شاید نتوان کسی را چون امیرمومنان علی(ع) سراغ گرفت که به مساله عدالت و ابعاد آن پرداخته و در فلسفه زندگی و سبک آن در شخص و جامعه آن را به کار گرفته باشد. از این رو بسیاری از مسایل مربوط به عدالت و ابعاد آن از سوی امیرمومنان علی(ع) مطرح و به کار گرفته شده است به طوری که درباره شهادت ایشان گفته شده: قتل فی محراب عبادته لشده عدله، در محراب شهادت به سبب شدت عدالت کشته شد.نویسنده در مطلب پیش رو با مراجعه به سخنان آن حضرت(ع) بر آن است تا برخی از ابعاد و مسائل مربوط و مرتبط با عدالت و اعتدال را تبیین کند.
اعتدال در چارچوب عدالت
واژه اعتدال از باب افتعال برگرفته از واژه عدل به معنای دوری از افراط و تفریط است، زیرا هرگونه گرایشی به هر طرف موجب خروج از میزان عدالت و ورود به مرزهای ظلم و انحراف خواهد بود. اینکه در فارسی اعتدال را به میانهروی و حرکت درجاده وسطا معنا کردهاند هرگز به معنای آن نیست که انسان میان حق و باطل قرار گیرد و هر از گاهی به یکی از آنها متمایل شود، زیرا حرکت در میان حق و باطل هرگز به معنای عدالت و اعتدال نخواهد بود، بلکه این گونه نوسان موجب میشود که در نهایت از عدالت و حق زاویه گرفته و دور شویم.
فرهنگ نویسان درباره مفهوم اعتدال گفتهاند که اعتدال حالتی بین دو طرف از لحاظ کم یا کیف است و به معنای تناسب، استقامت، قوام پیدا کردن و موزون بودن نیز آمده است. (لسان العرب، ابن منظور، ذیل واژه عدل)
در آیات قرآنی برای بیان این مفهوم غیر از واژه عدل، واژههای دیگری چون «بین ذلک»، «حنیف»، «سوی»، «عفو»، «قصد»، «وسط»، «وزن» و مشتقات آنها استفاده شده است.
از نظر قرآن، هستی بر مدار عدالت و اعتدال آفریده شده و مساله تسویه و تناسب و میزان در آن به شدت مراعات شده است. (اعلی، آیه2، حجر، آیه 19)
همین مساله درباره انسان و نیز احکام اسلامی که مطابق فطرت (روم، آیه 30) است مراعات شده تا به دور از هرگونه افراط وتفریطی در چارچوب اعتدال و عدالت، امتی شکل گیرد که نمونه و اسوه جهانیان باشد. از این روست که امت اسلام را به عنوان امت وسط و میانه معرفی میکند (بقره، آیه 143) که درچارچوب اعتدال زندگی خود را سامان میدهند و از هر گونه ظلم به خود و دیگران در امان هستند. (فاطر، آیه 32)
این میانهروی به معنای آن است که در مدار حق و عدل حرکت میکنند و هرگز متمایل به باطل و ظلم نمیشوند. با نگاهی به مصادیق و مواردی که قرآن برای اعتدال بیان میکند میتوان به سادگی معنا و مفهوم میانهروی را درک کرد. به عنوان نمونه در آیات 63 تا 75 سوره فرقان درباره رفتارهای اقتصادی مومنان میفرماید که آنان بندگان خدایی هستند که نه اسراف میکنند و نه بخل میورزند، بلکه در احسان و انفاق طریق میانه و مستقیم را در پیش میگیرند. پس آنچنان انفاق نمیکنند که چیزی برای خودشان نماند و آن طور هم بخل نمیورزند که دست از انفاق بردارند. (اسراء، آیه 29)
امیرمومنان(ع) براساس همین حکم و قانون الهی در خطبه 126 نهجالبلاغه می فرمایند: الا و ان اعطاء المال فی غیرحقه تبذیر و اسراف، آگاه باشید که بخشیدن مال در غیر موردش تبذیر و اسراف است.
حضرت علی(ع) در نامهای به زیاد مینویسد: فدع الاسرف مقتصدا، اسراف راکنار بگذار و میانهروی را پیشه کن. (نهجالبلاغه، نامهها)
امامان(ع) نمادهای اعتدال
از آنجایی که عدالت و اعتدال، اصل بنیادین در هستی و رفتارهای صالحان و مومنان است، پیشوایان دین نیز این گونه هستند و هرگز از دایره اعتدال بیرون نرفته و نمیروند (اسراء، آیه 29 و آیات دیگر) آنان در تمامی سلوک و سبک زندگی خود اعتدال را مراعات میکنند و اسوه و الگوهای عینی معتدلان هستند. علی(ع) در توصیف خود به عنوان پیشوایان دین میفرماید: نحن النمرقه الوسطی بها یلحق التالی و الیها یرجع الغالی، «ما تکیهگاهی هستیم در میانه، آن که عقب ماند خود را به آن برساند و آن که پیشی گرفته به سوی آن بازگشت نماید». (نهجالبلاغه فیض الاسلام ص 1137، ترجمه شرح نهجالبلاغه (ابنمیثم)، ج 5، ص 504)
در همین رابطه امام رضا(ع) میفرمایند: ما اهل بیت محمد(ص)، امتی میانه هستیم که درک نمیکنند ما را و به ما نمیرسند افرادی که غلو و افراط و زیادهروی میکنند و افرادی هم که دنبال رو ما هستند از ما جلو نمیافتند و سبقت نمیگیرند.(کافی، ج1، ص100)
اعتدال در سلوک فردی و اجتماعی از منظر امیرمومنان(ع)
علی(ع) که تمام زندگی خود را بر مدار عدالت و انصاف سامان داده است، در زندگی فردی و اجتماعی خود آن را مراعات کرده و دیگران را بدان تشویق و ترغیب میکرد. آن حضرت(ع) گوشزد میکند که عدالت در مقام مفهوم و بیان، وسیع است ولی در مقام عمل بسیار تنگ و سخت است. به این معنا که کمتر کسی توان آن را دارد که عدالت را نسبت به خود وخویشان مراعات کند. بنابراین، اینکه انسان بتواند در همه سلوک و رفتار خویش اعتدال را مراعات کند و به سمت افراط و تفریط کشیده نشود بسیار سخت است. لذا پیامبر(ص) بارها بر میانه روی و اعتدال تاکید میکند و الزام آن را خواهان میشود و میفرماید: یا ایها الناس علیکم بالقصد، علیکم بالقصد، علیک بالقصد، ای مردم بر شما باد میانه روی و اعتدال.(نهجالفصاحه، حدیث 1057)
از نظر امیرمومنان اصولا کسی نمیتواند مدعی ایمان باشد در حالی که معتدل نیست. ایشان در بیان صفات مومن میفرماید: المومن سیرته القصد، شیوه مومن، اعتدال و میانهروی است. (غرر الحکم و درر الکلم، ج1، ص 388) و در صفات متقین نیز میفرماید: فالمتقون… ملبسهم الاقتصاد، پوشش پرهیزگاران اعتدال و میانهروی است. (نهجالبلاغه، صفات متقین)همچنین حضرت در خطبهای دیگر، میانهروی در هنگام دارایی را از نشانههای پرهیزگاران میداند و میفرماید: فمن علامه احدهم، انک تری له قصدا فی غنی؛ … پس علامت یکی از آنها (پرهیزکاران) واقعی این است که تو او را درعین دارایی در حالت اعتدال میبینی.
این مطلب برگرفته از آیه قرآن است؛ زیرا قرآن در بیان عبادالرحمن و صفات مومن میفرماید که ایشان امتی معتدل و مقتصد هستند که در همه امور زندگی خود میانهروی و اعتدال را مراعات میکنند. (مائده، آیه 66؛ لقمان، آیه 32؛ فاطر، آیه 32؛ بقره آیه 143)
اصولا از نظر امیرمومنان علی(ع) این که انسانی بتواند سبک زندگی خود را مبتنی بر اعتدال قرار دهد، این خود نشانهای از خیر در زندگی اوست که خداوند به او عنایت فرموده است. ایشان میفرماید: زمانی که خداوند متعال اراده کند به بندهاش خیری برساند، میانه روی و تدبیر را به او الهام میکند و بیتدبیری و زیادهروی را از او دور میسازد. (همان، ج 3، ص 175)
خداوند در آیه 9 سوره نحل، خود را موظف به این دانسته که راه میانه و معتدل را به بندگانش نشان دهد و این کار را نیز انجام داده و در آموزههای قرآنی این را به درستی تبیین و توضیح داده است.
انسان مومن به سبب همان پیروی از عقل و وحی، همواره در مسیر اعتدال حرکت میکند و مشی او در گفتار و رفتار، میانهروی است (لقمان، آیه 19)؛ اما کسانی که دچار ناتوانی عقل هستند از مسیر اعتدال به دامن افراط و تفریط میغلتند و همین کم خردی سبب اصلی افراط و تفریط است. کسانی که اینچنین میشوند، عموما دچار نوعی عدم تعادل و توازن هستند و اگر درهمان حال بتوانند به وجدان و عقل خود مراجعه کنند، درمییابند که هرجا دست خوش ضعف عقل گردیدهاند، به عدم تعادل مبتلا شده، راه افراط و تفریط پیمودهاند. امام علی(ع) میفرماید: «العاقل من وضع الاشیاء مواضعها و الجاهل ضد ذلک؛ عاقل کسی است که هرکاری را به وقت و درجای خود انجام میدهد و جاهل کسی است که ضد این عمل میکند.» (میزان الحکمه، ج 6، ص417)
آن حضرت(ع) همچنین جهالت را عامل دیگری برای گرایش به افراط و تفریط و خروج از دایره اعتدال معرفی میکند و میفرماید: لایری الجاهل الا مفرطا او مفرطا؛ جاهل جز افراط و تفریط دیده نمیشود. (نهجالبلاغه، حکمت (70)
انسانها عادت کردهاند که وقتی چیزی را دوست بدارند درباره آن غلو کنند؛ زیرا محبوبیت و محبت موجب میشود که شخص، کور و کر شود و از حالت اعتدال خارج شود. از سوی دیگر همین مساله، عامل تملقگویی و چاپلوسی میشود. از اینرو امیرمومنان علی(ع) میفرماید: «الثناء باکثر من الاستحقاق ملق و التقصیر عن الاستحقاق عی او حسد، ثنا گفتن بیش از حد شایستگی، تملق است و کمتر از آنچه سزاوارند، یا ناشی از عجز است یا منشأ آن حسد است. (نهجالبلاغه، کلمات قصار 347) مومن باید در همه امور زندگی به ویژه امور مهم اساسی و اجتماعی معتدل باشد، به عنوان نمونه وقتی به کسی نزدیک میشود نباید آنچنان نزدیک شود که همه اسرارش را بداند تا بتواند وقتی به هر علتی از او دور شد از شرش در امان باشد. امام صادق(ع) رعایت جانب احتیاط و اعتدال را توصیه نموده و میفرماید: لاتثقن باخیک کل الثقه فان صرعه الاسترسال لاتستقال، به برادرت زیاد اطمینان و اعتماد مکن که در این صورت، قابل جبران نیست. (بحارالانوار، ج 71، ص 174)
از امام صادق(ع) در شرح روش امام علی(ع) نقل شده که فرمود: یکی از اشراف عرب نزد امام آمد. حضرت پرسیدند: آیا در بلاد شما کسانی هستند که خود را به کار خیر شهرت دادهاند و جز به آن شناخته نمیشوند؟ گفت بلی. فرمودند: آیا گروهی هستند که خود را به شر شناساندهاند و جز به آن شناخته نمیشوند؟ گفت: آری. حضرت فرمودند: آیا در میان شما کسانی هستند که از بدیها دوری میکنند و کارهای نیک انجام میدهند؟ گفت: بلی. حضرت فرمودند: اینها بهترینهای امت محمد(ص) هستند، همان گروه میانه که تندروها باید به سوی آنها برگردند و کندروها به آنان بپیوندند. (بحارالانوار، ج56، ص 178)
در این حدیث از نظر امام علی(ع) تندروها کسانی هستند که میخواهند صرفا خود را به کار خیر بشناسانند و امام با تاکید بر اعتدال، پرهیز از بدی و تمایل به خوبی را ملاک میداند.
امام علی(ع) در سخن دیگری نیز باز تندروی و کندروی را نادرست خوانده و با تاکید بر اینکه «الیمین و الشمال مضله» تاکید نمودند که «و الطریق الوسطی هی الجاده» و سپس فرمودند این راهی است که قرآن و نبوت روی آن تاکید دارند. مسیری که منفذ سنت است و مسیر عاقبت. سپس فرمودند: جهالت در یک شخص به این است که قدر و اندازه خویش را نشناسد. (نهجالبلاغه، ص 59)
حضرت علی(ع) در وصایای خود به امام حسن مجتبی(ع) میفرماید: واقتصد بنی فی معیشتک و اقتصد فی عبادتک و علیک فیه بالامر الدائم الذی تطیقه، فرزند عزیزم، در تلاش معاش و انجام دادن عبادات، میانهرو و معتدل باش و از زیادهروی بپرهیز. در این امر، به اندازهای که توان داری، پیوسته کوشا باش. (نهجالبلاغه نامه 31)
در سنت و سیره امیرمومنان(ع) است که ایشان اعتدال را نسبت به دشمن نیز مورد توجه و تاکید قرار میدهد و در حالی که در بستر شهادت بود نسبت به قاتل خود سفارش عدالت و اعتدال میکرد و میفرمود: ای فرزندان عبدالمطلب! مبادا بعد از شهادت من، در خون مسلمانان غوطهور شوید و بگویید: علی کشته شد و به بهانه آن، خونهایی را بریزید. آگاه باشید! تنها قاتل من کشته خواهد شد. هنگامی که من از این ضربهای که بر من زده است، شهید شدم، تنها یک ضربه کاری بر او بزنید و پس از کشتن، بدن او را مثله نکنید. (نهجالبلاغه، نامه 47)اینها تنها گوشهای از سخنان و سلوک و سیره امیرمومنان علی(ع) است که تمامی زندگیاش بر مدار عدالت و اعتدال سامان یافته است. اما هرگز اعتدال به معنای حرکت میان حق و باطل و گرایش به باطل در شرایط خاص و یا سخت نبوده است بلکه به معنای پرهیز از افراط و تفریط و حرکت در خط مستقیم میانهروی است.