اخلاقی - تربیتیتاریخیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

پاکی در جوانی ، شیوه پیامبری

samamosانسان موجودی کمال خواه و نقص گریز است. همین ویژگی ذاتی، او را به حرکت وا می دارد و موجب سعی و تلاش او می شود. اگر کمالگرایی را از انسان برداریم، دچار سکون می شود و انگیزه حرکتی خود را از دست می دهد.

بر اساس آموزه های قرآنی، خداوند کمال مطلق است و انسان خواسته و ناخواسته دنبال آن است تا خدایی شود و با تحقق صفات الهی در خود به لقای او برسد. دستیابی به مقام تقرب و درمرتبه بالاتر لقای الهی، مستلزم تحقق و فعلیت یابی صفات الهی در شخص است. خداوند از دو طریق عقل و وحی، راه رسیدن به این مقامات را بیان کرده است. پیامبران الهی به عنوان اسوه ها و سرمشقها، این مسیر را شناخته، رفته و راهنمای انسانها هستند. از این رو بخش مهمی از آموزههای قرآنی به سرگذشت و احوالات پیامبران(ع) اختصاص یافته است: از جمله این پیامبران بزرگ الهی می توان به حضرت یوسف(ع( اشاره کرد. وی در شرایط بس دشوار، مسیر تقوا و عصمت را پیمود و به کمال رشدی دست یافت و خدایی شد.

نویسنده برای بهره گیری خوانندگان، گوشه ای از زندگی آن حضرت(ع) را براساس آموزههای قرآنی مورد بررسی قرار داده است.

اسوه های کمالی برای زندگی

هر کسی وقتی به شرایط زندگی خود در دنیا و مشکلات و مصیبتها مین گرد، دچار نوعی سرخوردگی و نومیدی می شود؛ زیرا حجم مشکلات و ناملایمات در برابر رسیدن به خوشبختی بسیار زیاد است. هنگامی که انسان در می یابد که باید با دشمن درونی چون هواهای نفسانی و وسوسه های شیطانی مبارزه کند تا گامی به سوی کمال بردارد و یک یک مصادیق کمالی را در خود پدید آورده و فعلیت بخشد، به این نتیجه می رسد که خواسته محالی را اراده کرده است. لذا برخی ها از همان آغاز سرخورده و نومید شده و خود را به هواهای نفسانی و وسوسه های شیطانی می سپارند و عطای رسیدن به کمال و رهایی از نقص را به لقای آن می بخشند.

دراین میان تنها شماری اندک با توسل و توکل به خداوند و بهره گیری ازعقل و وحی در مسیر کمالی گام برمی دارند و موانع را یک به یک از سر راه خویش برمی دارند. اینان با پیروی از کسانی که این مسیر سخت و دشوار کمالی را از درون دوزخ خواسته های نفسانی و وسوسه های آتشین شیطانی گذر کرده اند، گام در مسیر کمال برمی دارند و از هرگونه مصداق نقص می گریزند و کمال را در خود فعلیت می بخشند و خدایی می شوند.

زندگی پیامبرانی که در قرآن از آنان گزارش شده، در برگیرنده تمامی موانعی است که انسان می بایست بگذراند و همچنین بیانگر تمامی راهکارهایی است که در زندگی فردی و جمعی، شخصی و اجتماعی می بایست از آن بهره گیرد و در برابر دشمن درونی و بیرونی در دژ تقوا قرار گیرد.

هر یک از این داستانها و گزارشهایی که از زندگی پیامبران(ع) در قرآن بیان شده، بیانگر موقعیتی است که هر انسانی در آن قرار می گیرد و می تواند با بهره گیری از آنها، مسایل خود را حل و فصل کند. هیچ امری در زندگی انسان تحقق نمی یابد مگر آنکه نمونه ای از آن به شکلی در آیات قرآنی گزارش و تحلیل شده و راهکارهایی برای حل آن بیان شده است. از این رو خداوند قرآن را تبیان هر چیزی معرفی می کند.(نحل، آیه 88 )

پس هر آن چیزی که برای هدایت بشر به سوی کمال نیاز است در آیات قرآنی وجود دارد و هر شخصی می تواند با بهره گیری از الگوهای الهی، زندگی خود را سامان داده و با استفاده از بهترین سبک زندگی که در قرآن ارائه شده، کمال سعادت را دریابد.

پیامبران، اسوه های کمالی هستند که می توان با پیروی از سبک زندگی آنان کمال را درک کرد و آن را در خود تحقق بخشید. آنچه در قرآن از زندگی پیامبران بیان شده، نکاتی است که به عنوان سنت، عبرت و راهنمای زندگی می توان از آن بهره برد. درهر جایی که نقدی بر عملکرد زندگی پیامبری مطرح است و ازنظر قرآن آن عملکرد بهترین و احسن نیست، می توان و بلکه می بایست آن را ترک کرد؛ چنانکه درباره استغفار حضرت ابراهیم(ع) درباره کافر درحال کفر (توبه، 114 ؛ ممتحنه، آیه 4) یا خروج بی اجازه حضرت یونس (انبیاء، آیه 87 ) یا ترک اولی حضرت آدم (طه، آیه 115 ) می بایست این گونه عمل کرد و آن را سبک زندگی خود قرار نداد؛ زیرا باید همواره از بهترینها در سبک زندگی استفاده کرد. (اعراف، آیه 146 )

فضایل یوسف(ع)

یکی از مهمترین داستانها که سوره ای نیز به آن اختصاص یافته، داستان زندگی حضرت یوسف(ع) است؛ زیرا این داستان درباره حساس ترین زمان زندگی بشر یعنی نوجوانی و جوانی است. اگر انسان بتواند در این دوره خود را نگه دارد و اهل تقوا و محافظت باشد، می تواند به سادگی در کمالات اوج گیرد و خدایی و متاله شود.

تهدیدها و فرصتهایی که در دوره نوجوانی و جوانی برای شخص وجود دارد، یک فرصت استثنایی است. اگر کسی بتواند جوانی خوبی داشته باشد، از همین بهار زندگی می توان فصل نیکوی وی را نیز دانست. در جوانی شخص همانند شاخه ای است که هرگونه بخواهیم می توان آن را شکل داد و چون موم نرم است؛ اما در پیری هرگونه تغییری یا انجام نمی شود و یا اگر بشود به سختی انجام می شود و یا حتی ممکن است بسیار شکننده باشد. از این رو در فرهنگ اسلامی و قرآنی و ادبیات فارسی آمده است:

در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبری است

ورنه هر گبری به پیری می شود پرهیزگار

با نگاهی به زندگی سرشار از عبرت و پند حضرت یوسف(ع) می توان دریافت که چرا ایشان به مقام اسوه رسید و چگونه توانست در جوانی با پاکی و عفت خویش، به مقام صالحان، محسنان، مخلصان و پیامبران درآید.

خداوند در آیاتی از قرآن از فضایل حضرت یوسف(ع) سخن به میان آورده و مردم را به سرمشق گرفتن از ایشان دعوت نموده است؛ چرا که فضایلی که آن حضرت(ع) کسب کرده او را به مقام اسوه هدایت رسانیده است و می بایست هر انسانی از ایشان پیروی کند تا به کمال شایسته و بایسته خود برسد. (انعام، آیات 84 و 90 )خداوند حضرت یوسف(ع) را به ایمان واقعی می ستاید. (یوسف، آیات 56 و 57 ) ایمان ایشان به خدا، اسما و صفات الهی (یوسف، آیات 23 و 92 ) همچنین ربوبیت، احسان و توفیق الهی (یوسف، آیات 22 و 23 ) و آخرت (یوسف، آیه 37 ) موجب شد تا در جوانی روش و سلوک خاصی را در پیش گیرد.

او در برابر خداوند تسلیم محض بود (یوسف، آیات 99 تا 101 ) و از هرگونه زشتی و پلیدی اجتناب می ورزید و اهل تقوا بود. (یوسف، آیات 56 و 57 ) از مهمترین صفات آن حضرت می توان به حلم و بردباری (یوسف، آیات 89 و 92 )، راستگویی و صداقت (یوسف، آیات 23 تا 35 و 50 )، شجاعت و مقاومت در برابر تهدیدها و وسوسه ها (یوسف، آیات 32 و 33 )، تواضع در برابر والدین و خانواده (یوسف، آیات 99 و 100 )، تکمیل کیل و پیمانه در معاملات (یوسف، آیه 59 )، اهل بخشش و صدقات (یوسف، آیه 88 )، امان تداری و پرهیز از خیانت (یوسف، آیات 51 و 52 )، قابل اعتماد (همان)، درستکاری (انعام، آیات 84 و 85 )، ادب در برابر خدا و مردمان (یوسف، آیات 23 و 53 و 99 و 100 )، اطاعت از خدا و آیین توحید (یوسف، آیه 38 )، اخلاص (یوسف، آیه 24 )، احسان و نیکی (انعام، آیه 84 )، اجتناب از غرور و خودستایی (یوسف، آیه 53 )، بهره مند از برهان و عقل و استدلال (یوسف، آیه 24 )، اهل شکر و سپاس (یوسف، آیات 100 و 101 )، عبادت خالصانه (یوسف، آیه 24 )، عفو و گذشت (یوسف، آیات 88 و 89 و 92 )،علم و دانش (یوسف، آیات 21 و 22 )، مهمان نوازی (یوسف، آیه 59 )، هدایت خاص الهی (انعام، آیات 86 تا 90 )، برگزیدگی از سوی خدا (همان)، مخلصان و خال صشدگان (یوسف، آیه 24 ) و مانند آن اشاره کرد.

البته مهم ترین ویژگی که از سوی مردمان و خدا ستوده شده، پاکدامنی و عفت آن حضرت بوده است. آن حضرت در جوانی در حالی که همه اسباب عیش و عشرت فراهم بود، حاضر نشد تا پاکی و عفت خویش را بفروشد و خود را در دامن گناه افکند. (یوسف، آیات 22 و 23 ) از این رو در برابر کامجویی و لذ تخواهی زلیخا و زنان اشراف مصر مقاومت می کند و گوهر وجودش را به لذتی ارزان نمی فروشد. (یوسف، آیات 32 و 33 ؛ و 50 تا 53 )

در حالی که زنان خود را به اشکال گوناگون به وی نزدیک می کردندو حتی با تهدید و ارعاب از وی کام می خواستند، ولی او مقاومت می کرد و آبروی خود را درپیشگاه خداوند به ثمن بخس لذت شهوانی نمی فروخت. آن حضرت (ع) حتی زندان را بر بی عفتی ترجیح می دهد و مشکلات دربند شدن در زندانهای مخوف آن عصر را به جان می خرد، ولی حاضر نمی شود پاکدامنی خویش را از دست دهد. (همان)

ایشان وقتی دید که نمی تواند به سادگی از دام شهوترانان رهایی یابد، دست به دامن خداوند می شود و از او برای رهایی استمداد می طلبد. (یوسف، آیه 33 ) این گونه است که خداوند پاداش پاکدامنی و عفت طلب یاش را به فضایلی دیگر می دهد تا اسوه انسا نها شده و در مقام محسنان و صالحان و مخلصان الهی درآید و در اوج قرب الهی بسر برد.

در حالی که شخصیت آن حضرت از سوی عزیز مصر ترور می شود (یوسف، آیه 32 ) ولی آن حضرت با مقاومت و پایداری می کوشد تا در نهایت پاکی و عصم ، خویش را اثبات کند و اجازه ندهد تا با آبروی او بازی کنند. (یوسف، آیات 23 و 24 و نیز 32 و 33 )

یوسف(ع) در مقام راهنمای بشرانسان کامل و معصومی که خود را به کمالات رسانیده و متاله و خدایی شده، راهنمای بشر به سوی کمالات می شود. از این رو درمقام راهنمایی و هدایت بشر،آموزه هایی را ارائه می دهد تا دیگران نیز این مقامات و کمالات را تجربه کنند واز نومیدی رسیدن به کمالات رهایی یابند.

از مهمترین آموزه های آن حضرت (ع) می توان به حوزه های شناختی و رفتاری اشاره کرد.

در حوزه شناختی و رفتاری مسایلی چون احسان خدا نسبت به بندگان بی گناه و مظلوم (یوسف، آیات 23 و 100 )، افساد شیطان درروابط خانوادگی (یوسف، آیه 100 )، تباه نشدن پاداش نیکان و پرهیزگاران و صابران از سوی خداوند (یوسف، آیه 90 )، جهل و نادانی اکثریت انسانها (یوسف، آیات 39 و 40 ) گرایش بیشتر مردم به شرک و بت پرستی به سبب جهل از حقایق هستی (همان)، خطردایمی نفس و تمایلات گناه آلود آن (یوسف، آیه 53 )، شمول رحمت و غفران خداوند بر گناهکاران پشیمان (یوسف، آیات 89 و 92 )، لزوم توجه به رحمت خدا برای امنیت از شر نفس سرکش (یوسف، آیه 53 )، لزوم پرستش و عبادت خداوند (یوسف، آیات 39 و 40 )، علم خداوند به سخنان و نسب تهای اشخاص دروغگو و بدکار (یوسف، آیه 77 )، دان ش همراه با حکمت الهی نسبت به امور هستی (یوسف، آیه 100 )، آگاهی خداوند از مکرها و نیرن گها (یوسف، آیه 50 )، کفران نعمتهای خداوند از سوی اکثریت (یوسف، آیه 38 )، پرهیز از مجازات بی گناه به جای مجرم (یوسف، آیه 79 )، محرومیت خیانتکاران مکار از هدایت الهی (یوسف، آیه 52) ، محرومیت گناهکاران ظالم از فلاح و رستگاری (یوسف، آیه 23 ) و لزوم توجه به آموزش خدا و بخشش از گناهان جهت امید به زندگی و کسب کمالات (یوسف، آیه 53 ) از سوی آن حضرت(ع) مطرح می شود و ایشان در سیره و سنت خود بر آن است تا این حقایق را به گوش مخاطبان برساند و آنان را به سمت حقیقت ورسیدن به کمالات یاری رساند.

البته حضرت بر لزوم بهر هگیری از عوامل و اسباب عادی برای رسیدن به هدف (یوسف، آیات 60 تا 65 ؛ 70 تا 76 ) تأکید دارد. اما بر این نکته نیز تأکید شده که این توسل نمی بایست موجب شود تا دمی از توحید فعلی غافل شویم

و نقش و تأثیر اسباب را مستقل از مشیت و اراده الهی بدانیم. از این رو هرگونه غفلت حتی کوتاه را جایز نمی شمارد؛ زیرا خود تبعات و پیامدهای این ترک اولی را چشیده و مدت زندانی ایشان به چند سال افزایش یافته است. (یوسف، آیه 42 ) بهره گیری از توریه به عنوان یک روش مشروع در زندگی ایشان به خوبی معلوم است؛ زیرا ایشان با رفتار توریه آمیزش با براداران می کوشد تا ضمن حفظ ظاهر، از دروغگویی و سخن باطل پرهیز کند. (یوسف، آیات 69 تا 79 ) از نظر آن حضرت(ع) پذیرش مسئولیت، نیازمند اهلیت و توانایی برای انجام آن است. دانش لازم و کافی در زمین های که مسئولیت گرفته می شود و نیز حفاظت بر شرح وظایف و مأموریت و امانت در کار به معنای مسئولیت در چارچوب علم و تعهد است. (یوسف، آیه 55 )

آموزش و تربیت دیگران و راهنمایی آنان به حقایق در هرجا از جمله زندان، خود بهترین دلیل و گواه بر لزوم مسئولیت پذیری در همه حال می باشد. (یوسف، آیات 38 و 40 )، رازداری و بردباری (یوسف، آیه 77 )، بهره گیری از هر فرصتی برای آموزش دین و دعوت به کمال (یوسف، آیات 36 تا 41 )، پرهیز از آلت دست شدن از سوی صاحبان قدرت و ثروت و زیبایی و حفظ عفت و کرامت انسانی (یوسف، آیات 32 و 33 و نیز 50 تا 53 )، فرار از قرار گرفتن در موضع تهمت و گناه (یوسف، آیات 23 تا 25 )، امانتداری و مانند آن از دیگر آموزه هایی است که ایشان در سنت وسیره خویش بدان پایبند بوده و آن را به دیگران آموزش داده اند.

با نگاهی به سوره یوسف میتوان موارد بسیار دیگری را یافت که به عنوان آموز ههای زندگی به ویژه برای جوانان بیان شده است. خداوند با بیان این احسن القصص بر آن است تا اهمیت عفت و پاکدامنی را در شرایط سخت بیان کرده و آثار و برکات آن را تبیین کند. وجود آن حضرت(ع) با آن همه زیبایی و امکانات و عدم مخالفت جدی با رفتار خلاف و منافی عفت، خود بهترین شاهد بر امکان رهایی از هواهای نفسانی و وسوسه های شیطانی است

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا