اصول جهانی اسلام
بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند در آیات قرآنی بر فطری بودن آموزه های اسلام تاکید دارد و از جمله در این باره می فرماید: فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ؛ پس روى خود را با گرايش تمام به حقّ، به سوى اين دين كن، با همان سرشتى كه خدا مردم را بر آن سرشته است. آفرينش خداى تغييرپذير نيست. اين است همان دين پايدار، ولى بيشتر مردم نمىدانند.(روم، آیه 30)
فطری بودن آموزه های وحیانی اسلام بدین معنا است که هر کسی در هر جای جغرافیای زمانی و مکانی جهان با آموزه های اسلامی آشنا شود آن را می پذیرد.
از مهم ترین مطالبی که این آیه بیان می کند امور زیر است:
1. حق گرایی رهبران دینی : هر کسی که مسئولیت رهبری دینی را به عهده گرفته باید حق گرا باشد: اقم وجهک للدّين؛
2. ارشاد دیگران: رهبر دينى جامعه، بايد پس تثبیت حقّ گرايى كامل خود ، به ارشاد ديگران بپردازد: اقم وجهک للدّين؛
3. حق گرایی طبیعی انسان: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان ذاتاً طرفدار حقّ و حق گرا است: للدين حنيفاً فطرت الله التى فطر الناس عليها؛
4. دین گرایی طبیعی انسان: نهاد انسانی ، با دین گرایی سرشته شده و انسان ها به طور طبیعی دین گرا هستند: للدين حنيفاً فطرت الله التى فطر الناس عليها؛
5. دانایی و گرایش ذاتی انسان: بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، انسان بر خلاف تصوّر گروهى كه مىگويند: انسان مثل ظرفى خالى است كه با آداب و رسوم و افكار حقّ يا باطل پر مىشود و نظامهاى سياسى و اقتصادى و اجتماعى به او رنگ مىدهند، خداوند می فرماید انسان از دارایی هایی دارد که همانند سیستم عامل رایانه عمل می کند و همین نظام باطنی است که اجازه می دهد تا نرم افزارهای دیگری در آن قرار گیرد و امکان شناخت و گرایش پیدا کند. شناخت حقّ و حقّگرايى را از اموری است که در انسان به وديعت گذاشته است. این مطلب در این آیه و نیز آیات 7 تا 10 سوره شمس بیان شده است: فطرت الله…
6. اقامه مکمل فطری بودن: از آیه به دست می آید که ممکن است امری فطری باشد، ولی هرگز به معنای بی نیازی از تلاش مربیان یا کسانی نیست که باید آن امر فطری را اجرایی کرده و بر پا دارند. پس معناى فطرى بودن دين، بى نيازى از تلاش در راه اقامهى آن نيست: اقم…فطرت الله؛
7. امکان انحراف از فطرت: از این آیه هم چنین به دست می آید انحراف در فطرت محتمل است و ممکن است به عنوان يك عارضه بر آدمی تحمیل شود؛ زيرا گرايش به دين حقّ، در نهاد هر انسانى نهفته است ولی امکان انحراف از آن بر اساس تربیت مربیان و تاثیر محیط و جامعه و مانند آن وجود دارد، چنان که این آیه و نیز آیات دیگر از جمله آیات سوره شمس، و آیه 11 سوره رعد و 27 سوره نوح و بسیاری دیگر بر آن تاکید دارد: فطر الناس عليها؛
8. پایداری دین فطری: دين فطري، ثابت و پايدار است و اگر حتی دفن و دسیسه شود باز به عنوان یک سنت الهی باقی و برقرار است؛ زیرا سنت های الهی تبدیل نمی شوند هر چند که دفن و دسیسه شده و مهر و مختوم و مطبوع می شوند، چنان که آیات سوره شمس و آیات دیگر بر آن دلالت دارد: فطرالناس عليها… ذلک الدين القيّم؛
9. هماهنگی تکوین و تشریع: بر اساس آموزه های وحیانی، تكوين و تشريع با يكديگر هماهنگ است؛ یعنی میان فطرت انسان و دین فطری هماهنگی و سازگاری است: فطرالناس عليها… ذلک الدين القيّم؛
10. دینداری حرکت فطری بشر: از این آیه هم چنین به دست می آید حركت در مسير دين، همان حركت در مسير فطرت است: فاقم…. فطرت الله؛
11. ثبات امور فطری: چنان که گفته شد امور فطرى انسان دفن و دسیسه مىشود(شمس، آیات 7 تا 10؛ بقره، آیات 8 تا 12 و آیات دیگر)، امّا به كلّى محو نمىشود؛ زیرا تبدیلی در آن راه نمی یابد: لا تبديل لخلق الله؛
12. ثابت و متغیر: بر اساس آموزه های وحیانی قرآن و هم چنین آیه مورد نظر امور هستی به دسته ثابت و متغیر تقسیم می شود. از جمله امور ثابتی که تغییر نمی کند گرايشهاى حقّ طلبانهاى است كه در درون انسان نهفته شده است. این امور ثابت با تغيير مكان و زمان عوض نمىشود: لا تبديل لخلق الله؛
13. تبدیل در غیر فطری: مفهوم مخالف آیه این است که امور غیر فطری تبدیل می یابد و تغییر می کند. پس هر گونه گرايش سياسي، اقتصادي، اجتماعي، نژادى و اقليمىكه در درون انسان سرچشمهاى نداشته باشد، متغییر بوده و پايدار نيست: ذلک الدين القيّم؛
14. پایداری اسلام: اسلام تنها دین الهی از آدم(ع) تا خاتم(ص) است که دارای شرایع و مناهج گوناگونی بر اساس مقتضیات و شرایط زمکانی است. این دین پایدار است. از این روست که در این آیه بیان می شود اسلام به این معنا گفته شده، تنها دين پايدار است: ذلک الدين القيّم.
خداوند در آیات قرآنی از جمله آیه 25 سوره حدید می فرماید فلسفه بعثت و هدف ماموریت پیامبران و نزول کتب آسمانی، آگاهی مردم نسبت به حقوق خود و آمادگی برای قیام جهت مطالبه گری نسبت به این حقوق در سایه رهبری پیامبران است. در حقیقت اسلام برای این است تا مردم حقوق خود را بشناسند و برای آن قیام کنند. از این روست که بر ناس یعنی مردم تاکید می شود تا بدون توجه به جنسیت و مذهب و دین و مانند آن باشد. از این رو، باید گفت هر چه اسلام از آدم(ع) تا خاتم(ص) بیان کرده چیزی جز حقوق بشر نیست که بر اساس آیه 30 سوره روم مطابق فطرت انسان است. خداوند می فرماید: لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ؛ به راستى [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به عدالت قسطی برخيزند، و آهن را كه در آن براى مردم خطرى سخت و سودهايى است، پديد آورديم، تا خدا معلوم بدارد چه كسى در نهان، او و پيامبرانش را يارى مىكند. آرى، خدا نيرومند شكست ناپذير است.(حدید، آیه 25)
نکاتی در این آیه بیان شده که عبارتند از:
1. مراد از «البيّنات»، معجزاتِ روشنگر است كه حجّت را بر مردم تمام مىكند و مراد از «الكتاب»، وحى آسمانى است كه بايد مكتوب شود و كتاب گردد؛
2. مراد از «ميزان»، يا همين ترازوى مورد استفاده در داد و ستدهاست كه نماد قسط و عدالت است و يا قوانين شريعت كه معيار سنجش حق از باطل است و يا عقلِ بشر، كه ميزان شناخت نيك از بد است؛
3. مراد از انزال آهن در «انزلنا الحديد»، شبيه انزال چهارپايان در «انزل لكم من الانعام ثمانية ازواج» است؛ زيرا بر اساس آيهى «و ان من شىء الاّ عندنا خزائنه و ما ننزّله الاّ بقدر معلوم»، منشأ وجودى هر چيز نزد خداوند است و او هر موجودى راس از تعيين حدود وجوديش، به اين عالم مىآورد، كه اين خود نوعى نزول است؛
4. مراد از «ينصره… بالغيب» آن است كه خداى ناديده و رسولان او را بى آنكه ديده باشند يارى كنند و روشن است كه مراد از يارى خدا، يارى دين اوست كه توسط رسولان به مردم ابلاغ شده است.
5. بهرهگيرى از آهن، بارها در قرآن مطرح شده است. ذوالقرنين براى ساختن سد معروف خود، از مردم، آهن تقاضا كرد. نرم شدن آهن در دست حضرت داود، يكى از نعمتهاى ويژه خداوند به اوست «النّا له الحديد» در اين آيه نيز براى آهن كلمه منافع به كار رفته است، دريامت نيز برخى ابزار عذاب مجرمان از آهن است. «و لهم مقامع من حديد»؛
6. جامعه به سه قوه نياز دارد: الف: مقنّنه : «الكتاب»؛ ب: قضائيّه : «الميزان ليقوم الناس بالقسط»؛ ج: مجريّه: «انزلنا الحديد فيه بأس شديد»؛
7. به هر كس در مديريّت مسئوليّت مىدهيم بايد ابزار كار او را در اختيارش قرار دهيم. «ارسلنا رسلنا بالبينات و… الكتاب و الميزان»؛
8. در مديريّت صحيح، راهنمايى از مدير، و عمل از مردم است. «ارسلنا… الكتاب و الميزان… ليقوم الناس بالقسط»؛
9. عدالت واقعى در سايه قانون و رهبر الهى است. «رسلنا… الكتاب… ليقوم الناس بالقسط»؛
10. فلسفه نبوّت، ايجاد عدالت قسطی است. «ارسلنا رسلنا… ليقوم الناس بالقسط»؛
11. بعد از اتمام حجّت از طرف خداوند، مسئوليّت با مردم است كه براى عمل و اجرا بپاخيزند. «ارسلنا… انزلنا… ليقوم الناس بالقسط»؛
12. عدالت قسطی در تمام ابعاد مطلوب است؛ زیرا «بالقسط» مطلق آمده كه شامل همه چيز مىشود. «ليقوم الناس بالقسط»؛
13. تمام انبيا، يك هدف دارند: «ارسلنا رسلنا… ليقوم الناس بالقسط»؛
14. مردم بايد حكومت و تشكيلات داشته باشند تا بتوانند براى قسط بپاخيزند و جلو طغيانگران را بگيرند. «ليقوم الناس بالقسط»؛
15. در نظام الهى، مردم بر سرنوشت خود حاكم هستند. «ليقوم الناس بالقسط»؛
16. تأمين عدالت، به مشارك عمومى نياز دارد. «ليقوم الناس بالقسط»؛
17. اول كار فرهنگى و تربيتى، بعد اعمال قدرت و تنبيه. «انزلنا… الكتاب و الميزان… و انزلنا الحديد»؛
18. با موانع گسترش عدالت، بايد برخورد شديد كرد. «ليقوم الناس بالقسط و انزلنا الحديد فيه بأس شديد»؛
19. پذيرش دعوت انبيا در حقيقت نصرت خداست. «و ليعلم اللّه من ينصره»؛
20. حمايت از دين و اولياى خدا، زمانى ارزش دارد كه به دور از هر ريا و خودنمايى، بلكه از باطن دل و طيب نفس باشد. «من ينصره و رسله بالغيب»؛
21. گمان نكنيم خداوند به نصرت ما محتاج است. «ليعلم اللّه من ينصره… انّ اللّه قوى عزيز».
حقوق بشر
انسان به عنوان انسان حقوقی دارد که در آیات و روایات بیان شده است. این حقوق بی توجه به دین و مذهب و صرفا به سبب عنوان بشر و انسان برای آنان ثابت است. این همان بخشی است که همگان به عنوان بشر از آن برخوردار بوده و کسی نمی تواند آن را از وی سلب کند. اگر در آیه 25 سوره حدید از قیام مردم برای عدالت قسطی سخن آمده باید پس از شناخت این حقوق و مطالبه گری بر اساس آن باشد.
از نظر قرآن:
1. تجاوز به حق ارث انسانهاى ديگر، ناروا و نكوهيده است: وتَأكُلونَ التُّراثَ اَكلاً لَمّا؛ و ميراث [ضعيفان] را چپاولگرانه و یکجا مىخوريد(فجر، آیه 19)؛ زیرا «لَمّا» مصدر «لَمَمتُ» است و لَمَمتُ يعنى ضميمه ساختم. (المصباح، ج1-2، ص559، «اللّمم») و مقصود از آن خوردن سهم خود و سهم ديگران است که از نظر قرآن نکوهیده و ناروا است. (الميزان، ج20، ص283)
2. تجاوز به حقوق و مزاياى انسانهاى ديگر، از موارد فسادگرى است: قَد عَلِمَ كُلُّ اُناس مَشرَبَهُم كُلوا واشرَبوا مِن رِزقِ اللّهِ ولاتَعثَوا فِى الاَرضِ مُفسِدين؛ هر قبيلهاى آبشخور خود را مىدانست. [و گفتيم:] «از روزى خدا بخوريد و بياشاميد، و [لى] در زمين سر به فساد برمداريد.» (بقره، آیه 60)؛ زیرا «عثو» مصدر «لاتعثوا» به معناى فسادگرى است. (مفردات، ص546، «عثى»)
3. تضييع حقوق انسانها، پيامد نژادپرستى است: ومِنهُم مَناِن تَأمَنهُ بِدينار لايُؤَدِّهِ اِلَيكَ… ذلِكَ بِاَنَّهُم قالوا لَيسَ عَلَينا فى الاُمِّيِّينَ سَبيلٌ؛ و از اهل كتاب، كسى است كه اگر او را بر مال فراوانى امين شمرى، آن را به تو برگرداند و از آنان كسى است كه اگر او را بر دينارى امين شمرى، آن را به تو نمىپردازد، مگر آنكه دايماً بر [سرِ] وى به پا ايستى. اين بدان سبب است كه آنان [به پندار خود] گفتند: «در مورد كسانى كه كتاب آسمانى ندارند، بر زيان ما راهى نيست.» و بر خدا دروغ مىبندند با اينكه خودشان [هم] مىدانند.(آلعمران، آیه 75)
4. تجاوزگران به حقوق انسانها، سزاوار پيگرد و مجازات است: إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُوْلَئِكَ لَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ ؛ راه [نكوهش] تنها بر كسانى است كه به مردم ستم مىكنند، و در [روى] زمين به ناحق سر برمىدارند. آنان عذابى دردناك [در پيش] خواهند داشت. (شورى، آیه 42)
5. تساوی حقوق از مسلمات و برابرى تمام انسانها، در حقوق انسانى و اوليّه ثابت است: يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ ؛ اى مردم، ما شما را از مرد و زنى آفريديم، و شما را ملّت ملّت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد. در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست. بىترديد، خداوند داناى آگاه است.(حجرات(49)13)
6. انسانها چه زنان و چه مردان داراى حق مساوى، در كسب و كار و مالكيّت هستند: لِّلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاء نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبْنَ ؛ براى مردان از آنچه [به اختيار] كسب كردهاند بهرهاى است، و براى زنان [نيز] از آنچه [به اختيار] كسب كردهاند بهرهاى است. (نساء(4)32)
7. انسانها در حقوق اجتماعى از تساوى برخوردارند: تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ؛ آن سراى آخرت را براى كسانى قرار مىدهيم كه در زمين خواستار برترى و فساد نيستند، و فرجام [خوش] از آنِ پرهيزگاران است. (قصص(28)83)؛ زیرا از آيه استفاده مىشود كسى در زمين حق برترىجويى ندارد، بنابراين انسانها در حقوق اجتماعى برابر و مساوىاند.
8. مراعات عدالت در قضاوت، از حقوق تمامى انسانها است: إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُواْ بِالْعَدْلِ إِنَّ اللّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُم بِهِ إِنَّ اللّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا ؛ خدا به شما فرمان مىدهد كه سپردهها را به صاحبان آنها ردّ كنيد و چون ميان مردم داورى مىكنيد، به عدالت داورى كنيد. در حقيقت، نيكو چيزى است كه خدا شما را به آن پند مىدهد. خدا شنواى بيناست. (نساء(4)58)
9. انسانها، داراى حقوق برابر، در برخوردارى از حق حيات و زندگى هستند: … مَن قَتَلَ نَفسـًا بِغَيرِ نَفس اَو فَساد فِى الاَرضِ فَكَاَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَميعـًا ومَن اَحياها فَكَاَنَّما اَحيَا النّاسَ جَميعـًا….[4] مائده(5)32
10. حقوق همه انسانها، نسبت به يكديگر محترم است و کسی حق ندارد آن را تضییع نماید: اِنَّمَا السَّبيلُ عَلَى الَّذينَ يَظلِمونَ النّاسَ ويَبغونَ فِى الاَرضِ بِغَيرِ الحَقِّ…. شورى(42)42
11. حاكمان و قاضيان، در حفظ حقوق انسانها در جامعه نقش اساسی و به سزایی دارند و باید به این مسئولیت خویش عمل نمایند: ولا تَأكُلوا اَمولَكُم بَينَكُم بِالبـطِـلِ وتُدلوا بِها اِلَى الحُكّامِ لِتَأكُلوا فَريقـًا مِن اَمولِ النّاسِ… واَنتُم تَعلَمون. بقره(2)188
12. احكام شرعى اسلام در حقیقت، تعيينكننده حدود حقوق انسانها است: اُحِلَّ لَكُم لَيلَةَ الصِّيامِ الرَّفَثُ اِلى نِسائِكُم هُنَّ لِباسٌ لَكُم واَنتُم لِباسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللّهُ اَنَّكُم كُنتُم تَختانونَ اَنفُسَكُم فَتابَ عَلَيكُم وعَفا عَنكُم فالــنَ بـشِروهُنَّ وابتَغوا ما كَتَبَ اللّهُ لَكُم وكُلوا واشرَبوا حَتّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الخَيطُ الاَبيَضُ مِنَ الخَيطِ الاَسوَدِ مِنَ الفَجرِ ثُمَّ اَتِمّوا الصِّيامَ اِلَى الَّيلِ ولا تُبـشِروهُنَّ واَنتُم عـكِفونَ فِى المَسـجِدِ تِلكَ حُدودُ اللّهِ فَلا تَقرَبوها….بقره(2)187 الطَّـلـقُ مَرَّتانِ فَاِمسَاكٌ بِمَعروف اَو تَسريحٌ بِاِحسـن ولايَحِلُّ لَكُم اَن تَأخُذوا مِمّا ءاتَيتُموهُنَّ شَيــًا اِلاّ اَن يَخافا اَلاَّ يُقيما حُدودَ اللّهِ فَاِن خِفتُم اَلاَّ يُقيما حُدودَ اللّهِ فَلا جُناحَ عَلَيهِما فيمَا افتَدَت بِهِ تِلكَ حُدودُ اللّهِ فَلا تَعتَدوها…. بقره(2)229 …فَاِن طَـلَّقَها فَلا جُنَاحَ عَلَيهِما اَن يَتَراجَعا اِن ظَنّا اَن يُقيما حُدودَ اللّهِ وتِلكَ حُدودُ اللّهِ يُبَيِّنُها لِقَوم يَعلَمون. بقره(2)230
13. دفاع از حقوق انسان لازم است و قيام مداوم، عليه تضييعكنندگان حقوق انسانها، راهى براى دفاع از آن به شمار می رود: …ومِنهُم مَناِن تَأمَنهُ بِدينار لايُؤَدِّهِ اِلَيكَ اِلاّ مادُمتَ عَلَيهِ قائِمـًا…. آلعمران(3)75
14. اعتقاد به حسابرسى دقيق خداوند، پشتوانه رعايت حقوق انسانها از سوی مردم است: …فَاِذا دَفَعتُم اِلَيهِم اَمولَهُم فَاَشهِدوا عَلَيهِم وكَفى بِاللّهِ حَسيبا. نساء(4)6
15. تحريك عواطف، از روشهاى قرآن براى ترغيب به رعايت حقوق انسانهاى ديگر است: وليَخشَ الَّذينَ لَو تَرَكوا مِن خَلفِهِم ذُرِّيَّةً ضِعـفـًا خافوا عَلَيهِم…. نساء(4)9
16. رعايت حقوق انسانهاى ديگر، وظيفه نيكوكاران است: لاَّ جُناحَ عَلَيكُم اِن طَـلَّقتُمُ النِّساءَ… ومَتِّعوهُنَّ… مَتـعـًا بِالمَعروفِ حَقـًّا عَلَى المُحسِنين. بقره(2)236
17. تقوا و ترس از خدا، زمينه رعايت حقوق انسانهاى ديگر از سوی مردم است: …واِن اَرَدتُّم اَن تَستَرضِعوا اَولـدَكُم فَلا جُناحَ عَلَيكُم اِذَا سَلَّمتُم ما ءَاتَيتُم بِالمَعروفِ واتَّقوا اللّهَ…. بقره(2)233 ولِلمُطَـلَّقـتِ مَتـعٌ بِالمَعروفِ حَقًّا عَلَى المُتَّقين. بقره(2)241 يـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنُوا اِذا تَدايَنتُم بِدَين اِلى اَجَل مُّسَمًّى فَاكتُبوهُ وليَكتُب بَينَكُم كاتِبٌ بِالعَدلِ ولايَأبَ كاتِبٌ اَن يَكتُبَ كَما عَلَّمَهُ اللّهُ فَليَكتُب وليُملِلِ الَّذى عَلَيهِ الحَقُّ وليَتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ ولايَبخَس مِنهُ شَيــًا فَاِن كَانَ الَّذى عَلَيهِ الحَقُّ سَفيهـًا اَوضَعيفـًا اَو لايَستَطيعُ اَن يُمِلَّ هُوَ فَليُملِل ولِيُّهُ بِالعَدلِ واستَشهِدوا شَهيدَينِ مِن رِجالِكُم فَاِن لَم يَكونا رَجُلَينِ فَرَجُلٌ وامرَاَتانِ مِمَّن تَرضَونَ مِنَ الشُّهَداءِ اَن تَضِلَّ اِحدهُما فَتُذَكِّرَ اِحدهُمَا الاُخرى ولايَأبَ الشُّهَداءُ اِذا ما دُعوا ولاتَسـَموا اَن تَكتُبوهُ صَغيرًا اَو كَبيرًا اِلى اَجَلِهِ ذلِكُماَقسَطُ عِندَ اللّهِ واَقوَمُ لِلشَّهـدَةِ واَدنى اَلاَّ تَرتابوا اِلاّ اَن تَكونَ تِجـرَةً حاضِرَةً تُديرونَها بَينَكُم فَلَيسَ عَلَيكُم جُناحٌ اَلاَّ تَكتُبوها واَشهِدُوا اِذا تَبايَعتُم ولا يُضارَّ كاتِبٌ ولا شَهيدٌ واِن تَفعَلوا فَاِنَّهُ فُسوقٌ بِكُم واتَّقوا اللّهَ ويُعَلِّمُكُمُ اللّهُ واللّهُ بِكُلِّ شَىء عَليم.بقره(2)282
18. توجّه به كيفر الهى، زمينهساز رعايت حقوق انسانها است: وليَخشَ الَّذينَ لَو تَرَكوا مِن خَلفِهِم ذُرِّيَّةً ضِعـفـًا خافوا عَلَيهِم فَليَتَّقوا اللّهَ…. نساء(4)9
19. مراعات حقوق انسانها در امر قضاوت لازم و ضروری است: …واِذَا حَكَمتُم بَينَ النّاسِ اَن تَحكُموا بِالعَدلِ….نساء(4)58
20. احترام به حقوق انسانها، حتى دشمنان كينهتوز لازم و ضروری است: …ولا يَجرِمَنَّكُم شَنَـانُ قَوم اَن صَدّوكُم… اَن تَعتَدوا وتَعاونوا عَلَى البِرِّ والتَّقوى ولاتَعاونوا عَلَى الاِثمِ والعُدونِ…. مائده(5)2
21. رعايت حقوق پدر و مادر، از ناحيه فرزندان لازم است: …وبِالولِدَينِ اِحسانـًا…. بقره(2)83 …وبِالولِدَينِ اِحسـنـًا…. نساء(4)36 وقَضى رَبُّكَ… وبِالولِدَينِ اِحسـنـًا… فَلاتَقُل لَهُما اُفّ ولاتَنهَرهُما وقُل لَهُما قَولاً كَريمـا * واخفِض لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحمَةِ وقُل رَبِّ ارحَمهُما كَما رَبَّيانى صَغيرا. اسراء(17)23و24 …اَنِ اشكُر لى ولِولِدَيكَ…. لقمان(31)14
اصول جهانی اسلام و حقوق انسان از نظر قرآن
اکنون با توجه به گرایش فطری آموزه های اسلامی، برخی از مهم ترین حقوق طبیعی و فطری بشر بیان می شود که مورد تاکید آموزه های وحیانی قرآن قرار گرفته است:
1. کرامت آدمی: قرآن می فرماید: وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلاً؛ و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم، و آنان را در خشكى و دريا بر مركبها برنشانديم، و از چيزهاى پاكيزه به ايشان روزى داديم، و آنها را بر بسيارى از آفريدههاى خود برترى آشكار داديم.(اسراء، آیه 70)
2. فضلیت آدمی: قرآن می فرماید: وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلاً؛ و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم، و آنان را در خشكى و دريا بر مركبها برنشانديم، و از چيزهاى پاكيزه به ايشان روزى داديم، و آنها را بر بسيارى از آفريدههاى خود برترى آشكار داديم.(اسراء، آیه 70)
3. نیکوترین آفریده: قرآن می فرماید: لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ؛ كه هر آينه ما آدمى را در نيكوترين نگاشت- صورت و تركيب و اعتدالى كه بتواند به پايههاى بلند دست يابد- بيافريديم.(تین، آیه 4)
4. تساوی انسان ها: يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيرًا وَنِسَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذِي تَسَاءلُونَ بِهِ وَالأَرْحَامَ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا؛ اى مردم، از پروردگارتان كه شما را از «نفس واحدى» آفريد و جفتش را [نيز] از او آفريد، و از آن دو، مردان و زنان بسيارى پراكنده كرد، پروا داريد و از خدايى كه به [نامِ] او از همديگر درخواست مىكنيد پروا نماييد و زنهار از خويشاوندان مَبُريد، كه خدا همواره بر شما نگهبان است. (نساء، آیه 1) و نیز می فرماید: يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ؛ اى مردم، ما شما را از مرد و زنى آفريديم، و شما را ملّت ملّت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد. در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست. بىترديد، خداوند داناى آگاه است.(حجرات، آیه 13)
5. استفاده از طبیعت: الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأَرْضَ فِرَاشاً وَالسَّمَاء بِنَاء وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَّكُمْ فَلاَ تَجْعَلُواْ لِلّهِ أَندَاداً وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ؛ همان [خدايى] كه زمين را براى شما فرشى [گسترده]، و آسمان را بنايى [افراشته] قرار داد و از آسمان آبى فرود آورد و بدان از ميوهها رزقى براى شما بيرون آورد پس براى خدا همتايانى قرار ندهيد، در حالى كه خود مىدانيد.(بقره، آیه 22) و نیز می فرماید: هُوَ الَّذِي أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء لَّكُم مِّنْهُ شَرَابٌ وَمِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ؛ اوست كسى كه از آسمان، آبى فرود آورد كه [آب] آشاميدنى شما از آن است، و روييدنى [هايى] كه [رمههاى خود را] در آن مىچرانيد [نيز] از آن است. (نحل، آیه 10) و هم چنین نگاه کنید: بقره، آیه 29؛ اعراف، آیات 10 و 32؛ ابراهیم، آیات 32 و 33؛ نحل، آیات 10 تا 14؛ حج، آیه 65؛ نازعات، آیات 28 تا 33؛ عبس، آیات 24 تا 32)
6. آزادی: همه انسانها، از حق آزادى اندیشه و نیز آزادی عقيده برخوردار هستند: قُل اِنَّما اَعِظُكُم بِوحِدَة اَن تَقوموا لِلّهِ مَثنى وفُردى ثُمَّ تَتَفَكَّروا…. سبأ(34)46 ؛ فَبَشِّر عِباد * اَلَّذينَ يَستَمِعونَ القَولَ فَيَتَّبِعونَ اَحسَنَهُ اُولـئِكَ الَّذينَ هَدهُمُ اللّهُ واُولـئِكَ هُم اولوا الاَلبـب. زمر(39)17و18؛ اِنَّ فى ذلِكَ لاَيـت لِقَوم يَتَفَكَّرون.زمر(39)42؛ لا اِكراهَ فِى الدِّينِ قَد تَبَيَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَىِّ….بقره(2)256؛ اِنّا هَدَينـهُ السَّبيلَ اِمّا شاكِرًا واِمّا كَفورا.انسان(76)3؛ لَكُم دينُكُم ولِىَ دين. كافرون(109)6.
7. غذا و تغذیه: امنیت غذایی برای همه انسان ها: أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُّنِيرٍ ؛ آيا ندانستهايد كه خدا آنچه را كه در آسمانها و آنچه را كه در زمين است، مسخّر شما ساخته و نعمتهاى ظاهر و باطن خود را بر شما تمام كرده است؟ و برخى از مردم در باره خدا بى [آنكه] دانش و رهنمود و كتابى روشن [داشته باشند] به مجادله برمىخيزند. (لقمان، آیه 20) وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ؛ و به اطعام مسكين تشويق نمىكرد.(الحاقه، آیه34؛ ماعون، آیه 3)
8. ازدواج: وَاللّهُ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا؛ و خدا براى شما از خودتان همسرانى قرار داد.(نحل، آیه 72) و نیز می فرماید: وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ و از نشانههاى او اينكه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد، و ميانتان دوستى و رحمت نهاد. آرى، در اين [نعمت] براى مردمى كه مىانديشند قطعاً نشانههايى است.(روم، آیه 21؛ و نیز شوری، آیه 11 و آیات دیگر)
9. انتخاب همسر: وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِي الْيَتَامَى فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلاَّ تَعُولُواْ؛ و اگر در اجراى عدالت ميان دختران يتيم بيمناكيد، هر چه از زنان [ديگر] كه شما را پسند افتاد، دو دو، سه سه، چهار چهار، به زنى گيريد. پس اگر بيم داريد كه به عدالت رفتار نكنيد، به يك [زنِ آزاد] يا به آنچه [از كنيزان] مالك شدهايد [اكتفاء كنيد]. اين [خوددارى] نزديكتر است تا به ستم گراييد [و بيهوده عيالوار گرديد].(نساء، آیه 3)
10. ازدواج مجدد زن و مرد: وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ؛ و از شما كسانى كه بميرند و زنانى باز گذارند، اين زنان بايد چهار ماه و ده روز درنگ كنند- عده بدارند- و چون به پايان عده خويش رسيدند در كار شايسته و پسنديدهاى كه در باره خويشتن كنند- ازدواج با همسر دلخواه- گناهى بر شما نيست و خداوند به آنچه مىكنيد آگاه است.(بقره، آیه 234؛ و نیز آیات 282 تا 233)
11. حضانت کودک: وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَن يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لاَ تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَهَا لاَ تُضَآرَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلاَ مَوْلُودٌ لَّهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالاً عَن تَرَاضٍ مِّنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدتُّمْ أَن تَسْتَرْضِعُواْ أَوْلاَدَكُمْ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُم مَّآ آتَيْتُم بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ؛ مادرانی که می خواهند شير دادن را به فرزندان خود کامل سازند ، دو سال ، تمام شيرشان بدهند خوراک و لباس آنان ، به وجهی نيکو ، بر عهده صاحب فرزند است و هيچ کس بيش از قدرتش مکلف نمی شود نبايد هيچ مادری به خاطر فرزندش زيانی ببيند و هيچ پدری به خاطر فرزندش و قيم نيز چنين بر عهده دارد و اگر پدر و مادر بخواهند با رضايت و مشاورت يکديگر فرزندشان را از شير بازگيرند مرتکب گناهی نشده اند و هر گاه بخواهيد کسی ديگر را به شير دادن فرزندتان برگماريد ، اگر مزدی نيکو و در خورش بپردازيد گناهی نيست از خدا بترسيد و بدانيد که او به کاری که می کنيد بصيرو بيناست.(بقره، آیه 233؛ و نیز نگاه کنید: طلاق، آیه 6)
12. حق آوارگان: آوارگان از دو حق برخوردارند: الف: حق دفاع و مقابله به مثل؛ ب : حق استفاده از انفال و حمایت مالی از منابع عمومی: وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلاَ تُقَاتِلُوهُمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِن قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاء الْكَافِرِينَ؛ و هر كجا بر ايشان دست يافتيد آنان را بكشيد، و همان گونه كه شما را بيرون راندند، آنان را بيرون برانيد، [چرا كه] فتنه [شرك] از قتل بدتر است، [با اين همه] در كنار مسجد الحرام با آنان جنگ مكنيد، مگر آنكه با شما در آن جا به جنگ درآيند، پس اگر با شما جنگيدند، آنان را بكشيد، كه كيفر كافران چنين است. (بقره، آیه 191) وَمَا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ وَلَكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَن يَشَاء وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ. مَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاء مِنكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ؛ و آنچه را خدا از آنان به رسم غنيمت عايد پيامبر خود گردانيد، [شما براى تصاحب آن] اسب يا شترى بر آن نتاختيد، ولى خدا فرستادگانش را بر هر كه بخواهد چيره مىگرداند، و خدا بر هر كارى تواناست. آنچه خدا از [دارايىِ] ساكنان آن قريهها عايد پيامبرش گردانيد، از آنِ خدا و از آنِ پيامبر [او] و متعلّق به خويشاوندان نزديك [وى] و يتيمان و بينوايان و در راه ماندگان است، تا ميان توانگران شما دست به دست نگردد. و آنچه را فرستاده [او] به شما داد، آن را بگيريد و از آنچه شما را باز داشت، بازايستيد و از خدا پروا بداريد كه خدا سختكيفر است. (حشر، آیات 7 و 8)
13. پناهندگی: وَمَن يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللّهِ يَجِدْ فِي الأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً وَمَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلى اللّهِ وَكَانَ اللّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا؛ و هر كه در راه خدا هجرت كند، در زمين اقامتگاههاى فراوان و گشايشها خواهد يافت و هر كس [به قصد] مهاجرت در راه خدا و پيامبر او، از خانهاش به درآيد، سپس مرگش دررسد، پاداش او قطعاً بر خداست، و خدا آمرزنده مهربان است.(نساء، آیه 100) و نیز می فرماید: وَاذْكُرُواْ إِذْ أَنتُمْ قَلِيلٌ مُّسْتَضْعَفُونَ فِي الأَرْضِ تَخَافُونَ أَن يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَأَيَّدَكُم بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ؛ و به ياد آوريد هنگامى را كه شما در زمين، گروهى اندك و مستضعف بوديد. مى ترسيديد مردم شما را بربايند، پس [خدا] به شما پناه داد و شما را به يارى خود نيرومند گردانيد و از چيزهاى پاك به شما روزى داد، باشد كه سپاسگزارى كنيد.(انفال، آیه 26 و نیز آیات 72 و 74) و نیز می فرماید: وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَعْلَمُونَ؛ و اگر يكى از مشركان از تو پناه خواست پناهش ده تا كلام خدا را بشنود سپس او را به مكان امنش برسان، چرا كه آنان قومى نادانند.(توبه، آیه 6)
14. حریم مقدسات : خداوند می فرماید: وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْناً؛ و کعبه را جايگاه اجتماع و مکان امن مردم ساختيم.(بقره، آیه 125)
15. تجارت برای مرد و زن: لِّلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاء نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبْنَ؛ براى مردان از آنچه [به اختيار] كسب كردهاند بهرهاى است، و براى زنان [نيز] از آنچه [به اختيار] كسب كردهاند بهرهاى است.(نساء، آیه 32)
16. تعیین سرنوشت: انسانها، داراى حق رأى و انتخاب، در تعيين سرنوشت خويش هستند: وشاوِرهُم فِى الاَمرِ؛ در امر با آنان مشورت کن(آل عمران، آیه 159) و نیز می فرماید: اِنَّ اللّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوم حَتّى يُغَيِّروا ما بِاَنفُسِهِم؛ خدا حالتی قومی را تغییر نمی دهد مگر آن که خودشان را تغییر دهند.(رعد، آیه 11) و نیز می فرماید: واَمرُهُم شورى بَينَهُم ؛ امورشان در میان خودشان شورایی است.(شوری، آیه 38)
17. حق حیات: حیات حق همه بشر بلکه همه موجودات زنده است و هیچ کس حق ندارد حیات و جانی آدمی را بگیرد. خداوند می فرماید: مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا؛ هر كس كسى را- جز به قصاص قتل، يا [به كيفر] فسادى در زمين- بكشد، چنان است كه گويى همه مردم را كشته باشد. و هر كس كسى را زنده بدارد، چنان است كه گويى تمام مردم را زنده داشته است.(مائده، آیه 32) و نیز می فرماید: قُلْ تَعَالَوْاْ أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلاَّ تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلاَدَكُم مِّنْ إمْلاَقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلاَ تَقْرَبُواْ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلاَ تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ؛ بگو: «بياييد تا آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده براى شما بخوانم: چيزى را با او شريك قرار مدهيد و به پدر و مادر احسان كنيد و فرزندان خود را از بيم تنگدستى مكشيد ما شما و آنان را روزى مىرسانيم و به كارهاى زشت- چه علنى آن و چه پوشيده [اش]- نزديك مشويد و نَفْسى را كه خدا حرام گردانيده، جز بحق مكشيد. اينهاست كه [خدا] شما را به [انجام دادن] آن سفارش كرده است، باشد كه بينديشد.(انعام، آیه 151) و نیز می فرماید: وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلاقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُم إنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْءًا كَبِيرًا؛ و از بيم تنگدستى فرزندان خود را مكشيد. ماييم كه به آنها و شما روزى مىبخشيم. آرى، كشتن آنان همواره خطايى بزرگ است.(اسراء، آیه 31) و نیز می فرماید: وَلاَ تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللّهُ إِلاَّ بِالحَقِّ وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلاَ يُسْرِف فِّي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا؛ و نفسى را كه خداوند حرام كرده است جز به حق مكشيد، و هر كس مظلوم كشته شود، به سرپرست وى قدرتى دادهايم، پس [او] نبايد در قتل زيادهروى كند، زيرا او [از طرف شرع] يارى شده است.(اسراء، آیه 33)
18. دادرسی عادلانه : همه انسانها، داراى حق یکسان دسترسى به قضا و دادرسى عادلانه هستند. خداوند می فرماید: وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُواْ بِالْعَدْلِ إِنَّ اللّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُم بِهِ إِنَّ اللّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا؛ و چون ميان مردم داورى مىكنيد، به عدالت داورى كنيد. در حقيقت، نيكو چيزى است كه خدا شما را به آن پند مىدهد. خدا شنواى بيناست.(نساء، آیه 58) و نیز می فرماید: إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللّهُ وَلاَ تَكُن لِّلْخَآئِنِينَ خَصِيمًا ؛ ما اين كتاب را به حقّ بر تو نازل كرديم، تا ميان مردم به [موجب] آنچه خدا به تو آموخته داورى كنى، و زنهار جانبدارِ خيانتكاران مباش.(نساء، آیه 105) و نیز می فرماید: إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لَا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْكُم بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاء الصِّرَاطِ؛ وقتى [به طور ناگهانى] بر داوود درآمدند، و او از آنان به هراس افتاد، گفتند: «مترس، [ما] دو مدّعى [هستيم] كه يكى از ما بر ديگرى تجاوز كرده، پس ميان ما به حقّ داورى كن، و از حق دور مشو، و ما را به راه راست راهبر باش.»(ص، آیه 22)
19. استرداد امانت: حق استراد مالی امانی برای همه بشریت است. خداوند می فرماید: إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا؛ خدا به شما فرمان مىدهد كه سپردهها را به صاحبان آنها ردّ كنيد.(نساء، آیه 58)
20. دفاع: هر انسانى، داراى حق دفاع از خود، در برابر ظالم است. خداوند می فرماید: أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ، الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ؛ به كسانى كه جنگ بر آنان تحميل شده، رخصت [جهاد] داده شده است، چرا كه مورد ظلم قرار گرفتهاند، و البته خدا بر پيروزى آنان سخت تواناست. همان كسانى كه بناحق از خانههايشان بيرون رانده شدند.(حج،آیات 39 و 40)
21. عبادت خدا: عبادت خدا، از حقوق طبیعی انسانها است و کسی نمی تواند مردم را از آن محروم نماید و یا آن را ممنوع کند. خداوند می فرماید: أَرَأَيْتَ الَّذِي يَنْهَى عَبْدًا إِذَا صَلَّى ؛ آيا ديدى آن كس را كه باز مىداشت، بندهاى را آن گاه كه نماز مىگزارد؟(علق، آیات 9 و 10)
22. قصاص: اولياى مقتول، داراى حق قصاص و كشتن قاتل است. خداوند می فرماید: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَيْکُمُ الْقِصاصُ فِي الْقَتْلي الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثي بِالْأُنْثي فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخيهِ شَيْءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسانٍ ذلِکَ تَخْفيفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدي بَعْدَ ذلِکَ فَلَهُ عَذابٌ أَليمٌوَ لَکُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ؛ اى کسانى که ایمان آورده اید، در مورد کشته شدگان حق قصاص بر شما مقرر شده است. آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن قصاص مى شود. پس هر کس مرتکب قتل شد، و از سوى ولىّ مقتول، به حکم این که برادر دینى اوست، چیزى از حق قصاص به وى بخشیده شد، باید ولىّ مقتول به طور شایسته درصدد گرفتن دیه برآید و قاتل نیز به خوبى و با پرهیز از تأخیرى آزاردهنده دیه را بپردازد. این حکم، تخفیف و رحمتى از جانب پروردگار شماست. پس هر کس بعد از بخشیدن قاتل و گذشت از حق قصاص، از قانون الهى تجاوز کند و قاتل را قصاص نماید، او را عذابى دردناک خواهد بود. اى خردمندان، براى شما در قصاص حیاتى نهفته است. قصاص مقرّر شده است تا شاید از کشتن یکدیگر بپرهیزید.( بقره، آیات 178 و 179)
23. مقابله به مثل: فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ ؛ پس هر کس به شما تجاوز کرد، همانند آن بر او تعدی و تجاوز کنید.(بقره، آیه 194) و نیز می فرماید: وَجَزَاء سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ؛ و جزاى بدى، مانند آن، بدى است. پس هر كه درگذرد و نيكوكارى كند، پاداش او بر [عهده] خداست. به راستى او ستمگران را دوست نمىدارد (شوری، آیه 40)
24. مالکیت: هر انسانى، داراى حق ملكيّت مشروع است: مَتَاعًا لَّكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ؛ تا وسيله استفاده براى شما و دامهايتان باشد.(نازعات، آیه 33؛ عبس، آیه 32) این مالکیت برای حتی نابالغ نیز ثابت است: وَآتُواْ الْيَتَامَى أَمْوَالَهُمْ وَلاَ تَتَبَدَّلُواْ الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ وَلاَ تَأْكُلُواْ أَمْوَالَهُمْ إِلَى أَمْوَالِكُمْ إِنَّهُ كَانَ حُوبًا كَبِيرًا؛ و اموال يتيمان را به آنان [باز] دهيد، و [مالِ] پاك و [مرغوب آنان] را با [مال] ناپاك [خود] عوض نكنيد و اموال آنان را همراه با اموال خود مخوريد كه اين گناهى بزرگ است.(نساء، آیه 2؛ و نیز نساء، آیه 6؛ اسراء، آیه 34) هر چند که امكان انفكاك حقّ مالكيّت از حقّ تصرّف وجود دارد و می توان تا بلوغ آنان را از تصرف بازداشت: وَابْتَلُواْ الْيَتَامَى حَتَّىَ إِذَا بَلَغُواْ النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُواْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ؛ و يتيمان را بيازماييد تا وقتى به [سنّ] زناشويى برسند پس اگر در ايشان رشد [فكرى] يافتيد، اموالشان را به آنان رد كنيد.(نساء، آیه 6) و نیز: وَلاَ تَقْرَبُواْ مَالَ الْيَتِيمِ إِلاَّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُواْ بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْؤُولاً؛ و به مال يتيم- جز به بهترين وجه- نزديك مشويد تا به رشد برسد، و به پيمان [خود] وفا كنيد، زيرا كه از پيمان پرسش خواهد شد.(اسراء، آیه 34)
25. مسکن: داشتن وطن و مسكن مورد اطمينان، از حقوق جامعه بشرى است: وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لاَ تَسْفِكُونَ دِمَاءكُمْ وَلاَ تُخْرِجُونَ أَنفُسَكُم مِّن دِيَارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنتُمْ تَشْهَدُونَ؛ و چون از شما پيمان محكم گرفتيم كه: «خون همديگر را مريزيد، و يكديگر را از سرزمين خود بيرون نكنيد» سپس [به اين پيمان] اقرار كرديد، و خود گواهيد.(بقره، آیه 84) و نیز می فرماید: ثُمَّ أَنتُمْ هَـؤُلاء تَقْتُلُونَ أَنفُسَكُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِيقاً مِّنكُم مِّن دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِم بِالإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِن يَأتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاء مَن يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنكُمْ إِلاَّ خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ؛ [ولى] باز همين شما هستيد كه يكديگر را مىكشيد، و گروهى از خودتان را از ديارشان بيرون مىرانيد، و به گناه و تجاوز، بر ضد آنان به يكديگر كمك مىكنيد. و اگر به اسارت پيش شما آيند، به [دادن] فديه، آنان را آزاد مىكنيد، با آنكه [نه تنها كشتن، بلكه] بيرون كردن آنان بر شما حرام شده است. آيا شما به پارهاى از كتاب [تورات] ايمان مىآوريد، و به پارهاى كفر مىورزيد؟ پس جزاى هر كس از شما كه چنين كند، جز خوارى در زندگى دنيا چيزى نخواهد بود، و روز رستاخيز ايشان را به سختترين عذابها باز برند، و خداوند از آنچه مىكنيد غافل نيست.(بقره، آیه 85 و نیز نگاه کنید: آیه 246) و نیز می فرماید: الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ؛ همان كسانى كه بناحق از خانههايشان بيرون رانده شدند. [آنها گناهى نداشتند] جز اينكه مىگفتند: «پروردگار ما خداست» و اگر خدا بعضى از مردم را با بعض ديگر دفع نمىكرد، صومعهها و كليساها و كنيسهها و مساجدى كه نام خدا در آنها بسيار برده مىشود، سخت ويران مىشد، و قطعاً خدا به كسى كه [دين] او را يارى مىكند، يارى مىدهد، چرا كه خدا سخت نيرومند شكستناپذير است.(حج، آیه 40)
26. حق بدهکاران: بدهكاران، داراى حقّى از سهم زكات، براى اداى بدهى خود هستند: اِنَّمَا الصَّدَقـتُ لِلفُقَراءِ… والغـرِمينَ؛ صدقات برای فقیران و … و بدهکاران است.(توبه، آیه 60)
27. حق بردگان: بردگان هر چند باید از راه کمک های مالی آزاد شوند(توبه، آیه 60) ولی در شرایط بردگی نیز از حقوق اجتماعی و اقتصادی برخوردارند: فَمِن مِّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ؛ پس با دختران جوانسالِ با ايمان شما كه مالك آنان هستيد [ازدواج كند] و خدا به ايمان شما داناتر است. [همه] از يكديگريد. پس آنان را با اجازه خانوادهشان به همسرىِ [خود] درآوريد و مهرشان را به طور پسنديده به آنان بدهيد.(نساء، آیه 25)
28. حقوق دشمنان: احترام به حقوق انسانها، حتّى دشمنان لازم است: وَقَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبِّ الْمُعْتَدِينَ؛ و در راه خدا، با كسانى كه با شما مىجنگند، بجنگيد، و [لى] از اندازه درنگذريد، زيرا خداوند تجاوزكاران را دوست نمىدارد.(بقره، آیه 190؛ و نیز 191) و نیز می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، براى خدا به داد برخيزيد [و] به عدالت شهادت دهيد، و البتّه نبايد دشمنىِ گروهى شما را بر آن دارد كه عدالت نكنيد. عدالت كنيد كه آن به تقوا نزديكتر است، و از خدا پروا داريد، كه خدا به آنچه انجام مىدهيد آگاه است.(مائده، آیه 8 و نیز آیه 10) و نیز می فرماید: وَجَزَاء سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ؛ و جزاى بدى، مانند آن، بدى است. پس هر كه درگذرد و نيكوكارى كند، پاداش او بر [عهده] خداست. به راستى او ستمگران را دوست نمىدارد (شوری، آیه 40)
29. حقوق دوستان: از حقوق دوستى، استفاده از خوراكيهاى موجود در منازل دوستان، بدون اذن آنان است: لَيسَ عَلَى الاَعمى حَرَجٌ… ولا عَلى اَنفُسِكُم اَن تَأكُلوا مِن بُيوتِكُم… اَو صَديقِكُم…(نور، آیه 61)
30. حقوق شریک: عدم تجاوز به حق و مال شریک از حقوق شریک است: وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنْ الْخُلَطَاء لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَّا هُمْ؛ در حقيقت بسيارى از شريكان به همديگر ستم روا مىدارند، به استثناى كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند، و اينها بس اندكند.(ص، آیه 24)
31. حق طلبکار: تنظيم اسناد بدهى، از حقوق طلبكار بر بدهكار است: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا تَدَايَنتُم بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُب بَّيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلاَ يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ وَلاَ يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإن كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لاَ يَسْتَطِيعُ أَن يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، هر گاه به وامى تا سررسيدى معين، با يكديگر معامله كرديد، آن را بنويسيد. و بايد نويسندهاى [صورت معامله را] بر اساس عدالت، ميان شما بنويسد. و هيچ نويسندهاى نبايد از نوشتن خوددارى كند همان گونه [و به شكرانه آن] كه خدا او را آموزش داده است. و كسى كه بدهكار است بايد املا كند، و او [نويسنده] بنويسد. و از خدا كه پروردگار اوست پروا نمايد، و از آن، چيزى نكاهد. پس اگر كسى كه حق بر ذمه اوست، سفيه يا ناتوان است، يا خود نمىتواند املا كند، پس ولىّ او بايد با [رعايت] عدالت، املا نمايد.(بقره، آیه 282)
32. حق فرزند: مراعات حقوق فرزندان، از جانب پدر و مادر لازم است.خداوند می فرماید: يوصيكُمُ اللّهُ فى اَولـادِكُم ؛ خداوند درباره فرزندانتان به شما سفارش می کند.(نساء، آیه 11؛ و نیز : بقره ، آیه 233) این حقوق شامل شیردادن(همان)، نفقات مادر پیش از تولد(طلاق، آیه 6) لباس و حفاظت و صیانت و مانند آن ها حتی در صورت طلاق نیز می شود: والوالِداتُ يُرضِعنَ اَولادَهُنَّ؛ مادران فرزندانشان را شیر دهند.( بقره ، آیه 233 و نیز طلاق، آیه 6)
33. حق مظلوم: مظلومان دارای حقوقی هستند که عبارتند از: الف: مظلوم، داراى حق دفاع از خود، در برابر ظالم، حتّى با دشنام دادن به وى است: لاَ يُحِبُّ اللّهُ الجَهرَ بِالسّوءِ مِنَ القَولِ اِلاّ مَن ظُـلِمَ…. (نساء، آیه 148)؛ ب: پيكار با دشمن مهاجم، حق مشروع مظلومان است: اُذِنَ لِلَّذينَ يُقـاتَلونَ بِاَنَّهُم ظُـلِموا واِنَّ اللّهَ عَلى نَصرِهِم لَقَدير. (حج، آیه 39) ؛ ج: مظلوم، داراى حق استمداد براى انتقامگيرى از ظالم: ذلِكَ ومَن عاقَبَ بِمِثلِ ما عوقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِىَ عَلَيهِ لَيَنصُرَنَّهُ اللّهُ اِنَّ اللّهَ لَعَفُوٌّ غَفُور.(حج، آیه 60) و نیز می فرماید: ولَمَنِ انتَصَرَ بَعدَ ظُـلمِهِ فَاُولـئِكَ ما عَلَيهِم مِن سَبيل. (شورى، آیه 41)
34. حقوق موجودات: موجودات زمين، داراى حقى برابر در تأمين نيازمنديهاى خويش از زمين است: خَلَقَ الاَرضَ فى يَومَينِ.. وقَدَّرَ فيها اَقوتَها فى اَربَعَةِ اَيّام سَواءً لِلسّائِلين.(فصّلت، آیات 9و10) و نیز می فرماید: و ما مِن دابَّة فِى الاَرضِ اِلاّ عَلَى اللّهِ رِزقُها.(هود، آیه 6)
35. حق مهمان: مهمان، داراى حقّى بر صاحبخانه است. این حق شامل حفظ امنیت آنان و پذیرایی و اطعام و مانند آن ها است: و جاءَهُ قَومُهُ يُهرَعونَ اِلَيهِ ومِن قَبلُ كانوا يَعمَلونَ السَّيِّـاتِ قالَ يـا قَومِ هـؤُلاءِ بَناتى هُنَّ اَطهَرُ لَكُم فاتَّقُوا اللّهَ ولا تُخزونِ فى ضَيفى اَلَيسَ مِنكُم رَجُلٌ رَشيد. (هود، آیه 78) و نیز می فرماید: قالَ اِنَّ هـؤُلاءِ ضَيفى فَلا تَفضَحون.(حجر، آیه 68) و نیز می فرماید: هَل اَتـاكَ حَديثُ ضَيفِ اِبراهيمَ المُكرَمين فَراغَ اِلى اَهلِهِ فَجاءَ بِعِجل سَمين فَقَرَّبَهُ اِلَيهِم قالَ اَلا تَأكُلون. (ذاريات، آیات 24و26و27)
36. حقوق نیازمندان: نيازمندان سائل و محرومان، داراى حق، در مال ثروتمندان جامعه هستند: وفى اَموالِهِم حَقٌّ لِلسّائِلِ والمَحروم؛ در اموالشان حقی برای پرسش کنندگان و محرومان است(ذاريات، آیه 19) و نیز می فرماید: والَّذينَ فى اَمولِهِم حَقٌّ مَعلوم . لِلسّائِلِ والمَحروم. (معارج، آیات24و25) پس لازم است این حق ادا شود(اسراء، آیه 26) و تفاوتی میان افراد بشر در این باره نیست بلکه صدق عنوان کفایت می کند و این یک حق قانونی الهی است و در سایه چنین قانون الهی می توان امید به تامین آن داشت: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ وَلَوْ عَلَى أَنفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالأَقْرَبِينَ إِن يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقَيرًا فَاللّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلاَ تَتَّبِعُواْ الْهَوَى أَن تَعْدِلُواْ وَإِن تَلْوُواْ أَوْ تُعْرِضُواْ فَإِنَّ اللّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا ؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، پيوسته به عدالت قيام كنيد و براى خدا گواهى دهيد، هر چند به زيان خودتان يا [به زيان] پدر و مادر و خويشاوندان [شما] باشد. اگر [يكى از دو طرفِ دعوا] توانگر يا نيازمند باشد، باز خدا به آن دو [از شما] سزاوارتر است پس، از پىِ هوس نرويد كه [در نتيجه از حق] عدول كنيد. و اگر به انحراف گراييد يا اعراض نماييد، قطعاً خدا به آنچه انجام مىدهيد آگاه است. (نساء، آیه 135)؛ زیرا خداوند پس از الزام اهل ايمان به اقامه قسط و شهادت به حق، جمله «فالله أولى بهما» را فرموده است . این جمله بيانگر اين معنا است كه تنها با رعايت قوانين الهى، حقوق انسانها ـچه غنى و چه فقيرـ تأمين خواهد شد.
37. حقوق والدین: عنوان پدر و مادر حقوقی را برای آنان اثبات می کند که از جمله آن ها احسان به آنان در همه حال به ویژه در نداری و پیری است: واِذ اَخَذنا ميثـقَ بَنى اِسرءيلَ لاتَعبُدونَ اِلاَّاللّهَ وبِالولِدَينِ اِحسانـًا…. بقره(2)83؛ واعبُدوا اللّهَ ولا تُشرِكوا بِهِ شيــًا وبِالولِدَينِ اِحسـنـًا…. نساء(4)36؛ قُل تَعالَوا اَتلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُم عَلَيكُم اَلاّ تُشرِكوا بِهِ شيــًا وبِالولِدَينِ اِحسـنـًا…. انعام(6)151؛ وقَضى رَبُّكَ اَلاّ تَعبُدوا اِلاّ اِيّاهُ وبِالولِدَينِ اِحسـنـًا اِمّا يَبلُغَنَّ عِندَكَ الكِبَرَ اَحَدُهُما اَو كِلاهُما فَلاتَقُل لَهُما اُفّ ولاتَنهَرهُما وقُل لَهُما قَولاً كَريمـا. اسراء(17)23؛ ووصَّينَا الاِنسـنَ بِولِدَيهِ حُسنـًا واِن جـهَداكَ لِتُشرِكَ بى ما لَيسَ لَكَ بِهِ عِلمٌ فَلاتُطِعهُما….عنكبوت(29)8؛ ووصَّينَا الاِنسـنَ بِولِدَيهِ اِحسـنـًا حَمَلَتهُ اُمُّهُ كُرهـًا ووضَعَتهُ كُرهـًا وحَملُهُ وفِصــلُهُ ثَلـثونَ شَهرًا حَتّى اِذا بَلَغَ اَشُدَّهُ وبَلَغَ اَربَعينَ سَنَةً قالَ رَبِّ اَوزِعنى اَن اَشكُرَ نِعمَتَكَ الَّتى اَنعَمتَ عَلَىَّ وعَلى ولِدَىَّ…. احقاف(46)15. هم چنین والدین از حقوق خلوت با هم برخوردارند که فرزندان و دیگران باید به حقوق اهتمام ورزند: خداوند در آیه 58 سوره نور بیان می کند والدين، داراى حق خلوت كردن در سه وقت: قبل از نماز صبح، ظهر و پس از نماز عشا هستند: يـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا لِيَستَـذِنكُمُ الَّذينَ مَلَكَت اَيمـنُكُم والَّذينَ لَم يَبلُغُوا الحُلُمَ مِنكُم ثَلـثَ مَرّت مِن قَبلِ صَلوةِ الفَجرِ وحينَ تَضَعونَ ثيابَكُم مِنَ الظَّهيرَةِ ومِن بَعدِ صَلوةِ العِشاءِ ثَلـثُ عَورت لَكُم لَيسَ عَلَيكُم ولا عَلَيهِم جُناحٌ بَعدَهُنَّ طَوّفونَ عَلَيكُم بَعضُكُم عَلى بَعض…
38. حقوق همراهان: احسان به همراهان و رعايت حقوق آنان یک لازم ضروری است: وَاعْبُدُواْ اللّهَ وَلاَ تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالجَنبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالاً فَخُورًا ؛ و خدا را بپرستيد، و چيزى را با او شريك مگردانيد و به پدر و مادر احسان كنيد و در باره خويشاوندان و يتيمان و مستمندان و همسايه خويش و همسايه بيگانه و همنشين و در راهمانده و بردگانِ خود [نيكى كنيد]، كه خدا كسى را كه متكبّر و فخرفروش است دوست نمىدارد: (نساء(4)، آیه 36)؛ زیرا مقصود از «والصّاحب بالجنب»، مصاحب و ملازم انسان است، اعمّ از مصاحب در سفر يا در حضر. (الميزان، ج4، ص354)
39. حقوق همسایگان: همسايگان، داراى حقوقى بر يكديگر هستند: وَاعْبُدُواْ اللّهَ وَلاَ تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالجَنبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالاً فَخُورًا ؛ و خدا را بپرستيد، و چيزى را با او شريك مگردانيد و به پدر و مادر احسان كنيد و در باره خويشاوندان و يتيمان و مستمندان و همسايه خويش و همسايه بيگانه و همنشين و در راهمانده و بردگانِ خود [نيكى كنيد]، كه خدا كسى را كه متكبّر و فخرفروش است دوست نمىدارد: (نساء(4)، آیه 36)؛
40. حقوق همسران: زن و شوهر، داراى حقوق متقابل، بر عهده يكديگر هستند: والمُطَـلَّقـتُ يَتَرَبَّصنَ بِاَنفُسِهِنَّ ثَلـثَةَ قُرُوء… ولَهُنَّ مِثلُ الَّذى عَلَيهِنَّ بِالمَعرُوفِ….بقره(2)228 ؛ خداون هم چنین بر لزوم رعايت قسط و عدل، در حقوق همسران، از سوى مؤمنان تاکید می کند: واِن خِفتُم اَلاَّتُقسِطوا فِى اليَتـمى فَانكِحوا ما طابَ لَكُم مِنَ النِّساءِ مَثنى وثُلـثَ ورُبـعَ فَاِن خِفتُم اَلاَّ تَعدِلوا فَوحِدَةً اَو ما مَلَكَت اَيمـنُكُم ذلِكَ اَدنى اَلاَّتَعولوا. نساء(4)3؛ این حقوق شامل حق خلوت كردن در سه وقت: قبل از نماز صبح، ظهر و پس از نماز عشا نیز می شود: يـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا لِيَستَـذِنكُمُ الَّذينَ مَلَكَت اَيمـنُكُم والَّذينَ لَم يَبلُغُوا الحُلُمَ مِنكُم ثَلـثَ مَرّت مِن قَبلِ صَلوةِ الفَجرِ وحينَ تَضَعونَ ثيابَكُم مِنَ الظَّهيرَةِ ومِن بَعدِ صَلوةِ العِشاءِ ثَلـثُ عَورت لَكُم لَيسَ عَلَيكُم…. نور(24)58
41. حق زنان از مهریه: « وَآتُواْ النَّسَاء صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِن طِبْنَ لَكُمْ عَن شَيْءٍ مِّنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَّرِيئًا ؛ و مَهرِ زنان را به عنوان هديهاى از روى طيب خاطر به ايشان بدهيد و اگر به ميل خودشان چيزى از آن را به شما واگذاشتند، آن را حلال و گوارا بخوريد.(نساء، آیه 4) و نیز می فرماید: وَإِن طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إَلاَّ أَن يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ وَأَن تَعْفُواْ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَلاَ تَنسَوُاْ الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ إِنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ؛ اگر زنان را، مادامى كه با آنان نزديكى نكرده يا برايشان مَهرى معين نكردهايد، طلاق گوييد، بر شما گناهى نيست، و آنان را به طور پسنديده، به نوعى بهرهمند كنيد- توانگر به اندازه [توان] خود، و تنگدست به اندازه [وسع] خود. [اين كارى است] شايسته نيكوكاران.(بقره، آیه 237) و نیز می فرماید: الْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاء ذَلِكُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا ( النساء – آیه : 24 ) وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلاً أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَن تَصْبِرُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ( النساء – آیه : 25 ) الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلُّ لَّهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلاَ مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَن يَكْفُرْ بِالإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ (المائدة – آیه : 5 ) يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَن يَسْتَنكِحَهَا خَالِصَةً لَّكَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا ( الاحزاب – آیه : 50 ) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَّهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُم مَّا أَنفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَن تَنكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (الممتحنة – آیه : 10 ) أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنتُم مِّن وُجْدِكُمْ وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ وَإِن كُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ فَأَنفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَأْتَمِرُوا بَيْنَكُم بِمَعْرُوفٍ وَإِن تَعَاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَى(طلاق، آیه 6)