نقش روزه در تزکیه نفس
تزکیه نفس، از اهداف متعالی است که هر انسانی باید آن را فلسفه و سبک زندگی خویش قرار دهد؛ البته آنچه وظیفه و تکلیف انسان است، بسترسازی برای تزکیه نفسی است که از سوی خدا و مظاهرش در نفوس آدمی انجام میشود. از نظر قرآن، اموری که زمینه ساز تزکیه الهی در نفوس انسان است، همه آن چیزی است که در قالب حکمتهای علمی و عملی و آموزههای معرفتی و دستوری بیان شده و در قالب احکام پنج گانه (واجب، حرام، مکروه، مستحب و مباح) تبیین و توصیه شده است. البته در این میان برخی از اعمال عبادی همچون روزه و زکات و نماز نقش پر رنگی در ایجاد بستر و فضای تزکیه نفس دارد. از همین رو این امور بیشتر مورد تاکید و اهتمام شارع مقدس است تا انسانها با بهره گیری از آنها در فضای مناسبی قرار گیرند که تصرفات الهی و تجلیات خداوندی در نفوس ایشان همچون خورشید تابان بتابد و دلهایشان را به معنویت روش سازد.
در مطلب حاضر نویسنده به برخی آثار روزه از جمله تزکیه نفس و تهذیب روح آدمی اشاره کرده است.
مفهوم تزکیه نفس در اصطلاح قرآن
تزکیه نفس یعنی بسترسازی برای بهره مندی از تزکیههای الهی در نفس انسانی، مهمترین هدف آفرینش و بعثت پیامبران است؛ زیرا با چنین چیزی، انسان ساخته شده و حکمت آفرینش هستی و از جمله انسان تامین میشود. از همین رو میتوان گفت همه آموزههای الهی از طریق عقل و نقل در راستای تحقق تزکیه نفس است تا انسانها با بهره گیری از آن آموزهها خود را در موقعیتی قرار دهند که همانند موقعیت انسان در برابر خورشید و استفاده از انوار آن است.
به سخن دیگر، هر انسانی موظف و مکلف است تا با بهره گیری از حجتهای عقلی ونقلی، موانع بهره مندی از خورشید تجلیات الهی را بزداید و موانعی بر سر راه حجابهای درونی و برونی ایجاد کند؛ یعنی در مقام دفع و رفع مواردی باشد که میتواند جلوی تجلیات را بگیرد و اجازه بهره مندی ندهد.
در اصطلاح قرآنی، از این بسترسازی به عنوان «تقوا» یاد شده است که دارای دو جنبه مثبت و منفی است؛ چرا که متقی شرایط را به گونهای فراهم میآورد تا از تجلیات الهی بهره مند شود. پس متقی خود را در شرایط مثبتی قرار میدهد که از نور تجلیات الهی به وی بتابد. ایجاد این شرایط مثبت با انجام واجبات و مستحبات به دست میآید؛ و از سوی دیگر نیز با ترک محرمات و مکروهات و حتی گاه مباحات همانند ماه رمضان که از مباحاتی چون خوردن و نوشیدن و لذات جنسی اجتناب میکند، خود را در سپری قرار میدهد تا هواهایهای نفسانی درونی و وسوسههای شیطانی بیرونی هیچ تاثیری در او نداشته باشد.
از نظر آموزههای قرآن، وظیفه و تکلیف اصلی انسان، تزکیه نفس است که به معنای بسترسازی برای تزکیه نفس از سوی خدا است؛ زیرا خدا بصراحت «تزکیه نفس» را ابتداء به خود نسبت داده و میفرماید:ای کسانی که ایمان آوردهاید! از گامهای شیطان پیروی نکنید! هر کس پیرو شیطان شود (گمراهش میسازد، زیرا) او به فحشا و منکر فرمان میدهد! و اگر فضل و رحمت الهی بر شما نبود، هرگز احدی از شما پاک نمیشد؛ ولی خداوند هر که را بخواهد تزکیه میکند، و خدا شنوا و داناست!. (نور، آیه ۲۱)
خدا در آیاتی دیگر، تزکیه نفس را به مظاهر اتم و اکمل خویش که «متاله» شده اند، یعنی پیامبران از جمله پیامبر مکرم و معظم اسلام(ص) نسبت میدهد(بقره، آیات 129 و 151؛ آل عمران، آیه 164؛ جمعه، آیه 2) و درباره نقش پیامبر(ص) در تزکیه نفس مومنان میفرماید: از اموال آنها صدقهای (بعنوان زکات) بگیر تا بوسیله آن، آنها را پاک کنی و پرورش دهی! و (به هنگام گرفتن زکات،) به آنها دعا کن؛ که دعای تو، مایه آرامش آنهاست و خداوند شنوا و داناست! (توبه، آیه ۱۰۳)
اعمال عبادی، بسترساز تزکیه نفس
هر معرفتی که انسان از طریق عقل سلیم و نقل معتبر وحیانی به دست میآورد، شناختی را برای او از حقایق ایجاد میکند تا آنها را به عنوان اهداف متعالی قرارداده و انگیزهای برای فلسفه زندگی او باشد. وقتی انسان بداند که میتواند «خدایی» شود و در مقام متالهین از مقام خلافت الهی بهره مند شده و بتواند به عنوان مظهریت در ربوبیت در کائنات تصرفاتی را داشته باشد(بقره، آیات 30 و 31 و 138؛ آل عمران، آیه 79)، به طور طبیعی «سبک زندگی» خویش را به گونهای سامان میدهد تا به این فلسفه زندگی که هدف آفرینش انسان است، دست یابد و خود را متاله ساخته و در مقام مظهریت در ربوبیت به خلافت الهی در کائنات بپردازد. از همین رو، چنین انسان با معرفتی هرگز به کمتر از این مقامات قانع نمیشود و «قرب الهی» را برای تحقق این مقامات میجوید.
اما این «علم و معرفت» به تنهایی کفایت نمیکند، حتی اگر شخص عارف به این سطح از علم قطعی و یقینی رسد که فراتر از آن یقینی نباشد، ممکن است در اثر عواملی چون هواهای نفسانی و وسوسههای شیطانی، در مقام مستکبران قرار گیرد و بر اساس ظلم و علو برخلاف یقین استیقانی خویش عمل کند(نمل، آیه 14) چنانکه بلعم باعورا (اعراف، آیات 175 و 176) یا سامری با همه بصیرتی که داشتند(طه، آیات 85 تا 97) گرفتار گمراهی شدند و از درجه انسانیت سقوط کردند.
از همین رو خدا از انسانها میخواهد این معرفت را که عامل انگیزه بخش است، با عمل صالح همراه سازند و بر خلاف معرفت و بصیرت عمل نکنند، بلکه مطابق آن عمل کنند تا بتوانند استعدادهای تکوینی و ذاتی خویش را ظهور بخشند و تجلیگاه اسماء و صفات الهی باشند.
بر این اساس آموزههای دستوری شرعی که از طریق حجت عقلی و نقلی به دست میآید(روم، آیه 30؛ ملک، آیه 10؛ کافی، ج 1، ص 11) تامینکننده حقایقی است انسان بدان معرفت یافته و عالم شده است. بنابراین، هر کسی اگر بخواهد «متاله» شود میبایست به این آموزههای دستوری که در قالب احکام پنج گانه حلال و حرام و مکروه و مستحب و مباح مطرح شده، عمل کند و هیچ گرایشی بر خلاف نداشته باشد.
البته از نظر آموزههای وحیانی ، همواره علم در عمل و عمل در علم تاثیر متقابل دارد، چنانکه از نظر قرآن، شخصیت هر انسانی در عمل و همچنین عمل هر انسانی در شخصیت او تاثیر میگذارد. هر چند که تاثیر شخصیت و شاکله بر عمل بیشتر مورد تاکید است(اسراء، آیه 84)، هرگز این به معنای آن نیست که عمل در شخصیت انسان تاثیر ندارد و نفس او را تغییر نمیدهد؛ چرا که از نظر قرآن، اعمال انسانی موجب «تغییر» در نفوس و شخصیت انسانی است.(رعد، آیه 11؛ انفال، آیه 53)
از نظر قرآن، اعمال عبادی از جمله پرداخت زکات و اقامه نماز نقش بسیار مهمی برای تغییر نفوس دارد و بسترساز تزکیه نفس از سوی خدا میشود.(توبه، آیه 103؛ لیل، آیه 18؛ فاطر، آیه 18؛ اعلی، آیات 14 و 15)
اگر انسانی هر آن چیزی که خدا از مواهب به او بخشیده را در راه خدا به کار گیرد و تزکیه کند و در قالب زکات علم یا زکات مال یا زکات نعمت بدهد، خدا او را تزکیه میکند و خدایی میسازد.(لیل، آیه 18)
خدا میفرماید: الَّذِي يُؤْتِي مَالَهُ يَتَزَكَّى؛ همان کس که مال خود را (در راه خدا) میبخشد تا پاک شود. (لیل، آیه 18) در این آیه میتوان گفت که «ماله» یک کلمه و به معنای «مال و داراییاش» است، یعنی کسی که مالش را در راه خدا بدهد بسترساز تزکیه نفس میشود و به فلاح میرسد؛ ولی میتوان «ماله» را این گونه تجزیه کرد و گفت که «ما» موصوله و «له» جار و مجرور است؛ یعنی هر آن چیزی که برای اوست. پس وقتی انسان هر آن چیزی که در اختیارش است تزکیه کند، خدا او را تزکیه میکند و خدایی میسازد.
روزه، بستری برای تزکیه نفس
بر اساس تعالیم قرآن برخی از اعمال صالح چون عفو و گذشت(بقره، آیه 237) و عدالت از جمله عدالت (مائده، آیه 8) اقرب للتقوی (نزدیکترین عامل در تحقق تقوای الهی) است.
همچنین در اعمال عبادی محض، روزه و زکات و نماز چنین قدرتی دارد و تاثیر مثبت و سازندهای به جا میگذارد؛ زیرا این اعمال موجب تقوای الهی است که زمینهساز «تزکیه نفس» از سوی خدا میشود.
بندگی خدا که موجب معرفت و علم و تزکیه نفس میشود، در سایه آموزههای شرعی که از عقل و نقل کشف میشود تامین میشود. این آموزههای شرعی تامینکننده تقوای الهی است. بنابراین، کسی که به آموزههای دستوری عمل میکند در حقیقت تقوای الهی را کسب میکند و تزکیه نفس میشود.(بقره، آیه 21)
خدا بصراحت بیان میکند که روزه عامل تقوای الهی است.(بقره، آیه 183) از همین رو به مومنان سفارش میکند که در حد امکان و توان روزه بگیرند و حتی اگر به عللی نمیتوانند روزه بگیرند آن را در زمانی دیگر جبران کنند و به میل خودش روزه بگیرد؛ زیرا چنین چیزی برای انسان «خیر» است.(بقره، آیه 185) خیر هر چیزی است که مناسب حال و مقام انسان است و آثار و برکاتی برای او دارد؛ در حالی که نعمت این گونه نیست؛ زیرا بسیاری از مردم از نعمت به درستی بهره نمیگیرند وحتی نعمت اسلام و ایمان را کفران میکنند و بدان کفر میورزند؛ از همین رو نعمت میتواند ابزاری برای «فتنه» باشد.
روزه از احکامی است که حتی در آن «امر مباح» چون خوردن و نوشیدن حلال و طیب و آمیزش حلال، حرام شده است تا تامینکننده تقوای اخص باشد؛ زیرا برخی از اعمال صالح عبادی، انسان را به تقوای عام و برخی دیگر به تقوای خاص میرسانند، ولی روزه انسان را در عالیترین درجات تقوای الهی یعنی تقوای اخص میرساند که از برکات آن دستیابی به سومین سه گانه یقین یعنی حق الیقین افزون بر علم الیقین و عین الیقین است.(تکاثر، آیات 5 و 7؛ واقعه، آیه 95)
پیامبر(ص) درباره تاثیر روزه در تهذیب و تزکیه نفوس انسان میفرماید: أحيوا قُلُوبَكُم بِقِلَّهًْ الضِّحكِ و قِلَّهًِْ الشَّبَعِ ، وَ طَهِّروها بِالجُوعِ تَصفو[تَصفُ] وَ تَرِقُّ؛ دلهاى خود را با كم خنديدن و كم خوردن، زنده كنيد و آن را با گرسنگى، پاك سازيد تا صاف و رقيق شود .( إحياء علوم الدين، ج 3، ص 129؛ المحجَّة البيضاء، ج 5، ص 154)
اصولا روزه ذکر دائمی خدا است و انسان را موجودی میکند که همواره با خدا و یاد اوست؛ از همین رو پیامبر(ص) درباره نقش روزه داری در ذکر دائم خدا میفرماید: ماه رمضان، ماهی که در آن شما را به مهمانی خدا دعوت کردهاند و شما در آن از اهل کرامت خدا شده اید. نفَسهای شما در آن ثواب تسبیح و ذکر خدا دارد و خواب شما ثواب عبادت. اعمال شما در آن پذیرفته است و دعاهای شما مستجاب، پس، از پروردگار خویش با نیتهای راستین و دلهای پاک، بخواهید که توفیق روزه این ماه و تلاوت قرآن در آن را به شما عنایت فرماید.(خطبه شعبانیه؛ بحار الانوار ، ج 96 ، ص 157؛ عیون اخبار الرضا ، صدوق، ج 1 ، ص 295)
در این خطبه شعبانیه، پیامبر(ص) بهاشکال گوناگون به آثار و برکات روزه و نیز آداب و برنامههای خاص این ماه اشاره کرده است تا این گونه بستری برای تزکیه نفس از سوی خدا فراهم آید و انسان بتواند خدایی شود و انوار تجلیات الهی بر قلبی که توان و ظرفیت و استعداد پذیرش آن را داشته باشد بتابد؛ زیرا اگر چنین آمادگی ایجاد نشود میتواند همانند تجلیات الهی بر «جبل»، (کوه)، موجب فروپاشی قلب غیر آماده شود.(اعراف، آیه 143)