اجتماعیاخلاقی - تربیتیاصولی فقهیاعتقادی - کلامیفرهنگیمعارف قرآنی

همراهی مجازات با فعالیت فرهنگی از نگاه قــرآن

در نوشتار حاضر نویسنده با مراجعه به آیات قرآن این موضوع را واکاوی کرده است که در انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر و برای رفع ناهنجاری‌ها باید نخست با کار فرهنگی و روشنگری اتمام حجت کرد و سپس درصورت اصرار و عدم اصلاح فرد هنجار شکن اقدام به اعمال مجازات‌های باز دارنده کرد.
***
راه های مبارزه با نابهنجاری های اجتماعی 
انسان‌ها را می‌توان به دو دسته اصلی کافر و مومن، ظالم و عادل و مانند آنها تقسیم کرد. البته اکثریتی نیز هستند که در بستر خاکستری حرکت می‌کنند و هر زمانی به یک سمت گرایش می‌یابند، هر چند که در نهایت، تصمیم خویش را گرفته و به یکی از دو گروه اصلی می‌پیوندند.
از نظر آموزه‌های قرآن، کسی که ملکه ظلم را مقوّم شاکله شخصیتی خویش ساخته و در یک کلمه ظالم شده، نمی‌توان او را با موعظه، نصیحت و دیگر فعالیت‌های فرهنگی از ظلم بازداشت؛ زیرا روحیه و رویه او بدان گرایش یافته و خواسته و ناخواسته، به خود و خدا و دیگران ظلم می‌کند. در این موارد اگر فعالیت فرهنگی انجام می‌شود تنها برای اتمام حجت است و آنچه اصالت می‌یابد مجازات یا اعمال بازدارنده دیگری است که ظالم را سر جایش می‌نشاند.
در اموری مانند روزه خواری علنی در اماکن عمومی یا اختلاس مسئولان از بیت‌المال یا کم کاری کارگزاران دولتی یا حجاب و عفاف یا منکرات اجتماعی دیگر نمی‌توان تنها به فعالیت‌های فرهنگی پرداخت و در انجام وظیفه الهی «امر به معروف و نهی از منکر» تنها به «تبیین، توصیه، موعظه و نصیحت» بسنده کرد، به ویژه که اصولا در شرایط کنونی دنیا و گسترش انواع پیام رسان‌ها، همگان به شکلی، حق را از باطل باز می‌شناسند و نسبت به هنجاری یا ضد هنجاری، ارزشی یا ضد ارزشی بودن موضوعات آگاهی داشته و در یک کلمه همگی معروف و منکر و مصادیق آنها را می‌شناسند و کسی نمی‌تواند مدعی این معنا باشد که آنها را نمی‌شناسد. پس با توجه به این امور، لازم است سطح اقدامات برای اقامه «امر به معروف و نهی از منکر» از سطح فعالیت فرهنگی «تبیین، توصیه، موعظه و نصیحت» به سطح عالی‌تر و بالاتر یعنی «طرد اجتماعی»، «تبعید»، «مجازات»‌های بازدارنده، بلکه مجازات «حذف» ارتقا یابد که سطوح عالی وظیفه الهی امر به معروف و نهی از منکراز نگاه قرآن بیرون از مسئولیت توده مردم و متوجه حاکمان و مسئولان دولتی است، از این رو لازم است تا دستگاه‌های قضایی و انتظامی در این موارد ورود کرده و اقدامات فرافرهنگی را اعمال کنند؛ زیرا این گروه از ظالمان جز از طریق اعمال قانون، از ظلم خویش دست بر نمی‌دارند و به خود و مردم آسیب می‌رسانند.
اتمام حجت با اقدامات فرهنگی 
براساس تعالیم قرآن، پیامبران و مومنان وظیفه دارند تا حقایق را به ساده‌ترین شکل بیان کنند و مردم را به حق و مصادیق آن دعوت کرده و از باطل و مصادیق آن بازدارند.
از همین رو پیامبران، همواره به حق تعالی و صراط مستقیم عبودیت دعوت می‌کردند و خواهان تقوای الهی کامل بودند؛ زیرا کسی که به حق تعالی ایمان آورده و در صراط مستقیم عبودیت حرکت کند، هرگز از حق و مصادیق آن جدا نمی‌شود؛ چرا که خدا خاستگاه هر حقی است(بقره، آیات 26 و 144) و هر کسی به خدا ایمان آورد به طور فطری در نظام پروردگاری و ربوبیت الهی، نه تنها مصادیق حق از جمله عدالت، صداقت، امانت، رحمت، محبت، وفا، شکر و مانند آنها را می‌شناسد، بلکه بدان گرایش دارد؛ چنان‌که نسبت به ظلم و مصادیق آن چون دروغ، خیانت، دشمنی، بدعهدی، کفران نعمت و مانند آنها کراهت دارد.(طه، آیه 50؛ شمس، آیات 7 تا 10؛ بقره، آیات 2 و 3 و 130؛ حجرات، آیه 7)
از نظر قرآن، برخی از مردم به دلایلی چون تفاوت فهم و ادراک یا شیطنت شیاطین جنی و انسی یا وسوسه‌های نفسانی، دارای نفسی تغییر یافته یا دفن شده هستند که قلب آنان قدرت ادراکی و گرایشی فطری خود را از دست داده است. بنابراین، این گروه از افراد نیازمند عامل بیرونی هستند که آنان را دوباره به سوی فطرت بازگرداند. این عامل بیرونی همان دعوت پیامبران و مومنان الهی است که مردم را به سوی فطرت باز می‌گرداند.(روم، آیه 30)
اتمام حجت الهی
خدا برای همگان تا اتمام حجت نکند، عذاب نمی‌فرستد. بنابراین، اتمام حجت الهی حتی پس از بسته شدن فطرت و دفن آن به اشکالی دیگر انجام می‌شود، که شامل ارسال رسولان و عذاب‌های دنیوی است تا شخص در شرایطی قرار گیرد که فطرت به او نهیب بزند و به سوی خدا بازگردد؛ زیرا هر چند که افراد با دفن فطرت خویش قدرت تفقه و تعقل را از دست می‌دهند، ولی نرم‌افزار باطنی عقلی فطرت که جهت آن به سوی خدا و حق و مصادیق آن است، همچنان به شکلی در زیر خاکستر گناهان و زنگارها فعال و روشن است؛ چرا که دفن شدن فطرت و تغییر آن، به معنای از بین رفتن آن نیست، بلکه همچنان فطرت در زیر، همچون اخگری روشن است.(روم، آیه 30) از همین رو همگان حتی کافران در شرایط سخت، همچون غرق شدن، ناخواسته به سوی فطرت رفته و خدا را برای نجات خویش می‌خوانند.
از نظر قرآن، اتمام حجت الهی با زبان‌های گوناگون بر اساس سطح ادراکی و گرایشی انجام می‌شود که شامل برهان و حکمت، موعظه حسنه و مجادله نیک بر اساس مقبولات طرف مقابل است.(نحل، آیه 125) بنابراین، وظیفه اصلی پیامبران و مومنان در ساحت تبلیغ، آن است که حقایق را به عنوان پیام الهی به همگان برسانند. این امر نیازمند آن است که شخص مومن در امر دین تفقه کرده و بدان آگاهی یابد تا بتواند از نظر شکلی و محتوایی پیام را بشناسد و به درستی ابلاغ کند.(توبه، آیه 122)
خدا به پیامبر(ص) و مومنان دستور می‌دهد که در عین آنکه باید از کافران و دشمنان برائت بجویند، ولی شرایطی را فراهم آورند تا اتمام حجت برای آنان انجام شود و آنها با حقایق شرایع آسمانی آشنا شوند.(توبه، آیات 1 تا 6) این بدان معناست که کارهای فرهنگی باید برای آگاهی بخشی و پیام رسانی در اولویت قرار گیرد و هر پیامبر و مومنی باید وظیفه اصلی خود را شناخت دین و چگونگی ابلاغ و تبلیغ آن به عنوان یک کار فرهنگی بداند.(توبه، آیه 122) در سایه این اقدامات و فعالیت‌های فرهنگی است که حقایق و مصادیق آن به دیگران رسانده شده و مردم افزون بر شناخت در ساحت معارف هستی‌شناسی و انسان‌شناسی و مانند آنها با شرایع و کتاب و قانون آشنا می‌شوند و زمینه برای اقامه عدالت در محیط زندگی بشر در دنیا فراهم می‌آید.(حدید، آیه 25)
مجازات و کیفر پس از اتمام حجت
وقتی اتمام حجت از طریق فعالیت‌ها و اقدامات فرهنگی انجام شد، دیگر نمی‌توان به آن بسنده کرد؛ زیرا برخی از مردم به مصداق «تا نباشد چوب تر، فرمان نیاید گاونر» با اقدامات فرهنگی دست از «ظلم» برنمی‌دارند، بلکه لازم است تا پس از اتمام حجت از طریق اقدامات فرهنگی، مجازات‌های مناسب با «جرم» اقامه و اجرا شود.
خدا به‌صراحت در قرآن بیان می‌کند سنت الهی آن است که پس از اتمام حجت از طریق فعالیت‌های فرهنگی، مجازات و کیفر انجام می‌شود. از این رو خدا درباره احقاق حق و ابطال باطل می‌فرماید:….. تا آنها که هلاک (و گمراه) می‌شوند، از روی اتمام حجّت باشد؛ و آنها که زنده می‌شوند (و هدایت می‌یابند)، از روی دلیل روشن باشد؛ و خداوند شنوا و داناست.(انفال، آیه 42)
همچنین خدا در قرآن بیان می‌کند که اگر مردم صالح دنبال اصلاح امر فاسد خویش باشند و به عنوان مصلحان وارد میدان شوند، خدا حتی ظالمان را پس از بیداری و توبه و اصلاح امر می‌بخشد و آنان را مجازات نمی‌کند، اما اگر کسی اصرار بر ظلم داشته باشد، دیگر مجازات سنت الهی است؛ یعنی کسی که ظلم روحیه و رویه او شده و نام ظالم برای او است، مجازات او در همین دنیا قطعی است؛ چنان‌که خدا می‌فرماید: و پروردگار تو [هرگز] بر آن نبوده است كه شهرهايى را كه مردمش اصلاحگرند، به ستم هلاك كند. (هود، آیه 117) مفهوم این آیه آن است که اگر مردمی ظالم باشند و مصلح نباشند، خدا به حکم عدالت آنان را مجازات می‌کند؛ چنان‌که خدا اقوام بسیاری را به سبب استکبار و ظلم نابود کرده است.
از نظر قرآن، وقتی اتمام حجت انجام شود و اقدامات فرهنگی و بازدارنده فایده و تاثیری نداشته باشد، باید مجرمان و ظالمان را مجازات کرد و اصولا عدم مجازات آنان به معنای ظلم به دیگرانی است که به سبب رفتارهای مجرمانه و ظالمانه این افراد آسیب می‌بینند؛ در حقیقت مجازات نشدن ظالمان و مجرمان‌، نوعی ظلم مضاعف به صالحان و مصلحان است.
خدا در قرآن بصراحت درباره رفتارهای مجرمانه منافقان می‌فرماید که پس از اقدامات فرهنگی و هشدارهای لازم نسبت به آنان باید مجازاتهای مناسبی در نظر گرفته شود. به عنوان نمونه خدا در سوره احزاب درباره منافقان بیماردل که با شایعه‌سازی و اخبار دروغ منفی مخرب بر روان امت، ضمن آنکه آنان را ملعون می‌شمارد، خواهان دور کردن آنان از امت و طرد اجتماعی شده و تاکید می‌کند که در صورتی که به این رفتار خویش ادامه دهند، حکم قتل و حذف فیزیکی آنان صادر شود؛ زیرا این سنت الهی است که مجرمان و ظالمان هر کسی باشند، مجازات شوند.(احزاب، آیات 60 تا 62)
از آیه 62 سوره احزاب به دست می‌آید که سنت الهی چنین قرار گرفته که پس از اتمام حجت باید عذاب و کیفری برای مجرمان و ظالمان قرار داده شود؛ زیرا آنان دارای روحیه و رویه مجرمانه و ظالمانه هستند که با کار فرهنگی تغییر روحیه و رویه نمی‌دهند؛ از همین رو گاه باید به حذف فیزیکی آنان اقدام کرد؛ چنان‌که جنگ و مقاتله علیه ظالمان و مستکبران در هر جای عالم به هر عنوانی واجب شرعی است و اگر دولت ولایی الهی توان داشته باشد، باید علیه ظالمان و مستکبران بدون در نظر گرفتن اموری چون جغرافیا، نژاد، مذهب، دین، جنسیت و مانند آن اقدام کند و ظالمان و مستکبران را بر جای خود نشاند و به داد مظلومان و مستضعفان برسد.(نساء، آیه 79)
البته همان طوری که مردم و مومنان این وظیفه را دارند، خدا نیز بر اساس سنت خویش، پس از اتمام حجت برای کسانی که به ظلم و جرم خود ادامه می‌دهند، آنان را در همین دنیا مجازات می‌کند؛ در گزارش سوره نوح آمده که آن حضرت(ع) پس از حدود هزار سال دعوت مردم به دین و دیگر اقدامات فرهنگی برای اتمام حجت، هنگامی که دید آنان به راز بزرگ استغفار و توبه برای نجات توجهی نمی‌کنند و نمی‌خواهند از رویه ظالمانه و مستکبرانه و مجرمانه خویش دست بردارند و حتی اصرار دارند که اگر نوح کاری از دستش بر می‌آید انجام دهد و در حقیقت به تمسخر ایشان پرداختند، آن حضرت‌(ع) دعا کرد که خداهمگی آنان را از صفحه روزگار حذف کند تا کسی از ایشان زنده نماند.
خدا نیز دعایش را اجابت کرد و همه را با توفانی عظیم غرق کرد.(نوح، آیات 1 تا 28)
بنابراین، از نظر قرآن، هر چند که لازم است فعالیت فرهنگی برای اتمام حجت انجام شود و معروف در اجتماع چنان معروف شود که کسی نگوید که نسبت به آن شناخت نداشتم، اما باید علیه کسانی که مجرمانه و ظالمانه رفتار می‌کنند و عامدانه و آگاهانه نمی‌خواهند از رویه خود دست بردارند، مجازات‌های بازدارنده انجام شود تا مشکل از جامعه ریشه‌کن شود؛ زیرا اگر نسبت به هنجارشکنی و ظلم و جرم افراد سکوت شود، آنان گستاخ شده و حتی خشم و غضب الهی را بر می‌انگیزد به‌طوری که افزون بر ظالمان و مجرمان، ساکتین نیز مجازات می‌شوند.(اعراف، آیات 163 تا 167)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا