اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیعرفانمعارف قرآنی

محرومیت از تزکیه و رشد باطنی

بسم الله الرحمن الرحیم

انسان همان گونه که رشد بدنی و جسمی دارد، هم چنین رشد باطنی و روانی دارد که اصیل تر و اساسی تر است؛ زیرا بدون رشد باطنی و روانی، رشد جسمی نمی تواند انسان را به جایگاه رفیع و بلند انسانیت برساند؛ زیرا بدون رشد روانی و باطنی، انسان هر چند که بسیار قوی و تنومند باشد، ولی ممکن است حتی کم تر از فیل تنومند رفتاری متناسب داشته باشد.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، برخی از مردم ممکن است از نظر بدنی رشد بکنند و تنومند شوند، ولی ازنظر روانی و باطنی حتی کم از کودکان، بلکه در سطح حیوانات یا پست تر از آنان شعور و ادراک دارند. قرآنی در باره چرایی این سقوط شخص از انسانیت علل و عواملی را مطرح کرده که نویسنده در این به برخی از آنها پرداخته است. با هم این مطلب را از نظرمی گذرانیم.

خدا منشا و خاستگاه رشد و تزکیه

بی گمان شناخت علل محرومیت از رشد باطنی و تزکیه، نیازمند شناخت از علل رشد باطنی و تزکیه است؛ زیرا زمانی انسان از رشد حقیقی باطنی محروم می شود که علل رشد فراهم نشده باشد. از نظر قرآن، مهم ترین علت رشد باطنی انسان، ارتباط با منشاء رشد یعنی خدای سبحان است؛ چرا که خدا منشاء و خاستگاه هرکمالی از جمله رشد و تزکیه است. پس اگر مشیت و اراده الهی بر رشد نوع یا فردی قرارنگیرد، آن چیز رشد نمی کند و به کمالی نمی رسد.

البته از آن جایی که خدا غنی حمید است(فاطر، آیه 15؛ حج، آیه 64؛ حدید، آیه 24)، بخلی نسبت به هیچ کس و هیچ چیز ندارد و ستوده عمل می کند و براساس علم وقدرت خویش به هر کسی همان چیزی را عطا می کند که شایسته و لایق آن است: رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى؛ پروردگار ما كسى است كه هر چيزى را خلقتى كه درخور اوست داده، سپس آن را هدايت فرموده است.(طه، آیه ۵۰)

درحقیقت مشیت حکیمانه موجب می شود تا هر چیزی امکانات مورد نیاز برای رسیدن به کمالات بایسته و شایسته اش را داشته باشد. پس خدا به انسان نیز بر اساس همان مشیت حکیمانه هر چیز مورد نیاز را بخشیده است. این بدان معناست که براساس مشیت حکیمانه الهی، هر انسانی می بایست به رشد باطنی به عنوان یک کمال برسد؛ اما چرا چنین چیزی برای هرانسانی نیست و برخی ازانسان ها به رشد کمالی خویش نمی رسند؟!

به سخن دیگر، اگر مشیت الهی بر رشد هر انسانی قرارگرفته، چه چیزی موجب می شود تا انسان به چنین کمالی به عنوان رشد باطنی نرسد؟!

از نظر قرآن، هرچند که مشیت حکیمانه به عنوان قضا وقدر کلی براین قرارگرفته است تاهرکسی و هر چیزی به کمال خویش برسد، اما درباره انسان و جن یک فرق اساسی نسبت به دیگر آفریده ها است؛ زیرا انسان و جن دارای اراده و حق انتخاب هستند. پس اگر هر موجودی عبد قسری خدا است، عبودیت انسان و جن نسبت به خدا یک ویژگی خاص دارد که می تواند به جای عبودیت خدا به اراده وانتخاب ارادی و اختیاری، بنده غیر خدا شود. این بندگی غیر خدا به معنای خروج ازهدایت فطری تکوینی است که برای همگان است.(طه، آیه 50) بنابراین، وقتی انسان و جن از بندگی و عبودیت و هدایت مبتنی برآن خارج شود، ازمسیر کمالی خارج شده است. در این جاست که انسان از رسیدن به کمالات محروم می شود که از جمله آنها رشد باطنی است.

بنابراین، وقتی گفته می شود که خدا شخصی را گرفتاراضلال و گمراهی کرد، نسبت به هدایت تشریعی است، نه هدایت تکوینی و فطری است؛ زیرا وقتی شخص به اراده اختیاری و انتخابی خویش از عبودیت و مسیر رشد وهدایت باطنی خارج می شود، دیگر گوش به هدایت تشریعی نمی دهد.

به سخن دیگر، کسی که حرف و سخن باطن خودش را نمی شنود و به نفس لوامه و سرزنشگر خویش بی بها است، به حرف و سخن دیگران اصلا گوش نخواهد داد؛ چنین شخصی به وحی الهی که از طریق پیامبران بیان می شود، گوش نمی دهد. اینجا است که خدا به سبب مخالفت شخص با هدایت باطنی، او را از هدایت تشریعی وحیانی محروم می کند. پس اگر گفته می شود که خدا شخصی را از رشد و هدایت محروم کرده است، نسبت به هدایت رشدی تشریعی است.

دربرابر اگر کسی به هدایت باطنی گوش دهد و براساس تقوا پیشه گیرد و به عنوان عادل، صادق، امین، وفیّ یعنی باوفار، شناخته شود؛ چنین شخصی متقی به تقوای هدایت باطنی است. او دراین حالت ازاین قابلیت برخوردار است تا از هدایت تشریعی وحیانی نیز برخوردار شود وبه کمال فلاح ورستگاری برسد.(بقره، آیات 2 تا 5)

به هر حال، از نظر قرآن، مشیت کلی و قضا و قدر کلی بر این است که انسان به رشد و تزکیه کمالی خویش برسد؛ اما مشیت جزیی و اراده و قضا و قدر جزیی بر این است که شخصی که به انتخاب ارادی خویش تقوای فطری نداشته باشد، از هدایت تشریعی محروم شود و این گونه است که به تزکیه و رشد نمی رسد.(نساء، آیه 49؛ نور، آیه 21)

پس از نظرقرآن، کسی به رشد و تزکیه معنوی وباطنی می رسد که تحت مشیت جزیی الهی قرارگرفته باشد و خدا او را از هدایت تشریعی در کنارهدایت فطری بهره مند کرده باشد.(همان)

خدا درآیات قرآنی به این نکته توجه می دهد که رشد و تزکیه کامل وتمام تنها در سایه عمل به آموزه های وحیانی اسلام و شرایع آن اتفاق می افتد.(حجرات، آیه 7؛ بقره، آیه 130) از همین روست کسانی گرایش به اسلام وآیین ابراهیمی دارند، کسانی می شمرد که از سفاهت رهایی یافته اند؛ زیرا سفاهت ضد رشد است؛ و کسی که از اسلام وآیین آن گریزش دارد، گرایش سفاهت است.(بقره، آیه 130)

عوامل رشد و ضد رشد از نظر قرآن

از نظر قرآن ، کسانی محروم از رشد و تزکیه باطنی هستند که بر خلاف هدایت های فطری و تشریعی رفتار کرده باشند؛ زیرا آنان با مخالفت با هدایت فطری و تشریعی در عمل نشان می دهند که بنده خدا نیستند و در صراط مستقیم عبودیت گام نمی دارند؛ درحالی که این ها مهم ترین و اساسی ترین عوامل رشد و تزکیه بشر هستند؛ چرا که انسان برای بندگی خدا آفریده شده(ذاریات، آیه 56) و این بندگی تنها در سایه هدایت تکوینی و تشریعی به دست می آید که صراط مستقیم عبودیت و بندگی خدا و عامل دست یابی به تزکیه و رشد و رهایی از ظلم و ظلمت طاغوت و بندگی غیر خدا و عصیان و طغیان است.(بقره، آیات 2 تا5 و 21 و 38  و130؛ حجرات، آیه 7)

خدا درآیات قرآنی بیان می کند که اصولا بعثت پیامبران از جمله خاتم النبیین(بقره، آیات 129 و 151؛ جمعه، آیه 2) هدایت وحیانی اسلام وتشریع احکام درشرایع گوناگون آن(مائده، آیه 6)، تعلیمات حکیمانه کتب آسمانی و وحیانی(بقره، آیه 129) جز به عنوان رحمت و فضل الهی (نور، آیه 21) نسبت به بشری نیست تا او را در صراط مستقیم عبودیت به رشد وتزکیه باطنی برساند و جزو راشدون قراردهد.(حجرات، آیه 7)

بنابر این، عمل مبتنی ایمان و اعمال صالح و معروف که هدایت فطری و تشریعی آن را بیان کرده اند، همه در راستای دست یابی انسان به رشد و تزکیه باطنی است.(طه، آیات 75 و 76)

البته برخی از اعمال صالح به سبب ویژگی خاصی که دارد، در تحقق رشد و تزکیه موثرتر از دیگر اعمال صالح است. به عنوان نمونه حضور در مساجد و نمازگزاری(توبه، آیه 108)، پرداخت زکات مال(توبه، آیه 103)، عفت(نور، آیه 30)، ازدواج(هود، آیه 78)، تلاوت آیات قرآن(بقره، آیات 129 و 151) و مراعات آداب و حرمت ها به ویژه حریم پیامبر(نور،آیات 27 و 28؛ احزاب، آیه 53) از مهم ترین عوامل رشد انسان و تزکیه باطنی اوست.

در برابر هرگونه کفر، مخالفت با اسلام و شرایع آن موجب می شود که انسان ازدست یابی به رشد و تزکیه باطنی محروم شود.

از نظر قرآن، ممکن است که کسی به ظاهر مدعی اسلام و پیروی از شرایع آن از جمله شریعت قرآنی باشد، ولی درباطن به مخالفت با آن بپردازد. این مخالفت ها که در قالب تحریف گری(مائده، آیه 41)، کتمان معارف وحقایق وحیانی(بقره، آیه 174)، دین فروشی وسوادگری با آن(همان)، مخالفت با عهدالهی یعنی عبودیت و بندگی خدا(آل عمران،آیه 77) و سوگندهای ناحق با سوء استفاده از دین برای دنیا (همان) انجام می گیرد، انسان ها را از رسیدن به رشد و تزکیه باطنی محروم می سازد.

از نظر قرآن، تکبر و استکبارورزی برخی موجب می شود که آنان از رشد بازمانند و نتوانند به کمال بایسته و شایسته خویش برسند.(اعراف، آیه 164) این افراد در اموری تکبر می ورزند وخود را برتر و بزرگتر می یابند که اصلا هیچ برتری و بزرگی درآن امر ندارند؛ یعنی حتی نسبت به دیگران نیز بزرگی ندارند، تا بگوییم در آن امر مستحق آن هستند که بزرگی داشته باشند و آن را نمایش بگذارند. پس با آن که مستحق چنین بزرگی نیستند، خود را بزرگ می شمارند که از آن به تکبر بغیرحق تعبیر شده است.(همان) این افراد زیر بار حقایقی نمی روند که از طریق آیات الهی به آنان ابلاغ می شود، بلکه خود را دراین امور نیز دانا و بزرگ می دانند و مطیع حق نمی شوند و این گونه از راه رشد که ازطریق آیات الهی در اختیاربشرقرار داده شده محروم می شوند.(همان)

خدا در قرآن بیان می کند که متکبر مستکبر انسانی است که خود را غنی می یابد و درخواست و دعایی نزد خدای غنی حمید نمی برد؛ از همین روست که متکبران و مستکبران اهل دعا و نیایش نیستند؛ چرا که دعا برترین نماد و نماد برتر عبادت نزد خدا و عبودیت در پیشگاه اوست(غافر، آیه 60) و کسی که اهل دعا وعبادت نیست، در حقیقت از راه رشد دور است. بر همین اساس است که خدا از مومنان می خواهد تا اهل دعا باشند و به رشد حقیقی باطنی برسند؛ زیرا راه رشد دردعا و نیایش است که مومنان آن را دارا هستند و مستکبر فاقد چنین حالتی هستند.(بقره، آیه 186)

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، هر کسی در فسق و فجورقرارگیرد، به دفن و دسیسه نور فطرت می پردازد و از رشد و مسیرآن دور می شود تا جایی که دیگر تا جایی سقوط می کند که توانایی ادراکی و گرایش فطری خویش را ازدست می دهد و به سطح شعورحیوانی بلکه پست تراز آن سقوط می کند.(شمس،آیات 7 تا 10؛ اعراف، آیه 179)درحالی که از نظرقرآن، برای رسیدن به رشد کامل و تمام وقرارگیری در جرگه راشدون می بایست انسان نه تنها کفر و  فجور را کناربگذارد واهل عصیان و طغیان نباشد، بلکه می بایست اهل ایمان و مطیع رحمان باشد.(حجرات، آیه 7؛ بقره، آیه 186)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا