اجتماعیاخلاقی - تربیتیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

زيبايي گذشت و گذشت زيبا

samamosاساس زندگي، مبتني بر گذشت و عفو است؛ زيرا روابط اجتماعي و اختلاف منافع و مصالح همواره تضاد ميان افراد را سبب مي شود. اگر هر كسي بخواهد حق خويش را بي كم و كاست استيفا نمايد، مي بايست بسياري از روابط با ديگران به ويژه خويشان و دوستان را قطع كند و به كم ترين رابطه با كم ترين افراد بسنده نمايد؛ زيرا بيش ترين تضاد و اختلاف ميان انسان با دوستان و خويشان اتفاق مي افتد.

هر روز با اين افراد در ارتباط نزديك هستيم و سخن و رفتاري از ما يا ديگران سر مي زند كه موجبات ناراحتي و آزار ما را فراهم مي آورد. اگر بخواهيم هر بدي ديگران را با بدي پاسخ دهيم و رابطه را بلندمدت يا كوتاه مدت قطع كنيم، شمار كساني كه با ايشان ارتباط خواهيم داشت در مدت عمر آدمي به كم تر از انگشتان يك دست كاهش خواهد يافت.

تاكيد قرآن بر احسان و گذشت
اين جاست كه نقش محوري و كليدي احسان و نيكوكاري در قالب هاي رفتاري گوناگوني چون عفو و گذشت خودنمايي مي كند؛ زيرا رفتاري چون عفو و گذشت به معناي ناديده گرفتن بدي ها و زشتكاري هاي ديگران و عبور با كرامت و بزرگواري از خطا و گناه و اشتباه ديگران است و اين فرصتي براي حفظ ارتباط و تداوم و استمرار آن به شمار مي آيد.
خداوند بارها بر احسان و عفو به ويژه در روابط اجتماعي و به خصوص ميان افراد نزديك از خويشان و دوستان تاكيد كرده است. با نگاهي به آموزه هاي قرآني و آيات آن به سادگي مي توان دريافت كه احسان ونيكوكاري در قالب رفتارهاي گوناگون و متنوع تا چه اندازه از ارزش و جايگاه و اهميت بسياري برخوردار است. روابط خانوادگي ميان همسران و فرزندان و والدين، تنها بر مدار احسان معنا ومفهوم مي يابد و اصولاً خداوند جز احسان محوريتي براي روابط بسيار نزديك قايل نيست. از اين رو از والدين جز احسان و از فرزندان جز نيكوكاري نخواسته است و زندگي زناشويي را بر محوريت مودت و گذشت قرار داده است كه يكي از اشكال احسان و نيكوكاري بشمار مي رود.
احسان و گذشت، روش خدايي
اگر در اسلام براساس قوانين و احكام عقلاني، مجوز مقابله به مثل داده شده است، اين مجوز از باب احكام حقوقي است؛ اما اسلام روابط ميان انسان ها را فراتر از احكام عقلاني و حقوقي مي نگرد و آن را براساس احسان و مودت و مهر بنياد گذاشته است.

اجراي احكام حقوقي و عقلاني محض زماني است كه انسان بخواهد جامعه اي را مديريت كند و كساني را كه به هيچ وجه از حقوق خود كوتاه نمي آيند به كاري پسنديده به دور از تجاوزگري و ظلم دعوت كند. در اين جاست كه اصل عدالت براي مديريت بحران در روابط انساني و اجتماعي به كار گرفته مي شود، اما در جامعه انساني به ويژه جامعه ايماني كه مبتني بر اصل احسان و برادري و اخوت است، آن چه روابط اجتماعي را مديريت مي كند، احسان در اشكال گوناگون و متنوع آن است.
در چنين جوامعي نبايد محوريت با عدالت در روابط اجتماعي باشد، بلكه محوريت با احسان و گذشت باشد؛ زيرا جامعه آرماني مي كوشد تا همه انسان ها در شرايطي مناسب قرار گرفته و داراي رنگ خدايي شده و در گام برتر، خدايي شده و در مقام پروردگاري و ربوبيت، مظهريت از خداوند يابد. در اين جاست كه انسان بايد بياموزد كه چگونه همانند خداوند اهل احسان باشد و رحمت وي بر غضبش سبقت جويد. به اين معنا كه همانند خداوند اهل احسان باشد كه بي هيچ استحقاقي به همه آفريده ها مهر وجود بخشيده و در ادامه، زندگي ايشان را بقا و استمرار داده و همواره نيكي و احسان در حق آنان روا مي دارد مگر كساني كه خود به جاي مهر و احسان، در انديشه و جست و جوي غضب الهي مي روند. بنابراين كسي كه مي خواهد جامعه ايماني و خدايي داشته باشد و در مقام مظهريت ربوبي در آيد، بايد بياموزد كه جامعه را براساس و محوريت احسان مديريت نمايد.
گذشت زيبا و نيك
خداوند در سوره حجر، گام را فراتر از روابط اجتماع طبيعي مي گذارد و نه تنها احسان و گذشت را نسبت به دوستان و همراهان ايماني مي طلبد بلكه خواهان احسان نيك و زيبا حتي نسبت به دشمنان مي شود.
انسان ها به طور طبيعي نسبت به همراهان فكري و رفتاري، احسان را روا مي دارند، ولي كم تر كسي را مي توان يافت كه نسبت به دشمنان خصوصا دشمنان فكري خويش اهل احسان باشد.
در اين آيات به پيامبر(ص) اين نكته يادآور مي شود كه اگر دشمنان فكري كه باوري به قيامت و هدفمندي هستي ندارند و آفرينش را بي حكمت مي دانند، در حق وي اجحاف و ظلم روا داشتند، از ايشان بگذرد و عفو نمايد؛ البته اين عفو نه تنها بايد نيك باشد بلكه همراه با زيبايي باشد؛ از اين رو فرمان مي دهد: فاصفح الصفح الجميل. (حجر، آيه 85)
در فرهنگ عربي به ويژه در كتبي كه درباره واژگان به ظاهر مترادف چون فروق اللغه نوشته شده بر اين نكته توجه داده شده كه واژه «صفح» در زبان عربي به معناي عفو است با اين تفاوت كه در عفو، مهر و محبت جايگاهي ندارد و انسان با ترشرويي هم مي تواند عفو و گذشت داشته باشد؛ يعني بي آن كه نسبت به شخص خطاكار واكنش مثبتي بروز دهد و روي خوش به او نشان دهد، از خطايش مي گذرد؛ اما در صفح، افزون بر عفو، رفتاري را به نمايش مي گذارد كه فراتر از روابط عادي و معمولي است و با نوعي خوشرويي و تبسم و لبخند از خطاكار در مي گذرد.
پيامبر در اين آيه ماموريت مي يابد كه نسبت به دشمنان خود كه ايمان به هدفمندي آفرينش و رستاخيز ندارند و آن حضرت(ص) را اذيت و آزار مي رسانند و ايشان را به تمسخر مي گيرند، با روش صفح رفتار نمايد. البته اين صفاحت با همه ظرافت هاي معنايي كه در خود واژه وجود دارد، مي بايست همراه با جمال و زيبايي باشد. به اين معنا كه ناظر بيروني نيز وقتي به رفتار پيامبر(ص) با دشمنانش مي نگرد، آثار ظاهري و بيروني اين صفاحت را نيز ببيند و از نگاه زيباشناسانه نيز رفتاري پسنديده و زيبا جلوه نمايد.
به اين معنا كه عفو و احسان پيامبر(ص) در باطن و ظاهر بايد از زيبايي برخوردار باشد. چنين رفتاري تنها زماني بروز مي كند كه انسان در اوج مظهريت ربوبيت خداوندي قرار گيرد. بنابراين پيامبر(ص) ماموريت داشت تا مظهريت چنين مقامي باشد؛ چرا كه جز در اين مقام نمي توان هم كار پسنديده اي كرد و هم زيبا و جميل آن را به نمايش گذاشت. چنين رفتار نسبت به دشمنان است كه انسان ها را متحول مي سازد و هدف پيامبر(ص) نيز متحول كردن جامعه و ساختن انسان هاي محسن و نيكوكار بود كه روابط اجتماعي خويش را بر محوريت احسان سامان مي دهند.
خداوند، پيامبرش را به عنوان رحمت براي جهانيان ستوده است؛ زيرا مظهريت ربوبيت الهي جز با كارها و رفتارهايي چون صفح جميل نمي تواند تحقق يابد. اگر خداوند رحمتش بر غضبش سبقت و پيشي مي گيرد؛ پيامبر(ص) اين مظهر كامل و تمام ربوبيت خداوندي نيز اين گونه است.
از آن جايي كه جامعه ايماني، جامعه الگو و اسوه براي بشريت است، مي بايست در روابط اجتماعي خويش اين گونه باشد و مظهريت ربوبيت الهي را به نمايش گذارد. بنابراين، لازم است تا در مقام صفاحت جميل و روابط اجتماعي خود را با دشمنان سامان دهد و تا مي تواند اين گونه باشد در عين اين كه هوشياري خويش را حفظ مي كند.
به سخن ديگر، «گذشت زيبا» به معناي كوتاه آمدن از مباني و اصول نيست، بلكه رفتار نيك و پسنديده و زيبا همواره با هوشياري و حفظ اصول مي باشد. از اين رو پيامبر(ص) با وجود ماموريت صفاحت جميل، ماموريت مي يابد تا از اصول و مباني خويش كوتاه نيايد. به اين معنا كه رفتار پسنديده و صفاحت جميل به هيچ وجه به معناي تسامح و تساهل از اصول انديشه اي و باورها و نگرش ها نيست، بلكه به معناي ترحم و رحمت بر انسان هاي نادان و جاهلي است كه در دام دشمني چون هواهاي نفساني و وسوسه هاي شيطاني گرفتار آمده اند.
جامعه ايماني نيز به عنوان مظهر رحمت الهي بايد اين گونه عمل كند و تا بتواند با رفتارهاي نيك و پسنديده و زيبا قلب هاي دشمنان را به تسخير درآورد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا