اعتقادی - کلامیعرفانفلسفیمعارف قرآنی

قرآن و موجودات فرازميني و فرا انساني

بي گمان خداوند غير از موجودات و آفريده هايي كه مي شناسيم آفريده هاي ديگري نيز دارد كه ما هيچ گونه شناختي از آن ها نداريم و تنها به علم اجمالي و به نص قرآني مي دانيم كه موجودات و آفريده هاي ديگري نيز وجود دارد.

اين شناخت ما از هستي و موجودات آن كه به شكل ديدني ها و شنيدني ها تحقق يافته امكان آن را بخشيده تا به آگاهي درباره موجوداتي دست يابيم كه آنان را موجودات فرازميني و يا فرا انساني مي ناميم. البته موجودات فرازميني مي توانند فرا آسماني و يا فرا مادي باشند. اين فرامادي ها نيز مي توانند موجودات با عناصر مادي لطيف و يا غيرلطيف بوده باشند. در مقاله زير پيرامون آفريده هاي غيرانساني خداوند بحث شده كه با هم آن را از نظر مي گذرانيم.

جنيان؛ موجودات زميني
ما با برخي از اين موجودات به شكل افسانه اي و باورهاي اسطوره اي و يا اطلاعاتي كه از شهود برخي از انسان هاي برتر با ويژگي هاي خاص و يا از آموزه هاي وحياني از راه پيام هاي پيامبران و نقل آنان به دست آورده ايم، آشنا هستيم و اطلاعاتي جسته و گريخته از آنان داريم. از آن جمله مي توان به جن و پري اشاره كرد. پري يا همان فرشتگان هرچند كه به نظر مي رسد از يك نوع باشند ولي با توجه به آموزه هاي قرآني مي توان آن ها را به اقسام مختلفي دسته بندي كرد كه توضيح آن در ادامه مطلب مي آيد.
جن و يا ديوان نيز به نظر مي رسد كه از يك نوع باشند و چنان كه قرآن بيان مي دارد آنان همانند انسان ها موجوداتي زميني هستند و از عناصر مادي همانند عناصري كه در انسان به كار رفته خلق شده اند. با اين تفاوت كه جنيان از عنصر لطيف تر كه در آيات قرآن از آن به (مارج من النار) تعبير مي شود پديد آمده اند. به زبان امروزي آنان از انرژي، ايجاد شده اند و ماده اصلي و اوليه آنان را انرژي تشكيل مي دهد. تعبير از آتش در آيات قرآني همانند تعبيرخلقت و آفرينش انسان از خاك و گل تعبيري ساده است كه امكان دريافت عناصر تشكيل دهنده براي همگان را فراهم مي آورد. به خوبي روشن است كه انسان واقعا گل و خاك نيست بلكه عناصري كه از آن پديد آمده است همان عناصر موجود در خاك و گل است. هم چنين جنيان همانند بشر از همين ماده عنصري زميني تشكيل شده اند و از لطافت بيش تري برخوردارند. از اين رو آنان مي توانند انسان زمخت برآمده از عنصر گل و خاك را ببينند ولي انسان، ناتوان از ديدن انرژي با چشم غيرمسلح است؛ ولي همان گونه كه انسان توانست با ابزارهاي خاص، عناصر ناپيدا و ناهويداي زميني را ببيند و حتي آن را تحت مهار و كنترل خويش درآورد مي تواند در آينده با ابزارهاي خاصي جنيان را مشاهده كند و رويت نمايد.
عقل بشر، برتر از عقل جن
جنيان همانند بشر موجوداتي با عقل و تفكر هستند. برخي بر اين باورند كه آنان هوشيارتر و عاقل تر از بشر مي باشند. از اين رو در ضرب المثل هاي عاميانه گفته مي شود كه اين مطلب به عقل جن هم نمي رسيد كه بيانگر بلنداي فكر و نظري است كه ارايه شده است. اما با توجه به مقام عظماي انسان و كرامت وي بر همه موجودات از جمله جن و فرشتگان، مي توان دريافت كه عقل انساني فراتر و برتر از عقل جني است. لذا برخي از فلاسفه اسلامي بر اين باورند كه آنان در مرحله عقل ابتدايي يعني خيال و وهم نشسته اند و توانايي ايشان از اين مرحله فراتر نمي رود.در مسئله تكليف كه بر جنيان و انسان ها واجب است و آنان همانند انسان ها موجوداتي مكلف و مختار مي باشند، نيازي نيست كه عقل تام و تمامي هم چون انسان داشته باشند بلكه درجه اي از عقل براي وجوب تكليف كفايت مي كند.
دانش امروزي نشان داده است كه انسان كه از عنصر خاك است مي تواند از عقل و هوش خويش بهره برداري و آن را در راستاي تكامل خويش و بهره گيري از عناصر طبيعت و آباداني زمين و زمان به خوبي مورد استفاده قرار دهد. جنيان كه از انرژي ساخته و پرداخته شده اند همانند رايانه هاي امروزي هستند كه از هوش و ذكاوت خاصي برخوردار مي باشند. از اين رو سرعت انتقال داده ها و حتي سرعت حركتي در جنيان بسيار بالاست و آنان به بيرون از جو و فضا سفر كرده و مطالبي را دريافت مي كنند ولي اين بدان معنا نيست كه آنان تيزهوش تر و عاقل تر از انسان هستند.به هر حال جنيان همانند انسان ها از موجودات زميني به شمار مي آيند و نمي توانند از فضاي زمين بيرون روند و در صورت خروج از سوي شهاب سنگ ها و جاذبه ها و عوامل ديگر مورد تهديد قرارگرفته و ممكن است جان خويش را از دست دهند.
فرشتگان موجوداتي لطيف تر
فرشتگان از ديگر موجودات هستي هستند. با توجه به برخي از آيات كه آنان را متنوع دانسته وحتي اسامي و نام هاي متعددي بر آنان گذاشته مي بايست بيش از يك نوع باشند.
برخلاف تصور ما آنها داراي انواع متعدد و از عناصر مختلفي خلق شده اند، برخي از آنان در حوزه آفرينش و خلقت قرارمي گيرند و برخي ديگر در حوزه امري مي مانند و به شكل خلقي درنمي آيند.
به نظر مي رسد كه فرشتگان مي توانند از عناصر مادي مانند عنصر نور آفريده شوند. اين فرشتگان در عالم آسمان و بيرون از جو مي توانند حركت كرده و زندگي كنند. از اين رو مي توانند به زمين آمده و به آسمان بازگردند. اينان از عنصر عقل بيش تري برخوردار مي باشند و لذا برخي از فلاسفه اسلامي، فرشتگان را از عالم عقل دانسته اند.
فرشتگاني كه با عنصر نور آفريده شده اند موجوداتي بسيار لطيف تر از جنيان هستند از اينرو جنيان نيز ممكن است آنان را نبينند ولي اين بدان مفهوم نيست كه آنان با ابزارهاي خاص نتوانند فرشتگان را مشاهده نكنند؛ زيرا جنيان نيز مي توانند از ابزارهاي خاصي بهره گيرند كه خود آن را مي سازند. تفاوت ميان انسان و جنيان از يك سو و فرشتگان از سوي ديگر در آن است كه فرشتگان موجوداتي مختار نيستند. از اين رو تكليف به مفهومي كه در انسان و جنيان گفته شده درباره آنان معنا ومفهومي ندارد. بنابراين آنان مكلف نيستند و به بهشت و دوزخ نمي روند تا پاداش اعمال نيك و بد خود را ببينند.
البته برخي از آيات و روايات ميان گروهي از فرشتگان زميني و آسماني با برخي ديگر تفاوت هايي را مطرح مي سازد. اگر داستان فطرس و يا برخي ديگر از فرشتگان را افسانه هاي اسرائيلي برنشمريم مي توان گفت كه محتمل است آناني كه فرشته زميني و يا در مرتبه فروتر آسمان هستند دچار اشتباه و يا ترك اولي شوند و مجبور به زندگي در زمين گردند. اين معنا اگر درست باشد مي بايست فرشتگاني را كه در سطحي برتر از جنيان قرارگرفته و از عنصر نور ساخته شده اند فرشتگاني دانست كه امكان ترك اولي در آنان مي رود و مجازات خاصي را متحمل مي شوند. اما از آن جايي كه قرآن فرشتگان را موجوداتي كاملا مطيع دانسته كه هرگز از عبادت و عبوديت دست برنمي دارند و همواره در آن چه بدان امر مي شوند اطاعت مي كنند مي بايست اين دسته از روايات را روايات اسرائيلي و افسانه اي برشمرد.
به هر حال به نظر مي رسد كه فرشتگان داراي انواع و اقسامي هستند كه خداوند از اين تنوع و تعدد به تنوع در بال ها و جناح ها ياد كرده است. افزون بر اين كه برخي از فرشتگان را عالين و كروبين دانسته است و در مسائل وسوسه آدم از سوي ابليس به اين نوع ها اشاره نموده است.در هفت زميني كه در عالم ماده وجود دارد و در هفت آسماني كه در هستي قرار دارد مي توان اين معنا را به دست آورد موجودات ديگري وجود دارند كه حداقل از جنس فرشتگان كه داراي انواع متعددي هستند مي باشند.
بنابراين دور از انتظار نخواهد بود كه در هستي و كهكشان هاي متعددي كه در جهان مادي وجود دارد، منظومه هاي شمسي با زمين هائي همانند زمين وجود داشته باشد. در آن زمين ها و آسمان ها موجوداتي هستند كه دست كم از عنصر مادي خلق شده اند. اين همان آفريده هايي خواهند بود كه قرآن مي گويد ما مخلوقاتي داريم كه شما نمي دانيد. اين ندانستن به دو شكل عدم شناخت شهودي و نقلي است. به اين معنا كه موجوداتي وجود دارد كه ما از همه آن ها به فرشته تعبير مي كنيم اما اي بسا موجوداتي باشند كه اكنون براي ما ناشناخته هستند و سالها و يا قرنها بعد براي انسان شناخته شوند.
تمثل فرشتگان و جنيان
تمثل به معناي اين است كه موجودي به شكل موجود و صورت آن درآيد. در آيات قرآني سخني از تمثل جنيان و يا ابليس به ميان نيامده است. به نظر مي رسد كه مساله تمثل امري خاص براي شماري از فرشتگان است كه در قرآن از آن به روح تعبير شده است.
در آيات قرآني بيان شده كه روح به صورت انسان كاملي در نظر مريم(س) تمثل يافته است. اين تمثل مي بايست غيرتجسم باشد. به اين معنا كه روح كه فرشته برتر از مقام امر الهي است در نظر مريم تمثل و نه تجسم مي يابد و تنها او قادر به ديدن چنين موجودي مي شود. اين تمثل آن گونه مشهود بوده كه وي را به وحشت مي اندازد. با توجه به اين كه حضرت مريم(س) بارها و بارها از خوراك هاي آسماني بهره برده بود و ميوه ها و غذايي را در دسترس داشت كه بيرون از حوزه عادي بشر چنان كه وقتي حضرت زكريا(ع) از وجود آن ها مي پرسد مريم(س) به صراحت به آسماني بودن آن ها اشاره مي كند، نمي توان گفت كه ايشان تاكنون فرشته اي را ملاقات نكرده است. به نظر مي رسد كه بيش از اين، ملاقات با فرشتگان به صورت تمثلي نبوده و اين نخستين باري است كه فرشته اي همانند روح با آن قداست و مقام خود تمثل يافته است. وي آن را چنان كه مي بايست مي بيند و اين شيوه به نظر وي تجسم مي آيد از اين رو گمان مي كند كه انساني است كه قصد سويي نسبت به او دارد. تعبير قرآني از اين رخداد به تمثل مي نمايد كه در اين جا تجسمي نبوده و تنها او مي توانست فرشته روح را ببيند. استاد حسن زاده آملي در درس خود بر ديدن خاص حضرت مريم(س) تاكيد ويژه اي داشتند كه به نظر مي رسد مقصود ايشان از تمثل، عدم تجسم بوده است.
در اين كه اين فرشته كه قرآن از آن به روح ياد مي كند كيست اختلاف است برخي او را همان جبرئيل، فرشته وحي مي دانند كه به نظر مي رسد اين گونه نيست و موجودي كه خداوند از وي به روح ياد كرده غير از فرشته وحي است.
به هر حال فرشتگان يا برخي از آنان به گونه اي هستند كه مي توانند تمثل يابند و تنها شخص خاصي كه براي وي تمثل رخ مي دهد مي تواند او را ببيند.
تجسم فرشتگان شدني است
در خصوص تجسم فرشتگان يا بعضي از آنان بايد گفت كه برخي از آنها كه از عنصر نور و ماده تشكيل شده اند مي توانند تجسم به معناي صورت انساني يا هر صورت ديگر مادي به خود گرفتن، پيدا كنند.
قرآن در چند آيه و در چند رخداد، گزارشي كامل از تجسم و ديدار برخي از فرشتگان كه ما آن ها را فرشتگان عذاب مي شناسيم بيان مي كند. از جمله اين گزارش ها ديدار فرشتگان عذاب با حضرت ابراهيم(ع) است. آنان كه شماري چند بودند به شكل انساني تجسم يافته و به ديدار حضرت(ع) رفتند. آن حضرت با آن كه بارها فرشته وحي را ديده بود و يا در عالم ملكوت با فرشتگان ديدار داشت، هنگام ورود ايشان به منزل نتوانست آنان را بشناسد. از اين رو گمان برد شماري انسان هستند كه ميهمان وي شده اند. به شتاب گوساله اي فربه را مي كشد و پيشكش مهمانان مي كند. زماني كه مي بيند مهمانان دست به غذا نمي برند از ايشان هراسان مي شود كه شايد انسان هايي هستند كه قصد سويي دارند و به همين خاطر به غذاي ميزبان دست نمي زنند.
فرشتگان مجسم انساني، خود را معرفي مي كنند و به آن حضرت مژده فرزندداري مي دهند. در اين هنگام ساره نيز وارد مي شود و مهمانان انساني را كه خود را به عنوان فرشته معرفي كرده اند مي بيند و از مژده اي كه مي دهند شگفت زده مي شود و فريادي از شادي برمي دارد. آن گاه حضرت(ع) از مأموريت اصلي آنان مي پرسد؛ زيرا اكنون آگاه شده است كه اينان فرشتگان عذاب هستند نه فرشتگان رحمت هرچند كه براي او پيام شادي مي آورند. (هود آيات 69 و 73، عنكبوت آيات 31 و 32 و نيز ذاريات آيات 24 تا31)
در اين آيات به خوبي روشن مي شود كه تجسم برخي از فرشتگان ممكن و شدني است و اين اتفاق افتاده است؛ از اين رو برخلاف تمثيل، قرآن از مهماناني با صفت مكرمين ياد مي كند كه بيانگر فرشتگان خاصي است. ساره همسر ابراهيم(ع) نيز آنان را مي بيند و چنان كه در آيات 77 و 78 سوره هود بيان مي شود تجسم آنان به گونه اي بوده كه حتي قوم لوط آنان را كه به شكل انسان هاي كامل و زيبا درآمده بودند ديده و خواهان فعل حرام با آنان مي شوند.
نمونه ديگر تجسم يابي، هاروت و ماروت است كه به بال مي روند و به مردمان آن جا سحر و جادو مي آموزند. آنان يا از فرشتگان زميني بودند يا از فرشتگان ملكوتي و يا امري، با اين همه آنان مدتي بسيار در ميان مردم به شكل انساني زندگي مي كنند و براي رهايي مردمان آموزش هايي را براي خنثي سازي جادو و سحر مي دهند كه البته چون آموزش كلي بوده هر كسي مي توانست در خير و شر از آن بهره گيرد مانند دانش هسته اي كه مي توان در درمان يا در كشتار مردم از آن سود جست. آنان همواره به مردم هشدار مي دادند كه دانشي كه آنان مي آموزانند دانشي دوپهلو و دو جنبه اي است و مردم مي بايست در راستاي خير از آن سود برند. (بقره آيه 102)
به هر حال تجسم فرشتگان و يا برخي از آنان به شكل انساني امكان پذير و بلكه واقع شده است و نمي توان آن را انكار كرد.
عدم امكان تجسم انساني براي جنيان و ابليس
اما درباره تجسم جنيان مي بايست گفت كه آنان خود از جسم تشكيل شده اند و در حقيقت جسمي لطيف از آتش و عناصر انرژي دارند. بنابراين پرسشي كه مطرح مي شود آن است كه آيا اين جسميت به آنان امكان مي دهد كه خود را به شكل ديگري همانند انسان در آورند؟
به نظر مي رسد كه براي جنيان و حتي ابليس اين امكان وجود ندارد كه خود را به شكل تجسمي انسان يا چيزي ديگر در آورند. دست كم آيات قرآني نمونه هايي از تجسم ابليس يا جنيان ندارد و تنها در دو آيه ، مفسران بر اين باورند كه قرآن به تجسم ابليس اشاره دارد : يكي آيه 48 سوره انفال است كه مي گويند ابليس به چهره انساني سراقه بن مالك در روز بدر تجسم مي يابد و آنان را فريب مي دهد.(مجمع البيان ج 3 و 4 ص 844) و ديگري آيه 16 سوره حشر است كه مي گويند ابليس تمثل يافته و برصيصاي عابد را فريفته است.(مجمع البيان ج 9 و 10 ص 397)
البته اگر در اين ادعاي دوم دقت شود ، سخن از تمثل ابليس است نه تجسم آن به صورت انساني. از اين رو نمي توان تجسم ابليس را پذيرفت اما تمثل جن و ابليس امكان پذير و شدني است؛ زيرا چنان كه گفته شد تمثل صورت گرفتن چيزي به صورت ديگري است كه تنها در قوه بينايي و يا جان او تاثير مي گذارد و نوعي تخيل است كه در سحر و جادوي ساحران مصري ديده شده است. از اين رو نمي توان پذيرفت كه جنيان و ابليس بتوانند از جسم خويش بيرون آمده و تجسم و شكل جسماني ( كالبد) انساني و يا حيواني را به خود بگيرند ولي مي توانند تمثل يابند.
بر اين اساس مي توان گفت جنياني كه براي حضرت سليمان (ع) كار مي كردند تجسم انساني نداشته و يا به شكل حيواني و يا جانوري تجسم نيافته بودند بلكه در همان جسم خويش بوده و تنها حضرت سليمان (ع) و برخي از اهل بصيرت همانند وزير وي عاصف بن برخيا مي توانستند آنان را ببينند. اين مساله درباره عفريت من الجن كه در آيات آمده است نيز صادق است و تنها برخي مي توانستند او را به چشم برزخي ببينند و اين گونه نبود كه همان كساني كه در دربار حضرت سليمان (ع) حضور داشتند از وزارت عفريت جني آگاه بوده باشند
به سخن ديگر همان گونه كه براي انسان، تجسم به معناي شكل جانوري را به خود گرفتن وجود ندارد و نمي تواند كالبد ديگري براي خود درست كند كه كالبد جانوري باشد براي جنيان اين امكان نيز وجود ندارد ؛ هر چند كه آنان از جسم لطيف تري برخوردارند اما آنان نيز از اين توان برخوردار نبوده و تنها مي توانند به اشكال ديگري تمثل يابند؛ هر چند كه در اين باره نيز مستند قرآني و يا دليلي استوار و محكم بر تمثل آنان همانند تجسم ايشان يافت نشده است.
البته برخي از انسان ها همانند اولياي خاص اين گونه هستند كه مي توانند براي خود كالبدهايي انساني مشابه داشته باشند كه در اصطلاح از آن به ابدال تعبير مي شود و اين مسايل و مباحث بيرون از اين مسايل نوشتار است و به زماني ديگر واگذار مي شود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا