اجتماعیاخلاقی - تربیتیاصولی فقهیاعتقادی - کلامیروان شناسیسیاسیمعارف قرآنی

کراهت و اکراه از نظر قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم

انسان نسبت به چیزها دو حالت احساسی از خود بروز می دهد که شامل محبت و کراهت است؛ یعنی یا به چیزی گرایش دارد یا از چیزی گریزش دارد. این گرایش اگر در سطح محبت باشد نسبت به ضد آن کراهت خواهد داشت؛ از همین روست وقتی در دل انسانی محبت ایمان قرار گیرد، نسبت به ضد آن یعنی کفر کراهت خواهد داشت.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، محبت و کراهت زمانی درست و ارزشی است که مبتنی بر عقلانیت فطری و گرایش قلب سالم و مستوی و معتدل باشد؛ در این غیر این صورت هر گونه کراهت و محبتی نمی تواند صحیح باشد؛ زیرا نفس و قلب بیمار و غیر سالم به سبب عدم تعقل و تفقه، شناختی درست از حقایق و مصادیق آن نخواهد داشت و کراهت و محبت او نیز نادرست خواهد بود؛ زیرا چنین نفس و قلب بیمار و غیر سالم ممکن است نسبت به حقیقی کراهت داشته و نسبت به باطلی محبت ورزد. بنابراین از نظر آموزه های قرآنی، هر محبت و کراهت نمی تواند صحیح و ارزشی و درست باشد، بلکه کراهت و محبتی درست است که بر اساس معیارهای عقل فطری و قلب سالم باشد.

کراهت نفس فطری نسبت به باطل

از نظر آموزه های قرآنی، نفس سالم و مستوی و معتدل به سبب هدایت باطنی الهی، به طور فطری حق و مصادیق آن از جمله ایمان، شکر، عدالت، صداقت، امانت و مانند آنها را می شناسد و بدان گرایش دارد و نسبت به باطل و مصادیق باطل آن از جمله کفر، کفران، ظلم ، کذب، خیانت و مانند آنها شناخت داشته و گریزش دارد. از همین روست که محبت ایمان در دل انسان سالم وجود دارد و نسبت به کفر، فسوق و عصیان کراهت دارد.(طه، آیه 50؛ شمس، آیات 7 تا 10؛ حجرات، آیه 7)

از نظر قرآن، نفس مستوی و قلب سالم نسبت به حق محبت  ونسبت به باطل کراهت دارد؛ از همین روست که نسبت به امور خبیث، منکرات، فحشاء، دروغ، خیانت، ناسپاسی و مانند آنها کراهت دارد. همین کراهت را می توان نسبت به خوردن گوشت مردار دید، زیرا انسان دوست ندارد که آن را بخورد و از بوی بد آن فراری است. البته گاه انسان توجهی ندارد که برخی از اعمال منکر و زشت و هم چون گوشت مردار است و بدان گرایش می یابد و اگر بداند و ببیند و بوی زشت را بشنود از آن کراهت خواهد داشت؛ ولی چون نمی داند که مثلا غیبت هم چون خوردن گوشت مردار است بدان گرایش دارد، و گرنه از آن کراهت می داشت.(حجرات، آیه 12)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان در حالت استوا و اعتدال نفس که همان فطرت است، به طور فطری نسبت به حق گرایش و نسبت به باطل کراهت دارد؛ با این همه اراده الهی به این قرار گرفته تا این امر را تشدید و تقویت کند تا جایی که به اراده الهی خدا است که محبت ایمان را در دلهای افراد راشد ایجاد کرده و کراهت نسبت به کفر و فسوق و عصیان را فراهم می آورد.(حجرات، آیه 7) پس خدا افزون بر هدایت فطری و تکوینی به این امور و محبت و کراهت فطری، عنایت خاصی نسبت به افراد مومن داشته و محبت و کراهت خاصی را نیز در دلهای آنان بر می انگیزاند تا در مسیر رشد کمالی به تمامیت برسند.(همان)

البته از نظر قرآن، هر چند که برخی از انسان و جن نسبت به اسلام و قوانین و سنت های فطری و تدوینی آن، راه دیگری بر خلاف فطرت می روند و نسبت به حق کراهت داشته و نسبت به باطل محبت می ورزند، ولی اگر دقت کنند معلوم می شود که آنان نیز خواه و ناخواه تسلیم امر الهی هستند و هرگز از دایره حکومت و حاکمیت الهی و مالکیت او خارج نخواهند شد و همه به یک معنا «اسلام» دارند خواه بخواهند یا نخواهند.(آل عمران، آیه 83)

کراهت نفس بیمار نسبت به حق

از نظر قرآن، وقتی نفس حالت استوا و اعتدال خویش را با فجور و گناه از دست داد و قلب بیمار شد، دیگر کارکردهای فطری خود را از دست می دهد و دچار عدم شناخت صحیح نسبت به حق و باطل شده و گرایش ها و گریزش هایش نیز دچار دگرگونی و وارونگی می شود؛ این گونه است که نسبت به حق و مصادیق آن گریزش داشته و کراهت دارد، در حالی که نسبت به باطل و مصادیق آن گرایش و محبت دارد.

خدا به صراحت بیان می کند کسانی که گرفتار تکبر و استکبار هستند به جای شنیدن آیات قرآنی و بینات روشن آن، دنبال افسانه های شبانه می روند و نسبت به حق و حقیقت کراهت داشته و به سوی باطل گرایش و محبت دارند.(مومنون، آیات 66 تا 70) آنان نسبت به آموزه های وحیانی قرآن بر همین اساس کراهت داشته و محبتی نمی ورزند و با آن مخالفت می کنند.(محمد، آیات 8 و 9 و 26) آنان به این رفتار نادرست و خلاف فطرت الهی و هدایتی آن، در حقیقت نسبت به رضوان الهی کراهت دارند و همه اعمال خیر خویش را این گونه احباط می کنند و بی بهره می مانند.(محمد، آیه 28)

از نظر قرآن، این افراد تابع هواهای نفسانی خود هستند و به جای آن که دنبال حق بروند و از آن تبعیت و پیروی کنند، دوست دارند تا حق از آنان و هواهای نفسانی ایشان پیروی کند؛ این در حالی است که تبعیت از هواهای نفسانی موجب فساد در هستی می شود؛ زیرا ظلم به خدا و خود و خوبان است که در مسیر حق حرکت و بدان محبت و گرایش دارند؛ چنین رفتاری می تواند جان و جامعه و جهان را به سوی بی عدالتی و ظلم سوق دهد و به فساد کشاند.(مومنون، آیات 66 تا 71)

براساس آموزه های وحیانی قرآن، خدا بر اساس سنت الهی احقاق حق و ابطال باطل می کند و اجازه نمی دهد که عکس آن واقع شود. بنابراین، حتی اگر بیماردلان از کافران و منافقان کراهت داشته باشند که حقی تحقق یابد، خدا آن را انجام می دهد و حق را احقاق و باطل را ابطال می کند.(انفال، آیه 8؛ یونس، آیه 82) پس اراده خدا احقاق حق از جمله اتمام نور ایمان و اسلام است حتی اگر کافران، مشرکان و مجرمان ناخوش دارند و کراهت ورزند.(توبه، آیات 32 و 33؛ صف، آیات 8 و 9)

هم چنین خدا از مومنان می خواهد تا دیگران را به اخلاص به دین اسلام دعوت کنند حتی اگر کافران نسبت به آن کراهت داشته باشند؛ زیرا خدای رفیع درجات هر کاری را بخواهد انجام می دهد حتی اگر کافران را ناخوش آید.(غافر، آیات 14 و 15؛ رعد، آیه 15؛ فصلت، آیه 11)

البته خدا کراهت دارد تا منافقین در امر دین وارد شده و به یاری آن بپردازند؛ از این رو، آنان را به حال خودشان رها می سازد؛ زیرا دوست ندارد که از طریق آنان کار خیری انجام شود و آنان در جهاد به عنوان عمل خیر مشارکت داشته باشند.(توبه، آیات 46 و 81) هم چنین خدا هیچ گرایشی ندارد تا منافقین در حق مومنان انفاقی داشته باشند؛ از همین رو، خواه از روی طوع و رغبت این انفاق را داشته باشند، خواه از روی کراهت و اجبار، از آنان پذیرفته نیست؛ زیرا آنان گروهی فاسق هستند و خدا تنها اعمال متقین را قبول می کند.(توبه، آیات 53 و 54؛ مائده، آیه 27)

کراهت نسبت به حق به سبب جهل علمی

از نظر قرآن، گاه محبت و کراهت به چیزی به سبب علم است و گاه به سبب جهل علمی است. از نظر قرآن، برخی از مردم نسبت به اموری حق از جمله جهاد در راه خدا برای سرکوب ظالمان و مستکبران، کراهت می ورزند و نسبت به آن محبتی ندارند؛ در حالی که نسبت به ترک جهاد محبت دارند و به نظر آنان صلح در هر حال بهتر از جنگ و جهاد است حتی اگر این جهاد برای دفع و رفع ظلم ظالمان و استکبار مستکبران متجاوز و متعدی باشد. از نظر قرآن، این از جهالت علمی است که کسی نسبت به چیزی کراهت دارد که نفع و خیر او و جامعه در آن است  وبه چیزی گرایش و محبت دارد که خیری در آن نیست، بلکه شر و بدی در آن است. علت این نوع گرایش ها و گریزش ها و محبت ها و کراهت های نادرست را می بایست در نادانی و جهل علمی این افراد جست و جو کرد که خیر و شر در امور را نمی شناسند و چیزی را خیر می دانند که شر است  و چیزی را شر می دانند که خیر است.(بقره، آیه 216)

از نظرآموزه های وحیانی قرآن، انسان می بایست معروف و منکر را بشناسد و نسبت به معروف گرایش و نسبت به منکر گریزش داشته باشد؛ یعنی محبت و کراهت را بر اساس معروف و منکر سامان دهد؛ چنان که ایمان و عمل صالح معروف و کفر و عمل طالح منکر است، هم چنین فحشاء و زنا منکر و ازدواج و همسرداری معروف است، در هر امر دیگری نیز می بایست با چنین شناختی گرایش های محبتی و گریزش های کراهتی خود را سامان دهد؛ زیرا فطرت این گونه است و به سوی معروف محبت و نسبت به منکر کراهت دارد. از نظر قرآن، برخی از مردم به سبب عدم شناخت خیر و شر، گرایش ها و گریزش های نادرستی پیدا می کنند؛ زیرا خیر و شر خویش و دیگران را نمی شناسند، و اگر بشناسند حتما درست عمل می کنند.(نساء، آیه 19) از نظر قرآن انجام امور معروف و گرایش محبتی بدان «خیرکثیر» است و اگر مردم می دانستند بدان گرایش می یافتند.(همان)

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، گاهی شخص نسبت به چیزی خودش کراهت دارد، اما دیگری بلکه حتی خدا را بدان معرفی می کند یا می شناسد؛ مثلا نسبت به دختر کراهت دارد، و برای خدا دختر قرار می دهد یا صفاتی را برای خود نمی پسندد و از آن کراهت داشته  وناخوش می دارد، ولی خدا را به آن توصیف می کند؛ چنین رفتاری برخاسته از جهل عقلی و جهل علمی است.(نحل، آیات 57 تا 59 و 82؛ صافات، آیات 149 تا 151؛ طور، آیات 38 و 39)

اکراه دیگران به باطل

از نظر قرآن، برخی از مردم نه تنها نسبت به حق کراهت و نسبت به باطل و مصادیق آن محبت دارند، بلکه دیگران را نیز دعوت یا وادار می سازند تا به مکروه گرایش یابند یا بر اساس آن عمل و رفتار کنند. اکراه در حقیقت نوعی اجبار دیگران به چیزی است که از آن کراهت دارند. به عنوان نمونه زنان به طور فطری نسبت به زنا کراهت دارند و فحشاء و منکرات گریزش داشته و بدان محبت و گرایشی ندارند؛ اما برخی از مردمان برای کسب مال و درآمد دختران را به استثمار جنسی می کشانند و با استحیاء و سلب حیا از آنان ایشان را وادار می سازند به چیزی تن در دهند که از آن کراهت دارند.(نور، آیه 33)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، گاه شخص ممکن است، دارای دانشی باشد که بر اساس محبت به آن دانش بدان علم یافته و اصولا گرایش و محبتی به این نوع علوم و دانش ها داشته و بدان گرایش یافته و دانایی به دست آورده است؛ پس این بخش از به اراده و اختیار و انتخاب خویش بوده و کسی او را اکراه نکرده است؛ اما بخشی است که او را دیگران اکراه می کنند تا مثلا از آن دانش خویش برای آسیب به دیگران بهره گیرد؛ مثلا شخصی از علوم غریبه چون سحر آگاه است، یا از علوم فیزیک و شیمی آگاهی دارد، ولی دیگری او را اجبار و اکراه می کند تا بر خلاف عقیده و علاقه از آن برای باطل استفاده کند و مقاصدی برای اکراه کننده برآورده سازد؛ مثلا میان زن و شوهر جدایی افکند، یا مومنی را خوار و ذلیل کند، یا بمب اتمی بسازد یا بمب شیمیایی یا میکروبی درست کند، چنین شخصی هر چند که خود گرایشی به آن ندارد، ولی تحت اکراه دیگران این اقدامات را انجام می دهد؛ البته چنین شخصی به سبب آن که به اکراه وارد شده، از بخشی از مجازات در امان است، اما از بخشی در امان نیست؛ زیرا نمی بایست تن به این کار دهد و اگر بتواند خود را به اشکال گوناگون نجات دهد، مگر آن که در هنگام انجام کار هم چنان کراهت به این امر داشته باشد و از روی فشار و ترس جان تن به کاری بدهد. از نظر قرآن، عذر و توبه چنین شخصی پذیرفته است؛ چنان که توبه ساحران پذیرفته شد؛ زیرا آنان اقرار کردند که تحت فشار حکومت فرعونی به تقابل با حضرت موسی(ع) با سحر آمده اند و «اکراه» بر آنان اعمال شده است.(طه، آیه 73)

اکراه دیگران به حق

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان سالم بر اساس فطرت گرایش و محبت به ایمان و حق دارد و نسبت به باطل و کفر کراهت و گریزش دارد؛ اما وقتی نفس اعتدال خویش را به گناه و فجور از دست دهد و قلب بیمار شود، در آن صورت است که به باطل گرایش و محبت داشته و نسبت به حق و ایمان کراهت و گریزش دارد.

از نظر قرآن، این افراد چون گرفتار بیماردلی هستند و قدرت تعقل و تفقه و گرایش های فطری خویش را از دست می دهند؛ بنابراین نسبت به اسلام و قرآن و ایمان کراهت داشته و بدان محبتی نمی ورزند.

از نظر قرآن نمی توان این افراد را به اکراه به سوی حق کشاند و آنان را مجبور کرد تا به چیزی محبت ورزند که نسبت به آن کراهت دارند حتی اگر این اکراه نسبت به حق باشد، امری نادرست است و مطلوب خدا تحقق نمی یابد؛ زیرا خدا نمی خواهد کسی به اکراه و اجبار به چیزی محبت ورزد که نسبت به آن کراهت دارد؛ مجبور کردن کسی به چیزی که آن را کراهت دارد، در حقیقت به این معنا است که چیزی را برای آنان مکروه جلوه دهید که محبوب است و چیزی را محبوب قرار دهید که برای آنان مکروه است.(یونس، آیه 99)

اصولا از نظر قرآن، کسی به اسلام گرایش می یابد که فطرت پاک خویش را صیانت کرده باشد و بر هدایت فطری تکوینی باقی مانده و تقوای فطری را داشته باشد؛ چنین شخصی بر اساس سنت الهی ماذون است تا به دین اسلام و شرایع آن در آید؛ و گرنه کسی که فطرت را دفن و دسیسه کرده و قلب را بیمار و تغییر و مطبوع و مختوم کرده باشد، بر اساس سنت الهی ماذون نیست تا وارد جرگه مومنان شود و نور ایمان در دلش بتابد و محبت بدان پیدا کند و نسبت به کفر و فسق و عصیان کراهت یابد.(یونس، آیات 99 و 100؛ حجرات، آیه 7) پس نمی توان کسی را به اصل دین داری و ورود به اسلام مجبور کرد و چیزی را که کراهت دارد با اکراه او را مجبور کرد که بدان محبت پیدا کند.(همان) از همین روست که گفته شده «لا اکراه فی الدین»(بقره، آیه 256)؛ یعنی در اسلام آوری نمی توان کسی را اکراه کرد؛ زیرا این امور بر اساس سنت های الهی است و اکراه بردار نیست حتی اگر پیامبرش بخواهد چنین کند، شدنی نیست.(همان)

به سخن دیگر، حقایق برای هر کسی مشخص و معلوم است و خدا به شکل روشنی حق و باطل را روشن کرده و چیزی مخفی نیست؛ بنابراین کسی که نسبت به طاغوت و ولایت او کفر می ورزد و نسبت به خدا و ولایتش ایمان دارد، با انتخاب خویش در این مسیر قرار گرفته و کسی او را مجبور نکرده است؛ زیرا عقل فطری او رشد کرده و او را از سفاهت رهانیده و گرایش به اسلام و محبت بدان را در وی برانگیخته و کراهت نسبت به کفر و طاغوت را در او ایجاد کرده بی آن که اکراه و اجباری از بیرون باشد.(همان؛ بقره، آیه 130؛ حجرات، آیه 7)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا