اجتماعیاخلاقی - تربیتیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

احکام و آثار قهر کردن

samamos1قهر کردن در برابر آشتی واژه عربی با اصطلاحی فارسی است. قهر در عربی به معنای غلبه است، ولی در فارسی به معنای کنارگیری از شخص همراه با خشم نسبت به اوست. در حقیقت قهر کردن با طرد دیگری و قطع ارتباط با وی، نوعی اعتراض به شخصیت یا اعمال و رفتار شخص است. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های قرآنی بر آن است تا احکام و آثار آن را تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

مفهوم شناسی قهر

واژه قهر به معنای غلبه و چیره شدن در قرآن به کار رفته است. خداوند خودش را به قهار می ستاید.(یوسف، آیه 39؛ رعد، آیه 16؛ ابراهیم، آیه 48؛ زمر، آیه 4؛ غافر، آیه 16)

اما قهر کردن در فارسی به معنای قطع ارتباط با دیگری همراه با خشم است. آشتی دادن در زمانی معنا می یابد که قهری وجود داشته باشد؛ زیرا آشتی دادن به معنای دوستی از نو کردن، ترک جنگ، رنجشی را از کسی فراموش کردن، صلح، مصالحه و مانند آن آمده است.(دهخدا علی اكبر؛ فرهنگ دهخدا، تهران، چاپخانه مجلس، سال 1325 ش، ج 1، ص116) قهر کردن هم به معنای تکلم نکردن و کراهت داشتن از دیدار با شخصی است.( دهخدا علی اكبر؛ فرهنگ دهخدا، تهران، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، پاییز1373، چاپ جدید از دوره اول، ج 11 ، ص 15709)

این مفهوم در عربی با واژگانی چون هجر و قطع به جای وصل و مانند آن بیان می شود. واژه هجر به معنای قطع ضد وصل است. در فرهنگ های عربی در تعریف هجر آمده است: تَرَكَه وأَغْفَله واَعْرَض عنه ومنه حديثُ أبي الدَّرْداء : ولا يَسْمَعون القرآنَ إلاّ هَجْرَاً ، يريد التَّركَ له والإعراضَ عنه. پس ترک و اغفال و اعراض از معنایی است که برای هجر گفته اند. کوچ کردن از منطقه ای به منطقه ای را هجرت می گویند؛ زیرا شخص منطقه اول را ترک و از آن اعراض می کند و به منطقه دیگر می رود.

البته الهجر به کسر هاء به معنای هذیان نیز آمده است. عمر بن خطاب هنگامی که پیامبر(ص) درخواست کاغذ و قلم و دوات کرد تا چیزی بنگارد که هرگز امت گمراه نشود( ائتوني بكتاب اكتب لكم كتابا لا تضلوا بعدي)، گفت: ان الرجل لیهجر؛ این مرد هذیان می گوید.(صحيح البخاري، ج1، ص37 و ج7، ص9- مسند احمد، ج1، ص325؛ و نیز نگاه کنید: صحيح البخاري، ج4، ص31؛ صحيح البخاري، ج8، ص161؛ المراجعات، مراجعه 48؛ أعيان الشيعه، جلد اول، صفحه 424؛ إحقاق الحق، قاضي نور الله شوشتري؛ هم چنین نووي در شرح صحيح مسلم و ابن حجر عسقلاني در فتح الباري و قسطلاني در ارشاد الساري)

در این جا نیز مراد از هجر، همان ترک و اغفال و اعراض است؛ یعنی این شخص در این حالت بیماری از راه عقل بیرون رفته و غافل شده و از حقیقت اعراض می کند و هذیان و سخن باطل می گوید؛ زیرا یکی از معنای هجر به معنای باطل است، چنان که اهل لغت می گویند: و الهَجْرُ بالفتح أيضا الهذيان وقد هَجَرَ المريض من باب نصر فهو هَاجِرٌ و الكلام مَهْجُورٌ و به فسر مجاهد وغيره قوله تعالى « إن قومي اتخذوا هذا القرآن مهجورا » أي باطلا.

پس کسی که هذیان می گوید و کلام مهجوری بر زبان جاری می سازد، کسی است که از دایره حق گویی خارج شده و گرفتار باطل گشته است؛ یعنی چون تعقل و خرد نمی ورزد، از حق اعراض کرده و آن را مغفول داشته و به سوی باطل هجرت نموده است.

به هر حال، هجر به معنای ترک و اعراض و غفلت و قطع و بریدن است. در آیات قرآنی مفهوم فارسی قهر کردن، افزون از واژه های «هجر»(نساء، آیه 34)، اعراض(توبه، آیه 95)، با واژه «قطع» ضد وصل به کار رفته است؛ در حقیقت کسی که ارتباط را به جای وصل کردن، قطع می کند، همان قهری را در پیش می گیرد که در زبان و فرهنگ فارسی مطرح است.

خداوند در آیه 27 سوره بقره می فرماید: الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ أُولَـئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ؛ همانانى كه پيمان خدا را پس از بستن آن مى‏شكنند و آنچه را خداوند به پيوستنش امر فرموده مى‏گسلند و در زمين به فساد مى‏پردازند آنانند كه زيانكارانند.

طبرسی در مجمع البیان می نویسد: «و يقطعون ما امراللَّه به اَن يوصل»، در بيان آنچه پيمان‏شكنان به پيوند با آن فرمان يافته بودند، امّا آنها را گسستند، نظرهايى ارائه شده است: 1. پيوند با پيامبر و پيروان او؛ 2. صله رحم و پيوند دوستانه با نزديكان؛ 3. پيوستگى به پيام‏آوران و كتابهاى آسمانى، و ايمان به همه آنان و كتابهايشان؛ 4. پيوند عملى ميان گفتار و عملكرد؛ 5. پيوند با خوبان و دوستان خدا و گسستن از ظالمان و دشمنان خدا؛ كه در ميان همه ديدگاهها، اين سخن جامعتر و بهتر بنظر مى‏رسد.

خداوند همین مطلب را در آیه 25 سوره رعد نیز بیان کرده است. از این آیات به دست می آید که قهر کردن و قطع صله کردن امری نادرست و بر خلاف عهد الهی است.

صله رحم با پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)

بر اساس آموزه های قرآنی امت اسلام می بایست بیش ترین توجه و اهتمام خویش را نسبت به پیامبر(ص) و اهل بیت عصمت و طهارت داشته باشند؛ زیرا آنان خویشان واقعی و حقیقی هر مومنی هستند. از همین روست که خداوند پیامبر(ص) را برتر و بالاتر از جان مومنان قرار می دهد(احزاب، آیه 6) و در آیه 61 سوره آل عمران نیز امیرمومنان علی(ع) را به عنوان نفس پیامبر(ص) معرفی می کند که به این ترتیب او نیز برتر از جان مومنان خواهد بود. از سوی دیگر، پیامبر(ص) خود درباره نسبت مومنان با خویش و امیرمومنان علی(ع) می فرماید: انا و علی ابواه هذه الامه؛ من و علی پدران این امت هستیم.(عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏2، ص 86 ؛ علل الشرائع، ج‏1، ص 128)

بر همین اساس، احسان و اکرام نسبت به این پدران حقیقی امت مهم تر از والدین است و باید در نسبت به آنان صله رحم به عمل آورده و قطع و قهر و هجری نداشته باشیم. یکی از راه های ساده در صله رحم، صلوات فرستادن است که خداوند در آیه 56 سوره احزاب به خود و فرشتگان و مومنان نسبت می دهد. اطاعت و اتباع و مودت و ولایت از دیگر راه های صله رحم نسبت به آنان است که در آیات قرآنی به آن توجه داده شده است.(آل عمران، آیات 31 و 32؛ نساء، آیات 59 و 83؛ شوری، ایه 23؛ مائده، آیه 55)

قهر ارزشی و ضد ارزشی

بر اساس آموزه های قرآنی قهر کردن می تواند به یک عمل ارزشی تبدیل شود. پس می توان گفت که قهر بر دو قسم است: ارزشی و ضد ارزشی.

خداوند، قهر تربیتی را قهر ارزشی می داند؛ زیرا گاه نیاز است که برای تربیت فردی و اجتماعی قهر و قطع و طردی انجام گیرد. به عنوان نمونه، گاه برای تنبیه کودک خطاکار لازم است تا مدتی با او قهر کرد. چنین رفتاری کودک را بیدار و هوشیار می گرداند و کودک در می یابد که خطا و اشتباهی کرده است و باید رفتار خود را بازسازی کند.

نمونه دیگر این قهر را می توان از آیه 34 سوره نساء به دست آورد که قهر ارزشی و تربیتی است. خداوند می فرماید: وَاللاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ؛ و زنانى را كه از نافرمانى آنان بيم داريد نخست پندشان دهيد و بعد در خوابگاه‏ها از ايشان دورى كنيد.

این قهر که در آیه از آن به هجر تعبیر شده، همان ترک و اعراض در درون رختخواب است. به این معنا که با پشت کردن به زن، نشان دهد که نسبت به او و رفتارش خشمگین است و آن رفتارش را نمی پسندد. چنین قهری ارزشی است؛ زیرا به قصد تربیت انجام می گیرد.

قهر اجتماعی نیز با طرد اجتماعی به عنوان یک عمل ارزشی و تربیتی در قرآن توصیه و حتی پیامبر(ص) برای تنبیه خطاکاران به کار می گرفته است. شاید مهم ترین نمونه قرآنی را بتوان قهر نسبت به متخلفین جنگ دانست. شايد بهترين گواه درباره طرد اجتماعي، داستان عبدالله ابن ابي از سركردگان منافقان مدينه، داستان ابولبابه به سبب جاسوسي براي يهوديان بني قريظه و نيز داستان سه تن از متخلفان از جهاد است كه از سوي مسلمانان و حتي خانواده طرد مي شوند، به گونه اي كه ابولبابه تنها راه چاره را براي توبه و بازگشت به امت، اعتكاف در مسجد و بستن خود به ستون و رضايت جويي از خداوند مي يابد. فشاري كه از سوي جامعه به اشخاصي چون ابولبابه وارد مي شود و محروميت آنان از سوي جامعه موجب مي شود تا آنان متنبه شده و به بازسازي افكار و رفتار خويش بپردازند.

هنگامي كه خداوند درباره متخلفان از جهاد مي فرمايد: «گروهي از اعراب باديه نشين نزد تو آمدند تا به آنها اجازه داده شود و از جنگ معاف گردند (و واقعاً معذور بودند) و در مقابل، كساني كه به خدا و پيامبر دروغ گفتند، بدون هيچ عذري در خانه خود نشستند». خداوند گروه دوم را شديداً تهديد كرده، مي گويد: «به زودي به آن دسته از افراد كه كافر شدند، عذاب دردناكي خواهد رسيد» (توبه، آيه 90)

آن گاه خداوند در آیه 95 سوره توبه به صراحت فرمان طرد اجتماعی را با واژه «اعراض» مطرح می کند. اعراض همان طرد و قهری است که جامعه برای تربیت اشخاص بزهکار و خطاکار در پیش می گیرد. چنین قهری ارزشی است.

رسوايي متخلفان در جامعه موجب مي شود تا آنان از سوي جامعه طرد شوند. خداوند در آيه 93 سوره توبه جايگاه متخلفان جهاد را اين گونه تصوير مي كند: «خداوند بر دلهايشان مهر نهاده و به همين دليل چيزي نمي دانند.» (توبه، آيه 93).

قهر ضد ارزشی

از دیگر اقسام قهر، می بایست به قهر ضد ارزشی و ضد تربیتی اشاره کرد. ریشه و خاستگاه این قهر هر چه باشد، به سبب آن که ضرر و خسرانی معنوی را به دنبال دارد، مذموم و مورد نکوهش است.

بر اساس آموزه های وحیانی اسلام حتی اگر علت قهر کردن، امر حقی باشد، نباید قهری انجام گیرد و اگر هم انجام گیرد نمی بایست بیش از سه روز طول بکشد. از نظر اسلام، امت اسلام می بایست هماره پیوندها را میان خود حفظ کرده و اجازه ندهند که عواملی موجب قطع ارتباط و تفرقه میان مردم شود.

قطع ارتباط به ویژه میان خویشان و دوستان بسیار نکوهیده و زشت شمرده است. در اسلام از افراد خواسته شده که اگر قهر کردن به سرعت آشتی نمایند و با صله کردن قهر را به آشتی و صلح تبدیل نمایند. حتی دیگرانی باید برای اصلاح ذات بین بکوشند و اجازه ندهند که این قطع و قهر ادامه یابد. از همین روست که اصلاح بین مردم و برقراری صلح و آشتی، خواسته خداوند متعال است و پیامبران الهی نیز یکی از مسئولیت‏ها و مأموریت‏های خویش را برپایی صلح و زدودن اختلاف از جامعه بشری قرار دادند و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نکردند.

ارزش آشتی دادن و آثار آن

امیرمومنان (ع) بر اساس آموزه های وحیانی قرآن که به اصلاح ذات بین و جلوگیری از قهر کردن و یا ادامه آن فرمان می دهد می فرماید: عَلَیكُمْ بِالتَّوَاصُلِ وَ الْمُوَافَقَةِ وَ إِیاكُمْ وَ الْمُقَاطَعَةَ وَ الْمُهَاجَرَة ؛ بر شماست پیوستن و موافقت و دوستی كردن و بپرهیزید از بریدن و ترك كردن و قهر کردن از همدیگر. (عبد الواحد، آمدی؛ تصنیف غرر الحكم و درر الكلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1378،چاپ دوم، ص 437)

حضرت صادق علیه السلام می­فرمود: قَالَ لَایزَالُ إِبْلِیسُ فَرِحاً مَا اهْتَجَرَ الْمُسْلِمَانِ فَإِذَا الْتَقَیا اصْطَكَّتْ رُكْبَتَاهُ وَ تَخَلَّعَتْ أَوْصَالُهُ وَ نَادَى یا وَیلَهُ مَا لَقِی مِنَ الثُّبُور؛ پیوسته تا دو مسلمان با هم قهرند، ابلیس شاد است و چون آشتى كنند، زانوهایش بلرزد و بهم بخورد و بندهایش از هم بگسلد و فریاد كشد: اى واى بر من از آنچه به هلاكت رسد.( كلینی، محمدبن یعقوب؛ اصول من الكافی، علی اکبر غفاری، بیروت، دارالتعارف،1401، چاپ چهارم، ج‏2 ص 346)

امام باقر(ع) درباره آثار و برکات آشتی دادن میان کسانی که قهر کرده اند می فرماید: حضرت امام باقر علیه السلام می­فرمود: إِنَّ الشَّیطَانَ یغْرِی بَینَ الْمُؤْمِنِینَ- مَا لَمْ یرْجِعْ أَحَدُهُمْ عَنْ دِینِهِ- فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِكَ اسْتَلْقَى عَلَى قَفَاهُ وَ تَمَدَّدَ ثُمَّ قَالَ فُزْتُ- فَرَحِمَ اللَّهُ امْرَأً أَلَّفَ بَینَ وَلِیینِ لَنَا یا مَعْشَرَ الْمُؤْمِنِینَ تَأَلَّفُوا وَ تَعَاطَفُوا ؛به راستی که شیطان دشمنى افكند میان مؤمنان تا بر نگردد یكیشان از دینش و چون چنان كنند به پشت بخوابد و واكشد و سپس گوید: پیروز شدم. پس خدا رحمت كند كسی را كه الفت دهد دو تا دوست ما را، اى گروه مؤمنان با هم دوست شوید و با هم مهر ورزید.» (کافی، ج‏72، ص 187)

پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله می­فرمایند: لَا تَبَاغَضُوا وَ لَا تَحَاسَدُوا وَ لَا تَدَابَرُوا وَ لَا تَقَاطَعُوا- وَ كُونُوا عِبَادَ اللَّهِ إِخْوَانا با هم دشمن نباشید، و بهم حسد نبرید و بهم پشت نكنید و از هم نبُرید و برادرانه بندگان خدا باشید.(مجلسی محمد باقر؛ بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار ، تهران ، دارالكتاب اسلامیه ، 1364 ، نوبت دوم، ج‏73 ص 19 )

اسلام، مسلمانان را موظف به خاموش کردن آتش نزاع‏ ها و کینه ‏ها کرده است. حضرت علی علیه‏السلام در وصیت نامه خود به فرزندان و همه کسانی که گفته او به آنها می‏رسد، توصیه می‏کند: أُوصِیكُمَا وَ جَمِیعَ وَلَدِی وَ أَهْلِی وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِی بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ وَ صَلَاحِ ذَاتِ بَینِكُم ؛ شما و همه فرزندانم و کسانم و آن را که نامه من بدو رسد سفارش می‏کنم به ترس از خدا و آراستن کارها و آشتی با یکدیگر که من از جد شما شنیدم که می‏گفت: آشتی دادن میان مردمان، بهتر است از نماز و روزه سالیان.‏»( سید رضی؛ نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم ، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین، بهار 84 ، نوبت 26، نامه 47)

در حدیثی دیگر از امام علی علیه‏السلام آمده است: « لَأَنْ أُصْلِحَ بَینَ اثْنَینِ أَحَبُّ إِلَی مِنْ أَنْ أَتَصَدَّقَ بِدِینَارَین؛ اگر میان دو نفر به منظور اصلاح و آشتى، میانجی­گرى كنم در نظر من از دو دینار صدقه دادن برتر است.‏»(اصول کافی، ج‏2، ص210)

اصلاح بین مؤمنان آن‏قدر ارزش و اهمیت دارد که اگر نهاد ویژه و بودجه خاصی هم برای این هدف منظور شود، کاملاً منطقی و به‏جاست. امام علی علیه‏السلام در وصیت‏نامه خویش در خطاب به امام حسن و امام حسین علیهماالسلام می‏فرماید: از جد شما شنیدم که می فرمود: « إِصْلَاحُ ذَاتِ الْبَینِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ ؛ اصلاح بین مردم از هر نماز و روزه (مستحبّى) بهتر و گرانقدرتر است.»(بحار الانوار، ج‏73 ص43)

آثار قهر ضد ارزشی

در آیات قرآنی و روایات برای قهر ضد ارزشی آثاری گفته شده که از جمله آن ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

1- خسران: کسی که گرفتار قهر است و با دیگری به ویژه خویشان و خانواده قطع ارتباط کرده و با آنان سخن نمی گوید و رفت و آمد ندارد، گرفتار خسران و زیان است؛ یعنی از سرمایه از دست می دهد و چیزی برای خود حفظ نمی کند، چه رسد که با این کارش سودی به خودش برساند. این مطلب را خداوند در آیه 27 سوره بقره بیان کرده است.

  1. دوزخ: قهر کردن و قطع ارتباط با دیگران چنان زشت و زننده است که پیامبر(ص) وعده آتش دوزخ را به چنین شخصی داده و او را سزاوار آتش دوزخ دانسته است. البته از آیه 27 سوره بقره نیز این معنا به دست می آید، زیرا کسی که دچار خسران است به طور طبیعی اهل دوزخ است. پیامبر اسلام (ص) می فرمایند: یا أَبَاذَرٍّ أَنْهَاكَ عَنِ الْهِجْرَانِ وَ إِنْ كُنْتَ لَا بُدَّ فَاعِلًا فَلَا تَهْجُرْهُ فَوْقَ ثَلَاثَةِ أَیامٍ كَمَلًا فَمَنْ مَاتَ فِیهَا مُهَاجِراً لِأَخِیهِ كَانَتِ النَّارُ أَوْلَى بِهِ‏ ؛ اى اباذر نهى می كنم ترا از قهر كردن و دورى نمودن اگر چه ناچارى دورى مكن برادرت را بیش از سه روز تمام. پس هر كس بمیرد در حال دورى كردن از برادرش آتش به او سزاوارتر باشد. »( مجلسی محمد باقر؛ بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار ، تهران ، دارالكتاب اسلامیه ، 1364 ، نوبت دوم، ج‏72 ص 184 و   ج‏74 ص 72)
  2. خروج از اسلام: حضرت رسول (ص) در این باره می فرماید: «أَیمَا مُسْلِمَینِ تَهَاجَرَا فَمَكَثَا ثَلَاثاً لَا یصْطَلِحَانِ إِلَّا كَانَا خَارِجَینِ مِنَ الْإِسْلَامِ وَ لَمْ یكُنْ بَینَهُمَا وَلَایةٌ فَأَیهُمَا سَبَقَ إِلَى كَلَامِ أَخِیهِ كَانَ السَّابِقَ إِلَى الْجَنَّةِ- یوْمَ الْحِسَاب؛ هر دو نفر مسلمانى كه از همدیگر قهر كنند و سه روز بر آن حال بمانند و با هم آشتى نكنند هر دو از اسلام بیرون روند و میانه آنها پیوند و دوستى دینى نباشد، پس هر كدام از آن دو بسخن گفتن با برادرش پیشى گرفت، او در روز حساب پیشرو به بهشت باشد.( كلینی، محمدبن یعقوب؛ اصول من الكافی، علی اکبر غفاری، بیروت، دارالتعارف،1401، چاپ چهارم، ج‏2 ص 345)

4.سزاوار بیزاری و لعنت: حضرت صادق (ع) در این باره می فرماید: لَا یفْتَرِقُ رَجُلَانِ عَلَى الْهِجْرَانِ إِلَّا اسْتَوْجَبَ أَحَدُهُمَا الْبَرَاءَةَ وَ اللَّعْنَةَ وَ رُبَّمَا اسْتَحَقَّ ذَلِكَ كِلَاهُمَا ؛ از هم جدا نشوند دو مرد بصورت قهر كردن جز اینكه یكى از آن دو سزاوار بیزارى (خدا و رسولش از وى) و لعنت (یعنى دورى از رحمت حق) گردد و چه بسا كه هر دوى آنها سزاوار آن شوند. (همان، ج‏2 ص 344)

  1. در حکم قاتل : برخی از کارها چنان زشت و بد است که در اسلام آن را همانند قتل دانسته اند؛ ترور شخصیت و هتک حرمت افراد و مانند آن ها چنین حکمی دارد. هم چنین قهر کردن در اسلام با برادر خونی و دینی نیز چنین حکمی دارد. پیامبر گرامی(ص) در این باره می فرماید: من هجر أخاه سنة فهو كسفك دمه؛ هر كه یك سال از برادر خویش قهر كند چنانست كه خون وى را ریخته است.( نهج الفصاحه، مترجم ابوالقاسم پاینده،تهران، بدرقه جاویدان،1385، چاپ هفتم، كلمات قصار، ص 747 )

6- رد عمل و عدم قبولی آن: برخی از رفتارها موجب می شود که عمل پذیرفته نشود. در اسلام برای قبولی اعمال شروطی مانند ایمان و عمل صالح و اخلاص و تقوا مطرح شده و حتی فراتر از آن مخلص و متقنی بودن شرط قبولی دانسته شده است.(مائده، آیه 27) از جمله اموری که موجب می شود که حسن فاعلی و حسن فعلی تاثیری نداشته باشد، قهر کردن افراد است. پیامبر گرامی(ص) دراین باره می فرماید: یا أَبَا ذَرٍّ إِیاكَ وَ هِجْرَانَ أَخِیكَ فَإِنَّ الْعَمَلَ لَا یتَقَبَّلُ مِنَ الْهِجْرَانِ؛ اى اباذر بپرهیز از دورى كردن از برادرت. زیرا كه عمل انسان با قهر پذیرفته نمى‏شود.( مجلسی محمد باقر؛ بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار ، تهران ، دارالكتاب اسلامیه ، 1364 ، نوبت دوم، ج‏74 ص 72)

  1. شادی ابلیس: چنان که از روایت امام صادق(ع) به دست آمده تا زمانی که قهر میان مسلمانان وجود دارد، ابلیس شادان است.(کافی، ج‏2 ص 346)
  2. دیر بهشت رفتن: قهر کردن عامل آن است که انسان دیر به بهشت برود و در قیامت سرگردان باشد. پیامبر(ص) می فرماید: هر دو مسلمانى كه از يكديگر قهر كنند و سه روز بر آن حال بمانند و با هم آشتى نكنند از اسلام بيرون روند و ميان آنها پيوند و دوستى دينى نخواهد بود. پس هر كدام كه به [اصلاح رابطه و] سخن گفتن پيشى گيرد او در روز حساب زودتر به بهشت مى‏رود» (كافى، ج 2، ص 345 – وسائل‏الشيعه، ج 8، ص 585)

احکام قهر کردن

چنان که گذشت قهر کردن دو نوع است که یکی ارزشی و دیگری ضد ارزشی است. قهر کردن برای تربیت که امری ارزشی است نمی بایست سختگیرانه باشد. یعنی با آن که امری ارزشی است ولی نباید از جاده انصاف خارج شد و بیش از اندازه به این ابزار تمسک جست.

بنابراین، اگر به خاطر فسق و بدعت و خطای کسی با او قهر می شود، باید به گونه ای باشد که آثار تربیتی به جا گذارد و او را بیدار و از خواب غفلت برخیزاند نه آن که موجب شود تا گستاخ تر شده و یا امید خودش را از دست بدهد.

انسان مسلمان به هر عذر و بهانه ای اگر با دیگر قهر کرد باید بیش از سه روز نباید طول دهد. اگر هم قهری به هر دلیلی انجام شد باید آن را تمام کرد و هر کسی در این کار پیش قدم شود زودتر به بهشت می رود چنان که گفته شد. در کتاب بخاری از اهل سنت آمده است که پیامبر(ص) فرمود: لا يحل لمسلم أن يهجر أخاه فوق ثلاث ليالٍ، يلتقيان فيعرض هذا، ويعرض ‏هذا وخيرهما الذي يبدأ بالسلام”‏.

مسلم في صحيح خود از أبي هريرة از پیامبر(ص) روایت کرده است که ایشان فرمود: تفتح أبواب الجنة يوم الاثنين ويوم الخميس، فيغفر لكل عبدٍ لا يشرك بالله شيئًا إلا رجلاً كانت بينه وبين أخيه شحناء، فيقال: أنظروا هذين حتى يصطلحا، أنظروا هذين حتى يصطلحا، أنظروا هذين حتى يصطلحا.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا