اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیعرفانمعارف قرآنی

مراقبت از واردات و صادرات نفس

بسم الله الرحمن الرحیم

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان چیزی جز واردات و صادرات نیست؛ یعنی چیزهایی که به درون نفس وقلب خویش راه می دهد و چیزهایی که از نفس به بیرون صادر می شود؛ چرا که شاکله شخصیتی هر کسی این گونه ساخته می شود و همین شاکله شخصیتی است که به عوالم دیگر از برزخ وآخرت منتقل می شود و ابدیت او را می سازد.

به سخن دیگر، انسان دردنیا با واردات و صادرات نفسانی خویش، نه تنها دنیای خویش را می سازد، بلکه ابدیت خویش را می سازد که ازآن هرگز رهایی ندارد. بنابراین، همه اهتمام انسان می بایست به واردات و صادرات نفس باشد. به این معنا که مراقبت نماید چه چیزی را صادر و چه چیزی را وارد می سازد. محاسبه نیز می بایست در همین راستا هماره انجام شود تا مشخص و معلوم شود چه میزان  این صادرات و واردات مبتنی بر حق و خیر بوده و چه میزان آن بر باطل و شرّ؟ تا به اصلاح امر بپردازد.

البته از نظر قرآن، واردات و صادرات نفس می بایست بر اساس اصول و قوانینی باشد که خدا برای کسب کمالات برای انسان طراحی و برنامه ریزی درونی و فطری یا از طریق وحی ابلاغ کرده است. پس شناخت این اصول وقوانین که از آن به هدایت فطری تکوینی و تشریعی وحیانی یاد می شود، لازم و ضروری است تا شخص همه صادرات و واردت خویش را برآن عرضه دارد و به سنجش و محاسبه بر اساس این ملاک ها و معیارها بپردازد؛ زیرا این همان صراط مستقیمی است که انسان را به کمالات می رساند.

نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن برآن است تا نقش اساسی واردات و صادرات را در ایجاد شاکله شخصیتی انسان تبیین کند؛ زیرا شاکله شخصیتی هر کسی دنیا و ابدیت هر کسی را می سازد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

صراط مستقیم هدایت الهی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان چیزی جز افکار و رفتارش نیست؛ زیرا این ها است که انسان را می سازد و حقیقت او را نمایش می گذارد. همین افکار و رفتارها است که شاکله شخصیتی هر کسی را می سازد؛ زیرا افکارها و رفتارهای انسانی تاثیر متقابل دارد؛ به این معنا افکار و رفتارها بیانگر شاکله شخصیتی هر کسی است؛ زیرا خاستگاه رفتار همان افکار است؛ اما خاستگاه افکار نیز همان شاکله شخصیتی هر شخصی است. از این رو، عمل و رفتار هر کسی تابع شخصیت و شاکله آن است: كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ؛ هرکسی براساس شاکله اش عمل می کند.(اسراء، آیه 84)

اما از آن جایی که تاثیر متقابلی میان شاکله و اعمال است، هر عملی موجب می شود که شاکله انسانی شکل خاصی به خود گیرد؛ ازهمین روست که وقتی انسان کاری هم چون احسان و انفاق را تکرار می کند، این تکرار موجب می شود تا صفت احسان در شاکله شخصیتی او شکل ثابت بگیرد که از آن به ملکات و مقومات نفسانی یاد می شود. در این حالت به این شخص نام «محسن» داده می شود که بخشی از شاکله شخصیتی او را شکل می دهد. از همین روست که خدا در قرآن، به نقش انفاق در تثیبت این حالت نفسانی تاکید دارد و می گوید کسی که برای مرضات الهی انفاق می کند، نفس خویش را بدان تثبیت می کند.(بقره، آیه 265) این تثبیت نفس چیزی جز ثبات صفتی چون احسان در نفس نیست که او را در مقام «محسنین» بالا می برد که کمترین آثارآن دست یابی به حقیقت بندگی است که انسان برای آن خلق شده است(ذاریات، آیه 56)؛ زیرا حقیقت احسان بنده پرور و بنده ساز آن است که پیامبر(ص) در تفسیرش می فرماید: الإحسانُ أن تَعبُدَ اللّه َ كَأنَّكَ تَراهُ، فإن لَم تَكُن تَراهُ فَإنَّهُ يَراكَ؛ احسان ، اين است كه خدا را چنان عبادت كنى كه گويى او را مى بينى؛ زيرا اگر تو او را نمى بينى، او كه تو را مى بيند.( كنز العمّال، متقی هندی، شماره حدیث 5254)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، هر چیزی در هستی می بایست بر اساس حق و عدل باشد؛ زیرا این همان خط سیر و صیرورت هر چیزی است که خدا برای آن مقدر و مقرر فرموده است تا این گونه به کمالات بایسته و شایسته و حکمت خلقت خویش دست یابد. بنابراین، حرکت انسان در صراط مستقیم حق و عدل زمانی است که انسان آن را بشناسد و براساس عمل و رفتارکند.

البته از نظر قرآن، هر آفریده ای از جمله انسان از نرم افزاری فطری هدایت برخوردار است که به او توانایی شناخت وادراک حق و گرایش بدان را می دهد(طه، آیه 50)؛ اما انسان در شرایطی قراردارد که اراده حق انتخاب آزاد میان حق و باطل، خیر و شر، تقوا و فجور، شکر و کفران، ایمان و کفر دراختیار اوست. انتخاب آزاد و ارادی انسان به سبب عوامل درونی و بیرونی می تواند به جای هدایت فطری حق وعدل، بر خلاف آن باشد؛ زیرا از نظر قرآن، اولا این انتخاب می تواند تابع هدایت فطری باشد یا تابع هواهای نفسانی؛ ثانیا این انتخاب می تواند طبق هدایت تشریعی وحیانی اسلام باشد یا طبق وسوسه های شیطانی؟

بنابراین، انسان با دو عامل درونی و بیرونی مواجه است که می تواند انتخاب درست و صحیح او را تحت تاثیر قرار دهد و شخص متاثر از هواهای نفسانی یا وسوسه های شیطانی به جای حرکت در صراط مستقیم عبودیت الهی، در گمراهی گام بردارد و به عبودیت هواهای نفسانی تن دهد یا به عبودیت غیرخدایان دیگر ازبیان و جنیان و مانند آنها.(جاثیه، آیه 23؛ سباء، آیات 24 و 41)

از نظر قرآن، هدایت های تکوینی و تشریعی درونی وبیرونی مطابق هم بوده و انسان را می تواند به کمالات بایسته برساند و شخصیت او را چنان بسازد که همه شاکله آن ظهور تجلیات انوار صفات و اسماء الله باشد و این گونه خلیفه الله شود.(روم، آیه 30؛ بقره، آیات 21 و 30 تا 34 و 38)

بنابراین، معیار و ملاک سنجش همان هدایت های فطری الهامی و تشریعی وحیانی به نام اسلام است که از آن به صراط مستقیم عبودیت یاد می شود.(شمس، آیات 7 تا 10؛ روم، آیه 30) این بدان معناست که انسان می بایست همه واردات و صادرات خویش را در چارچوب این صراط مستقیم عبودیت تعریف نماید و به سنجش و داوری نسبت به واردات و صادرات خویش بپردازد تا شاکله شخصیتی او چنان شود که او را «متاله» و خدایی می کند و در جایگاه خلافت الهی می نشاند و به عنوان محبوبان مرضی الهی به جایگاه مقربان در دنیا و آخرت می رساند.

 توفیق الهی رفیق سعی انسانی

چنان که گفته شد، از نظر قرآن، انسان می بایست مراقبت باشد که چه چیزی را به نفس خویش وارد می کند وآن را در خانه قلب ودلش به ودیعت می گذارد یا از خانه قلب خویش به بیرون صادر می کند؛ زیرا همه این امور، تعیین کننده سرنوشت ابدی اوست. پس همان طوری که انسان می بایست اهتمام داشته باشد تا غذاهایی بدنی و روانی اش «طیّب» باشد، و به یک معنا همه آنها از حلیّت و طهارت برخوردار باشد، هم چنین باید سعی کند تا چیزهایی را دراختیاردیگران بگذارد که آنها نیز طیّب و حلال و طاهر باشد؛ زیرا صراط مستقیم عبودیت بر این عناوین به عنوان ملاک ها ومعیارهای حقانی تاکید دارد. از همین روست که خدا در قالب احکام شریعت اسلام از مردمان می خواهد تا دنبال طیبات، حلال وطاهر باشند، و از خبیثات وحرام و نجس به عنوان رجس و پلیدی پرهیز کنند.(بقره، آیه 172؛ انعام، آیه 145؛ مائده، آیه 90؛ یونس، آیه 59)

اصولا بهره گیری از طیبات از هر چیزی مهم ترین ویژگی اصول و قوانین عبودیتی است که در صراط مستقیم اسلام و شرایع آن بیان شده است. خواه این طیب، خوراکی باشد یا کلامی یا خواه رفتاری باشد یا اعتقادی. چنان که خدا می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید از طیبات آن چه را که ما روزی شما کرده ایم، بخورید و برای خدا شکرکنید اگر او را عبادت می کنید.(بقره، آیه 172)

یا می فرماید: وَهُدُوا إِلَى الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَهُدُوا إِلَى صِرَاطِ الْحَمِيدِ ؛ و به گفتار و اعتقاد طیب و پاك هدايت مى ‏شوند، و به سوى راه خداى ستوده هدايت مى‏ گردند.(حج، آیه ۲۴)

و نیزمی فرماید: إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ؛ به سوی او سخنان و اعتقادات طیب صعود می کند و عمل صالح او را بالا می برد.(فاطر، آیه 10)

پس آن چه اصالت دارد، طیبات است که معیاری برای زندگی الهی است؛ زیرا این طیب خواهی و طیب گرایی در هر چیزی موجب می شود تا انسان خود «طیب» شود و حیاتی «طیب» را کسب کند: فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً.(نحل، آیه 97) و عمل صالح نیز طیب است که نه تنها اعتقادات و صفات او را تثبیت می کند، بلکه شخصیت او را رفعت می بخشد.(فاطر، آیه 10)

اصولا این طیب بودن، براساس اعمال صالح و گرایش به طیبات اتفاق می افتد وشخص کلمه و وجودی طیب می یابد و به عنوان درختی طیب میوه های طیب می دهد.(ابراهیم، آیات 24 و 25)

البته از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان درصراط مستقیم هدایت می بایست از همه نعمت های الهی شاکرانه بهره برد که همان استفاده درست ازهر نعمتی است.(احقاف، آیه 15؛ نمل، آیات 19 و 39 و 40) پس اگر قوّت و قدرتی به او داده شد، می بایست آن را برای احقاق حق و اقامه عدالت به کار گیرد، نه برای اقامه باطل و ظلم.

البته از نظر قرآن، توفیق انجام چنین عملی شاکرانه، تنها به عنایت الهی است؛ از این روست که می بایست از خدا خواست تا او را در صراط مستقیم هدایت قرار داده و همچنان در آن راه حق و حقیقت نگه دارد تا اینگونه از ظلم و باطل دور بماند.(حمد، آیه 6؛ قصص، آیه 17)

اصولا اطاعت خدا زمانی شکل می گیرد که توفیق الهی رفیق شود و انسان به هدایت خدا در صراط مستقیم قرارگیرد و مُنعَم به نعمت های الهی شود؛ چنان که پیامبران، صدیقین، شهداء و مومنان حقیقی بدان دست یافتند(نساء، آیه 69) و هرگز از رحمت و نعمت الهی برای حمایت و پشتیبانی از کافران و مجرمان بهره نگرفته اند.(قصص، آیات 17 و 86)

به سخن دیگر، انسان هر چند سعی و تلاش بسیاری داشته باشد، نمی تواند به طور قطعی در کارهایش موفق شود؛ زیرا اولا انسان نسبت به امور احاطه کامل عملی ندارد؛ و ثانیا تحقق هر چیزی بستگی به وجود مقتضیاتی چند و موانع زدایی از اموری دارد که این جز به توفیق الهی شدنی نیست؛ از همین روست که به انسان فرمان داده می شود تا هر گاه عزم بر انجام کاری در مقام عمل گرفت، نخست توکل برخدا نموده (آل عمران، آیه 159) و سپس در همان حال به مساله مهم تر یعنی مشیت الهی درآن امر نیز توجه داشته باشد؛ زیرا مشیت انسانی و خواسته هایش در انجام و تحقق هر کاری، زمانی تاثیرگذار است که مشیت الهی با آن همراه و قرین باشد.(کهف، آیات 23 و24؛ تکویر، آیه 29؛ انسان، آیه 30)

از نظر قرآن، تزکیه که همان رشد باطنی و دست یابی به کمالات بایسته و شایسته است، تنها در سایه توفیق الهی است؛ زیرا هر چند شخص تلاش می کند تا با اعمال صالح  و تقوایی شرایط را برای تزکیه فراهم آورد(شمس، آیات 7 تا 10؛  اعلی، آیات 14 تا 17؛ مومنون، آیات 1 تا 10)؛ اما این خدا است که تزکیه می کند: وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ؛ و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود، هرگز هيچ كس از شما تزکیه نمى ‏شد، ولى اين خداست كه هر كس را بخواهد تزکیه می کند و خداست كه شنواى داناست.(نور، آیه ۲۱)

اهتمام به واردات و صادرات نفس

از نظر قرآن، هر چند که تزکیه به توفیق و مشیت الهی است؛ اما شخص می تواند با بسترسازی و زمینه سازی شرایط را به گونه ای بسازد که از پاداش الهی بهره مند شود و فضل و رحمت خاص الهی او را شامل شود. پس همان طوری که عمل مبتنی بر هدایت فطری الهامی و کسب تقوای این سطح ازهدایت، موجب می شود تا شخص از هدایت پاداشی وحیانی تشریعی برخوردار شود و به رستگاری براساس آموزه های آنها دست یابد(بقره، آیات 2 تا 5)، هم چنین شخصی که به واردات و صادرات خویش توجه می کند، خدا عنایت خاصی به او داشته و او را در مسیر صیرورت های کمالی یاری می رساند و تحت ولایت خویش می گیرد تا به مقامات عالی انسانی برسد که در وهم نیز نگنجد.

از نظر قرآن، انسان می بایست همه زندگی اش را به گونه ای سامان دهد که در طول شبانه روز بلکه طول عمر خویش هماره در مقام عبادت و عبودیت باشد؛ یعنی عبودیت تکوینی را با عبادت اختیاری در برابر معبود حق همراه و قرین سازد. شاید به نظر برسد که چنین چیزی شدنی نیست؛ اما باید توجه داشت که هر کاری اگر با نیت رضایت الهی انجام شود و در آن تقرب به خدا قصد گردد، آن چیز عبادت می شود، و فرقی ندارد که این عمل جزو مباحاتی چون خورد و خواب باشد یا انجام واجب و مستحب یا ترک حرام و مکروهی؛ زیرا آن چه به عمل روح می بخشد، همان نیت وقصد است.

خدا از زبان پیامبر(ص) نقل می کند که او چنین زندگی را برای خویش ساخته است، به طوری که هماره در حالت عبادت و عبودیت است: قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ لَا شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ؛ بگو: در حقيقت نماز من و ساير عبادات من و زندگى و مرگ من براى خدا پروردگار جهانيان است كه او را شريكى نيست و بر اين كار دستور يافته‏ ام و من نخستين مسلمان از نظر رتبه و منزلت بلکه حتی حقیقت هستم.(انعام، آیات ۱۶۲ و۱۶۳)

واژه «نُسُك» هر روش و کار و راه پسندیده است که انسان به عنوان عبادت خدا انجام می دهد. پس انجام هر کار نیک وپسندیده ای از قول و فعل و فکر وعمل واندیشه و انگیزه و راه و مانند آنها که پسندیده خدا است، با نیت و قصد عبادت، تبدیل به عبادت خدا می شود و این گونه است که مباحاتی از زناشویی، سخن گفتن، نشستن، خوابیدن، نوشیدن، تجارت و کارگری و کشاورزی و مانند آنها هم چون نماز و حج عبادتی خالص می شود و انسان را به سوی خدا بالا می برد و رفعت می بخشد و صعود وعروج او را موجب می شود.

از نظر قرآن، انسان می بایست مراقب و مواظب وارادات خویش باشد که چه چیزی را وارد ساحت نفس خویش می کند. خدا می فرماید: فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلَى طَعَامِهِ ؛ پس انسان بايد به خوراك خود بنگرد.(عبس، آیه ۲۴)

انسان می بایست متوجه باشد تا طعامی که به بدن می رساند، طیب و حلال و طاهر باشد. البته شکی نیست که آن چه انسان را می سازد، همان واردات علمی و معرفتی است؛ زیرا درجات انسانی به علم اوست: وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ.(مجادله، آیه 11) پس انسان می بایست همان طوری که به واردات غذایی خویش اهتمام می ورزد، بیش تر از آن به واردات علمی و معرفتی اهتمام ورزد که چه می خواند و می بییند و می شنود؟ از همین روست که از باب جری و تطبیق حضرت امام ابوجعفر محمد باقر(ع) یکی از مصادیق مهم طعام را همان علوم و معارفی دانسته و فرموده است: «فَلْيَنْظُرِ الإنْسانُ إلى طَعامِهِ» ـ : عِلمِهِ الّذي يَأخُذُه مِمَّن يَأخُذُه؛ درباره آيه «انسان بايد به خوراك خود بنگرد» ـ فرمود : يعنى دانشى را كه مى آموزد، مواظب باشد از چه كسى فرا مى گيرد.( المحاسن، البرقی، ج 1، ص 347، حدیث 724) پس همان طوری که انسان می بایست به محتوا و«ما قال»  بنگرد ، هم چنین می بایست به گوینده و «من قال» نیز بنگرد تا هر چیزی را از هر کسی نگیرد؛ زیرا گوینده به همان میزان محتوا در انسان تاثیر دارد و این که گفته شود مثلا من محتوایی خوب را از آدم غیر ثقه و فاسق و فاجر بگیریم، درست نیست، بلکه می بایست گوش به دهان و زبان کسی سپرد که انسانی طیب است؛ زیرا از قلب طیب، قول طیب خارج می شود.

پس از نظر قرآن، همه وارادت به نفس و قلب می بایست مهار و مدیریت شود تا طیبات و حلال و طاهر وارد شود، هم چنین در صادرات نیز می بایست به این اصول توجه شود؛ پس اگر انفاقی می کند یا چیزی را به دیگری به هر شکلی می دهد و صادر می کند، می بایست آن نیز طیب و حلال و طاهر باشد. خدا به صراحت می فرماید: ا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا كَسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَجْنَا لَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَلَا تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَلَسْتُمْ بِآخِذِيهِ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا فِيهِ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ ؛  اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد، از چيزهاى طیب و پاكيزه‏ اى كه به دست آورده‏ ايد، و از آنچه براى شما از زمين برآورده‏ ايم‏، انفاق كنيد، و در پى خبیث و ناپاك آن نرويد كه از آن‏ انفاق نماييد، در حالى كه آن را اگر به خودتان مى‏ دادند جز با چشم‏پوشى و بى‏ ميلى‏ نسبت به آن‏، نمى‏ گرفتيد، و بدانيد كه خداوند، بى ‏نيازِ ستوده صفات‏ است‏.(بقره، آیه ۲۶۷)

پس انسان می بایست بر اساس قاعده طلایی «هر چه برای خود می پسندی برای دیگری بپسند و هرچه رابرای خود نمی پسندی برای دیگری مپسند»، عمل کند که در آیه به روشنی بیان شده است. پس همان طوری که دنبال واردات طیب و حلال و طاهر هستیم، می بایست در صادرات نیز این گونه باشیم.

خدا به انسان هشدار می دهد که هر صادراتی که از انسان به هر شکلی خارج شود، چه قول باشد چه فعل، همه محاسبه می شود که این حساب همان تاثیرگذاری در شاکله شخصیتی اوست: مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ؛ آدمى هيچ سخنى را به لفظ درنمى ‏آورد، مگر اينكه مراقبى آماده نزد او آن را ضبط مى ‏كند.(ق، آیه ۱۸)

این رقیب عتید نزد شخص است، برای نظارت نیست، بلکه برای این است که آن را بنویسد. این نوشتن و ثبت و ضبط در لوح قلب انسان است که شاکله او را می سازد؛ زیرا هر عملی که انسان از قول و فعل انجام دهد و افکار و رفتار و اندیشه و انگیزه  او را می سازد، همگی دارای آثاری است. از نظر قرآن هم عین عمل نوشته می شود و هم آثار به جا مانده از آن: وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ ؛ و آنچه را از پيش فرستاده‏ اند با آثار و اعمالشان درج مى ‏كنيم، و هر چيزى را در كارنامه‏ اى روشن برشمرده‏ ايم.(یس، آیه ۱۲) این احصاء و آمارگیری به شکل حقیقی درباطن هر کسی انجام می شود و شاکله شخصیتی او را می سازد.

باید توجه داشت که «لفظ» تنها قول نیست، بلکه هر چیزی که از انسان صادر می شود راشامل می شود؛ چنان که قول تنها گفتار نیست، بلکه شامل اعتقاداتی است که را بیان می کند؛ زیرا درفرهنگ قرآنی «قول» به اعتقادات نیز اطلاق می شود و وقتی خدا می گوید این را بگو به معنای آن است که به این اعتقاد داشته باش!

نمونه این در موضوع «اکل» مطرح است؛ زیرا اکل در برخی از آیات به معنای هرگونه تصرفات مالکانه در مالی یا چیزی است؛ چنان که خدا می فرماید: وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ.(بقره، آیه 188؛ نساء، آیه 29)

به هر حال، انسان می بایست مواظب و مراقب همه واردات و صادرات خود باشد؛ زیرا همه آنها به معنای حقیقی محاسبه می شود؛ زیرا حقیقت محاسبه چیزی جز تحقق شاکله شخصیتی نیست که انسان با همان شاکله به عالم برزخ و آخرت می رود. همان حقیقت محاسبه است که دیگر نیازی نمی شود تا سوالی درباره عمل شخص شود؛ زیرا سیمای ساخته شده از اعمال و صادرات و واردات به خوبی چهره مومن صالح و مجرم کافر را به نمایش می گذارد.(اعراف، آیات 46 و 48؛ رحمن ، آیه 41؛  فتح، آیه 29)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا