اجتماعیاعتقادی - کلامیتاریخیسیاسیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

ریشه ها، نشانه ها، برآیندهای اسلام آمریکایی

بسم الله الرحمن الرحیم

«اسلام آمریکایی» نام امروزی شده همان «اسلام سقیفه» است که به جای بهره گیری از «ثقلین: کتاب الله و عترتی»، به ظواهر کتاب الله چسبیده و از عترت طاهره علیهم السلام دور شده اند. این گونه است که در فلسفه و سبک زندگی، تضادها و تقابل های اساسی با فلسفه و سبک زندگی مبتنی بر ثقلین دارد. اسلام سقیفه یا اسلام آمریکایی تنها در میان اهل سنت رشد و نمو نکرده است، بلکه در میان مدعیان تشیع و مکتب اهل بیت(ع) نیز رشد و نمو داشته است که خروجی آن در میان این دسته از مسلمانان همان تشیع انگلیسی – آمریکایی است که برای همگان شناخته شده است. گروه های تکفیری در میان مسلمانان سنی و شیعه در بستر اسلام سقیفه و به اصطلاح امروز و تعبیر امام خمینی (ره) اسلام آمریکایی است. البته اسلام سقیفه دارای ریشه ها و نشانه ها و برآیندهایی است که توجه به آن ها می تواند ما از گمراهی از اسلام حقیقی و نظام سیاسی ولایی مبتنی بر کتاب الله و عترت علیهم السلام حفظ کند؛ زیرا برخی از آثار و برآیندهای آنان عامل مهم در خط انحرافی است که امروز انقلاب اسلامی و گفتمان جهانی آن با آن مواجه است. نویسنده در این مطلب بر آن است تا با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن، ریشه ها، نشانه ها و آثار آن این خط انحرافی را تبیین کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

گفتمان جاهلیت در ساختار اسلام آمریکایی

از زمان پیروزی انقلاب اسلامی، ابعادی از دشمنی گفتمان غربی آشکار شد که پیش از آن مخفی و نهان بود؛ زیرا انقلاب اسلامی، تحول عظیم در فلسفه و سبک زندگی انسان معاصر ایجاد کرد که برای بسیاری غیر قابل باور و غیر قابل قبول و پذیرش بود. در حالی که گفتمان غربی – آمریکایی بر این باور بود که پایان تاریخ با «لیبرالیسم دمکراسی» رقم خورده است؛ انقلاب اسلامی با زدن زیر میز شطرنجی که فرعون ها، هامان ها و قارون های از اوایل رنسانس اروپایی چیده بودند، همه معادلات آنان را به هم ریخت، به طوری که شوک عظیمی در آنان پدید آورد تا جایی که مدت ها در حیرت از رخداد هرگونه توان واکنش را از ایشان گرفت.

گفتمان انقلاب اسلامی چنان که بنیانگذار آن به صراحت بیان می کند، مبتنی بر «ثقلین» یعنی کتاب الله و عترت (علیهم السلام) شکل گرفته است. تاکید بر ثقلین تنها یک شعار در این گفتمان نیست، بلکه در علم و عمل انقلاب اسلامی نشان داد که پای بند به آن بوده و هست؛ زیرا دو رهبری بزرگ که انقلاب تاکنون به خود دیده، کم ترین انحراف و کژی و کوتاهی نسبت به آن از خود بروز و نشان نداده اند؛ هر چند که به تعبیر مقام معظم رهبری امام خامنه ای (مدظله الوارف) پس از چهار دهه از گذشت انقلاب اسلامی به دلیل درونی و بیرونی، از خیانت و انحراف همراهان تا جنایت و توطئه های گوناگون فکری، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی نتوانسته است به افزون بر «نظام سازی» مبتنی بر ثقلین به «دولت سازی»، «امت سازی» و «تمدن سازی» بپردازد و این اهداف و آرمان های اساسی را تحقق خارجی بخشد.

تاکید بر ثقلین تنها به معنای بهره مندی از آموزه های معرفتی و دستوری در قالب فهم از کتاب الله و سنت عترت طاهره(ع) نیست، بلکه نقش عترت(ع) چنان در گفتمان انقلاب اسلامی برجسته و اساسی است که نه تنها در فهم کتاب الله صامت، از کتاب الله ناطق از طریق سنت های آنان استفاده می شود، بلکه حضور امام معصوم(ع) در همه ابعاد این گفتمان، چنان حضوری آشکار هم چون آفتاب است که نمی توان از غیبت به معنای مصطلح در میان عوام سخن گفت؛ زیرا غیبت در برابر ظهور نه غیبت در برابر حضور در گفتمان انقلاب اسلامی مطرح است. بر این اساس، رهبران گفتمان انقلاب اسلامی، هماره امام معصوم حضرت بقیه الله الاعظم (ع) را نه تنها حاضر و ناظر و شاهد بر اعمال می دانند که قرآن به صراحت از آن سخن گفته است(توبه، آیه 105)، بلکه به عنوان امام حاضر معصوم(ع) مرجعیت آشکاری در تصمیم سازی، تصمیم گیری، عبور از بحران ها و مانند آن ها دارد. از این روست که به صراحت رهبران گفتمان انقلاب اسلامی، هماره به صراحت می گویند: قَالَ كَلَّا إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِينِ؛ گفت چنين نيست زيرا پروردگارم با من است و به زودى مرا راهنمايى خواهد كرد.(شعراء، آیه 62؛ بیانات مقام معظم رهبری در دیدار بسیجیان 3 آذر 1395)

حضور امام معصوم(ع) در گفتمان فراتر از یک حضور عادی بلکه حضور غیبی است که هم چون امدادهای غیبی نه تنها در هنگام بن بست ها به یاری می آید، بلکه اجازه نمی دهد تا بن بستی ایجاد شود؛ چرا که هماره دست خدا و حضور امام زمان(عج) در همه صحنه ها به روشنی دیده و رویت می شود. این امدادهای غیبی امام زمان(ع) تنها در حادثه طبس و زمین گیر کردن لشکر ابرهه آمریکایی و نابودی آن نیست که با فیل های پرنده کمر به نابودی ام القری اسلام و گفتمان انقلاب اسلامی کرده بودند، بلکه بارها در حوادث و فتنه های داخلی از همان آغاز یعنی خلق مسلمان گرفته تا خلق منافق تا جنگ تحمیلی، جنگ فرهنگی، و امروز در جنگ های همه جانبه و چند بعدی نظامی، امنیتی، سیاسی، فکری، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و مانند آن ها آن قابل ردگیری و شناسایی است.

امام خمینی و امام خامنه ای هر دو بر این باور هستند که نظام اسلامی به سبب انتساب مستقیم به امام زمان(ع) و حرکت در سبیل الله هماره از از سوی صاحبان آن حمایت می شوند و در همه ابعاد آنان هستند که جهت گیری های سیاسی را مشخص کرده و ضمن راهنمایی و مدیریت، حرکت ها و تحرکات دشمنان را دفع یا رفع می کنند.

اگر موتور گفتمان را تحلیل و بررسی کنیم، هماره عناصری اصلی آن را در گفتمان اهل بیت(ع) به ویژه ابعاد انقلابی گری عاشورا علیه ظلم و استکبار در دفاع از مظلوم و مستضعف در راستای تحقق نظام سیاسی ولایی در عرصه جهانی فراتر از مرزهای جغرافیایی حتی جغرافیایی سیاسی جهان اسلام و آینده روشن تحت حاکمیت مستقیم حضرت بقیه الله الاعظم(عج) در زمان ظهور می یابیم.

امام خمینی (ره) در باره نقش صاحب زمان(ع) در انقلاب اسلامی می فرماید: «شما الان وظیفه سنگینی دارید، شما الان تحت نظر خدا و تحت نظر امام زمان (سلام الله علیه) هستید، ملائکه شما را مراقبت می‌کنند، نامه اعمال شما را به امام زمان (علیه السلام) عرضه می‌دارند.»

«ان‌شاء‌الله خدای تبارک و تعالی به شما کمک کند، همان طوری که تاکنون به کمک‌های غیبی خدای تبارک و تعالی بوده است و این کشوری که کشور ائمه هدی و کشور صاحب الزمان (سلام الله علیه) است، کشوری باشد که تا ظهور موعود ایشان به استقلال خودش ادامه بدهد»

«خداوند همه ما را از این قیدهای شیطانی رها فرماید تا بتوانیم این امانت الهی (جمهوری اسلامی) را به سر منزل مقصود برسانیم و به صاحب امانت، حضرت مهدی موعود (ارواحنا له الفداه) رد کنیم.»

«من امیدوار که این کشور با همین قدرت که تا این جا آمده است و با همین تعهد و با همین بیداری که از اول قیام کرده است و تا این جا رسانده است، باقی باشد این نهضت و این انقلاب و قیام تا صاحب اصلی إن‌شاء‌‌‌الله بیاید و ما و شما و ملت ما، امانت را به او تسلیم کنیم.»

«چه مبارک است میلاد بزرگ شخصیتی که برپا کنندۀ عدالتی است که بعثت انبیاء (علیهم‌السلام) برای آن بود… چه مسعود و مبارک است روزی که جهان از دغلبازی ها و فتنه انگیزی‌ها پاک شود و حکومت عدل الهی بر سراسر گیتی گسترش یابد … و آنچه غایت بعثت انبیاء (علیهم‌ صلوات الله) و حامیان اولیاء (علیهم‌السلام) بوده تحقق یابد و برکات حق تعالی بر زمین نازل شود.»

«من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی به ما توفیق بدهد که ما بتوانیم به این مقصدی که مقصد انبیاست برسیم و ما إن شاءالله با هم باشیم و این قافله را با هم به منزل برسانیم و این امانت را به صاحب امانت رد کنیم.»

«این طور نیست که حالا که ما منتظر ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) هستیم، پس دیگر بنشینیم در خانه هایمان، تسبیح را دست بگیریم و بگوییم عجل علی فرجه. عجل؛ با کار شما باید تعجیل بشود، شما باید زمینه را فراهم کنید برای آمدن او. و فراهم کردن اینکه مسلمین را با هم مجتمع کنید، همه با هم بشوید، إن‌شاءالله ظهور می کند ایشان.»

«باید دولت جمهوری اسلامی تمامی سعی و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنمایند، ولی این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی اسلام است منصرف کند.»

«امیدوارم که این انقلاب یک انقلاب جهانی بشود و مقدمه برای ظهور بقیة الله (ارواحنا له‌الفداه) باشد.»(نگاه کنید: خمینی، روح الله، صحیفه نور، 22 جلد، انتشارات: موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، ایران، تهران، 1279- 1368)

آن چه بیان شده تنها گوشه های از دیدگاه بنیانگذار انقلاب و جمهوری اسلامی است که در ارتباط با نقش امام زمان(ع) در همه ابعاد این گفتمان اسلامی داشته است.

به هر حال، بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، هر نظامی که بر اساس دو عنصر «ظن اندیشه ای و شهوت انگیزشی» سامان یابد، به طور کلی در ساختار نظام جاهلی در فلسفه و سبک زندگی دسته بندی می شود؛ بنابراین، همان طوری که نظام جاهلی پیش از اسلام وجود داشته است، این نظام پس از اسلام نیز وجود داشته و خواهد داشت؛ زیرا اسلام ظاهری هرگز به معنای خروج از «ظن اندیشه ای یا شهوت انگیزشی» به «عقلانیت اندیشه ای و انگیزشی» نیست. از همین روست که خدا به مومنان هشدار می دهد که با خروج از فلسفه و سبک زندگی مبتنی بر اسلام «ثقلین» گرفتار جاهلیت مدرن پس از اسلام نشوند که ظاهری اسلامی دارد، ولی در باطن بر اساس همان عناصر اصلی «ظن اندیشه ای یا شهوت انگیزشی» فعالیت می کند؛ از همین روست که می فرماید: إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ؛ جز از ظن و گمان و هر آن چه نفس بدان گرایش و تمایل دارد، پیروی نمی کنند. (نجم، آیه 23)

با نگاهی به آموزه های وحیانی قرآن می توان دریافت که آن چه در جهان اسلام غلبه دارد، در ساختار نظام جاهلی سامان دهی می شود که امروز می توان آن را اسلام آمریکایی دانست که کشورهایی خلیج فارس با دلارهای نفتی بر اساس سیاست های شیطانی آمریکای این شیطان بزرگ با همکاری کشورهای غربی- عربی- عبری مدیریت و ساماندهی می شود و گروه های تفکیری تنها بخشی کوچک از برآیندهای چنین نظام جاهلی – آمریکایی – سقیفه ای است.

ریشه های گفتمان اسلام آمریکایی

به نظر می رسد برای درک بهتر گفتمان اسلام آمریکایی که در تقابل با گفتمان اسلامی ناب محمدی(ص) شکل گرفته است، می بایست ریشه های آن را در خود اسلام یافت که خدا در تحلیل های وحیانی قرآن به آن پرداخته است.

با قرائت دقیق آموزه های وحیانی می توان ریشه های تاریخی گفتمان اسلام آمریکایی به دست آورد که امروز جهان اسلام را با خود درگیر کرده و بر آن است تا گفتمان ناب انقلاب اسلامی محمدی(ص) را به چالش کشیده و در محاق برد.

از نظر قرآن، چنان که گفته شد، گفتمان اسلام آمریکایی چیزی جز همان گفتمان جاهلی نیست که هماره علیه پیامبران و اولیای الهی بوده است.

از نظر قرآن، گفتمان جاهلی، عناصری دارد که در هر اجتماعی اگر یافت شود، آن گفتمان جاهلی را نمایندگی می کند. مهم ترین عناصر گفتمان جاهلی را می توان در جهل اندیشه ای و جهل انگیزشی جست و جو کرد؛ به این معنا که از نظر فلسفه ای هیچ گاه بر اساس عقلانیت سلیم و نقل وحیانی معتبر عمل نمی کند که راه نجات انسان است(ملک، آیه 10)، بلکه بر اساس ظن و گمان مسایل هستی را می فهمد و تحلیل و تبیین کرده و بر اساس همان ظنون و گمان ها توصیه هایی را ارایه می دهد؛ این گونه است که در حوزه عمل نیز گرفتار جهالت عملی است. این در حالی است که ظنون هرگز حقایق هستی را روشن نمی کند و انسان را از فقر جهلی به غنای علمی نمی رساند.(نجم، آیات 23 تا 28)

گفتمان جاهلی نظام هستی را بر اساس ظنون و ظواهر حسی همانند نظام شهادت تفسیر می کند و اصولا به عالم غیب از خدا و آخرت باور ندارد؛ با آن که هیچ دلیل قطعی و علمی برای انکار ندارد، تنها در قالب استبعاد آن را انکار می کند.(ق، آیه 3)

هم چنین نظام جاهلی ، در ساختار به جای پذیرش ولایت الله دنبال ولایت طاغوت است. از نظر قرآن، طاغوت هر کسی است که مظهر ولایت الله نیست؛ بنابراین، همان طوری که بتان نمی توانند نمایندگی از ولایت الله داشته و مظهر ربوبیت باشند تا تصرفاتی در کائنات از جان و جهان و جامعه داشته باشند، هم چنین جنیان و انسان هایی که مظهر ولایت الله نیستند، در حکم طاغوت هستند. این گونه است که خدا شیطان را در کنار انسان های که به سبب فقدان ولایت الهی در مقام اولو الامر اجتماع قرار می گیرند، به عنوان طاغوت معرفی می کند.(بقره، آیات 257 و 256؛ نساء، آیات 60 و 76؛ مائده، آیه 60)

از نظر قرآن، کسانی که به جای ولایت الله و مظاهر حق ، به سمت و سوی مظاهر باطل می روند و آنان را اولیای امور خویش قرار می دهند، در دام ولایت شیطانی هستند که دشمن مبین و آشکار انسان و صراط مستقیم است.(نساء، آیه 76)

پذیرش ولایت طاغوت می تواند ولایت در سطوح مختلف باشد که از جمله ولایت در قضاوت باشد که خدا به صراحت از آن نهی می کند. این که امت اسلام و نظام سیاسی برای حل و فصل امور و اختلافات داخلی خویش به قضاوت نهادهای طاغوتی مراجعه کند، گناهی بزرگ است که امروز در سطح جهانی از سوی مسلمانان انجام می شود؛ چرا که در ساختار اسلام جاهلی و آمریکایی فکر و عمل می کنند و فلسفه و سبک اسلام ثقلین را نپذیرفته اند. خدا می فرماید: أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا ؛ آيا نديده‏ اى كسانى را كه مى ‏پندارند به آنچه به سوى تو نازل شده و به آنچه پيش از تو نازل گرديده ايمان آورده‏ اند با اين همه مى‏ خواهند، داورى ميان خود را به سوى طاغوت ببرند با آنكه قطعا فرمان يافته‏ اند كه بدان كفر ورزند، ولى شيطان مى‏ خواهد آنان را به گمراهى دورى دراندازد. (نساء، آیه ۶۰)

این آیه به صراحت روشن می کند که در پس از اسلام نیز گروهی از مردم به سمت ولایت طاغوت می روند و در حقیقت پای بند به همان نظام فکری و اجتماعی جاهلیت پیش از اسلام هستند. این در حالی است که خدا در آیه پیش از آن با اشاره به ولایت الله و مظاهرش می فرماید: أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا ؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را نيز اطاعت كنيد. پس هر گاه در امرى اختلاف نظر يافتيد، اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد آن را به كتاب خدا و پيامبرش عرضه بداريد، اين بهتر و نيك‏فرجام‏تر است.(نساء، آیه ۵۹)

در حالی که مومنان مامور می شوند که تحت ولایت اولیای الهی عمل و رفتار کنند، ولی جامعه اسلامی جاهلی، همان روند جاهلی را پیش می گیرد و به جای مراجعه به اولیای الهی و ولایت الله ، به سمت ولایت طاغوت می رود.

نکته ای که در آیه مطرح شده است، مراجعه درباره اختلاف به پیامبر(ص) است. از آن جایی که حلال و حرام محمد(ص) تا قیامت است، مراجعه به پیامبر(ص) پس از مرگش چگونه امکان پذیر است؟ در پاسخ باید گفت که آن حضرت در حدیث ثقلین به صراحت روشن کرده است که چگونه می توان پس از مرگش، به نفس پیامبر(ص) که اهل بیت عصمت و طهارت هستند مراجعه کرد.(آل عمران، آیه 61) پیامبر(ص) می فرماید: انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابدا: کتاب الله فیه‌الهدی والنور حبل ممدود من السماء الی الارض وعترتی اهل بیتی وان اللطیف الخبیر قد اخبرنی‌انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض وانظروا کیف تخلفونی فیهما ؛ من در میان شما دو امانت نفیس و گرانبها می‌گذارم یکی کتاب خدا قرآن و دیگری عترتم اهل بیت را .تا وقتی که از این دو تمسک جویید، هرگز گمراه نخواهید شد و این دو یادگار من هیچ‌گاه از هم جدا نمی‌شوند.تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.» (صحیح ترمذی، ج ۵، ص ۶۶۳-۶۶۲، ۳۲۸ به نقل از بیش از ۳۰ نفر از اصحاب؛ مستدرک حاکم، فصل «فضیلت اصحاب»، ج ۳، ص ۱۰۹، ۱۱۰، ۱۴۸، ۵۳۳؛ مسند احمد بن حنبل، ج ۳، ص ۱۴، ۱۷، ۲۶، ۵۹، ج ۴، ص ۳۶۶، ۳۷۲-۳۷۰؛ فضایل صحابه، احمد بن حنبل، ج ۲، ص ۵۸۵، حدیث 990 و کتب بسیار دیگر)

از آن جایی که خدا برای نظام سیاسی ولایی خویش راهبرانی از جنس پیامبر(ص) یعنی همان نفوس اهل بیت(ع) نصب و معرفی کرده است، بازگشت به اصول نظام جاهلی معنا و مفهومی ندارد و می بایست مسلمانان تحت نظام سیاسی ولایی زندگی خویش را سامان دهند؛ از این روست که خدا به مسلمانان هشدار می دهد که نباید به جای نظام سیاسی ولایی و حکومت و حاکمیت آن پس از رحلت یا شهادت پیامبر(ص) به نظام سیاسی جاهلی باز گردند؛ خدا می فرماید: وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ؛ و محمد جز فرستاده‏ اى كه پيش از او هم پيامبرانى آمده و گذشتند نيست. آيا اگر او بميرد يا كشته شود از عقيده خود برمى‏ گرديد؟ و هر كس از عقيده خود بازگردد، هرگز هيچ زيانى به خدا نمى ‏رساند؛ و به زودى خداوند سپاسگزاران را پاداش مى‏ دهد. (آل عمران، آیه ۱۴۴)

و نیز در جایی دیگر در ارتباط با ولایت امیرمومنان امام علی(ع) به مومنان و مسلمانان هشدار می دهد که اگر ولایت مولی الموحدین امیرمومنان (ع) را نپذیرند، گرفتار ولایت طاغوتی و جاهلی می شوند. خدا می فرماید: أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْمًا لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ ؛ آيا خواستار حكم و حکومت جاهليت هستند، و براى مردمى كه يقين دارند داورى و حکومت چه كسى از خدا بهتر است… ولىّ شما تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آورده‏ اند همان كسانى كه نماز برپا مى دارند و در حال ركوع زكات مى‏ دهند ؛ و هر كس خدا و پيامبر او و كسانى را كه ايمان آورده‏ اند، ولى خود بداند پيروز است چرا كه حزب خدا همان پيروزمندانند آيا خواستار حكم جاهليت‏اند و براى مردمى كه يقين دارند داورى چه كسى از خدا بهتر است. (مائده، آیات ۵۰ تا 56)

خدا در این آیات بیان می کند که ولایت پیامبر(ص) پس از آن حضرت(ع) با نفوس ایشان ادامه می یابد و در صورت فقدان پیامبر(ص) به جای ولایت طاغوت حتی اهل کتاب، می بایست به ولایت الله باز گردد که تجلی آن همان امامان معصوم (ع) هستند.

البته در همان زمان بسیاری از مسلمانان نخواستند تا حکم الهی را بپذیرند و علیه امری که تمامیت و کمال دین و نعمت های الهی با نصب ولایت الله بود(مائده، آیه 3) همان گفتمان جاهلی را زنده و حفظ کنند و به جای دولت اسلامی تحت حاکمیت دولت مسلمانانی باشند که بر اساس هواهای نفسانی و ظنون ساماندهی می شود. همین ترس بازگشت به نظام جاهلی است که خدا به پیامبر(ص) هشدار می دهد و می فرماید: يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ؛ اى پيامبر آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ابلاغ كن و اگر نكنى پيامش را نرسانده‏ اى و خدا تو را از گزند مردم نگاه مى دارد آرى خدا گروه كافران را هدايت نمى ‏كند. (مائده، آیه ۶۷)

در همان درون خانواده پیامبر(ص) نیز زنانی بودند که علیه این نظام ولایی سیاسی حرکت هایی را در زمان پیامبر(ص) و پس از آن داشته اند؛ چنان که گاه پیشنهاد طلاق توطئه گران را صادر می کند(تحریم، آیات 3 و 5) و گاه دیگر فرمان می دهد تا پس از پیامبر(ص) هیچ حرکت اجتماعی و سیاسی علیه نظام سیاسی ولایی نداشته باشند.(احزاب، آیه 33)

با نگاهی به گفتمان اسلام آمریکایی می توان ریشه های این گفتمان را در همان گفتمان جاهلی به دست آورد که در قرآن بیان شده است. از آن جایی که بیان همه آن ها در این مجال نمی گنجد به همین میزان بسنده می شود.

نشانه ها و آثاری گفتمان اسلام آمریکایی

برای این که درک بهتری از اسلام آمریکایی که همان اسلام سقیفه و اسلام جاهلی است می بایست نشانه هایی که قرآن برای آن بیان کرده، توضیح داده شود، تا بتوان به شناخت جامعی درباره این گفتمان دست یافت. مهم ترین نشانه ها و آثاری که گفتمان اسلام آمریکایی دارد، عبارتند از:

  1. مادیگرایی: مادیگرایی مهم ترین مشخصه گفتمان جاهلی و اسلام آمریکایی است. در این نظام ارزش انسان ها بر اساس ثروت و مادیات سنجیده می شود و شاخص قدرت و ثروت از هر نوعی در دستور کار قرار گرفته است. این گونه است که و به جای شاخص کرامت یعنی تقوای الهی(حجرات، آیه 13)، کرامت انسانی را در قدرت و ثروت می دانند(فجر، آیات 15 و 16) و در انتخاب افراد شایسته برای ولایت در نظام سیاسی، به این دو عنصر توجه می دهند.(بقره، آیه 246 و 247) اینان دنبال تکاثر و تفاخر بوده و آن را اساس قرار داده و برای انتخاب ها به این دو ملاک بسیار بها می دهند.(همان)
  2. حس گرایی: از دیگر شاخص های اسلام آمریکایی، حس گرایی و بسنده کردن به عالم شهادت است، به گونه ای که در عمل عالم غیب نادیده و در معادلات دیده نمی شود. از این روست که همانند گفتمان غربی و جاهلی، اصولا اعتقادی به امدادهای غیبی ندارند و در برابر قدرت و ثروت دشمنان، آنان را کدخدا دانسته و به جای خدا از ایشان از خدا بیش تر می ترسند.(نساء، آیه 77)
  3. ظن گرایی: از آن جایی که دسترسی به علم قطعی و یقین از طریق حواس به تنهایی شدنی نیست و نیازمند عقل سلیم و فواد و قلب فطری است، اینان به سبب دسیسه کردن فطرت با گناه و خطا(شمس، آیات 7 تا 10) یا مختوم کردن(بقره، آیه 7)، گرفتار وارونگی تحلیل و توصیه هستند و فساد و فاسد خویش را عین صلاح و اصلاح می دانند و خود را مصلحان می نامند.(بقره، آیات 7 تا 12) البته در این باره پیش از این گفته شد.
  4. شهوت گرایی: گفتمان جاهلی همان طوری که در اندیشه گرفتار ظنون است، در رفتار گرفتار شهوت است و تابع شهوت ها بوده و عمل و رفتار می کنند.(نجم، آیه 23)
  5. دولت مسلمانان علیه دولت اسلامی: از دیگر نشانه ها و آثار گفتمان جاهلی، جایگزین کردن نظام سیاسی دولت مسلمانان به جای دولت اسلامی است. ساختار سقیفه مبتنی بر دولت مسلمانان است که در آن امام معصوم(ع) دیده نمی شود. در حقیقت ساختار آن همان نظام جاهلی است که پیش از این تبیین شده است. البته نظام جاهلی در ساختار نظام سیاسی، تنها در میان اهل سنت رواج یا گسترش نیافته است، بلکه این نظام سیاسی در میان مدعیان تشیع و مکتب اهل بیت(ع) نیز از همان آغاز مطرح بوده است، به طوری که در تعاملات برخی از شیعیان با امام معصوم(ع) گزارش های بسیاری را می توان یافت که ناظر به همین گفتمان جاهلی در ساختار نظام سیاسی است. در جهان امروز نیز همین گفتمان در قالب گفتمان اسلام آمریکایی در میان برخی از مراجع شیعی خودنمایی می کند. این گونه است که عملا امام زمان(ع) از ساختار نظام سیاسی ولایی حذف می شود و به جای دولت اسلامی دولت مسلمانان مطرح می شود که گرایش های حزب الدعوه عراق، نهضت آزادی در ایران و رفتارهای دولت ها در جمهوری اسلامی نیز مبتنی بر همین نظام گفتمانی است؛ از این روست که در طول چهل سال پس از انقلاب اسلامی، هنوز دولت سازی اسلامی و نیز امت سازی اسلامی صورت نگرفته است؛ زیرا دولتمردان در نظام جمهوری اسلامی در عمل اعتقادی به دولت اسلامی نداشته بلکه خواهان دولت مسلمان هستند. نمونه هایی از برآیند چنین امری تاکید بر امر جمهوریت به جهای اسلامیت است.
  6. تاکید بر جمهوریت به جای اسلامیت: در اسلام نظام سیاسی ولایی مطرح است و دولت در ساختار نظام سیاسی ولایی مشروعیت می یابد که امروز به سبب نصب عام از سوی امام معصوم(ع) این جایگاه در اختیار ولایت فقیه دارای شرایط عام و خاص است. جمهوریت در نظام سیاسی ولایی نه تنها اصالت ندارد، بلکه روش و ابزاری برای دست یابی به آن چیزی است که ما از آن به نظام سیاسی ولایی تعبیر می کنیم. بنابراین، جمهوریت یکی از اشکال دست یابی است؛ چرا که پیامبران که سرمشق های نظام سیاسی ولایی بودند، خود در اشکال مختلف بر آن شدند تا نظام سیاسی ولایی را تحقق دهند. ازاین روست که در شخص ولی الله در جایگاه مرشد عام قرار می گیرد و امور سیاسی و نظامی را به نمایندگان خویش واگذار می کند، چنان که در باره طالوت رخ داد(بقره، آیات 246 تا 148) یا خود همه امور را به عهده می گیرند چنان که حضرت داود(ع) و سلیمان(ع) و پیامبر(ص) این گونه عمل کردند. بنابراین، آن چه در نظام ولایی سیاسی اهمیت دارد، اسلامیت و اهدافی است که باید تحقق یابد، و روش هایی دست یابی به اهداف مهم نیست؛ اما اگر نظام سیاسی ولایی بتواند در قالب جمهوریت به اهداف برسد فبها و الا فلا. در برابر برای گفتمان جاهلی آن چه اصالت دارد، جمهوریت است نه اسلامیت. این بدان معنا است که می توان در شرایطی که جمهور خواهان کنار گذاشتن برخی از اصول و اهداف اسلام هستند، آن را کنار گذاشت و رفراندم و طلب رای اکثریت برای آنان اصالت می یابد. اکثریتی که بر اساس ظنون و شهوات عمل می کنند. این در حالی است که در نظام حق محور الهی، اکثریت هرگز مبنای حق نمی شود، و حتی نمی توان اکثریت را کاشف از حق دانست، چه رسد اکثریت را مبنای حق سازی قرار دهیم و بگوییم که حق از اکثریت نشات می گیرد. کسانی که در نظام سیاسی ولایی بر رفراندم و جمهوریت به عنوان یک اصل اصیل تاکید دارند، دنبال حذف اسلامیت به شکل آسان هستند. آیات بسیاری به نقد اکثریت پرداخته و آن را کاشف حق یا اثبات کننده حق یا ایجاد کننده حقی نمی داند؛ زیرا حق تنها از خدای حق تعالی نشات می گیرد و آن حقایق نیز از طریق عقل سلیم فطری و نقل معتبر قرآنی کشف می شود. بنابراین، عقل توده های مردم هرگز به معنای کاشف نخواهد بود. در گفتمان غربی و جاهلی و گفتمان اسلام آمریکایی، اکثریت مدار و محور حق می شوند و این گونه است که هرگاه آنان خواستند که مثلا حجاب حذف شود، این امر از جامعه اسلامی حذف شود.
  7. تکفیرگرایی: از مهم ترین شاخصه اسلام جاهلی و اسلام آمریکایی، تکفیر و نسبت کفر دادن به دیگران است. این در حالی که در آموزه های وحیانی قرآن، هر کسی شهادتین بر زبان جاری کرد، مسلمان است و از کفر وارد اسلام شده و هر خطا و گناهی گذشته او جبران می شود. بنابراین، حتی منافقانی که به ظاهر اسلام را می پذیرند و در دل نسبت به آن کافر هستند، جزو مسلمانان بوده و عرض و مال و جانشان در امان است. خدا به مسلمانان هشدار می دهد که رویه جاهلی را در پیش نگیرند و کسانی که اعلام مواضع صریح می کنند و اسلام را با شهادتین بر زبان می آورند، به سبب طمع در مال و جان و عرض ایشان، آنان را تکفیر نکنید و نگویید که شما مسلمان نیستند: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ كَذَلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا ؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد چون در راه خدا سفر مى ‏كنيد خوب رسيدگى كنيد و به كسى كه نزد شما اظهار اسلام مى ‏كند، مگوييد: تو مؤمن نيستى تا بدين بهانه متاع زندگى دنيا را بجوييد؛ چرا كه غنيمتهاى فراوان نزد خداست قبلا خودتان نيز همين گونه بوديد؛ و خدا بر شما منت نهاد پس خوب رسيدگى كنيد كه خدا همواره به آنچه انجام مى‏ دهيد آگاه است. (نساء، آیه ۹۴) این در حالی است که در اسلام جاهلی و اسلام آمریکایی – انگلیسی از نوع سنی و شیعی آن، تکفیر در یک اصل اساسی است و به سادگی هر مسلمانی را نه تنها کافر می شمارند بلکه مال و جان و عرض ایشان را مباح می شمارند؛ چنان که از همان آغاز تشکیل دولت مسلمانان در قالب اسلام سقیفه جاهلی ، خالد بن ولید برای تصرف در مال و زن مالک بن نویره ، او را متهم به ارتداد می کند و می کشد و در همان شب بر خلاف آموزه های وحیانی با زنش نکاح می کند و می آمیزد. هر چند به سبب کار زشت خالد، برخی در همان دولت مسلمانان خواهان مجازات و سنگسار وی می شوند که چرا با همسر مالک بن نویره همبستر شده است، اما ابوبکر با خالد برخوردی نکرد و گفت خطا کرده و دیه مالک را از بیت المال پرداخت.(ابن الاثیر، اسد الغابه، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۳۹ و 40؛ حسینی دشتی، معارف و معاریف، ۱۳۷۹ش، ج۹، صص ۳۲) همین رفتار از سوی خوارج در دوره های انجام می شود که گزارش های زیادی در این حوزه در منابع رسمی و تاریخی ثبت و ضبط شده است.
  8. جداسازی ثقلین: از مهم ترین ویژگی های اسلام آمریکایی – جاهلی – سقیفی امر جدا سازی ثقلین در دستور کار قرار گرفته است. این جداسازی تا جایی ادامه یافت که همه امامان معصوم(ع) را با زهر یا شمشیر به شهادت رساندند و در اندیشه شهادت حضرت مهدی(ع) در عصر عباسی پرداختند که موجب غیبت آنان امام معصوم(ع) شد. این جداسازی موجب شد که برخلاف آموزه های صریح وحیانی قرآن وفرمان های پیامبر(ص) که برخی بیان شده است، امام معصوم(ع) در حبس و زندان یا خانه نشین شده و در نهایت حذف شوند. جالب این که بر امیرمومنان امام علی(ع) بر اساس همان ساختار جاهلی به خلافت را تحمیل می کنند؛ زیرا از کنش ها و واکنش های زمان خلافت و پس از آن به دست می آید که «حضور الحاضر» بر اساس نظام سیاسی ولایی و گفتمان اسلام ناب محمدی(ص) انجام نگرفته است؛ زیرا طلحه و زیبر و عایشه از همان آغاز با ایشان درگیر می شوند و نمایندگان مکتب سقیفه با شروطی با ایشان بیعت می کنند. به سخن دیگر، اگر کسانی با امام معصوم(ع) بیعت می کنند، شیعیان به معنای شیعیان گفتمان انقلاب اسلامی پیامبر(ص) نبودند، بلکه شیعیان مکتب سقیفه هستند که با آن حضرت (ع) به عنوان خلیفه چهارم بیعت می کنند؛ زیرا کسی را پیدا نمی کنند که در روزهای فتنه و آشوب و آشغال مدینه از سوی گروه های مختلف و جناح قبیله ای حاکمیت و حکومت را به دست گیرد. امیرمومنان امام علی(ع) نیز بر اساس مصالح تن به بیعت می دهد و می فرماید: «لولا حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر و ما اخذ اللّه على العلماء ألاّ یُقارّوا على كِظّةِ ظالم و لا سَغَبِ مظلوم لألقَیتُ حَبلَها على غارِبها و لسقیتُ آخرها بكأس اوّلها و لألفیتُم دنیاكم هذه أزهَدَ عندى من عَفطَةِ عَنْز؛ اگر اجتماع مردم به دور من و نیاز آنان به رهبرى نبود و اگر به خاطر اعلام یارى مردم، حجّت بر من تمام نمى‏شد و اگر خداوند از علما پیمان نگرفته بود كه بر پرخورى ستمگر و گرسنگى ستمدیده آرام نگیرند، من ریسمان و افسار حكومت را بر كوهان آن مى‏انداختم و با همان ظرفى كه درخت خلافت را اولین بار آب دادم (و در خانه نشستم) اكنون هم آب مى‏دادم و خود به خوبى درك مى‏كردید كه این دنیاى شما با مال و مقام و حكومتش نزد من بى اعتبارتر از آبى است كه به هنگام عطسه كردن از بینى بزغاله بیرون مى‏آید.( نهج‏البلاغه، خطبه 3) جالب این است که در کوفه نیز همین افراد بر اساس مکتب سقیفه و نظام سیاسی جاهلی، با امام (ع) تعامل و برخورد می کنند و با این که امام (ع) جایگاه الهی خویش را تبیین می کند، اما هم چنان پیروان مکتب جاهلی و اسلام جاهلی علیه امام موضع گیری ها می کنند . این گونه است که جریان خوارج ظهور می کند که حتی منکر حکومت انسان بر انسان می شود و مدعی است که حکم و حکومت تنها از آن خدا است؛ بنابراین باید از نظر سیاسی جامعه را به حال خود رها کرد و کسی مسئولیت امامت و خلافت سیاسی اجتماع را نداشته باشد که دقیقا همان افکار جاهلی و جداسازی ثقلین است؛ زیرا شعار «لا حکم الا لله» به تعبیر امیرمومنان امام علی(ع) سخن و کلمه حق و قرآنی است(یوسف، آیه 40) که اراده باطلی از سوی خوارج شده است؛ زیرا حکومت معصومان (ع) و اولیای امور به عنوان مظاهر ربوبیت الهی است نه در عرض آن بلکه در طول. چنان که امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ نَعَمْ إِنَّهُ لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ وَ لَكِنَّ هَؤُلَاءِ يَقُولُونَ لَا إِمْرَةَ إِلَّا لِلَّهِ وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ يَعْمَلُ فِي إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ يَسْتَمْتِعُ فِيهَا الْكَافِرُ وَ يُبَلِّغُ اللَّهُ فِيهَا الْأَجَلَ وَ يُجْمَعُ بِهِ الْفَيْ‏ءُ وَ يُقَاتَلُ بِهِ الْعَدُوُّ وَ تَأْمَنُ بِهِ السُّبُلُ وَ يُؤْخَذُ بِهِ لِلضَّعِيفِ مِنَ الْقَوِيِّ حَتَّى يَسْتَرِيحَ بَرٌّ وَ يُسْتَرَاحَ مِنْ فَاجِرٍ . وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى أَنَّهُ ( عليه السلام ) لَمَّا سَمِعَ تَحْكِيمَهُمْ قَالَ : حُكْمَ اللَّهِ أَنْتَظِرُ فِيكُمْ . وَ قَالَ : أَمَّا الْإِمْرَةُ الْبَرَّةُ فَيَعْمَلُ فِيهَا التَّقِيُّ وَ أَمَّا الْإِمْرَةُ الْفَاجِرَةُ فَيَتَمَتَّعُ فِيهَا الشَّقِيُّ إِلَى أَنْ تَنْقَطِعَ مُدَّتُهُ وَ تُدْرِكَهُ مَنِيَّتُهُ ؛ گفتار حقّى است كه به آن باطلى اراده شده. آرى حكمى نيست مگر براى خدا، ولى اينان مى‏گويند: زمامدارى مخصوص خداست. در حالى كه براى مردم حاكمى لازم است چه نيكوكار و چه بدكار، كه مؤمن در عرصه حكومت او به راه حقّش ادامه دهد، و كافر بهره‏مند از زندگى گردد، و خدا هم روزگار مؤمن و كافر را در آن حكومت به سر آرد، و نيز به وسيله آن حاكم غنائم جمع گردد، و توسط او جنگ با دشمن سامان گيرد و راهها به سبب او امن گردد، و در امارت وى حق ناتوان از قوى گرفته شود، تا مؤمن نيكوكار راحت شود، و مردم از شرّ بدكار در امان گردند. [در روايت ديگرى آمده: وقتى گفتار خوارج را در زمينه حكميت شنيد فرمود:] در باره شما به انتظار حكم خدا هستم. [و فرمود:] اما در سايه حكومت انسان صالح، اهل تقوا به راه خود ادامه دهند. ولى در حكومت بدكار، اهل شقاوت از حيات دنيا بهره‏مند مى‏گردند، تا روزگار هر يك به سر آيد، و مرگش فرا رسد.(نهج البلاغه، خطبه 40) به هر حال، گفتمان جاهلی بر اساس، جداسازی ثقلین یعنی کتاب الله از عترت شکل گرفته است و بر اساس همین رویه نیز عمل و رفتار می کند.

با نگاهی به آموزه های وحیانی می توان نشانه ها و آثار بسیاری دیگر از اسلام جاهلی و به تعبیرامروزی اسلام آمریکایی که بر آمده از سقیفه بنی ساعده است حتی در میان شیعیان و مدعیان تشیع یافت. گفتمان انقلاب اسلامی هماره در چالش جدی با چنین گفتمانی است که از سوی دشمنان به ویژه شیطان بزرگ آمریکا ترویج و با محور سه گانه غربی عربی و عبری هدایت و مدیریت می شود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا