اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیعرفانمعارف قرآنی

کرامات خارق عادت اولیای الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

شاید شما هم از کارهای خارق عادت افرادی از اولیای الهی شنیده باشید که بیماری های سخت درمان یا بی درمان را با حبه قندی درمان کردند، یا اخباری از گذشته و حال و آینده داده باشند که اتفاق افتاد، یا طی الزمان یا طی الارض داشته یا به دیدار مردگان رفته و اخبار ایشان را گزارش کرده، یا بر روی آب رفته یا بر آسمان پریده، یا حتی مرده ای را زنده کرده باشند.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، آن چه از پیامبران در قالب معجزات انجام می شود، برای ایجاد بصیرت نسبت به آنان است تا پیامبری آنان پذیرفته شود، اما نسبت به اولیای الهی برای این است که خدا جایگاه آنان را تکریم کند و در میان مردمان محبوب سازد. از این روست که از این امور به کرامات یاد می شود. در حقیقت کرامت در برابر اهانت، در اولیای الهی، ظهور و بروز خارق عادت است که بیانگر پیامبر تشریعی نیست، ولی بیانگر جایگاه خاص و ویژه اشخاصی است که در ایمان و عمل به سطح ولایت الهی رسیده و خدا به آنان ولایت خاصه داده است. در حقیقت اولیای الهی تحت ولایت خاص الهی به عنوان مظهر اسماء الله از توانایی خاصی برخوردار هستند که به یک معنا می توان گفت که مظهر «کن فیکون» هستند و به اراده هر چه خواهند در چارچوب مشیت حکیمانه الهی می دانند و می توانند ایجاد کنند.

از نظر قرآن، مرتبت هر یک از اولیای الهی در تصرفات ارادی در قالب کرامات و خارق عادت بستگی به میزان مظهریت آنان نسبت به صفات و اسمای الهی دارد.

کرامت الهی انسان از نظر قرآن

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان نسبت به دیگر آفریده های الهی دارای کرامت است.(اسراء، آیه 70) این کرامت ذاتی به معنای عزت، تفوق، برتری، تسخیر و بزرگی همراه با سخاوت، جود، عفو، گذشت و مانند آنها است.(التحقیق، مصطفوی، ج 10، ص 46) البته وقتی از خدای کریم سخن به میان می آید به معنای احسان خدا نسبت هستی در قالب نعمت های ظاهری و باطنی است.(مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 707)

از نظر قرآن، هر چند که انسان به طور ذاتی دارای کرامت است، اما بقا و تضمین آن بستگی به عمل او در چارچوب هدایت تکوینی فطری عقلی(طه، آیه 50) و هدایت وحیانی نقلی مطابق آن است(روم، آیه 30) که موجب تقوای الهی می شود.(بقره، آیه 21) این تقوای الهی همان معیار کرامت اکتسابی است؛ چنان که خدا می فرماید: ان اکرمکم عندالله اتقاکم؛ به راستی که کریم ترین شما نزد خدا با تقواترین شما است.(حجرات، آیه 13)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، مهم ترین عواملی که موجب می شود تا انسان به کرامت اکتسابی برسد و کریم و اکرم شود، اموری چون ایمان (یس، آیات 25 تا 27؛ معارج، آیات 26 و 35)، انفاق مالی(معارج، آیات 24 و 25 و 35)، نمازگزاری و امانت داری(معارج، آیات 22 و 32 و 35)، اجتناب از گناه(نساء، آیه 31)، ادای گواهی و شهادت(معارج، آیات 33 و 35)، ایمان به معاد(معارج، آیات 26 و 35)، برخورد از گفتار و کردار نیک و عبور از گفتار و کردار لغو(فرقان، آیه 72) برخورد نیکو در مقابل بدی های دیگران(رعد، آیات 22 و 24)، پیروی از هدایت الهی(طه، آیه 47)، تسلیم محض خدا(انبیاء، آیات 26 و 27)، تقوای الهی(حجرات، آیه 13)، خوف و خشیت از خدا(معارج، آیات 27 و 28 و 35)، دفاع از توحید(یس، آیات 20 تا 23 و 26 و 27)، دفاع از پیامبران تا مرز شهادت(همان)، سجده در برابر خدا(حج، آیه 18؛ بقره، آیه 34)، عفت و پاکدامنی(معارج، آیات 29 و 30 و 35)، وحی و قرائت قرآن(علق، آیه 3)، وفای به عهد(معارج، آیات 32 و 35) و مانند آنها است.

کرامات اولیای الهی

از نظر قرآن، هر چند که انسان از کرامت ذاتی برخوردار است، اما این تا زمانی است که بر اساس فطرت الهی و هدایت آن عمل کند که او را در سطح عالی انسانیت قرار می دهد و موجودات دیگر را تحت تسخیر او در می آورد.(طه، آیه 50؛ لقمان، آیه 20) بنابراین، وقتی کسی بر اساس فطرت و هدایت فطری عقلی عمل می کند به سوی هدایت تشریعی وحیانی نقلی می آید و آن را می پذیرد و زندگی خویش را بر اساس آن سامان می دهد و به عنوان اهل یقین به رستگاری ابدی دست می یابد.(بقره، آیات 2 تا 5)

از نظر قرآن، کرامت اکتسابی انسان که تابع ایمان و عمل صالح است موجب تقوای الهی می شود. پس هر چه شخص در ایمان و عمل صالح و کسب تقوای الهی به مراتب عالی تر برسد، کریم تر خواهد بود و از مقامات عالی الهی برخوردار می شود؛ زیرا او مظهر اسماء الله شده است.(حجرات، آیه 13؛ انفال، آیه 4؛ انعام، آیه 54؛ نور، آیه 61)

انسان کریم در دنیا و آخرت با سلام الهی زندگی می کند و مظهر سلام است.(مریم، آیات 15 و 33؛ نحل، آیات 31 و 32) این افراد که تحت ولایت الهی مستقیم قرار می گیرند، به عنوان اولیای الهی، ولایتی را دارند که به آنان توانایی تصرفات ارادی در کائنات می دهد. آنان همان گونه که خدا با اراده هر چیزی را بخواهد انجام می دهد و تحقق خارجی می بخشد و به یک معنا «کن فیکون» می کند(یس، آیه 82)، ایشان نیز این گونه هستند.

البته فرق میان خدا و اولیای الهی در این است که آنان در چارچوب مشیت حکیمانه حق تعالی توانایی تصرفات ارادی را در کائنات دارند. بنابراین، اگر غیب می دانند به سبب رضایت الهی نسبت به آنان است.(جن، آیات 26 و 27) و هم چنین هر کاری دیگر از درمان بیماری، خالقیت و خلق پرنده و یا مانند آنها، احیای مردگان، اخبار غیب از اسرار زندگی مردمان و مانند آنها بر اساس همان مشیت الهی است که از آن به «اذن» الهی تعبیر می شود.(آل عمران، آیه 49؛ مائده، آیه 110)

باید توجه داشت که آن چه در این آیات بیان شده برای پیامبران الهی و در قالب معجزات است، اما باید توجه داشت که اولیای الهی همین کارها را در قالب کرامات می توانند داشته باشند، به ویژه آن که «علماء امتی کانبیاء بنی اسرائیل؛ علمای امت من همانند پیامبران بنی اسرائیل هستند» به این معنا توجه می دهد که اولیای الهی به ویژه امامان معصوم(ع) در سطح پیامبران از توانایی اعجاز را دارند که از آن به کرامت یاد می شود.

به سخن دیگر، عالمان امت اسلام که مصداق اتم و اکمل آنان، همان معصومان(ع) هستند، می توانند همانند پیامبران یهود از عیسی(ع) ، موسی(ع)، سلیمان نبی(ع) و مانند آنها دارای کرامات اعجازی و خارق عادت باشند. البته کسانی دیگر که در مقام «منا اهل البیت» هم چون حضرت سلمان(ع) قرار گرفته می توانند این گونه دارای کرامات و خارق عادت باشند.

بنابراین، می توان از اسراء، معراج اولیای الهی(اسراء، آیه 1)، انباء و اخبار غیب(جن، آیات 26 و 27)، جابه جایی اشیاء، سخن گفتن با پرندگان و چرندگان، تسخیر آنان، و درمان و احیاء و مانند آنها سخن گفت که به عنوان کرامات اولیای الهی مطرح است. بنابراین، همان گونه که آصف بن برخیا وزیر حضرت سلیمان(ع) تخت ملکه سباء را به کم تر یک چشم بر هم زدن از یمین به فلسطین آورده(نمل، آیه 40)، اولیای الهی این کار را انجام دهند.

آنان می توانند از غذاهای بهشتی تناول کنند، چنان که حضرت مریم(س) این گونه بود.(آل عمران، آیه 37) آنان می توانند با لباسی یا چیزی دیگر بیماری را درمان کنند(یوسف، آیه 93)، چنان که یوسف(ع) با پیراهن خویش کرد یا همانند یعقوب (ع) از زنده بودن شخصی در جایی بس دور خبر دهد.(یوسف، آیات 85 و 87 و 95) نشست و برخاست با فرشتگان، رفتن به بهشت برزخی، دیدن حورالعین و بهشت اخروی و مانند آنها از دیگر توانایی های اولیای الهی است.

اولیای الهی می توانند صفر تا صد شخص را به ویژه ملکات و شاکله شخصیتی او را بشناسند و خبر دهند. از سلامت روح و روان و تن و جان بلکه بیماری هایی او آگاه باشند و نسخه درمانی بدهند، بلکه با تصرف ارادی درمان کنند، هر چند که گاه برای تظاهر از قند یا چیزهای دیگر استفاده می کنند تا کسانی که همه چیز را بر اساس اسباب قبول دارند، مطمئن سازند که درمان می شوند یا بچه دار می گردند.

آنان می توانند طی زمان کنند به زمان های گذشته و آینده بروند و با پیشینان سخن بگویند، چنان که الهی طباطبایی برادر علامه طباطبایی این چنین می کرد. طی الارض به مناطق گوناگون و کمک و یاری به مومنان و نیازمندان از دیگر کارهای است که اهل کرامت بر اساس خارق عادت انجام می دهند. شاید شما نیز در اطراف خویش کسانی را بشناسید که به عنوان اولیای الهی از چنین توانایی ها و کرامات و خارق عادت ها برخوردار باشند. گمان نکنید این ها افسانه های گذشته است یا دیگر از این خبرها نیست؛ زیرا امروز نیز در اطراف شما کسانی هستند که چنین توانایی دارند ولی اصلا به روی خویش نمی آورند و شما ممکن است او را به سادگی و ساده لوحی بشناسید و هیچ اهمیت و ارزشی برای آنان قایل نباشید. در کتب کرامات اولیای الهی و نیز منابع گوناگون در شبکه های اجتماعی می توانند بخشی از این کرامات و اولیای الهی را بشناسید که اهل یقین بلکه توده مردم که به کرامات آنان معالجه و درمان شده یا از اخبار و اسرار خویش آگاه شده اند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا