اخلاقی - تربیتیاصولی فقهیاعتقادی - کلامیعرفانفرهنگیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

از روزه تن تا روزه روان

samamosروزه به معنای امساك و خودداری از خوردن و آشامیدن و برخی از مباحات دیگر است. به این معنا كه انسان در یك روز، افزون بر ترك محرمات و یا مكروهات، از مباحاتی نیز كه برای او جایز است پرهیز می كند كه مهم ترین آنها لذات جنسی است. این محدودیت ها برای این است كه انسان آماده شود تا به تقوای كامل دست یابد؛ زیرا پرهیز از محرمات و مكروهات و حتی مباحات در یك زمان مشخص به انسان كمك می كند تا از زشتیها و گناهان در زمان های دیگر پرهیز كند.

اما پیش از اینكه جسم به پرهیز عادت كند و معده و شكم از سر و صدا بیفتد، لازم است تا روان آدمی به آن عادت كند؛ زیرا تن، مركب روان آدمی است. هرچند كه می بایست این اسب را رام كرد و این زمانی اتفاق می افتد كه روان، تحت تاثیر سركشی مركب خود در نیاید و هواهای نفسانی او را به این سو و آن سو نبرد.
نویسنده در این مطلب بر آن است تا حقیقت روزه داری و اهداف و حكمت آن را براساس آموزه های وحیانی اسلام بیان كند.

حقیقت روزه، دست یابی به تقوا

تقوا دارای مراتب و درجاتی است. در آیات قرآنی تقوا در مراتب آن مورد توجه است. به این معنا كه واژه تقوا در قرآن همواره به معنای مرتبه نهایی آن نیست؛ چنان كه وقتی از واژگانی چون اسلام و ایمان به كار می رود مرتبه نهایی آن مراد نیست، بلكه با توجه به سیاق آیات می بایست به مرتبه ای از مراتب آن حمل و تفسیر كرد.
نخستین درجه و مرتبه تقوا كه می توان آن را كف تقوا دانست، تقوای عقلانی است. به این معنا كه عقل انسانی دو نوع احكام نظری و عملی دارد و براساس رویكرد و احكامی كه صادر می كند عقل را به عقل نظری و عقل عملی دسته بندی كرده اند؛ زیرا عقل گاهی به حوزه معقولات توجه می كند و احكامی چون «اجتماع و ارتفاع نقیضین محال است» یا «كل بزرگ تر از جزء است» و مانند آن را صادر می كند كه ارتباطی به حوزه عمل ندارد. حكم عقل در مسئله نقیضین، ام القضایا است؛ زیرا براساس آن، نظام عقلانی و زندگی بشر شكل می گیرد و همه احكام و قضایا از درون آن برمی خیزد. این احكام را احكام عقل نظری می گویند.

دسته دیگر از قضایا مربوط به حوزه عمل و رفتار آدمی است. از جمله حكم عقل عملی درباره اینكه «عدالت نیك و حسن است» یا «ظلم، بد و قبیح است» از دسته قضایایی است كه عقل بدان حكم می كند. احكام عقل عملی، خاستگاه بایدها و نبایدهای اخلاقی است. بایدها و نبایدهای ارزشی كه عقل عملی صادر می كند و ما از آن به اخلاق عقلانی یاد می كنیم، در شریعت به عنوان واجبات و محرمات مطرح می شود؛ زیرا هر آنچه راعقل مستقل حكم كند، شریعت آن را امضا می كند و در حقیقت احكام شرعی تمام كننده آن چیزهایی است كه عقل به عنوان حسن و قبح تشخیص داده و اعلام كرده است.

تقوای عقلانی به معنای عمل به بایدها و نبایدهایی است كه عقل عملی صادر می كند. گام نخست در تقوای عقلانی آن است كه انسان از نبایدهای عقلانی پرهیز كند؛ زیرا ترك به یك معنا آسان تر است. از سوی دیگر، احكام عقل عملی، در چارچوب خاصی صادر می شود و براساس قاعده ای شبیه «تعریف الاشیاء باضدادها»، برای ضد آن احكام، باید و نباید صادر می كند. پس اگر به قباحت ظلم حكم می كند و ترك آن را می خواهد، به حسن و نیكی عدل حكم كرده و خواهان عمل به آن می شود.

در آموزه های قرآنی این معنا بارها مورد تأكید است كه انسان هایی شرایط پذیرش اسلام و ایمان را دارند كه از تقوای عقلانی برخوردار هستند؛ زیرا تقوای عملی دریچه فطرت ایشان را به سوی حقایق همچنان باز نگه داشته است و قدرت تشخیص حق و باطل را دارند. از این رو دل هایشان زنگار نگرفته یا مهر نشده است. (بقره، آیات8 تا 12) اما انسان هایی كه دارای تقوای عقلانی نیستند و گرایش به ظلم و بیداد دارند یا اینكه وفای به عهد و عقد ندارند و برخلاف عقل عملی پیمان شكنی می كنند، قادر به تشخیص حق از باطل نیستند و نمی توانند اسلام و ایمان بیاورند.

نسبت دین با اخلاق

خداوند در آیات2 تا 5 سوره بقره روشن می كند كه شرط نخست بهره مندی از هدایت های وحیانی اسلام، داشتن تقوای عقلانی بویژه در حوزه نبایدهاست. اگر كسی بتواند خودش و سبك زندگی اش را در چارچوب عقل سامان دهد، توانایی پذیرش تقوای وحیانی را خواهد داشت. اما اگر زندگی اش بر خلاف عقل باشد هرگز تقوای وحیانی را نخواهد پذیرفت. در روایاتی از جمله روایت امام كاظم(ع) است كه خداوند وقتی انسان را آفریده او را مخیر ساخت تا یكی از سه گانه های عقل و دین و حیا را برگیرد، آدم(ع) عقل را برگرفت و هنگامی كه فرمان بازگشت به دین و حیا داده شد، آنان بازنگشتند و گفتند: ما ماموریم تا هر جا عقل باشد در كنار او باشیم. پس دین و اخلاق(حیا) همواره با عقل هستند. (اصول كافی، ج1، باب عقل و جهل)

این روایت به خوبی نسبت دین و اخلاق را با عقل بیان می كند؛ زیرا نشان می دهد كه خاستگاه دین و اخلاق، عقل است؛ از این رو پذیرش اسلام منوط به اثبات عقلانی و اجتهادی اصول دین شده است.
دین به مدد عقل آمده است تا به آن لطف نموده و اموری را بر او آشكار سازد. البته این بدان معنا نیست كه عقل، ناتوان از درك آنها ست، بلكه به این معناست كه عقل تا بلوغ كامل نیازمند عنایت خاص است؛ زیرا عقل نیز دارای مراتب ظهوری است و زمانی به بلوغ می رسد كه متاله و ربانی شده باشد و همه اسماء و صفات الهی را در خود فعلیت و ظهور بخشیده باشد. لذا اكثریت مردم كه در مرحله نخست ظهورات عقل هستند، برای اظهار و فعلیت همه مراتب، نیازمند لطف الهی هستند تا به مدد عقل ابتدایی و متوسط بیاید و آن را به سمت كمال، هدایت كند.

دین و شریعت همان لطف الهی است كه در حق بشر صورت گرفته است تا عقل به بلوغ كمالی خود برسد. (بقره، آیه38 و آیات دیگر) بنابراین، تقوا در چارچوب شریعت و دین، همان تقوای در چارچوب عقل كامل و بالغ است.
اسلام به عنوان دین الهی و وحیانی و شریعت مكمل عقل، مجموعه ای از احكام را صادر كرده است تا این تقوای كامل شكل گیرد و عقل به بلوغ كمالی و نهایی خود برسد. روزه براساس آموزه های قرآنی، یكی از راه های دست یابی به تقوای كامل است. از این رو در بیان حكمت و فلسفه روزه آمده است كه هدف، دست یابی به تقواست: یا ایها الذین آمنوا كتب علیكم الصیام كما كتب علی الذین من قبلكم لعلكم تتقون، ای كسانی كه ایمان آورده اید روزه بر شما فرض شد چنان كه بر پیشینیان فرض و واجب شد تا شاید تقوا پیشه كنید. (بقره، آیه 183)

البته راه دست یابی به تقوا تنها همین راه نیست، بلكه همه احكام شرعی در حقیقت برای دست یابی به همین هدف است، با این تفاوت كه برخی از احكام در تقویت روحیه، تحمل و صبر تاثیر بسیاری دارد؛ از جمله روزه كه تاثیر شگرفی در تحقق این حقیقت دارد و از این روست كه حتی گاه صبر را در آیات 45 و 153 سوره بقره به معنای روزه گرفته اند. خداوند در این آیات خواسته است كه انسان برای رسیدن به كمالات از نماز و روزه استفاده كند تا با استعانت از آنها به اهداف متعالی و كمالی برسد.

از جمله راه های رسیدن به تقوا كه تاثیرگذاری خوبی دارد، انجام مناسكی چون مناسك حج است كه در آیات قرآنی عامل مهم در تقوا دانسته شده است.

به هر حال، همه شریعت در راستای آن است كه تقوای كامل در انسان تحقق یابد و انسان بتواند به بلوغ تمام عقل برسد و مسیر رشدی خود را بپیماید.

امام علی(ع) فرمود: فرض الله… الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق؛ خداوند روزه را واجب كرد تا به وسیله آن اخلاص خلق را بیازماید. (نهج البلاغه، حكمت 252)

از تقوای تن تا تقوای روان

برپایه آن چه بیان شد می توان دریافت كه روزه یا هر عمل جوارحی و بدنی، می بایست در راستای اهداف جوانحی و روانی باشد، زیرا آن چه حقیقت انسان را تشكیل می دهد همان نفس و یا روان آدمی است و ارزش كالبد انسانی به روانی است كه در آن قرار گرفته است. (اعراف، آیه 12) هر چند كه كالبدی چون كالبد آدمی كه به جای خزیدن بر شكم یا چهار پا بودن بر دو پا قرار گرفته و در حالت استوا حركت می كند، خود یك كرامت و شرافت برای آدمی است (نور، آیه 45) ولی آن چه باعث كرامت و شرافت آدمی است همان روانی است كه در حالت استوا و اعتدال در این كالبد مستوی القامه قرار گرفته است.

انسان موجودی با قابلیت بسیار است و روح آدمی می تواند او را از خاك تا افلاك ببرد و ماهیات گوناگونی را برای او ایجاد كند كه گاه ماهیت برگرفته از چند حیوان یا موجود است، زیرا انسان موجودی در حال شكل گرفتن است و هر كسی سازه نهایی و اخروی خود را می سازد. اندیشه و كار آدمی است كه او را برای آخرت می سازد و در نهایت سازه نهایی خودش در آخرت تجسم و تمثل می یابد.

خواسته های جسمانی آدمی، خواسته هائی است كه در شكل مادی می بایست به صورت محدود و مشخص تامین شود و هرگونه افراط و تفریط در آن می تواند روان آدمی را نیز تحت تاثیر قرار دهد. از این رو پاسخ گویی در حد اعتدال به خواسته های مادی، امری مقبول و پذیرفته شده است.

از آن جایی كه حضور آدمی در جهان مادی و گرایش به محسوسات و ملموسات و پاسخ گویی به نیازهای مادی آدمی را سرگرم می كند و از حقیقت غافل می سازد، بنابراین گاه برای مدیریت و كنترل آن آموزه های دستوری صادر می شود. از جمله این دستورها می توان به روزه اشاره كرد كه نوك تیز حمله آن به نیازهای ابتدایی بشر یعنی خوردن و آشامیدن و مسائل جنسی است كه البته همین ها محبوب ترین نیازها برای انسان بشمار می رود.
كسی كه بتواند این امور مباح و نیازهای طبیعی و غریزی خود را تحت كنترل و مدیریت در آورد می تواند امور دیگر را به راحتی مدیریت كند و اجازه ندهد تا مكروهات و محرمات بر او مسلط شود و او را به خود بخواند.
امیرمؤمنان علی(ع) گام مدیریت جسم و روزه تن را گام نخست می داند و می فرماید كه اگر كسی بتواند این گام را بردارد می بایست خود را برای گام بعدی آماده سازد كه روزه روان است.

امیرالمومنان علی(ع) درباره روزه نفس و روان فرموده است. صوم النفس عن لذات الدنیا انفع الصیام؛ روزه نفس از لذتهای دنیوی سودمندترین روزه هاست. (غررالحكم، ج 1، ص 416، ح 64)

در حقیقت انسان اگر بتواند نفس خویش را مدیریت كند و اجازه ندهد تا هواهای نفسانی او را به این سو و آن سو ببرد، او در مسیر شدن و تحول تقوایی قرار گرفته است و بهتر می تواند عقل خویش را به سوی بلوغ تمام و كمال برساند.

به سخن دیگر، انسان نیازمند آن است كه مدیریت قلب خویش را كه مركز عواطف و تفكر است به دست گیرد تا روان آدمی در مسیر رشدی به كمالی برسد كه روح الهی دارنده همه صفات و اسمای الهی شود. البته مدیریت و روزه در مراتب بالاتر سخت تر و دشوارتر است. اگر امساك از خوردن و آشامیدن سخت است، مدیریت و تقوای زبان سخت تر و اگر این تقوا و روزه زبان سخت تر باشد، تقوای قلب سخت تر از هر دو خواهد بود. از این رو آن حضرت درجایی دیگر می فرماید: صوم القلب خیر من صیام اللسان و صوم اللسان خیر من صیام البطن؛ روزه قلب بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شكم است. (غررالحكم، ج 1، ص 417، ح 80)

بهتر بودن روزه قلب از روزه زبان و شكم از آن روست كه برای رسیدن به تقوای الهی مهم تر و اساسی تر است. لذا در آیات قرآنی از تقوای قلوب سخن به میان آمده است. (حج، آیه 32) تقوای قلوب به معنای آن است كه همه دل و اندیشه آدمی در خدمت عقل و دین و اخلاق باشد تا مسیر كمالی و حكمت آفرینش را بپیماید.
دراین راستا امام باقر(ع) درباره شرایط رسیدن به كمال در روزه می فرماید: لا صیام لمن عصی الامام و لا صیام لعبد ابق حتی یرجع و لا صیام لامراه ناشزه حتی تتوب و لاصیام لولد عاق حتی یبر؛ روزه این افراد كامل نیست: 1- كسی كه امام (رهبر) را نافرمانی كند؛ 2- بنده فراری تا زمانی كه برگردد؛ 3- زنی كه اطاعت شوهر نكرده تا اینكه توبه كند؛ 4- فرزندی كه نافرمان شده تا اینكه فرمانبردار شود. (بحا رالانوار، ج 93، ص 295)

در حقیقت روزه داری شرایطی دارد كه تحقق كامل آن می تواند موجبات تحقق كامل تقوا را فراهم آورد و آدمی را به سوی رشد و كمال ببرد. انسان هرچه به این شرایط نزدیك تر باشد حقیقت روزه را بهتر درك می كند و از آثار و بركات آن بهره مند می شود.

انسان در مسیر تقوای الهی و كامل خود می بایست به انقطاع از هر چیزی و وصول به خدا تلاش كند. (ذاریات، آیه 50) كه معنای دیگر آن همان رسیدن به اخلاص و خلوص كامل است. از این روست كه هدف از روزه داری، اخلاص نیز بیان می شود، زیرا معنای دیگر دستیابی به تقوای كامل است.

كسی كه به اخلاص دست یافت از گناه و مشكلات آن رسته و تحت سایه اسم غفار و رحیم درآمده است و از بركات و نعمت های خاص برخوردار خواهدشد. از این رو خداوند ماه رمضان را ماه رهایی از گناهان و دستیابی به مرحمت های الهی دانسته است. پیامبر(ص) فرمودند: شهر رمضان شهر الله عزوجل و هو شهر بضاعف الله فیه الحسنات و یمحو فیه السیئات و هو شهر البركه ؛ ماه رمضان ماه خداست و آن ماهی است كه خداوند در آن حسنات را می افزاید و گناهان را پاك می كند و آن ماه بركت است. (بحارالانوار، ج 96، ص 340، ص5)

فرصت تكرارنشدنی دستیابی به تقوای كامل در ماه رمضان فرصتی است كه می بایست هركسی آن را بشناسد و در بهره مندی از آن كوتاهی نكند. رسول خدا(ص) فرمود: «لو یعلم العبد ما فی رمضان لود ان یكون رمضان السنه ؛ اگر بنده «خدا» می دانست كه در ماه رمضان چه بركتی وجود دارد دوست می داشت كه تمام سال، رمضان باشد. (بحارالانوار، ج93، ص 346) زیرا دراین ماه شرایط به گونه ای مهیاست كه آدمی تنها می بایست با هواهای نفسانی خود بجنگد و دیگر دشمن بیرونی نیست كه بخواهد با وسوسه های آن هم مبارزه كند. امام رضا(ع) از پیامبر(ص) نقل می كند كه: فی اول یوم من شهر رمضان نعل المرده من الشیاطین در روز اول ماه رمضان شیاطین در غل و زنجیر كشیده می شوند. (تهذیب الاحكام، ج4، ص 152)

در ماه رمضان به خاطر فرصت استثنایی می توان به تقوای كامل دست یافت و در طول سال از این توان برای مبارزه با شیاطین بهره برد؛ زیرا در طول ماه رمضان درهای بركت به سوی مردم باز است و انسان از همه عنایت های الهی برخوردار است و می تواند خود را برای رسیدن به كمال آماده كند و بعدها از آن توان خود برای مبارزه با هر دشمن درونی و بیرونی سود برد. رسول خدا(ص) فرمود: ان ابواب السماء تفتح فی اول لیله من شهر رمضان و لاتغلق الی اخر لیله منه؛ درهای آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده می شود و تا آخرین شب آن بسته نخواهدشد. (بحارالانوار، ج93، ص344)

به هرحال، ماه رمضان ماهی است كه انسان می تواند با روزه كامل كه شامل روزه همه جوارح و جوانح است در مسیر تقوای عقلانی و عقلایی و شرعی گام بردارد و خودسازی كند و مسیر كمالی و رشدی را بپیماید. باشد كه از فرصت ماه رمضان و نعمت روزه بهره مند شویم و این عبادت را كوچك و كم اهمیت نشماریم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا