اجتماعیاعتقادی - کلامیسیاسیمعارف قرآنی

پیروزی مومنان در زلزله های اجتماعی

بسم الله الرحمن الرحیم

امدادهای غیبی الهی زمانی به مردمی می رسد که در فتنه ها به نصرت دین الهی شتافته باشند. زلزله های اجتماعی، جنگ ها، درگیرها و انواع اختلافات همراه با تجاوزگری اقوام نسبت به یک دیگر، جزو فتنه های الهی است که امت ها به ویژه مدعیان اسلام و ایمان با آنها مواجه می شوند تا «سیه رو شود هر که در او غش باشد.»

شدت تغییرات در بحران ها و چالش های اجتماعی هنگامه فتنه چنان زیاد، سهمگین و نابودگر است که خدا از آن در قرآن به «زلزله» تعبیر کرده که موجب زیر و رو شدن هر چیزی می شود و چیزی را سالم به جا نمی گذارد.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، تا مردمی در چنین فتنه های عظیم و زلزله گرفتار نشوند، نمی توانند امید به تغییر اوضاع و شرایط داشته باشند؛ زیرا با زلزله های اجتماعی است که فصلی جدید برای مومنان گشوده می شود و مومنان شرایط نصرت و پیروزی را به دست می آورند و به پیروزی دست می یابند.

نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن، بر آن است تا شرایط پیروزی مومنان و امدادهای غیبی الهی را بیان کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

نعمت ایمان و اسلام از نظر قرآن

شاید بتوان گفت که نعمت حقیقی از نظر قرآن، همین اسلام، ایمان، ولایت الهی، پیامبران، امامان، کتب آسمانی وحیانی و مانند آنها است. از همین روست که خدا در قرآن، وقتی به طور مطلق از نعمت سخن به میان می آورد، مراد همین امور است.(عنکبوت، آیه 67؛ طور، آیه 29؛ قلم، آیه 2؛ ضحی، آیه 11) به عنوان نمونه خدا می فرماید به یهودیان «آیه بینه» دادیم که شامل تورات، معجزات و بصائری است که خدا از طریق حضرت موسی(ع) به این مردم بخشیده است، اما همین مردم نعمت الهی را با چیزی دیگر از جمله زینت های زندگی دنیوی جایگزین می کنند و عقاب الهی را حتی در دنیا به جان می خرند. از همین روست که خدا از این کفرگرایی یهودیان به «یبدل نعمه الله» تعبیر می کند.(بقره، آیه 211)

هم چنین خدا به صراحت از اسلام و ایمان به ولایت الهی امیرمومنان امام علی(ع) و امامان معصوم(ع) به نعمه الله یاد می کند(مائده، آیه 3؛ روایات تفسیری تبیینی)؛ چنان که بازخواست درباره «نعیم» به معنای بازخواست از ولایت امیرمومنان(ع) و معصومان است.(تکاثر، آیه 8؛ روایات تفسیری)

از نظر قرآن، کسانی که نعمت های حقیقی را نادیده می گیرند و دنبال نعمت ظاهری دنیا می روند و به تمسخر اهل اسلام و ایمان می پردازند، کسانی هستند که آگاهانه و عالمانه و عامدانه به اختلافات دامن می زنند. اینان با آن که حقیقت برای آنان آشکار است، برای تعدی به حقوق دیگران، به اختلاف افکنی دامن می زنند؛ زیرا در آب گل آلود است که می توانند ماهی بگیرند. ایجاد شبه در محکمات روشن، به نوعی فتنه گری، می توانند آنان را در اهداف پلید یاری رساند. این گونه است که دینی و شریعتی را می سازند که اهداف آنان را تامین کند و آن را به خدا نسبت می دهند.(بقره، آیه 213)

البته خدا تفضل و عنایتی خاص به مومنان می کند و آنان را به سوی حق حتی در میان فتنه اختلاف و شبهات هدایت می کند تا به اذن الهی در صراط مستقیم قرار گیرند.(همان)

در حقیقت بهره مندی مومنان از ایمان و نور الهی شناخت حق و باطل و گرایش به آن، عنایتی خاص و تفضل ویژه نسبت به آنانی است که دنبال حق می روند. این افراد هستند که از نعمت ایمان و اسلام و حق شناسی و حق گرایی در صراط مستقیم بهره مند می شوند.(همان)

اختلافات دینی، زلزله بزرگ اجتماعی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، بزرگ ترین و مهم ترین نعمت الهی، همان نعمت دین و مصادیق آن است. بنابراین از نظر قرآن، اختلافات به هر شکلی در این نعمت و بهره برداری نادرست از دین و دینداری، بزرگ ترین فتنه اجتماعی است که مردمی بدان گرفتار می شوند. بر همین اساس قرآن، با آن که قتل را گناهی بزرگ می داند، ولی رفتارهای ضد دینی و اختلافات در این ساحت را بزرگتر از گناه و جرمی بر می شمارد و به صراحت می فرماید: و الفتنه اکبر من القتل.(بقره، آیه 217)

از نظر قرآن، دو گروه اصلی در اجتماعات بشری دنبال فتنه گری هستند که شامل کافران و منافقان می شود. کافران و منافقان اگر از دستشان بر آید، ریشه دین و دینداری را از زمین بر می کند، هر چند که آنان ناتوان در تحقق اهداف پلید خویش هستند؛ زیرا باید گفت: «گربه مسکین اگر پر داشتی/ تخم گنجشک از زمین برداشتی.»

از نظر آموزه های قرآنی، منافقان با دینداری دروغین و نفوذ در مراکز قدرت فرهنگی، اجتماعی، علمی، نظامی و مانند آنها تلاش می کنند تا فتنه گری کنند(توبه، آیه 47) و دین و دینداری را از میان بردارند و راه خدا را استوار و محکم بندند.(بقره، آیه 217) پس آنان اگر نتوانستند دین را از میان بردارند، ولی تلاش می کنند تا مردم از دین دست بردارند و به کفر گرایش یابند یا دینداری در میان مردم بی ارزش و کم ارزش شود و جایگاهی در عرصه های گوناگون زندگی نداشته باشد و فلسفه و سبک زندگی مردم قرار نگیرد.(بقره، آیات 213 تا 217)

تهدید و فرصت در زلزله های اجتماعی

از نظر قرآن، یکی از سنت های الهی حاکم بر جان و جامعه، سنت ابتلاء است.(انبیاء، آیه 35) بر اساس این سنت مردم می بایست در فتنه ها قرار گیرند تا سره از ناسره جدا شود. بنابراین، کسی نیست که از افتادن در کوره فتنه ابتلائات الهی و مصیبت ها در امان باشد.(عنکبوت، آیات 2 و 3؛ بقره، آیه 155 و 156)

بر اساس آموزه های قرآنی، ابتلائات از نظر کمی و کیفی بیش تر به شکل شرور بروز می کند و بیش از آن با که خدا با خیرات بیازماید، مردم را در کوره فتنه شرور می افکند که شامل نقص در مال و جان و مانند آنها اس.(انبیاء، آیه 35؛ بقره، آیات 155 و 156)

از نظر قرآن، هر چند که خدا به مومنان تفضل وعنایتی خاص دارد و آنان را در صراط مستقیم قرار می دهد، اما از زمانی که شخص مسلمان در دایره اسلام قرار گرفت و شهادتین را بر زبان جاری کرد، گرفتار انواع ابتلائات از خیر و شر می شود؛ زیرا همان گونه که اقوام پیشین در ابتلائات آزموده شدند، امت های آخر زمانی نیز این گونه گرفتار ابتلائات می شوند که شامل «الباساء و الضراء» یعنی جنگ و امور ضرری است.(بقره، آیات 213 و 214)

بنابراین، فتنه ها و ابتلائات الهی را می بایست به عنوان فرصت و نیز تهدید و چالش اساسی در نظر گرفت تا «سیه رو شود هر که در او غش باشد.» یعنی از زمانی که شخص ادعای اسلام کرد گرفتار ابتلائات می شود و دم به دم به شکلی در سختی و رنج و جنگ و ضرر و زیان می افتد.(حجرات، آیه 14)

زلزله های اجتماعی، عامل ناامیدی

از نظر قران، مومنان نمی بایست گمان کنند از سنت ابتلاء و فتنه دور هستند، بلکه همگان گرفتار آن هستند و فرقی میان مومن و کافر نیست(عنکبوت، آیات 2 و 3)، بلکه از نظر قرآن، گرفتار مومنان بیش تر از کافران است؛ زیرا برای دست یابی به خلوص و رهایی از هر گونه ناخالصی لازم است تا از انواع ابتلائات خیر و شر سربلند بیرون آیند.

از نظر قرآن، از نظر کمی و کیفی حجم و اندازه و شدت ابتلائات برای مومنان تا جایی است که مومنان اگر صبر نورزند و بر خدا توکل و اعتماد نکنند، ممکن است سقوط کنند و به وادی ناامیدی در افتند و حتی از دین خویش دست بردارند و مرتد شوند؛ زیرا شخص مسلم و مومن واقعی خود را تسلیم قضا و قدر الهی می کند و می گوید: «هر چه پیش آمد خوش آمد.» او می خواهد تسلیم خویش را نسبت به قضا و قدر الهی و نیز رضای خویش را نسبت به آنها به نمایش بگذارد. بنابراین می گوید: «یکی درد و یکی درمان پسندد. یکی وصل و یکی هجران پسندد. من از درمان و درد و وصل و هجران. پسندم آن چه را جانان پسندد.»

خدا در قرآن به صراحت از شدت فشاری که از ابتلائات الهی بر مومنان می آید، به «زلزله» تعبیر می کند(بقره، آیه 214) که عامل اصلی زیر و رو شدن زمین و قرار گیری عالی جای سافل و سافل در جالی عالی است.(هود، آیه 82؛ حجر، آیه 74) پس در زلزله های اجتماعی افراد زیر و رو می شوند و پست و بالا تغییر می کند.

خدا در این باره به وضعیت مومنان اشاره می کند و می فرماید: ام حسبتم ان تدخلوا الجنه و لما یاتکم مثل الذین خلوا من قبلکم، مستهم الباساء و الضراء و زلزلوا حتی یقول الرسول و الذین آمنوا معه متی نصر الله الا ان نصر الله قریب؛ گمان کردید که به بهشت داخل شوید بدون ابتلایی که پیش از شما بر گذشتگان آمد که به بر آنان جنگ و زیان رسید و همیشه در تکانه های شدید و زلزله قرار داشتند تا جایی که پیامبران آنان و پیروانش می گفتند: کی زمان نصر الهی می رسد؟ آگاه باشید که زمان نصر الهی قریب و نزدیک است.(بقره، آیه 214)

بنابراین، تکانه ها و زلزله های اجتماعی که در انواع گوناگون بر سر پیامبران و رهبران الهی و مومنان می آید، تکانه های شدیدی است که کوه و زمین را جا به جا می کند و دگرگونی های شگفت و عظیم را موجب می شود. این تکانه ها تا جایی بر پیامبران و مومنان فشار وارد می آورد که آنان نیز چشم انتظار «فرج» در انتظار «نصر الله» می نشینند. به این معنا که این تکانه های شدید اجتماعی که از سوی کافران و دشمنان بیرونی و اذناب و اعوان داخلی آنان از منافقان ایجاد می شود، موجب می شود تا اختلافات و درگیری داخلی ایجاد شود و با شبهات و تردید افکنی در دین و اراده مردم آنان را از نسبت به آینده ناامید سازند و بذر ناامیدی را در دل مردم بکارند و شکست مومنان را بدان درو کنند.(بقره، آیات 211 تا 214)

از نظر قرآن، زلزله ها و تکانه های شدیدی که بر در میان امت اسلام و مومنان ایجاد می شود، شامل انواع جنگ ها است که «باس» و فشاری بدنی و مادی را موجب می شود و چنان که شامل هر گونه ضرر و زیانی است که با ایشان وارد می شود تا از اندیشه خویش بازگردند و مرتد شوند و به فلسفه و سبک زندگی کافران باز گردند و از دست دین و ایمان بشویند.(بقره، آیات 214 تا 217)

آواره سازی، قتل، بستن در مساجد، بستن راه های الهی و مخالفت با ارزش ها و شعائر الهی از جمله اموری است که آنان به کار می برند تا اهداف خویش را برآورده سازند. در حقیقت افزون بر شبهه افکنی و دامن زدن به اختلافات دینی و مذهبی، انواع کارهای دیگر را انجام می دهند تا دین زدایی از بشر شود و مردم گرایشی به دین و آخرت نداشته باشند و نسبت به امداد الهی قطع امید کنند و نومیدانه به دامن کفر بازگردند.(همان)

بنابراین، از نظر آموزه های وحیانی قرآن، تکانه ها و زلزله های اجتماعی چنان سهمگین است که می تواند بذر ناامیدی را باور سازد و مردم به سقوط سوق دهد.

نصرت الهی در سایه نصرت مردم

از نظر قرآن، مومنانی که در تکانه ها و زلزله های اجتماعی، استقامت و صبر می ورزند و تحت تاثیر شبهات و اختلاف افکنی ها و «باساء و ضراء» دست از ایمان نمی بردارند، بلکه با رهبری باقی می مانند، آنان کسانی هستندکه به نصرت دین شتافته اند.

از نظرقرآن، هر کسی به نصرت دین و نصرت خدا برود، خدا به نصرت او می آید: یا ایها الذین آمنوا ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم؛ ای کسانی که ایمان آورده اید اگر به نصرت و یاری خدا بروید، خدا شما را نصرت بخشد و گام های شما را ثابت می گرداند.(محمد، آیه 7)

پس از نظر قرآن، در فتنه ها و ابتلائات و زلزله های اجتماعی اگر مومنان با رهبری صبر پیشه گیرند و به نصرت و یاری خدا و دین حق بروند، خدا به یاری آنان می رود و پیروزی را برای آنان رقم می زند.(بقره، آیه 214)

خدا در قرآن گزارش های بسیاری از اقوام پیشین بیان می کند که در فتنه ها و جنگ ها صبر ورزیدند و در زمانی که همگان گرفتار نا امیدی بودند و تکانه های شدید حتی دل های مومنان را به لرزه افکنده بود، ناگهان خدا به کسانی که به یاری و نصرت خدا و دینش رفته بودند، امداد رسانی کرد و از جایی که احساس شکست می کردند، پیروزی را بر آنان رقم زد.(بقره، آیات 247 تا 250؛ شعراء، آیات 61 تا 67)

بنابراین از نظر قرآن، در تکانه های شدید اجتماعی که حتی مومنان نیز تکان می خورند و چشم به امداد غیبی دارند، خدا به مومنان به سبب صبر و نصرت توجه و عنایتی خواهد کرد و آنان را از جایی که گمان نمی کنند، یاری می رساند و آب و باد و خاک و آتش را لشکر الهی می سازد و دشمنان را بدان سرکوب می کند.(عنکبوت، آیات 39 و 40)

از نظر قرآن، اصولا انسان در برابر فتنه ها و ابتلائات به ویژه «زلزله» واکنش های کراهت آمیز از خود نشان می دهد و خوشایند او نیست. حتی بسیاری از مومنان نیز نسبت به این امور واکنشی منفی داشته و کراهت خویش را بروز می دهند.  از همین رو، وقتی احکام نسبت به مبارزه با دشمنان حربی از سوی خدا و رهبری صادر می شود، کراهت و ناخوشایندی خود را نشان می دهند؛ زیرا تهدیدهایی از این دست را فرصت نمی بینند؛ در حالی که از نظر قرآن، فرصتی طلایی در این فتنه ها از جمله زلزله ها و تکانه های اجتماعی که دلهای حتی مومنان را به لرزه می اندازد، فراهم است که انسان خردمند می تواند از آن برای کمال خویش و جامعه بهره گیرد. تکانه های اجتماعی و فتنه هایی از جمله جنگ هر چند که شرایط را دگرگونه و زیر و رو می کند، اما در کنار ریزش ها، رویش هایی نیز تحقق می یابد. از همین روست که خدا به صراحت می فرماید: بر شما جنگ و قتال نوشته و واجب شده است، در حالی که شما از آن کراهت دارید؛ چه بسا چیزی را کراهت داشته باشید در حالی که آن برای شما خیر است؛ و چه بسا چیزی را محبوب می دارید در حالی که آن برای شر و بد است؛ و خدا می داند، در حالی که شما نمی دانید.(بقره، آیه 216)

به هر حال، از نظر آموزه های وحیانی قرآن، نصرت و یاری الهی و پیروزی برای مومنان در همین فتنه ها و زلزله ها وتکانه های اجتماعی و جنگ ها در صورت صبر و استقامت و نصرت دین خدا، رقم می خورد؛ زیرا این سنت الهی است که مومنان و حزب الله غالب و چیره بر دشمنان می شوند.(مائده، آیه 56)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا