اجتماعیاخلاقی - تربیتیعرفانمعارف قرآنیمقالات

مراتب ايثار و نوع دوستي

isarاسلام روابط انساني را فراتر از عدالت تعريف مي كند؛ به اين معنا كه عدالت در حوزه روابط انساني، كف روابط- نه سقف- را تشكيل مي دهد؛ چرا كه سطح عالي روابط در قالب احسان تعريف مي شود كه شامل نيكوكاري در ابعاد و اشكال گوناگوني چون عفو، گذشت، بخشش، مهر، عطوفت، نيكي، انفاق، اطعام، ايثار و از خودگذشتگي مي شود.
بنابراين، روابط در ميان امت و مومنان، از دايره عقل فراتر مي رود و به احساسات و عواطف نيز مي رسد. نتيجه چنين نگرشي به روابط انساني آن خواهد بود كه مومنان، از مرتبه حب ذات ظاهري گذشته و در اوجي ديگر به خود و ديگران مي نگرند. از اين فراز بلند، ديگر زندگي دنيوي و حيات مادي هر چند ارزشمند است و انسان بايد خود را به تهلكه نيندازد (بقره، آيه 195)، ولي براي رسيدن به مقامات عالي تر انساني، فدا كردن و ايثار زندگي دنيوي و حيات اين دنيايي، سهل و آسان است.

به سخن ديگر، حركت انساني هر چند كه در كف و مرتبه نازل بايد از عدالت آغاز شود و در مدار و محور عقلانيت و عدالت بگردد، ولي در مراتب عالي تر مي بايست از فراز ديگري حركت را ادامه داد. حركت هاي انساني كه براي فعليت بخشي به اسماي الهي و متاله و خدايي شدن انجام مي گيرد، زماني حركت كمالي است كه در فراز احسان نسبت به ديگران ادامه يابد؛ زيرا در مقام احسان است كه حركت كمالي به تمام معنا تحقق مي يابد و ربوبيت و پروردگاري خود را نشان مي دهد.

احسان، محور حركت ها

هر كاري كه انسان در دنيا انجام مي دهد، تاثيرات شگرف در سازه وجودي و شاكله انساني اش به جا مي گذارد. هر انساني، مصنوع خود مي باشد و ايمان و كار نيك اوست كه او را به صنعت كامل الهي تبديل مي كند؛ زيرا اسماي سرشته در ذات را از قوه به فعليت در مي آورد و او را خدايي مي سازد. هرگاه شمار اسماي فعليت يافته فزون تر باشد و يا كيفيت فعليت بهتر و تمام و كامل باشد، صنعت و سازه، كامل و تمام تر خواهد بود. بنابراين اشتداد در كم و كيف با حركت تكاملي تحقق مي يابد. هر چند كه مراد از اشتداد در كميت، همان تراكم اسماي الهي و فعليت يابي شمار اسماء و نام هاي فعليت يافته الهي در ذات شخص است، ولي اين بدان معنا نيست كه اشتداد در كيفيت تحقق نمي يابد؛ چرا كه هر اسمي در انسان در درجات و مراتب گوناگوني ظهور مي يابد و اين بستگي به نوع كار و عملكرد شخص دارد. بنابراين، هر شخصي لازم است افزون بر فعليت بخشي در كم و شمار اسماي الهي، به كيفيت تحقق آن ها نيز توجه يابد كه در چه مرتبه و درجه آن اسم را تحقق بخشيده است.

نكته ديگر آن كه انسان ها با احسان مي توانند كيفيت بسياري از فعليت هاي خويش را به تمام و كمال نزديك سازند. از اين رو بر احسان بيش تر تاكيد مي شود.

البته اين گونه نيست كه هر انساني در مسير تكاملي گام بردارد و قواي الهي و اسماي خداوندي را در خود تحقق بخشد؛ زيرا بسياري از مردم چون كافران و مشركان، به جاي مسير تكاملي، مسير مخالف آن را مي پيمايند و حركت تنقص را در برابر تكامل در پيش مي گيرند. بدين ترتيب حتي برخي از فعليت هاي ذاتي و ابتدايي خود را نيز از دست داده به سوي قوه مي روند. اين همان چيزي است كه در اصطلاح قرآني به آن حركت به سوي باطل ياد مي شود؛ زيرا حركت به باطل به معناي از دست دادن حق است كه چيزي جز پوچي نيست. هنگامي كه شخص در ميزان عدل الهي، قرار مي گيرد، از نظر فعليت ها چنان سبك است كه ترازوي شخصيت شناسي خداوند او را با موازين سبك نشان مي دهد؛ اما كسي كه فعليت هاي اسمايي را كامل كرده يا به تمام رسانيده است، سرشار از حقيقت اسماي الهي است و سنگيني خود را ظهور مي دهد. نتيجه آن مي شود كه هر كه سنگين تر است در درجات قرب الهي به سبب مشابهت نزديك مي شود و هر كه سبك تر، در درجات بعد الهي به درك اسفل از فراق يعني دوزخ سقوط مي كند.

متاله شدن در حركت تكاملي با فعليت يابي اسماي الهي تحقق مي يابد. اين جاست كه نقش احسان در روابط انساني، به عنوان عامل قوي و اساسي متاله و خدايي شدن خود را نشان مي دهد؛ زيرا مقام مظهريت و ربوبي، مقام احسان است.

مقصد وجه اللهي

از مصاديق بارز و كامل احسان، ايثارگري است. ايثار كردن برخلاف خودپسندي، خودمحوري و حب ذات دنيايي، به معناي ديگرپسندي، ديگرمحوري و حب ذات الهي است. به اين معنا كه انسان به جاي اين كه به خود مادي و زندگي دنيوي بنگرد و دل بسته به آن باشد، به خود الهي مي نگرد و فناي خود در خدا را مطلوب واقعي برمي شمارد. اين جاست كه به سادگي در يك معامله و داد و ستد، خود مادي را با خود الهي معامله مي كند و به فروش مي رساند. خداوند در آيه 74 سوره نساء مي فرمايد: پس، بايد كساني كه زندگي دنيا را به آخرت سودا مي كنند، در راه خدا بجنگند و هر كس در راه خدا بجنگد و كشته يا پيروز شود، به زودي پاداشي بزرگ به او خواهيم داد.

از براي اين دسته از افراد، جان مادي و خود دنيوي و زميني هر چند ارزش دارد و براي حفظ و عزت آن بسيار تلاش مي كنند، ولي در فرازي بلند، هنگامي كه با خود الهي و متاله شدن خويش مي سنجند آن را بسيار كم ارزش ارزيابي كرده و به سادگي حاضر به معامله با خداي خود مي شوند.

چنين افرادي، همه زندگي خويش را در مسير وجه الله قرار مي دهند و هيچ كاري را بي مقصد و مقصود او انجام نمي دهند؛ زيرا وجه الله به معناي متاله شدن و چهره خدايي گرفتن است. پس هر كاري را با چنين قصدي انجام مي دهند.

مراتب سه گانه ديگرخواهي و نوع دوستي

چنان كه گفته شد، احسان مهم ترين زمينه ساز براي متاله شدن است. در اين ميان، ايثارگري و ديگرپسندي، كامل ترين مصداق احسان مي باشد؛ زيرا در ايثارگري شخص از همه چيزي كه منسوب و منتسب به خود است مي گذرد و تنها خدا در وجه الله را مدنظر قرار مي دهد.

البته در ايثارگري نيز مي توان مراتب سه گانه اي را يافت كه هر مرتبه اي نسبت به مرتبه پايين تر، از ارزش و جايگاه برتري برخوردار مي شود. خداوند در آيه 8 سوره انسان در مقام ستايش ايثارگري اهل بيت عصمت و طهارت(ع) مي فرمايد: «و يطعمون الطعام علي حبه مسكينا و يتيما و اسيرا= آنان به خاطر دوست داشتن آن، بينوا و يتيم و اسير را خوراك مي دادند.»

درباره اين كه ضمير«حبه» به چه چيزي برمي گردد، سه احتمال داده اند كه ظاهراً هرسه احتمال درست است؛ چرا كه هراحتمالي مرتبه اي از مراتب ايثارگري را روشن مي سازد.

1- اين كه گفته شود ضمير دركلمه به طعام برگردد. به اين معنا كه آنان با آن كه خود نيازمند طعام بودند؛ زيرا گرسنه و روزه دار بودند، با همه دوست داشتن طعام براي خود، آن را به ديگران ايثار مي كنند. بنابراين، با آن كه به طعام نيازمند بودند، ولي از طعام مي گذرند و ايثارگري مي كنند. علامه طباطبايي در ذيل آيه مي نويسد: منظور از «حب طعام» اشتياق و اشتهاي زياد به طعام، به خاطر شدت احتياج به آن است. بنابراين، اهل بيت(ع) چيزي را كه بسيار دوست مي داشتند انفاق مي كنند تا به مقام ابرار برسند و ايثارگري را به نمايش گذراند و اسوه عيني و سرمشق مردم شوند. خداوند درباره انفاق از محبوب و دوستي داشتني ها مي فرمايد:«لن تنالوا البر حتي تنقوا مما تحبون؛ هرگز به نيكي نمي رسيد مگر آن كه از آن چه دوست داريد انفاق كنيد.»

2- اين كه ضمير دركلمه، به اطعام برگردد كه از جمله يطعمون فهميده مي شود. به اين معنا كه اهل بيت عصمت و طهارت(ع) اطعام و انفاق را دوست دارند. از اين رو آنان درمقام ايثارگر اطعام، وارد مي شوند تا اين گونه متاله شوند و وجه الهي را قصد نمايند.

3- اين كه ضمير را به خدا ارجاع دهيم. بنابراين، اهل بيت (ع) اطعام طعام به ديگران آن را سبب دوستي خداوند انجام مي دهند.

پس نتيجه اينكه از آيه فوق مي توان سه مرتبه از مراتب ايثارگري و ديگرخواهي را به دست آورد. مرتبه نخست، گذشت و ايثار از چيزي هايي است كه براي انسان محبوب بوده و به آن نيازمند است مانند ايثارطعام؛ مرتبه دوم، عبور از مقام اطعام و هرعمل صالح است ؛زيرا انسان هرگاه از محبوب بگذرد، به مرتبه اي مي رسد كه كارهاي نيك براي او عادت مي شود و دوست دارد كه به عنوان اهل نيكوكاري و محسنان شناخته و درزمره ايثارگران نامش برده شود. كسي كه از اين مرتبه بگذرد، به مرتبه سوم ايثارگري مي رسد كه درآن مرحله تنها خداوند، محبوب اوست و همه چيز از جمله جان را فداي اين محبوب مي كند. ديگر نه دنيا و مافيها براي او ارزش و محبوب است و نه اعمال صالح براي او محبوبيت مي يابد؛ بلكه خداوند است كه محبوب اوست. اين جاست كه حب دو طرفه به وجود مي آيد و شخص محبوب الهي مي شود؛ زيرا ديگر در خدا فاني شده، هرچه او خواهد مي خواهد. البته فناي مطلق و كامل تنها براي شخصي چون پيامبر(ص) است كه مرتبه ديگري است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا