نقش مهرورزي در جامعه نمونه و پيشرفته
جامعه انساني براساس اصول و قواعد خاصي كه شايد بتوان گفت هميشه ثابت و يكسان است، ساخته شده است و محبت و روابط انساني يكي از اين اصول مهم و سازنده در جامعه است.
جامعه اي كه ساختار فكري آن بر پايه محبت و مهرورزي بنا شده باشد، بدون شك در برابر طوفان حوادث كه اجتناب ناپذير است، در هم نمي شكند و در صورت بروز مشكلات و ناملايمات مانند درختي كه شاخ و برگ هاي آن شكسته شده باشد، دوباره رشد مي كند و به زندگي خود ادامه مي دهد.
واقعيت هاي تاريخي و اجتماعي گوياي اين حقيقت است كه گاه تمدن و جوامعي بوده اند كه به دليل بريدن پيوند دوستي و محبت با ساير همنوعان خود و به دنبال آن ظلم و ستم و تجاوز به حقوق ديگران، راه نيستي و نابودي را طي كرده و از صفحه روزگار و تاريخ محو شده اند. خداوند متعال نيز در قرآن كريم به اين موضوع اشاره مي كند و مي فرمايد: پس وحدت ميان خود را تجزيه و بخش بخش كردند و هر گروه و حزبي به آن چه خود داشت، دلخوش گرديد.(1)
دلخوش بودن به خود و آن چه خود دارد، يعني قطع رابطه با ديگران و بريدن پيوند محبت و صميميت كه سرانجام عامل سقوط و انحطاط مي شود.
بنابراين پيشرفت و ماندگاري و برتري هاي فكري و علمي و اخلاقي جامعه براساس رعايت اصول برادري و دوستي بين افراد جامعه است و به همين جهت تمامي اديان الهي و غيرالهي و همچنين تمامي پيامبران و مصلحان به اصل محبت و مهرورزي اشاره و بر آن تاكيد كرده اند.
پيامبر اسلام نيز جامعه خود را كه در بين تمامي جوامع انساني نمونه است، براساس ايجاد رابطه و پيوند برادري و محبت و دوستي بنا نمود، جامعه اي كه در مدت زمان كوتاهي توانست امپراتوري هاي بزرگي چون ايران و روم و مصر را به سقوط و نيستي بكشاند.
جامعه نمونه پيامبر با رابطه برادري بين انصار و مهاجر شكل مي گيرد و در واقع هسته اوليه امت اسلامي برپايه محبت و مهرورزي بنيان نهاده مي شود و مومنان در سايه ايمان يار و ياور يكديگر شده و در همه چيز شريك و سهيم مي شوند.
«و مردان و زنان مومن دوستان يكديگرند كه همديگر را به كارهاي نيك وامي دارند و از كارهاي ناپسند نهي مي كنند.»(2)
مسلمانان در جامعه پيامبر احساس مسئوليت و تعهد مي كنند و در سايه رهبري كه براساس ولايت، مردم را هدايت مي كند، نه زور و قدرت، به يكديگر مهر مي ورزند. آنها به جهت الفت و دوستي كه پيامبر ميان شان برقرار ساخته به وظايف خود عمل مي نمايند و با اخلاص عليه كفر و شرك و ظلم و ستم مبارزه و جهاد مي كنند.
پيامبر اسلام نيز خود برپايه محبت و مهرورزي (ولايت) بر مردم حكومت مي كند و اين مسئله يكي از تفاوت هاي اساسي بين رهبري پيامبر(ص) با ساير رهبران و جهان گشايان و همچنين بين جامعه اي كه ايشان به وجود آورده است، با ساير جوامع مي باشد. جامعه اي كه موفق مي شود با قدرت و اقتدار بر ظلم و ستم و نابرابري چيره شود و با شعار برادري و برابري زنجيرهاي اسارت را از پاي مظلومان و دردمندان بگسلد.
در جامعه اي كه بين افراد از لحاظ فكري و سياسي و تشكيلاتي هماهنگي و همدلي وجود دارد، احساس مسئوليت و تعهد بيشتر است و افراد براي رسيدن به موفقيت از جان و مال خود مي گذرند. در چنين جامعه اي پويايي و انسجام حاكم خواهد بود و ارزش هاي انساني چون عدالت، آزادي و برابري و… همه در سايه محبت و دوستي به وجود مي آيد.
از آن جا كه پيشرفت هاي اقتصادي و مادي مستلزم پيشرفت هاي فكري و سياسي است بايد اذعان داشت كه جوامعي در توسعه و گسترش اقتصادي موفق بوده اند كه توانسته اند روابط انساني سالم و صحيحي را در بين مردم تبليغ و ترويج كنند.
مردم به جهت دوستي و محبت، نسبت به يكديگر و همچنين جامعه خود احساس وظيفه مي كنند و با تمام قوا در راه سازندگي كه نيازمند تلاش جمعي است، گام بر مي دارند.
ساده ترين راه در توسعه اقتصادي، كار و تلاش است و مردمي كه نسبت به يكديگر محبت دارند در راه رفع فقر و محروميت و بيكاري مي كوشند.
مهرورزي همچنين ضامن ايجاد و بقاي عدالت و سرانجام ايجاد جامعه اي نمونه است. اگر چه برپايي عدالت نيازمند عوامل مختلفي چون حاكم و كارگزاران عادل، قوانين عادلانه و… مي باشد، ولي بايد گفت كه يكي از عوامل مهم عدالت، ديدگاه و رابطه مردم با يكديگر مي باشد. براساس ديدگاهي كه هر فرد ديگري را برادر ديني خود مي داند و به ارحم ترحم(3) معتقد است، هيچ گاه ظلم و ستم نمي كند و حقوق برادران ديني خود را پايمال نمي سازد.
رهبران چنين جامعه اي نيز خود را ولي مردم مي دانند و براي استقرار نظام عادلانه تلاش مي كنند.
مهرورزي عامل سلامت رواني و شادابي و نشاط نيز مي باشد و افراد بانشاط نسبت به زندگي اميدوارتر هستند و جامعه نمونه تنها به چنين افرادي نيازمند است.
در جامعه نمونه ميان مردم و دولتمردان روابط خوب و حسنه بايد برقرار باشد و عامل محبت و مهرورزي در بهبود روابط بسيار موثر است.با توجه به مطالب گفته شده بايد اذعان داشت كه محبت و مهرورزي اساس تشكيل جامعه نمونه و موجب پايداري و ماندگاري و پيشرفت آن در جهات مختلف سياسي، اقتصادي، اجتماعي و… مي باشد.
بنابراين حكومت ها و دولتمردان مي بايست براي افزايش قدرت و تسلط خود بر مردم، و ايجاد جامعه اي پيشرفته و سرآمد در پي ايجاد رابطه و پيوند دوستي و محبت با مردم باشند و روابط و مناسبات انساني را گسترش دهند.
پانوشت:
1-مومنون/53
2-توبه/71
3-نهج البلاغه/نامه 53