اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیعرفانمعارف قرآنیمقالات

نقش تحبیب الهی در حب انسانی

samamosبه نظر می رسد تحلیل دقیق رابطه انسان با خدا بر اساس آموزه های قرآنی بسیار دشوار و پیچیده باشد؛‌ زیرا همان اندازه که از حرکت انسانی به سوی خدا گفته می شود، از نوعی مشیت الهی و اراده او برای تحریک انسانی نیز گفته شده است؛ به گونه ای که انسان نمی تواند بپذیرد که انسان فعال ما یشاء و مختار مطلق است، چنان که برخی می گویند و یا در کمال جبر قرار دارد به گونه ای که مخالفان می گویند. از این روست که می بایست مختار را همان قول به منزلی در میان دو منزل جبر و اختیار قرار داد،‌ چنان که معصومان(ع) بر اساس آموزه های قرآنی تحلیل و تبیین کرده اند.

برخی از انسان ها بر این باورند که پاکی و صفای ایشان است که اسلام را در دل هایشان آراسته و عشق و علاقه به خداوند را در درون ایشان افروخته است. گاه چنان از خود دم می زنند که گویی فعال مطلق هستند و هیچ فعال بیرون از ایشان موجب نشده تا انفعالی در ایشان پدید آید. از این روست که از تزکیه نفس خویش سخن به میان می آورند و بر این واژه و اصطلاح تاکید دارند.

اما هنگامی که به آموزه های قرآنی مراجعه می شود، تحلیل و تبیین قرآنی به گونه ای است که اگر مشیت و اراده الهی به تزکیه نفس ایشان تعلق نمی گرفت، هیچ گاه دوستی خدا در دل ایشان فروزان نمی شد و دل هایشان به اسلام و ایمان آراسته نمی گشت.

خداوند در آیه 21 سوره نور می فرماید: «وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكي مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا؛ اگر فضل و رحمت خدا بر شما نمي‌بود، هیچ یک از شما تا ابد پاكيزه نمي‌گشت». بنابراین ادعای تزکیه نفس از سوی انسان و فعال دانستن خود، ادعای کذب و دروغی بیش نیست. آن چه انسان انجام می دهد،‌ پرهیز و تقوایی است که با ترک برخی از پلیدی های عقلانی و عقلایی انجام می دهد و این زمینه و بستری را برای آدمی فراهم می آورد تا هدایت الهی در قلب او جای گیرد و آموزه های وحیانی را بفهمد و در راستای آن عمل کند.(بقره، آیه 3 تا 5)

خودسازی که انسان انجام می دهد در همین حد ترک و اجتناب از کار پلید و زشت و دوری از آن هاست. در حقیقت تنها با فعل خود که چیزی جز ترک فعل نیست، نه فعل حقیقی و واقعی، بستری را برای بروز و ظهور فعل الهی فراهم می آورد تا هدایت انجام گیرد. هر چه انسان در این مسیر بیش تر گام بر دارد، درهای بیش تر و بزرگ تری بر روی او گشوده می شود. از این روست که در آیات قرآنی، تقوا یعنی ترک، پرهیز، اجتناب و دوری از زشتی ها و پلیدی ها را دری به سوی شناخت و معرفت، قدرت و توانایی تشخیص حق از باطل، یافتن علم و افزایش آن و بهره مندی از فضل، منت، رحمت و هدایت الهی، خروج از مشکلات زندگی و نیز رهایی از مصیبت های جهل و بسیاری از امور دیگر دانسته است.(انفال، ایه 29؛ بقره، آیه 282؛ طلاق، ایه 2 و آیات دیگر)

بنابراین، اگر اراده و مشیت الهی نبود، هیچ انسانی تزکیه نمی شد و پاکیزگی را در نمی یافت: الْمُنكَرِوَ لَوْ لا فَضلُ اللَّهِ عَلَيْكمْ وَ رَحْمَتُهُ مَا زَكي مِنكم مِّنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لَكِنَّ اللَّهَ يُزَكي مَن يَشاءُ.(نور، آیه 21)

پس،‌ فضل و رحمت خداوند و مشیت اوست که دوست داران خود را از میان خلق اصطفا و برمی گزیند و دل هایشان را تزکیه و قلوب ایشان را به حب الهی فروزان و وجودشان را به اسلام و ایمان می آراید. آرایه های زیبای اسلام تنها بر وجودهای برگزیده الهی است که پوشیده می شود.

خداوند به صراحت در آیه 7 سوره حجرات خود را محبب معرفی می کند و فعل تحبیب را به خود نسبت می دهد. در حقیقت این صفت فعلی خداوند به معنای دوست گردانیدن فعل خداوند در حق مومنان است. چنان که تزیین ایمان و مزین کردن مومنان به اسلام و ایمان نیز فعل الهی است.

به سخن دیگر، پیش از این که مومن معنای عشق و محبت را در یابد و پیش از این که با خدا عشق ورزی کند،‌ این خداست که بنده اش را معشوق و محبوب خود قرار می دهد و با او عشق ورزی می کند. هر انسانی که میان فجور و تقوا،‌ تقوا پیشه گیرد و از پلیدی پرهیز کند، خداوند او را به عنوان مصطفی و محبوب خویش بر می گزیند و کاری می کند تا این بنده نیز معنا و مفهوم عشق و محبت را بچشد و با خدایش عشق ورزی کند. حب و دوستی و عشق جلوه ای از رحمت و فضل الهی به بندگان متقی خود است.

اگر تحبیب الهی و دوست گردانیدن خداوندی در حق انسان نبود، انسان مفهوم و معنای عشق و محبت را نمی فهمید و تنها زمانی این امر را می فهمد که تقوا پیشه کند. در این صورت است که خداوند مشیت و اراده اش را به این تعلق می دهد که این بنده را با عشق و محبت و دوستی آشنا سازد و دل بنده را برباید. عشق واقعی را می بایست در تقوا جست. پس آن چه در بی تقوایی و پلیدی جست و جو می شود، چیزی جز عشق و محبت کاذب نیست همانند فجر کاذب که آدمی را می فریبد و از حقیقت فجر صادق باز می دارد.

از این روست که عشق و محبت با خاستگاه بی تقوایی را جز ذلت وخواری و نماد دروغین عشق و محبت ندانسته اند؛ چرا که عشق و محبت واقعی تنها در سایه تقوا به دست می آید.

حقیقت حب انسانی را می بایست در تحبیب الهی جست و هر آن چه به نام حب انسانی گفته اند ولی بی ریشه تقوای الهی باشد،‌ چون تحبیب الهی در آن نیست، حب شیطانی است نه انسانی و الهی.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا