اقتصادیمعارف قرآنیمقالات

مال و ثروت، ظرف خير و بركت

samamos-comبررسي نگرش قرآن درباره ارزش و اهميت ثروت

بارها درباره موضوع انشاء «علم بهتر است يا ثروت» گفته و يا شنيده ايد. طرح اين موضوع، به اين معناست كه كدام يك، اصيل و ارزشي تر است. فرض در طرح اين موضوع اين است كه هر دو آن ها ارزشي هستند، ولي از نظر پرسش شونده كدام يك از آن دو، ارزشي تر مي باشند؟ فرض ديگر كه در موضوع نهفته است اين است كه اگر امكان جمع ميان آن دو نباشد و از مصاديق مانعه الجمع باشد، كدام يك را به عنوان ارزش و امر اصيل ترجيح مي دهيد؟

نويسنده دراين مطلب برآن است تا براساس آموزه هاي قرآني، جايگاه ثروت و مال را در بينش و نگرش اسلامي ارايه دهد و تبيين نمايد كه از نظر اسلام، آيا براي ثروت و مال ارزشي مي توان ثابت كرد؟ و اگر ارزشي دارد، اين ارزش نسبي است يا اصيل؟ با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.

مفهوم مال و ثروت

مال درلغت به معناي تمامي چيزهايي است كه انسان مالك آن مي شود. (لسان العرب، ابن منظور، ج 13، ص 223، ذيل واژه مول) ابن اثير بر اين باور است كه درآغاز برآن چه انسان از زر و سيم مالك مي شد، مال اطلاق مي شده است. بعدها گستره اي عام يافت و شامل تمامي چيزهايي شد كه تحت مالكيت انسان قرار مي گيرد. درميان اعراب، واژه مال بيشترين كاربرد را در شتر داشته است، زيرا بيش ترين اموال ايشان، شتر بوده است. (همان)

درميان گله دارهاي ايراني نيز همين معنا مرسوم است؛ زيرا از نظر آنان، مال تنها گوسفند و گاو است. از اين رو چوپان هاي رشته كوه هاي البرز از واژه «ريز مال»، گوسفند اراده مي كنند كه در برابر «درشت مال» به معناي گاو قرار مي گيرد؛ زيرا تمامي سرمايه ايشان گوسفند و گاو است.

تفاوتي كه زبان شناسان ميان مال و ملك، قايل هستند، تفاوت جزيي و لطيف و دقيقي است؛ زيرا دركاربردهاي عربي، هرگاه ملك به كار مي رود، مقصود تحت تسلط و سلطه قرارگرفتن چيزي است؛ ولي وقتي مال به كار مي رود، ناظر به ارزشمندي چيزي است. به همين دليل انسان نسبت به نفس خويش مالكيت دارد، اما به نفس انسان، مال گفته نمي شود؛ اين درحالي است كه برخي از چيزها ماليت دارند، اما مالكي براي آن نيست. براساس همين ارزش است كه در قرآن به چيزي كه موضوع داد و ستد، هبه، انفال، تصرف، شركت و مانند آن قرار مي گيرد، مال گفته مي شود. (التحقيق، حسن مصطفوي، ج 11، ص 216)

در فقه و حقوق اسلامي نيز، مالي كه مورد معامله قرار مي گيرد، بايد داراي شرايطي باشد كه عبارتند از:نفع و سودمندي از نظر خردمندان، حليت نفع غالب آن و قابليت نقل و انتقال. (مكاسب، شيخ انصاري، ص 20 و 79)

نگرش قرآن به مال و ثروت

از نظر قرآن، مال و ثروت، فضل الهي است. (بقره، آيه 198و مائده آيه 2 و توبه آيه 76) البته مال و ثروت بي توجه به نسبت ها و ارتباط آن با انسان، همانند ديگر آفريده هاي الهي درجايگاه ارزشي قرار دارد؛ ولي اين بدان معنا نيست كه در ارتباط با انسان نيز به طور مطلق يك ارزش باشد، هرچند كه در آيه 46سوره كهف از مال و فرزند به عنوان زينت هاي زندگي دنيوي يادشده، ولي اين بدان معنا نيست كه به عنوان يك ارزش بايد مقصد و مقصود آدمي قرارگيرد.

به سخن ديگر، هرچند كه خداوند در آياتي از جمله 180 و 215 و 272 و 273 سوره بقره و 95 سوره كهف و 11 سوره حج و 24 سوره قصص و 8 سوره عاديات، از مال و ثروت و دارايي به عنوان خير يادكرده كه بيانگر ارزشي بودن آن است، ولي بايد توجه داشت كه واژه خير دركاربردهاي قرآني، به مال و ثروتي گفته مي شود كه در جايگاه مناسب و براي مقصود اصلي آفرينش و تكامل و متاله شدن خود و جامعه انساني، به كار گرفته شده باشد. بنابراين هر نعمتي را خير نمي داند، بلكه با توجه به بهره برداري درست و مناسب آن است كه به نعمتي خير گفته مي شود. از اين رو خداوند در آيه 116 سوره آل عمران، مال را به تنهايي داراي ارزش نمي داند و آن را ملاك و معياري براي ارزش گذاري نمي شناسد.

اگر به آياتي چون 11 تا 17 سوره مدثر توجه شود، دانسته مي شود كه در نگرش قرآني و نظام ارزشي آن، زماني مال و ثروت ارزش مي يابد كه زاويه ديد انسان به مال، از منظر الهي باشد. از اين رو خداوند، در اين آيات، هرگونه برخورداري از مال وثروت بدون ايمان به خدا و آيات الهي و اهداف هستي را چيزي بي ارزش درنظام ارزشي قرآن معرفي مي كند.

به سخن ديگر، نسبت انسان به مال و ثروت، زماني ارزشي مي شود كه مال با توجه به اهداف الهي هستي و آفرينش مورد توجه قرارگيرد.

نقد و انتقادي كه قرآن نسبت به ديدگاه كافران و دنياپرستان دارد، خود بيانگر آن است كه تنها در يك صورت است كه مال و ثروت ارزش مي يابد و در احوال ديگر، نه تنها ارزش نيست بلكه خود ضدارزشي و دامي در برابر انسان مي باشد، زيرا موجبات غفلت وي از فلسفه آفرينش و حركت تكاملي به سوي آن مي شود و درنهايت انسان را خاسر و زيانكار مي گرداند.

خداوند به اشكال گوناگون به ارزيابي انتقادي مال و ثروت از نگاه كافران و دنياپرستان مي پردازد. در آياتي چون 12 سوره هود، به نگرش ارزشي كافران به مال توجه مي دهد و اهميت و ارزش آن را نقد مي كند و در آيات 51 و 53 سوره زخرف، به نقد ديدگاه فرعون درباره ارزش و اهميت مال مي پردازد و در آيات 34 و 36 و 42 سوره كهف نشان مي دهد كه چگونه مال و ثروت از ديدگاه دنياگرايان مشرك به يك ارزش و حتي ملاك و معيار ارزشگذاري انسان تبديل شده است و آنان افزايش مال و ثروت را نشانه محبوبيت بيشتر انسان در نزد خداوند ارزيابي مي كنند، در حالي كه نگرش قرآن هرگز اينگونه نيست. بلكه ملاك و معيار ارزش گذاري و محبوبيت درنزد خداوند را تقوا و اموري ديگر برمي شمارد و راه دستيابي به گرامي شدن در نزد خداوند را گرامي داشتن يتيمان، نه برخورداري از مال و ثروت مي داند و در همين آيات حتي مردم را تشويق مي كند كه از ثروت و مال خويش در راه خداوند به مساكين و يتيمان انفاق كنند تا محبوب خداوند شوند.

معيار ارزشمندبودن ثروت

اين بدان معناست كه از نظر قرآن برخلاف تفكر مادي گرايانه مشركان و كافران، نه تنها مال، في نفسه ارزش مطلق نيست يا نمي تواند معيار ارزش گذاري و ارزيابي محبوب و غيرمحبوب شود بلكه تنها زماني ارزش مي يابد كه در راه خدا و اهداف كمالي و متاله شدن به كار گرفته شود. از اين روخداوند در آيه 37 سوره سبا، ارزش و نقش معنوي مال و فرزند را زماني ثابت مي داند كه اين امور در مسير كمالي به كار گرفته شود و همراه با ايمان و عمل صالح باشد.

از نظر قرآن، خلأهاي ناشي از بي ايماني به خدا و فلسفه آفرينش را نمي توان با مال و فرزند پركرد. (آل عمران، آيه 116 و حاقه، آيات 27 تا 29) اين هشدار به همه كساني است كه معنويت را بي خداوند مي جويند و مي خواهند با اموري چون مال و فرزند و هرچيز ارزشي ديگر از نظر كافران و مشركان چون عرفان هاي كاذب، به آرامش و آسايش برسند و از بحران روحي و رواني در امان مانند. از نظر قرآن، سرگرم شدن به اين امور نه تنها ايشان را از مسير حركت هاي درست آفرينش دور مي سازند و غافل مي كند، بلكه حتي نمي تواند خلأ بي خدايي و بي ايماني را پر كند.

به سخن ديگر، هر گونه معنويت بي خدا، نه تنها خلأ ايمان و خدا را پرنمي كند، بلكه آن چيزي كه معنويت گرايان در پي آن هستند و مي خواهند از طريق آن، به آرامش و آسايش روحي و رواني برسند، تحقق نمي يابد، بلكه حتي خلاف آن رخ مي نمايد و شخص در نهايت با پوچي مواجه مي شود و از درون متلاشي شده و منفجر مي گردد؛ زيرا اين گونه معنويت گرايي بي خدا و ايمان، از مصاديق لهو و لعب و غفلت از خدا و ياد اوست. در نتيجه نه تنها دچار تنگناهاي معيشتي مي شود بلكه خوف و حزني دروني شخصيت وي را متلاشي مي كند و انسان، نامتعادل مي گردد و فرجامش خودكشي مي شود. اين ها مطالبي است كه از آيات قرآني مي توان به دست آورد.

خداوند در آيه 11 سوره توبه در بيان جايگاه دين و ايمان نسبت به مال و ثروت به ارزيابي مي پردازد و مي فرمايد كه دين و ايمان از چنان ارزش و اهميتي در زندگي دنيوي و اخروي بشر برخوردار است كه جهاد در راه خدا و دين الهي ارزشمندتر از جان و مال انسان ها بشمار مي رود. اين بدان معناست كه هرچيزي در سايه سار ايمان است كه ارزش معناداري مي يابد.

براساس همين ديدگاه اهل معرفت و ايمان نيز قدرت و ثروت را هرچند بسيار باشد، بسي كم ارزش تر از رضايت و خشنودي خداوند و پاداش هاي الهي برمي شمارند. (قصص، آيه 80) به اين معنا كه اهل ايمان كه ثروت و قدرت را براي رسيدن به اهداف عالي انساني مي خواهند و به كار مي گيرند، حتي در مقام سنجش و داوري آن را كم تر از آن مي دانند كه به آن توجه ويژه اي مبذول دارند. البته اين بدان معنا نيست كه از نعمت و خيرالهي بهره نمي گيرند، بلكه به معناي آن است كه آنان هرگز همانند كافران و دنياپرستان دل به مال دنيا و ثروت آن نمي سپارند بلكه از آن براي اهداف آفرينش به درستي بهره مي گيرند.

نسبت انسان به ثروت

استاد حسن زاده آملي (مدظله العالي) نسبت انسان به ثروت و مال را همانند نسبت كشتي به آب ارزيابي مي كند. به اين معنا كه كشتي با آب معنا و مفهوم پيدا مي كند وگرنه تخته پاره هايي بيش نيست؛ ولي همين آب كه به كشتي معنا مي بخشد، اگر به درون كشتي برود موجب نابودي كشتي مي شود. بنابراين، همان گونه كه آب براي كشتي بستر حركت است و كشتي بر دوش آب مي رود، ولي اگر به درون آن رود كشتي را غرق و نابود مي كند، مال و ثروت و قدرت نيز اين گونه است كه مي بايست تنها به عنوان ابزار به آن نگريست و اجازه نداد تا در دل رود و انسان، دلبسته به مال و ثروت و قدرت شود كه موجب هلاك آدمي است.

خداوند بارها در آيات قرآني به انسان گوشزد مي كند كه مال تنها در دنيا مي تواند به عنوان يك ابزار كمالي مطرح باشد و در آخرت از چنين جايگاه و اهميتي برخوردار نيست. (كهف، آيه 46 و شعراء، آيات 69 و 88 و آيات ديگر) از اين رو دارايي هاي دنيوي نمي تواند انسان را از آتش دوزخ نجات دهد (همزه، آيات 1 تا 4 و ليل، آيات 8 و 11)، ثروت و مال تنها زماني ارزش ابزاري پيدا مي كند كه انسان آن را به كار گيرد و با انفاق و اطعام و مانند آن به نيازمندان، خودسازي كرده و به مقامات عالي برسد. (فجر، آيات 15 تا 18)

نتيجه چنين نگرشي به مال موجب مي شود تا انسان هرگز در انديشه فريب ديگران نباشد و سعي نكند با كم ارزش جلوه دادن اجناس مردم، بخواهد مالي را به دست آورد (اعراف، آيه 85 و هود، آيات 84 و 85)

به هر حال ، ثروت و قدرت تنها زماني ارزش و اهميت مي يابد كه براي استفاده و بهره برداري در مسير اهداف آفرينش و كمالات انساني باشد و هرگز دارايي و ثروت نمي تواند ملاك ارزش گذاري باشد، هر چند كه دنياپرستان و مترفان و اشراف چنين ديدگاهي دارند و آن را ملاك محبوبيت در نزد خدا و يا ارزش و اعتبار و امتياز اجتماعي مي دانند. (زخرف، آيات 31 و 32 و سباء، آيات 34 و 35 و هود، آيات 27 و 29 و آيات ديگر)

امتحان و آزمون الهي با مال

يكي از سنت هاي الهي اين است كه انسان ها را با مال و ثروت آزمون مي كند (قلم، آيه 17) و در حقيقت ثروت و مكنت عرصه اي براي آزمون هاي الهي است. (همان) خداوند حتي اهل ايمان را نيز به آن مي آزمايد تا دانسته شود تا چه اندازه در مسير آفرينش و اهداف آن هستند و آيا دلبسته به زينت هاي دنيا از جمله مال و فرزند مي باشد يا نه؟ (انفال، آيه 28 و تغابن، آيه 15) از اين رو، خداوند در آيه 28 سوره انفال به مومنان هشدار مي دهد مواظب خود باشند كه با مال و فرزند آزموده مي شوند؛ چرا كه بسياري از مردم در برابر آزمون هاي مالي از خود ضعف و سستي نشان مي دهند (محمد، آيات 36 و 37) و گاه حتي نفوذ مال و ثروت در جان و دل آدمي به گونه اي است كه حاضر است جانش را بدهد و مالش را ندهد.

از آيه 28 سوره انفال بر مي آيد كه اين آزمون به سبب دشواري و مشكل زيادش، يكي از مهم ترين آزمون هاي الهي است كه سربلندي و موفقيت در آن بسيار ارزشمند است.

خداوند در ادامه همين آيه 29 سوره انفال روشن مي سازد كه تنها اهل تقوا مي توانند در سايه عنايت و رضايت الهي از اين آزمون ها سربلند بيرون آيند. (الميزان، ج9، ص56)

البته اهل تقوا به سبب اين كه به ربوبيت و پروردگاري خداوند ايمان دارند و از بينش و نگرش درست برخوردارند، اهل صبر و شكيبايي هستند و همين صبر در برابر مشكلات آنان را در برابر نقص در مال و ثروت و ديگر مصيبت ها حفظ مي كند و توفيق را رفيق راهشان مي كند.(بقره، آيه 155)

آثار دلبستگي به مال و ثروت

چنان كه گفته شد، ثروت، ابزار ارزشمندي در دنيا براي رسيدن به كمالات فردي و جمعي است. اما هرگونه دلبستگي و علاقه موجب غفلت و بسياري از مشكلات مي شود.

مال دوستي و وابستگي به ثروت، آثار زيانباري چون لغزش و خيانت در شهادت و گواهي دارد. (مائده، آيه 106) در حقيقت كساني كه دل بسته به دنيا هستند، به سبب همين دلبستگي و وابستگي به مال، دچار لغزش و نافرماني به فرمان هاي الهي مي شوند و آينده خود را تباه مي سازند. از اين رو خداوند در اين آيه هشدار مي دهد كه مواظب خود باشند تا دل بسته به دنيا و ثروت و مال آن نشوند.

همين دلبستگي، عامل مهم در بخل و خساست انسان است. (قلم، آيات 17 تا 24) چنان كه عامل ناسپاسي و كفران نيز مي باشد. چنين افرادي كمتر، شاكر و سپاسگزار خداوند هستند و مال و ثروت را در جاي مناسب و درست به كار نمي گيرند. (عاديات، آيات 6 تا 9)

خداوند در آيه 24 سوره توبه كساني را كه به دنيا و ثروت دلبسته مي شوند سرزنش مي كند و اين دلبستگي شديد را عامل بسياري از گناهان و نابهنجاري ها برمي شمارد. (محمد، آيات 36 و 37)

علاقه به ثروت از عوامل بي توجهي به بينوايان و ترك تلاش براي رفع گرسنگي آنان است (فجر، آيات 18 و 20)، چنان كه موجب خيانت در امانت (انفال، آيات 27 و 28 و نيز مجمع البيان، ج 3 و 4، ص 823)، تخلف از جهاد و مشاركت در فعاليت سياسي و نظامي (توبه، آيه 24)، مخالفت با حق (زخرف، آيات 30 و 31)، شكست در آزمون هاي الهي (فجر، آيات 15 و 18)، غفلت از خدا (منافقون، آيه 9) و درنهايت خسران و زيان ابدي انسان مي شود. (همان)

از آن جايي كه عشق به مال و ثروت در عمق وجود انسان ها ريشه دارد (محمد، آيه 37) مبارزه با آن بسيار سخت و دشوار است و لذا خداوند- چنان كه گذشت- هشدارهاي تند و شديد نسبت به مال دوستي و دلبستگي به آن مي دهد و آن را آزموني سخت و دشوار مي داند كه كم تر كسي از آن به سلامت مي رهد.

خداوند براي مبارزه با مال دوستي و دلبستگي به آن از مومنان مي خواهد تا با توجه به قيامت و حقيقت زندگي دنيا و آخرت (عاديات، آيات 6 تا 11)، خردمندي و تفكر درباره زندگي دنيا و جايگاه و اهميت مال و ثروت نسبت به آخرت (قلم، آيات 23 تا 28) و در پيش گرفتن اعتدال (همان و نيز مجمع البيان، ج 9 و 10، ص 507) و ياد زياد خداوند و تسبيح او (قلم، آيات 23 و 24 و 28) خود را از دام ثروت و مال و دلبستگي به آن رهايي بخشند و سربلند از آزمون هاي دنيا بيرون آيند.

سخن درباره مال اندوزي و زيان ها و آثار خطرناك آن مطلبي است كه بيرون از حوصله اين مقال است و به وقت ديگر وانهاده مي شود. از همين مطالب مي توان دريافت كه ثروت هرگز از جايگاه مطلوبيت نفسي همانند علم برخوردار نيست، درحالي كه علم از مطلوبيت نفسي برخوردار است اما ثروت ابزاري است كه تنها زماني ارزش مي يابد كه در مسير آخرت و اهداف آفرينش به كار گرفته شود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

1 دیدگاه

  1. سلام برتویی که می توانی شاهکاری از خلقت خداوند باشی ….دعوت از شما عزیزان برای پیوستن در تجارت پرسود و قانونی و شرعی وبا درآمد بالا ومادام العمر (( Network Marketing )) مجموعه بزرگ ACE TEAM BIZ شما همان چیزی که دنبالش بودید پیدا کردید… با پیوستن و عضویت در شرکت کاملا معتبر وقانونی BIZ نه تنها میتوانید از محصولات کیفی وخاص موجوددرسایت شرکت یا فروشگاههای بزرگBIZ در تهران وسایر شهرهای ایران مایحتاج زندگی خودرا تامین نمائید بلکه میتوانید از پلن سوددهی که در شرکت BIZ به جهت خرید و عضویت شما وزیرمجموعه شما نیز بهرمند شوید.

    مراحل ثبت نام :1- وارد سایت شرکت به آدرس https://bizmlm.ir/register شوید.
    2- درمحل نام کاربر معرف aceasnad68 کد کاربر معرف91378971 را تایب نمائید

    عضویت در بیز
    بازاریابی شبکه ای بیز بزرگترین شبکه بازاریابی کشور و قدرت مند ترین شبکه نتورک مارکتینگ ،بیز به معنای همیشه یک گام جلوتر در نتورک مارکتینگ ایران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا