اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیمعارف قرآنی

رابطه سلامت عقل و پوشش مناسب

205187_orig طهارت و پاكي تن و روح، از برنامه هاي آموزشي و پرورشي اسلام و آموزه هاي قرآني است. بهداشت تن و روان و جسم و جان در اولويت نخست برنامه هاست؛ چرا كه آدمي درشرايط مناسب زيستي مي تواند به اهداف آفرينش دست يابد و كمالات را بشناسد، و به سوي آن برود.

خداوند در ذات آدمي، اموري را قرارداده كه جز با فراهم آمدن شرايط مناسب نمي تواند ظهور و فعليت يابد. از اين رو ايجاد شرايط مناسب دردستور آغازين آموزه هاي اسلامي قرار گرفته و نظافت تن وجامه و بهداشت ظاهري به عنوان بخشي از ايمان معرفي شده است، چرا كه با فراهم آمدن اين طهارت ظاهري، شرايط براي دست يابي به طهارت باطني فراهم تر مي شود و ايمان كامل شكل مي گيرد.

دست يابي به ايمان واقعي و كامل نيازمند ايجاد اين شرايط مناسب و مطلوب است كه يكي از راه هاي دست يابي به آن، پوشش مناسب است چرا كه پوشش حفاظت برحيايي است كه به همراه دين، همراهان هميشگي عقل است و ايمان جز درسايه عقل معنا و مفهومي ندارد.

نويسنده دراين مطلب بر آن است تا فلسفه پوشش را بر اساس تحليل آيات قرآني تبيين نمايد.با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.

حيا و عفت، مقتضاي فطرت

بي گمان و از جمله امور فطري انسان حيا و عفت است. چنان كه در روايات آمده، هنگامي كه انسان آفريده مي شود و نعمت بزرگ عقل به وي ارزاني مي شود، حيا و دين ملازمان او مي باشند؛ چرا كه عقل است كه دينداري و حيا را واجب و لازم برمي شمارد؛ (اصول كافي،ج 1، كتاب عقل ودين، حديث 3) به اين معنا كه از مستقلات عقل، لزوم شكرگزاري از آفريدگار و پروردگار و حفاظت بر عناصر شرافت و كرامت انساني از جمله حيا است.

بنابر اين مقتضاي فطرت انسان، دين داري و حياست و انساني كه دين و حيايي ندارد، درحقيقت از عقل سالم برخوردار نمي باشد، چرا كه هر كجا عقل وجود داشته باشد لوازم آن يعني دينداري و حياورزي حضور دارد.اين مطلب را كه خداوند گزارش كرده از داستان آفرينش آدم مي توان به دست آورد، چرا كه آدم و حوا (ع) هنگامي كه از درخت ممنوع خوردند و پوشش طبيعي آنان از ميان رفت و جسد يا عورت ايشان آشكار شد، آنان تلاش كردند تا به طريقي ديگر چون برگ هاي درختان بهشتي خودشان را بپوشانند. (اعراف، آيه 22 و نيز طه، آيه 121) اين عمل خود نشان مي دهد كه انسان به طور طبيعي از آشكار شدن مواضع شرمگاهي گريزان است و آن را زشت و ناخوش مي دارد. شرم آدم و حوا در نخستين لحظات آفرينش نسبت به برهنگي خودشان گواه صادقي بر فطري بودن حيا و عفت در انسان است.

از همين آيات مربوط به آفرينش مي توان به دست آورد كه مهم ترين ابزار گمراهي بشر، برهنگي است؛ چرا كه ابليس دشمن سوگند خورده بشر در همان آغاز آفرينش انسان تلاش كرد تا با ميوه ممنوع انسان را گرفتار برهنگي كند تا از اين طريق به اهداف پست و شيطاني خود برسد. خداوند در آيه 27 سوره اعراف به انسان هشدار مي دهد تا مواظب و مراقب خود باشند و اجازه ندهند تا ابليس و شياطين همراهش با برهنگي، ايشان را گمراه كنند،چنان كه اين كار را درحق والدين بشر انجام دادند و آنان را لخت و برهنه كردند.

از همين آيه مي توان استنباط كرد كه آدم وحوا از نوعي پوشش و لباس طبيعي برخوردار بودند كه با خوردن از ميوه درخت ممنوع، اين پوشش از ميان رفت. از اين رو خداوند تعبير به «ينزع عنهما لباسهما ليريهما سواء تهما» مي كند؛ به اين معنا كه ابليس تمام تلاش خود را مبذول اين معنا كرد كه لباس را از تن آدم و حوا بركند تا جسد و شرمگاهشان برخود ايشان آشكار شود.

بنابراين هدف اول ابليس برهنه سازي است، چرا كه با برهنگي و آشكار شدن بدن و زشتي هاي آن مي توان بر آدم مسلط شد و او را به گمراهي كشاند. بر اين اساس خداوند به فرزندان ايشان هشدار مي دهد تا خود را از برهنگي حفظ كنند و اجازه ندهند تا ابليس و شياطين، آنها را فاقد پوشش سازند.

به هرحال از آياتي چون 20 و 22 و 27 سوره اعراف و نيز 121 سوره طه، اين معنا به دست مي آيد كه شرم وحياي انسان از مكشوف شدن عورت امري طبيعي است و انسان به طور فطري به حكم عقل سالم از برهنگي و بي پوششي شرم دارد و به هر طريقي مي كوشد تا تن خود را بپوشاند.

از آيه 26 سوره اعراف نيز به دست مي آيد كه ستر بدن به ويژه عورت، ازحكمت هاي آفرينش لباس و جامه براي انسان بوده است و خداوند براي فراهم آوري پوشش ديگري به عنوان جايگزين پوشش از دست رفته با خوردن ميوه ممنوع، آموزش هايي به انسان داده تا جامه و لباس براي خود تهيه كند.

به نظر مي رسد كه هرچه عقل انسان و جوامع انساني كامل تر باشد، پوشش بدن و تن، كامل تر خواهد بود و هرچه انسان از عقل و فطرت دورتر مي رود، پوشش كاهش يافته و حجاب بدتر مي شود.

از آموزه هاي اسلامي اين معنا به دست مي آيد كه ارتباط تنگاتنگ ومعناداري ميان سلامت عقل و پوشش مناسب وجود دارد. به اين معنا كه هر چه عقل سالم تر و كامل تر باشد، پوشش انسان مناسب تر و كامل تر و حجاب وستر بهتر خواهد بود و هرچه انسان از عقل سالم بي بهره تر، گرايش به بي حجابي و آشكار كردن زشتي هاي تن و بدن بيش تر مي شود؛ و چون حيا و دين داري از لوازم عقل دانسته شده، بنابراين هرچه عقل كامل تر و مديريت آن قوي تر باشد، حجاب و پوشش، كامل تر و مناسب تر مي شود تا حيا و عفت محافظت شود.

فلسفه و هدف وجوب پوشش

يكي از روش هاي تربيتي، تبيين فلسفه اهداف رفتارهاي اخلاقي و منش ها وكنش هاي انساني است.

شناخت آدمي نسبت به امري، موجب تحريك عواطف و احساسات عشق و محبت يا بيزاري و نفرت مي شود. انسان ها به طور طبيعي دشمن نادانسته ها و ناشناخته ها هستند. و از آن كناره مي گيرند.

درروايتي از اميرمومنان علي (ع) آمده است كه «الناس اعداء ما جهلوا» مردم دشمن مجهولات هستند. (نهج البلاغه/ حكمت438)

قرآن براساس همين روش تربيتي درآياتي به فلسفه و اهداف وجوب ستر عورت وپوشش تن و بدن پرداخته است از جمله اين آيات مي توان به آيه 30سوره نور اشاره كرد كه درآن جا خداوند مي فرمايد: قل للمومنين يغضوا من أبصارهم و يحفظوا فروجهم ذلك أزكي لهم ان الله خبير بما يصنعون؛ به مردان با ايمان بگو:«ديده فرونهند و پاكدامني ورزند، كه اين براي آنان پاكيزه تر است،زيرا خدا به آنچه مي كنند آگاه است.»

بنابر اين فلسفه پوشش و هدف از تشريع حرمت نگاه به نامحرمان و لزوم پوشيدن شرمگاه، دست يابي به طهارت و پاكي است؛ چرا كه انسانها درحالت برهنگي به شدت درمعرض خطر تعرضات جنسي قرارمي گيرند. با تجاوز به حوزه تن و آلوده شدن دامن به گرد زنا و گناه، روان و روح آلوده مي شود و طهارت خود را از دست مي دهد؛ چرا كه رابطه تنگاتنگي ميان تن و روان و جسم وجان است.

از نظر علمي نيز ثابت شده كه تجاوز شدگان جنسي از نظر رواني دچار روان پريشي و بيماري هاي بسيار از جمله افسردگي شديد و مزمن مي شوند كه خودكشي آنان يكي از نشانه هاي آن است.

درحقيقت بدپوششي، تجاوز جنسي و تعرضات گوناگون را به دنبال خواهد داشت كه پس لرزه هاي آن انواع و اقسام بيماري هاي مقاربتي و جنسي و بيماري هاي روحي و رواني است كه شخص به آن مبتلا مي شود و از مسير طبيعي زندگي خارج مي شود.

با نگاهي كوتاه به اخبار مرتبط با خودكشي ها به ويژه در دختران مي توان دريافت كه بدپوششي تا چه اندازه براي خود آنان خطر آفرين است و اين رفتار را مي بايست در رديف رفتارهاي پرخطر دختران قرار داد كه مرگ و نيستي را براي ايشان به ارمغان مي آورد. دركشورهاي آفريقايي جنگ زده، زنان و دختران بسياري را درخيابان ها مي بينيد كه به دنبال تعرضات مكرر جنسي به بيماري حاد رواني دچار شده اند و درمان آنان غير ممكن و يا بسيار سخت است.

خداوند درآيه 59سوره احزاب (آيه حجاب)، بر اين معنا تاكيد مي كند كه اصولا فلسفه وجوب حجاب به ويژه براي زنان، حفظ آنان از تعرضات جنسي است؛ چرا كه آشكارسازي بدن و برهنگي درهر حد و اندازه اي مي تواند موجب شناخته شدن ويژگي هاي جنسي زنانه و تعرضات مردان شود؛ چرا كه اصولا مردان با ديدن تحريك مي شوند و حتي لذت مي برند.

اين كه دراسلام تمام بدن زن عورت دانسته شده، از آن روست كه مردان با ديدن بدن و حتي تارهاي فرو افتاده برگونه و يا انگشتان زني تحريك مي شوند و گرايش به ارضاي جنسي پيدا مي كنند. بنابر اين بدپوششي را مي توان عامل اصلي تعرضات خياباني و خشونت عليه زنان دانست.

پس حكم اسلام برپوشش زنان، درحقيقت جنبه پيشگيري داشته و تلاش شده تا از طريق زنان از خشونت ها و تعرضات مردان درامان مانند.

خداوند درآيات 20 تا 22 سوره اعراف تبيين مي كند كه چگونه برهنگي و بدپوششي براي ابليس به عنوان يكي ازمهم ترين ابزارها و راهكارهاي تسلط بر آدمي درآمده است؛ چرا كه شيطان نقطه ضعف بشر را دانسته و از آن به خوبي بهره مي برد. ابليس آگاه است كه برهنگي و بدپوششي انسان ها به معناي نابودي خلافت الهي ايشان و سقوط درچاه بدبختي ها و ناكامي هاست. ازاين رو كوشيدتا نخست آدم و حوا را برهنه سازد و ايشان را با واقعيت جنسي خودشان كه مهم ترين نقطه ضعف آنهاست آشنا كند و سپس از همين راه بر ايشان مسلط گردد. اين كه خداوند فرمان مي دهد تا فرزندان آدم همواره مواظب باشند تا ابليس هم چون آدم و حوا (ع) ايشان را برهنه و بدپوششي نكند، از آن روست كه برهنگي مقدمه همه سقوط ها و بدبختي ها و شقاوت هاي آدمي است. اين درحالي است كه پوشش و لباس و حجاب، هم زيبايي انسان را مي افزايد و هم او را از زشتي ها مي پوشاند و هم او را از هرگونه تعرضي حفظ مي كند.

ابليس همواره در انديشه فريبكاري است و مي كوشد تا با ايجاد فلسفه هاي دروغين بدپوششي را ترويج و گسترش دهد تا اين گونه به مقاصد شوم و پليد خود دست يابد و انسانيت انسان را از وي سلب كند؛ چرا كه انسانيت انسان درعقلي است كه لازمه وجود آن حيا و دين داري است و انسانهاي بي دين و بي حيا، موجودات بي عقلي هستند كه از كرامت و شرافت انساني هيچ بهره اي نبرده اند و تنها شمايل و شكل انساني دارند. اين ها همان موجودات مسخ شده اي هستند كه به عنوان دوستان واولياي شياطين درخدمت آنان مي باشند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا