مناسبت ها

عشق سرخ

هنگامي كه حضرت ابراهيم(ع) به حكم خداوندي كه در رويا به او فرمان داده شده بود، فرزند خويش حضرت اسماعيل(ع) را به قربانگاه برد و تيغ بر گلوي نوجوانش نهاد، خداوند وي را در آيه 105 سوره صافات به عنوان تصديق كننده رويا مي ستايد: زيرا در اين نمايش فداكاري نشان داد كه چگونه عشق سرخ را بر عقل سرخ مقدم مي دارد و عشق خويش را به خداوند در همه وجودش نمايش مي دهد.

چنين نمايش كاملي از عشق سرخ را مي توان در دشت كربلا از سوي حضرت ابي عبدالله امام حسين(ع) ديد با اين تفاوت كه در اين نمايش آن چه اتفاق مي افتد تصديق عيني و واقعي خواست الهي است كه به صورت دشتي خونين از خون هاي عاشقان الهي به تصوير كشيده مي شود اين گونه است كه حضرت پيامبرگرامي(ص) روياي خويش را كه در آيه 60 سوره اسراء بيان شده اين گونه تصديق مي كند؛ زيرا زماني كه شجره ملعونه كفر مي كوشد تا با نيرنگي، شجره طيبه ايمان را از ريشه بركند، عشق سرخ حسينيان است كه همه كيد و مكرشان را به خودشان باز مي گرداند و مرداني صادق و صديق، دنيا را از مصيبت ابليسيان رهايي مي بخشند.

نويسنده در اين مطلب بر آن است تا تحليلي از حركت خونين حسيني ارايه دهد كه برگرفته از تحليل و گزارش آن حضرت(ع) مي باشد. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.

تجلي تمام كماليات در كربلا

كربلا صحنه زندگي و محور همه هستي است؛ زيرا در اين نقطه است كه همه كماليات اقتضايي بشر به تماميت خود مي رسد؛ چنان كه در همين جا است كه همه پليدي ها در برابر اين كماليات مي ايستد و تماميت زشتي هاي خويش را نشان مي دهد. از اين رو نمي توان درباره واقعه طف يك بعدي نگريست و تحليل كرد، زيرا همه ابعاد را مي توان در اين نقطه ديد و تمام و كمال آن را شناسايي كرد. طف، محور همه خوبي ها و بدي هاي هستي است و تمام ايمان در برابر تمامي كفر خود را نشان مي دهد. در آن جاست كه عرفان در اوج، خود را مي نماياند و عشق و محبت در بهترين جلوه هايش تجسم مي يابد. سياست و نظامي گري و شقاوت و سعادت و امور بسيار ديگر را مي توان در طف در اوج و حضيض آن ديد و درس هاي بسياري براي زندگي آموخت.

كربلا را بايد مسيري دانست كه از كفر ابليس و جنگ قابيل با هابيل آغاز مي شود. در كربلا دو مسير جداگانه در نبردي نابرابر در برابر هم قرار مي گيرند، با اين همه در اوج نوميدي برخي از مومنان، به سبب شكست ظاهري، ايمان واقعي در دل هاي مردمان همانند ققنوسي كه از دل آتش برخيزد، روشن شد و زنده گشت.

مومنان واقعي از درس كربلا آموختند تا در زمينه اي مي توان الگوي برتري را داشت و زمينه و شرايط زمين براي بودن در مقام عرش و ربوبيت طولي انسان و خلافت وي از سوي خداوند فراهم است. كربلا هم ميدان عشق بازي و اوج آن بود، هم ميدان سياست و كارزارنظامي و هم ميدان مشق تعبد و هم عرصه تعقل بود. از اين رو هر كسي مي تواند از اين كلاس درس، هر آن چه كه نياز كمالي اوست برگيرد و سرمشق هايي از انسان هاي واقعي داشته باشد.

مرداني صادق در كربلا

كربلا يكي از بزرگ ترين ميادين صداقت بشري است . اگر حضرت ابراهيم (ع) و فرزندش اسماعيل به عنوان صادق الوعد ستوده مي شوند و اگر حضرت پيامبر(ص) برترين و بالاترين نفس بشري در حوزه صدق و صداقت است و به حكم آيه مباهله نفس و جانش يعني اميرمومنان علي بن ابي طالب (ع)، از نظر خداوند و رسولش (ص) صديق اكبر است، ديگر انوار همين نفس يگانه پيامبر(ص) و اميرمومنان (ع) نيز اين گونه اند. لذا در صحنه كربلا مي توان اوج نمايش صداقت و صدق را دريافت و عرفان حقيقي را تجربه كرد و عشق سرخ و گلگون را به عنوان نشانه اي از اين صداقت و صدق راستين به چشم يقين ديد.

همه مرداني كه در كربلا گرد آمده بودند كساني هستند كه دردوره كوتاه آموزش هاي فشرده صداقت محض ،شركت كرده و با رتبه و درجه عالي قبول شده اند. آنان نيز از امام صادق و صديق خود آموخته اند كه چگونه با خون خويش، صداقت ايمان را نسبت به خداوند و اولياي الهي به نمايش گذارند.

همه انسان ها با خداوند درعالم ذر پيمان بسته اند و بر ربوبيت الهي شهادت داده اند، و آن گاه كه روح الهي درايشان دميده شد با ولايت پيمان خون بسته اند تا زمين و هرجاي ديگر وفادار بدان باشند. دراين ميان مومنان با خداي خويش با شهادتين، عهد و پيماني ديگر مي بندند تا درهمه امور زندگي خويش برپايه فرمان هاي الهي خدا و رسول و اولوالامر باشند. البته تنها شماري از ايشان هستند كه به واقع به پيمان خويش به طور كامل وفادار مي مانند و تا دم مرگ حتي با خون خويش از آن پاسداري مي كنند. (احزاب آيه 23)

امام حسين (ع) درهشتم ذي الحجه درهمان جوش و خروشي كه حجاج وارد مكه مي شدند و درهمان روزي كه بايد به جانب مني درعرفات حركت مي كردند تا مراسم حج اكبر را به جا آورند، از مكه خارج مي شوند. ايشان به جايي اين كه حج كعبه كند، حج صاحب كعبه و خداي آن مي كند و به جاي آيين نماديني حج، به قربانگاه خداي خويش در دشت كربلا مي رود.

اگر درمكه و عرفات و مني مي بايست به شناخت توحيد مي رسيد و تقوايي ديگر را دركلاس حج تجربه مي كرد و يا به مسلخ مي رفت و چارپايي را به فداي خويش قربان مي كرد تا تصديق ايمان و توحيد كند، اكنون خود سفر عشق را آغاز مي كند تا خويشتن را به مسلخ عشق خونين برساند و بر سر نيزه هايي رود كه اسلام واقعي وايمان حقيقي را از بياباني با كارواني به شهرهاي كفر مي برد و مكتب صدق و صداقت را درجهان پر آوازه مي نمايد.

آن حضرت(ع) در رويايي مي بيند كه بايد خود را قرباني خدا كند تا دين خدا جاودانه شود؛ زيرا خداوند اراده كرده است تا او را همراه يارانش كشته و خونين و گلگون ببيند كه تن هايشان برخاك تفيده رها شده و لگد كوب سم اسبان قابيلان گشته است تا مظلوميت حق در فضاي تاريك تاريخ چون آذرخشي خونين بدرخشد و به فرياد آيد. مي بايست دركربلا كارواني از خاندان صدق و صداقت به اسارت رود تا مظلوميت دو چندان اسلام به گوش هاي بسته و چشم هاي خسته برسد و چشم ها و گوش ها به آذرخش وگلبانگ آن، باز شود و نادرستي مدعيان دين داري و ايمان آشكار شود.

مردان خفته روزگار را فقط مي شود با خون سرخ اهل بيت (ع) و اسارت مظلومانه ايشان بيدار كرد؛ زيرا هزاران بانگ و نداي آسمان علي (ع) و حسن (ع) آنان را بيدار نكرد.

در زمانه متشابهات، كساني را كه محكمات را ناديده گرفته اند، تنها مي توان با بانگي سهمگين و رعدي جانسوز بيدار كرد. خون علي(ع) در ميان شبهات گم شد و جان حسن(ع) به تيرباران مدعيان مالكيت و ملكيت خانه رسول(ص) سوخت و پاره پاره شد.

دراين وانفساي صداقت و صدق، تنها قرباني شدن محبوب دل پيامبر(ص) مي توانست مردمان را بيدار كند و راه صداقت را درميان شبهات نشان دهد و به عنوان آيه محكم الهي، راه هر شبهه و ترديد را بربندد. شخص و شخصيت حضرت امام حسين(ع) خود آيه محكمي است كه بر ايمان مؤمنان و كفر فاسقان و كافران و منافقان مي افزايد. چنين شخصيتي است كه خود را به قربانگاه مي برد تا راه روشن را بر مردم آشكار سازد.

اگر زماني اسماعيل(ع) به قربانگاه مي رود، به جاي او، فدايي قرار مي گيرد، اكنون زمانه به گونه اي شده است كه نماد ونمادگرايي نمي تواند پاسخي به هزاران مسئله دهد. نمادگرايي نمي توانست شبهات امويان و سلطنت طلبان خلافت نما را برطرف كند. بنابراين مي بايست با قرباني كردن خود، همه شبهات و ترديدها را در نادرستي راه امويان و خلافت سلطنتي به يكباره چون آذرخشي بسوزاند و ريشه اش را بخشكاند. اين گونه است كه خود از مسلخ حج خانه خدا به مسلخ حج خدا مي رود و در طف خود را قرباني خدا مي كند و ثارالله مي شود.

منتظران عشق خونين

در اخبار و گزارش هاي معتبر- چنان كه شهيد مطهري نقل مي كند- آمده است: حضرت امام حسين(ع) در خيمه نشسته و عده اي از اصحاب همراه ايشان بودند كه دو نفر آمدند و عرض كردند: يا اباعبدالله! ما خبري داريم، اجازه مي دهيد آن را در همين مجلس به عرض شما برسانيم يا مي خواهيد درخلوت به شما عرض كنيم؟

فرمود: من از اصحاب خودم چيزي را مخفي نمي كنم، هرچه هست در حضور اصحاب من بگوييد:

يكي از آن دو نفر عرض كرد: يا ابن رسول الله! ما با آن مردي كه ديروز با شما برخورد كرد ولي توقف نكرد، ملاقات كرديم، او مرد قابل اعتمادي بود، ما او را مي شناسيم، هم قبيله ماست، از بني اسد است. ما از او پرسيديم دركوفه چه خبر است؟ خبر بدي داشت، خبر بدي داشت، گفت من از كوفه خارج نشدم مگر اينكه به چشم خود ديدم كه مسلم و هاني را شهيد كرده بودند و بدن مقدس آنها را در حالي كه ريسمان به پاهايشان بسته بودند درميان كوچه ها و بازارهاي كوفه مي كشيدند.

اباعبدالله خبر مرگ مسلم را كه شنيد، چشمهايش پر از اشك شد، ولي فورا اين آيه را تلاوت كرد: «من المؤمنين رجال صدقوا ما عاهدواالله عليه فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و مابدلوا تبديلا» (احزاب، آيه 23)

در چنين موقعيتي اباعبدالله نمي گويد كوفه را كه گرفتند، مسلم كه كشته شد، هاني كه كشته شد، پس ما كارمان تمام شد، ما شكست خورديم، از همين جا برگرديم، جمله اي گفت كه نشان مي داد مطلب، چيز ديگري است. آيه فوق، ظاهرا درباره جنگ احزاب است، يعني بعضي مؤمنين به پيمان خودشان با خدا وفا كردند و در راه حق شهيد شدند، و بعضي ديگر انتظار مي كشند كه كي نوبت جانبازي آنها برسد. فرمود: مسلم وظيفه خودش را انجام داد، نوبت ماست.(حماسه حسيني، شهيد مرتضي مطهري، ج1، ص203)

اين آيه بيانگر هدف حركت امام حسين(ع) و دست كم بيانگر هدفي است كه آن حضرت(ع) براي ادامه حركت و قيام خود اتخاذ مي كند. حضرت خود را در جايگاهي مي بيند كه تنها شهادت مي تواند وي را در انجام مسئوليت و مأموريت الهي خويش كمك كند. از اين رو با اشاره به شهادت حضرت مسلم(ع)، خود را در جايگاه منتظران آن قرار مي دهد؛ زيرا مسيري كه ايشان مي پيمايد نمي تواند جز به شهادت پايان يابد. سرانجام مخالفت با خلافت سلطنتي و تأكيد بر بازگشت امت به مسير خلافت ولايي نمي تواند چيزي جز شهادت باشد.

اين گونه است كه آن حضرت(ع) با شهادت خونين خويش آيه محكم ديگري را براي امت نشان مي دهد و راه را براي حركت تاريخي مهدوي(عج) باز مي كند و مرداني صادق را براي مهدي(عج) مي سازد. تاريخ خونين كربلا، تاريخ عشق خونين مرداني الهي است كه از مقام متالهين، به لقاء الله شتافتند و تاريكي را از پيش روي امت ها و ملت ها برداشتند.

عشق عارفان مسلخ كربلا، سرشار از صداقت و وفاي به پيماني است كه از روز الست بربكم با خداوند بسته بودند و در حقيقت تعبير رويايي است كه پيامبر(ص) ديده و خداوند در آياتي چند گزارش كرده بود. بدين ترتيب با عشق سرخ خويش بوزينگان را از تخت خلافت به زير كشيد و حقيقت را بر تخت نشاند و شجره ملعونه را ريشه كن كرد و شجره طيبه را بر سراسر جهان حاكم گرداند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا