اقتصادیسیاسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

مبانی استقامت در اقتصاد

samamosاصطلاح اقتصاد مقاومتی یک اصطلاح قرآنی است. خداوند در آیه 5 سوره نساء درباره نقش اقتصاد در جامعه می فرماید: ولا توتوا السفهاء اموالکم التی جعل الله لکم قیاما و ارزقوهم فیها و اکسوهم وقولوا لهم قولا معروفا؛ و اموال خود را- که خداوند آن را وسیله قوام زندگی شما قرار داده- به سفیهان مدهید، ولی از عواید آن به ایشان بخورانید و آنان را پوشاک دهید و با آنان سخنی پسندیده بگویید.

اقتصاد مایه قوام جامعه

در این آیه بصراحت اموال، به عنوان قوام جامعه معرفی شده است. قوام در حقیقت، آن ستون اصلی وسط چادر و خیمه است که خیمه گاه با آن استوار و سرپا می ماند. نقش اقتصاد در یک جامعه و زندگی بشر این گونه است. بنابراین، می بایست با آن به گونه ای عمل شود که شایسته است.

بر همین اساس خداوند از مؤمنان و مسئولان جامعه خواسته تا اقتصاد و اموال را دردست خبرگان قرار دهند که از عقل به خوبی برخودار بوده و آن را به کار می گرد و دچار سفاهت نیستند. سفیه، آن بی خردی است که بدون هدف و قصد عقلایی، کاری را انجام می دهد. از آنجایی که سفیهان ممکن است مال را تباه سازند و به درستی به کار نگیرند، با همه ارزشی که اسلام برای مالکیت اموال هر چند اعتباری قایل است، خداوند به حکم ولایت مطلق خود، ولایت سفیهان را از اموالشان برداشته و آن را در اختیار عقلاء و خردمندان قوم قرار داده است.

از نظر آموزه های اسلامی، همه هستی مال خداوند است و خداوند مالک آن است. از این رو، مالکیت حقیقی از آن خداوند است؛ چنانکه در آیه 33 سوره نور بصراحت از مال الله سخن به میان می آورد و از مردم می خواهد تا از مال الله که به شکل امانت در اختیار بشر است و خداوند ایشان را مالک اعتباری آن قرار داده، بخشی را به دیگران بدهند و یا صرف امور خیر چون ازدواج کسانی کنند که توانایی مالی در ازدواج ندارند.

اینکه اقتصاد در اسلام تا این اندازه ارزش و اهمیت دارد که آن را قوام جامعه و ستون اصلی آن دانسته است، از آن روست که جامعه برای تحقق آسایش و رفاه، نیازمند اموالی است که به درستی به کار گرفته شود تا اهداف مادی و دنیوی بشر تامین شده و رشد و شکوفایی اقتصادی زمینه و بستر مناسبی را برای فعالیتهای دیگر تربیتی بشر فراهم آورد. لذا خداوند در آیه 61 سوره هود یکی از فلسفه ها و اهداف آفرینش بشر و استقرار او در زمین را آبادانی زمین دانسته که خود یک رفتار اقتصادی است.

اما نکته ای که باید بدان توجه داشت این که اقتصاد برای اینکه اقتصاد مقاومتی و قوام بخش شود، می بایست اصول چندی در آن مراعات شود که ازجمله مهم ترین آنها، بهره گیری از عقل در برنامه ریزی و مدیریت آن است. از همین روست که حضرت یوسف(ع)با معرفی خود به دانش اقتصاد و توانایی در مدیریت اقتصادی خواهان به عهده گرفتن مسئولیت اقتصادی جامعه مصری می شود. (یوسف، آیه 55 )

نقش مردم در اقتصاد مقاومتی

البته شکی نیست که تنها مدیریت فردی حتی دانا و توانا نمی تواند اقتصاد را به عنصر قوام بخمی دارند ش و مقاومتی جامعه تبدیل کند، بلکه این توده های مردم هستند که با عملکرد درست خود می توانند اقتصاد را به یک اقتصاد سالم و مقاومتی و قوام بخش برای جامعه خود تبدیل کنند.

برای رسیدن به این توانایی لازم است که آموزشهای خاص و تخصصی دریافت کنند؛ زیرا مدیریت اقتصادی در مهم ترین و حساسترین بخش از زندگی اجتماعی و عنصر جامعه ساز، نیازمند فراگیری علمیو عملی اموری است. لذا قرآن با اشاره به اینکه خداوند اقتصاد را قوام جامعه قرار داده از مردم می خواهد تا اموال و سرمایه های جامعه را به دست هر کسی ندهند مگر آنکه آموزشهای علمی و عملی را با موفقیت پشت سرگذاشته و صلاحیت ایشان برای به عهده گرفتن مسئولیتهای اقتصادی خرد و کلان احراز شده باشد. خداوند در آیه 5 سوره نساء می فرماید که تنها بلوغ فکری یا دانش علمی برای احراز مسئولیتهای اقتصادی کافی نیست، بلکه لازم است تا با برگزاری دوره های عملی و آزمونهای کوچک و بزرگ، آمادگی افراد برای این مسئولیتها معلوم شود. تاکید بر واژه انس از آن روست که تا شخص در اثر تکرار دارای ملکه مدیریت اقتصادی درست و سالم و هدفمند نشد، نمی بایست حتی اموال شخصی اش در اختیارش قرارداده شود؛ چه رسد که مسئولیتهای اقتصادی جامعه در دست افراد غیر متخصص و غیر مجرب قرارداده شود. آزمودگی و تجربه افراد در امر اقتصادی می بایست به درجه ای برسد که با امور اقتصادی و فعالیتهای مناسب و درست انس گرفته باشد.

از نظر قرآن آنچه مهم است این است که جامعه به درجه ای از استقامت در اموراقتصادی برسد که هیچ امری آن را در انتخاب راه درست و کار درست باز ندارد و در مسیر مستقیم با صبر و بردباری، به امور اقتصادی قیام کند.

تفاوت ایستادگی و ایستادن

در آیه 5 سوره نساء سخن از اقوام است. شکی نیست که قوام به معنای مقاومت و ایستادگی است. ایستادگی و پایداری غیر از ایستادن است. اینکه شخص بتواند بایستد امری است و اینکه توان ایستادگی و مقاومت داشته باشد، امر دیگری است.

برخی از درختان و بوته ها در شرایط عادی و معمولی می ایستند ولی در برابر تندبادها و سیلهای مخرب و بنیان کن قدرت مقاومت و ایستادگی را ندارند. اینجاست که تفاوت ایستادن و ایستادگی معلوم می شود. خداوند نفرموده است که اقتصاد باید قایم و ایستاده باشد بلکه می فرماید باید قوام باشد که در آن مقاومت و ایستادگی، عنصر اصلی را تشکیل می دهد.

چنین مسال های درباره ایمان نیز گفته شده است. خداوند در آیه 30 سوره فصلت بیان می کند که تنها کسانی که ایمان آورده و در برابر مشکلات استقامت ورزیدند از عنایات الهی برخوردار خواهند شد. پس تنها اینکه کشوری اقتصادی سرپا داشته باشد کافی نیست بلکه اقتصادی باید قوام و مقاومتی داشته باشد که در برابر تحریم ها و فشارها ایستادگی کند و عمود خیمه جامعه را نگه دارد.

تفاوت ایستادن و ایستادگی در این است که با سرپا بودن و قیام فیزیکی، ایستادن تحقق می یابد، ولی ایستادگی حالت و ملکه ای است که در روحیه یک فرد یا ملت ایجاد می شود و همین روحیه ایستادگی است که هم او را نگه می دارد و هم اجازه نمی دهد تا تحریم ها و فشارها، او را خم کند و یا از جا برکند. این همان اقتصاد مقاومتی است که ریشه در ایستادگی ملت دارد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا