286؛ انعام، آیه 152؛ اعراف، ایه 42) و در حد توان خویش به اصلاحات بپردازد و فساد را ریشه کن کرده و ظلم را بردارد و عدالت را جاری سازد.(هود، آیه 88)

از آن جایی که امام حسین(ع) سبک زیست و چگونگی برخورد با مهم ترین مسایل حوزه اجتماعی یعنی عدالت و امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح طلبی و عدالت خواهی را بیان کرده است، می بایست با سرمشق قرار دادن آن حضرت(ع) این مسیر را همیشه زنده و جاوید قرار دهیم و عزاداری بهترین شیوه برای زنده نگه داشت آن است؛ چرا که در عزاداری ویژه امام حسین(ع) به شکل تجمعات و هیات عزاداری و شعار و برگزاری مراسم گوناگون در اشکال مختلف و مداحی و سخنرانی و مانند آن، این فلسفه بارها و بارها در گوش مردم و جان ایشان زمزمه می شود و به صورت یک بینش و نگرش در مردمان نهادینه می شود. از این روست که دشمنان اسلام به شدت از عزاداری امام حسین(ع) و برگزاری با شکوه آن در قالب شعائر الله واهمه دارند و بیمناک هستند و می کوشند تا به هر شکلی شده آن را محو و یا دست کم محدود ساخته یا منحرف کنند.

آغاز عزاداری برای امام حسین (ع)

عزاداری و برپایی عزا و گریه كردن بر عزیزان از دست رفته، در میان اقوام بشری در سرتاسر رایج و متداول است. از گزارش های تاریخی نیز به دست می آید که پیامبر(ص) بر فراق فرزندش ابراهیم گریست. عزاداری حضرت فاطمه زهرا(س) برای پدربزرگوارش چنان مشهور و معروف است که دیگر نیاز به ذکر آن نیست. آن حضرت(س) چنان برای شهادت پیامبر(ص) و غصب خلافت و ظلم بر امیرمومنان(ع) می گریست که به خاطر گریه های شبانه روزی و اعتراض آمیزش، مورد اعتراض قرار گرفت. همین مساله موجب شد تا ایشان به ناچار بیت الاحزان را به وجود آورد. آن حضرت(س) دست حسن و حسین(ع) را می گرفت و برای عزاداری و گریه به آنجا می رفت.

امام عزاداری برای امام حسین(ع) تنها به پس از شهادت یا آغاز تولد ایشان ارتباط ندارد و بر پایه روایات بسیار این امر سابقه ای بس طولانی دارد. بنابر این روایات نخستین کسی که بر امام حسین(ع) گریست و برای او عزاداری کرد،‌حضرت آدم(ع) بود. می گویند هنگامی که حضرت آدم(ع) هبوط کرد. هنگامی که به عرفات رسید در آن جا وقتی كه حضرت آدم ( ع) به سوی عرش الهی نگاه كرد و اسماء خمسه و نور آنها را دید از جبرئیل خواست تا این اسماء را بدو یاد دهد. پس آدم ( علیه السلام) خدا را با این اسماء خواند: یا حمید بحق محمد ، یا عالی بحق علی، یا فاطر بحق فاطمه ، یا محسن بحق الحسن و الحسین و منك الاحسان .

می گویند: حضرت آدم(ع) یكی یكی این اسماء طیبه را می گفت تا رسید به اسم امام حسین (ع) تا این نام را برلبش جاری ساخت،حزن و اندوه بیشماری بر قلبش مستولی گشت و اشك از هر دو دیده اش جاری شد. حضرت آدم (ع) از جبرئیل علت این امر را پرسید. پس جبرئیل نیز برای او مصیبت امام حسین (ع) را نقل كرد و گفت: ای آدم! این حسین فرزند توست كه مبتلی به مصیبت بزرگی می شود. مصیبتی كه تمام مصائب درمقابل آن اندك و كوچك است .

حضرت آدم(ع) پرسید : آن چه مصبیتی است كه همه مصائب درمقابل آن اندك است؟ جبرئیل گفت: ای آدم! این حسین در حالی كه غریب و بی كس و تنهاست و هیچ یار و یاوری ندارد و فریاد می زند: واعطشاه وا قلة ناصراه(داد از تشنگی، فریاد ازكمی یار) با لب تشنه كشته می شود. عطش وتشنگی او بحدی است كه آسمان دردید او تیره و تار گشته و هیچ كس او را اجابتی نمی كند مگر به ضرب شمشیر . ای آدم ! سرش را از قفا مانند گوسفند ذبح می كنند و سرهای بریده او و یارانش را برروی نی زده و به همراه حرم او كه به اسارت گرفته اند شهر به شهر می گردانند.(بحارالانوار، ج 44، ص245)

هم چنین در روایت است که هنگامی كه حضرت آدم ( ع) درزمین سیر میكرد ، به محل شهادت امام حسین(ع) می رسد پایش به چیزی برخورد می كند و برزمین افتاده خون ازپایش جاری می شود او سر به آسمان بلند كرده و عرض میكند : خداوندا آیا گناهی ازمن سرزده كه من به خاطر آن عقوبت شده ام ؟ وحی میرسد : نه ای آدم این سرزمینی است كه فرزندت حسین ( ع ) درآن كشته می شود و خون تو همانند خون او بر روی زمین جاری شده است. حضرت آدم ( ع) عرض می كند: قاتل او كیست؟ وحی می آید كه قاتل او یزید ملعون است پس او را لعن كن و حضرت آدم ( ع) نیز اورا لعن می كند.( بحار، ج44، ص244)

در خبر است که هنگامی كه حضرت نوح ( ع) با كشتی خود بر روی آب بود ، به مكانی رسیدند كه هوا طوفانی شد و كشتی به تلاطم افتاد ، همه ترسیدند كه مبادا غرق شوند . حضرت نوح( ع) با خدا مناجات كرد و عرضه داشت : خداوندا این چه سرزمینی است ؟ من تمام زمین را گشتم و چنین حالتی به من دست نداد . دراین هنگام جبرئیل نازل میشود و نام این سرزمین و نحوه شهادت حضرت سید الشهدا اباعبدالله الحسین ( ع) را برای ایشان نقل می كند و حضرت نوح ( ع) و افراد كشتی اش برای مصائب وارده بر ایشان گریه می كنند .( بحار، ج44، ص243)

حضرت ابراهیم خلیل الله بارها و بارها برای مظلومیت و مصائب حضرت سیدالشهدا ( ع) اشك ریخت ، كه از آن جمله آن هنگام كه ملکوت آسمان و زمین را مشاهده نمود و نور حضرت امام حسین ( ع) را دید محزون شد و گریست. ( بحار، ج36، ص151)

امام رضا ( ع) هم چنین می فرماید: در آن هنگام كه حضرت ابراهیم ( ع ) قصد ذبح كردن فرزندش حضرت اسماعبل ( ع ) را نمود خداوند گوسفندی را فرستاد تا او بجای فرزندش ذبح نماید ، حضرت ابراهیم ( ع) دلگیر شد زیرا دوست داشت تا آن هدیه خداوندی نمی آمد و او پسرش را ذبح كرده و دلشكسته می شد و به درجه رفیع صبر و رضا نایل می گشت، دراین هنگام ازسوی پروردگار وحی می آید : ای ابراهیم محبوب ترین مخلوقات من درنزد تو چه كسی است ؟ حضرت ابراهیم ( ع) عرض كرد : حبیب تو حضرت محمد ( صلی الله علیه وآله ) وحی آمد كه : آیا فرزند او را بیشتر دوست داری یا فرزند خود را ؟ حضرت ابراهیم( ع) عرض كرد : فرزند حبیب تو را بیشتر دوست می دارم . وحی آمد كه : آیا ذبح شدن فرزند او به دست دشمنان بیشتردل تو را به درد و رنج می آورد یا ذبح كردن پسر خود درطاعت من. حضرت ابراهیم( ع) عرض كرد : ذبح فرزند او بدست دشمنان بیشتر دلم را می سوزاند . پس خداوند می فرماید : ای ابراهیم ، عده ای كه گمان میكنند از امت رسول خاتم هستند او را با شقاوت وبی رحمی وبسان گوسفند ذبح می كنند و با انجام این عمل مستحق عذاب دردناك وخشم من می شوند . ای ابراهیم من بخاطر حزن واندوه تو و دل شكستگی تو برحسین ، مرتبه ات را بالا برده و تورا به درجه رفیع صبر كنندگان درمصائب می رسانم . و این جریان تفسیر آیه ( و فدیناه بذبح عظیم ) ذبیحه بزرگی را فدای او كردیم.( بحار، ج44، ص225, عیون الاخبار، ج1، ص209و سوره صافات، أیه107)

درجای دیگر حضرت ابراهیم ( ع) هنگامیكه بر اسبش سوار بود به وادی مقدس كربلا میرسد و درحین عبور از آنجا اسبش اورا بر زمین می زند كه درهمین حین سر او شكسته و خون ازسرش جاری میشود پس به خداوند عرض می كند : چه گناهی از من صادر شده كه من باید به خاطر آن چنین عقوبت شوم ؟ اسبش به سخن در می آید و می گوید : ای خلیل خدا بدان كه دراین جا محل به شهادت رسیدن فرزند حضرت خاتم الانبیاء ( صلی الله علیه وآله ) است و برای تأسی به آن بزرگوار و شریك بودن درمصائبش خون سرتو نیزمانند خون او برروی زمین جاری شده است . (بحار، ج44، ص243 )

روایت است كه گوسفندان حضرت اسماعیل (ع) در كنار فرات مى چریدند. روزى شبان آنها به خدمت حضرت اسماعیل (ع ) آمد و گفت : چند روز است كه گوسفندان از این نهر آب نمى آشامند. پس ‍ حضرت در مناجات با خدا از سبب این حالت سوال كرد همان ساعت حضرت جبرئیل (ع)از طرف خداوند خدمت حضرت اسماعیل (ع)نازل شد و گفت : اى اسماعیل سبب این حالت را از گوسفندان بپرس ، آنها پاسخت را خواهند داد. پس آن حضرت از گوسفندان پرسید: چرا از این رودخانه آب نمى نوشید ؟

گوسفندان به زبان فصیح پاسخ دادند: به ما خبر رسیده كه فرزند تو حسین – كه سبط گرامى محمد صلى الله علیه و آله است – در این زمین با لب تشنه كشته خواهد شد پس ما از این آب نمى آشامیم به جهت حزن و اندوه براى تشنگى آن بزگوار .( بحار، ج44، ص243)

روزی شخصی از بنی اسرائیل حضرت موسی ( ع) را دید كه او باشتاب وبا حالتی خاص و درحالیكه رنگ به رخساره ندارد برای عبادت و مناجات با خدا میرود عرض كرد : ای نبی خدا من گناه بزرگی انجام داده ام و می دانم كه اكنون برای مناجات با خدا وهم صبحتی با او می روی ای پیامبر خدا از تو طلب و خواسته ای دارم و می خواهم از خداوند سوال كنی آیا گناه مرا می بخشد ؟ حضرت موسی ( ع) پذیرفت و هنگام مناجات با خداوند عرض كه : ای خداوند بزرگ توعالمی به آنچه كه می خواهم تكلم نمایم آن مرد كه بنده ای از بندگان توست گناهی را مرتكب گشته و ازمن خواسته تا برای او بدرگاه تو طلب عفو و رحمت نمایم ازجانب خداوند خطاب رسید : ای موسی هركس ازمن طلب مغفرت و بخشش نماید من او را مورد رحمت وغفران خود قرار می دهم بجز قاتل حسین ( ع) . حضرت موسی( ع) عرض كرد : حسین كیست ؟ خطاب رسید : همان كسی كه ذكر او و احوالات او در گذشته و دركوه طور برای تو گفته شده است. عرض كرد : چه كسی او را می كشد ؟

خداوند فرمود : او را جماعتی طاغی وستمگر كه خود را از امت جد او میشمارند میكشند و اسب او فرار كرده و شیهه كشان می گوید : ای داد از امتی كه فرزند پیغمبر خور را میكشند . این ستمگران بدن او را برروی خاكها بی غسل و بی كفن رها كرده و حرم او را غارت میكنند و زنان او را به اسارت گرفته یاران او را شهید و سرهایشان را برسرنیزه ها كرده و در بلاد مختلف می گردانند ای موسی اطفال صغیر ایشان از تشنگی هلاك شده و بزرگانشان از شدت تابیدن آفتاب ، پوست بدنشان بهم كشیده میشود . دراین هنگام حضرت موسی ( ع) گریست و خطاب رسید ای موسی بدانكه هركس گریه كند درعزای او یا گریاند یا خود را شبیه به گریستن كند ( تباكی ) آتش را بربدنش حرام می كنم ( بحار، ج44، ص308)

هم چنین حضرت موسی ( ع) درملاقاتی كه با حضرت خضر ( ع) داشت برای او از آل حضرت محمد ( ص ) و قضیه امام حسین ( ع) می فرماید وهردو برای مصائب امام حسین ( ع) گریه می كنند.( بحار، ج13، ص301و تفسیر قمی، ج 2، ص382)

هنگامی كه حضرت سلیمان نبی ( ع) به همراه حشم و خدم از روی هوا گذر میكرد به سرزمین نینوا رسید باد او را سه دور به دور خود چرخانید و به سوی زمین آورد حضرت سلیمان نبی ( ع) نیز از باد خواست كه بگوید چرا این عمل را مرتكب شده است ؟ باد در پاسخ او گفت : ای نبی خدا اینجا سرزمین به شهادت رسیدن حضرت امام حسین (ع) است و روضه احوالات حضرت سید الشهدا ( ع) را برای او نقل كرد. (بحار، ج44، ص244)

از حضرت مهدی ( عج ) نقل شده كه زكریا از خداوند درمورد اسماء خمسه طاهره سوال نمود و ازحضرت باری تعالی خواست تا آن اسماء را بد وهم بیاموزد ، جبرئیل نازل شد وآن اسماء را به او یاد داد . زكریا نیزآن اسماء را ذكرنمود وحالات عجیبی براو مستولی می شد اوهرگاه نام حضرت محمد ( صلی الله علیه وآله ) ، علی( ع) و فاطمه( سلام الله علیها ) وحسن(ع) را می برد غم و اندوه ازدلش رخت برمی بست اما همین كه نام حسین ( ع) را می برد بغض گلویش را می گرفت و دلش به طپش می افتاد واشكانش جاری می گشت .

پس به خداوند عرض كرد : خدایا چه میشود كه نام آن چهار بزرگوار مرا ازهم وغم نجات میدهد ولی اسم حسین ( ع ) را كه می برم اشكانم جاری میشود و دلم می شكند ؟

سپس خداوند او را خبرداد از قضیه شهادت حسین ( ع) و فرمود ( كهیعص) پس كاف به كربلا و ( هاء ) به هلاكت و كشته شدن عترت طاهره و ( یاء ) به یزید قاتل و كشنده امام حسین ( ع) و ( عین ) به عطش او و ( صاد ) به صبرش برمصائب دلالت دارد .

چون ذكریا این مصائب را شنید تا سه روزازمسجد بیرون نیامد و كسی را بحضورنپذیرفت و پشت هم میگریست وعرض كرد خدا یا آیا بهترین خلق خود را به مصیبت فرزندش مبتلا می سازی ؟ و سپس از خدا خواست تا او را فرزندی عطا كند كه محبت او دردلش بسیار باشد و او نیز به سرنوشت امام حسین ( ع) دچارشود ، خداوند نیز حضرت یحیی را به اوعطا فرمود و حضرت یحیی نیز همانند حضرت سیدالشهدا ( ع) بدنیا آمد ( یعنی مدت حمل او شش ماه بود) و سرازبدن اونیز جداساختند. ( بحار، ج44، ص223 واحتجاج ، ج2، ص272)

هنگامی كه حضرت عیسی ( ع) به همراه حواریون خود از سرزمین كربلا عبورمی كردند حزن و اندوه بی شماری آنان رافرا می گیرد كه آنان ازخدا درخواست می كنند وسبب پیدایش چنین حالتی در وجودشان را جویا می شوند . بدستور خداوند حیوانات وحشی ( آهوان) برای آنان واقعه و جریان كربلا و مصائب حضرت سیدالشهدا ( ع) را بازگو می كنند و حضرت مسیح ( ع) وحواریون برای آن همه مصائب و مظلومیت حسین ( ع ) گریه می كنند . ( بحار، ج44، ص253 وامالی صدوق ، مجلس87، ص479)

عزاداری پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) بر امام حسین(ع)

درهنگام تولد حضرت امام حسین ( ع) خداوند به جبرئیل امرفرمود تا به همراه هزاران هزار ازملائك به زمین نازل شوند و بر پیغمبر( صلی الله علیه وآله) تهنیت گفته و او را از شهادت فرزندش مطلع ساخته وتسلی دهند .( بحار، ج43، ص249)

هنگامی كه امام حسین ( ع) متولد شد او را درپارچه سفیدی پیچیده و نزد پیغمبر ( صلی الله علیه و آله ) آوردند . حضرت رسول ( صلی الله علیه و آله ) درگوش او اذان و اقامه گفتند و بدو نگاه كرده و می گریستند و فرمودند خدا لعنت كند قاتل تو را . خدا یا من حسین وهركس كه او را دوست دارد دوست دارم .( بحار، ج44، ص250 وامالی طوسی ، ج1، ص377)

ابن عباس نقل می كند: روزی درخانه خود خواب بودم ناگهان صدای صیحه وناله عظیمی از منزل ام سلمه زوجه پیامبر خارج شد پس من به سرعت به خانه او شتافتم پس چون بدانجا رسیدیم به او گفتم: ای مادر مومنین تو را چه میشود كه این چنین فریاد و ناله میكنی جوابی به من نداد و رو كرد به زنان هاشمی وگفت ای دختران عبدالمطلب درگریه ونوحه سرائی مرا یاری كنید زیراآقای شما و سید جوانان اهل بهشت را شهید كردند گفتم : ای مادرمومنان ازكجا این خبر را دانستی ؟ گفت : هم اكنون پیغمبرخدا( صلی الله علیه وآله) را درخواب دیدم درحالیكه بسیاراندوهگین وخاك آلود بود عرض كردم : ای رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) این چه حالی است كه شما دارید؟ ایشان فرمودند : فرزندم حسین ( ع) واهل بیتش كشته شدند ومن اكنون ازدفن ایشان می آیم .(بحار، ج45، ص230 وامالی طوسی ج1 ص321)

بارها و بارها مراسم عزاداری حضرت سیدالشهدا ( ع) توسط پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) بر پا شد از جمله در سفری حضرت در بین راه ایستادند : و فرمودند( انالله واناالیه راجعون ) ما ازآن خدائیم و به سوی او باز می گردیم و گریستند .

اصحاب علت گریه ایشان را جویا شدند. حضرت فرمودند : جبرئیل مرا خبر داد حسینم را درزمینی نزدیك شط فرات بنام كربلا سرمی برند و گویا می بینم كه سر او را برای یزید ملعون هدیه برده و خاندان او را اسیر كرده و سوار بر شتر ساخته و شهر به شهرمی گردانند .

هنگامی كه حضرت ( صلی الله علیه و آله ) از سفر بازگشتند درحالیكه حزن و اندوه بسیاری رخساره مباركشان را فرا گرفته بود ، دست امام حسین ( ع) را گرفته و بالای منبر رفتند و درحالیكه دست راست خود را بر سرامام حسن ( ع) و دست چپ را برسرامام حسین ( ع) گذاشته بودند فرمودند :

خدایا محمد ، ( ص) بنده و پیغمبر توست و این دو از بهترین عترت من هستند ، و بهترین فرزندان من ، بدرستی كه جبرئیل مرا خبر داد كه حسنم را به زهركشته وحسینم را با شمشیرشهید می كنند ، ای خدا شهادت را برایشان مبارك گردان و حسینم را سیدالشهدا قراربده و بركت وغفران خود را از قاتلین او دورو جایگاهشان را جهنم ساز.

حضرت علی ( ع) می فرمایند : دراین هنگام صدای ناله و گریه اهل مسجد بلند شد پیغمبر( ص) فرمودند: ای مردم بر او گریه می كنید ولی او را یاری نمی كنید ؟ خدایا تو یاور او باش ای مردم من دو چیز گرانبها و وزین را در میان شما به یادگار می گذارم اولی كتاب خدا و دیگری عترتم را . آگاه باشید كه درقیامت ازاین دو از شما سوال خواهم كرد مبادا درقیامت نزد من آئید درحالی كه به عترتم ظلم روا داشته اید. ( بحار، ج44، ص247و 249 ومثیرالاحزان ، ص9،10 ولهوف ص7،9)

پیامبراكرم ( صلی الله علیه وآله ) بارها و بارها گلوی امام حسین ( علیه السلام) را می بوسید و گاهی به امیرالمومنین( ع) می فرمود : او را نگاه دار! سپس تمام بدنش را می بوسید و می گریست و می فرمود : من موضع شمشیرها را می بوسم. گاهی او لب ودندان او را می بوسید و می گریست گویا او نیز می دید كه چوب خیزران با لب و دندان چه می كند .

حضرت رسول اكرم ( صلی الله علیه وآله ) درتمام عمرودرهمه جا ذاكر مصائب امام حسین(ع) می شد و حتی درهنگام احتضار نیز او را در سینه خویش چسبانید و درحالیكه می گریست فرمود : مرا با یزید چه كاراست خدا او را لعنت كند پس از گفتن این كلمات ایشان ازهوش رفتند پس ازمدتی كه بهوش آمدند دوباره امام حسین ( ع) را بوسیدند و فرمودند حساب كشندگان تو درنزد خدا با خود من است.( بحار، ج44، ص266 و مثیرالاحزان ص12)

و درجائی دیگرنقل شده است روزی امیرالمومنین علی ( ع) خدمت پیامبر اكرم(صلی الله و علیه وآله ) شرفیاب می شوند و حضرت رسول اكرم ( صلی الله علیه وآله ) را گریان وغمناك مشاهده می كنند پس حضرت علی ( ع) علت این امر را جویا میشوند و پیغمبر( ص) می فرمایند : یا علی جان جبرئیل مرا باخبر ساخت كه فرزندم حسین را می كشند و برای من قدری ازتربت مدفنش را آورد و چون من این خاك را بوئیدم بی اختیاراشك از چشمانم جاری شده ، اسم آن سرزمین كربلاست .

حضرت علی ( ع) نیزهرگاه حسین را می دید می گریست و می فرمود : تو سبب گریه هر مومن هستی.( بحارالانوار، ج44، ص280 وكامل الزیارات باب36، ص108)

ابن عباس نقل می كند هنگامی كه در ركاب آن حضرت بودم و به جنگ صفین عازم بودیم به نینوا رسیدیم حضرت علی ( ع) فرمود ابن عباس آیا این سر زمین را می شناسی ؟ عرض كردم نه فرمودند : اگر توهم مانند من می شناختی می گریستی و محزون می شدی. سپس حضرت گریست آن چنان كه اشك ازروی محاسنش برروی سینه مباركش جاری شد وما نیزبه تبع او گریه كردیم

سپس فرمود : آه آه مرا چه می شود با آل ابوسفیان كه ازجنود شیطانند. ای اباعبدالله صبركن پس حضرت آبی را طلب نمود ودرآنجا چندركعت نمازخواند. ( بحار، ج44، ص252،254 وامالی صدوق مجلس87، ص478،480)

حضرت صدیقه كبری فاطمه زهرا ( سلام الله علیها ) بارها و بارها درمصائب فرزندش حسین ( ع) گریست ازآن جمله چون ازشهادت نوردیده اش حسین ( ع) با خبرشد او را ازروی حزن واندوه و ملال حمل نموده و با حزن و اندوه ایشان را وضع حمل نمودند . و یا روز ولادت امام حسین ( ع) حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) بسیار گریستند تاحضرت ختمی مرتبت ( صلی الله علیه وآله ) تشریف فرما شدند و فرمودند: ای فاطمه! بدان كه حسین كشته نمی شود جزهنگامی كه پیشوای راهنمایی ازاو متولد شود كه امامان بعدی ازنسل او هستند. آنگاه حضرت یكی یكی نام امامان را تا حضرت ولی عصر ( عج ) ذكر نموده و فرمودند: آن قائم كه عیسی بن مریم پشت سرش نماز می خواند .( كمال الدین ، ج1، ص284)

حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) هرروز حتی دراعیاد مجلس عزاداری برپا می سازند. آن حضرت(س) هنگامی كه از آسمان به حرم فرزندش حسین ( ع) نظر می نمایند فریاد كشیده به طوری كه تمام اركان موجودات آسمانها و زمین به لزره درمی آید تا اینكه پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله ) نزد ایشان آمده وبی بی دو عالم را آرام می نمایند و در حق زوار فرزندش حسین ( ع) دعا می كنند.(بحار، ج45، ص225 وكامل الزیارات ب27 ص87)

هم چنین روایت شده است امام حسن مجتبی ( ع ) در لحظات آخر عمر خود كه زهر درتمام بدن مباركشان اثر كرده و رنگ رخساره ایشان به سبزی گرویده بود، برادر خود امام حسین(ع ) را درآغوش گرفته و گریستند و فرمودند : ای برادرحدیث جدم حضرت رسول خدا (ص) درحق من و تو درست است ایشان خبرداد مرا كه درشب معراج هنگامی كه وارد بهشت شدم و دو قصر بسیار بلند و نزدیك هم را روایت نمودم كه اولی از زبرجد سبز بود و دومی از یاقوت سرخ . از جبرئیل سوال كردم این دو قصر ازآن كیست ؟ جبرئیل گفت: یكی از آن حسن ( ع ) و دیگری ازآن حسین ( ع ) . گفتم : چرا هر دو به یك رنگ نیستند ؟ جبرئیل ساكت شد گفتم چرا سخن نمی گویی؟ گفت : از تو حیا می كنم. پس گفتم : كه تو را به حق قسم می دهم بگو! گفت : سبزی قصر حسن ( ع ) بخاطر آن است كه او را با زهر شهید می كنند و رنگش سبزمی شود و سرخی قصر حسین ( ع ) بخاطرآن است كه او را می كشند و رنگش از خون سرخ می شود. پس دراین هنگام پیغمبر و جبرئیل هردو گریستند و صدای شیون و ناله و ضجه فرشتگان نیز بلند شد. ( بحار، ج 44، ص145)

هم چنین در روایتی است که هنگامی كه زهر دربدن امام حسن (ع) كارگرافتاده بود و درحالت احتضار بودند، حضرت امام حسین ( ع) به نزد برادر آمده و او را در بغل گرفت و گریست امام حسن ( ع) فرمودند : یا ابا عبدالله چرا گریه می كنی ؟ امام حسین( ع) فرمودند : به حال شما گریه می كنم . حضرت امام حسن (ع) فرمودند : هیچ روزی مانند روز تو نیست. سی هزار نفر كه همه خود را از امت جدمان می دانند به تو هجوم می آورند و تو را به قتل می رسانند و حرمتت را شكسته و عیال واطفال تو را به اسارت می برند. ای برادر! آسمان دراین حادثه خون می گرید همه چیز برای تو گریان ومحزون است حتی وحوش صحرا و ماهیان دریا . ( بحار، ج45، ص218 وامالی مجلس24، ص101)

ام سلمه هنگامی كه خبر عزیمت امام حسین ( ع) را شنید به سرعت حركت نمود و درخارج ازمدینه به خدمت آن حضرت شرفیاب شد وعرض كرد : ای فرزندم! مرا با دوریت محزون مكن و به سوی عراق مرو زیرا از جدت شنیدم كه می فرمود فرزندم حسین ( ع) درعراق كشته میشود در زمینی كه آنرا كربلا می نامند.

امام فرمودند : ای مادر ، من نیز این خبر را می دانم ازروزشهادت و قاتل خود و محل دفن خود خبردارم و من میدانم چه كسانی ازاهل بیتم به همراه من كشته خواهند شد اگر بخواهی آن سرزمین را بتو نشان خواهم داد پس آن حضرت اشاره ای به زمین نمود و زمین پست شد و كربلا ظاهر گشت و به او محل قتل خود را نشان داد امام فرمود : ای مادر خداوند خواسته كه مرا كشته وعیال وخاندان مرا اسیر و پریشان واطفال مرا مذبوح ومظلوم ببیند درحالی كه آنان استغاثه كرده و یاری می طبند و كسی ایشان را یاری نمی رساند. ( بحار، ج44، ص327 ومقتل خوارزمی ، ج1، ص186)

هنگامی كه حضرت امام حسین(ع) عزم برسفربه عراق نمود ایستادند و خطبه ای برای حاجیان ایراد فرمودند : كه مضمون آن چنین است : حمد وثنا مخصوص ذات الله است وهمه چیز منوط به مشیت و قدرت اوست و سلام صلوات برپیغمبر وآل او، برای اولاد آدم مردن همانند گردنبند بر گردن دختران ثبت است و چقدر مشتاقم به ملاقات گذشتگانم . برای من تقدیری مقدر شده كه آنرا ملاقات خواهم كرد و گویا می بینم كه گرگان صحرا اعضاء و جوارح مرا پاره پاره ساخته و شكنبه های خالی و شكم گرسنه اشان را از من پر می كنند . و چاره ای نیست ازآن چیزی كه به علم الهی نوشته شده است و ما اهل بیت راضی هستیم به رضای خدا و بر آن صبرمی كنیم پس هركس جان خود را در راه خدا می دهد و دل در گرو ملاقات خدا دارد با ما بیاید ومن صبح كوچ خواهم كرد انشاءالله .(بحار، ج44، ص336 ولهوف ص26)

امام حسین ( ع) قبل از ورود به كربلا درآن هنگام كه خیمه ها را نصب می كردند تمام اولاد و برادران واهل بیت خود را جمع نمودند نظر بر ایشان انداخته وساعتی گریه كردند و گویا یاد نمودند از آن چه كه برسر ایشان می آید . سپس گریستند و فرمودند: خدایا ما عترت پیغمبر( صلی الله علیه و آله ) توهستیم ما را از وطن خودمان بیرون كردند و بنی امیه برما تعدی روا داشت.(بحار، ج44، ص383 ومقتل خوارزمی ، ج1، ص237)

اما بعد از ورود به كربلا نیزچندین جلسه عزاداری برپا شد كه ازجمله آنها میتوان به عصر روز تاسوعا اشاره نمود كه حضرت درمقابل خیمه خود نشسته درحالیكه به شمشیرخود تكیه داده بودند به خواب رفتند ناگهان صدای لشكر بلند شد كه روبه خیمه ها می آمدند حضرت زینب ( سلام الله علیها ) چون آن صداها را شنید به نزد برادر آمد و عرض كرد : ای برادرآیا نمی شنوی صدای لشكر را كه نزدیك به خیمه رسیده اند ؟ حضرت فرمودند : خواهرم هم اكنون رسول خدا را درخواب دیدم كه فرمود : ای حسینم توبه زودی به سوی ما خواهی آمد دراین هنگام بی بی حضرت زینب ( س ) لطمه ای به صورت خود زد و فریاد واویلاه سرداد حضرت فرمود : ویل بر تو نیست ای خواهر ساكت باش خدا تو را رحمت كند .

و یا در شب عاشورا كه امام حسین ( ع) درخیمه خود تنها نشسته بودند و درحالیكه شمشیر خود را تیز می نمودند اشعاری می خواندند كه مضمون آن چنین است : ای زمانه اف برتو باد چه قدر مردمان صالح متقی را به كشتن دادی منتهای همه امور به سوی خدا خواهد بود وهرصاحب نفسی راه موت را خواهد رفت .

آن حضرت حتی درشب عاشورا اصحاب خود را جمع نمود و درخطبه ای آنان را ازشهادتشان مطلع ساخت و دوباره از ایشان بیعت گرفت .

و یا درآن زمان كه وداع آخر را نمودند و دخترایشان حضرت سكینه برای وداع آمد و گریه بسیار كردند پس حضرت فرمودند: ای سكینه گریه تو به طول خواهد انجامید بعد ازكشته شدن من پس دیگردل مرا به گریه خود مسوزان.(مناقب ابن شهراشوب ، ج3، ص257 ومنتخب طریحی، ج2، ص133)

امام حسین ( ع) در روز عاشورا كنار هر شهیدی می آمد ، از وصف او می گفت و گریه می كرد و اشعاری به سكینه آموخت كه در مدینه برای شیعیان بخواند ، كه مطلع آن این است : شِیعَتی مَهْما شَرِبْتُم ماءَ عَذْبٍ فَاذْكُرونِی. در این اشعار امام می فرماید: برای من ندبه كنید ، و ذكر مصیبت علی اصغر به میان آمده است .( مقتل مقرم ، ص308)

آسمان و زمین در عزای امام حسین(ع)

خداوند در آیاتی از قرآن از ادارک و فهم موجودات سخن به میان می آورد و می فرماید که آنان به تسبیح آگاهانه خداوند مشغول هستند (رعد،‌آیه 13؛ اسراء، ایه 44؛ انبیاء، آیه 33 ؛ نور، آیه 41 و آیات دیگر) و مطیع فرمان خداوند بوده و آن را عمل می کنند.(فصلت، آیه 11) هم چنین با توجه به آگاهی و فهم و واکنش آنان نسبت به مسایل هستی، در آیه 29 سوره دخان در باره ستمگران و کافران که به عذاب الهی و مصیبتی بزرگ دچار شدند می فرماید: فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاء وَالْأَرْضُ وَمَا كَانُوا مُنظَرِينَ؛ و آسمان و زمين بر آنان زارى نكردند و مهلت نيافتند.

این بدان معناست که آسمان و زمین و هر آن چه در آن است واکنش هایی را دارند،‌ هر چند که ایشان برای ظالمان نمی گریند ولی برای مصیبت نیکان و دادگران می گریند. از این روست که در روایات از عزاداری ما سوی الله نسبت به امام حسین(ع) سخن به میان آمده است. امام صادق علیه السّلام فرمود:یا زُرارَةُ! اِنَّ السَّماءَ بَکَتْ عَلَى الْحُسَیْنِ اَرْبَعینَ صَباحاً؛ اى زراره ! آسمان چهل روز، در سوگ حسین بن على علیه السّلام گریه کرد. (جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 552)

در روایت است که چون سر از بدن آن بزرگوار جدا ساختند مجلس عزا درتمام ماسوی الله برپاشد آسمان به اندازه ای تیر و سیاه شدكه در روز ستاره ها دیده شدند و هرسنگی كه برمی داشتند خون تازه در زیرش بود. آفتاب سیاه و تیره گون گشت و احوال به صورتی درآمد كه مردم گمان كردند رستاخیز است،(صواعق ابن حجر) از آسمان خون بارید ،(بحار، ج45، ص204 وكامل الزیارات ب24 ص77) ، ملائكه ازتسبیح بازمانده(بحار، ج45، ص221)، ازدرختان خون جاری شد (بحار، ج45، ص234)، زمین به لرزه وكوهها مضطرب گشتند(بحار، ج45، ص315)، تمام وحوش صحرا از شب یازدهم تا صبح گردنها را كشیده وگرد جسد حضرت سید الشهدا ( ع) نوحه سرایی كرده و گریستند (بحار، ج45، ص205)، مردان و زنان نیز گرد جسد مباركش جمع شدند و به مرثیه سرایی و عزاداری برداختند .(بحار، ج45، ص193)

شیوه عزاداری اهل بیت(ع) برای امام حسین(ع)

عزاداری در اقوام بشری گوناگون است. بهتر آن است که سبک عزاداری را از اهل بیت(ع) بیاموزیم که ایشان سرمشق و اسوه حسنه الهی در میان امت و بشر هستند.(احزاب، ایه 21) در این جا به شیوه ها و آیین عزاداری اهل بیت(ع) اشاره می شود.

1. گریستن : با نگاهی به شیوه عزاداری امام حسین(ع) در اهل بیت(ع) می توان دریافت که مهم ترین آیین در عزاداری آن حضرت(ع) گریستن است که از آدم (ع) تا خاتم(ص) گزارش شده است. در روایات است که بر امام حسین(ع) گریه کنید. امام رضا علیه السّلام فرمود: مَنْ کانَ یَوْمُ عاشورا یَوْمَ مُصیبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُکائِهِ جَعَلَ اللّهُ عَزّوَجَلّ یَوْمَ القیامَةِ یَوْمَ فَرَحِهِ وَ سُرُورِهِ؛هر کس که عاشورا، روز مصیبت و اندوه و گریه اش باشد، خداوند روز قیامت را براى او روز شادى و سرور قرار مى دهد.(بحارالانوار، ج 44، ص 284) امام رضا(ع) هم چنین می فرماید: انَ اَبى اِذا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لا یُرى ضاحِکاً وَ کانَتِ الْکِاَّبَةُ تَغْلِبُ عَلَیْهِ حَتّى یَمْضِىَ مِنْهُ عَشْرَةُ اَیّامٍ، فَاِذا کانَ الْیَوْمُ العْاشِرُ کانَ ذلِکَ الْیَوْمُ یَوْمَ مُصیبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُکائِهِ ؛ هرگاه ماه محرّم فرا مى رسید، پدرم (موسى بن جعفرعلیه السّلام ) دیگر خندان دیده نمى شد و غم و افسردگى بر او غلبه مى یافت تا آن که ده روز از محرّم مى گذشت ، روز دهم محرّم که مى شد، آن روز، روز مصیبت و اندوه و گریه پدرم بود. (امالى صدوق ، ص 111)

2. تباکی: خود را به گريه زدن، خود را گريان نشان دادن، خود را شبيه گريه كننده ساختن، حالت گريه به خود گرفتن.در راه احياي عاشورا و سوگواري بر عزاي حسين «ع »، هم گريستن، هم گرياندن و هم حالت گريه داشتن ثواب دارد.حتي اگر كسي نگريد يا گريه اش نيايد، گرفتن اين حالت، هم در خود شخص حالت اندوه و تحسر ايجاد مي كند، هم به مجلس عزا، چهره و رنگ غم مي بخشد.تباكي، همسويي با داغداران سوگ عاشوراست و مثل گريستن و گرياندن است.در حديث امام صادق «ع » است: «من انشد في الحسين شعرا فتباكي فله الجنة ؛ هر كه درباره حسين، شعري بگويد و تباكي كند، بهشت براي اوست.( بحار الانوار، ج 44، ص 282) در حديثي هم كه سيد بن طاووس نقل كرده، چنين است: «من تباكي فله الجنة ؛ هر کسی تباکی کند بهشت بر او واجب است.(همان، ص 288) و درحديث قدسي آمده است: «يا موسي!ما من عبد من عبيدي في ذلك الزمان بكي او تباكي و تعزي علي ولد المصطفي الا و كانت له الجنة ثابتا فيها؛ اي موسي هر يك از بندگانم كه در زمان شهادت فرزند مصطفي «ص » گريه كند يا حالت گريه به خود گيرد و بر مصيبت سبط پيامبر تعزيت گويد، همواره در بهشت خواهد بود.( مستدرک سفينة البحار، نمازي شاهرودي، ج 7، ص 235) البته غير از تباكي در مصيبت ابا عبدالله الحسين «ع »، حالت گريه به خود گرفتن در مناجات و دعا و از خوف خدا نيز مطلوب است و اين از نمونه هاي رواني تاثير ظاهر درباطن است. رسول خدا «ص » در اين زمينه به ابوذر غفاري فرمود: «يا اباذر!من استطاع ان يبكي فليبك، و من لم يستطع فليشعر قلبه الحزن و ليتباك، ان القلب القاسي بعيد من الله ؛ هر كه مي تواند گريه كند، پس بگريد و هر كه نتواند، پس در دل خويش حزن قراردهد و تباكي كند، همانا قلب قساوت گرفته، از خداوند دور است. (مکارم الاخلاق، طبرسي، ص 462، بحار الانوار، ج 74، ص 79.) امام صادق «ع » درباره گريه بر گناه خويش و از خوف خدا مي فرمايد: «ان لم يجئك البكاء فتباك، فان خرج منك مثل راس الذباب فبخ بخ ؛ اگر گريه ات نمي آيد، خود را به حالت گريه درآور، پس اگر به اندازه سر مگسي اشك بيرون آمد، پس مرحبا به تو.( بحار الانوار، ج 90، ص 344)

3. اشک ریختن: گریه با اشک نشان از سوز دل است. قطرات اشک برای امام حسین(ع) ریختن برات بهشت و رهایی از دوزخ است. از آیین های مهم اشک ریختن و پاس داشتن این اشک است. خود امام حسین (ع) در این باره می فرماید: مَنْ دَمِعَتْ عَیناهُ فینا قَطْرَةً بَوَّاءهُ اللّهُ عَزَّوَجَلّ الجَنَّةَ؛ چشمان هر کس که در مصیبتهاى ما قطره اى اشک بریزد، خداوند او را در بهشت جاى مى دهد.(احقاق الحق ، ج 5، ص 523) امام سجاد نیز همین را تایید می کند. (ینابیع الموده ، ص 429)

4. برگزاری مجالس نوحه: نوحه کردن از دیگر آیین های عزاداری است که برای امام حسین(ع) خود امامان(ع) انجام می دادند. حضرت صادق علیه السّلام درباره سیره جدش فرمودند: نیحَ عَلَى الْحُسَینِ بْنِ عَلی سَنَةً فى کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ وَ ثلاثَ سِنینَ مِنَ الْیَوْمِ الَّذى اُصیبَ فیهِ؛ یک سال تمام ، هر شب و روز بر حسین بن على علیه السّلام نوحه خوانى شد و سه سال ، در روز شهادتش سوگوارى برپا گشت .(بحارالانوار، ج 79، ص 102) اجاره کردن نوحه خوان نیز عملی است که در سنت و سیره امامان (ع) برای امام حسین (ع) گزارش شده است. امام صادق علیه السّلام مى فرماید: پدرم امام باقر علیه السّلام به من فرمود: یا جَعْفَرُ! اَوْقِفْ لى مِنْ مالى کَذا وکذا النّوادِبَ تَنْدُبُنى عَشْرَ سِنینَ بِمنى اَیّامَ مِنى؛ اى جعفر! از مال خودم فلان مقدار وقف نوحه خوانان کن که به مدّت ده سال در (منا) در ایام حجّ، بر من نوحه خوانى و سوگوارى کنند.( بحارالانوار، ج 46، ص 220)

5. ضجه و ناله زدن: جزع و ناله و ضجه زدن بر مصیبت های بزرگی چون مصیبت شهادت امام حسین(ع) ارزشمند است و پاداش بزرگی را نصیب شخص می کند. از این روست که جزع و ضجه و ناله برای اهل بیت(ع) جایز دانسته شده است. امام صادق علیه السّلام بر سجّاده خود نشسته و بر زائران و سوگواران اهل بیت ، چنین دعا مى کرد و مى فرمود: اَللّهم … وَ ارْحَمْ تِلْکَ الاَعْیُنَ الَّتى جَرَتْ دُمُوعُها رَحْمَةً لَنا وَ ارْحَمْ تِلْکَ الْقُلُوبَ الَّتى جَزَعَتْ وَ احْتَرَقَتْ لَنا وَ ارْحَمِ الّصَرْخَةَ الّتى کانَتْ لَنا؛ خدایا … آن دیدگان را که اشکهایش در راه ترحّم و عاطفه بر ما جارى شده و دلهایى را که بخاطر ما نالان گشته و سوخته و آن فریادها و ناله هایى را که در راه ما بوده است ، مورد رحمت قرار بده .(بحارالانوار، ج 98، ص 8) امام صادق علیه السّلام هم چنین در جایی دیگر فرمود: کُلُّ الْجَزَعِ وَ الْبُکاءِ مَکْرُوهٌ سِوَى الْجَزَعُ وَ الْبُکاءُ عَلَى الحُسَینِ علیه السّلام ؛ هر نالیدن و گریه اى مکروه است ، مگر ناله و گریه بر حسین علیه السّلام .(بحارالانوار، ج 45، ص 313) حضرت زینب ( س ) نیز به قتلگاه آمده و پس ازآنكه بدن پاره پاره برادر را یافت به مرثیه سرائی پرداخت كه تمام اهل بیت وحتی لشكریان كفرنیزگریستند .(بحار، ج45، ص58) هنگامی گه قافله اسراء وارد كوفه گشت حضرت زینب ( سلام الله علیها ) و ام كلثوم و فاطمه صغری و حضرت سجاد ( ع) به ذكرمصائب امام حسین ( علیه السلام) پرداختند آنقدر جانسوز اقامه عزا نمودند كه اهل كوفه اززن ومرد صدای شیونشان بلند شد وخاك برسرخود ریختند.(لهوف، ص63،69)

6. مرثیه خوانی: از دیگر ایین های عزای امام حسین(ع) در فرهنگ و سیره اهل بیت(ع) مرثیه سرایی و مرثیه خوانی است. امام صادق(ع) در این باره می فرماید : اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى جَعَلَ فىِ النّاسِ مَنْ یَفِدُ اِلَیْنا وَ یَمْدَحُنا وَ یَرْثى لَنا؛ خدا را سپاس که در میان مردم ، کسانى را قرار داد که به سوى ما مى آیند و بر ما وارد مى شوند و ما را مدح و مرثیه مى گویند.(وسائل الشیعه ، ج 10، ص 469) امام رضا علیه السّلام به دعبل شاعر فرمود: یا دِعبِلُ! اِرْثِ الحُسَیْنَ علیه السّلام فَاَنْتَ ناصِرُنا وَ مادِحُنا ما دُمْتَ حَیّاً فَلا تُقصِرْ عَنْ نَصْرِنا مَا اسْتَطَعْتَ؛ اى دعبل ! براى حسین بن على علیه السّلام مرثیه بگو، تو تا زنده اى ، یاور و ستایشگر مایى ، پى تا مى توانى ، از یارى ما کوتاهى مکن .(جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 567)

7. مدیحه سرایی شاعران: سرودن اشعار از دیگر آیین هایی است که امامان(ع) از جمله امام صادق(ع) بدان ترغیب و تشویق می کرد و خود مجالسی را برگزار و شاعران را گرد می آورد تا به سرودن و خواندن اشعار عزای امام حسین را برگزار کند. ( بحار الانوار، ج 44، ص 282) ابو هارون مکفوف مى گوید: دَخَلْتُ عَلى ابى عَبْدِاللّه علیه السّلام فَقالَ لى : اَنْشِدْنى ، فَاءَنْشَدْتُهُ فَقالَ: لا، کَما تُنْشِدوُنَ وَ کَما تَرْثیهِ عِنْدَ قَبْرِه ؛ خدمت حضرت صادق علیه السّلام رسیدم . امام به من فرمود: (برایم شعر بخوان ). پس برایش اشعارى خواندم . فرمود: اینطور نه ، همان طور که (براى خودتان ) شعرخوانى مى کنید و همانگونه که نزد قبر حضرت سیدالشهدا مرثیه مى خوانى .(بحارالانوار، ج 44، ص 287) امام حتی برای شاعر پاداشی برای شعر گفتن براى حسین (ع) در نظر می گرفتند و پرداخت می کردند. امام صادق علیه السّلام به جعفربن عفان فرمود: ما مِنْ اَحَدٍ قالَ فى الحُسَینِ شِعْراً فَبَکى وَ اَبکْى بِهِ اِلاّ اَوْجَبَ اللّهُ لَهُ الْجَنّةً وَ غَفَرَ لَهُ؛ هیچ کس نیست که درباره حسین علیه السّلام شعرى بسراید و بگرید و با آن بگریاند مگر آن که خداوند، بهشت را بر او واجب مى کند و او را مى آمرزد.( رجال شیخ طوسى ، ص 289)

8. اندوه : در هنگام عزا می بایست شادی را کنار گذاشت و در ماتم و مصیبت آنان اندوهگین شد. البته خاصیت امام حسین(ع) این است که غم و اندوه در قلوب مومنان جاودانه است و هرگز به خاموشی و سردی نگراید؛ چنان که پیامبر(ص) می فرماید:اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤ منینَ لا تَبْرَدُ اَبَداً؛ براى شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤ منان است که هرگز سرد و خاموش نمى شود.(جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 556) على علیه السّلام فرمود: اِنَّ اللّهَ … اِخْتارَ لَنا شیعَةً یَنْصُرُونَنا وَ یَفْرَحُونَ بِفَرَحِنا وَ یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا؛ خداوند براى ما، شیعیان و پیروانى برگزیده است که ما را یارى مى کنند، با خوشحالى ما خوشحال مى شوند و در اندوه و غم ما، محزون مى گردند.(غررالحکم ، ج 1، ص 235) امام صادق علیه السّلام فرمود: نَفَسُ الْمَهْمُومِ لِظُلْمِنا تَسْبیحٌ وَ هَمُّهُ لَنا عِبادَةٌ وَ کِتْمانُ سِرّنا جِهادٌ فى سَبیلِ اللّهِ. ثَمَّ قالَ اَبُو عَبدِاللّهِ علیه السّلام : یَجِبُ اَنْ یُکْتَبَ هذا الْحَدیثُ بِالذَّهَبِ؛ نَفَس کسى که بخاطر مظلومیّت ما اندوهگین شود، تسبیح است و اندوهش براى ما، عبادت است و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست . سپس امام صادق علیه السّلام افزود: این حدیث را باید با طلا نوشت !(امالى شیخ مفید، ص 338)

9. برگزاری ایامی برای عزاداری: این که روزهایی برای عزاداری اختصاص یابد از سنت ها و سیره های اهل بیت(ع) است. همان گونه که حضرت فاطمه(س) ایامی را برای عزاداری پیامبر(ص) اختصاص داد؛ هم چنین اهل بیت(ع) دستور داده اند که ایامی برای عزای اهل بیت(ع) به ویژه امام حسین (ع) اختصاص یابد و آن ایام را ایام حزن و اندوه بدانند و شادی نکنند. امام رضا علیه السّلام به دعبل (شاعر اهل بیت ) فرمود: یا دِعْبِلُ! اُحِبُّ اَنْ تُنْشِدَنى شِعْراً فَاِنَّ هذِهِ الا یّامَ اَیّامُ حُزْنٍ کانتْ عَلَینا اَهْلِ الْبَیْتِعلیهم السّلام ؛ اى دعبل ! دوست دارم که برایم شعرى بسرایى و بخوانى ، چرا که این روزها (ایام عاشورا) روز اندوه و غمى است که بر ما خاندان رفته است .( جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 567) برگزاری مراسم عزاداری در حقیقت احیاء خط اهل بیت علیهم السّلام است تا این گونه جامعه از فلسفه و حقیقت مقامات و مقاصد اهل بیت(ع) دور نشوند و در همان مسیر آنان سبک زندگی خود را انتخاب کرده و عمل نمایند. امام صادق علیه السّلام فرمود: تَزاوَرُوا وَ تَلاقُوا وَ تَذاکَرُوا و اَحْیُوا اَمْرَنا؛ به زیارت و دیدار یکدیگر بروید، با هم به سخن و مذاکره بنشینید و امر ما را (:کنایه از حکومت و رهبرى ) زنده کنید.(بحارالانوار، ج 71، ص 352) مجالس حسینى یکی از مهم ترین شیوه های احیای امر اهل بیت(ع) و مقاصد و مطالب ایشان است. امام صادق علیه السّلام از (فُضیل ) پرسید: تَجْلِسُونَ وَ تُحَدِّثُونَ؟ فَقالَ: نَعَمْ، قالَ: اِنَّ تِلْکَ الْمَجالِسَ اُحِبُّها فاءَحْیُوا اَمْرَنا، فَرَحِمَ اللّهُ مَنْ اَحْیى اَمْرَنا؛ آیا (دور هم ) مى نشینید و حدیث و سخن مى گویید؟ گفت : آرى. فرمود: اینگونه مجالس را دوست دارم ، پس امرِ (امامت ) ما را زنده بدارید. خداى رحمت کند کسى را که امر و راه ما را احیا کند.(وسائل الشیعه ، ج 10، ص 392)

10. مراسم عزای خانگی : برگزاری مراسم سوگوارى در خانه ها نیز از سنت و سیره اهل بیت(ع) است. امام باقر(ع) می فرماید: ابْکیهِ وَ یَاءْمُرُ مَنْ فى دارِهِ بِالْبُکاءِ عَلَیْهِ وَ یُقیمُ فى دارِهِ مُصیبَتَهُ بِاِظْهارِ الْجَزَعِ عَلَیْهِ وَ یَتَلاقُونَ بِالبُکاءِ بَعضُهُمْ بَعْضاً فِى البُیُوتِ وَ لِیُعَزِّ بَعْضُهُمْ بَعْضاً بِمُصابِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام ؛ امام باقر علیه السّلام نسبت به کسانى که در روز عاشورا نمى توانند به زیارت آن حضرت بروند، اینگونه دستور عزادارى دادند و فرمودند: بر امام حسین علیه السّلام ندبه و عزادارى و گریه کند و به اهل خانه خود دستور دهد که بر او بگریند و در خانه اش با اظهار گریه و ناله بر حسین علیه السّلام ، مراسم عزادارى برپا کند و یکدیگر را با گریه و تعزیت و تسلیت گویى در سوگ حسین علیه السّلام در خانه هایشان ملاقات کنند.( کامل الزیارات، ص 175)

11. سینه زنی و لطمه زدن : این ها بهترین شیوه عزاداری است که در سنت و سیره اهل بیت(ع) وارد شده است. البته سینه زدن در روایت وارد نشده ولی از آن جایی که سینه زنی به ویژه در میان زنان سنت عرب است،‌(على ابوالحسنى (منذر) سياهپوشى در سوگ ائمه نور ، قم، ص317) شاید در میان اهل بیت(ع) رواج داشته و منعی درباره آن وارد نشده است؛ چرا که اگر سیره عملی و سنت مردم بوده و نهی وارد نشده، می توان آن را مقبول دانست. با استفاده از متون تاريخي متوجه مي شويم كه در عرب آن دوران و حتي قبل از شهادت امام حسين عليه السلام سينه زني بسيار شايع بوده و هنگام عزاداري به سر و سينه و صورت مي زدند. در اين زمينه گزارش‌هاي تاريخي بسيار زيادي در دست مي‌باشد مثلا نقل شده كه زنان پيامبر نيز به همين روش، نسبت به رحلت رسول خدا (ص) ابراز عزاداري نموده‌اند. به عنوان مثال، ابن هشام به نقل از عايشه مي‌نويسد: ( زماني كه پيامبر خدا از دنيا رفت ) من به همراه بقيه زنان پيامبر سينه مي زديم و من به صورتم مي زدم.( عبد الملك بن هشام، السيرة النبوية ج6، ص75، ح 26391 ، ؛ ابن حنبل أبو عبدالله الشيباني ، مسند ج 6 ، ص 274 ؛ البلاذري ، أنساب الأشراف، ج1 ص 243 ؛ مسند أبي يعلى ، ج 8 ، ص63 ؛ الطبري ،‌ تاريخ الأمم و الملوك ج 2 ، ص 232) ابن منظور لغت شناس معروف عرب در ترجمه واژه « لدم » مي نويسد : لدم :‌ به معناي به سينه زدن زن مي باشد . . . و التدام زنان : به معناي به سينه و صورت زدن زنان در مصيبت است.(ابن منظور، لسان العرب ج12، ص 539 ، ناشر : دار صادر – بيروت ، الطبعة : الأولى) از امام صادق(ع) نقل شده كه فرمود: هر آينه چاك زدن گريبانها و لطمه زدن صورت ها بر حسين بن علي بايد باشد و بر مانند آن بزرگوار لطمه زده مي شود بر صورتها و چاك زده مي شود بر گبر گريبانها.( تهذيب الاحكام،شيخ طوسي، دارالكتب اسلاميه، تهران چاپ چهارم 1365ش،ج8،ص335؛ عوالي الآلي ،شيخ محمد بن علي بن ابراهيم، انتشارات سيد الشهداء، اول،1405ق، ج3،ص409؛بحارالانوار، علامه مجلسي، مؤسسه الوفاء،بيروت،1404ق، ج82،ص106)

همچنين ديدن حضرت سكينه در رؤيا مادرش فاطمه زهرا(س) را به اين حالت كه: فلطمت علي وجهها و نادت وا والداه… حضرت زهرا سلام الله عليها در عزاي امام حسين عليه السلام بر صورت خويش لطمه مي زد و صداي ناله اش به واي پسرم بلند بود…( لهوف، سيد بن طاووس، انتشارات جهان، تهران، 1348ش،ص198؛ بحارالانوار، ج45،ص147)

12. ادب سوگوارى: در سوگواری می بایست رعایت آداب را کرد و از حدود الهی خارج نشد و کاری نکرد که خشم الهی را بر انگیزد و اکرام به اهانت و تکریم به توهین تبدیل شود. امام صادق علیه السّلام فرمود : «لَمّا ماتَ اِبراهیمُ بْنُ رَسُولِ اللّهِ صلّى اللّه علیه و آله حَمَلَتْ عَیْنُ رَسُولِ اللّهِ بِالدُّمُوعِ ثُمَّ قالَ النّبىُّ صلّى اللّه علیه و آله : تَدْمَعُ الْعَیْنُ وَ یَحْزَنُ الْقَلْبُ وَ لا نَقُولُ ما یُسْخِطُ الرَّبَّ وَ اِنّا بِکَ یا اِبراهیمُ لَمَحْزُونُونَ؛ : چون ابراهیم – پسر رسول خدا – از دنیا رفت ، چشم پیامبر پر از اشک شد. سپس پیامبر فرمود: چشم ، اشکبار مى شود و دل غمگین مى گردد، ولى چیزى نمى گوییم که خدا را به خشم آورد، و ما در سوگ تو – اى ابراهیم – اندوهناکیم .(بحارالانوار، ج 22، ص 157)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا