آرزو قوه محرکه انسان
یکی از مفاهیم کلیدی که همواره بر زبان تودههای مردم جاری است تاکید بر این نکته است که آرزو بر جوان عیب نیست. به نظر میرسد که نه تنها آرزو بر جوان عیب نباشد بلکه آرزو مهمترین عامل و انگیزه حرکتی بشر به شمار میآید و در این میان جوانان به سبب فرصتهای طبیعی و امکانات و مقتضیات، در شرایطی بهتر برای تحقق بخشی به آرزوها هستند.
این آرزوست که آدمی را برای تلاش و بقا آماده میکند و افسردگی و ناتوانیهای متأثر از روح و روحیه سست را از انسان میزداید. آرزوهاست که موجب میشود انسان برای آخرت خویش چنان تلاش کند که گویا دیگر دمی بیش در این دنیا نمیماند و باید همه امور خویش را بهطوری سر و سامان دهد که تا لحظاتی دیگر رخت از این دنیا بربندد. همین آرزوها نیز انگیزهای قوی میشود تا انسان برای دنیای خویش چنان تلاش کند و به آبادسازی آن بپردازد که گویی بهطور ابدی در این زمین و دنیا باید به سر برد. اگر انسان آرزوی این داشته باشد که همه چیز دنیا را چنانکه شایسته و بایسته است در اختیار داشته و از آن به درستی و راستی بهرهبرداری کند تلاش میکند که آن را به خوبی حفظ کند و در محیط زیست خویش تباهی و فساد پدید نیاورد.
در یک کلمه میتوان گفت که آرزو بهخودی خود امری پسندیده است و به عنوان یکی از قوای تحریکی و انگیزشی بشر نقش مهم و اساسی در زندگی بشر ایفا میکند. بنابراین میتوان در کلیت، آن را امری پسندیده و خوب ارزیابی کرد و حکم کلی را بر خیریت و خوب بودن آرزوها نمود.
اما در حوزههای مصداقی و جزئی نمیتوان به این روشنی حکم کلی کرد و داوری ارزشی را نسبت به آن داشت؛ زیرا آرزوها با توجه به متعلقات آن است که معنا مییابد و باید گفت اگر مفهوم مطلق و کلی آرزو به عنوان یک حالت روانی و یا قوه انسانی، امری مثبت در انسان است ولی آرزو داشتن در اشخاص تنها با توجه به متعلقات آن قابل داوری ارزشی است.
بر این اساس هر آرزویی به ذاته امری منفی و یا مثبت؛ یا پسندیده و یا ناپسند؛ و خوب و یا بد نیست؛ بلکه برخی از آرزوها ناپسند و زشت و عیب و بد خواهد بود و برخی دیگر امری پسندیده، خوب و زیباست. چنانکه برخی از آرزوها برای برخی از اشخاص پسندیده و برخی دیگر برای گروهی دیگر ناپسند است. این همان چیزی است که میگویند: آرزو بر جوانان عیب و عار نیست؛ زیرا برخی از آرزوها از آن جوانان است و آنان با داشتن آن آرزوها به حرکتهای کلی برمیخیزند و کارهایی را به سامان میرسانند تا به آرزوی خویش جامه عمل بپوشانند، در حالی برای پیران داشتن آن آرزو نه تنها درست نیست بلکه عار و ننگ و عیب شمرده میشود.
در داستانهایی که اندیشمندان ایرانی اسلامی ما برای پند و اندرز، به شعر و نثر سروده و گفتهاند، این معانی به خوبی بیان شده است. از جمله اینکه آرزوی به بار نشستن درخت حتی برای پیران امری نادرست نیست بلکه آرزویی است که عامل حرکت برای کشت و داشت آن است. در داستان انوشیروان و بزرگمهر و پیرمرد و درخت گردو این معنا تبیین میشود که دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما بکاریم دیگران بخورند به عنوان یک آرزوی حرکت و انگیزه عمل اصلاحی شمرده شده است. در اینجا پیرمرد آرزوی برداشت دیگران دارد و همین آرزوست که وی را به حرکت و تلاش برای آبادسازی طبیعت و زمین وادار میکند و به کشت درخت گردو اقدام میکند که سالهای باید بگذرد تا به بار نشیند.
تفاوت آرزو، امید و حسرت
نگاه قرآن به آرزوها اینگونه است. از این رو داوری ارزشی (بد و خوب) را زمانی انجام میدهد که به متعلق آرزو نگریسته میشود و خوب و بد بودن آرزو را بر اساس متعلق آرزو تبیین میکند. بر این اساس هر خواست قلبی برای وقوع امری بهویژه در آینده که در ظاهر تحقق آن سخت و یا ناشدنی است، زمانی امری ارزشی و مثبت خواهد بود که این آرزو عاملی به سوی امری کمالی باشد.
آرزو نوعی طمع داشتن است، با این تفاوت که طمع نسبت به چیزی است که بهزودی احتمال تحقق آن میرود ولی آرزو نسبت به اموری است که احتمال تحقق قريب آن نمیرود و به یک معنا آرزو را میتوان طمعهای دور و دراز دانست.
البته برخیها آرزو را نسبت به امری سخت و ناشدنی در گذشته نیز دانسته اند، اما به نظر میرسد که این معنا را واژه حسرت بیان میکند، زیرا حسرت، نسبت به امری غیر قابل تحقق و ناشدنی در گذشته است؛ از این رو انسان در قیامت هرگاه در قبال انبوه امکاناتی که در دنیا داشته است و میتوانست از آنها بهره گیرد ولی غفلت کرده، نوعی واکنش قلبی و درونی نشان میدهد که از آن به حسرت یاد میشود. حسرت آرزویی دست نیافتنی است نسبت به چیزی که از دست رفته و در گذشته نایافتنی و بیبازگشت قرار گرفته است.
در حقیقت، حسرت، همان افسوس بر گذشته است به گونهای که قابل جبران نیست. (التحقيق في كلمات القرآن، حسن مصطفوی ذیل واژه حسرت)
آرزو با امید نیز متفاوت است؛ زیرا امید در امور ممکن است و طمع در چیزهای قابل دست یافتنی در آینده نزدیک، در حالی که آرزوها امید دستیابی به امور و چیزهایی است که به یک معنا نشدنی و غیر ممکن و از سوی دیگر دور و دراز است. (همان)
به سخن دیگر امید عبارت است از خواستن مطلوبی که در آینده نزدیک قابل تحقق است و چون قابل تحقق است بالضروره مبتني بر واقعیت میباشد، از این رو امید پدیده روانی است که هر چه بیشتر بر واقعیات و حقایق تکیه کند مفیدتر و محرکتر خواهد بود.
اما آرزو، نوعي خواستن است که خواسته شده، فعلاً تحققی ندارد و از علل و عواملی که ممکن است آن خواسته شده را در آینده تحقق بخشد، در حال حاضر، اثري و نشانی وجود ندارد.
میگویند زنی دیوانه شد و او را به دارالمجانين بردند. براي معالجهاش هر کاری کردند فایدهای نبخشید. این زن هر روز صبح دیوانهها را دور خودش جمع میکرد و میگفت:«من یک شوهر زیبا دارم. یک پسر و یک دختر خوشگل دارم. ماشین سواری قشنگی دارم. عصر به عصر که شوهرم از سر کار میآید، پشت فرمان ماشین مینشیند و من و بچهها هم عقب ماشین مینشینیم. از قصرمان که در شمیران است میرویم به ویلایی که داریم و در آنجا تفریح میکنیم…»بعد از تحقیقات درباره کودکی این زن، معلوم شد که وی در زمان درس خواندن آمال و آرزوهای عجیبی داشته است. مثلاً آرزو داشته که شوهر آیندهاش یک اداری عالي رتبه و خوش قیافه باشد. بچههای آنها، قصر و ویلایشان، ماشین و…چنین و چنان باشد. سالها با این آرزوها زندگی میکند تا اینکه از قضا به همسری مردي عادی، فاقد زیبایی و ثروت در میآید. زندگی مشترکشان را در خانهای کوچک و اجارهای آغاز میکنند و صاحب فرزند نیز نمیشوند. عملی نشدن آرزوها، چنان روان زن بیچاره را آزار میدهد تا سرانجام دیوانهاش میکند.(استاد مظاهری، تربیت فرزند در اسلام، ص144)
در آیات قرآن برای بیان معنای آرزو از واژگانی چون امانی، تمنی، امل، لو، لیت و مانند آن استفاده شده است.
آثار و نقش آرزوها در زندگی بشر
چنانکه بیان شد آرزو نقش اساسی و حیاتی در زندگی بشر در کنار عناوینی چون امید و طمع دارد. انسانها با امید و طمع دستیابی به امور و چیزهای شدنی و ممکن در آینده نزدیک تلاش میکنند و همین امید و طمع است که انگیزههای تلاشی بشری قرار میگیرد. در کنار آن آرزو نیز به انسان کمک میکند تا در اندیشه تحقق اموری گام بردارد که در ظاهر ناشدنی و غیر قابل دسترسی حتی در آینده دور است، ولی همین آرزوی دست یافتن است که هر شکستی را برایش پایه و بنیادی برای تحقق بخشی به آرزوها قرار میدهد. آرزوها، از مهمترین علل و عوامل حرکتی بشر به سوی کارهای به ظاهر محال و نشدنی است. باید داشتن نیرویی باطنی به عنوان آرزو را نعمتی مهم برشمرد که آدمی را به سوی شکوفایی و نوآوری سوق میدهد. انسان هنگامی که دارای آرزو به معنای پیش گفته باشد، با تمام وجود تلاش میکند که راهی برای تحقق خواستهاش بیابد. اینگونه است که از همه ظرفیتها و توانمندیهای خود بهره میگیرد تا امری را که به ظاهر نشدنی و غیرممکن است تحقق بخشد و پدید آورد. این آرزوست که وی را وا میدارد تا با تغییر در روشها و ابزارها و بهرهمندی از راهکارها و سازوکارهای جدید در مسیر دست یافتن، تلاش جانکاهی کند و از جان خویش مایه بگذارد. بدین ترتیب نوآوری و خلاقیت به عنوان امری برخاسته از آرزو، خود را نشان میدهد.
به سخن دیگر آرزوها هستند که موجبات شکوفایی و بهرهمندی از همه ظرفیتها و امکانات درونی و بیرونی را فراهم میآورند و نوآوری در روش و ابزار را تحقق میبخشند.
آرزو در انسانهای با شخصیت سالم و کمال جو، همواره عامل مهم شکوفایی مثبت و نوآوری سازنده است؛ اما در انسانهای فاسد و غیرمتعادل عاملی مهم در ایجاد بدعتهای زشت و ناپسند میشود. از این رو خداوند تحریف دین (نساء آيه ۱۱۹)، تغییر ناروا در خلقتهای موجودات طبیعی (همان)، غفلت از خدا و حقیقت آفرینش (حجر آيه ۳)، افتادن در فریب و گمراهی شیاطین و عوامل آن و گرایش به دنیا طلبی باطل و ناپسند (حدید آیه ١٤)، ممانعت از ایمان به خدا و آخرت و باور بیش از اندازه به خود (حجر آیات ۲ و ۳) را نتیجه آرزوهای انسان نامتعادل میشمارد.
البته آرزو داشتن چنانکه گفته شد عیب و عار نیست ولی باید انسان متوجه باشد که برخی از آرزوها در دنیا غیر قابل دسترسی است. چنانکه خداوند در آیه ٢٤ سوره نجم بیان میکند که دست یافتن انسان به همه آرزوهای خود، امری نشدنی و ناممکن است؛ زیرا تحقق بسیاری از آرزوهای انسان، وابسته به اراده و مشیت الهی است. (نجم آيات ٢٤ و ٢٥) برخی از آرزوها اصولاً ظرف تحقق آن در زمان آرزو نیست و یا در دنیا نمیباشد. به این معنا که امری باید در ظرف خاصی تحقق یابد که در زمانی که شخص با جامعهای آرزوی تحقق آن را دارد شرایط فراهم نیست و یا اینکه اصولاً در این دنیا غیر قابل تحقق است و در آخرت قابل تحقق و دسترسی است.
به سخن دیگر انسان باید در آرزوهایش به این نکته توجه داشته باشد که آرزوها هر چند کمالی و خیرخواهانه باشد ولی ممکن است از نظر مشیت و اراده الهی، زمان و ظرف تحقق آن در آینده وجود نداشته باشد. این معنا تأکیدی دیگر از صدها تأکید خداوند و قرآن بر این نکته است که همواره انسان در هر چیزی باید متوجه ربوبیت و مشیت الهی باشد و باور داشته باشد که زمانی اراده انسانی مؤثر و کارساز خواهد بود که مشیت الهی بر خلاف آن نباشد، از این رو خداوند در آیه ۲۵ سوره نجم بر مالکیت خویش بر آخرت تأکید میکند تا تحقق یافتن آرزوی انسانی را به مشیت و اراده خود متصل نماید.
خداوند در آیات چندی حتی آرزوهای پیامبران در هدایت مردم را مشروط به اراده خویش میداند که محبوب بودن هدایت مردم از نظر پیامبران، نمی تواند موجب تحقق آن هدایت شود مگر آنکه خداوند بخواهد.
آرزوهای پسندیده و ناپسند
چنانکه گفته شد آرزوها به اعتبار متعلق آن، پسندیده و ناپسند شمرده میشود. از نظر قرآن بهترین آرمان و آرزوی بشر که بسیار آرزوی پسندیده و شایستهای است، آرزوی باقیات صالحات است. (کهف، آیه 46)
بر این اساس آرزوهایی چون عمر طولانی از جانب مشرکان و کسانی که قیامت و رستاخیز را باور ندارند(بقره، آیه ٩٦) و گمراهی دیگران (آل عمران، آیه ۱۹) و داشتن اموال و امکانات به اندازه قارون برای سست ایمانها و دنیا طلبان(قصص، آیه ۷۹) از جمله آرزوهای ناپسند شمرده شده است.
زمینههای آرزوهای پسندیده و ناپسند
ریشه تفاوت آرزوها مربوط به بینش و نگرش انسانهاست. کسانی که آخرتطلب هستند آرزوهایشان نسبت به همه چیز، رنگ دیگری به خود میگیرد. از این رو مرگ هراسی در آنان وجود ندارد و نسبت به آینده و آخرت خویش بیمناک نیستند هر چند که نسبت به خداوند و عظمت الهی از خشیت و خوف برخوردارند. (بقره آیه ٩٤)
خداوند در آیه ۶ سوره جمعه صداقت در ادعای دوستی با خدا را عاملی مهم در استقبال از مرگ و آرزوی آن از سوی مؤمنان مطرح میکند تا بیان دارد که چرا مرگ هراسی در مؤمنان وجود ندارد بلکه آرزوی مرگ در ایشان قویتر است. در برابر این بینش و نگرش میتوان به نگرش کافران و مشرکان و مؤمنان سست ایمان اشاره کرد که آرزوهای آنان رنگ و بویی دیگر دارد و نه تنها خواهان مرگ نیستند بلکه عمر جاودانه را در دنیا آرزو دارند. (بقره، آیه ٩٤)
گرایش به دنیا و ثروت خواهی و تجملات قارونی نیز به سبب سستی ایمان برخی است که در آیه ۷۹ سوره قصص به آن اشاره شده است.
ظاهر بینی دنیا طلبان (قصص، آيه ۷۹) زمینه آرزوی داشتن تجملات و ثروت قارونی میشود، چنانکه دستیابی به غنایم جنگی و ثروتی از این راه نیز آرزوهای افراد سست ایمان دیگری را برمیانگیزد. (نساء، آیات ۷۲ و ۷۳) خداوند گزارش میکند که در قیامت، گناهکاران به سبب تجسم اعمال زشت خویش آرزو میکنند که میان آنان و اعمالشان فاصلهای طولانی باشد.(آل عمران آیه ۳۰) برخی دیگر هم مرگ در قیامت و خاک بودن را آرزو میکنند(نباء آیه ٤٠) زیرا در شرایطی سخت قرار گرفتهاند و نمیتوانند به هیچ وجه از آن بگریزند. (فرقان آیات ۲۶ و ۲۷ ) در حقیقت مشاهده عذابهای الهی و آتش دوزخ است که آنان را به این آرزوها میکشاند و خواهان بازگشت به دنیا و بازسازی اعمال و رفتار و اندیشههای خویش میشوند (بقره آيه ١٦٦ و ١٦٧ و نیز انعام آیه ۲۷ و شعراء آیات ۹۱ و ۱۰۲ و زمر آیه ۵۸ و شورا آيه ٤٤)
اکنون که بر کافران و مجرمان کشف حقیقت شده و پردهها به کناری رفته است (زخرف آیات ٣٦ و ٣٨ و اعراف آیه ٥٣) و نتیجه اعمال زشت خویش را مینگرند (حاقه آیات ۲۵ و ۲۷ ) آرزوی امری محال میکنند و خواهان بازگشت به دنیا میشوند تا اعمال صالح انجام دهند ولی دیگر دیر شده است و هیچ امکان بازگشت و بازسازی و توبه نیست، زیرا توبه در پیش از مرگ است و پس از مرگ پرونده اعمال بسته میشود و در قیامت تنها باز شده و حسابرسی انجام میشود.
آنچه بیان شد روشن میکند که چگونه بینش و نگرش آدمی در رفتار او تاثیرگذار است و او را به سوی آرزوهای خوب و پسندیده و یا زشت و ناپسند سوق میدهد و گرفتار دائم شيطان و یا الهام و وحی الهی میکند. هر حرکتی در انسان نیازمند بینش و نگرشی است که به عنوان عامل حرکتی و انگیزههای اقدام شمرده میشود. از این رو شخص پیش از هر کاری باید بینش و نگرش خویش را بازسازی کرده و آن را در مسیر کمالی و رشدی قرار دهد تا آرزوها، امیدها و طمعهایش رنگ و معنایی دیگر یابد و او را یاری رساند.
هشدار نسبت به آرزوهای دور و دراز
از پیامبر (ص) روایت شده است که: الأملُ رَحمةٌ لاِمّتي، و لَوْ لا الأملُ ما أرْضَعَتْ والِدَةٌ وَلَدَها، و لا غَرَسَ غارِسٌ شَجَرا.؛ آرزو، براى امت من رحمت است و اگر آرزو نبود، هيچ مادرى فرزند خود را شير نمى داد و هيچ باغبانى درختى بر نمىنشاند.
کسی که یقین کند مثلاً امروز روز آخر زندگی اوست یا در آینده بسیار نزدیکی از دنیا میرود. دست از همه کارها میکشد. شاید یکی از دلایل مخفی بودن پایان عمر هرکس همین باشد که امید و آرزو در دلش باشد و به تلاشهای زندگی ادامه دهد.
به همین دلیل برای ایجاد تحرک بیشتر در گروههای مختلف اجتماعی باید امید به آینده را در دل آنها زنده نگه داشت. ولی همین امید و آرزو که رمز حرکت و تلاش انسانهاست، اگر از حد بگذرد سر انجام به صورت سیلابی، انسان را غرق دنیاپرستی و ظلم و جنایت و گناه میکند. به همین دلیل حضرت علی(ع) آرزوی دراز را یکی از دو دشمن بسیار خطرناک برای انسانها شمرده و فرموده است: أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمُ اثْنَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ فَأَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَيَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ؛ چیزی که از آن بر شما میترسم دو خصلت است: پیروی از هوی و خواستههای دل و آرزوی دراز؛ زیرا هواپرستی شما را از حق باز میدارد و آرزوی دور و دراز شما را حریص به دنیا میکند.(نهجالبلاغه، خطبه 128)
براي تعادل بخشیدن به حوزه اندیشه و تفکر، حضرت امیر(ع) افراد را به زهد و پارسایی دعوت کرده و میفرماید: الزهاده قصر الامل (خطبه ۸۱ نهجالبلاغه) کوتاه کردن آرزو عنصری است که شامل لزوم جلوگيري از ورود هرگونه خیالات و آرزوها و وسوسهها و رویاهای بیاساس میباشد.
در آیات و روایات به هر دو جنبه مثبت و منفی آمال و آرزوها توجه شده است. مطالعه و واکاوی روایات در این مسئله نیازمند وقت و نوشتاری دیگر است که در این مطلب کوتاه نمیتوان به همه آنها پرداخت، از این رو به همین مقدار بسنده میشود.