اجتماعیاخلاقی - تربیتیتاریخیسیاسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

محمد (ص)الگوئي تمام عيار براي حال و آينده

samamosبازخواني گزارش قرآن از سيره پيامبر(ص) در زندگي شخصي و اجتماعي

پيامبر(ص) مظهر اتم و اكمل الوهيت و ربوبيت الهي است، از اين رو حقيقت وجودي ايشان بر همه هستي، فرشتگان، پيامبران و كتب آسماني ديگر هيمنه دارد و از سوي خداوند به عنوان سرمشق نيكو و صراط مستقيم رسيدن به اين مقامات بلند انساني معرفي شده است.

بنابراين، شناخت آن حضرت(ص) و آشنايي با افكار، انديشه ها، كنش ها و واكنش هاي ايشان، به عنوان سبك زندگي كامل و درست، ضروري است. بهترين منبع شناختي كه هيچ شك و ترديدي در صحت آن راه نمي يابد، قرآن است كه از سوي خداوند وحي شده است. پس مراجعه به قرآن براي شناخت سيره آن حضرت(ع) و پيروي و عمل مبتني بر آن، امري شايسته و بلكه بايسته است.

نويسنده در اين مطلب بر آن است تا با مراجعه به قرآن، گزارشي كوتاه از برخي ويژگي هاي آن حضرت(ص) در حوزه شخصي و اجتماعي ارائه دهد.

هيمنه پيامبر(ص) بر هستي

بي گمان پيامبر(ص) در اوج انسانيت قرار دارد؛ چرا كه او در مقام تدني و قرب الهي تا آنجا پيش رفته كه در مقام تدلي، قاب قوسين او ادني (نجم، آيات 8 و 9) قرار گرفته به گونه اي كه هيچ كس در مقام مظهر الوهيت و ربوبيت، اين گونه متاله و رباني نشده است. بر همين اساس خداوند او را سرمشق و اسوه نيك و كامل بشريت قرار داده و از همگان خواسته تا از وي پيروي كنند (احزاب، آيه 21) تا در مسير بازگشت در دايره از اويي به سوي اويي (بقره، آيه 156) رجعت خويش را با پروردگاري او (علق، آيه 8 ) در چارچوب حبي و اطاعتي ايشان بروند (آل عمران، آيه 31؛ انفال، آيه 1 و آيات ديگر) و منتهاي سير خويش را در هستي با مظاهر ربوبيت او طي كنند. (نجم، آيه 42)

بنابراين، آن حضرت(ص) در كماليت و فعليت بخشي به تمام اسماي سرشته در ذات خويش (بقره، آيه 31) به تماميت رسيده و متاله و رباني تمام مي باشد كه فراتر و برتر از آن قابل تصور نيست. از اين روست كه به مقام بلند «عبده» ستوده مي شود و سير زميني و آسماني، زماني و مكاني را طي مي كند (اسراء، آيه 1) و با كدح و تلاش خويش و عنايت الهي به ملاقات خداوندي در مقام فناي صفاتي و اسمايي مي رسد (انشقاق، آيه 6) و با ذات هو پيوند مي خورد. (اسراء، آيه 1 و نجم، آيه 9)

بر اين اساس، وجود او در همه هستي، اتم و اكمل مظهر الهي است و خود او و كتابي كه آورده مهيمن بر همه هستي بوده و از هيمنه سلطه، شهود، رقابت و حفاظت برخوردار مي باشد؛ چرا كه ميهمن واژه اي است كه به معناي شاهد از ريشه «امن» و قلب همزه به هاء (لسان العرب، ابن منظور، ذيل واژه) يا با ريشه « هيمن» به معناي سلطه در حفظ، مراقبت و تصرف در چيزي (ترجمه تفسير الميزان، ج 5، ص 570) يا حافظ، شاهد، مراقب، امين و نگاهداري كننده چيزي (تفسير نمونه، ج 4، ص 400) است. بنابراين، پيامبر(ص) به عنوان خليفه اتم و اكمل الهي (بقره، آيه 30) بر همه هستي افزون بر تسخير تكويني داراي هيمنه تكويني و تشريعي بوده و همه موجودات مي بايست بر ايشان سجده اطاعت و خلافت برند تا بتوانند تحت هيمنه او به كمال برسند، چنان كه آيات پيش گفته از جمله 31 سوره آل عمران و آيه نخست سوره انفال به صراحت بر آن دلالت دارد و فرمان الهي در آيه 21 سوره احزاب بر اسوه حسنه قرار گرفته ايشان تأكيد دارد.

خداوند در قرآن به صراحت از هيمنه قرآن سخن به ميان آورده و مي فرمايد: و انزلنا اليك الكتاب بالحق مصدقا لما بين يديه من الكتاب و مهيمنا عليه؛ ما اين كتاب (قرآن) را به حق بر تو نازل كرديم، درحالي كه كتب پيشين را تصديق مي كند و مهيمن، مسلط، شاهد، حافظ و نگهبان آنهاست.(مائده، آيه48)

براين اساس، همان گونه كه پيامبر(ص) مصداق اسم الهي مهيمن و مظهر اتم و اكمل آن است، (حشر، آيه23) قرآن ايشان نيز مهيمن بر همه كتاب الهي است. (مائده، آيه48) خداوند در آياتي درباره هيمنه آن حضرت سخن به ميان آورده است؛ از جمله درباره شهادت و گواهي آن حضرت(ص) حتي نسبت به پيامبران ديگر مي فرمايد كه اگر پيامبران، شاهدان و گواهان امت خويش هستند، پيامبر(ص) شاهد شاهدان و گواه بر اين پيامبران است.(نحل، آيه89)

به هرحال، هيمنه پيامبر(ص) و قرآن بر همگان حتي پيامبران و كتب آسماني آنان امري بديهي براساس آموزه هاي قرآني است. پس آن حضرت(ص) همان گونه كه بر آنان شاهد و گواه است و او شهيد بر آنان مي باشد و همه هستي براي او از باب علم شهودي، حضور دارد، همچنين مراقب است تا ايشان براساس اهداف آفرينش حركت كرده و براساس آن در آنان تصرف ربوبي مي كند تا آنها را به مقام بايسته و شايسته كمالي شان برساند.

سيره شخصي پيامبر(ص)

پيامبر(ص) به سبب آنچه به عنوان هيمنه آن حضرت(ص) گفته شده، نه تنها عروه الوثقي الهي(بقره، آيه256؛ لقمان، آيه22) و حبل الله (آل عمران، آيات103و 112) و صراط مستقيم خداوندي است كه انسان را به خدا مي رساند، بلكه بهترين و كامل ترين و نيكوترين سرمشق و اسوه اي است كه خداوند براي رباني شدن در ميان بشر قرار داده و برانگيخته است.

بر اين اساس، كسي كه بخواهد متاله و رباني و محبوب خداوند شود، (آل عمران، آيه31؛ طه، آيه90) مي بايست سيره شخصي و اجتماعي پيامبر(ص) را همانند بينش ها و نگرش هاي آن حضرت(ص) مدنظر قرار داده و براساس آن سبك زندگي خويش را سامان دهد.(احزاب، آيه21)

از جمله نكات مهم در زندگي شخصي آن حضرت(ص) مي توان به مسأله عبادت هاي آن حضرت(ص) به عنوان ذكرالله اشاره كرد؛ چرا كه نماز به معناي كامل ترين و زيباترين نماد و شيوه عبادت از سوي خداوند در قرآن معرفي شده است. از اين رو اهتمام آن حضرت(ص) به اين ذكر الهي بسيار دايمي بود.

آن حضرت(ص) از سوي خداوند مأمور مي شود تا نماز را برپا دارد (هود، آيه114؛ اسراء، آيه78؛ عنكبوت، آيه2)

نمازهاي آن حضرت(ص) به نمازهاي يوميه در اوقات مقرر خود (همان؛ مجمع البيان، ج5 و 6، ص306) و نمازهاي واجب شب(اسراء، آيه79) و نمازهاي مستحب(همان) تقسيم مي شد. آن حضرت(ص) نمازهاي خويش را با مراعات تمام آداب و شرايط به جا مي آورد و مراعات جهر و اخفات را نيز مي كرد.(اسراء، آيه10)

با آنكه مخالفان تلاش مي كردند تا از اقامه نماز در مراكز عمومي و عبادتگاهي چون كعبه و مسجدالحرام جلوگيري كنند، ولي آن حضرت به نحو مستمر و مكرر نمازهايش را در حضور و در برابر مخالفان و دشمنان خويش اقامه مي كرد و از نهي و ممانعت آنان نمي هراسيد. (علق، آيات9 و 10؛ مجمع البيان، ج9و 10، ص782)

ايشان تا زماني كه مأمور بود به طرف بيت المقدس نماز گزارد، به اين فرمان عمل مي كرد و زماني كه تغيير قبله به سوي كعبه و مسجدالحرام از سوي خداوند ابلاغ شد، ايشان با همه تعريض ها و نكوهش ها، بر حكم خداوند عمل كرد و از هيچ هياهو و جنگ رواني نهراسيد و از حقيقت ابلاغي گامي عقب نشيني نكرد. (بقره، آيات 142تا144)

اهداف و آثاري كه پيامبر(ص) براي نماز قايل بود، موجب مي شود كه ايشان و امام باقر(ع) نماز را به عنوان عمود و عماد يعني ستون دين و تكيه گاه آن معرفي كنند. (فروع كافي، محدث كليني، ج 3، ص 266؛ كنزالعمال، الهندي، حديث 18869)

نماز براي پيامبر(ص) زمينه ساز دريافت وحي (مزمل، آيات 2 تا 6) و براي ديگران بسترساز دريافت الهام و وحي غيرتشريعي مي شود؛ زيرا آثار آن در انسان هاي ديگر به شكل عمومي ظهور خواهد يافت؛ چرا كه وحي اگر به صورت تشريعي پس از پيامبر(ص) تمام مي شود، (احزاب، آيه 40) ولي نبوت عامه و وحي غيرتشريعي همواره بوده و ادامه خواهد يافت؛ چنان كه پيش از اين نيز به افرادي از جمله حضرت مريم(ص) و مادر موسي(ع) وحي غيرتشريعي نازل شده است (سوره مريم و نيز قصص، آيه 7) و الهامات تقوايي از سوي خداوند همواره ادامه داشته و خواهد داشت. (شمس، آيه 8 )

نماز همچنين موجب دستيابي پيامبر (ص) به مقام شفاعت و مقام محمود شده است (اسراء، آيه 79) و براي ديگران نيز چنين خواهد بود. نماز موجب دوري انسان از ناپسندها، فحشاء و منكرات مي شود (عنكبوت، آيه 45) و مهمترين ذكر الهي مي باشد. (همان؛ الميزان، ج 16، ص 142)

پيامبر(ص) خود همواره بر حفظ آداب نماز توجه و اهتمام ويژه اي داشت. از اين رو خداوند بيان مي كند كه او در هنگام تكبيرات نماز، دست هاي خويش را بالا مي برد تا اين ادب نماز را به درستي به جا آورد. (كوثر، آيه 2؛ مجمع البيان، ج 9 و 10، ص 837)

اقامه نماز جماعت حتي در ميدان جنگ و در حالت خوف به امامت خود آن حضرت(ص)، بيانگر توجه و ارزش و جايگاه نماز جماعت از ديدگاه آن حضرت(ص) و تاثير فردي و اجتماعي آن دارد. (نساء، آيه 102)

ايشان به نماز جمعه نيز بسيار اهميت مي داد (جمعه، آيات 9 و 11) چنان كه به نمازهاي عيد قربان و عيدفطر توجه داشت (كوثر، آيه 1؛ مجمع البيان، 9 و 10، ص 837)

بر جنازه مومنان حاضر شده و نماز ميت را اقامه مي كرد و نسبت به منافقان از نمازگزاري بر جسدشان خودداري مي كرد. (توبه، آيه 84)

در روايات داستان هاي بسياري درباره سيره آن حضرت در مسئله نمازگزاري ايشان نقل شده است كه از ذكر آن در اينجا خودداري مي شود و خوانندگان گرامي را به منابع روايي و تاريخي ارجاع مي دهيم.

در آيات قرآني درباره سيره هاي شخصي ديگر چون خواب (انفال، آيه 43؛ مزمل، آيات 1و 2)، خوراك (انبياء، آيات 7 و 8؛ فرقان، آيات 7 و 9)، لباس و پوشش (مدثر، آيه 4)، همسرگزيني و ازدواج (رعد، آيه 38؛ احزاب، آيات 6 و 28 و 29) و امور ديگر نيز پرداخته شده است كه در اين جا به ذكر آنها نمي پردازيم.

سيره اجتماعي پيامبر (ص)

اما درباره سيره اجتماعي بايد گفت كه مجموعه آيات بسياري از سبك زندگي اجتماعي آن حضرت (ص) گزارش داده است كه در اينجا به برخي از سيره اجتماعي آن حضرت در برخورد با ديگران اشاره مي شود.

اصولا پيامبر(ص) براساس فطرت و عقل، انسان معتدلي بود و هرگز راه افراط و تفريط را طي نمي كرد. ايشان را مي توان الگوي تمام و كمال عدالت و اعتدال و ميانه روي معرفي كرد؛ زيرا افزون بر فطرت و عقل، به حكم امضايي خداوند مامور بود كه اين گونه عمل كند (اسراء، آيه 29) تا نشان دهد دين اسلام جز دين فطرت و عقل نيست. (روم، آيه 30) از اين رو در انفاق و احسان به ديگران همواره راه اعتدال را در پيش مي گرفت. (اسراء، آيه 29) در برابر حق خاضع و در مقابل باطل مقاوم بود و هيچ كوتاه نمي آمد. لذا بر حقانيت راهي كه به او وحي شده اعتماد داشته (كهف، آيات 25 تا 27) با استقامت و صبر تمام به ابلاغ دين و گسترش آن اقدام مي كرد. (هود، آيه 112، شوري، آيه 15)

مردم را به كارهاي معروف و پسنديده دعوت و از كارهاي زشت و منكر باز مي داشت، چنان كه خود عامل به معروف و تارك منكر بود. (اعراف، آيات 157 و 199 و آيات ديگر)

نسبت به مخالفان از در مدارا و مماشات وارد مي شد تا ايشان را به سوي حق دعوت كند و با پناهندگي به آنان اجازه مي داد تا سخن حق را بشنوند (توبه، آيه 6)

گاه از طريق مبارزه منفي با مخالفان و دشمنان و بي اعتنايي به شبهات و دروغ پردازي هاي آنان (انعام، آيات 70 و 112 و 137، حجر، آيات2 و3) و گاه با به كارگيري بهترين روش ها يعني نيكي به جاي بدي (مومنون، آيات 92 و 96) و گاه با موضع گيري هاي سخت گيرانه و حتي جهاد عليه آنان مي كوشيد(توبه، آيه 73) تا راه حق را براي مردم باز كند و سلطه دشمنان را از گرده مردم بردارد. (اعراف، آيه 157)

هدف آن حضرت(ص) بيدار كردن فطرت و توجه دادن انسانها به توحيد و راه و روش خدايي و متاله و رباني شدن و قرار گرفتن در موقعيت خلافت الهي بود. (انعام، آيات 40 تا 46 و نيز 63 و 64 و آيات بسيار ديگر)

آن حضرت(ص) خود را موظف به پاسخ گويي نسبت به همه پرسش هاي منطقي و معقول مردم مي دانست و با گشاده رويي به همه پرسش ها پاسخ مي داد و تلاش مي كرد تا ايشان را به سوي حق و راه آن رهنمون سازد. (بقره، آيات 189 و 215 و 219 و 220 و آيات ديگر)

آن حضرت(ص) همواره در پي حق بود و براي او زماني اكثريت معنا و مفهوم داشت كه در اين مسير گام بردارند، بنابراين به صرف اكثريت و يا اقليت بودن از چيزي پيروي يا مقابله نمي كرد. و آنچه ملاك و معيار بود حق و حقانيت بود نه اكثريت يا اقليت (انعام، آيات 114 و 116)

بر همين اساس، از حق هر جا يافت مي شد پيروي مي كرد و با باطل در هر جايي كه باشد مبارزه مي كرد حتي اگر باطل در ميان خويشان و همسران و فرزندان ايشان نمود مي يافت و از كفر و نفاق و شرك و ديگر مظاهر باطل به شدت پرهيز و با آنها و مظاهرش مبارزه مي كرد. (انعام، آيات 56 و 150 و احزاب، آيات 1 و 48 و آيات ديگر)

چنان كه گفته شد، فطرت سالم و عقل سليم همواره به حق دعوت مي كند و هواهاي نفساني به باطل مي خواند. از اين رو ايشان با هواهاي نفساني و خواسته هاي آن مبارزه مي كرد و هرگز پيروي از هواهاي نفساني را نمي پذيرفت. (نجم، آيات 3 و 4)

از طلاق پرهيز داشت و با آن كه مجاز بود، به آن اقدام نمي كرد (احزاب، آيه 52 و آيات ديگر) به خانواده و همسر احترام مي گذاشت و آنان را تكريم مي كرد با آنكه گاه موجبات اذيت و آزار او را به شدت فراهم مي كردند و اسرار خانوادگي را افشا مي نمودند. (سوره تحريم)

نسبت به مال و منال ديگران چشم نداشت و به زندگي و امكانات مادي و رفاهي بي توجه بود (حجر آيه 88، طه، آيه 131) مردم را به تزكيه نفس دعوت مي كرد و خود در اين راه پيشگام بود و مردم را آموزش مي داد و تربيت مي كرد. (جمعه، آيه2، بقره، آيه 129 و 151، آل عمران، آيه 164)

اهل تفكر و تدبر بود و مردمان را نيز بدان مي خواند (يونس، آيه 101) با برگزيده برترين روش ها در مباحثه و مناظره مسايل اعتقادي، راه و روش حق را بيان مي كرد. (نحل، آيه 125، كهف، آيات 9 و 22)

اهل عفو و گذشت بود (مائده، آيات 12 و 13) ولي به حمايت از ظالم و خائن نمي پرداخت. (نساء، آيه 107) مصلحت انديش بود ولي هرگز اين مصلحت انديشي جز براي رفاه و آسايش و حل و فصل امور اجتماعي مردم نبود (نور، آيه 62) نه آنكه با اين مصلحت انديشي احكام صريح خداوند چون متعه و قصاص و مانند آن را تعطيل كند و برخلاف احكام الهي براي رضايت ملت ها و دولت هاي بيگانه عمل كند و از آنان پيروي نمايد. (بقره، آيه 120)

با نگاهي گذار به گوشه هايي از سيره شخصي و اجتماعي پيامبر(ص) به سادگي مي توان دريافت كه ايشان به عنوان رحمت براي جهانيان (انبياء، آيه 107) براساس آموزه هاي فطري و عقلاني، فطرت مردم را بيدار و عقل ايشان را فعال مي ساخت تا زنجيرهاي بردگي و بندگي ديگران را از گرده خويش بردارند (اعراف، آيه 157) و خود را از ظلم نفس و ديگران رهايي بخشند و حيات و زندگي سعادتمند را در دنيا و آخرت تجربه كنند و از حيات طيب و پاك برخوردار شوند. (نحل، آيه 97) بنابراين، ايشان با نگاهي انساني با ايثار هستي خويش (شعراء، آيه 3) بر آن بود تا انسانيت را از رنج دايمي رهايي بخشد. پس سيره ما نيز در زندگي شخصي و اجتماعي مي بايست اين گونه باشد تا اگر محمد(ص) نشديم دست كم محمدي شويم.به هر حال، اين ها گوشه هايي از سيره شخصي و اجتماعي پيامبر بود كه در قرآن گزارش شده است. بيان همه آنها در اين مقال كوتاه نمي گنجد و به همين مقدار در اينجا بسنده مي شود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا