اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیحقوقیمعارف قرآنی

گلایه و شکایت در آموزه‌های قرآنی

گلایه در رفتارهای اجتماعی امری متداول است. همواره از گفتار و رفتار دیگری‌، اگر باب میل ما نباشد گلایه می‌کنیم و از بی‌توجهی یا کم محلی دیگری نسبت به خود آزرده و دلخور شده و سر گلایه وشکوه را پیش وی و حتی دیگری می‌گشاییم. البته گاه نیز شده است که شخص از خود گلایه مند شده و به سرزنش خویش می‌پردازد. گاه نیز می‌شود که شخص در پیشگاه خداوند قرار می‌گیرد و از کس یا کسانی گلایه می‌کند و گاه حتی از خداوند نیز به خودش گلایه مند می‌شود.گاه گلایه و شکوه ما به جهت از دست دادن نعمتی و یا کمبودی است و گاه به سبب نعمتی است که در دست دیگری می‌بینیم و خود را سزاوار داشتن آن و یا سزاوارتر می‌دانیم. این‌گونه است که گلایه‌ها آغاز می‌شود.
گلایه وشکوه‌گری‌، واکنشی عاطفی و احساسی است و مبتنی بر اصول و مبانی عقلانی نمی‌باشد، از این رو بیش از آنکه خاستگاه گلایه مندی‌،‌ عقل و خردگرایی باشد، احساسات مقطعی است که انسان را تحت تاثیر قرارمی‌دهد و رفتارهای وی را مدیریت می‌کند.
باز خوانی تحلیل قرآن از ریشه و آثار گلایه مندی می‌تواند ما را در شناخت هر چه بیشتر این واکنش عاطفی یاری رساند. نویسنده در این نوشتار نگاه قرآن را در این باره تشریح کرده است.

مفهوم گلایه و شکایت
گلایه که در عربی از آن به شکوه یاد می‌شود،‌ در اصل به معنای شکایت کردن است. واژه عربی شکوه که از ریشه شکا گرفته شده است در اصل به معنای اظهار غم و‌اندوه است(مفردات الفاظ قرآن کریم،‌ راغب اصفهانی‌، ذیل واژه شکا) این واژه در کاربرد فارسی به معنای گله و گلایه و شکایت می‌باشد.(لغت نامه دهخدا؛‌ ج 9؛ ‌ص 127149)
گلایه و شکوه بیشتر به عنوان یک واکنش عاطفی مطرح است و در کاربردهای کنونی در فرهنگ اسلامی ایرانی‌،‌ نوعی حرکت و یا گفتاری است که دلخوری شخص را نشان می‌دهد و شخص آن را گاه با زمزمه با خود و یا با دیگری یا دیگران مطرح می‌کند و بیشتر به شکل دعایی و نیایش به پیشگاه خداوند بروز می‌کند. یکی از کاربرد‌های شکایت به معنای دعوای قضایی و بردن مسئله و معضل به دستگاه قضایی و طرح دعاوی در آنجا می‌باشد.
بنابراین می‌توان گفت که در کاربردهای کنونی شکایت بیشتر در جایی به کار می‌رود که مسئله به شکل دعاوی قضایی در دادگستری و دیگر محاکم قضایی طرح می‌شود؛‌ در حالی که شکوه و گلایه به شکل ‌ واکنش‌های عاطفی و احساسی بیان می‌شود که حکایت از دلخوری و ناخرسندی شخص از مورد گلایه دارد.
حافظ در جایی می‌سراید:
«گفتمش سلسله زلف بتان از پی چیست؟
گفت حافظ گله‌ای از شب یلدا دارد»
در این شعر گلایه و گله به معنای همان واکنش و شکوه عاطفی و احساسی و اظهار آن می‌باشد. مولوی نیز با به کار بردن واژه عربی شکوه نیز همین معنا را اراده می‌کند و می‌سراید:
غير حق جمله عدو و دوست اوست
با عدواز دوست کي شکوه نکوست
سالک قزوینی نیز به همین معنا می‌سراید:
زسالک شکوه پردازي نه شرط راه مي‌باشد
که اول منزل يوسف چو زين ره چاه مي باشد.
شکایت از خدا و به خدا
بیشترین آیاتی که در قرآن درباره شکایت وارد شده مربوط به گلایه و شکوه به درگاه خداوند است. ریشه این گلایه مندی می‌تواند امور چندی باشد. از جمله می‌توان به گلایه به درگاه الهی از رفتارهای ظالمانه دیگران اشاره کرد که در گلایه حضرت آسیه (س) به پیشگاه خداوند نسبت به ستمگری فرعون نمونه آن را می‌توان یافت.(تحریم آیه 11)
البته این‌گونه نیست که همه شکوه‌ها و گلایه‌ها به پیشگاه خداوند از رفتارهای ظالمانه واقعی باشد؛‌بلکه گاه توهم رفتار ظالمانه و یا احتمال آن، خود موجب می‌شود که شخص به پیشگاه خداوند شکوه نماید و حتی به شکل مجادله با خداوند وارد شود. از جمله می‌توان به گلایه خوله از شوهرش در پیشگاه خداوند و مجادله با وی اشاره کرد که در آیه نخست سوره مجادله بیان شده است.
از موارد توهم ظلم شکوه جهنمیان کفر پیشه، از گمراه‌گری رهبران خود به پیشگاه خداوند است که در این‌جا دیگران متهم می‌شوند در حالی که خود در حق خویش ظلم روا داشته و آن را به دیگری نسبت می‌دهند. (احزاب آیه 64 تا 67) همین مسئله موجب شده است که هنگامی که دوزخیان ابلیس را به سبب گمراه‌گری سرزنش می‌کنند ابلیس به آنان می‌گوید: مرا سرزنش نکنید بلکه خودتان را سرزنش کنید.
آیات دیگری نیز به همین مسئله گلایه از دیگران در پیشگاه خداوند به سبب ظلم و ستم و گمراهی پرداخته است که می‌توان به گلایه مستضعفان از رهبران مستکبر و عاملان کفر و شرک خود در قیامت (سباء آیات 31 و 32(و گلایه غافلان و فراموش کنندگان خدا در پیشگاه خداوند به سبب کور شدن خود در قیامت یعنی توهم ظلم خداوند درحق آنان (طه آیات 124 و 125) و شکوه پیروان کفر در قیامت به درگاه خداوند از گمراهی رهبران و اشراف کافر خود(احزاب آیات 67 و 68) اشاره کرد.
گاه علت شکوه‌، ‌فقدان نعمتی است که شخص دوست دارد که داشته باشد و یا خود را سزاوار داشتن آن می‌داند. از جمله این شکوه‌ها می‌توان به شکوه زکریا از پیری خویش و نداشتن پسری در جایگاه وارث خود اشاره کرد.
البته ایشان در توجیه شکوه خویش به مسئله فقدان رهبری امت پس از خویش اشاره می‌کند و می‌فرماید: انی خفت الموالی من ورائی؛‌ من بر (گمراهی) امت پس از خویش هراسانم.(مریم آیات 2 تا 5)
گاه سبب گلایه مندی‌، از دست دادن نعمتی است. به این معنا که نعمتی را داشته است ولی به هر سببی آن را از دست داده است. از جمله می‌توان به شکوه ایوب به درگاه خداوند به سبب از دست دادن سلامتی و گرفتاری و ابتلا به بیماری و رنج اشاره کرد که در آیه 83 سوره انبیاء و نیز 41 سوره ص از وی نقل شده است.
شکوه به پیشگاه خداوند گاه از خدا و گاه از غیر خداست. گلایه از خدا بر اساس این اشتباه و خطاست که خداوند را در مدیریت امور و یا ربوبیت امور به درستی نشناخته‌اند و گمان می‌کنند که خداوند در حق آنها ظلم کرده و یا اجازه داده است که ظلم و ستمی در حقشان روا شود و یا اینکه ابتلائات و آزمون‌های الهی را ظلم می‌شمارند و آن را به عنوان آزمون الهی و سنت ابتلا و امتحان بشمار نمی‌آورند. این‌گونه است که از خدا به خداوند شکایت برده و از وی گلایه‌مند می‌شوند.
اما گلایه‌مندی از غیر خدا به پیشگاه خداوند‌،‌ بیانگر پذیرش توحید محض و باور به ربوبیت کامل و تمام الهی است. کسی که در امور خویش به خداوند گلایه‌مند می‌شود و امور خود را به او واگذار می‌کند در حقیقت به ربوبیت الهی باوری درست دارد.
از جمله این شکوه‌ها می‌توان به گلایه حضرت موسی‌(ع) به پیشگاه خداوند از ظلم و ستم فرعونی اشاره کرد که به دلیل تحقیر و برده ساختن بنی اسرائیل مطرح می‌شود و خداوند آن را در آیه 22 سوره شعراء بیان می‌کند.
گلایه‌مندی حضرت موسی‌(ع) به پیشگاه الهی از رفتار فرعونیان (دخان آیات 17 و 22) و همچنین شکوه وی از دادن امکانات مالی به فرعون و درباریان اشرافش و سوء‌استفاده آنان از قدرت و مکنت علیه آن حضرت که در آیه 88 سوره یونس مطرح می‌شود و نیز شکوه موسی‌(ع) از آزار و اذیت بنی اسرائیل (صف آیه 5) و یا از نافرمانی بنی اسرائیل از وی (مائده آیه 21 تا 25) از جمله این گلایه‌مندی‌هاست. در همین زمینه می‌توان به شکوه و گلایه حضرت نوح(ع) به خدا از لجاجت و مکر قوم خود در برابر رسالتش (نوح آیات 1 تا 9 و نیز 21 تا 23) اشاره کرد.
البته شکوه نوح از اجابت نشدن دعایش در نجات پسرش (هود آیات 45 و 46) و شکوه یعقوب به خدا از فراق یوسف (یوسف آیات 85 و 86) از مصادیق شکوه و گلایه‌هایی است که بر اساس توهم و یا مسائل دیگری مطرح شده است. اصولا گلایه‌مندی به پیشگاه خداوند حتی از خداوند‌، بیانگر ربوبیت خداوند و پذیرش آن از سوی گلایه‌کننده است. آیات 25 سوره مائده و 88 سوره یونس و 45 سوره هود و 125 سوره طه و 30 فرقان و 5 تا 7 و 21 سوره نوح‌، ارائه گلایه و شکوه به پیشگاه خداوندی را مقتضای پذیرش ربوبیت معرفی می‌کند. بنابراین کسانی که به پیشگاه خداوند در هر امر خرد و کلان و ریز و درشت مراجعه می‌کنند و از وی گلایه‌مند شده و یا گلایه خویش را از دیگری به پیشگاه خداوندی عرضه می‌کنند، در حقیقت اهل توحید محض و ربوبیت مطلق خداوندی هستند.
شکایت به غیر خدا
انسان‌ها در برابر مشکلات و سختی‌ها همان گونه که به پیشگاه خداوند گلایه مند می‌شوند و شکوه‌های خویش را با او در میان می‌گذارند‌، به طور طبیعی گاه گلایه‌های خود را با دیگران در میان می‌گذارند و حتی اگر از آنان توقع پاسخ و کمک نداشته باشند به عنوان درد دل و رهایی از فشارسنگین مسئله با آنها به شکل گلایه سخن می‌گویند.
قرآن در آیه 127 از گلایه مندی اشراف قوم فرعون سخن به میان می‌آورد که آنان از موسی(ع) و بنی اسرائیل به فرعون شکایت می‌برند. البته به نظر می‌رسد که این گلایه‌مندی به شکل همان شکایت و طرح دعاوی بوده است تا وی موسی‌(ع) را دستگیر و محاکمه و مجازات کند.
برادران حضرت یوسف‌(ع) نیز به یعقوب‌(ع) شکوه می‌برند و از اینکه حضرت یعقوب‌(ع) نسبت به آنان در مورد یوسف‌(ع) بی‌اعتماد است گلایه مند می‌شوند.(یوسف آیه 11)
همچنین در این باره می‌توان به شکوه آنان از فقر و تنگدستی خود در پیشگاه عزیز مصر حضرت یوسف‌(ع) اشاره کرد که در آیات 87 و 88 بیان شده است. گلایه مندی حضرت یوسف‌(ع) از برادران در مورد برخورد آنان با وی و بنیامین در آیه 89 سوره یوسف گزارش شده است.
شکوه و گلایه مردم سرزمین شمال به ذوالقرنین از فساد انگیزی یاجوج و ماجوج (کهف آیات 93 و 94) نیز در همین حوزه تفسیر می‌شود.
رابطه امتحان و گلایه
خداوند در آیه 137 سوره آل عمران به مجموعه‌ای از سنت‌های الهی اشاره می‌کند که در هستی و تاریخ بشری در جریان است و این‌گونه نیست که خاص مقطع و دوره‌ای باشد؛‌ بلکه از آغاز تا پایان تاریخ جریان خواهد داشت.
یکی از سنت‌های الهی سنت ابتلا و امتحان است. این سنت برای تبیین مسائلی چند انجام می‌شود که یکی از آنها شناسایی مومنان و انتخاب گواهان و انسان‌های کامل و شاهد از میان مردمان پس از قبولی در آزمون‌های متنوع و سخت است.(آل عمران آیه 140)
خالص گرداندن اهل ایمان و رهایی از گونه کفر و شرک آشکار و نهان و نابودی تدریجی کافران و مشرکان در یک فرآیند زمانی به دست مومنان و شناسایی مجاهدان و صابران (آل عمران آیه 142 و 141) از دیگر اهدافی است که به عنوان فلسفه وحکمت آزمون‌ها بیان شده است.
اصولا بسیاری از مردم خود را مومن می‌شمارند اما امتحان و آزمون‌های سخت است که نشان می‌دهد چه کسی در عمل ایمان خویش را تصدیق می‌کند و میان قول و عمل وی پیوند استواری وجود دارد.
انسان‌ها در هنگامی که از مرگ دور هستند آرزوی مرگ می‌کنند و هنگامی که با آن رو برو می‌شوند مانند فرار آهویی تیز پا از شتر شکارچی، می‌گریزند. دیده شده است که بسیاری خواهان شهادت شده و می‌گویند که چرا در شهادت بر روی ما بسته شده تا بی‌حساب و کتاب به بهشت در آییم و از حیات معنوی و طیب برخوردار باشیم. اما هنگامی که در شهادت بر روی ایشان گشوده می‌شوداز آن می‌گریزند. (آل عمران آیه 143) در هنگام فقدان رهبری مسیر خویش را عوض می‌کنند و به عصر جاهلیت باز می‌گردند و همان راهی را می‌روند که از آن دور شده بودند؛‌ زیرا در هنگامه آزمون و خطر است که انسان خود را و حقیقت و چهره واقعی خود را نشان می‌دهد.
بنابراین مومن واقعی نباید از آزمون‌ها و امتحانات به عنوان اهانت یاد کند و خداوند را نسبت به خود این‌گونه تصور نماید. گلایه‌مندی نسبت به امتحانات نباید به شکلی باشد که از آن نشانه‌های بی‌ادبی ظاهر شود.
گروهی از مردم امتحان و ابتلائات الهی را به معنای اهانت می‌گیرند چنان‌که وجود نعمتی و افزایش آن را تکریم خداوندی می‌شمارند.چنین تفکری موجب می‌شود تا در هنگام ابتلا و امتحان، به خداوند گلایه‌مند شوند و از برخورداری دیگری که شاید نوعی ابتلا و آزمون برای او باشد دلخور شده و وجود نعمت را در دست دیگری‌،‌ نشانه اهانت به خود می‌شمارند. خداوند در آیات 15 و 16 سوره فجر چنین نگاه و باوری را به چالش می‌کشد و بیان می‌کند که نه برخورداری از نعمتی به معنای اکرام و بزرگداشت و تکریم است و نه فقدان نعمتی و یا از دست دادن آن به معنای اهانت و خوار شمردن شخص از سوی خداوند می‌باشد؛ زیرا هر چیزی در جهان براساس حکمت و سنتی است. حکمت آن فلسفه وجودی آن می‌باشد و سنت آن شاید امتحان و ابتلا باشد و یا ایجاد ظرفیت و توانمندی در شخص است.
بنابراین انسان‌ها باید همواره در امور خویش به مسئله ربوبیت الهی توجه داشته باشند و در نقد هر چیزی آن را معیار قرار دهند.
گلایه و صبر
آیا گلایه مندی و شکوه امری مخالف با صبری است که مومنان به آن فراخوانده شده‌اند و یکی از مراتب عالی بشریت در سیر صعودی و کمالی است؟
آیات 83 تا 86 سوره یوسف تبیین می‌کند که شکوه و گلایه مندی به پیشگاه خداوند هیچ منافاتی با صبر و شکیبایی ندارد؛‌ زیرا شخص حاجت و نیاز خویش را به پیشگاه خداوند عرضه می‌دارد و در عین آنکه بر مشکلات و ابتلائات صبر می‌کند‌، می‌کوشد تا با درخواست از خدا زمینه تسهیل امر و رهایی از بحران‌های خطرساز را خداوند با ربوبیت خویش فراهم آورد.
انسانی که در هر امری به خداوند مراجعه می‌کند و او را پناهگاه خویش می‌شمارد ضمن رضایت مندی به خواسته خدا‌،‌خواهان تغییر وضعیت می‌شود و از وی می‌خواهد تا کار را بر وی آسان گیرد. این در حقیقت همان مفهوم پناه بردن از خدا به خداست که در روایات بر آن تاکید شده است: انی اعوذ بک منک(کافی، ج ۳، ص ۳۲۴)
البته شکوه کردن در مواردی که خود انسان عامل اصلی بوده است شکوه بیجا و بی‌موردی است‌،چنان‌که شکوه مومنان به پیشگاه خداوند پس از شکست در جنگ احد امری نادرست و بیجا تلقی شده است.(آل عمران آیه 165)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا